ابزارهاي برگزيده آخر الزماني شيطان!


 

نويسنده: محمود مطهري نيا




 
اگر دوره آخرالزمان را دوره سلطه فرهنگ شيطاني بناميم، سخن به گزاف نگفته ايم؛ دوره اي که شاخص عمومي جهت گيري ها و حرکت ها به سمت اهداف، منويات و برنامه هاي شيطاني است. چند قرني است، شعار « خدا مُرد» نيچه سرلوحه برنامه ريزي ها و استراتژي ها شده است؛ اما در اين ميان برخي از خلقيات و رفتارهاست که بيش از ديگر رفتارها و منش ها مورد اقبال و توجه قرار گرفته است. در اينجا نگاهي اجمالي به دنياي اطراف خود مي اندازيم:

تفاخر
 

ديديم شيطان در ابتداي نافرماني خود در برابر خداوند چنين گردن کشيد که من بهتر از اويم مرا از آتش آفريده اي و او را از گِل. اين خُلق از اهم خلقيات آخر الزماني مردم شده و افراد با تمام قوا به دنبال خود برتر نمايي در مقايسه با ديگران افتاده اند. آنچه در پي تکاثر و زياده طلبي اتفاق مي افتد و در واقع زمينه ساز ظهور رفتار زياده خواهي در انسان مي شود، گاهي خود حب دنياست؛ ولي در بسياري از موارد در مقايسه با داشته هاي ديگر و فخر فروشي به آنها معنا پيدا مي کند. انسان ها زياده خواه مي شوند تا به ديگران فخر بفروشند که ما بيشتر از شما داريم و از اين جهت بالاتر از شماييم.

حرص، زياده خواهي و تکاثر
 

تکاثر يا زياده خواهي در حالتي اتفاق مي افتد که شخص بيش از آنچه را نياز دارد، طلب و براي به دست آوردن آن تلاش کند. آسيب هاي ناشي از تکاثر به حدي است که يک سوره از قرآن به آن اختصاص يافته و درجايي ديگر نيز مصداق حيات دنيوي خوانده شده و چنين آمده:
« اعملوا انما الحياه الدنيا لعب و لهو و زينه و تفاخر بينکم و تکاثر في الاموال و الاولاد کمثل غيث اعجب الکفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يکون حطاما و في الاخره عذاب شديد و مغفره من الله و رضوان و ما الحياه الدنيا الا متاع الغرور؛
بدانيد که زندگي دنيا، در حقيقت، بازي و سرگرمي و آرايش و فخرفروشي شما به يکديگر و فزون طلبي در اموال و فرزندان است. [مثل آنها] چون مثل باراني است که كشاورزان را رُستني آن [ باران] به شگفتي اندازد. سپس [ آن کشت] خشک شود و آن را زرد بيني، آن گاه خاشاک شود و در آخرت [دنيا پرستان را ] عذابي سخت است و [مؤمنان را ] از جانب خدا آمرزش و خشنودي است و زندگاني دنيا جز کالاي فريبنده نيست.»
مفهوم سرمايه با مجموعه تحولاتي که در پي رنسانس داشته بارزترين مصداق تکاثر است.
يکي از ويژگي هاي جالب دنيا که در آيات و روايات به آن اشاره شده اعتباري و غير واقعي بودن دنياست. با توجه به سلطه جدي فضاي مجازي و سايبري بر زندگي ها در اين روزها، زندگي هاي مردم سراسر زمين به سمت مجازي شدن پيش مي رود و خودنمايي و زياده طلبي ها در اين عرصه معني مي شود. انسان ها تمام تلاش خود را مي کنند که با چپاول اموال و ضايع کردن حقوق ديگران، دزدي و سرقت، آميختن حلال و حرام، نپرداختن حقوق واجب، مانند خمس و زکات يا پرداختني هاي لازم و موظف مانند صدقه، صرفاً به دنبال افزودن صفرهاي حساب هاي خود در بانک ها هستند.

