شيوه شيوايي
شيوه شيوايي
شيوه شيوايي
آيين نويسندگي و سخنوري و شيوه آفرينش سخنان زيبا و رسا، دانشي به نام « ادبيات» را مي سازد که شاخه هاي مختلفي دارد: شناخت واژگان و ريشه آنها، دستور زباني، معاني و بيان، بديع، وزن، قافيه که اساتيد فن علاوه بر اين موارد، بازيابي گنجينه هاي به جا مانده از اديبات سلف و همچنين سال ها ممارست و واخواني نثر و نظم هاي برگزيده را از همروزگاران و در گذشتگان به دانش پژوهان گرامي رشته ادبيات توصيه مي کنند، ولي اميرمؤمنان علي (ع) که ميلاد مبارکش ايام جاري، بلکه تمام اوقات ما را پر برکت ساخته بياني دارند که در برابر تعريف فوق مانند تن است نسبت به جان. آن حضرت مي فرمايند: آيه البلاغه قلب عقول و لسان قائل (نشانه سخن اديبانه دلي است آکنده از خرد و زباني توانا بر گفتار) ، همچنين آن حضرت از پيامبر خدا نقل مي کنند: لا يستقيم ايمان عبد حتي يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتي يستقيم لسانه ( ايمان بنده اي درست نخواهد شد تا قلب او درست شود و قلبش درست نمي شود تا زبان وي درست شود.)
همانطور که خوانندگان عزيز از دو سخن فوق در مي يابند علاوه بر دانش هاي رايج پيش گفته در دستيابي به ادبيات، مولا علي (ع) خرد ورزي، هوشمندي، ايمان و باورمندي را از لوازم صاحبان سخن اديبانه و مفيد به شمار آورده اند، يعني علاوه بر هنر در گفتار بايد باورمندي در انديشه نيز مدد رساند تا زبان، توانا بر سخن رسا شود. به عبارتي ديگر، ميان ايمان و سخن فصيح رابطه متقابل وجود دارد، از آن روي هر يک جلوه ديگري است. اميرمؤمنان هنگامي که شخصي ( جعده بن هبيره) نتوانست بر منبر سخن بگويد به همين علت اشاره کردند: الا و ان اللسان بضعه من الانسان فلا يسعده القول اذا امتنع و لا يمهله النطق اذا اتسع ( زبان پاره اي از تن آدمي است هرگاه آمادگي در انسان نباشد زبان ياراي بيان ندارد و به هنگام آمادگي، نطق مهلتش نمي دهد.) چون خرد، ايمان و تقوي سخن بهنجار مي آفريند و باورمندي هوشمندانه مي افزايد. از آن رو اميرمؤمنان و اهل بيت (ع) اميران سخن اند که فرموده اند: انا لامراء الکلام و فينا تنشبت عروقه و علينا تهدلت غصونه ( ما فرمانروايان سخنيم؛ ريشه کلام در ميان ما استوار و شاخه هايش بر ما سايه افکن است.)
بنابر روايتي مشهور، دستور زبان عرب را مولا علي (ع) براي پيشگيري از اشتباه خواني قرآن، پايه گذارده اند؛ آن جا که به يکي از ياران خود ( ابوالاسود دوئلي) سه قاعده نحو را آموختند و افزودند: بر اين شيوه، ساير قواعد را تدوين کن؛ بدين ترتيب دستور زبان در ادبيات عرب توسط آن حضرت ابداع شد.
گردآور فرزانه و فقيه بزرگوار، مرحوم سيد رضي مجموعه سخنان مولا را « نهج البلاغه» ( شيوه شيوايي) نام گذارده است. ابعاد مختلف و گاه متضادي چون زهد و تقوي، جهاد و مبارزه، مصلحت دنيا و آخرت، مسائل فردي و اجتماعي، بيان احکام شرعي و آيين حکومت داري، همه بر محور خداجويي و خدا شناسي، هيچ يک نتوانسته است در ذهن و انديشه مؤلف بر بعد بلاغت کلام آن حضرت فائق آيد.
مولا علي (ع) به شهادت تاريخ مؤثرترين خطبه ها را بدون صرف وقت قبلي ايراد فرموده اند: نقادان سخن، براي محک نظم و نثر قواعد بسياري گذارده اند، اما همگان بر اين باورند که ژرفناي حماسي يا احساسي خطبه را با تأثير آن بر مخاطب مي توان شناخت. برخي خطبه هاي مولا علي (ع) تا بدان پايه بر مخاطب تأثير گذارده که جان به جانان سپرده است.
