خطابات قرآن کریم با رویکرد تفسیری
خطابات قرآن کریم با رویکرد تفسیری
منبع : اختصاصي راسخون
قرآن یک کتاب انسان ساز و پر محتوا که خداوند عز وجل برای بشریت نازل کرده تا همگان از آن استفاده کنند و سعادتمند شون در این کتاب عظیم انواعی از خطابات وجود دارد که هر کدام از آنها نیاز به توضیح و تفسیر دارد
هدف کلی در این تحقیق بررسی (( خطابات قرآن با رویکردی به تفاسیر)) است که با روش جمع آوری اطلاعات ، کتابخانه ای است که از طریق بررسی بعضی از کتابهای تفسیری شیعه و سنی و علوم قرآنی به دست می آید
در فصل اول با عنوان (( کلیات تحقیق)) مقدمه بیان مساله ، اهمیت ، اهداف ، سوالات تحقیق ، تعریف واژگان ، پیشینه تحقیق و روش تحقیق پرداخته است
در فصل دوم تحت عنوان (( معنای لغوی و اصطلاحی خطاب)) معنی لغوی خطاب ، مواردی از مشتقات خطاب در قرآن کریم و اینکه آیا خطابات قرآن کریم عام است بررسی شده است
فصل سوم با نام (( اقسام خطابات قرآن کریم)) تدوین شده که انواع مختلفی از خطابات به همراه آیه ای مناسب به آن آورده شده
فصل چهارم: که عنوان آن (( خطابات و دیدگاه مفسران)) است بعضی از خطابات قرآن آمده و در ذیل آن دیدگاه های برخی از مفسرین شیعه و سنی و در بعضی موارد قول صحیح پیرامون نظریات مطرح شده است
در فصل پنجم و پایانی این فصل به نتیجه گیری، ارائه پیشنهادات و محدودیت های تحقیق جهت انجام این تحقیق اشاره شده است.
کلید واژه : خطابات ، قرآن ، تفسیر ، مفسرین ، خطاب و ....
مقدمه
الرحمن، علم القران،خلق الانسان ، علمه البیانقدرت بیان و تکلم یکی از نعمت های بزرگی است که خداوند به انسانها عنایت فرموده است این قدرت عظیمی که بوسیله ی آن می توانند آنچه در باطن و وجودشان است به یکدیگر بفهمانند.بیان،به قول علامه طباطبائی در المیزان به معنای پرده برداری از هر چیز است و مراد آن در اینجا (ذیل آیه ی علمه البیان) کلامی است که از آنچه در ضمیر هست پرده بر می دارد.البته بیان می تواند شامل کتابت و خط و موارد دیگری هم باشد چون این موارد هم می توانند مبیّن و آشکار کننده ی چیزی باشند ولی شاخص این مجموعه ها، همان سخن گفتن است .مرحوم علامه طباطبائی (ره) در ذیل آیه ی علمه البیان می فرمایند: منظور این نیست که خدای سبحان لغات را برای بشر وضع کرده باشد و سپس به وسیله ی وحی به پیغمبری از پیامبران و یا به وسیله ی الهام به همه ی مردم آن لغات را به بشر تعلیم داده باشد برای اینکه خود انسان بدان جهت که به حکم اضطرار در ظرف اجتماع قرار گرفت طبعاً به اعتبار تفهیم و تفهّم (فهمیدن و فهماندن)وادار شد .نخست با اشاره و سپس با صدا و در آخر با وضع لغات یعنی قرار داد دسته جمعی به این مهم خود پرداخت و این همان تکلم و نطق است .خطابات قرآن هم نوعی از بیان است که خداوند به وسیله ی آیاتش مردم را مورد خطاب قرار داده است تا حقایقی را به آنها بفهماند و آنها را هدایت کندهدًی للناس.ولی خطاباتی که در قرآن بکار رفته متفاوت است و ما سعی کرده ایم بعضی از خطابات قرآنی را آورده و با توجه به چند تفسیر شیعه و سنی آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
بیان مسأله
و آن عبارت از این است که بشر را به نوعی خلقت آفریده و هستیش را به الهامی مجهز کرده که با آن الهام اعتقاد حق و عمل صالح را تشخیص می دهد همچنان که در جای دیگر فرموده است :و نفسٍ و ما سوّاها فألهَمَها فُجورَها وَ تقویها(2)
که از طریق دعوت انجام می شود که خدای تعالی انبیائی را مبعوث و رسلی را ارسال و کتبی را انزال و شرایعی را تشریع می کند و به این وسیله پیش پای بشر را در زندگیش روشن و سعادت و شقاوتش را بیان می کند و این دعوت به طور مداوم در بین بشر جریان داشته است و بوسیله ی دعوت فطرت تایید می شده همچنان که فرمود: إنّا أوحینا إلیک کما أوحینا إلی نوح و النبیین من بعده .... رسلاً مبشّرین و منذرین لئلّایکون للناس علی الله حجه بعد الرسل.(3) پس انسان همیشه از فیض هدایت محروم نبوده و ما هم در این زمان راه های هدایت برایمان فراهم است اگر از دیدار معصومین علیهم السلام و مخصوصا امام زمان عجل الله تعالی فرج الشریف محرومیم از سخنان و سیره ی عملی ایشان محروم نیستیم .خداوند دو چیز گرانبها را برای هدایت مردم قرار داد یکی قرآن و دیگری اهل بیت . البته خطابات و عبارت هایی که در قرآن و کلام معصومین وجود دارد باید مورد تحلیل و تفسیر و بررسی قرار گیرد چون کلام معصومین مانند قرآن تفسیر می خواهد و ممکن است کلامی دارای مخصصی باشد که در صورت بی توجهی به آن معنای دیگری از کلام قرآن و اهل بیت علیهم السلام برداشت شود. در این تحقیق چون موضوع تحقیق بررسی خطابات قرآنی است بعضی از خطابات قرآن را با توجه به تفاسیر (البته برخی از تفاسیر شیعه و اهل سنت) مورد بررسی قرار دادیم و باید به این نکته توجه داشته باشیم خطابات قرآن مخصوص به زمان نزول قرآن نبوده بلکه ما هم متوجه خطابات قرآن هستیم.
