علم، عامل قدرت يافتن کشورهاست
علم، عامل قدرت يافتن کشورهاست
علم، عامل قدرت يافتن کشورهاست
نويسنده: سيد ايمان ضيابري
پروفسور"ديويد بالتيمور" دانشمند زيست شناس اهل ايالات متحده و برنده جايزه نوبل پزشکي سال 1975 ميلادي است. او در 7 مارس 1938 در نيويورک متولد شد. در سال 1956 از دبيرستان " گريت نک" (1) فارغ التحصيل شد و در سال 1960 کسب مدرک کارشناسي زيست شناسي را از کالج سوارثمور(2) دريافت کرد.
در 1964، مدرک دکتراي خود را از دانشگاه راکفلر(3) گرفت. پس از دريافت بورس تحصيلي فوق دکتري از دانشگاه ام. آي. تي و کالج پزشکي راکفلر(4)، در سال 1968 به عنوان عضو هيئت علمي به ام. آي. تي پيوست.
او يکي از جوان ترين برندگان جايزه نوبل پزشکي است و در 37 سالگي، به همراه "هاوارد تمين" و "رناتو دالبکو" موفق به کسب اين جايزه شد. بر اساس اعلام کميته نوبل، اين جايزه به دليل " کشف رابطه بين ويروس هاي توموري و ماده ژنتيک سلول"به وي اعطا شد. در آن زمان، مهم ترين دستاورد بالتيمور در زمينه ويروس شناسي، کشف ترانسکريپتاز معکوس بود. ترانسکريپتاز معکوس براي توليد مثل رترو ويروس هايي همانند اچ. آي. وي (مولد بيماري ايدز) حياتي است.
بالتيمور در جولاي سال 1990 به عنوان رئيس دانشگاه راکفلر انتخاب شد اما يک سال بعد (در دسامبر 1991) از سمت خود استعفا داد. او همچنين به مدت 8 سال به عنوان رئيس دانشگاه کلتک (5) فعاليت کرد.
در ادامه گفت و گو با دانشمندان برجسته جهان و برندگان جوايز نوبل، "دانشمند" اين بار به سراغ پروفسور بالتيمور رفته و گفت و گويي اختصاصي با وي ترتيب داده است که در ادامه مي خوانيد.
پروفسور بالتيمور معتقد است که کشورهاي توسعه نيافته و يا در حال توسعه، سرمايه گذاري مناسب و قابل توجهي روي علم و فناوري انجام نمي دهند و اين يکي از دلايل عقب ماندگي آنهاست: "اين که فعاليت هاي علمي در کشورهاي در حال توسعه از پيچيدگي و تعالي علوم در کشورهاي توسعه يافته برخوردار نيستند، عمدتاً به آن دليل است که فعاليت هاي علمي نياز به سرمايه گذاري دارند و در کشورهاي در حال توسعه، فعاليت هاي علمي يک اولويت به شمار نمي روند. در نتيجه، در اين زمينه سرمايه گذاري فراواني صورت نمي گيرد تا محققان را قادر سازد که در سطحي عالي به فعاليت علمي بپردازند. از اين رو، دانشمندان زيادي داريم که به کشورهاي توسعه يافته مي آيند و فعاليت هاي علمي بسيار بزرگي انجام مي دهند، اما قادر نيستند چنين فعاليت هايي را در کشور خود به انجام برسانند."
پرفسور بالتيمور علم را عامل قدرت يافتن کشورها مي داند و مي گويد: "اگر کشوري قدرتي که علم مي تواند داشته باشد را درک کند، يا بايد با سازمان هاي علمي بين المللي همکاري کند و يا منابع مورد نياز براي ارتقاي سطح فعاليت هاي علمي را رأساً فراهم سازد. من امروزه کشورهايي را در آفريقا مي شناسم که قصد ارتقاي سطح موسسات علمي و آکادميک خود را دارند و برخي ديگر هم اين طور نيستند، چرا که برخي از کشورها باور دارند که آينده در گرو سرمايه گذاري بر روي علوم سطح بالاست و برخي ديگر هم معتقدند که بايد توجه خود را بر روي کشاورزي و علوم دست پايين متمرکز کنند و اين تصميمي است که يک کشور بايد براي خود بگيرد."
