مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!
مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!
مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!
وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (سبا 34) وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ (سبا 35)
و [ما] در هیچ شهرى هشداردهندهاى نفرستادیم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شدهاید كافریم.»(سبا 34)
و گفتند: «ما دارایى و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد.» (سبا 35)
از آنجا كه در آیات گذشته سخن از اغواگرى مستكبران بود در آیات مورد بحث گوشهاى از این اغواگرى را منعكس مىسازد و ضمنا به پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و اله) نیز دلدارى مىدهد كه اگر با تو مخالفت كنند تعجب مكن مخالفت مستكبران مرفه با پیامبران راستین یك شیوه دائمى آنها بوده است.
مترف به كسى مىگویند كه فزونى نعمت و زندگى مرفه او را مست و مغرور و غافل كرده و به طغیان گرى واداشته است.
" نذیر" به معنى بیم دهنده، اشاره به پیامبران الهى است كه مردم را از عذاب الهى در برابر كجروىها و بیدادگرىها و گناه و فساد بیم مىدادند.
" مترفوها " جمع" مترف" از ماده" ترف" (بر وزن طرف) به معنى تنعم است، و مترف به كسى مىگویند كه فزونى نعمت و زندگى مرفه او را مست و مغرور و غافل كرده و به طغیان گرى واداشته است. (" لسان العرب" جلد 9 صفحه 17)
آرى معمولا كسانى كه در صف اول مخالفین انبیاء بودند این گروه مترف طغیانگر غافل بودند كه چون تعلیمات انبیاء را از یك سو مزاحم كامجویى و هوسرانى خود مىدیدند، و از سوى دیگر مدافع حقوق محرومانى كه با غصب حقوق آنها به این زندگى پر زرق و برق رسیده بودند، و از سوى سوم آنها همیشه براى پاسدارى مال و ثروتشان قدرت حكومت را یدك مىكشیدند، و پیامبران را در تمام این جهات در نقطه مقابل خود مىدیدند، لذا فورا به مبارزه برمىخاستند.
غالبا محرومان، نخستین كسانى بودند كه دعوت انبیاء را" لبیك" مىگفتند، و متنعمین مغرور نیز اولین گروهى بودند كه علم مخالفت را برمىداشتند. عجب اینكه آنها انگشت روى حكم و تعلیم خاصى نمىگذاشتند، بلكه در بست مىگفتند: " ما به تمام آنچه شما مبعوث شدهاید كافریم" و حتى یك گام هم با شما همراه نیستیم كه این خود بهترین دلیل بر لجاجت و عناد آنها در برابر حق بود.
این معنى مساله مهمى است كه قرآن در آیات مختلف از آن پرده برداشته كه غالبا محرومان، نخستین كسانى بودند كه دعوت انبیاء را" لبیك" مىگفتند، و متنعمین مغرور نیز اولین گروهى بودند كه علم مخالفت را برمىداشتند.
در آیات 23 زخرف، 116 سوره هود، و 33 سوره مؤمنون نیز همین معنى آمده است.
نه تنها در برابر انبیاء كه در برابر هر قدم اصلاحى از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدى برداشته شود این گروه سر به مخالفت برمىدارند، و براى در هم شكستن برنامههاى مصلحان توطئه مىچینند و از هیچ جنایتى روى گردان نیستند.
آیه بعد به منطق پوشالى آنها كه در هر زمانى براى اثبات برترى خود متوسل مىشدند و به اغفال عوام مىپرداختند اشاره كرده، مىگوید:" و آنها گفتند ما از همه ثروتمندتر و پراولادتریم"(وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً) .
خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختیار ما نهاده، و هم نیروى انسانى بسیار، و این دلیل بر لطف او در حق ما و نشانه مقام و موقعیت ما در نزد او است" و ما (نور چشمىها) هرگز مجازات نخواهیم شد"! (وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ) .
مگر خداوند ، عزیز كردههاى خود را هم مجازات مىكند؟! اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما مىداد؟! خلاصه آبادى دنیاى ما دلیل روشنى بر آبادى آخرت ماست! بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه جمله" و ما نحن بمعذبین" دلیل بر آن است كه آنها بطور كلى منكر قیامت و عذاب بودند. ولى آیات بعد نشان مىدهد كه این جمله ناظر به این معنا نیست، بلكه منظورشان این بوده كه آنها به دلیل ثروتشان مقرب درگاه خدایند.
