خواص غیبت امام عصر (علیه السلام)(3)
خواص غیبت امام عصر (علیه السلام)(3)
منبع : اختصاصی راسخون
فصل سوم
چرا غيبت؟
غيبت از احكام تعبدي
1) تمامي اين اعمال بر اثر علم و نه جهل واقع مي شود، و از اين رو كاري كه خلاف مقتضاي علم باشد از او صادر نمي شود.
2) از آنجا كه او حكيم است تمامي ا عمالش بر اساس حكمت است. منظور از حكمت در اينجا، قراردادن هر شيء در عالي ترين موضعي كه شايسته آن است، مي باشد. از اين رو افعال خداوند هم عالمانه است و هم حكيمانه؛ يعني هم به پشتوانه علم بي انتهاي او واقع مي شود، و هم به سبب استواري بر پايه رفيع حكومت او، به شايسته ترين گونه ممكن انجام مي پذيرد. بديهي است كه علم و حكمت عالمان و حكيمان بشري نيز، تنها پرتوي از علم و حكمت اوست و به هيچ وجه نمي توان اين دو را با هم مقايسه گرفت. از سوي ديگر، علم آدميان به سبب محدود بودن وجود آنان، محدود است و نمي تواند علل تمامي افعال خداوند را، درك كند. از اين روست كه اعمال و اراده هاي خداوند را به دو گونه مهم تقسيم كرده اند:
1) اعمال و اراده هايي كه در شمار احكام تعبدي قرار ندارد. ملاك اين دسته از احكام بوسيله آدمي قابل درك و شناخت است و تعبد در آن راه ندارد. علت طلوع خورشيد از سويي و غروب آن در سويي ديگر آسمان، علت كروي بودن زمين وگردش خاص آن در مدار خود، علت برخورداري انسان از قواي پنجگانه و ... در اين شمار است. به تعبيري ديگر، بهره عمده اي از احكامي كه خداوند بصورت سنن ثابت، در طبيعت به وديعت نهاده است، از اينگونه است. دانش بشري نيز به مقتضاي تكامل و پيشرفت خود، هر لحظه به علت برخي از اين احكام پي مي برد.
2) اعمال و اراده هايي كه علت آنها بر انسان پوشيده است. بر اساس آنچه گذشت، ديديم كه تمامي افعال خداوند بر دو پايه علم و حكمت استوار است؛ اما آيا بشر مي تواند به تمامي علتهاي اراده خداوند ـ كه ناشي از علم و حكمت بي انتهاي اوست ـ پي برد؟ بدون ترديد محدود بودن دانش و ادراك بشري، او را از درك علت اراده هاي خداوندي باز مي دارد، از اين روست كه بسياري از احكام وضع شده از سوي خداوند در شمار تعبديات قرار دارد. منظور از تعبديات، همين دسته از احكامي است كه علت آن براي انسان شناخته شده نيست. تقريباً تمامي احكام شرعي و بسياري از احكامي كه ارتباط با عالم غيب دارد، در شمار همين دسته است. هرچند مي دانيم كه وجوب روزه در ماه رمضان بنا بر مصالح خاصي است، و كميت ركعات نمازهاي واجب پنجگانه، و احكام طهارت و نجاست و امثال آنها نيز بر اساس حكمت ها و مصلحت هاي ويژه اي صورت گرفته است، اما بديهي است كه از چيستي اين مصالح آگاهي نداريم. بيفزاييم كه هر چند شماري از عالمان مسلمان در كتاب هايي به توضيح شماري از علل احكام پرداخته اند و حتي علل الشرايع، نگاشته اند. اما اين كتاب ها حداكثر مي تواند حكمت احكام را آشكار سازند و نه علت هاي آن را، از اين رو مناسبتر بود كه اين دسته از كتابها را حكم الشرايع نامند و نه علل الشرايع. مسأله غيبت حضرت حجت (ع) نيز، در شمار همين احكام تعبدي است، هر چند حكمت هايي براي اين سنت قطعي الهي ـ كه در كلمات انبياء الهي (ع) و صاحبان عصمت تامه عليهم السلام به آن اشاره شده ـ ذكر شده است؛ اما اين حكمت ها نمي تواند علت واقعي واقعه غيبت را براي ما آشكار سازد. چه اصولاً علم ما آنچنان ناقص است كه نمي تواند به چرايي اراده هاي خداوند متعال پي برد. به عنوان نمونه، به تعبير آفريدگار توانا: الله اعلم حيث يجعل رسالته(64) خداوند خود مي داند كه امانت رسالت را بر عهده چه كسي وانهد. اما آدميان از علت آنكه در ميان تمامي قوم بي اسرائيل، حضرت موسي و پس از ايشان حضرت عيسي (ع) به نبوت برگزيده مي شوند، و يا پيامبر (ص) در ميان سرزمين خشك حجاز و در ميان آن قوم خشن به نبوت و رسالت مبعوث مي شدند، آگاهي ندارند. از همين رو بود كه مشركان، متعجبانه باز مي پرسيدند كه: چرا خداوند با وجود افرادي كه از ثروت و موقعيت برتري برخوردارند، فرزند بزرگوار حضرت عبدالله (ع) را به رسالت برگزيده است؟ اين از آن رو بود، كه علت بعثت ايشان بر تمامي افراد بشر پوشيده است، و تنها خداوند از علت اين تصميم و اراده خود آگاه است. مسأله غيبت نيز از همين كيفيت برخوردار است. چه، چرايي آن به صورت واقعي بر تمامي افراد بشر پوشيده است و تنها صاحبان عصمت از آن آگاهند. اراده خداوند بر آغاز دوران غيبت، همانند اراده او بر پايان آن و آغاز دوران ظهور است. چه همانگونه كه كسي از زمان وقوع ظهور و علت انجام آن در زمان خاص، آگاهي ندارد، علت وقوع آن و نيز زمان آغاز آن بر همگان پوشيده است. اكنون با ذكر اين مقدمه به بررسي علت غيبت و يا به تعبير صحيح تر، حكمت غيبت آن بزرگوار مي پردازيم.
علت وقوع غيبت
1) همانگونه كه اشاره شد ظهور منجي آخر الزمان از سنن قطعي الهي بوده است. از اين رو در سخنان انبياء (ع) و حتي صلحاي بشري، نيز به وجود و ظهور اين منجي اشارات فراواني شده است. از پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان (ع) نيز، بيش از 650 حديث در دست است كه در آن به گونه اي، از وجود مبارك آن حضرت و يا جنبه اي خاص از جنبه هاي وجودي ايشان سخن رفته است. اين احاديث همواره در دسترس مردم بوده و خلفاي اموي و عباسي نيز از آن به گونه اي روشن آگاهي داشتند. گذشته از آنان، ديگر قدرتهاي غيرمشروعي كه در تمامي زمان ها، گسترده اي از پهنه زمين را در اختيار خود داشتند نيز از ولادت و سرانجام، ظهور ايشان سخت مضطرب و خائف بودند. چه اين ظهور مرادف و مساوي با پايان دوران سلطه تمامي حكومتهاي غير مشروع بود. تلاش عباسيان براي ممانعت از ولادت ايشان ـ كه نخست با تحت نظر قراردادن حضرت امام حسن عسكري در لشكرگاه چند صدهزار نفري سامرا آغاز، و سپس با تحت نظر گرفتن خانواده آن حضرت و حتي به خدمت گرفتن قابله اي كه پياپي از وضعيت همسران آن حضرت، كسب اطلاع مي كردند، پي گرفته شد ـ ، در همين راستا بود. از اين رو بود كه پس از ولادت آن حضرت، حتي عموي ايشان نيز از اين واقعه آگاهي نداشت و تنها پس از شهادت حضرت عسكري (ع) به هنگام اقامه نماز بر جسد مطهر ايشان، نسبت به ولادت برادرزاده ارجمند خود اطلاع حاصل كرد. اما اين فعاليت ها در اين محدوده، محدود نشد، بنابر آنچه در تاريخ مذكور است، پس از آنكه معتضد خليفه عباسي، از پس شهادت حضرت عسكري از ولادت آن حضرت مطلع شد، گروهي را از بغداد و براي قتل ايشان بسوي سامراء اعزام كرد و به آنان دستور داد كه سر مبارك آن حضرت را به دربار او بازآورند. اين گروه، شبانه از بغداد حركت و صبحگاهان در سامرا به منزل حضرت مراجعه كردند و يكي از غلامان حضرت پرسيدند كه: چه كسي در اين خانه است؟ و غلام پاسخ گفت كه: صاحبش در آن است! اما اينان بدون اعتنا به سخن غلام، به خانه وارد شدند و يك يك اتاقها را جستجو كردند تا خبري از آن فرزند عزيز بيابند. در مسير همين جستجو يكي از اتاقها نوجواني ده يازده ساله مي نمود را، در حالتي كه بر سجاده اي نماز مي گذارد يافتند، با خود انديشيدند كه صاحب همين خانه همين نوجوان است و فرمود مورد نظر در مأموريت ما نيز اوست. سپس عزم قتل آن حضرت كردند و با سلاح هاي آماده خواستند كه به سوي ايشان حمله ور شوند. دراين حال، ناگهان اتاق را مملو از آبي خروشان ديدند كه حضرت را همچون نگيني ايستاده بر سجاده نماز، در ميان خود گرفته بود. يكي از آنان كه خود را شناگري قابل مي دانست وارد آب شد، اما آب خروشان آنچنان او را در هم پيچيد كه يارانش به ناگزير و به سختي او را از آب به سوي خود كشيدند؛ و سرنوشت دومين آنان كه خود را در شنا ماهرتر از آن كوردل نخستين مي دانست نيز، همين گونه شد. اين گروه پس از آنكه از دست يافتن به وجود حضرت نااميد شدند، به بغداد بازگشتند وگزارش واقعه را از گوش عامه مردم مخفي دارند و درباره آن با كسي سخن نگويند(65) اين واقعه، نشا ن از تصميم جدي عباسيان براي قتل آن حضرت در همان آغازين روزهاي اطلاع از ولادت ايشان دارد.