در پاسخ به اين سوال که آيا ديده نشدن دستاوردها و موفقيت هاي علمي دانشمندان کشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه، عامل ناشناخته ماندن آنها در عرصه بين المللي است، پروفسور ديويد بالتيمور مي گويد: "من اصلاً فکر نمي کنم که اين درست باشد، چرا که علم يک مقوله کاملاً بين المللي است و خاصيت علم اين است که وقتي شما به دستاويزي علمي مي رسيد، آن را منتشر مي کنيد و در نتيجه همگان درباره آن خواهند دانست. اين دستاورد چه در يک کشور توسعه يافته و چه در يک کشور در حال توسعه حاصل شده باشد، در مجلات علمي به چاپ مي رسد و مردم از آن مطلع خواهند شد."
اين برنده جايزه نوبل پزشکي درباره ضوابط اعطاي جوايز علمي نوبل و دليل تعلق نگرفتن اين جايزه به دانشمندان کشورهاي در حال توسعه مي گويد: "جوايز نوبل اغلب به صاحبان پژوهش هاي پايه اي و بنيادي اعطا مي شود و کشورهاي در حال توسعه بسيار کمي بر روي اين نوع پژوهش ها متمرکز هستند، در نتيجه کمي غير واقع گرايانه است اگر انتظار داشته باشيم جوايز نوبل به پژوهشگراني از کشورهاي توسعه نيافته يا کمتر توسعه يافته اختصاص يابد."
از پروفسور بالتيمور اين سوال را پرسيدم که آيا هرگز براي برنده شدن يک جايزه علمي خاص کار کرده و تلاش هايش را با هدف دريافت جايزه اي همانند جايزه نوبل انجام داده است يا نه. پاسخ او همان گونه بود که انتظار داشتم: "شما کار علمي را انجام مي دهيد چون به آن علاقه داريد، چون نمي توانيد کار ديگري در زندگي خود انجام بدهيد و چون براي علم و سوالات علمي اهميت قائل هستيد. شما مي توانيد به يک دانشمند بزرگ تبديل شويد اگر زندگي خود را وقف علم کنيد و مردم نيز بزرگي شما را درخواهند يافت، اما شما فعاليت علمي را نه به اين دليل انجام داده ايد که جايزه اي برنده شويد، بلکه تنها به اين دليل که علم را عاشقانه دوست داريد. اين گونه است که زندگي دانشمندان، يک زندگي سخت است، چرا که آنها کار نمي کنند تا جايزه ببرند."
با اين حال، پرفسور بالتيمور، تاثيرگذاري و اهميت جوايز علمي نوبل را انکار نمي کند: "به عقيده من جايزه علمي نوبل يک جايزه خاص است و مردم نيز برندگان اين جوايز را افرادي خاص به حساب مي آورند. برنده شدن اين جايزه مسئوليت ها و وظايفي را نيز با خود همراه مي آورد. شما بايد نقش رهبري علمي را بر عهده بگيريد، چرا که براي محاسبه و سخنراني ها دعوت مي شويد و وظيفه داريد که علم را براي عموم توصيف کنيد و در سياست گذاري هاي علمي به ايفاي نقش بپردازيد. اگر چه اين نقش ها زمان زيادي را از من مي گيرند، اما يکي از بخش هاي مهم زندگي من هستند."
ديويد بالتيمور همين طور درباره دستاورد علمي خود به اختصار مي گويد: "من اين کشف را در دهه 1970 انجام دادم، و مدت زمان زيادي از آن گذشته است. در آن زمان ما اصلاً فکر نمي کرديم که کپي کردن آر. ان. اي در داخل دي. ان. اي ممکن باشد. توضيح دادن اين کشف براي مخاطبان عادي کمي دشوار است. ما براي نخستين بار با کشف چگونگي تاثيرگذاري رترو ويروس ها بر روي سلول ها نشان داديم که سرطان مي تواند يک بيماري ژنتيکي باشد و رابطه بين ويروس هاي توموري و ماده ژنتيک سلول ها را پيدا کرديم."
بخش عمده اي از فعاليت پرفسور بالتيمور بر روي شناسايي سازو کارهايي براي مبارزه ژنتيک با بيماري هاي سخت درمان از جمله سرطان و ايدز متمرکز است. او مي گويد: "ما امروز در مورد وجود يک واکسن خاص براي پيشگيري از ابتلاي افراد به ويروس اچ. آي. وي ترديدهايي داريم. ما داروي مشخصي نداريم که قادر باشد ويروس اچ. آي. وي را به طور کلي در بدن فرد مبتلا ريشه کن کند."
