آيا نابينايان مي توانند اخترشناس شوند؟
آيا نابينايان مي توانند اخترشناس شوند؟
آيا نابينايان مي توانند اخترشناس شوند؟
نويسنده: برنارد بک ـ وينچاتز
ترجمه: فائزه چقاجردي
ترجمه: فائزه چقاجردي
آيا شما در مورد چگونگي پيدايش جهان، و شکل گيري خورشد و زمين، چگونگي آغاز حيات در کره خاکي و يا مکاني در گوشه اي از عالم که مانند دنياي زميني ما باشد، چيزي مي دانيد؟
در طول تاريخ، انسان ها پرسش هايي از اين دست را مطرح کرده اند تا بلکه جايگاه ما در پهنه گيتي را درک کنند.
برخي به مذهب رجوع مي کنند تا پاسخ خود را بيابند. دانش اخترشناسي به اين پرسش ها از ديدگاه علمي پاسخ مي دهد. ممکن است شما هنگامي که در مورد گستردگي فضا يا احتمال اين که روزي انسان ها قادر به ارتباط با تمدن هاي هوشمند در کهکشان ما باشند تامل مي کنيد، بسيارشگفت زده شويد. من به عنوان يک اخترشناس که علاقه وافري به آموزش دارد، مي دانم که بسياري از دانش آموزان از مقطع دبستان تا دانشگاه، از دانش اخترشناسي بسيار شگفت زده شده اند. برخي از آنها ممکن است نجوم را به عنوان يک شغل برگزينند. اما براي بسياري، اين علم دريچه اي به سوي ديگر عرصه هاي دانش و فناوري است.
من نابينا نيستم و يا در بينايي مشکلي ندارم، همچنين هيچ يک از اعضاي خانواده من اينگونه نيستند. اما به شدت احساس مي کنم پرسش هايي که در اخترشناسي مطرح مي شوند، براي همه افراد مهم هستند و فرقي نمي کند که آنها نابينا باشند يا از نعمت بينايي برخوردار باشند. همه ما مي خواهيم بدانيم که چه کسي هستيم، جايگاهمان در اين جهان چيست و به سوي کجا رهسپاريم. گذشته از اين، جهان از آن همه انسان هاست! در اين مقاله قصد دارم برخي از ديدگاه هاي خود را در مورد سرو کار داشتن با دانش آموزان نابينا يا کساني که دچار اختلالات بينايي هستند، و در عين حال نجوم مي آموزند، با شما قسمت کنم.
هنگامي که فعاليت خود را در پروژه "لمس کيهان" آغاز کردم، به زودي دريافتم که ديدگاه هاي نادرستي در مورد نجوم وجود دارد و يکي از آنها اين است که بسياري از مردم معتقدند نجوم يک علم بصري (ديداري) است. تصور آنها از يک اخترشناس، کسي است که از درون تلسکوپ به آسمان مي نگرد و از آن چه مشاهده مي کند يادداشت برمي دارد. اين ممکن است روشي باشد که گاليله، 400 سال پيش، از آن براي مشاهدات خود استفاده مي کرد. اما اخترشناسي نوين بسيار متفاوت است. توان دوربين هاي ديجيتالي براي مشاهده، بسيار بالاتر از چشمان ماست (حتي فيلم هاي عکاسي) و مدت هاست که از آنها به عنوان آشکارسازي هاي نور جمع آوري شده توسط تلسکوپ ها استفاده مي شود. اين دوربين ها بسيار حساس تر از چشمان ما هستند و اين امکان را ايجاد مي کند تا به دقت، کوچک ترين تفاوت در درخشندگي، موقعيت و شکل ظاهري اجرام را اندازه گيري کنيم. همچنين با استفاده از چنين ابزارهاي پيشرفته اي، مي توان با نوردهي طولاني مدت، اجرامي را که ميلياردها بار کم نورتر از آن چه هستند که چشمان ما مي توانند ببينند، آشکارسازي کرد. هنگامي که دوربين هاي ديجيتالي نور ناشي از اجرام آسماني را به صورت الکترونيکي ثبت کردند، اين نور به يک رايانه منتقل مي شود و با استفاده از نرم افزارهاي ويژه، مراحلي را طي مي کند. اخترشناسان از چشمان خود براي خواندن ارقام، کلمات و برخي اوقات نمودارهايي که بر صفحه نمايشگر رايانه نمايان مي شوند استفاده مي کنند؛ اما چشمان آنها هيچ گاه به عنوان يک ابزار علمي براي انجام اندازه گيري ها تلقي نمي شود. هيچ چيز وجود ندارد که يک فرد نابينا نتواند انجام دهد.