اهمیت تحقیق
اهداف تحقیق : هدف کلی
اهداف جزئی
2- بدانیم خطابات قرآن متوجه همه ی مردم است.
3-خطابات قرآنی را از منظر تفسیر مورد تحلیل قرار دهیم
سؤالات تحقیق
2-آیا خطابات قران فقط مربوط به مردم زمان پیامبرصلی الله و علیه و آله و سلممی باشد؟
3-آیا می توان خطابات قرآن را بدون رجوع به تفاسیر مورد بررسی قرار داد؟
تعریف واژگان : خطابات: خطاب به معنای سخن گفتن به شکل مواجهه و روبروست.(5)
قرآن: این لفظ در اصل مصدر است به معنی خواندن . قرآن قرار داده شده برای کتاب حاضر که بر حضرت رسول صلی الله و علیه و آله و سلم نازل شده است به اعتبار آنکه خواندنی است و آن مصدر از برای مفعول (مقرو) است، قرآن کتابی است خواندنی باید آن را خواند و در معنایش دقت و تدبر نمود .بعضی ها قرآن را در اصل به معنی جمع گرفته اند که اصل قرء به معنی جمع است در این صورت می توانند بگویند که : آن مصدر از برای فاعل است قرآن یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . به نظر قاموس معنای اول قابل قبول تر بلکه منحصر به فرد است و می فرماید المیزان نیز آن را اختیار کرده است.(6)
تفسیر:تفسیر از ماده ی «فسر» به معنای ایضاح و تبیین است «فسر الشی بینه و اوضحه» تفسیر نیز بدان معنی است با مبالغه.تفسیر قرآن نیز از این معنی است که مراد خدا را بیان و روشن می کند و آن اگر مبتنی بر قرآن و سنت و قرآن قطعیه باشد یعنی قرآن را با قرآن و حدیث مقطوع تفسیر کند درست و صحیح است و اگر فقط با نظر خود تفسیر کند و گوید : مراد خدا حتماً چنین است و یا خود نظری داشته باشد و قرآن را بر آن حمل کند مورد نهی است مگر آنکه بگوید : چنین به نظر می آید و مراد واقعی پیش خدا و برگزیدگان خداست.(7)
پیشینه ی تحقیق
یکی از روشمند ترین ،متقن ترین و روان ترین و موجز ترین کتاب های نگارش یافته در علوم قرآنی اثر جلال الدین سیوطی می باشد . این کتاب فرهنگ واره ی قرآن است که همواره مورد عنایت طالبان علم و قرآن پژوهان بوده است.سیوطی در ابتدای کتاب «التحبیر فی علم التفسیر» را تألیف کرد . آنگاه با تنقیح و تهذیب آن همراه با افزود و کاستی «الاتقان» را نوشت.وی در آن از کتاب «البرهان فی علوم القران» تألیف زرکشی بسیار بهره برده است.این کتاب که با فصل آیات مکی و مدنی آغاز شده و با فصل طبقات مفسرین پایان پذیرفته است و هشتاد فصل از مباحث علوم قرآنی را در خود گنجانده است بیش از یکصد کتاب در مقدمه ی این اثر نام برده شده اند که از منابع تألیف آن بوده اند.با عنایت به اینکه سیوطی ادعا کرده است که اتقان را از صدها کتاب برگزیده است شاید بخشی از منابع را در مقدمه ذکر نکرده باشد.سبک نگارش کتاب چنان است که پس از ذکر عنوان کسانی را که در آن موضوع کتاب نوشته یا در ضمن کتابی به آن پرداخته اند بر می شمرد آنگاه به اهمیت موضوع می پردازد .آنگاه به بحث های فرعی پیرامون آن موضوع می پردازد و در مواضعی آرای دیگران را نقد می کند و در نهایت نظر خود را می آورد . خطابات قرآن در فصلپنجاه و یکم با عنوان «فی وجود مخاطباته» آمده است.
تألیف بدر الدین محمد ابن عبد الله زرکشی(745-794 ق) دانشمند ترکی الاصل و مصری شافعی مذهب . از بزرگترین دانش پژوهان و دانشمندان جهان اسلام و مؤلف 45 کتاب در فقه و اصول فقه (22) ، حدیث (9) ، زبان و ادبیات (4) ، علوم قران(3) ، توحید ]کلام[(3) است.زرکشی در کتاب «البرهان» به مهمترین موضوعات علوم قرانی پرداخته است تا آنجا که سیوطی صاحب الاتقان درباره ی او گفته است: لم یسبق الیه= {پیش از او کسی چنین نکرده است} .این اثر سالها پیش توسط استاد زرقانی مولف جلیل القدر مصری پیدا شد و از آن پس تصحیح های متعددی از آن به طبع رسید . البرهان دارای 4 جزء می باشد که در هر جزئی مباحثی را مطرح کرده اند و خطابات قرآن در جزء دوم نوع 42 آمده است .در مورد خطابات قرآن کریم کتاب هایی وجود دارد ولی کتابی که خطابات قرآنی رابا توجه به تفاسیر مورد برسسی قرار داده باشد یافت نشد. لذا تحقیق فوق اقدام به چنین امری نموده و از میان تفاسیر گوناگون به دو تفسیر بیشتر توجه گردید که عبارتند از :
مؤلف این تفسیر هشت جلدی بزرگ ابوحیان اندلسی است و یکی از مهمترین منابع در وجوه اعراب الفاظ قرآن کریم و شامل مباحث نحوی بسیار روشنگری است . آری پرداختن به مباحث نحوی ویژگی اصلی این کتاب است تا آنجا که برخی گفته اند: «البحر المحیط» بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد کتابی نحوی می نماید ویژگی های تفسیر ابی حیان در مباحث نحوی خلاصه نمی شود بلکه مولف به معنای لغوی واژگان ،اسباب نزول ،ناسخ و منسوخ،قرائت های وارده نیز عنایت دارد و از نکات بلاغی نیز غافل نیست و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است.در آغاز به معنی و یا احیانا معانی واژگان پرداخته و سپس در صورت امکان شأن نزول را یاد آور شده است و در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره کرده است و در نهایت دیگر مباحث پیش گفته را یاد آور شده است . تفسیر کشاف و ابن عطیه از منابع اصلی و مهم مفسر بوده است و بویژه در مسائل نحوی و وجوه اعراب از آنها نقل کرده است و احیاناً به رد نظریات آنها پرداخته است.