او ادامه مي دهد: "ما امروز قادر نيستيم که نشان دهيم ايدز يک بيماري قابل پيشگيري از طريق واکسيناسيون است. تا زماني که چنين واکسن يا دارويي به دست نياوريم، نمي توانيم بگوييم که اين بيماري قابل درمان و يا قابل پيشگيري هست يا نه. اين موضوع ارتباطي به اصول پزشکي ندارد، بلکه به توانايي ما براي دست يافتن به يک راه حل نهايي بستگي دارد. براساس اصول پزشکي، همه بيماري ها بايد قابل درمان و قابل پيشگيري باشند."
پروفسور بالتيمور همچنين تحقيقات گوناگوني در زمينه ژن درماني انجام داده است. اما ژن درماني اصولاً چيست و چه نوع بيماري هايي را مي توان از اين طريق درمان کرد؟ بيماري هايي که از طريق ژن درماني قابل مداوا هستند، آن دسته از بيماري ها به شمار مي روند که در آنها، ژن عامل بروز بيماري باشد. بيماري هاي وراثتي نيز از همين جمله اند، يعني بيماري هايي که فرد بيمار از والدين خود به ارث مي برد و ما امروزه هزاران نوع از اين گونه بيماري ها را مي شناسيم. در برخي موارد خاص، مي توان اين بيماري ها را با دادن ژن سالم به فرد بيمار مداوا کرد و يکي از راههاي دادن ژن سالم به بيمار، وارد کردن ژن به درون رگ هاي وي از راه تزريق است. اين دستاورد، امروز يک خيال نيست بلکه واقعيتي اثبات شده است. من نيز در حال اجراي برنامه اي با عنوان مهندسي ايمني هستم که در آن با تزريق کردن ژن هاي سالم به بدن حيوانات، تلاش مي کنيم تا راه هايي براي ارتقاي کارايي دستگاه ايمني بدن بيابيم.
پروفسور بالتيمور به مدت 9 سال، رياست دو دانشگاه معتبر را تجربه کرده است. او مي گويد: "آن چه من از تجربه ام به عنوان يک رئيس دانشگاه آموختم اين است که براي داشتن يک مديريت کار آمد، بايد به هيئت علمي و استادان دانشگاه احترام گذاشت و به طور نزديک با آنها همکاري کرد، چرا که دانشگاه مبتني بر فعاليت اعضاي هيئت علمي است و رئيس دانشگاه تنها اين وظيفه را دارد که به استادان کمک کند تا کيفيت کار خود را بالا ببرند."
و آينده علم از ديدگاه پرفسور بالتيمور، چه افق هايي را به ما مي نماياند؟ "علم حرف هاي زيادي براي گفتن در جهان معاصر دارد. امروز عرصه هاي فراواني وجود دارند که علم مي تواند تاثيرات زيادي در آنها بگذارد، از جمله چالش هاي مربوط به انرژي، سلامت و تغذيه. همه اين عرصه ها مي توانند با انتشار پژوهش هاي علمي تحت تاثير قرار بگيرند. همين طور در برخي کشورها از جمله ايالات متحده همواره هزينه هاي زيادي صرف فعاليت هاي علمي مي شود. ما چند صد ميليارد دلار صرف فعاليت هاي علمي مي کنيم و اين يک رقم بسيار هنگفت است. ما تنها 3 ميليارد دلار را صرف تحقيقات در حوزه سلامت مي کنيم."
پروفسور بالتيمور صحبت هاي خود را با يک توصيه به دوستداران دانش و علم در سراسر دنيا و به ويژه ايران به پايان مي رساند: "ما بايد در فعاليت هاي علمي بين المللي شرکت کنيم. مقالات خود را براي چاپ به مجلات بين المللي بسپاريم، به سراسر جهان سفر کنيم و با دانشمندان کشورهاي مختلف ملاقات داشته باشيم. من باور دارم که جوانان علاقه مند به علم و دوستداران دانش، بايد از دستاوردهاي علمي ساير کشورها بهره ببرند و از آن استفاده کنند. آنها بايد تجربه حضور در محيط هاي آکادميک سطح بالا که هزينه هاي زيادي را صرف فعاليت هاي پژوهشي مي کنند، داشته باشند و ببينند که چگونه دانشمندان مي توانند در يک سطح علمي بالا کار کنند."
