نکته ای مهم در باب دعا کردن
نکته ای مهم در باب دعا کردن
بیانات آیت الله مجتبی تهرانی در شب های ماه مبارک رمضان در مورد دعا
ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی از مصدر وحی است و از این طرف هم ماه صعود کلام عبد به سوی ربّ است که از آن به دعا تعبیر میشود. دعای مأثور یعنی دعایی که از معصومین رسیده است و انسان باید آنها را در یک قالب خاص انجام دهد. در ادعیه مأثوره، دو کلمه زیاد به کار رفته است؛ یکی اسم اعظم و «الله» تعالی که برای ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است؛ مثل «اللهم»، یا «الهی». دیگری هم صفتِ خاصّ ربوبیت است. حالا میخواهم در باب خصوص «ربّ» بحث کنم.
تعلیم الهی در قرآن: خدا را با «ربّ» بخوان!
آیات زیادی داریم و اینها فقط چند نمونه بود. این خطابها جنبه فردی داشت. در آیات دیگری میبینیم که جنبه عمومی مطرح است و دیگر جنبه فردی نیست. مثلاً میفرماید: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً» ؛[5] یا در آیه دیگر دارد: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب» .[6] ؛ ای پروردگار ما ، از آن پس که ما را هدایت کرده ای ، دلهای ما را به باطل متمایل مساز ، و رحمت خود را بر ما ارزانی دار ، که تو بخشاینده ای. در همه اینها، چه فردی و چه جمعی، کلمه «ربّ» مطرح شده است.
دعا درخواست است، درخواستِ فاقد از واجد، درخواستِ فقیر از غنی و درخواستِ نادار از دارا است. ما باید این معنا را در نظر بگیریم که نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتی است؛ نسبت را در نظر بگیرید
«ربّ» در دعاهای انبیا
بعد هم میفرماید: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّیتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك» .[8] باز در آیه بعد میفرماید: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِك» .[9] ؛ ای پروردگار ما ، ما را فرمانبردار خویش ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خویش گردان ، و مناسکمان را به ما بیاموز ، و توبه ما بپذیر که توتوبه پذیرنده و مهربان هستی در همه این دعاها، خدا را با «ربّ» مورد خطاب قرار دادهاند.
وقتی حضرت ابراهیم مأمور بود همسر و فرزندش را در مکه بگذارد و برود، هنگام رفتن از آن بیابان بی آب و علف میگوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِكَ الْمُحَرَّمِ» ؛ اینجا خبر است، امّا در ادامه دارد: «رَبَّنا لِیقیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یشْكُرُون» .[10] ؛ ای پروردگار ما ، برخی از فرزندانم را به وادیی بی هیچ کشته ای ،، نزدیک خانه گرامی تو جای دادم ، ای پروردگار ما ، تا نماز بگزارند دلهای مردمان چنان کن که هوای آنها کند و از هر ثمره ای روزیشان ده ، باشد که سپاس گزارند
اینجا دیگر شروع به دعا کردن میکند. باز با همان خطاب «ربّنا» شروع میکند. «رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفی وَ ما نُعْلِن» [11] بعد هم در آخر میفرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء».[12] دوباره دارد: «ربّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» .[13]
رابطه حقیقت دعا با خطاب «ربّنا»
دعا درخواست است، درخواستِ فاقد از واجد، درخواستِ فقیر از غنی و درخواستِ نادار از دارا است. ما باید این معنا را در نظر بگیریم که نسبت عبد با پروردگارش چه نسبتی است؛ نسبت را در نظر بگیرید. در آیه شریفه دارد:«یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمید» .[14] ای مردم، همه بدانید! رابطهتان با خدا رابطه ندار با دارا است، رابطه فاقد با واجد است، رابطه تهیدست با غنی است.
حالا حقیقت دعا چیست؟ این است که من چیزی را ندارم، میخواهم از دیگری بگیرم، لذا از او درخواست میکنم. حالا از چه کسی میخواهی بگیری؟ از کسی که خودش ندارد یا از کسی که دارد؟ روشن است که از آن کسی که دارد میخواهی بگیری
حقیقت دعا؛ درخواست فقر محض از غنی مطلق
حالا حقیقت دعا چیست؟ این است که من چیزی را ندارم، میخواهم از دیگری بگیرم، لذا از او درخواست میکنم. حالا از چه کسی میخواهی بگیری؟ از کسی که خودش ندارد یا از کسی که دارد؟ روشن است که از آن کسی که دارد میخواهی بگیری.
لذا آیات قرآن چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی «ربوبیت» را مطرح میکند. چرا؟ چون در مفهوم ربوبیت چند چیز نهفته است؛ «پرورشدهنده»، «پرورششونده» و «پرورش». اینکه پرورشدهنده قادر است هم در معنای ربوبیت نهفته است، وقتی گفتی «ربّ»، همه اینها در آن هست. معنای دعا هم همین است؛ دعا یعنی من ندارم و تو داری، لذا من از تو میخواهم، تو به من بده!