2) هر يك از اسماء علياي خداوند متعال، مظهري دارد كه ظهور آن اسم به واسطه آن مظهر است. از سويي ديگر، تمامي اسماء الهي مي بايد به ظهور برسند و در يكي از نشآت وجود بصيرت كامل بروز يابند. بعنوان نمونه، اسم الهادي او، مظهري مي طلبند كه آن اسم را با تمامي مقتضاهايش به ظهور برساند و اين مظهر وجود مبارك پيامبر (ص) است كه مصداق كامل هدايتگري است. اسم القهار نيز مظهري مي طلبد كه بروز كامل آن را سبب شود و جهنم مظهر آن اسم است كه در نشأه قيامت بروز خواهد كرد. بقيه اسماء الهي نيز به همين گونه هستند. حضرت حجت (ع) نيز مظهر تام دو اسم العدل و الحكيم هستند؛ بدين معنا كه ظهور عدالت كامل و بروز حكمت تام در عالم هستي، وابسته به ظهور آن مظهر تام است و همانگونه كه گفتيم تمامي اسماء الهي طالب مظاهر خود هستند تا به منصه ظهور برسند. حال اگر حكمت الهي اقتضاء كند كه مظهر دو اسم العدل و الحكيم را به گونه اي حفظ كند كه از خطر محفوظ بماند تا در زمان مقتضي به ايجاد حكومتي بپردازد كه بتواند اين دو اسم را ظاهر سازد، بديهي است كه از باب عدم جواز تعطيل در اسماء الله، مي بايد مظهر اين دو اسم مختفي شود تا به گاه ظهور، مظهريت خود را اعمال كند. در مقدمه اول ديديدكه اگر آن حضرت از ديده ظاهري مردم پنهان نمي بودند، بدون ترديد پيش از آنكه وظيفه خود را به انجام برسانند، همچون نياكان بزرگوارشان بدست حكام عباسي و ديگر طواغيف روزگار، به رتبه رفيع شهادت نائل مي شدند. از اين روست كه مي توان گفت حكمت مقتضي آن است كه مظهر الحكيم از ديدگان پنهان باشد، و عدل الهي اقتضاي آن را دارد كه مظهر العدل مختفي بماند، تا آنگاه كه شرايط براي انجام رسالت الهيش آماده شود، ظهور كند و اين دو نام جليل را ظاهر سازد. در توضيح اين سخن مي افزاييم كه اين روش در داستان رشد و بالندگي شماري از انبياء الهي پيشين نيز، سابقه داشته است. بعنوان نمونه حضرت ابراهيم (ع) نيز پس از ولادت تا سالياني چند در غاري از ديدگان پنهان بود و بعد از آنكه خطر قتل ايشان منتفي شد، به ميان جامعه بازگشت، حضرت موسي (ع) نيز سالياني دراز از قوم خود پنهان بود و ناشناس در ميان فرعونيان مي زيست، بدون آنكه آنان تاز كيستي او آگاه باشند. بنابراين روشن است كه اگر وظيفه هدايتگري حضرت ابراهيم و موسي (ع) مقتضي آن است كه اين رو پيامبر الهي سالها در دوران غيبت بسر برند و از آن پس به انجام وظيفه خود بپردازند، همان وظيفه نيز مي تواند سرنوشتي مشابه آنان براي حضرت حجت مقدر سازد(66).