در 1964، مدرک دکتراي خود را از دانشگاه راکفلر(3) گرفت. پس از دريافت بورس تحصيلي فوق دکتري از دانشگاه ام. آي. تي و کالج پزشکي راکفلر(4)، در سال 1968 به عنوان عضو هيئت علمي به ام. آي. تي پيوست.
او يکي از جوان ترين برندگان جايزه نوبل پزشکي است و در 37 سالگي، به همراه "هاوارد تمين" و "رناتو دالبکو" موفق به کسب اين جايزه شد. بر اساس اعلام کميته نوبل، اين جايزه به دليل " کشف رابطه بين ويروس هاي توموري و ماده ژنتيک سلول"به وي اعطا شد. در آن زمان، مهم ترين دستاورد بالتيمور در زمينه ويروس شناسي، کشف ترانسکريپتاز معکوس بود. ترانسکريپتاز معکوس براي توليد مثل رترو ويروس هايي همانند اچ. آي. وي (مولد بيماري ايدز) حياتي است.
بالتيمور در جولاي سال 1990 به عنوان رئيس دانشگاه راکفلر انتخاب شد اما يک سال بعد (در دسامبر 1991) از سمت خود استعفا داد. او همچنين به مدت 8 سال به عنوان رئيس دانشگاه کلتک (5) فعاليت کرد.
در ادامه گفت و گو با دانشمندان برجسته جهان و برندگان جوايز نوبل، "دانشمند" اين بار به سراغ پروفسور بالتيمور رفته و گفت و گويي اختصاصي با وي ترتيب داده است که در ادامه مي خوانيد.
پروفسور بالتيمور معتقد است که کشورهاي توسعه نيافته و يا در حال توسعه، سرمايه گذاري مناسب و قابل توجهي روي علم و فناوري انجام نمي دهند و اين يکي از دلايل عقب ماندگي آنهاست: "اين که فعاليت هاي علمي در کشورهاي در حال توسعه از پيچيدگي و تعالي علوم در کشورهاي توسعه يافته برخوردار نيستند، عمدتاً به آن دليل است که فعاليت هاي علمي نياز به سرمايه گذاري دارند و در کشورهاي در حال توسعه، فعاليت هاي علمي يک اولويت به شمار نمي روند. در نتيجه، در اين زمينه سرمايه گذاري فراواني صورت نمي گيرد تا محققان را قادر سازد که در سطحي عالي به فعاليت علمي بپردازند. از اين رو، دانشمندان زيادي داريم که به کشورهاي توسعه يافته مي آيند و فعاليت هاي علمي بسيار بزرگي انجام مي دهند، اما قادر نيستند چنين فعاليت هايي را در کشور خود به انجام برسانند."
پرفسور بالتيمور علم را عامل قدرت يافتن کشورها مي داند و مي گويد: "اگر کشوري قدرتي که علم مي تواند داشته باشد را درک کند، يا بايد با سازمان هاي علمي بين المللي همکاري کند و يا منابع مورد نياز براي ارتقاي سطح فعاليت هاي علمي را رأساً فراهم سازد. من امروزه کشورهايي را در آفريقا مي شناسم که قصد ارتقاي سطح موسسات علمي و آکادميک خود را دارند و برخي ديگر هم اين طور نيستند، چرا که برخي از کشورها باور دارند که آينده در گرو سرمايه گذاري بر روي علوم سطح بالاست و برخي ديگر هم معتقدند که بايد توجه خود را بر روي کشاورزي و علوم دست پايين متمرکز کنند و اين تصميمي است که يک کشور بايد براي خود بگيرد."
در پاسخ به اين سوال که آيا ديده نشدن دستاوردها و موفقيت هاي علمي دانشمندان کشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه، عامل ناشناخته ماندن آنها در عرصه بين المللي است، پروفسور ديويد بالتيمور مي گويد: "من اصلاً فکر نمي کنم که اين درست باشد، چرا که علم يک مقوله کاملاً بين المللي است و خاصيت علم اين است که وقتي شما به دستاويزي علمي مي رسيد، آن را منتشر مي کنيد و در نتيجه همگان درباره آن خواهند دانست. اين دستاورد چه در يک کشور توسعه يافته و چه در يک کشور در حال توسعه حاصل شده باشد، در مجلات علمي به چاپ مي رسد و مردم از آن مطلع خواهند شد."
