فرقون بيار جت ببر!


 

نويسنده: سعيد اكبري




 
تيونينگ: اين ويروسي است که مي تواند در وجود هرکسي رخنه کند. پير و جوان و مرد و زن هم نمي شناسد. تيونينگ مي تواند براي هرکسي در هر سني وسوسه انگيز باشد. فقط لازم است از چرخ زدن با ماشين هاي ساده و تکراري خسته شويد تا سراغ يک تيونر را بگيريد. شايد خيلي از کساني که هر روز از اين لغت استفاده مي کنند، معناي دقيق آن را ندانند اما خوب مي دانند تيونينگ يعني زيرو رو کردن اتومبيل. تيونينگ مي تواند يک ماشين آرام و بي صدا را تبديل به غول پرسروصدايي کند که زوزه اش گوش ها را پر کند. اين ويروس از زماني که ماشين اختراع شد، جان گرفت و تبديل به يک اپيدمي شد. تيونينگ که به معناي ارتقاي فني و ظاهري خودروست، کار و بار خيلي ها را سکه کرده. امروز خودروهاي ساده با موتورهاي کم حجم و طراحي معمولي پاسخگوي بعضي از مردم نيست؛ آنها به دنبال چيزي متفاوتند. تيونينگ مي تواند براي اين دسته از آدم ها معجزه کند و حتي فرقونشان را تبديل به بنز کند! ماشين بازهاي قديمي مي گويند اولين بار اين واژه در دهه 60 ميلادي وارد صنعت خودرو شد. در اين دهه توليد اتومبيل وارد مرحله جديدي شد و کم کم سازندگان اتومبيل از قبيل BMW به ساخت اتومبيل هايي با طراحي هاي تازه رو آوردند. اين همان سرمنشايي بود که به تيونينگ جان تازه اي داد تا به طرز اعجاب انگيزي وارد صنعت خودرو شود. قبل از جان گرفتن واژه تيونينگ ماشين بازها از واژه تيون آپ استفاده مي کردند. اما هدف تيونينگ و تيون آپ يکي بود؛ افزايش هندلينگ ماشين و طراحي نماي بيروني آن؛ کاري که حالا تيونرها در سرتاسر جهان انجام مي دهند و روي دست کارخانه ها بلند مي شوند. تيونينگ مي تواند به قديمي ترين ماشين جان تازه اي بدهد و آن را تبديل به يکي از سريع ترين ساخته هاي دست بشر کند؛ کاري که شايد هيچ کارخانه خودروسازي اي نتواند آن را انجام دهد. امروز اين کارخانه ها براي رفع نياز مشتريان خود با شرکت هاي تيونينگ قرارداد مي بندند تا به سفارش مشتريان ماشين تيون آپ شده به آنها تحويل دهند.
خيابان به خيابان و کوچه به کوچه ؛تيونرها همه جا هستند. در هر محله اي بالاي هر مغازه اي تابلويي نصب شده که روي آن نوشته شده: «تيونينگ خودرو»، گاهي تيونرها در خياباني متمرکز مي شوند و آنجا را تبديل به بهشت ماشين بازان مي کنند.
اين مکان ها شايد براي مردم عادي بهشت باشند اما براي رانندگان حرفه اي جايي عادي هستند. اين رانندگان براي حضور در مسابقات بايد ماشين هاي پرقدرتي داشته باشند؛ از همان ها که آسفالت را از جا مي کنند، زوزه مي کشند و در چشم به هم زدني گردوخاکي راه مي اندازند. بالطبع بهشت آنها جايي دورتر از مغازه هاي اين چنيني است. رضا موسوي يکي از قهرمانان قديمي اتومبيل راني اين موضوع را تاييد مي کند: «خب، براي کساني که در مسابقات حاضر نمي شوند و تنها در سطح شهر مي رانند، اين تيونرها حرفه اي هستند ولي براي ما نه.» دواي درد رانندگان مسابقه تنها در دست تيونرهاي حرفه اي است که مي توانند هر ماشين قراضه اي را تبديل به جت کنند. موسوي مي گويد: «معمولا رانندگان مسابقات يک تيونر براي خود پيدا مي کنند و ماشين خود را به دست او مي سپرند. تيونرها که با ما کار مي کنند بايد خيلي حرفه اي باشند چون علاوه بر افزايش قدرت موتور و طراحي خاص بدنه بايد تست هاي مختلف از ماشين بگيرند و امنيت آن را بالا ببرند.» با تمام اين دلايل، هر شل بستن يک پيچ کوچک تمام آرزوهاي راننده را پرپر کند.