نام کامل این تفسیر «الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل» و مؤلف آن جار الله زمخشری است.زمخشری تفسیر خود را در مدت مجاورت بیت الحرام نوشت ویژگی اصلی این تفسیر بیان وجوه اعجاز و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی است که زمخشری به این اعتبار مفسری نو أور و صاحب سبک به شمار می آید .جایگاه علمی این تفسیر تا جایی است که دوست و دشمن به ارزش علمی ، زیبایی و حسن تألیف آن اعتراف دارند و تنها اهل سنت از آرای اعتزالی آن دل خوشی ندارند آن هم نه به خاطر داشتن یک عقیده بلکه از آن روی که عباراتی قرین ناسزا گویی در متن تفسیر آمده است . رویکرد اصلی تفسیر «کشاف» پی بردن و بیان گنجینه ی بلاغی موجود در قرآن کریم است که عرب را از معارضه با آن باز داشته است. از این رو تمام مفسرانی که پس از او تفسیر نوشته اند از کشاف بهره ها برده اند و حتی برخی عبارت های او را بکار برده اند. تفسیر کشاف بسیار روان و فارغ از پیچیدگی های لفظی است .
روش تحقیق:
فصل دوم : معنی لغوی و اصطلاحی خطاب علامه مصطفوی در کتاب التحقیق (8) مواردی را از ریشه ی خطاب از کتب مختلفه بیان می کنند و در پایان نظر خودشان را با عنوان التحقیق می آورند.
مصباح المنیر (فیومی)خاطبه ، مخاطبه و خطاباً= کلام بین متکلم و سامع را می گویند.و می فرماید اشتقاقاتی از آن وجود دارد مانند خطبه(به ضم خاء) که موعظه گفته می شود و خطبه (به کسر خاء) که به معنای دعوت کردن به سوی تزویج است.
مقاییس اللغه (ابن فارس)برای «خطب» دو اصل وجود دارد:
1-کلام بین دو نفر گفته شود : خاطبه ، یخاطبه، خطاباً و خطبه (به ضم خاء) از این مورد است. در نکاح هم به عنوان طلب ازدواج بکار می رود.
2-اختلاف دو رنگ
مفردات (راغب)الخطب و المخاطبه و التخاطب یعنی مراجعه در کلام ، خطبه(به ضم خاء)و خطبه (به کسر خاء)از این موارد است.خطب: امر عظیم است که در ان تخاطب بسیار می شود.
التحقیق
1-کلام بین متکلم و سامع 2-مراجعه در کلام 3-شأن4-امر عظیم 5-سبب6-حالت مخصوصه و...
مواردی از مشتقات خطاب در قرآن کریم
توجه: معانی آیات بر اساس کتاب التحقیق می باشد.1.و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً(فرقان /63)زمانی که جاهلان حضور و تکلم را به مقتضای جهالت و افکارشان ادامه می دهند عباد الرحمن برای اینها و برای افکارشان طلب سلامت می کنند بخاطر ادامه ندادن بحث و جدال.
2ـولا تخاطبنی فی الذین ظلموا(هود/37)
هنگام حضور و توجه به آنچیزی که رجوع کند به طلب خیر و رحمت برای ظالمین تکلم نکن (یعنی برای ظالمان به من مراجعه نکن و برگشتن عذاب را مخواه.)
3-فما خطبک یا سامری(طه/95)چیست کیفیت جریان امر تو و حضور تو نزد مردم و کلامت با مردم؟
4-ولا جناح علیکم فیما عرضتم به من خطبه النساء(بقره /235)گناهی بر شما نیست بر حالت مخصوصه ایی از حضور و کلام نسبت به زنان و آن حالت طلب تزویج می باشد.
نتیجه
بدیهی است تکالیفی که در قرآن آمده است عام بوده و نسبت به همه ی مکلفین (چه حاضرین چه غائبین) یکسان است و نمی توان آنها را اختصاص به قشر خاصی از مردم و مکلفین یعنی کسانی که حاضر در آن زمان بوده اند بدانیم و به مقتضای عمومیت آن نباید با قرائنی که بر غیر حاضرین مخفی است همراه باشد.تردیدی نیست که حاضرین به تنهایی مقصود و مراد خطابات قرآن کریم نیستند.
آیا خطابت قرآن عام است و شامل همه ی مکلفین در هر زمانی می شود یا خطابات مخصوص مخاطبین در آن زمان می باشد؟مرحوم مظفر در کتاب اصول الفقه(9)قول محقق قمی را بیان می کند بعد می فرماید این کلام محقق قمی مجمل است سه احتمال از خودشان و شیخ انصاری (ره) و محقق اصفهانی (ره) بیان کرده و قول محقق قمی را بیان نمی کنند.
نظر محقق قمی:ظواهر قرآن و سنت حجت است برای مخاطب اما برای غیر مخاطبین حجت نیست چون محتمل است قرائن و اعتباریاتی میان متکلم و مخاطب باشد که ما از آن مطلع نباشیم.
