زندگينامه استيو جابز (1)
زندگينامه استيو جابز (1)
زندگينامه استيو جابز (1)
نویسند: برایان لم
ترجمه: احمدرضا فرزان جم
ترجمه: احمدرضا فرزان جم
پیرامون زندگی و شخصیت جابز مقالهها و متنهاي فراواني نوشته شدهاست. انبوه متنها گاهي باعث میشود، نکتههای ظریف و جالب گم شوند نكتههايي كه ممكن است از قضا به شناخت شخصیت او کمک زیادی کنند. کسی که بسیاری از اطرافیانش او را آدمی پیچیده میدانند در حالي كه خواهرش او را «یک مرد معمولی» میداند. در ادامه گلچینی از نکتههای ظریف و جالبی را که در طول سالهای زندگی جابز برای او اتفاق افتاده میخوانید. نکتههايي كه بدون شك خواندن آنها باعث میشود او را بهتر بشناسیم.
استیون پاول جابز در بیست و چهارم فوریه سال 1955 بهدنیا آمد. پاول و کلارا جابز که در خیابان چهل و پنجم سانفرانسيسكو زندگی میکردند، استيو را به فرزندی پذیرفتند. پدرش «رفتاری باابهت» داشت و جزء کادر فنی موتورخانه گارد ساحلی بود. پس از آن نیز کسبوکارش بازسازی و تعمیر اتومبیلهای کهنه و کسب سود از فروش آنها بود. استیو یک کودک بيشفعال بود. تا جایی که زمانی در کودکی یک بطری سم مورچه را خورد و کارش به اورژانس کشید.
خود جابز درباره تجربه فرزند خواندگي میگوید: «گمان میکنم این یک کنجکاوی طبیعی برای افراد است که دریابند ویژگیهای مشخص شخصیتی از کجا میآیند. اما من بیشتر به محیط [محیطی که افراد در آن رشد پیدا میکنند] معتقدم. گمان میکنم مسير رشد شما، ارزشهای شما و عمده جهانبینی شما از تجربههایی که به هنگام بزرگ شدن دارید، ناشی میشود.»
حتی در سن ده سالگی علاقه استیو به الکترونیک برای پدر و مادرش مشهود بود. یک بار با فروکردن گیره سر در پریز برق دچار شوک شدیدی شد. در این سال پاول با خانوادهاش به پالو آلتو نقل مکان کرد. آنچه پاول را جذب کردهبود، رشد اقتصادی سریعی بود که در آن زمان در منطقهای معروف به دره سیلیکون بهوجود آمدهبود. این رشد سریع اقتصادی باعث بهوجود آمدن فرصتهای اقتصادی بهتر و وامهای بیشتری بود که پاول با استفاده از آنها میتوانست کسبوکار خود را در زمینه خرید و فروش اتومبیل گسترش دهد.
جابز با جوانهای آسانگیر و طرفدار محیط زیست آن دوره آشنا میشود (چيزي كه در عکس میبینید، همان چیزی است که کار فتوشاپ مینامیم!).
در این دوره او از طریق یک دوست با استیو وزنیاک آشنا میشود و علایق مشترکی مانند الکترونیک و استفاده از آن برای «سر کار گذاشتن» و شوخی با دیگران باعث شد آنها خیلی زود با هم دوست شوند. یکی از شوخیهای مذکور که البته شکست خورد، زمانی بود که یک صفحه بزرگ با نوشته SWAB JOB (مخفف اسم هر دو استیو و الن بام) را آماده کردند که قرار بود در یک لحظه خاص کل بام یک ساختمان را در جشن فارغالتحصیلی بپوشاند. درسی که وزنیاک از این ماجرا فرا گرفت، اين بود: «هرگز درباره شوخی سرِکاری خود لاف نزن.» وزنیاک نخستین کسی بود که جابز او را ملاقات میکرد و او بیش از جابز درباره الکترونیک میدانست. وزنیاک نیز اعتماد بهنفس جابز را در مقابل مردم تحسین میکرد.
بعد از مطالعه مقالهای در نشریه اسکوایِر درباره کلاهبرداری تلفنی، آنها شروع به کار روی جعبه آبی کردند که برای شکستن کد در سیستم تلفنهای عمومی و تماس تلفنی رایگان ازآنها کاربرد داشت. جابز هنوز دانشآموز سال آخر دبیرستان بود. آنها جعبههای آبي را در مدرسه به مبلغ 150 دلار فروختند، در حالیکه هزینه ساخت هر کدام 40 دلار بود. وزنیاک حتی طی یکی از همان شوخیهای معروف، بهعنوان هنری کیسینجر با پاپ تماس گرفت! آنها یک شب با «کاپيتان کرانچ» (جانتي دراپر يكي از نخبههاي الكترونيك آن زمان) ملاقات کردند و در راه برگشت اتومبیلشان خراب و در کنار جاده متوقف شد، سپس در حالیکه مشغول تماس تلفنی با استفاده از جعبه بودند، پلیس به آنها مشکوک شد. اما پس از قانع کردن پلیس با اين استدلال که جعبه مذکور یک ابزار تولید موسیقی است، از مهلکه فرار كردند.