نظري ديگر بر غيبت امام (ع)
نظري ديگر (علل سياسي ـ اجتماعي غيبت) شكي نيست آمدن رهبران الهي براي رساندن مردم به سرمنزل كمال مطلوب است و اين در صورتي است كه مردم آمادگي بهره برداري از اين هدايت الهي را داشته باشند و الا اگر زمينه مساعدي نداشته باشند حضور رهبران الهي در بين مردم ثمري نخواهد داشت. چون از زمان امام جواد به بعد تضييقها زيادتر شد. زمينه مساعد براي بهره برداري از هدايت هاي امامان در جامعه به حد نصاب نرسيد و حكمت الهي، اقتضا كرد كه امام دوازدهم غيبت اختيار نمايند. در روايات ما، در زمينه علل و اسباب غيبت، روي سه موضوع تكيه شده است:
1) آزمايش مردم
1- از جهت اصل غيبت، كه چون بسيار طولاني مي شود بسياري از مردم دستخوش شك و ترديد مي گردند. برخي در اصل تولد و برخي در طول عمر آن حضرت، شك مي كنند و جزء افراد داراي شناخت عميق، كسي بر عقيده به امامت آن حضرت باقي نمي ماند.
2- سختي ها فشارهاي دوران غيبت، مردم را دگرگون مي سازد، بطوري كه حفظ ايمان و استقامت در دين، سخت مي شود و ايمان در معرض مخاطرات شديد قرار مي گيرد(68)
2) حفظ جان امام
3) آزادي از يوغ بيعت با طاغوت هاي زمان
علت طولاني شدن غيبت؟
فصل چهارم
آثار تربيتي فرهنگ انتظار در زمان غيبت
انتظار در لغت:
1) دليل عقلي لزوم انتظار:
2) دليل نقلي لزوم انتظار:
قال المهدي (ع): عليكم بالدعاء و انتظار الفرح فانه سيبدولكم علم بر شما باد به دعا كردن و انتظار فرج و گشايش چراكه به زودي براي شما علم (به فوائد آن) آشكار مي شود. بسياري از رواياتي كه در موضوع انتظار و فضيلت آن آمده هر چند ظاهراً جملات خبريه است اما به تعبير آيت الله جوادي آملي (دام ظله) جملات خبريه به داعي انشاء مي باشد و صيغه دستوري دارد(78) به عبارت ديگر توصيف انتظار و پاداش آن و آثار آن نيست، بلكه توصيه و دستور به انتظار و تحصيل اين حالت در خود مي باشد. پس ايجاد فرهنگ انتظار در خود و محيط پيرامون خود از واجبات عقلي و شرعي است(79)
عناصر اخلاقي تشكيل دهنده انتظار
1) اميد :
چرا كه در صورت يأس مطلق و عدم اميدواري، حالت انتظار در انسان شكل نمي گيرد و تحقق خارجي پيدا نمي كند. قال علي (ع): انتظروا الفرج و لا تياسوا من روح الله « در انتظار فرج و گشايش باشيد و از رحمت خدا نا اميد نشويد»2) معرفت و اطمينان :
يعني شناخت امر منتظر و اطمينان به وقوع آن مي باشد، چرا كه در صورت عدم يقين و عدم اطمينان به امري حالت انتظار در انسان منعقد نخواهد شد.3) نزديك ديدن :
يعني نزديك ديدن امر مورد توقع و اعتقاد به قرب زماني آن مي باشد، چرا كه دور ديدن و استبعاد زماني نسبت به آن امر با حالت انتظار سازگاري نخواهد داشت.4) محبوبيت موضوع :
اگر حادثه اي و امري محبوب انسان باشد، مطلوب او نيز قرار خواهد گرفت و اگر چيزي مطلوب او شد، تمامي تلاش ها فعاليت هاي وي در راستاي رسيدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبيت امر فرج و انتظار، انسان را به يك منتظر واقعي و يك مصلح دلسوز و يك عاشق بي قرار تبديل مي كند.5) منفور بودن شرايط موجود و مأيوس شدن از آن :