تنوع طلبي، مصرف زدگي و مدگرايي
 

يکي از روحياتي که در قرآن، قوم بني اسرائيل را با آن وصف کرده، تنوع طلبي است. در دوره اي که آنان با حضرت موسي(ع) در حال سفر از مصر بودند، خداوند به آنان مرحمت کرده و غذاهاي بهشتي براي آنان از آسمان مي فرستاد تا رنج کشيدن بار غذا را بر دوش تحمل نکرده و بتوانند سريع تر حرکت کنند. پس از مدتي، آنان در نهايت جسارت و صراحت به موسي (ع) گفتند: به خدا بگو ما نمي توانيم به يک غذا صبر و عادت کنيم از خدا بخواه براي ما عدس و پياز بفرستد تا تنوع در آن ايجاد شود. اين روحيه تنوع طلبي تا قرن ها اختصاص به يهود و بني اسرائيل داشت تا اينکه با رنسانس، روال يهودي سازي جهان دنبال شد و اين روزها فرهنگ قوم يهود مبناي تمام رفتارها و منش ها گشته است؛ بي آنکه بسياري از ما متوجه آن باشيم.
روحيه تنوع طلبي را در ميان ما جاري ساخته اند تا با مصرف گرايي ما چرخ صنعت و توليد آنان رونق بيشتري پيدا کند به اين ترتيب ما نيز بيشتر از پيش در فرهنگ يهودي خداگريز، غوطه ور مي شويم.

عنوان زدگي (حب جاه و برتري جويي نوين)
 

جاه طلبي از جمله خصايص و خلقيات شيطاني است که مبناي بسياري مفاسد به شمار مي آيد. در زندگي مدرن با تأسيس ادارات، نهادها و مؤسسات ، اين فرصت براي همه فراهم شد که عنوان داشته باشند و اين عنوان مبناي تفاخر نسبت به هم قرار گيرد. عنوان ها در ساختارهاي تشکيلاتي رتبه پيداکردند و اگر کسي را اين روزها با رتبه و عنوان و مقامي پايين تر از آنچه حکم کارگزيني اش تعريف کرده، خطاب کنند، توهين غير قابل بخشش و گذشتي به حساب مي آيد و حتماً بايد با آن برخورد شود! اخلاقي که به شدت در قرآن مورد نهي قرار گرفته است.

تجمل گرايي
 

خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد، اما گاه زيبايي گرايي تمام توجه فرد را به خود جلب مي کند و بهانه اي براي تفاخر و خودنمايي مي شود. اين روحيه نيز مصرف زدگي، اسراف و تبذير را به دنبال مي آورد. ترکيب تنوع طلبي، تجمل گرايي و مدزدگي، فرهنگي را به دنبال مي آورد که فرد، تمام هم و غم زندگي اش را در خريد و نمايش آنچه خريده و خود برتر نمايي خلاصه مي کند. اين سبک يکي از مؤثرترين راه هاي غفلت از خدا و ياد خداست. علت ها و آثار مختلفي را براي تجمل گرايي مي توان برشمرد؛ مثلاً يکي از آنها چشم و هم چشمي است.

مدگرايي ( جهالت مدرن) و تبليغات زدگي ( تقليد نوين)
 

از جمله ابزارهايي که با آن تنوع طلبي، معنا و مصداق مي يابد، فرهنگ مُد است. از مد مي توان به تقليد جاهلانه و جهالت مدرن يادکرد که شخص بي توجه به نياز، ضرورت ها و حتي علاقه و سليقه خود، صرفاً بر اساس آنچه مدسازان يا ابزارهاي تبليغاتي براي او تعريف مي کنند، مطلوب و محبوبش مي شود.