امام على (علیه السلام) در تعریف بعضى از اقوام گفته است: فجور كشتند و با غرور آبش دادند و شورش درو كردند
البته چه بسا این طرز تفكر باعث فرو غلطیدن آنان در معاصى خواهد شد، زیرا كسى كه به مال و پیروانش اعتماد داشته باشد و از هدایت خدا و عقل دور باشد هلاك می شود. همان گونه كه امریكا به اتكاء پول و سلاح خود وارد در جنگ ویتنام شد و بینىاش به خاك مالیده شد و هیبت و شوكت پوشالىاش از هم درید و همان گونه كه روسیه وارد جنگ افغانستان اسلامى شد و متحمل زیانهاى بسیار گردید.
امام على (علیه السلام) در تعریف بعضى از اقوام گفته است: «فجور كشتند و با غرور آبش دادند و شورش درو كردند». (نهج البلاغه، خطبه 2، ص 47)
2ـ مرفّهان بى درد، در صف اوّل دشمنان انبیا بودهاند.«قالَ مُتْرَفُوها»
3ـ رفاهطلبى، انسان را بى تفاوت و سنگدل نموده و به استكبار مىكشاند. «قالَ مُتْرَفُوها ... كافِرُونَ»
4ـ مخالفت با پیامبران، مخالفت با پیام آنهاست، نه با شخص آنان. «بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»
5ـ حركت انبیا منافع سرمایه داران را به خطر مىاندازد.«مُتْرَفُوها ... كافِرُونَ»
6ـ كفّار بى نیازى در دنیا را سبب بى نیازى در آخرت مىپنداشتند. «أَكْثَرُ أَمْوالًا ... وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»
7ـ سرمایه داران به مال و فرزند خود مىنازند. «نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً»
8ـ ثروتمندان، خود را تافتهى جدا بافته مىدانند. «ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج9
2- تفسیر نمونه ج18
3- تفسیر هدایت ج10 4- لسان العرب جلد 9
5- نهج البلاغه، خطبه 2، ص 47
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mostafakazemy
و [ما] در هیچ شهرى هشداردهندهاى نفرستادیم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شدهاید كافریم.»(سبا 34)
و گفتند: «ما دارایى و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد.» (سبا 35)
از آنجا كه در آیات گذشته سخن از اغواگرى مستكبران بود در آیات مورد بحث گوشهاى از این اغواگرى را منعكس مىسازد و ضمنا به پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و اله) نیز دلدارى مىدهد كه اگر با تو مخالفت كنند تعجب مكن مخالفت مستكبران مرفه با پیامبران راستین یك شیوه دائمى آنها بوده است.
مترف به كسى مىگویند كه فزونى نعمت و زندگى مرفه او را مست و مغرور و غافل كرده و به طغیان گرى واداشته است.
" نذیر" به معنى بیم دهنده، اشاره به پیامبران الهى است كه مردم را از عذاب الهى در برابر كجروىها و بیدادگرىها و گناه و فساد بیم مىدادند.
" مترفوها " جمع" مترف" از ماده" ترف" (بر وزن طرف) به معنى تنعم است، و مترف به كسى مىگویند كه فزونى نعمت و زندگى مرفه او را مست و مغرور و غافل كرده و به طغیان گرى واداشته است. (" لسان العرب" جلد 9 صفحه 17)
آرى معمولا كسانى كه در صف اول مخالفین انبیاء بودند این گروه مترف طغیانگر غافل بودند كه چون تعلیمات انبیاء را از یك سو مزاحم كامجویى و هوسرانى خود مىدیدند، و از سوى دیگر مدافع حقوق محرومانى كه با غصب حقوق آنها به این زندگى پر زرق و برق رسیده بودند، و از سوى سوم آنها همیشه براى پاسدارى مال و ثروتشان قدرت حكومت را یدك مىكشیدند، و پیامبران را در تمام این جهات در نقطه مقابل خود مىدیدند، لذا فورا به مبارزه برمىخاستند.