منقول است، يکي از اصحاب اميرمؤمنان (ع) به نام « همام» که مردي عابد و پرهيزکار بود، به آن حضرت عرض کرد: اي اميرمؤمنان ! پرهيزکاران را برايم آن چنان توصيف کن که گويا آنان را به چشم مي نگرم. امام در پاسخش درنگ کرد و به اجمال سخني درباره تقوي فرمود. همام به آن مختصر قانع نشد و در اين باره اصرار ورزيد؛ امام تصميم گرفت صفات متقين را به تفصيل برايش بازگو کند، پس خداي را ستايش و ثنا نمود و بر پيامبرش درود فرستاد و سخن آغاز کرد: « خداوند سبحان مخلوق را آفريد، در حالي که از اطاعتشان بي نياز و از معصيت آنان ايمن بود. » و آن گاه صفات متقين را برشمرد و فرمود، تا آن هنگام که کلام شيواي حضرت اوج گرفت و جان تشنه همام از آن سيراب شد. آخرين جملات که بر زبان امام جاري گشت همام از هيجان شنيدن سخنان دلنشين حضرت و اشتياق درک تقوي ( که در کلام مولا تجلي يافت) ناله اي از جان بر کشيد که روحش همراه آن از کالبد خارج شد. اميرمؤمنان علي عليه السلام، فرمود: قسم به خدا که از اين پيشامد مي ترسيدم و ...
جاي بسي دريغ خواهد بود اگر حسن ختام اين کلام را نخستين سخنراني امام پس از برپايي حکومت قرار ندهيم. اين خطبه شيرين و رسا، به انقلابي مجدد اشاره دارد و شايد با وضعيت کنوني جامعه ملتهب امروز بي تناسب نباشد:
ألا و ان بليتکم قد عادت کهيأتها يوم بعث الله نبيکم صلي الله عليه و اله و الذي بعثه بالحق لتبلبلن بلبله، و لتغربلن غربله، و لتساطن سوط القدر، حتي يعود أسفلکم أعلاکم و أعلاکم أسفلکم، و ليسبقن سابقون کانوا قصروا و ليقصرن سباقون کانوا سبقوا. و الله ما کتمت وشمه، و لا کذبت کذبه، و لقد نبئت بهذا المقام و هذا اليوم...
والله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته، فان في العدل سعه، و من ضاق عليه العدل فالجور عليه أضيق.
آگاه باشيد! تيره روزي ها درست همانند زمان بعثت پيامبر (ص) بار ديگر به شما روي آورده است ( همان اختلاف و پراکندگي و دشمني ها که پيش از اسلام در ميان شما رواج داشت امروز از سر گرفته شده) سوگند به کسي که پيامبر را به حق مبعوث کرد، به سختي مورد آزمايش قرار مي گيريد و غربال مي شويد، و همانند محتويات ديگ هنگام جوشش، زير و رو خواهيد شد، آن چنان که بالا، پايين، و پايين، بالا قرار خواهد گرفت. آنان که به راستي در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند، بار ديگر سرکار خواهند آمد و کساني که با حيله و تزوير خود را پيش انداخته بودند عقب زده خواهند شد. به خدا سوگند ! هرگز حقيقتي را کتمان نکرده ام و هيچ گاه دروغي نگفته ام و از روز نخست مرا به وضعي که امروز دارم خبر داده بودند.
و همچنين فرمودند: به خدا سوگند ! اموال تصرف شده را هر جا بيابم، باز مي گردانم؛ گرچه زناني را به آن کابين بسته يا کنيزاني را با آن خريده باشند، زيرا عدالت ، توسعه به دنبال مي آورد، و آن کس که عدالت بر او گران آيد، تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود.
منبع: نشريه کيهان فرهنگي، شماره272و 273.
همانطور که خوانندگان عزيز از دو سخن فوق در مي يابند علاوه بر دانش هاي رايج پيش گفته در دستيابي به ادبيات، مولا علي (ع) خرد ورزي، هوشمندي، ايمان و باورمندي را از لوازم صاحبان سخن اديبانه و مفيد به شمار آورده اند، يعني علاوه بر هنر در گفتار بايد باورمندي در انديشه نيز مدد رساند تا زبان، توانا بر سخن رسا شود. به عبارتي ديگر، ميان ايمان و سخن فصيح رابطه متقابل وجود دارد، از آن روي هر يک جلوه ديگري است. اميرمؤمنان هنگامي که شخصي ( جعده بن هبيره) نتوانست بر منبر سخن بگويد به همين علت اشاره کردند: الا و ان اللسان بضعه من الانسان فلا يسعده القول اذا امتنع و لا يمهله النطق اذا اتسع ( زبان پاره اي از تن آدمي است هرگاه آمادگي در انسان نباشد زبان ياراي بيان ندارد و به هنگام آمادگي، نطق مهلتش نمي دهد.) چون خرد، ايمان و تقوي سخن بهنجار مي آفريند و باورمندي هوشمندانه مي افزايد. از آن رو اميرمؤمنان و اهل بيت (ع) اميران سخن اند که فرموده اند: انا لامراء الکلام و فينا تنشبت عروقه و علينا تهدلت غصونه ( ما فرمانروايان سخنيم؛ ريشه کلام در ميان ما استوار و شاخه هايش بر ما سايه افکن است.)
بنابر روايتي مشهور، دستور زبان عرب را مولا علي (ع) براي پيشگيري از اشتباه خواني قرآن، پايه گذارده اند؛ آن جا که به يکي از ياران خود ( ابوالاسود دوئلي) سه قاعده نحو را آموختند و افزودند: بر اين شيوه، ساير قواعد را تدوين کن؛ بدين ترتيب دستور زبان در ادبيات عرب توسط آن حضرت ابداع شد.