اين برنده جايزه نوبل پزشکي درباره ضوابط اعطاي جوايز علمي نوبل و دليل تعلق نگرفتن اين جايزه به دانشمندان کشورهاي در حال توسعه مي گويد: "جوايز نوبل اغلب به صاحبان پژوهش هاي پايه اي و بنيادي اعطا مي شود و کشورهاي در حال توسعه بسيار کمي بر روي اين نوع پژوهش ها متمرکز هستند، در نتيجه کمي غير واقع گرايانه است اگر انتظار داشته باشيم جوايز نوبل به پژوهشگراني از کشورهاي توسعه نيافته يا کمتر توسعه يافته اختصاص يابد."
از پروفسور بالتيمور اين سوال را پرسيدم که آيا هرگز براي برنده شدن يک جايزه علمي خاص کار کرده و تلاش هايش را با هدف دريافت جايزه اي همانند جايزه نوبل انجام داده است يا نه. پاسخ او همان گونه بود که انتظار داشتم: "شما کار علمي را انجام مي دهيد چون به آن علاقه داريد، چون نمي توانيد کار ديگري در زندگي خود انجام بدهيد و چون براي علم و سوالات علمي اهميت قائل هستيد. شما مي توانيد به يک دانشمند بزرگ تبديل شويد اگر زندگي خود را وقف علم کنيد و مردم نيز بزرگي شما را درخواهند يافت، اما شما فعاليت علمي را نه به اين دليل انجام داده ايد که جايزه اي برنده شويد، بلکه تنها به اين دليل که علم را عاشقانه دوست داريد. اين گونه است که زندگي دانشمندان، يک زندگي سخت است، چرا که آنها کار نمي کنند تا جايزه ببرند."
با اين حال، پرفسور بالتيمور، تاثيرگذاري و اهميت جوايز علمي نوبل را انکار نمي کند: "به عقيده من جايزه علمي نوبل يک جايزه خاص است و مردم نيز برندگان اين جوايز را افرادي خاص به حساب مي آورند. برنده شدن اين جايزه مسئوليت ها و وظايفي را نيز با خود همراه مي آورد. شما بايد نقش رهبري علمي را بر عهده بگيريد، چرا که براي محاسبه و سخنراني ها دعوت مي شويد و وظيفه داريد که علم را براي عموم توصيف کنيد و در سياست گذاري هاي علمي به ايفاي نقش بپردازيد. اگر چه اين نقش ها زمان زيادي را از من مي گيرند، اما يکي از بخش هاي مهم زندگي من هستند."
ديويد بالتيمور همين طور درباره دستاورد علمي خود به اختصار مي گويد: "من اين کشف را در دهه 1970 انجام دادم، و مدت زمان زيادي از آن گذشته است. در آن زمان ما اصلاً فکر نمي کرديم که کپي کردن آر. ان. اي در داخل دي. ان. اي ممکن باشد. توضيح دادن اين کشف براي مخاطبان عادي کمي دشوار است. ما براي نخستين بار با کشف چگونگي تاثيرگذاري رترو ويروس ها بر روي سلول ها نشان داديم که سرطان مي تواند يک بيماري ژنتيکي باشد و رابطه بين ويروس هاي توموري و ماده ژنتيک سلول ها را پيدا کرديم."
بخش عمده اي از فعاليت پرفسور بالتيمور بر روي شناسايي سازو کارهايي براي مبارزه ژنتيک با بيماري هاي سخت درمان از جمله سرطان و ايدز متمرکز است. او مي گويد: "ما امروز در مورد وجود يک واکسن خاص براي پيشگيري از ابتلاي افراد به ويروس اچ. آي. وي ترديدهايي داريم. ما داروي مشخصي نداريم که قادر باشد ويروس اچ. آي. وي را به طور کلي در بدن فرد مبتلا ريشه کن کند."