احتمالات در کلام محقق قمی
2-شیخ انصاری(ره):این احتمال را در کلام محقق قمی می دهند : قرآن و روایت برای همه ی عقلا ظهور دارد اما این ظهور حجت نیست مگر برای شخصاحتمالات مخاطب چرا که عقلا که ظاهر را حجت می دانند حجیت ظاهر را فقط نسبت به مخاطب قبول دارند.جواب شیخ انصاری: ما چنین سخنی را نمی پذیریم چون عقلا اگر کلامی را حجت بدانند برای همه حجت می دانندو اساس بنای عقلا بر حجیت ظاهر است برای همه.
3-محمد حسین اصفهانی(ره): این احتمال را در کلام محقق داده است:ممکن است میان متکلم و مخاطب قرائنی و اعتباراتی بوده که کلام برای مخاطب ظهور داشته و متکلم به همان قرینه اعتماد کرد پس کلام برای مخاطب حجت است و افاده دارد اما برای غیر حجت نیست.
خطابات قرآن کریم
در این وجه هم خطاب عام است (مثلاً خداوند فرموده جعل لکم مسلم است که در آیه ضمیر لکم که مخاطب است ، عام است) مراد هم که مصادیق آن ضمیر است عام می باشد .
1- ان الله بکل شی علیم(انفال/75). خداوند به همه چیز داناست
2-ان الله لا یظلم الناس شیئا(یونس/44) . خداوند هیچ به مردم ستم نمی کند ولی این مردمند که به خویشتن ستم می کنند.
3-ولا یظلم ربک احدا(کهف/49). و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند.
4-الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمیتکم ثم یحییکم(روم/40) . خداوند همان کسی است که شما راآفرید سپس روزی داد، بعد میراند سپس زنده می کند.
5-الله الذی جعل لکم الارض قرارا(غافر/64). خداوند کسی است که زمین را برای شما جایگاه امن و آرامش قرار داد.
6-یا ایها الناس ما غرک بربک الکریم(انفطار/6) . ای انسان چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟
خطاب خاص ، موارد خاص :
1-اکفرتم بعد ایمانکم (آل عمران/106). آیا بعد از ایمان و (اخوت و برادری در سایه ی آن )کافر شدید؟
2-هذا ما کنزتم لانفسکم(توبه/35). این همان چیزی است که برای خوداندوختید(و گنجینه ساختید)
3-ذق إنک انت العزیز الکریم(دخان/49). (به او گفته می شود) بچش که (به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودی.
4-یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک(مائده/67). ای پیامبر آنچه ازطرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً ( به مردم )برسان.
5-فلما قضی زید منها وطرا زوجناکها لکیلا(احزاب/ 37). هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد) ما او را به همسری تو در آوردیم.
خطاب خاص ،مراد عام
2-یا ایها النبی انّا احللنا لک ازواجک اللاتی(احزاب /50) ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخت کرده ایی برای تو حلال کردیم.
خطابات عام ، مراد خاص :مثلاً مخاطب آیه شخص پیامبر است ولی مراد از خطاب ، عموم مسلمانان هستند .
1-الذین قال لهم الناس قد جمعوا(آل عمران /173). اینها کسانی بودند که بعضی از مردم به آنان گفتند: مردم لشکر دشمن برای حمله به شما اجتماع کرده اند.
2-یا ایها الناس اتقوا ربکم(حج/1) . ای مردم از عذاب پروردگارتان بترسید.
توضیح آن در آینده می آید.
خطاب جنس :
2-آمنوا کما امن الناس(بقره/13) . همانند( سایر) مردم ایمان بیاورید.
3-ام یجدون الناس
4-یا ایها النبی. این مورد در کتاب الاتقان آمده است . بدیهی است «النبی» اسم جنس است و در هیچ جای قرآن کریم پیامبر خدا با عبارت «یا محمد» مورد خطاب قرار نگرفته است . بلکه خداوند برای بزرگداشت آن حضرت ، ایشان را با اسم جنس مورد خطاب قرار داده است تا به مؤمنان بفهماند که با همین الفاظ آن حضرت را مورد خطاب قرار دهند .
خطاب نوع: یا بنی اسرائیل(بقره/40) . مراد بنو یعقوب است بنابر نظر البرهان.
خطاب عین
2- یا نوح اهبط بسلام(هود/48). ای نوح با سلامت فرود آی.
3-یا ابراهیم قد صدقت الرویا(صافات/104و105). ای ابراهیم آن رویا را تحقق بخشیدی (و به ماموریت خود عمل کردی.)
4-یا موسی(اعراف/115)
5-یاعیسی(آلعمران/55)
6-یامحمد در قران نیامده به خاطر تعظیم و...در کتاب الاتقان اینطور آمده :در قرآن خطاب یا محمد نیامده بلکه یا ایها النبی و یا ایها الرسول امده بخاطر :1-تعظیم و تشریف2-اینکه تعلیم به مومنین دهد تا ایشان را به اسم صدا نزنند.
خطاب مدحیا ایها الذین امنوا(مائده/6)
خطاب ذم :
2-قل یا ایها الکافرون(کافرون/ 1). بگو ای کافران . بخاطر د ر بر داشتن اهانت در قرآن غیر از این دو مورد وجود ندارد بخلاف یا ایها الذین آمنوا و در جانب کفار با لفظ غیبت آمده بخاطر اعراض از آنها مانند ان الذین کفرو ا ... و قل للذین کفر وا.. . بنابر نظر الاتقان و البرهان .
خطاب کرامت : البرهان
1- یا ادم اسکن انت و زوجک الجنه(بقره /35)
2-ادخلوها بسلام آمنین(حجر/46). فرشتگان به انها می گویند داخل این باغها شوید به سلامت و امنیت.
الاتقان : یا ایها النبی یا ایها الرسول
خطاب اهانت :
2-اخسئو فیها و لاتکلمون(مومنون/108)(خداوند) می گوید: دور شوید در دوزخ و با من سخن مگویید.