منبع:www.shabakeh-mag.com
ادامه دارد
/ع
استیون پاول جابز در بیست و چهارم فوریه سال 1955 بهدنیا آمد. پاول و کلارا جابز که در خیابان چهل و پنجم سانفرانسيسكو زندگی میکردند، استيو را به فرزندی پذیرفتند. پدرش «رفتاری باابهت» داشت و جزء کادر فنی موتورخانه گارد ساحلی بود. پس از آن نیز کسبوکارش بازسازی و تعمیر اتومبیلهای کهنه و کسب سود از فروش آنها بود. استیو یک کودک بيشفعال بود. تا جایی که زمانی در کودکی یک بطری سم مورچه را خورد و کارش به اورژانس کشید.
خود جابز درباره تجربه فرزند خواندگي میگوید: «گمان میکنم این یک کنجکاوی طبیعی برای افراد است که دریابند ویژگیهای مشخص شخصیتی از کجا میآیند. اما من بیشتر به محیط [محیطی که افراد در آن رشد پیدا میکنند] معتقدم. گمان میکنم مسير رشد شما، ارزشهای شما و عمده جهانبینی شما از تجربههایی که به هنگام بزرگ شدن دارید، ناشی میشود.»
حتی در سن ده سالگی علاقه استیو به الکترونیک برای پدر و مادرش مشهود بود. یک بار با فروکردن گیره سر در پریز برق دچار شوک شدیدی شد. در این سال پاول با خانوادهاش به پالو آلتو نقل مکان کرد. آنچه پاول را جذب کردهبود، رشد اقتصادی سریعی بود که در آن زمان در منطقهای معروف به دره سیلیکون بهوجود آمدهبود. این رشد سریع اقتصادی باعث بهوجود آمدن فرصتهای اقتصادی بهتر و وامهای بیشتری بود که پاول با استفاده از آنها میتوانست کسبوکار خود را در زمینه خرید و فروش اتومبیل گسترش دهد.
جابز با جوانهای آسانگیر و طرفدار محیط زیست آن دوره آشنا میشود (چيزي كه در عکس میبینید، همان چیزی است که کار فتوشاپ مینامیم!).
در این دوره او از طریق یک دوست با استیو وزنیاک آشنا میشود و علایق مشترکی مانند الکترونیک و استفاده از آن برای «سر کار گذاشتن» و شوخی با دیگران باعث شد آنها خیلی زود با هم دوست شوند. یکی از شوخیهای مذکور که البته شکست خورد، زمانی بود که یک صفحه بزرگ با نوشته SWAB JOB (مخفف اسم هر دو استیو و الن بام) را آماده کردند که قرار بود در یک لحظه خاص کل بام یک ساختمان را در جشن فارغالتحصیلی بپوشاند. درسی که وزنیاک از این ماجرا فرا گرفت، اين بود: «هرگز درباره شوخی سرِکاری خود لاف نزن.» وزنیاک نخستین کسی بود که جابز او را ملاقات میکرد و او بیش از جابز درباره الکترونیک میدانست. وزنیاک نیز اعتماد بهنفس جابز را در مقابل مردم تحسین میکرد.
بعد از مطالعه مقالهای در نشریه اسکوایِر درباره کلاهبرداری تلفنی، آنها شروع به کار روی جعبه آبی کردند که برای شکستن کد در سیستم تلفنهای عمومی و تماس تلفنی رایگان ازآنها کاربرد داشت. جابز هنوز دانشآموز سال آخر دبیرستان بود. آنها جعبههای آبي را در مدرسه به مبلغ 150 دلار فروختند، در حالیکه هزینه ساخت هر کدام 40 دلار بود. وزنیاک حتی طی یکی از همان شوخیهای معروف، بهعنوان هنری کیسینجر با پاپ تماس گرفت! آنها یک شب با «کاپيتان کرانچ» (جانتي دراپر يكي از نخبههاي الكترونيك آن زمان) ملاقات کردند و در راه برگشت اتومبیلشان خراب و در کنار جاده متوقف شد، سپس در حالیکه مشغول تماس تلفنی با استفاده از جعبه بودند، پلیس به آنها مشکوک شد. اما پس از قانع کردن پلیس با اين استدلال که جعبه مذکور یک ابزار تولید موسیقی است، از مهلکه فرار كردند.
منبع:www.shabakeh-mag.com
ادامه دارد
/ع
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}