ديدگاه نادرست ديگر، بيان مي کند که اخترشناسان بايستي به قله کوه ها در نقاط دوردست سفر کنند تا بتوانند به مشاهده و رصد آسمان بپردازند. بسياري از تلسکوپ ها را مي توان از طريق اينترنت هدايت کرد. براي مثال، من رصدهاي خود را که براي تکميل پايان نامه ام نياز بود، با تلسکوپي در رصدخانه "آپاچي پوينت" در نيومکزيکو انجام دادم و هرگز به آنجا سفر نکردم. در عوض، روند انجام کار را از دفتر کار خود در دانشگاه واشينگتن در سياتل و از طريق اينترنت براي تلسکوپ ارسال کردم. يک متخصص فني آن لاين نيز آنجا بود تا در صورت ايجاد اشکال در نحوه عملکرد تلسکوپ، مرا راهنمايي کند. هنگامي که صبح زود و پس از پايان رصد با دوچرخه خود در خيابان هاي باراني راهي خانه بودم، احساس کردم که تجربه سفر به کوير و شب هاي رويايي پر ستاره آن را از دست داده ام. اما عقيده من اين است که شما مي توانيد اخترشناس شويد، حتي اگر سفرکردن به اين نقاط دوردست و يا هدايت يک تلسکوپ بزرگ براي شما دشوار باشد.
مثال ديگر، تلسکوپ هاي خودکار در فضا هستند. بسياري از مشاهدات با چنين تلسکوپ هايي انجام مي شوند تا از مزاحمت هايي که جو زمين ايجاد مي کند به دور باشند. براي مثال من از مشاهدات تلسکوپ فضايي هابل استفاده مي کنم که در ارتفاع 600 کيلومتري بر فراز زمين، سياره ما را دور مي زند. هابل توسط گروهي از اخترشناسان، مهندسان و متخصصان فني در موسسه علمي تلسکوپ فضايي هدايت مي شود. اخترشناسان از سراسر جهان طرح هاي پيشنهادي خود را به اين گروه مي فرستند تا براي آنها مشاهدات رصدي را هدايت کنند، سپس داده ها به منظور تحليل و تفسير علمي براي اخترشناسان فرستاده مي شود.
شايد با شنيدن اين که هم اکنون مهم ترين و دشوارترين بخش کار اخترشناسان پاسخ به سوال هاي جالب، نيست بلکه پرسيدن آنهاست، شگفت زده شويد! اما لازمه دست يابي به چنين پرسش هايي، آن است که آنها به طور مداوم مقالات مختلف را مطالعه کنند تا اطلاعات به روزتري در مورد آن چه دانشمندان در سراسر دنيا انجام مي دهند، دريافت کنند. هنگامي که يک پرسش جالب را مطرح کردند، بايستي به جمع آوري و تحليل داده هايي که به منظور پاسخگويي به پرسش به آنها نياز دارند. بپردازند. سرانجام، آنها نتايج خود را با تحقيقات ديگران مقايسه و مقالات خود را در نشريات اخترشناسي منتشر مي کنند تا ساير همکارانشان در سراسر جهان نيز از يافته هاي آنان مطلع شوند. برخي اوقات آنها قادر به پاسخگويي به پرسش هاي خود هستند، اما در اکثر موارد تنها يک قطعه ديگر به اين پازل اضافه مي کنند. اخترشناسان بايد رياضيات و مهارت هاي رايانه اي خوبي داشته باشند، اما هيچ چيز در کار يک اخترشناس وجود ندارد که يک فرد نابينا را از دنبال کردن اين عرصه باز دارد.
