رابطه اخلاص و نیازمندی انسان
رابطه اخلاص و نیازمندی انسان
رابطه اخلاص و نیازمندی انسان
اخلاص که همان روح عمل است، همانند بسیاری موضوعات دیگر دارای مراتبی است که در کتب اخلاقی به آن اشاره شده است: بالاترین مرتبه اخلاص مرتبه صدق است و عبارت از آنست که؛ انسان در انجام عمل، قصد و نیت مزد گرفتن در دنیا و آخرت نداشته باشد و صاحب عمل همیشه از اجر دو عالم چشم پوشیده و به جز او مقصود و مطلوبی را نطلبد
انسان از نظر قرآن، موجودی است که نسبت به خالق خود سراسر فقر و نیازمندی است و هر قدر معرفت انسان نسبت به خود و جایگاه خویش در عالم هستی بیشتر گردد، به شناخت بیشتر خالق و توجه به او می انجامد و نتیجه آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است. اما از آن جا که انسانها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفه آفرینش متفاوت اند، کیفیت بندگی و اطاعت ایشان نیز متفاوت و در حد و اندازه معرفت ایشان است.
توجه به دو نکته میتواند ما را در تحلیل و بررسی موضوع فوق یاری رساند.
1. انسان از نظر قرآن، موجودی است با دو بعد روح و جسم، که سراسر وجودش را فقر و نیازمندی فرا گرفته و در همه امور به خالق خود یعنی ”غنی بالذات” محتاج است. خداوند در قرآن میفرماید: ”ای مردم شما همگی به سوی خدا محتاجید و تنها اوست که بی نیاز ستوده شده است.”[1] دامنه این نیازمندی تنها به امور مادی و دنیوی محدود نمیشود، بلکه در مسائل معنوی و اخروی، این نیازمندی به اوج و غایت خود میرسد.
خدای هستی بخش به انسان قدرت و توانایی و اراده و اختیار بخشیده تا اسباب سعادت دنیا و آخرت خویش را فراهم سازد. آنچه ما در ظاهر میبینیم، این است که انسان با اختیار و اراده و با تلاش و پشتکار خود به امور دنیوی خویش رسیدگی میکند، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که، همه اسباب و علل و نعمات و مواهب موجود در عالم هستی و حتی قدرت برخورداری از این نعمات از ناحیه ذات پاک خداوند است و انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی، باید از احکام و تعالیم نورانی دین که توسط انبیاء آورده شده پیروی کند و از طریق بندگی و عبودیت خداوند و پرورش روح تقوا و معنویت و پرهیزکاری، به ذات خداوند تقرب جوید. پس فقر و احتیاج در ذات انسان است و تنها او است که بی نیاز مطلق است.
انسان با تلاش برای رفع نیازهای خود و معرفت بیشتر نسبت به جایگاه خویش در عالم هستی به شناخت بیشتر خالق نائل میشود و این به توجه و روی آوردن به غنی بالذات و هستی بخش عالم می انجامد و نتیجه آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخروی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است.
اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او؛ یعنی از هر شائبه و غرض دیگری خالی و تنها برای تقرب به خداوند باشد
2. اثر و فایده عبادت که از آن به هدف و غرض فعل تعبیر میکنند، نباید با هدف فاعل، یعنی نیت و انگیزه انجام دهنده کار خلط شود و هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه فاعل، همان هدف فعل باشد.