غالبا محرومان، نخستین كسانى بودند كه دعوت انبیاء را" لبیك" مىگفتند، و متنعمین مغرور نیز اولین گروهى بودند كه علم مخالفت را برمىداشتند. عجب اینكه آنها انگشت روى حكم و تعلیم خاصى نمىگذاشتند، بلكه در بست مىگفتند: " ما به تمام آنچه شما مبعوث شدهاید كافریم" و حتى یك گام هم با شما همراه نیستیم كه این خود بهترین دلیل بر لجاجت و عناد آنها در برابر حق بود.
این معنى مساله مهمى است كه قرآن در آیات مختلف از آن پرده برداشته كه غالبا محرومان، نخستین كسانى بودند كه دعوت انبیاء را" لبیك" مىگفتند، و متنعمین مغرور نیز اولین گروهى بودند كه علم مخالفت را برمىداشتند.
در آیات 23 زخرف، 116 سوره هود، و 33 سوره مؤمنون نیز همین معنى آمده است.
نه تنها در برابر انبیاء كه در برابر هر قدم اصلاحى از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدى برداشته شود این گروه سر به مخالفت برمىدارند، و براى در هم شكستن برنامههاى مصلحان توطئه مىچینند و از هیچ جنایتى روى گردان نیستند.
آیه بعد به منطق پوشالى آنها كه در هر زمانى براى اثبات برترى خود متوسل مىشدند و به اغفال عوام مىپرداختند اشاره كرده، مىگوید:" و آنها گفتند ما از همه ثروتمندتر و پراولادتریم"(وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً) .
خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختیار ما نهاده، و هم نیروى انسانى بسیار، و این دلیل بر لطف او در حق ما و نشانه مقام و موقعیت ما در نزد او است" و ما (نور چشمىها) هرگز مجازات نخواهیم شد"! (وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ) .
مگر خداوند ، عزیز كردههاى خود را هم مجازات مىكند؟! اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما مىداد؟! خلاصه آبادى دنیاى ما دلیل روشنى بر آبادى آخرت ماست! بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه جمله" و ما نحن بمعذبین" دلیل بر آن است كه آنها بطور كلى منكر قیامت و عذاب بودند. ولى آیات بعد نشان مىدهد كه این جمله ناظر به این معنا نیست، بلكه منظورشان این بوده كه آنها به دلیل ثروتشان مقرب درگاه خدایند.
امام على (علیه السلام) در تعریف بعضى از اقوام گفته است: فجور كشتند و با غرور آبش دادند و شورش درو كردند
البته چه بسا این طرز تفكر باعث فرو غلطیدن آنان در معاصى خواهد شد، زیرا كسى كه به مال و پیروانش اعتماد داشته باشد و از هدایت خدا و عقل دور باشد هلاك می شود. همان گونه كه امریكا به اتكاء پول و سلاح خود وارد در جنگ ویتنام شد و بینىاش به خاك مالیده شد و هیبت و شوكت پوشالىاش از هم درید و همان گونه كه روسیه وارد جنگ افغانستان اسلامى شد و متحمل زیانهاى بسیار گردید.
امام على (علیه السلام) در تعریف بعضى از اقوام گفته است: «فجور كشتند و با غرور آبش دادند و شورش درو كردند». (نهج البلاغه، خطبه 2، ص 47)
پیامهای آیه :
2ـ مرفّهان بى درد، در صف اوّل دشمنان انبیا بودهاند.«قالَ مُتْرَفُوها»
3ـ رفاهطلبى، انسان را بى تفاوت و سنگدل نموده و به استكبار مىكشاند. «قالَ مُتْرَفُوها ... كافِرُونَ»
4ـ مخالفت با پیامبران، مخالفت با پیام آنهاست، نه با شخص آنان. «بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»
5ـ حركت انبیا منافع سرمایه داران را به خطر مىاندازد.«مُتْرَفُوها ... كافِرُونَ»
6ـ كفّار بى نیازى در دنیا را سبب بى نیازى در آخرت مىپنداشتند. «أَكْثَرُ أَمْوالًا ... وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»
7ـ سرمایه داران به مال و فرزند خود مىنازند. «نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً»
8ـ ثروتمندان، خود را تافتهى جدا بافته مىدانند. «ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج9
2- تفسیر نمونه ج18
3- تفسیر هدایت ج10 4- لسان العرب جلد 9
5- نهج البلاغه، خطبه 2، ص 47
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mostafakazemy
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}