اخترشناسي نوين به خودي خود به ما در مورد ماهيت نابينايي نکاتي را مي آموزد. از آنجايي که همه اجرام در فضا از ديدگان انسان ها بسيار دور هستند، ما بايد هر آن چه را که مي خواهيم بدانيم، از نوري که آنها به ما مي فرستند استخراج کنيم. نور از امواج کوچک ميدان هاي الکتريکي و مغناطيسي تشکيل شده است. طول اين امواج بسته به رنگشان تغيير مي کند. براي مثال، نور قرمز داراي طول موج بيشتري نسبت به رنگ آبي است. نور سفيد ترکيبي از امواج با طول موج هاي متفاوت است. شما مي توانيد اين پديده را در رنگين کمان مشاهده کنيد.
اما نور مرئي تنها بخشي کوچک از آن چيزي است که طيف الکترو مغناطيسي ناميده مي شود.
امواج راديويي، ريزموج ها، نور فروسرخ، نور فرابنفش، پرتوهاي ايکس و گاما براي چشمان ما نامرئي هستند؛ زيرا طول موج هاي آنها بسيار بلند و يا بسيار کوتاهند. آتش نشان ها از نور فروسرخ براي مشاهده دود ناشي از سوختن ساختمان ها و يافتن کساني که در دام افتاده اند، استفاده مي کنند. جراحان از پرتو ايکس براي مشاهده داخل بدن بيماران و اخترشناسان از تمامي قسمت هاي طيف الکترومغناطيسي براي مطالعه کيهان بهره مي گيرند. اما آيا آنها ديد پرتو ايکس يا فروسرخ دارند؟ مسلماً اين گونه نيست. اما اين موضوع هيچ گاه اخترشناسان را از ساخت ابزارهايي که قادر به آشکارسازي امواج نامرئي (که چشمان ما قادر به مشاهده آنها نيستند)، باز نمي دارد. اگر کمي در اين باره تامل کنيد، درمي يابيد که تفاوت ميان يک فرد بينا و يک فرد نابينا بسيار جزئي است. درست است که مشاهده نور مرئي چه در علم و چه در زندگي روزمره، مفيد است؛ اما درسي که نجوم به ما مي دهد اين است که اگر شما با چشمانتان نمي توانيد نور مرئي را ببينيد، به دنبال روش هاي ديگري براي مشاهده آن باشيد. براي مثال، با استفاده از فناوري يا چشمان افراد ديگر! بنابراين نابينايي به هيچ وجه نبايد مانع دنبال کردن علائق و روياهاي اين افراد شود.
منبع :دانشمند شماره 552
در طول تاريخ، انسان ها پرسش هايي از اين دست را مطرح کرده اند تا بلکه جايگاه ما در پهنه گيتي را درک کنند.
برخي به مذهب رجوع مي کنند تا پاسخ خود را بيابند. دانش اخترشناسي به اين پرسش ها از ديدگاه علمي پاسخ مي دهد. ممکن است شما هنگامي که در مورد گستردگي فضا يا احتمال اين که روزي انسان ها قادر به ارتباط با تمدن هاي هوشمند در کهکشان ما باشند تامل مي کنيد، بسيارشگفت زده شويد. من به عنوان يک اخترشناس که علاقه وافري به آموزش دارد، مي دانم که بسياري از دانش آموزان از مقطع دبستان تا دانشگاه، از دانش اخترشناسي بسيار شگفت زده شده اند. برخي از آنها ممکن است نجوم را به عنوان يک شغل برگزينند. اما براي بسياري، اين علم دريچه اي به سوي ديگر عرصه هاي دانش و فناوري است.
من نابينا نيستم و يا در بينايي مشکلي ندارم، همچنين هيچ يک از اعضاي خانواده من اينگونه نيستند. اما به شدت احساس مي کنم پرسش هايي که در اخترشناسي مطرح مي شوند، براي همه افراد مهم هستند و فرقي نمي کند که آنها نابينا باشند يا از نعمت بينايي برخوردار باشند. همه ما مي خواهيم بدانيم که چه کسي هستيم، جايگاهمان در اين جهان چيست و به سوي کجا رهسپاريم. گذشته از اين، جهان از آن همه انسان هاست! در اين مقاله قصد دارم برخي از ديدگاه هاي خود را در مورد سرو کار داشتن با دانش آموزان نابينا يا کساني که دچار اختلالات بينايي هستند، و در عين حال نجوم مي آموزند، با شما قسمت کنم.