اگر فردي، شرايط موجود را بهترين شرايط بداند انتظار امري جديد براي او تحقق نخواهد يافت. اما اگر با تحقيق در حوادث ايام و انواع ظلمها و فسادها به مطلوب نبودن شرايط موجود اذعان نمود، حالت انتظار براي ايجاد شرايطي جديد و نو براي او فراهم مي آيد. قال الرضا (ع): انما يجيء الفرج علي الياس همانا فرج و گشايش پس از نااميدي مي آيد.6) آمادگي و تلاش علمي و زمينه سازي :
انتظار آن هنگام واقعي و صادق است كه انسان را به حركت و تلاش در مسير تحقق امر منتظرآن وادار نمايد، و گرنه صرف حالت انتظار بدون آمادگي و تلاش عملي، آرزويي بي نتيجه و يا انتظاري سطحي است. به همين دليل پيامبر اكرم (ص) انتظار را به عنوان يك حالت بسيار ارزشمند و يا يك جهاد آن هم برترين جهاد است خود معرفي مي كنند. قال رسول الله (ص): افضل جهاد امتي انتظار الفرج ، قال رسول ا لله (ص): يخرج ناس من المشرق فيطئون المهدي « از مشرق زمين مردمي قيام مي كنند و زمينه را براي ظهور مهدي آماده مي سازند.7) صبر وپايداري :
انتظار نتيجه بخش و معني دار، انتظاري است توأم با صبر و مقاومت و گرنه تبديل به يك تمني زودگذر و افتادن به دام هاي انحرافي و فريبنده و محبوب سازي جاهلانه مي شود. اينكه در روايات، صبر در كنار انتظار فرج قرار داده شده وگاهي تصريح به انتظار توأم با صبر شده دلالت بر حياتي بودن صبر در شكل گيري حالت انتظار دارد. پيامبر اكرم (ص): صبورانه در انتظار فرج بودن، عبادت است.8) عزت طلبي:
يكي از فطريات در انسان، كمال جويي و عزت طلبي و پرهيز از همه عوامل ضعف و ذلت است. در طول تاريخ، عزت خوبان و مومنين توسط ستمگران و نابخردان (به ظاهر) خدشتهدار گشته و به همين دليل آنان هميشه به دنبال فرصتي بوده اند تا عزت و مكانت از دست رفته خود را احياء نمايند. آنان نه تنها خود بلكه پيشوا و كتاب قانون خود را از سوي ظالمين تحقير شده مي بينند و در صدد برگرداندن عزت تمامي اين امور هستند.در دعاهاي مربوط به انتظار و ظهور، بر واژه عزت و معز، تأكيد بسياري شده است كه به ذكر يك مورد اكتفا مي شود.اين معزّ الاولياء و مذلّ الاعداء(80) كجاست آن عزت دهنده اولياء و ذليل كننده دشمنان (دين خدا) است.
9) تقوا محوري:
يكي از قوانين وسنن جاري در هستي، موفقيت و پيروزي قانون گرايي و قانون محوري و تقواگرايي است. اگر كاري بر اساس صحيح و بنياني واقعي و راستين بنا شده باشد، ماندگار است. قرآن در مورد پرهيزكاران مي فرمايد: والعاقبه للمتقين(81)امام باقر (ع): مارا سلطنتي در آينده خواهدبود و بعد از حكومت ما، حكومتي نباشد؛ زيرا ما اهل تقوا هستيم و خداوند فرموده است: عاقبت كار، از آن متقين است.10) جديت و پشتكار:
در جوهره انتظار صادق و در روح منتظر خالص، جديت و پشتكار و پيگيري و تداوم بخشي وجود دارد. امام صادق(ع): هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد پس بايد انتظار بكشد و در حاليكه منتظر است، پارسايي و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر (با چنين حالتي) از دنخيا برود و بعد از مرگ او، قائم قيام كند، اجرش همانند اجر كسي است كه قائم را درك كند، پس (در كار و عمل) بكوشيد و منتظر باشيد؛ گوارايتان باد اي جماعت مشمول رحمت!11) احساس يتيمي :
پيامبر اكرم 0ص): از يتيمي كسي كه پدرش را از دست داده سخت تر، يتيمي كسي است كه از امام خود بريده شده و توان دسترسي به او ندارد.