گردآور فرزانه و فقيه بزرگوار، مرحوم سيد رضي مجموعه سخنان مولا را « نهج البلاغه» ( شيوه شيوايي) نام گذارده است. ابعاد مختلف و گاه متضادي چون زهد و تقوي، جهاد و مبارزه، مصلحت دنيا و آخرت، مسائل فردي و اجتماعي، بيان احکام شرعي و آيين حکومت داري، همه بر محور خداجويي و خدا شناسي، هيچ يک نتوانسته است در ذهن و انديشه مؤلف بر بعد بلاغت کلام آن حضرت فائق آيد.
مولا علي (ع) به شهادت تاريخ مؤثرترين خطبه ها را بدون صرف وقت قبلي ايراد فرموده اند: نقادان سخن، براي محک نظم و نثر قواعد بسياري گذارده اند، اما همگان بر اين باورند که ژرفناي حماسي يا احساسي خطبه را با تأثير آن بر مخاطب مي توان شناخت. برخي خطبه هاي مولا علي (ع) تا بدان پايه بر مخاطب تأثير گذارده که جان به جانان سپرده است.
منقول است، يکي از اصحاب اميرمؤمنان (ع) به نام « همام» که مردي عابد و پرهيزکار بود، به آن حضرت عرض کرد: اي اميرمؤمنان ! پرهيزکاران را برايم آن چنان توصيف کن که گويا آنان را به چشم مي نگرم. امام در پاسخش درنگ کرد و به اجمال سخني درباره تقوي فرمود. همام به آن مختصر قانع نشد و در اين باره اصرار ورزيد؛ امام تصميم گرفت صفات متقين را به تفصيل برايش بازگو کند، پس خداي را ستايش و ثنا نمود و بر پيامبرش درود فرستاد و سخن آغاز کرد: « خداوند سبحان مخلوق را آفريد، در حالي که از اطاعتشان بي نياز و از معصيت آنان ايمن بود. » و آن گاه صفات متقين را برشمرد و فرمود، تا آن هنگام که کلام شيواي حضرت اوج گرفت و جان تشنه همام از آن سيراب شد. آخرين جملات که بر زبان امام جاري گشت همام از هيجان شنيدن سخنان دلنشين حضرت و اشتياق درک تقوي ( که در کلام مولا تجلي يافت) ناله اي از جان بر کشيد که روحش همراه آن از کالبد خارج شد. اميرمؤمنان علي عليه السلام، فرمود: قسم به خدا که از اين پيشامد مي ترسيدم و ...
جاي بسي دريغ خواهد بود اگر حسن ختام اين کلام را نخستين سخنراني امام پس از برپايي حکومت قرار ندهيم. اين خطبه شيرين و رسا، به انقلابي مجدد اشاره دارد و شايد با وضعيت کنوني جامعه ملتهب امروز بي تناسب نباشد:
ألا و ان بليتکم قد عادت کهيأتها يوم بعث الله نبيکم صلي الله عليه و اله و الذي بعثه بالحق لتبلبلن بلبله، و لتغربلن غربله، و لتساطن سوط القدر، حتي يعود أسفلکم أعلاکم و أعلاکم أسفلکم، و ليسبقن سابقون کانوا قصروا و ليقصرن سباقون کانوا سبقوا. و الله ما کتمت وشمه، و لا کذبت کذبه، و لقد نبئت بهذا المقام و هذا اليوم...
والله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته، فان في العدل سعه، و من ضاق عليه العدل فالجور عليه أضيق.
آگاه باشيد! تيره روزي ها درست همانند زمان بعثت پيامبر (ص) بار ديگر به شما روي آورده است ( همان اختلاف و پراکندگي و دشمني ها که پيش از اسلام در ميان شما رواج داشت امروز از سر گرفته شده) سوگند به کسي که پيامبر را به حق مبعوث کرد، به سختي مورد آزمايش قرار مي گيريد و غربال مي شويد، و همانند محتويات ديگ هنگام جوشش، زير و رو خواهيد شد، آن چنان که بالا، پايين، و پايين، بالا قرار خواهد گرفت. آنان که به راستي در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند، بار ديگر سرکار خواهند آمد و کساني که با حيله و تزوير خود را پيش انداخته بودند عقب زده خواهند شد. به خدا سوگند ! هرگز حقيقتي را کتمان نکرده ام و هيچ گاه دروغي نگفته ام و از روز نخست مرا به وضعي که امروز دارم خبر داده بودند.
و همچنين فرمودند: به خدا سوگند ! اموال تصرف شده را هر جا بيابم، باز مي گردانم؛ گرچه زناني را به آن کابين بسته يا کنيزاني را با آن خريده باشند، زيرا عدالت ، توسعه به دنبال مي آورد، و آن کس که عدالت بر او گران آيد، تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود.
منبع: نشريه کيهان فرهنگي، شماره272و 273.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}