3-اجلب علیهم بخیلک و رجلک(اسراء/64) و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنهاگسیل دار.
خطاب تهکم(10): ذق انک انت العزیز الکریم(دخان/49) و خطاب به ابو جهل بنابر نظر البرهان.از اینجا به بعد خطابات در کتاب البرهان ذکر شده اند.
خطاب جمع به لفظ واحد :
یا ایها الناس انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه(انشقاق /6) . ای انسان تو با تلاش و رنج به شوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی کردیا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم(انفطار /6)مراد جمیع است به دلیل قول خداوند ان الانسان لفی الخسر هم العدو فاحذرهم و لم یقل الاعدا (منافقون/4) حسن اولئک رفیقاای رفقا(نساء/69) فی الوصف =و الملائکه بعد ذلک ظهیر(تحریم/4) فی الوصف =فلما استئیسوا منه خلصوانجیا(یوسف /80)جمعش انجیه من المناجاه فی الوصف =او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء(نور/31) لا نفرق بین احد من رسله(بقره/285)فی الوصف مانند قول خداوند و ان کنتم جنبا فاطهروا(مائده/آیه ی 6)خطاب واحد به لفظ جمع :
خطاب واحد و جمع به لفظ اثنین :
خطاب اثنین به لفظ واحد :
خطاب جمع بعد واحد :
خطاب عین و مراد غیر او :
خطاب اعتبار(11) :
خطاب قرار دادن صالح آنها را بعد از هلاکتشان به دو دلیل :
1-یا به خاطر اینکه می شنوند مانند قول پیامبر (ص) با اهل بدر
2-با خاطر اعتبار مانند قول خداوندقل سیروا فی االارض فانظروا و قول خداوند انظروا الی ثمره اذا اثمر
خطاب شخص ، سپس عدول به غیرش می کند : فان لم یستجیبوا لکم(هود/14) . خطاب به پیامبر است پس به کفار . اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتندذلک ادنی الا تعولوا(نساء/3). این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می کند.خطاب تلوین(12) (اهل معانی به آن التفات می گویند): یا ایها النبی اذا طلقتم النساء(طلاق /1) فمن ربکما یا موسی(طه /49)
خطاب جمادات به نوع خطاب من یعقل : فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین تقدیره طائعه(فصلت/11)به آن و به زمین دستور داد : بوجود آیید و شکل گیرید خواه از روی اطاعت و خواه از روی اکراه آنها گفتند: ما از روی طاعت می آییم و شکل می گیریم.
رایتهم لی ساجدین(یوسف/4) . در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده می کنند.
خطاب اغضاب(13): انما ینهاکم الله الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولهم فاولئک هم الظالمون(ممتحنه/9) . تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند و یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه ی دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است.
افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا(کهف/50). آیا (با این حال) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید در حالی که آنها دشمن شما هستند ؟ (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران
و دوا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء فلا تتخذوا منهم اولیاء حتی یهاجروا فی سبیل الله(نسا/89) . آنان آرزو می کنند شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوی یکدیگر باشید بنابر این از آنها دوستانی انتخاب نکنید مگر اینکه (توبه کننده) و در راه خدا هجرت نمایند.
خطاب تشجیع(14)و تحریض(حث بر اتصاف صفات جمالیه) :
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص(صف/4) . خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند گویی بنایی آهنین اند. بلی ان تصبرو او تتقواو یاتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسه الاف من الملائکه مسومین(آل عمران /125) . آری امروز هم اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان که نشانه هایی با خود دارند مددخواهد داد. و من یولهم یومئذ دبره(انفال/16) و هر کس در ان هنگام به آنها پشت کند.
خطاب تنفیر(15)) : و لا یغتب بعضکم بعضاً(حجرات/12)
خطاب تحنن(16)و استعطاف : یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله(زمر/53) . ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید.
خطاب تحبیب(17) : یا أبت لم تعبد ما لا یسمع و لا یبصر(مریم/42) . ای پدر چرا چیزی را می پرستی که نهمی شنود و نه می بیند؟
یا بنی انها ان تک مثقال حبه(لقمان/16)یا ابن ام لا تاخذ بلحیتی و لابرأسی(طه/94)(هارون) گفت: ای فرزند مادرم : ای برادر ریش و سر مرا مگیر.
خطاب تعجیز(18) :
خطاب تحسیر(19)و تلهف : قل موتوا بغیظکم(آل عمران/119) . بگو: با همین خشمی که دارید بمیرید
خطاب تکذیب : قل فاتوا بالتوراه فاتلوها ان کنتم صادقین(آل عمران/93) . بگو اگر راست می گویید تورات را بیاورید و بخوانید ( این نسبت هایی که به پیامبران پیشین می دهید حتی در تورات تحریف شده ی شما نیست.) قل هلم شهدا کم الذین یشهدون(انعام/150) . بگو گواهان خود را که گواهی می دهند خداوند اینها را حرام کرده است بیاورید.
خطاب تشریف(20) (هر آنچه مخاطب به قل می باشد): قل هو الله احد(توحید/1)
خطاب معدوم(یصح ذلک تبعاً لموجود):
یا بنی آدم (خطاب برای اهل آن زمان است و برای هر کسی که بعد از آنها می باشند مثل وصایا) در سوره های (اعراف /26)-(اعراف/27)- (اعراف/31)- (اعراف/35)- (یس/60)در کتاب دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهشی (به کوشش بهاء الدین خرمشاهی) خطابات دیگری را نیز ذکر کرده که به این قرار است:خطاب مثنی به لفظ جمع، خطاب واحد پس از جمع، خطاب مثنی پس از مفرد، خطاب مفرد پس از مثنی، خطاب غیر به منظور عین، خطاب عامی که در آن شخص خاصی مورد نظر نیست ، خطاب تکوین ، خطاب تهییج، خطاب مهرجویانه ، خطاب تحجب اکنون که با این نوع خطابات در قران کریم آشنا شدیم در ادامه به بررسی بعضی از این خطابات با نظر مفسران شیعه و اهل سنت پرداخته و اگر در بعضی موارد مطلبی به ذهن این حقیر رسید آنرا بیان می کنم.