12) انديشه حسيني
مراتب انتظار فرج
1) انتظار در جهت گشايش امور شخصي :
اولين و ضعيف ترين مراتب انتظار، انتظار به جهت گشايش در امور شخصي خود و ناگواري هاي فردي مي باشد. البته همين امور شخصي گاهي غصه هاي زندگي مادي و امور عادي خود است و گاهي دردهاي معنوي كه انسان در دل دارد و خواستار گشايش آن با فرج امام زمان (ع) است.2) انتظار جهت گشايش در ا مور مؤمنين:
اعم از مشكلات مادي و معنوي، ديني و دنيايي كه مؤمنين را محاصره نموده و آنان را در نوعي سرگرداني و بي ساماني قرار داده است. امام سجاد (ع): زماني كه قائم ما قيام كند آفت را از شيعيان ما بزدايد و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد دهد، آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.3) انتظار در جهت گشايش امور آحاد انساني :
انتظار براي گشايش در امور جامعه جهاني و همه آحاد و ساكنين زمين است، چرا كه ظهور امامع عصر (ع) نويد بخش امنيت و عدالت جهاني است و از بركات و آثار آن، همه اهل زمين برخوردار خواهندشد . در دعاي عهد با امام زمان مي خوانيم: خداوندا او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار بده(83)...4) انتظار جهت گشايش امور جامدات، گياهان و حيوانات :
چرا كه با امر فرج در زمين و زمان و عالم نباتات و حيوانات نيز تحولات مثبت ايجاد خواهد شد. پيامبر اكرم (ص): او زمين را، همچنان كه آكنده از ستم و بيداد شده، از عدل و داد پر مي كند. آسمان از ريختن نزولاتش هيچ دريغ نمي ورزد و زمين از روياندن گياهانش(84) در دعاي عهد با امام زمان (ع) مي خوانيم: خداوندا، بوسيله او سرزمين هايت را آباد كن و بندگانه را زندگاني (حقيقي) بخش.5) انتظار جهت گشايش امر انبياء و اولياء :
انتظار جهت گشايش غصه ها و دردهاي اولياء و انبياء در گذشته تاريخ و شادماني و فرج براي آنان است. در دعاي ندبه: كجاست آن كسي كه انتقام خون پيامبران و فرزندان آنها را مي گيرد.6) انتظار جهت گشايش در امور آل محمد (ص) :
چون آل محمد، مستضعفين واقعي هستند. چرا كه با ظهور امام عصر (ع) دولت كريمه اهلبيت تشكيل خواهد شد و بازگشت مجدد آنان به دنيا با رجعت شروع خواهد گشت. بعبارتي فرج امام عصر (ع) فرج آل محمد است و موجب شادماني رسول الله و اهلبيت او خواهد شد. در دعاي عهد مي خوانيم: خداوندا پيامبرت و پيروان او را به ديدارش شادمان كن و پس از او به بيچارگي ما رحم كن، خداوندا با حضورش اين گرفتاري را از اين ملت برطرف كن...7) انتظار جهت گشايش امور ملكوتيان :
چون كه مصائب اولياء الهي و به ويژه مصيبت حضرت سيد الشهداء آنان را غمزده و رنجور ساخته و آنان را در انتظار گشايش امر هستند. امام باقر (ع) در جواب ابوحمزه ثمالي كه از علت نامگذري آن حضرت به قائم پرسيد، فرمودند: چون جدم حسين (ع) كشته شد فرشتگان با گريه و فغان به درگاه خدا فرياد برآورد كه: اي خدا و سرور ما! آيا از كسيكه برگزيده تو و فرزند تو وبهترين آفريده تو را مي كشد چشم مي پوشي؟ خداوند به آنان فرمود كه: فرشتگان من آرام گيريد، به عزت و جلالم سوگند كه از آنان انتقام خواهم گرفت، گرچه زمانش به طول انجامد. آنگاه خداوند امامان نسل حسين (ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در ميان آنان يكي ايستاده بود و نماز مي خواند، خدا فرمود: با اين قائم از آنان انتقام مي گيرم(85)8) انتظار جهت گشايش در امور امام زمان(ع):
چونكه قلب امام عصر در دوران غيبت، نقطه مركزي برزگترين مصائب و دردهاست بطوريكه:1- در دورانع غيبت حق ولايت و حكومت به دست شرورترين انسانها غصب شده است.
2- تعطيلي احكام الهي و حدود و قوانين شرعي را شاهد است.و ...
آثار و بركات انتظار در زمان غيبت
1) ارتباط و مقام معيت :
2) عبوديت :
3) درك ثواب مجاهدت در ركاب رسول الله (ص) و دفاع از شخص ايشان :
4) آرامش :
5) اقتدا به روش پيشوايانه و ورود در خيل منتظران :
6) تقويت مثبت انديشي و مثبت رفتاري :
7) رجعت و حضور در ركاب حضرت مهدي (ع):
8) درك پاداش شهادت :
1- شهادت عيني: كه فرد در ميدان نبرد و جهاد اسلامي شركت كند و جانش را در راه خدا، فدا نمايد.