او ادامه مي دهد: "ما امروز قادر نيستيم که نشان دهيم ايدز يک بيماري قابل پيشگيري از طريق واکسيناسيون است. تا زماني که چنين واکسن يا دارويي به دست نياوريم، نمي توانيم بگوييم که اين بيماري قابل درمان و يا قابل پيشگيري هست يا نه. اين موضوع ارتباطي به اصول پزشکي ندارد، بلکه به توانايي ما براي دست يافتن به يک راه حل نهايي بستگي دارد. براساس اصول پزشکي، همه بيماري ها بايد قابل درمان و قابل پيشگيري باشند."
پروفسور بالتيمور همچنين تحقيقات گوناگوني در زمينه ژن درماني انجام داده است. اما ژن درماني اصولاً چيست و چه نوع بيماري هايي را مي توان از اين طريق درمان کرد؟ بيماري هايي که از طريق ژن درماني قابل مداوا هستند، آن دسته از بيماري ها به شمار مي روند که در آنها، ژن عامل بروز بيماري باشد. بيماري هاي وراثتي نيز از همين جمله اند، يعني بيماري هايي که فرد بيمار از والدين خود به ارث مي برد و ما امروزه هزاران نوع از اين گونه بيماري ها را مي شناسيم. در برخي موارد خاص، مي توان اين بيماري ها را با دادن ژن سالم به فرد بيمار مداوا کرد و يکي از راههاي دادن ژن سالم به بيمار، وارد کردن ژن به درون رگ هاي وي از راه تزريق است. اين دستاورد، امروز يک خيال نيست بلکه واقعيتي اثبات شده است. من نيز در حال اجراي برنامه اي با عنوان مهندسي ايمني هستم که در آن با تزريق کردن ژن هاي سالم به بدن حيوانات، تلاش مي کنيم تا راه هايي براي ارتقاي کارايي دستگاه ايمني بدن بيابيم.
پروفسور بالتيمور به مدت 9 سال، رياست دو دانشگاه معتبر را تجربه کرده است. او مي گويد: "آن چه من از تجربه ام به عنوان يک رئيس دانشگاه آموختم اين است که براي داشتن يک مديريت کار آمد، بايد به هيئت علمي و استادان دانشگاه احترام گذاشت و به طور نزديک با آنها همکاري کرد، چرا که دانشگاه مبتني بر فعاليت اعضاي هيئت علمي است و رئيس دانشگاه تنها اين وظيفه را دارد که به استادان کمک کند تا کيفيت کار خود را بالا ببرند."
و آينده علم از ديدگاه پرفسور بالتيمور، چه افق هايي را به ما مي نماياند؟ "علم حرف هاي زيادي براي گفتن در جهان معاصر دارد. امروز عرصه هاي فراواني وجود دارند که علم مي تواند تاثيرات زيادي در آنها بگذارد، از جمله چالش هاي مربوط به انرژي، سلامت و تغذيه. همه اين عرصه ها مي توانند با انتشار پژوهش هاي علمي تحت تاثير قرار بگيرند. همين طور در برخي کشورها از جمله ايالات متحده همواره هزينه هاي زيادي صرف فعاليت هاي علمي مي شود. ما چند صد ميليارد دلار صرف فعاليت هاي علمي مي کنيم و اين يک رقم بسيار هنگفت است. ما تنها 3 ميليارد دلار را صرف تحقيقات در حوزه سلامت مي کنيم."
پروفسور بالتيمور صحبت هاي خود را با يک توصيه به دوستداران دانش و علم در سراسر دنيا و به ويژه ايران به پايان مي رساند: "ما بايد در فعاليت هاي علمي بين المللي شرکت کنيم. مقالات خود را براي چاپ به مجلات بين المللي بسپاريم، به سراسر جهان سفر کنيم و با دانشمندان کشورهاي مختلف ملاقات داشته باشيم. من باور دارم که جوانان علاقه مند به علم و دوستداران دانش، بايد از دستاوردهاي علمي ساير کشورها بهره ببرند و از آن استفاده کنند. آنها بايد تجربه حضور در محيط هاي آکادميک سطح بالا که هزينه هاي زيادي را صرف فعاليت هاي پژوهشي مي کنند، داشته باشند و ببينند که چگونه دانشمندان مي توانند در يک سطح علمي بالا کار کنند."
پي نوشت ها :
1- Great Nech High School
2- Swarthmore College
3- Rockefeller
4- Albert Einstein College of Medicine
5- Caltech
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}