همه چيز از يک تصادف شروع شد
 

هر راننده اي که جلوي تعميرگاه بزرگ مي رسد ترمزي مي زند و به ماشين هاي عجيب و غريب نگاهي مي اندازد. حسين حجتي -صاحب کارگاه-به اين نگاه ها عادت کرده .او بدون توجه کاپوت ها را يکي يکي بالا مي زند و تند تند نگاهي به موتورها مي اندازد. چند روز بيشتر تا زمان مسابقه نمانده و او بايد بعد از هشت تا نه ماه کار مستمر به موقع آنها را به رانندگان برساند.
حسين سرگرم بررسي هاي نهايي است که از انتهاي خيابان صداي زوزه اي به گوش مي رسد. پژو جي ال ايکس نقره اي رنگ که با برچسب هاي رنگارنگ تغيير ظاهر داده، وارد کارگاه مي شود و راننده آن مي گويد: «قرار است پنج روز ديگر در مسابقات رالي شرکت کنم اما ماشينم فقط صدا دارد و راه نمي رود.» حسين اخمي مي کند، چرخي با پژو مي زند و حتي قبل از آنکه از نظر فني ماشين را بررسي کند هزار ايراد از آن مي گيرد. مي گويند او بيشتر از هر کامپيوتر يا دستگاه ديگري مي تواند عيب هاي ماشين ها را تشخيص دهد. او 19 سال است که ماشين ها را تيونينگ مي کند.
يک اتفاق جالب باعث شد او وارد اين کار شود و بتواند تبديل به يکي از تيونرهاي معروف ايران شود، «خب، سال 69 من گواهينامه نداشتم. يک روز کاديلاک پدرم را بيرون بردم و تصادف بدي کردم. وقتي اين اتفاق افتاد تصميم گرفتم خودم ماشين را بازسازي کنم. درآن زمان هرکسي از برق کاديلاک سردرنمي آورد. ماشين ما هم از نظر بدنه و هم از نظر برقي آسيب ديده بود.
يک سال روي آن کار کردم و بعد از تعميرش در پارکينگ بيهقي توانستم آن را به قيمت خريدش بفروشم.» از همان روز زندگي حسين و تيونينگ خودرو به هم گره خورد تا او کمي بعد بازسازي خودروهاي آلماني و آمريکايي را شروع کند. حجتي براي حرفه اي شدن تنها دو سال زمان مي خواست و براي تبديل شدن به يک تيونر درجه يک سال ها...