هنگامي که فعاليت خود را در پروژه "لمس کيهان" آغاز کردم، به زودي دريافتم که ديدگاه هاي نادرستي در مورد نجوم وجود دارد و يکي از آنها اين است که بسياري از مردم معتقدند نجوم يک علم بصري (ديداري) است. تصور آنها از يک اخترشناس، کسي است که از درون تلسکوپ به آسمان مي نگرد و از آن چه مشاهده مي کند يادداشت برمي دارد. اين ممکن است روشي باشد که گاليله، 400 سال پيش، از آن براي مشاهدات خود استفاده مي کرد. اما اخترشناسي نوين بسيار متفاوت است. توان دوربين هاي ديجيتالي براي مشاهده، بسيار بالاتر از چشمان ماست (حتي فيلم هاي عکاسي) و مدت هاست که از آنها به عنوان آشکارسازي هاي نور جمع آوري شده توسط تلسکوپ ها استفاده مي شود. اين دوربين ها بسيار حساس تر از چشمان ما هستند و اين امکان را ايجاد مي کند تا به دقت، کوچک ترين تفاوت در درخشندگي، موقعيت و شکل ظاهري اجرام را اندازه گيري کنيم. همچنين با استفاده از چنين ابزارهاي پيشرفته اي، مي توان با نوردهي طولاني مدت، اجرامي را که ميلياردها بار کم نورتر از آن چه هستند که چشمان ما مي توانند ببينند، آشکارسازي کرد. هنگامي که دوربين هاي ديجيتالي نور ناشي از اجرام آسماني را به صورت الکترونيکي ثبت کردند، اين نور به يک رايانه منتقل مي شود و با استفاده از نرم افزارهاي ويژه، مراحلي را طي مي کند. اخترشناسان از چشمان خود براي خواندن ارقام، کلمات و برخي اوقات نمودارهايي که بر صفحه نمايشگر رايانه نمايان مي شوند استفاده مي کنند؛ اما چشمان آنها هيچ گاه به عنوان يک ابزار علمي براي انجام اندازه گيري ها تلقي نمي شود. هيچ چيز وجود ندارد که يک فرد نابينا نتواند انجام دهد.
ديدگاه نادرست ديگر، بيان مي کند که اخترشناسان بايستي به قله کوه ها در نقاط دوردست سفر کنند تا بتوانند به مشاهده و رصد آسمان بپردازند. بسياري از تلسکوپ ها را مي توان از طريق اينترنت هدايت کرد. براي مثال، من رصدهاي خود را که براي تکميل پايان نامه ام نياز بود، با تلسکوپي در رصدخانه "آپاچي پوينت" در نيومکزيکو انجام دادم و هرگز به آنجا سفر نکردم. در عوض، روند انجام کار را از دفتر کار خود در دانشگاه واشينگتن در سياتل و از طريق اينترنت براي تلسکوپ ارسال کردم. يک متخصص فني آن لاين نيز آنجا بود تا در صورت ايجاد اشکال در نحوه عملکرد تلسکوپ، مرا راهنمايي کند. هنگامي که صبح زود و پس از پايان رصد با دوچرخه خود در خيابان هاي باراني راهي خانه بودم، احساس کردم که تجربه سفر به کوير و شب هاي رويايي پر ستاره آن را از دست داده ام. اما عقيده من اين است که شما مي توانيد اخترشناس شويد، حتي اگر سفرکردن به اين نقاط دوردست و يا هدايت يک تلسکوپ بزرگ براي شما دشوار باشد.
مثال ديگر، تلسکوپ هاي خودکار در فضا هستند. بسياري از مشاهدات با چنين تلسکوپ هايي انجام مي شوند تا از مزاحمت هايي که جو زمين ايجاد مي کند به دور باشند. براي مثال من از مشاهدات تلسکوپ فضايي هابل استفاده مي کنم که در ارتفاع 600 کيلومتري بر فراز زمين، سياره ما را دور مي زند. هابل توسط گروهي از اخترشناسان، مهندسان و متخصصان فني در موسسه علمي تلسکوپ فضايي هدايت مي شود. اخترشناسان از سراسر جهان طرح هاي پيشنهادي خود را به اين گروه مي فرستند تا براي آنها مشاهدات رصدي را هدايت کنند، سپس داده ها به منظور تحليل و تفسير علمي براي اخترشناسان فرستاده مي شود.