2- شهادت حكمي: اينكه فرد در ميدان جهاد شركت ننموده و لكن در ميدان فرهنگي و معنوي جهاد كرده و به ثواب شهادت في سبيل الله نائل آمده است. اميرالمومنين (ع): كسيكه منتظر امر ما (فرج و ظهور) باشد مانند كسي است كه در راه خدا به خون خويش بغلطد).
9) بردباري و تحمل بالا:
10) دين محوري و تلاشي ارزشي مداوم:
11) فعاليت در مسير خدا و اجر مضاعف
12) هم جواري با اهل بيت (ع) در بهشت
امام صادق (ع): هر كس منتظر امر (حكومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتي كه به او مي رسد، شكيبايي كند فردا در زمره ما باشد.
13) رشد عقلاني و فهم رشد يافته
آثار تربيتي انتظار بر شخص منتظر
1) ورع و رعايت محاسن اخلاقي
2) پرهيز از شكاكيت و پيروي از راه ائمه پيشين
3) سفارش يكديگر به صبر
4) دوري از صفات ناپسند مردم آخر الزمان
5) اختيار گمنامي و پرهيز از شهرت كاذب و حفظ زبان :
6) زمينه سازي ظهور :
7) ذكر كثير و عبادت :
8) گرفتن معارف دين از دين شناسان امين و رجوع به علماؤ :
9) آمادگي نظامي :
10) تقيه :
11) دعا :
1- دعاي عهد: امام صادق (ع) فرمودند: هر كس چهل صباح دعاي عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد واگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداي متعال او را براي ياري آن حضرت زنده كند و به هر كلمه هزار حسنه او را كرامت فرمايد و هزار گناه او را محو كند.
2- دعاي فرج: الهي عظم البلاء و ...
3- دعاي سلامتي حضرت: اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن ...
4- دعاي حضرت مهدي (ع): اللهم ارزقنا توفيق الطاعه ...
5- خواندن زيارت آل ياسين: سلام علي آل ياسين ...
12) مراجعه به كتب دانشمندان امين و اصيل امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشر كن و چون (خواستي) بميري، آن را به پسرانت ميراث بده، زيرا بر مردم زمانه اي پرآشوب مي رسد. كه در آن زمانع جزء با كتابهايشان همدم نشوند.
13) همكاري بين شيعيان و حديث شناسي :
14) مسئوليت پذيري نسبت به شيعيان
فوائد امام غائب
1.امام غائب ، نعمت باطني است :
2. هدايت گري باطني امام غائب
3. براساس قاعده لطف ،
4. عامل بازدارندگي (تقويت حس تقوي )
5.امداد رساني به مومنين
1. فتواي تحريم تنباكو توسط حضرت آيت الله العظمي ميرزا سيد حسن شيرازي با نظر حمايتي حضرت
2. پيروزي انقلاب اسلامي با حمايت هاي حضرت ، حضرت جاييكه آيت الله طالقاني عرض كردند به امام (ره ) كه اگر مردم روز 22 بهمن از خانه خارج شوند كشته مي شوند واصرار كردند امام به مردم دستور دهد از خانه خارج نشوند ولي امام فرمودند اگر پيام از جايي ديگر باشد باز سرحرف خود ايستاده ايد.(94)
6. افاضه فيض از تشريفات
7.امام غائب ناظر انديشه و رفتار :
8. كانون اميد و پايداري شيعه و مكتب او :
9.امنيت از عذاب
10.مهدي (ع) صاحب ليله القدر :
11.ارتباط قلمي با امام (ع) :
12 .نقطه هراس دشمنان و ستمگران :
13. تنظيم امور فرشتگان ارضي (زمين ) :
14. ادعيه حضرت امام غائب در حق مومنين واستجابت دعاها
از ديگر آثار تربيتي غيبت امام وليعصر (ع)
1.پررش نيرو :
2.رشد عقلاني شيعه :
3.ثواب و افزايش ضريب پاداش هاي مومنين
4.شكست سياسي هاي ناپاك و مطالبه سياست پاك
5.انجيل
6.تورات
پينوشتها:
64. الانعام/ 124
65. بحارالانوار، ج 52 ص 51
66. هادي زاده، مجيد (1385)، آب حيات، انتشارات خلق ص 84 تا 91
67. شوراي نويسندگان در راه حق (1363)، پيشواي دوازدهم امام زمان، انتشارات موسسه در راه حق، ص 38