مشتري هاي عجيب و غريب
 

حسين حجتي بدون هيچ مکثي مي گويد: «اينجا همه پيش من مي آيند؛ از نوجوان هايي که گواهينامه ندارند تا کساني که تمام موهايشان سفيد شده». ولي او هم به خوبي مي داند ماشين بازي سن و سال نمي شناسد. حجتي در اين سال ها با موردهاي عجيبي روبه رو شده که نمي داند به کدام يک اشاره کند؛ «همين چند وقت پيش يک خانمي به اينجا آمد که فکر مي کنم حول وحوش 60 سال وشايد هم بيشتر داشت. مي گفت ماشينش را تيونينگ کنيم. هم بدنه و هم موتور را». هر نوع آدمي به کارگاه او مي رود تا حسين روي ماشينش معجزه کند. حتي گاهي موارد عجيبي به او مراجعه کرده اند که براي فرار از دست مأموران خواسته اند قدرت موتورشان افزايش پيدا کند و وقتي ديده اند حسين به آنها مشکوک شده. فرار را بر قرار ترجيح داده اند. اما بيشتر کساني که به کارگاه او مي روند و مي خواهند ماشين هاي خود را تيونينگ کنند، جوان هايي هستند که دوست دارند وقتي با ماشين شان چرخ مي زنند توي چشم باشند.
حسين هم اين را تأييد مي کند: «بيشتر مشتريان ما دوست دارند توي چشم باشند يکي از همين مشتريان که روي پرايد خود موتور مزدا انداخته بود، در گوشه اي از کارگاه حسين حجتي داشت با ماشينش ور مي رفت: «اگر بدانيد چه هيجان و استرس دلنشيني دارد، شما هم اين کار را مي کرديد.
براي من ظاهر ماشين خيلي مهم نيست ولي دوست دارم موتورش قوي باشد.» او توضيح مي دهد که اين کار برايش کمي پرخرج بوده اما به هيجانش مي ارزد، «موتور مزدا را از دوبي آوردند.کمي هم تقويت شده است.
نزديک به 5 ميليون برايم آب خورد اما راضي ام.» او انگيزه خاصي براي اين کار ندارد؛ جز کورس گذاشتن، «دوست دارم با ماشين هاي مدل بالا کورس بگذارم و به آنها نشان دهم پرايد هميشه پرايد نيست!».از اين جور مشتري ها هر روز براي حجتي مي آيند و مي روند اما در اين ميان بعضاً موارد بسيار عجيب تري هم به چشم مي خورد که خواسته هاي نامعقول تري از او دارند؛ «سه، چهار روز پيش يک آقايي با پژو آردي آمد. اصرار داشت روي ماشينش موتور بي ام دبليو بيندازم با گيربکس همين کارخانه و ديفرانسيل تويوتا. گفتم آردي با همين موتور 50 اسب بخارش تعادل ندارد، اگر اينها را بيندازيم که ماشين چپ مي کند. اما مدام اصرار مي کرد و مي گفت با ماشينم چرخ بزن و ببين که چقدر خوب مي رود و ظرفيت بهتر شدن دارد. خلاصه ما سوار شديم تا ماشين رسيد به سرعت 120 که کاپوت جلو کنده شد و خورد به شيشه و باعث خرد شدن آن شد. باور کنيد اگر تجربه نداشتم و خودم فرمان را در آن حالت نمي گرفتم ماشين چپ مي كرد و بلايي سرمان مي آمد. اما يک جوري آن را جمع کرديم. وقتي برگشتم کارگاه پرايد 1800 سي سي يکي از بچه ها را روشن کردم و به او گفتم سوار شود. يک دور زديم و تا سرعت 160 تا رفتم. وقتي برگشتيم به کارگاه به خاطر سرعت زياد فشار او افتاده بود و تا ده دقيقه آب قند مي خورد!»