خطاب خاص، مراد عام
مجمع البیان
المیزان
تفسیر کبیر
2-معنا این است: ای پیامبر(ص) بگو برایشان : اذا طلقتم النساء... پس قول در تقدیر گرفته . فرا(24) گفته: مخاطب قرار داد پیامبر را و قرار داد حکم را برای جمیع....
کشاف
قول صحیح
خطاب عام، مراد خاص
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمنا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل (آل عمران/ 173) . آن مومنانیکه چون مردمی (منافق) به آنها گفتند لشکر بسیاری (که تمام مشرکین مکه و پیروان ابوسفیان باشند) بر علیه شما متفق شده اند از آنان در اندیشه و بر حذر باشید بر ایمانشان بیفزود و گفتند در مقابل همه ی دشمنان تنها خدا ما را کفایت است و نیکو یاوری خواهد بود.
مجمع البیان
1-سوارانی که ابوسفیان پس از بازگشت از احد به طرف مسلمین فرستاد که ایشان را از تعقیب مشرکین منصرف کرده و بترساند.(از ابن عباس و ابی اسحاق)(25)
2-مراد نعیم بن مسعود اشجعی است (از حضرت باقر و صادق علیهم السلام)
3-یعنی منافقان (از سدی)(26)
البحر المحیط فی التفسیر: (مراد از ناس) :
1-ابو نعیم ابن مسعود اشجعی که این قول ابن قتیبه(27) است و ابن عطیه(28)آنرا ضعیف شمرده .
2-سوارانی از عبد القیس که عبور کردند به ابوسفیان ابوسفیان برای آنها مزدی قرار داد که آنها بروند به مومنین خبر دهند که مشرکین می خواهند ریشه ی بقیه ی مومنین را بکنند.
المیزان
کلمه ی ناسبه معنای افرادی از انسان است.اما نه از هر جهت بلکه به این جهت افرادی از انسان را ناس می گویند که از یکدیگر متمایز نیستند (و گوینده کاری به تمایز و خصوصیات افراد ندارد) و در آیه ی شریفه کلمه ناس دوبار آمده که ناس اول غیر ناس دوم است .منظور از ناس اول یعنی منافقین و منظور از ناس دوم دشمنان است. منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند به ایشان گفتند : ناس (یعنی مشرکین) جمعیت بسیاری برای جنگ با شما جمع کرده اند.معلوم می شود ناس دوم مشرکین و ناس اول ایادی و جاسوسانی هستند که مشرکین در بین مومنین داشتند و از ظاهر آیه بر می آید که این جاسوسان عده ایی بوده اند نه یک نفر و همین آیه موید آن است که آیات شریفه مورد بحث درباره ی داستانی نازل شده که بعد از جنگ احد پیش آمد که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم با بقیه ی اصحابش مشرکین را تعقیب کرد. نه درباره ی بدر صغرا.
تفسیر کبیر : (مراد از ناس در قال لهم الناس)
1-نعیم ابن مسعود
2-به نقل از ابن عباس و محمد بن اسحاق : سوارانی از عبد القیس عبور کردند به ابوسفیان و ابوسفیان فرستاد آنها را به سوی مسلمین تا مسلمین را ضعیف القلب گردانند و برای آنها پاداشی ضمانت کرد.
3-به نقل از سدی: منافقون هستند.
المنار(مراد از ناس) :
1-نعیم بن مسعود و من وافقه
2ـ به قول شافعی آنها چهار نفر بوده اند
3-روایت شده که سوارانی از عبد القیس مرور کردند به ابی سفیان پس ابوسفیان فرستاد آنها را به سوی مسلمین تا مسلمین را ضعیف القلب گردانند و ضمانت کرد برای آنها پاداشی را (نسبت داد رازی این قول را به ابن عباس و محمد بن اسحاق)
4-از سدی: ناسی که سخن گفتند منافقین هستند.
خطاب عام، مراد خاص :
1)اختلاف است در وقوعش در قرآن بعضی وقوعش را انکار کرده اند. چون دلالت موجبه برای خصوص به منزله ی استثنا متصل است. بالجمله مانند قول خداوند عزوجل فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاما (عنکبوت/14)
2)صحیح این است که خطاب عام ،مراد خاص واقع شده است. مانند قول خداوند الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم (آل عمران/173)منظور از ناس اول نعیم بن سعید ثقفی و ناس دوم ابوسفیان و اصحابش می باشد.فارسی گفته: از آن چیز هایی که تقویت می کند که مراد از ناس در قول خداوند متعال ان الناس قد جمعوا لکم واحد است این قول خداوند است. انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه که واقع شده اشاره به قولش ذلکم به واحد و اگر معنا جمع بود باید می گفت الشیاطین پس این دلالت ظهور در لفظ داردقیل: وضع شده در آن الذین در موضع الذی . شاهد مثال های دیگر: و اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس یعنی عبد الله بن سلام (بقره /13) ان الذین ینادونک من وراء الحجرات (سوره ی حجرات /4) . ضحاک(29)گفته است مراد اقرع بن حابس است.(یا ایها الناس اتقوا ربکم (نسا/1) . داخل نمی شوند در آن اطفال و مجانین.
تخصیص به چند صورت می آید:
1-در آخر آیه مانند و آتوا النساء صدقاتهن نحله (نساء/4) که این عمومیت دارد در بالغه و صغیره عاقله یا مجنونه سپس در آخر آیه مخصص آمده است فان طبن لکم عن شی منه نفسا (نسا/4) که منظور عاقله بالغه است.