بهتر است فرق بین هدف فاعل و هدف فعل را با مثالی توضیح دهیم:
فرض کنید که برای مریضی، دارویی مفید و شفا بخش است، اما مریض از خوردن آن استنکاف میکند، ولی این مریض برای پدرش، احترام خاصی قائل است و پدرش بر خوردن این دارو اصرار دارد. او در این جا اقدام به خوردن دارو میکند، نه به خاطر این که آثار مفیدی برای او دارد، بلکه چون پدرش از او خواسته است؛ یعنی هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه فاعل، همان هدف فعل باشد. و این را نیز میدانیم که انسانها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفه آفرینش متفاوتند، از این رو در اطاعت و بندگی خداوند نیز دارای مراتبی هستند امام علی (ع) در روایتی عبادت کنندگان را به سه دسته تقسیم میکنند: «گروهی به شوق بهشت خدا را عبادت میکنند که این عبادت تجار است (ارزش و فایده چندانی ندارد) و گروهی از ترس جهنم خدا را عبادت میکنند که عبادت بردگان و بندگان است (ارزش و اثر زیادی ندارد) ولی گروهی هستند که چون خداوند را اهل و شایسته عبادت میبینند، برای شکر نعمتها او را عبادت میکنند که این، عبادت احرار و آزادگان است (که بسیار با ارزش و سودمند است) .»[2]
این جمله به هدف و انگیزه فاعل اشاره دارد که گرچه انسان، با انگیزه رفتن به بهشت یا نرفتن به جهنم، از انگیزه الهی فاصله نمیگیرد زیرا رفتن به بهشت، چیزی است که خدا آن را خواسته و اثر طبیعی اعمال عبادی هم همین است که انسان به گوهر تقوا دست یابد و در پرتو آن وارد بهشت گردد،اما انسان باید به جایی برسد که خدا را برای خدا بخواهد و پر واضح است که آثار چنین عبادتی که فقط برای خدا باشد، به خود عبادت کننده میرسد و باعث میگردد تا عبادت کننده مقام رضوان و قرب الهی را به دست آورد، اما میتواند این جز هدف عبادت کننده (فاعل) نباشد.
با توجه به این دو نکته و با توجه به معنا و مراتب اخلاص، ارتباط فقر و نیازمندی انسان با خلوص نیت، روشن میگردد. اخلاص، یعنی خالص ساختن قصد از غیر خدا و روی گرداندن نیت از ماسوی الله[3] و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او؛ یعنی از هر شائبه و غرض دیگری خالی و تنها برای تقرب به خداوند باشد.
رسیدن به سعادت و کمال اخروی و ورود به بهشت ابدی و نیز نجات و خلاصی از عقاب و عذاب اخروی در پرتو پرهیز از گناه و انجام عبادت و طاعت الهی، وجههای از خواست و اراده خداوند و مورد رضای حضرت او است، و منافاتی با خلوص ندارد و تنها از حیث درجه و اعتبار و قدر و قیمت در پیشگاه خداوند متفاوت است
اخلاص که همان روح عمل است، همانند بسیاری موضوعات دیگر دارای مراتبی است که در کتب اخلاقی به آن اشاره شده است: بالاترین مرتبه اخلاص مرتبه صدق است و عبارت از آنست که؛ انسان در انجام عمل، قصد و نیت مزد گرفتن در دنیا و آخرت نداشته باشد و صاحب عمل همیشه از اجر دو عالم چشم پوشیده و به جز او مقصود و مطلوبی را نطلبد. و البته به این مرتبه نمیرسند مگر کسانی که مستغرق در ذات و عظمت الهی گشته و واله و حیران محبت او باشند و پایینترین مرتبه اخلاص را اخلاص صافی نامند و عبارت از آن است که انسان در عمل خود قصد وصول به اجر و ثواب و یا خلاصی و نجات از عقاب و عذابی داشته باشد..[4]
1: رسیدن به سعادت و کمال اخروی و ورود به بهشت ابدی و نیز نجات و خلاصی از عقاب و عذاب اخروی در پرتو پرهیز از گناه و انجام عبادت و طاعت الهی، وجههای از خواست و اراده خداوند و مورد رضای حضرت او است، و منافاتی با خلوص ندارد و تنها از حیث درجه و اعتبار و قدر و قیمت در پیشگاه خداوند متفاوت است.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh
انسان از نظر قرآن، موجودی است که نسبت به خالق خود سراسر فقر و نیازمندی است و هر قدر معرفت انسان نسبت به خود و جایگاه خویش در عالم هستی بیشتر گردد، به شناخت بیشتر خالق و توجه به او می انجامد و نتیجه آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است. اما از آن جا که انسانها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفه آفرینش متفاوت اند، کیفیت بندگی و اطاعت ایشان نیز متفاوت و در حد و اندازه معرفت ایشان است.