معجزه ماشيني
 

اما فقط مشتريان باعث خلق شگفتي نيستند،گاهي اوقات ماشين ها باعث تعجب حجتي شده اند. او به يک مورد خيلي عجيب اشاره مي کند که برايش تعريف علمي ندارد؛ «يک پرايد براي رضا موسوي -از قهرمانان مسابقات اتومبيلراني ايران-جمع کردم تا در کلاس 1600 جي تي شرکت کند. براي ست آپ اين خودرو از موتور 100 اسبي استاندارد استفاده کرديم.غير از دوميل سوپاپ و هدرز مسابقه از وسايل استاندارد استفاده کرديم، در حالي که تمام رقيبان ما در اين کلاس از موتورهاي 160 اسبي استفاده کرده بودند و تقريباً تمام لوازم ماشينشان مخصوص ريس بود. براي هيچ کدام از اين رانندگان قابل هضم نبود که چطور پرايد 100 اسبي از همه آنها جلو مي زند و در تمام مسابقات اول مي شود. يادم مي آيد بعد از قهرماني در يکي از مسابقات وقتي داشتيم پرايد را از پيست خارج مي کرديم گفتند تا ماشين را وزن نکنيم اجازه نداريد ببريد. با آنکه چند بار موتور را باز کرده بودند باز هم روي قدرت آن شک داشتند. مي گفتن شما تخلف مي کنيد. وزن ماشين در اين کلاس بايد 780 کيلو باشد و وقتي پرايد ما را وزن کردند، ديدند 771 کيلو است.
باز هم شک داشتند و مي گفتند شما زير ماشين از کيتي استفاده کرده ايد که باعث ضريب اشتباه در وزن مي شود. گفتيم مگر مي شود جرم تغيير کند؛ اين مسأله با فيزيک مغايرت دارد. خلاصه از 100 راه مختلف ماشين را دوباره وزن کردند و هيچ نتيجه اي نگرفتند. اين جريان شده بود مضحکه عام وخاص، بعد از آن دوستان زيادي با من تماس مي گرفتند و به شوخي مي گفتند ناسا به خاطر کشف فرمول بي وزني به دنبال توست!.» اما فقط قرار نيست مشتريان يا ماشين ها عجيب باشند، خود حجتي هم ابداع جالبي در تيونينگ داشته است.
او ميل سوپاپ هاي «مودي فايو» را براي ريس با دست ساخته که قدرت موتور را افزايش مي دهند؛ «من موتورها را زياد دستکاري مي کنم چون دوست دارم هر روز چيز تازه اي ياد بگيرم. من اولين کسي بودم که اين ميل سوپاپ ها را با دست در ايران ساختم. واقعاً کار دشواري بود».معمولا ماشين هايي که توسط حجتي تيونينگ مي شوند در مسابقات اتومبيل راني کاپ مي آورند.
رضا موسوي در اين باره مي گويند: « من و اغلب دوستانم سال هاست پيش حجتي مي رويم. بيشتر کاپ هايمان را با ماشين هايي به دست آورده ايم که او تيونينگ کرده.»حسين نمي تواند سرجمع بزند که به خاطر هنر تيونرش باعث شده رانندگان چند کاپ به دست بياورند اما مي گويد: «فقط رضا موسوي و داوود محمدي(دو راننده معروف اتومبيل راني) با ماشين هايي که من جمع کردم بيش از 50 کاپ به دست آوردند. در کلاس آزاد هم با آقاي نادر جعفري (يکي از قهرمانان معروف اتومبيل راني و تيونر) پرايد سقف کوتاه را درست کرديم که با رانندگي او توانست کاپ هاي زيادي براي ما بياورد.» سال گذشته اغلب ماشين هاي حجتي گل کاشتند و رانندگان آنها توانستند قهرمان سال شوند. «در کلاس پرايد جي تي و استاندارد موسوي و محمدي با ماشين هايي که من تيونينگ کرده بودم قهرمان سال شدند.»

اتومبيل هاي گران قيمت زيادي براي تيونينگ به کارگاه حجتي مي آيند
 

بي ام دبليو 350 ميليون تومان!
 