2-در اول آیه ولا یحل لکم ان تاخذوا مما آتیتموهن شیئا (بقره /229) خاص است در مورد زوج که تخصیص زده عام را فان خفتم الا یقیما حدود الله فلا جناح علیهما فیما افتدت به (بقره /229) که شامل زوج و غیر زوج می شود زمانیکه زوجه ملک باشد .
3- مخصص در آیه ی دیگری است.
خطاب جنس
1-سوره ی بقره آیه ی 21یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون ای مردم خدائی را بپرستید که آفریننده ی شماست و آنانکه پیش از شما بودند باشد که (به طاعت و معرفت او) پارسا و منزه شوید.
البرهان
مراد جنس مردم هستند نه هر فرد مردم وگرنه غیر مکلف داخل این خطاب نمی شود.
مجمع البیان
المیزان
تفسیر کبیر
1-لفظ جمع معرف به «ال» تعریف مفید عموم است.
2-اگر دلیل منفصلی نداشته باشیم باید این خطاب فقط شامل موجودین و مخاطبین در آن زمان باشد ولی چون متواترا می دانیم خطابات ثابت هستند در حق کسانی که بعد از این خطاب می آیند تا قیامت ، حکم می کنیم به عمومیت این خطابات.
3-این خطاب شامل کفار نمی شود چون کفار ممکن نیست امر به ایمان شوند.
المنار
1-کسانی هستند که می گویند : آمنا بالله و بالیوم الاخر و ماهم بمومنین .
2-خطاب عام است برای همه ی مردم ، این وجه راجح است.
قول صحیح
خطاب جنس
و اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا انومن کما آمن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون (بقره/13) و چون گویند به آنها ایمان آورید چنانکه دیگران ایمان آوردند پاسخ دهند که چگونه ما ایمان بیاوریم بمانند بی خردان آگاه باشید که ایشان خود سخت بی خردند ولی نمی دانند.
مجمع البیان
المیزان
تفسیر کبیر
1- برای عهد است یعنی کما آمن رسول الله و من معه و هم ناس معهودون یا عبدالله بن سلام و اشیاعش هستند.
2- برای جنس هستند
الف)منظور اوس و خزرج هستند که اکثراً آنها مسلمان بودند و منافقین جزء آنها بودند ولی تعدادشان قلیل بوده و لفظ عموم گاهی اطلاق می شود بر اکثر.
ب) منظور مومنین هستند که آنها در واقع الناس هستند چون مومنان کسانی هستند که انسانیت به آنها عط ا شده حقیقت انسانیت.
المنار
البرهان
قول صحیح
خطاب نوع
مجمع البیان
وفا : انجام دادن ، نگه داشتن عهد و پیمان.
عهد : سفارش ،پیمان
فارهبون : بترسید و باندیشید ازماده ، (رهب) به معنای ترس در مقابل رغبت به معنای میل.پس از آنکه خداوند دلیل های توحید و خداشناسی را برای همه بیان نمود و نیز نعمتی را که به پدر انسان ها (حضرت آدم) داده یاد آور شد در این آیات حجت ها و دلیل هایی را که برای بنی اسرائیل آورده شده و نعمت هایی را که به آنان و پدرانشان داده است بیان می کند و آنان را به عنوان جد اعلی (یعقوب) خطاب کرده می فرماید:ای پسران یعقوب (اسرائیل) و طرف خطاب یهود و نصاری هستند ولی ابن عباس می گوید مقصود از این خطاب ها فقط یهود مدینه و اطراف آن می باشند نه همه ی بنی اسرائیل بعضی مفسران می گویند : منظور از این نعمت همانهایی است که به خود اینان داده شده است یا نعمت هایی است که آنان و پدرانشان از آنها بهرهمند بوده اند و نعمت های خدا بر آنان از نظر مادی مثل اینکه پدرانشان را نعمت حیات و زندگی داد تا ماندند و این فرزندان به وجودآمدند و به آنها روزی می دهد و بلا و گرفتاری را از آنان دور می کند و از نظر معنوی به آنان عقل و فکر داد تا بتوانند از راه استدلال به یگانگی خدا و به معارف الهیه پی ببرند و نعمت های خدا را شکر کنند و شایسته ی پاداش های الهی گردند.
المیزان
تفسیر کبیر
المنار
البحر المحیط فی التفسیر مراد از بنی اسرائیل :
1-کسانی که در محضر پیامبر (ص) بودند و پیامبر بر آنها سر پرستی داشتند.
2-یهودیانی که اسلام آورده و به پیامبر (ص) ایمان آورده بودند
3-پدران در گذشته و قدیمی های بنی اسرائیل . بعد می فرمایند قول اول اقرب می باشد.
خطاب واحد به لفظ جمع
البرهان : منظور از رسل فقط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
مجمع البیان
المیزان
کشاف
تفسیر کبیر
وجوه:
1.معنای آن اعلام است به اینکه هر رسول در زمانش به این معنا ندا داده شده و سفارش شده تا سامع اعتقاد پیدا کند که چنین امری حقیقت است اخذ و عمل به آن.
2.مراد پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم می باشد ، ذکر شده بر صیغه ی جمع تا رسول ما بداند این سنگینی فقط بر او نیست بلکه لازم بر جمیع انبیاء علیهم السلام است.
3.قول محمد بن جریر طبری مراد عیسی علیه السلام است .
قول اول اقرب است...
قول صحیح
خطاب واحد به لفظ جمع
البرهان : مراد عایشه و صفوان است.
مجمع البیان
1-سخنان خبیث و زشت برای مردان خبیث و مردان خبیث برای سخنان خبیثند و سخنان نیکو برای مردان نیکو و مردان نیکو برای سخنان نیکویند.ملاحظه کنید که هرگاه از مرد سخن زشتی بشنوید می گویید : خدا او را بیامرزد چنین سخنی با خوی او سازش ندارد .