شايد با شنيدن اين که هم اکنون مهم ترين و دشوارترين بخش کار اخترشناسان پاسخ به سوال هاي جالب، نيست بلکه پرسيدن آنهاست، شگفت زده شويد! اما لازمه دست يابي به چنين پرسش هايي، آن است که آنها به طور مداوم مقالات مختلف را مطالعه کنند تا اطلاعات به روزتري در مورد آن چه دانشمندان در سراسر دنيا انجام مي دهند، دريافت کنند. هنگامي که يک پرسش جالب را مطرح کردند، بايستي به جمع آوري و تحليل داده هايي که به منظور پاسخگويي به پرسش به آنها نياز دارند. بپردازند. سرانجام، آنها نتايج خود را با تحقيقات ديگران مقايسه و مقالات خود را در نشريات اخترشناسي منتشر مي کنند تا ساير همکارانشان در سراسر جهان نيز از يافته هاي آنان مطلع شوند. برخي اوقات آنها قادر به پاسخگويي به پرسش هاي خود هستند، اما در اکثر موارد تنها يک قطعه ديگر به اين پازل اضافه مي کنند. اخترشناسان بايد رياضيات و مهارت هاي رايانه اي خوبي داشته باشند، اما هيچ چيز در کار يک اخترشناس وجود ندارد که يک فرد نابينا را از دنبال کردن اين عرصه باز دارد.
اخترشناسي نوين به خودي خود به ما در مورد ماهيت نابينايي نکاتي را مي آموزد. از آنجايي که همه اجرام در فضا از ديدگان انسان ها بسيار دور هستند، ما بايد هر آن چه را که مي خواهيم بدانيم، از نوري که آنها به ما مي فرستند استخراج کنيم. نور از امواج کوچک ميدان هاي الکتريکي و مغناطيسي تشکيل شده است. طول اين امواج بسته به رنگشان تغيير مي کند. براي مثال، نور قرمز داراي طول موج بيشتري نسبت به رنگ آبي است. نور سفيد ترکيبي از امواج با طول موج هاي متفاوت است. شما مي توانيد اين پديده را در رنگين کمان مشاهده کنيد.
اما نور مرئي تنها بخشي کوچک از آن چيزي است که طيف الکترو مغناطيسي ناميده مي شود.
امواج راديويي، ريزموج ها، نور فروسرخ، نور فرابنفش، پرتوهاي ايکس و گاما براي چشمان ما نامرئي هستند؛ زيرا طول موج هاي آنها بسيار بلند و يا بسيار کوتاهند. آتش نشان ها از نور فروسرخ براي مشاهده دود ناشي از سوختن ساختمان ها و يافتن کساني که در دام افتاده اند، استفاده مي کنند. جراحان از پرتو ايکس براي مشاهده داخل بدن بيماران و اخترشناسان از تمامي قسمت هاي طيف الکترومغناطيسي براي مطالعه کيهان بهره مي گيرند. اما آيا آنها ديد پرتو ايکس يا فروسرخ دارند؟ مسلماً اين گونه نيست. اما اين موضوع هيچ گاه اخترشناسان را از ساخت ابزارهايي که قادر به آشکارسازي امواج نامرئي (که چشمان ما قادر به مشاهده آنها نيستند)، باز نمي دارد. اگر کمي در اين باره تامل کنيد، درمي يابيد که تفاوت ميان يک فرد بينا و يک فرد نابينا بسيار جزئي است. درست است که مشاهده نور مرئي چه در علم و چه در زندگي روزمره، مفيد است؛ اما درسي که نجوم به ما مي دهد اين است که اگر شما با چشمانتان نمي توانيد نور مرئي را ببينيد، به دنبال روش هاي ديگري براي مشاهده آن باشيد. براي مثال، با استفاده از فناوري يا چشمان افراد ديگر! بنابراين نابينايي به هيچ وجه نبايد مانع دنبال کردن علائق و روياهاي اين افراد شود.
منبع :دانشمند شماره 552
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}