غرب زدگي ( تغيير قبله اعمال و آمال)
 

زيباترين و بهترين رنگ براي زندگي و حيات بشر، رنگ خدايي است و کعبه نمادي است که ما اين جهت را گم نکنيم و زندگي را بر اساس آن جهت دهي کنيم. در دوره مدرن جهت بسياري از پيروان اديان، مذاهب و ملل مختلف جهان يا به تعبير دقيق تر عموم آنان به يک سو شده و همه مناسبات زندگي ما را رسانه ها، آزمايشگاه ها و گويندگان و نويسندگان غربي تعيين مي کنند. همين قدر که گفته شود بنابر آزمايش هاي انجام شده در آزمايشگاه هاي آمريکا يا فلان کشور اروپايي به چنان نتيجه رسيده اند، براي ما کافيست تا آن را به راحتي قبول کنيم. حال اگر براي ما مسلمانان روايات معتبر و گاه متعددي در خلاف اين ادعا وجود داشته باشد. آنچه کنار گذاشته مي شود روايت است نه نتايج آزمايش هايي که معلوم نيست آيا واقعاً انجام شده يا تبليغات رسانه هاست. اين امر به خوبي نشان مي دهد که قبله اعمال کجاست. علاوه بر آن براي بسياري از مردم سفر سياحتي، اقامتي يا مهاجرت به کشورهاي غربي آرزويي بزرگ شده که به دنبال برآورده ساختن آن هستند.

خودخواهي، بي دردي، بي تعهدي، سردي عواطف و تغافل
 

يکي از ويژگي هاي شاخص و شايع دوره ما، مشغول شدن افراد به خود است. آن قدر مردم به خود مشغول شده اند که دوست، فاميل، آشنا و ... همه در حاشيه قرار گرفته اند. هجمه اخبار و اطلاعات در حدي است که از شنيدن بدترين اخبار، مانند آوارگي بيست ميليون نفر در سيل پاکستان، کشته شدن يک ميليون عراقي به دست آمريکايي ها و معلول شدن هزاران کودک و بزرگسال در طول اين سال ها، نسل کشي مسلمانان به دست صرب ها و ده ها و صد ها خبر ديگر، صرفاً ما را ناراحت مي کند و بس. بلافاصله هم اگر خبري بشنويم، لبخند بر لبانمان مي نشيند.

خردگرايي جايگزين خداگرايي
 

در طول قرون متمادي، انبياي الهي نه تنها پيام هاي معنوي الهي را براي زندگي پس از مرگ به انسان ها ابلاغ مي کردند که هر آنچه را آنها براي زندگي در زمين، بدان نياز داشتند نيز به انسان ها مي آموختند. به استناد روايات تاريخي نقل شده از اهل بيت (ع) تمام علوم مورد نياز بشر در عرصه هاي نظري و فن آوري به دست انبيا براي بشريت آورده شده است در پي رنسانس تمدني بنا نهاده شد که بر اساس خداگريزي و خدا ستيزي است وتلاش مي کند همه چيز را بر اساس مقصد نوين حيات که همان بندگي نفس و شيطان است با شعار خردگرايي و ابزار آزمون و خطا به هر قيمت، حتي تباهي نسل هاي متعدد، همه چيز را بازنگري و نوزايي کند. در اين مسير چه مقصد و چه راه حرکت و ابزارهاي مورد استفاده در طول مسير همه و همه غير خدايي اند.

نوزايي معاصي در پرتو رسانه ها
 

رسانه ها مهم ترين ابزار ترويج فرهنگ نوين غربي است؛ فرهنگي که الان شرق تا غرب عالم را متأثر از خود ساخته و تمام جهات جغرافيايي جهان از حيث فرهنگ، غربي شده اند. اينترنت، ماهواره، تلويزيون و .. از سويي براي تحقق حاکميت شيطان به ترويج فساد و فحشا از هر طريق ممکن همت گماشته اند و از سوي ديگر، برخي گناه ها مانند دروغ، غيبت، تهمت و افترا، نمامي ( سخن چيني) و ... با استفاده از ابزار رسانه دچار تحول مفهومي شده و براي بسياري از مردم کاملا عادي شده است.
منبع:نشريه موعود( ويژه جن)، شماره 123،124