توجه به دو نکته میتواند ما را در تحلیل و بررسی موضوع فوق یاری رساند.
1. انسان از نظر قرآن، موجودی است با دو بعد روح و جسم، که سراسر وجودش را فقر و نیازمندی فرا گرفته و در همه امور به خالق خود یعنی ”غنی بالذات” محتاج است. خداوند در قرآن میفرماید: ”ای مردم شما همگی به سوی خدا محتاجید و تنها اوست که بی نیاز ستوده شده است.”[1] دامنه این نیازمندی تنها به امور مادی و دنیوی محدود نمیشود، بلکه در مسائل معنوی و اخروی، این نیازمندی به اوج و غایت خود میرسد.
خدای هستی بخش به انسان قدرت و توانایی و اراده و اختیار بخشیده تا اسباب سعادت دنیا و آخرت خویش را فراهم سازد. آنچه ما در ظاهر میبینیم، این است که انسان با اختیار و اراده و با تلاش و پشتکار خود به امور دنیوی خویش رسیدگی میکند، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که، همه اسباب و علل و نعمات و مواهب موجود در عالم هستی و حتی قدرت برخورداری از این نعمات از ناحیه ذات پاک خداوند است و انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی، باید از احکام و تعالیم نورانی دین که توسط انبیاء آورده شده پیروی کند و از طریق بندگی و عبودیت خداوند و پرورش روح تقوا و معنویت و پرهیزکاری، به ذات خداوند تقرب جوید. پس فقر و احتیاج در ذات انسان است و تنها او است که بی نیاز مطلق است.
انسان با تلاش برای رفع نیازهای خود و معرفت بیشتر نسبت به جایگاه خویش در عالم هستی به شناخت بیشتر خالق نائل میشود و این به توجه و روی آوردن به غنی بالذات و هستی بخش عالم می انجامد و نتیجه آن افزایش ایمان و ارتقاء درجات معنوی و اخروی و اخلاص در عبادت و بندگی خداوند است.
اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او؛ یعنی از هر شائبه و غرض دیگری خالی و تنها برای تقرب به خداوند باشد
2. اثر و فایده عبادت که از آن به هدف و غرض فعل تعبیر میکنند، نباید با هدف فاعل، یعنی نیت و انگیزه انجام دهنده کار خلط شود و هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه فاعل، همان هدف فعل باشد.
بهتر است فرق بین هدف فاعل و هدف فعل را با مثالی توضیح دهیم:
فرض کنید که برای مریضی، دارویی مفید و شفا بخش است، اما مریض از خوردن آن استنکاف میکند، ولی این مریض برای پدرش، احترام خاصی قائل است و پدرش بر خوردن این دارو اصرار دارد. او در این جا اقدام به خوردن دارو میکند، نه به خاطر این که آثار مفیدی برای او دارد، بلکه چون پدرش از او خواسته است؛ یعنی هیچ الزامی وجود ندارد که انگیزه فاعل، همان هدف فعل باشد. و این را نیز میدانیم که انسانها به لحاظ سطح معرفت و شناخت نسبت به خود و خداوند و فلسفه آفرینش متفاوتند، از این رو در اطاعت و بندگی خداوند نیز دارای مراتبی هستند امام علی (ع) در روایتی عبادت کنندگان را به سه دسته تقسیم میکنند: «گروهی به شوق بهشت خدا را عبادت میکنند که این عبادت تجار است (ارزش و فایده چندانی ندارد) و گروهی از ترس جهنم خدا را عبادت میکنند که عبادت بردگان و بندگان است (ارزش و اثر زیادی ندارد) ولی گروهی هستند که چون خداوند را اهل و شایسته عبادت میبینند، برای شکر نعمتها او را عبادت میکنند که این، عبادت احرار و آزادگان است (که بسیار با ارزش و سودمند است) .»[2]
این جمله به هدف و انگیزه فاعل اشاره دارد که گرچه انسان، با انگیزه رفتن به بهشت یا نرفتن به جهنم، از انگیزه الهی فاصله نمیگیرد زیرا رفتن به بهشت، چیزی است که خدا آن را خواسته و اثر طبیعی اعمال عبادی هم همین است که انسان به گوهر تقوا دست یابد و در پرتو آن وارد بهشت گردد،اما انسان باید به جایی برسد که خدا را برای خدا بخواهد و پر واضح است که آثار چنین عبادتی که فقط برای خدا باشد، به خود عبادت کننده میرسد و باعث میگردد تا عبادت کننده مقام رضوان و قرب الهی را به دست آورد، اما میتواند این جز هدف عبادت کننده (فاعل) نباشد.