68. (آيت الله) صافي، لطف الله، نويد امن و امان، تهران، دارالكتب الاسلاميه ص 177 و 178 به نقل از سيره پيشوايان
69. صدوق، كمال الدين، باب 44، ص 48 حديث 4 به نقل از سيره پيشوايان
70. پيشوايي، مهدي (1381)، سيره پيشوايان، موسسه امام صادق (ع)، ص 669 و 672
71. هادي زاده، مجيد (1385) آب حيات، انتشارات خلق، ص 91
72. منتخب الاثر،ج3، ص 216
73. مطهري، مرتضي (1389)، قيام و انقلاب مهدي (ع)، انتشارات صدرا، ص 57
74. هود/ 93
75. اعراف/ 71
76. بحارالانوار/ ج 52/ ص 185
77. بحارالانوار/ ج 51/ ص 156
78. منتخب الاثر/ ج 3/ ص 231
79. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظار، انتشارات سلسبيل، ص 8
80. دعاي ندبه
81. اعراف/ 128
82. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظار، انتشارات سلسبيل ص 22
83. قمي، عباس (1385)، مفاتيح الجنان، انتشارات آرموس، ص 813
84. ميزان الحكمه/ حديث 1244
85. مهدي ري شهري، محمد (1377)، ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث،ج1، حديث 1158
86. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظارف انتشارات سلسبيل ص 81
87. بحارالانوار، ج52، ص 133
88. مكيال المكارم، ج 2، ص 418
89. بحارالانوارج 52ص 267
90. كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 238
91. غيبت نعمائي ص 173
92 . نيلي پور ، مهدي (1386)، انتظار ، انتشارات سلسبيل ص 92
93 . چشم به راه مهدي / جمعي از نويسندكان / ص79
94 . مير مهر ص 26 ، به نقل از آيت الله خزعلي
95 . ميزان الحكمه ، حديث 1195
96 . بحار الانوار ، ج 51 ، ص 217
97 . نيلي پور ، مهدي (1386) ، جزوه فوايد امام غائب ،بنياد فرهنگي حضرت مهدي اصفهان ، ص 11 و 42
98 . ميزان الحكمه ، ص 121 به نقل از فوائد غيب
99 بحار الانوار ، ج 67 ص 691
100. ميزان الحكمه ، حديث 1184
101 . نيلي پور ،مهدي ( 1386) ، جزوه فوايد امام غائب ، بنياد فرهنگ حضرت مهدي اصفهاني ، ص 43 و 48
102. انجيل يوقا ، فصل 12 ، بندهاي 35 و 36
103 . تورات اشعيانبي ، فصل 11 ، بندهاي 1 و 10
1.قرآن كريم
2.ثقه الاسلام كليني ، اصول كافي ، انتشارات اسوه ، 1383 ، ج 2
3.هادي زاده ، مجيد ، آب حيات ،انتشارات خلق ، 1385
4.يوسفيان ، مهدي ،امام مهدي (ع) در قرآن ، بنياد فرهنگي مهدي موعود (ع) ، (1386)
5.شيخ صدوق ، كمال الدين و تمام النعمه ،دفتر انتشارات كتابفروشي وابسته به جامعه مدرسين قم ( 1377)
6.رجالي تهراني ، عليرضا، امام زمان (ع) ، انتشارات نبوغ ، (1382)
7. شوراي نويسندگان در راه حق، پيشواي دوازدهم امام زمان (ع) ، انتشارات موسسه در راه حق ، ( 1363)
8.صافي ،لطف الله ، نويد امن وامان ، تهران دارالكتاب الاسلاميه ، 1364
9.پيشوايي ، مهدي ، سيره پيشوايان ،موسسه امام صادق ، ( 1381)
10. مجلسي ، بحار الانوار ج 51 و ج 50
11.نيلي پور، مهدي ، فوايد امام غائب ، چاپ بنياد فرهنگي حضرت مهدي (ع) ،اصفهان ،1385 .
12.مطهري ، مرتضي، قيام وانقلاب مهدي ، انتشارات صدرا ، ( 1398 هـ . ق )
13. نيلي پور ، مهدي ،انتظار ،انتشارات سلسبيل ( 1386)
14.قمي ،شيخ عباس ،مفاتيح الجنان ، انتشارات آرموس،( 1385)
15.محمدي ري شهري ، محمد،ميزان الحكمه ، انتشارات دارالحديث ج 1 ،( 1377)
16.نيلي پور ، مهدي ، فوايد امام غائب ، بنياد فرهنگي حضرت مهدي اصفهان ،( 1386).
17.انجيل لوقا ، فصل 12
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}