2-گناهان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای گناهان خبیث و کارهای نیکو و پسندیده برای مردان خوب و مردان خوب برای کارهای نیکو و پسندیده اند.
3-زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند.این معنی از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز روایت شده است فرمودند : این آیه هم نظیر الزانی لا ینکح الا زانیه او مشرکه... است که گروهی از مردان می خواستند با زنان بدکاره ازدواج کنند و خداوند آنها را از این کار نهی کرد و این کار را برای ایشان مکروه شمرد.اولئک مبرون مما یقولون: پاکان از آنچه می گویند منزهند.فرا گوید: منظور عایشه و صفوان است(در جمع جانب مذکر تغلیب شده است)
المیزان
کشاف
تفسیر کبیر
1-این تهمت تعلق گرفته به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و عایشه و صفوان پس خداوند مبرا کرده هر یک ازآنها را از تهمت.
2-مراد همه زوجهای پیامبرند صلی الله علیه و آله و سلم پس مثل اینکه خداوند مبرا کرده همه ی ازواج پیامبر را از این افک...
خطاب واحد به لفظ جمع
البرهان : مراد از مرسلین نوح است.
مجمع البیان
المیزان
تفسیر کبیر
1-اینها اگر چه تکذیب کردند لکن تکذیب کردن آنها در معنا متضمن تکذیب غیر نوح می باشد چون طریقه ی معرفت رسل مختلف نیست پس از حیث معنی حکایت شده از آنان که تکذیب کردند مرسلین را.
2-قوم نوح تکذیب کردند همه ی رسولان خدای متعال را یا بخاطر اینکه آنها از زنا دقه(31) بودند یا از براهمه(32)
کشاف
نتیجه گیری
پیشنهادات
2-رسانه ها در جهت افزایش آگاهی مردم و ارتباط مردم با قرآن می توانند نقش عمده ایی را ایفا کنند البته باید از زحمات آنها تشکر و قدر دانی کرد. اما هرچه برای قران و عترت هزینه کنند جا دارد.
3- روحانیون می توانند در منبر ها و جلسه های خود قرآن را سر لوحه ی کارهای خود قرار دهند هم خوشان قران بخوانند تفسیر کار کنند و هم دیگران را نیز با این منبع عظیم آشنا کنند .
محدودیت ها
پي نوشت ها :
1.مؤمنون / 14
2.شمس / 8
3.نساء/163-165
4.اسراء /82
5.خطب خاطبه احسن الخطاب و هو المواجهه بالکلام(زمخشری ، محود) اساس البلاغه ص 194
6.قاموس قرآن،قرشی
7.قاموس قرآن،قرشی
8.التحقیق فی کلمات القران الکریم - ج3 - ص91 - ماده ی خطب
9.اصول الفقه علامه محمد رضا مظفر
10.تهکم یعنی مسخره کردن و به استهزاء گرفتن.
11.اعتبار: پند گرفتن عبرت گرفتن
12.تلوین: تغییر اسلوب کلام را به اسلوب دیگر دادن
13.تحریک، بر افروختن، غضب: خشم
14.تشجیع: تشویق، دلگرمی –تحریض: تحریک
15.تنفیر:کراهت داشتن
16.تحنن:دلسوزی کردن ،استعطاف: طلب عطوفت و مهربانی
17.تحبیب : دوست داشتن
18.ناتوانی
19.حقیر داشتن و آزردن –تهلف : حسرت و دریغ خوردن
20.تشریف: بزرگ داشتن
21.حسن بصری متوفای 110 ه ق
22.جبائی از علمای معتزله می باشد گاهی از او به نام ابوعلی یاد می شود.
23. ابو اسحاق: ابو اسحاق فارسی قرن4 لغوی و نحوی مشهود
24.یحی بن زیاد فراء (نحوی مشهور)
25.ابن عباس : عبد الله ابن عباس از صحابی پیامبر می باشد.
26.سدی از مفسران تابعین است (سدی کبیر)متوفای 128
27.ابو محمد عبدالله بن مسلم دینوری، ادیب، لغوی، متکلم، حدیث پژوه و قرآن شناس بزرگ عصر عباسی
28. عبدالحق بن غالب بن عطیه از دانشمندان اندلس
29.ضحاک بن مزاحم (متوفای 105) از مفسرین تابعین است.
30.قفال یکی از راویان حدیث است
31.زنادقه:جمع زندیق و زندیق در اصطلاح به مسلمانان ملحدی گویند که تفسیر های او از نصوص شرعیه قران و سنت موجب گمراهی مسلمانان گردد.
32.برهمائیان را گویند.
33.احمد:خلیل بن احمد فراهیدی
1.قرآن کریم
2.طباطبائی سیدمحمدحسین ، المیزان فی تفسیر القرآن ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 147 ق
3. طبرسی فضل بن حسن ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، تهران ، انتشارات ناصر خسرو ، ش 1372
4. فخر رازی ، تفسیر کبیر ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی
5. محمد رشید رضا ، تفسیر القرآن الحکیم (مشهور به المنار) ، بیروت ، دارالمعرفه
6. اندلسی ابوحیان محمدبن یوسف ، البحر المحیط فی التفسیر ، بیروت ، دارالفکر ، 1420 ق
7.زمخشری محمود ، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل ، بیروت ، دارالکتب العربی ، 1407 ق
8.سیوطی جلال الدین ، الإتقاق فی علوم القرآن ، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی ، انتشارات امیرکبیر ، تهران ، 1363
9.زرکشی بدرالدین ، البرهان فی علوم القرآن ، بیروت ، دارالفکر ، 1408 ق
10.مصطفوی حسن ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، تهران ، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی
11.قرشی حسن ، قاموس قرآن ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، 1352
12.مظفر محمدرضا ، اصول الفقه ، قم ، بوستان کتاب ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1380
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}