با توجه به این دو نکته و با توجه به معنا و مراتب اخلاص، ارتباط فقر و نیازمندی انسان با خلوص نیت، روشن میگردد. اخلاص، یعنی خالص ساختن قصد از غیر خدا و روی گرداندن نیت از ماسوی الله[3] و اخلاص در عمل و ایمان یعنی اینکه انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او؛ یعنی از هر شائبه و غرض دیگری خالی و تنها برای تقرب به خداوند باشد.
رسیدن به سعادت و کمال اخروی و ورود به بهشت ابدی و نیز نجات و خلاصی از عقاب و عذاب اخروی در پرتو پرهیز از گناه و انجام عبادت و طاعت الهی، وجههای از خواست و اراده خداوند و مورد رضای حضرت او است، و منافاتی با خلوص ندارد و تنها از حیث درجه و اعتبار و قدر و قیمت در پیشگاه خداوند متفاوت است
اخلاص که همان روح عمل است، همانند بسیاری موضوعات دیگر دارای مراتبی است که در کتب اخلاقی به آن اشاره شده است: بالاترین مرتبه اخلاص مرتبه صدق است و عبارت از آنست که؛ انسان در انجام عمل، قصد و نیت مزد گرفتن در دنیا و آخرت نداشته باشد و صاحب عمل همیشه از اجر دو عالم چشم پوشیده و به جز او مقصود و مطلوبی را نطلبد. و البته به این مرتبه نمیرسند مگر کسانی که مستغرق در ذات و عظمت الهی گشته و واله و حیران محبت او باشند و پایینترین مرتبه اخلاص را اخلاص صافی نامند و عبارت از آن است که انسان در عمل خود قصد وصول به اجر و ثواب و یا خلاصی و نجات از عقاب و عذابی داشته باشد..[4]
1: رسیدن به سعادت و کمال اخروی و ورود به بهشت ابدی و نیز نجات و خلاصی از عقاب و عذاب اخروی در پرتو پرهیز از گناه و انجام عبادت و طاعت الهی، وجههای از خواست و اراده خداوند و مورد رضای حضرت او است، و منافاتی با خلوص ندارد و تنها از حیث درجه و اعتبار و قدر و قیمت در پیشگاه خداوند متفاوت است.
پينوشتها:
[1] سوره فاطر آیه 15
[2] نهج البلاغه، قصار الحکم، 237
[3] نراقی، ملا احمد، معراج السعادة،ص 486 و 487، چاپ هما، سال 71
[4] معراج السعادة، ص 487، با کمی تغییرات.
2: بین هدف فاعل و هدف فعل، فرق است و میشود ما در اثر نیازمندی به کمال، نیاز به عبادات و… داشته باشیم اما همین نیز هدف و انگیزه فاعل در انجام عبادات الهی نباشد و این جاست که بالاترین مرتبه اخلاص حاصل میشود و انسانی که به این مرحله رسیده به مرحله بالای اخلاص نائل آمده است.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}