در کارگاه حسين حجتي ماشين هاي عادي ندارند. ممکن است يک پرايد 20 ميليون بيرزد يا يک تويوتا کورولاي قديمي حداقل 60 ميليون تومان ارزش داشته باشد، به همين خاطر نمي توان از ظاهر ماشين ها قيمتشان را حدس زد. اما ماشين هايي هم هستند که ظاهرشان گوياي همه چيز است. لامبورگيني گالاردوي نارنجي رنگي که تا قبل از ورود به کارگاه بازديدکنندگان زيادي را جذب کرده بود، گران ترين ماشين به نظر مي رسد. صاحب اين خودرو که مي گويد بالاي 200 ميليون بابت آن پول داده در مورد مختصات فني اين خودرو توضيح مي دهد؛ «موتور 10 سيلندر و 5/2 ليتري گالارد و 550 اسب بخار قدرت توليد مي کند شتاب صفر تا 100 کيلومتر آن هم در مدت 3/9 ثانيه صورت مي گيرد و حداکثر سرعتش 320 کيلومتر بر ساعت است.» اين خودرو ديگر نيازي به تيونينگ ندارد چون لامبورگيني به اندازه کافي موتور آن را تقويت و رويش آپشن نصب کرده. در کنار اين اژدهاي نارنجي رنگ، تماشاي يک بي ام دبليو x6 با تيونينگ شرکت معروف هامان هم لذتي دارد. صاحب اين خودروي ويژه صاحب همان گالار دوست که مي گويد اين ماشين 350 ميليون مي ارزد. رينگ و لاستيک اين خودرو به اضافه فلپ هاي خاصش زيبايي ويژه اي به اين خودروي گران قيمت داده اند. حجتي مي گويد: « دوست داشتم حتي موتور چنين ماشين هايي را تقويت کنم. مي توان اين کار را انجام داد ولي هزينه آن خيلي سرسام آور است و در مصرف شهري ديگر به خودرويي قوي تر از اين نياز نيست.» اما جدا از اين دو خودروي گران قيمت چند ماشين مسابقه اي کوچک هم به چشم مي خورند که با روشن شدن موتورشان خواب از سر همه مي پرد. حجتي با دست هيونداي قديمي قرمز رنگي را نشان مي دهد و مي گويد: «اين ماشين يکي از راننده هاي مسابقات است که 80 ميليون تومان هزينه داشت. کلاموتور،گيربکس ،لاستيک ها و... را عوض کرده ايم تا براي مسابقه آماده شود.» او سپس به يک گلف قرمز و هيونداسيويک آبي رنگ اشاره مي کند؛» خودروي قرمز 40 ميليون تومان هزينه داشته و هيوندا سيويک آبي که مال يکي از خانم هاي شرکت کننده در مسابقات است 50 ميليون تمام شده.» وقتي قرار باشد ماشيني براي مسابقات آماده شود بايد تمام اجزاي آن تغيير کند. معمولا رينگ ها و چهار حلقه لاستيک معمولي براي تيونينگ اين خودروها بالاي 4 ميليون تومان هزينه دارد. تعويض گيربکس براي راننده بسيار پرخرج است و در عادي ترين حالت بايد بين 5 تا 8 ميليون تومان هزينه کند. تعويض ميل سوپاپ، پيستون، کيت سوپاپ، فنر سوپاپ،کمک ها، ديسک صفحه و... هم خرده خرده خرج زيادي روي دست راننده مي گذارد تا او براي حضور در مسابقات ريس بالاي 40،30 ميليون تومان هزينه کند. اما پرقدرت ترين ماشيني که حسين حجتي جمع کرده يک پرايد هاچ بک بوده. او روي اين خودروي معمولي موتور مزدا با ظرفيت 2500 سي سي نصب کرد در زمان خودش جتي بود. اين پرايد در مسابقات کلاس آزاد اتومبيل راني کاپ هاي مختلفي به دست آورد. حجتي مي گويد: «البته بعدها ماشين هاي قدرتمندتري هم جمع کرديم ولي آن پرايد در زمان خودش يک استثنا بود.» حسين به يک نمونه ديگر هم اشاره مي کند، داستان مربوط به بي ام دبليو پوسيده اي بود که حجتي توانست آن را تبديل به يک هيولاي قدرتمند کند؛ «من موتوري 330 اسبي رويش سوار کردم و جزو قوي ترين ماشين هايي شد که تيونينگ کرده ام».
منبع:نشريه همشهري سرنخ شماره 52