این است که آیات قرآن حتّی راجع به علم هم «ربّ» را به کار میبرد؛ «وَ قُلْ ربّ زِدْنی عِلْما». خطاب به پیغمبر است؛ میگوید: «بگو ای پروردگار من، به علم من بیفزای»! حتّی در دعاهایی که انبیای مرسَل ما دارند، این صفت ربوبیت را تصریح میکنند و آن اسمی را که برای آن ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است به کار نمیبرند؛ چرا؟ چون آنچه که متناسب با حقیقت دعا است، مفهوم ربوبیت است.
توجه به صفت ربوبیت پدر و مادر در دعا برای ایشان
«وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّیانی صَغیرا» .[15] بگو خدایا رحمتت را به پدر و مادرم فرو فرست، چون آنها نسبت به من یک نوع ربوبیت به خرج دادند. آن موقعی که من عاجز بودم و آنها قادر بودند، دست من را گرفتند. لذا میخواستم این را عرض کنم که در ادعیه مأثوره ما هم اسم جلاله و هم «ربّ» به کار میرود.
اخلاص در دعا یعنی «انقطاع اِلیالله»
دعا در شبهای ماه مبارک رمضان
آیات قرآن حتّی راجع به علم هم «ربّ» را به کار میبرد؛ «وَ قُلْ ربّ زِدْنی عِلْما». خطاب به پیغمبر است؛ میگوید: «بگو ای پروردگار من، به علم من بیفزای»! حتّی در دعاهایی که انبیای مرسَل ما دارند، این صفت ربوبیت را تصریح میکنند و آن اسمی را که برای آن ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است به کار نمیبرند؛ چرا؟ چون آنچه که متناسب با حقیقت دعا است، مفهوم ربوبیت است
دعا در شب جمعه
زبان حال ما!
بیایید ما نیز همچون حرّ توبه کنیم!
خوشا به حال آنهایی که گوش ملکوتیشان کار میکند و این نداها را میشنوند! آنوقت در جواب این آیه را میگویند که زبان حال همه ما هست: «رَبَّنَا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین».[18] خدایا ما به خودمان بد کردیم، اگر تو ما را مورد مغفرت و رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهیم بود...
حسین(علیهالسلام) با او صحبت کرد و به او چند پیشنهاد داد، امّا او قبول نکرد. حسین(علیهالسلام) برگشت. حُرّ به عمرسعد گفت آیا هیچکدام از این پیشنهادها را قبول نمیکنی؟! او گفت نه. حرّ گفت میخواهی چه کار کنی؟! عمرسعد گفت میخواهم با حسین جنگی کنم که آسانترینِ آن، جدا شدن دستها از پیکرها و سرها از بدنها باشد. اینجا بود که حُرّ از او فاصله گرفت و سوار مرکبش شد.
مهاجر بن اوس میگوید دیدم بدن حُرّ میلرزد؛ تعجب کردم! گفتم ای حُرّ، اگر از من در مورد سرداران کوفه سؤال میکردند، من از تو تجاوز نمیکردم؛ این چه حالی است که در تو میبینم؟! حرّ گفت ای مهاجر، خودم را بین بهشت و جهنم میبینم؛ به خدا قسم چیزی را جز بهشت اختیار نمیکنم. بیایید ما نیز حُروار به سوی حسین(علیهالسلام) برویم...
حُرّ به سوی خیام حسین(علیهالسلام) رفت، امّا این جملات را زیر لب میگفت: «اللَّهُمَّ إِلَیكَ أُنِیبُ فَتُبْ عَلَی»؛ خدایا من رو به سوی تو آوردم، توبهام را قبول کن! «وَ إنّی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیائِكَ وَ أَوْلَادَ نَبِیكَ» خدایا من دل دوستان تو را لرزاندم، من فرزندان دوستان تو را ترساندم... نزدیک خیام حسین(علیهالسلام) که رسید، نمیدانم سرش را پایین انداخته بود یا از مرکب پیاده شده بود به روی خاک افتاده بود، نمیدانم؛ امّا این را مینویسند که حضرت به او فرمود: «ارفع رأسک»؛ یعنی سرت را بلند کن! یا حسین آیا میشود امشب به ما هم بگویی: «ارفعوا رؤوسکم»؟! حرّ گفت: «یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَة».[19] آقا! آیا توبه من قبول است؟ حسین(علیهالسلام) فرمود: بلی، خداوند توبهپذیر است... .
پينوشتها:
[1]. سوره الزمر، آیه 8
[2]. سوره المؤمنون، آیه 118
[3]. سوره المؤمنون، آیه 97
[4]. سوره طه، آیه 114
[5]. سوره البقره، آیه 201
[6]. سوره آل عمران، آیه 8
[7]. سوره البقره، آیه 127
[8]. سوره البقره، آیه 128
[9]. سوره البقره، آیه 129
[10]. سوره ابراهیم، آیه 37
[11]. سوره ابراهیم، آیه 38
[12]. سوره ابراهیم، آیه 39
[13]. سوره ابراهیم، آیه 40
[14]. سوره فاطر، آیه 15
[15]. سوره الإسراء، آیه 24
[16]. بحارالأنوار، ج93، ص337
[17]. بحارالأنوار، ج84، ص166
[18]. سوره الاعراف، آیه 23
[19]. بحارالأنوار، ج44، ص319
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}