مسایل جنسی بایدها و نبایدها (3)


 

نویسنده : حسین لاچینانی
منبع : اختصاصي راسخون



 

عوامل بلوغ زودرس
 

عوامل زیادی در بلوغ زودرس تأثیر دارد که به بخشی از آن اشاره میگردد:
1.عومل ارثی: که عبارتند از وضعیت فیزکی و جسمی شخص مثل استخوان بندی درشت، داشتن استعداد برای بلوغ زودرس
2.ساختمان بدنی: افرادی که کوتاه قد هستند زودتر از بلند قدها به بلوغ میرسند.
3.عوامل آب و هوایی: فرد ساکن در مناطق معتدل و سرد، دیرتر از فرد ساکن در مناطق گرمسیر به بلوغ میرسد.
4.سلامتی و تغذیه: تغذیههایی که در آن ویتامینها و پروتئینها زیادتر است بلوغ را زودتر حاصل میکند.
5.ترشح زودرس «گونادوتروپینهای هیپوتالاموس و هیپوفیزی»: که این ترشح ها نیز باعث بلوغ زودرس میشوند.(65)
که البته اگر درست مدیریت شود نمیتواند خطر آفرین باشد و این مدیریت و پیشگیری بر عهده والدین و مربیان است.

انحرافات جنسی در کودکان
 

برخی از مسایل انحرافی (انحراف جنسی) به منظور اقناع خود، گاهی در مرحلهی کودکی شروع و ادامه آن در نوجوانی همراه با انزال منی و گاهی تا میانسالی و چنانچه درمان نشود حتی تا سنّ پیری ادامه دارد.تا موقعی که کودکان به سنّ تمییز نرسیدهاند(سنی که خوب و بد را میفهمند) میتوانند دختر و پسر با هم باشند و اختلاط عادی مثل بازی کردن و همبازی شدن بدون اشکال است، ولی به تصریح آیات و روایات از موقعی که آنان از مسایل مربوط به زن و مرد«تفاوتها» آگاه شدند، محیطشان باید از هم جدا شود و زن باید از پسری که به سنّ تمییز رسیده بدنش را بپوشاند، حتی در محیط مدرسه وجود بعضی اختلاطها، از جمله در مدارس ابتدایی تدریس خانم برای پسران و بالعکس و حتی مستخدم مرد برای مدارس دختران (آن هم مرد جوان) و بالعکس میتواند مخاطره آمیز باشد.(66) بسیاری از انحرافات اخلاقی و روانی از دوران کودکی در انسان شکل میگیرد و به مرور بروز و نمود مینماید، چون کودک احتیاج به وسایل بازی و سرگرمی دارد، اگر وسایل مناسب بازی نداشته باشند، ممکن است با آلت خود بازی کند و به تدریج به طور عادت برای او در آید و او را به «اونانیسم» و استمناء در پسران و استشهاء در دختران تبدیل نماید، اما راه حل چیست؛ از جمله راه های جلوگیری از این مسایل انحرافی، عبارتند از:
الف- عدم تنها گذاشتن فرزند
ب- نخواباندن چند فرزند یا چند بچّه در یک بستر
ج- آموزش اجازه گرفتن قبل از ورود به اتاق بزرگترها خصوصاً پدر و مادر
د- دوری از بازی با آلت تناسلی کودک حتی دست زدن یا مالش دادن کودک
ه- دوری از آمیزش جنسی در اتاقی که کودک در آن خوابیده است.(67)

رفتار مربیان، پدران و مادران
 

چنانچه گفته شد یکی از وظایف اولیای کودک آموزشهای اخلاقی و مواظبتهای مختلف بود، مثل همان حکم قرآنی در آداب ورود به اتاق دیگران (پدر و مادر) البته اين حكم مخصوص به مكاني است كه پدر و مادر در آنجا استراحت مي‏كنند و گرنه وارد شدن در اتاق عمومي مخصوصا به هنگامي كه ديگران هم در آنجا حاضرند، و هيچگونه مانعی و برهنگی خاصی در كار نيست اجازه گرفتن لزومي ندارد البته فراموش نشود که این در جایی صدق میکند که ضوابط اخلاقی در مراعات بعضی پوششها در مقابل فرزندان نوجوان و در آستانه بلوغ بشود و اگر نه نوجوان ابتدائاً به خاطر روحیه حجب و حیاء، معذّب خواهد بود و بعد از عادی شدن بعضی مسایل غیر اخلاقی، زمینه انحراف پدیدار خواهد شد. همانطورکه اشاره شد، یکی از علایم بلوغ در دختران، توجّه به خود نمایی است که نقش اولیاء در برخورد با این مسأله نیز بسیار مهم است؛
1- آشنا نمودن نوجوان با ارزش واقعی این صفت در وجود زن، که خداوند آنرا در وجود او برای آینده، یعنی زندگی مشترک با همسر و ضامنی برای بقاء خانواده و جلب محبّت شوهر قرار داده
2- تقویت حیا و ارزشهای دینی و اخلاقی؛ که دختر در سن بلوغ باید بداند درمقابل چه کسانی، پوشش کافی و مورد تأیید اسلام را داشته باشد که این البته به رفتار مادران با نامحرم و پوشش آنها بویژه در بیرون از خانه بر میگردد چرا که مادران الگوی دختران خود هستند و اگر مادری خود مزیّن به ارزشهای اخلاقی و حیا نباشد، توقع آن از فرزند سخت است.
3- رفتار مناسب پدر و مادر، با فرزند و ارزش دهی به او برای عدم بروز روحیه سرشکستگی و حقارت و جبران آن بیرون از محیط گرم خانواده.
4- کنترل و برخورد صحیح برای اصلاح رفتارهای نامطلوب.(68)
مرحله تکاملی بلوغ(جوانی و بزرگسالی)
مراحل تکاملی بلوغ، از خصوصیتهای فوق العادهای برخوردار است، یکی از آنها عشق ورزی به مادیّات و معنویّات است... «عشق چیزی است مافوق محبّت، در عربی این کلمه از ماده عَشَقَ و به معنی گیاهی که در فارسی به آن پیچک می-گویند که به هرچه برسد عاشقانهوار به دور آن میپیچد و آنرا در اختیار خود میگیرد و آن را در میان خود محصور می-نماید، یک چنین حالتی نیز در انسان بویژه در دوران بلوغ، شخص را از حالت طبیعی خارج میکند و توجّهش را به همان نقطه معطوف میدارد، این عشق به نظر فیلسوفان بر دو نوع است؛..یکی عشق جنسی (مادی و جسمانی) که به آن عشق مجازی میگویند، و امّا دیگری عشق روحانی و معنوی است که به آن حقیقی میگویند. عشق مجازی(جسمانی) چون منشأ آن غریزه جنسی است، با رسیدن به معشوق و ارضای غریزه، پایان میپذیرد. امّا انسان گاهی به مرحلهای از عشق میرسد که مافوق این مراحل عادی است و عده ای معتقدند که آن مرحله مادّی فقط محرّک آن است و لذا عدّهای آن مرحله را طی میکنند و عدهای در همان عشق مادّی میمانند و چه بسا به تباهی کشیده میشوند، امّا اگر در سن نوجوانی که این عشق جنبه شهوانی و مادی دارد، والدین و مربیان آن را به سمت و سوی عشق واقعی و روحانی که عشق الهی است هدایت کنند و او را به پرستش حضرت حق راهنمایی کنند، بزرگترین خدمت را درحق او کرده اند».(69) امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: ازجمله حق فرزندت این است که او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در بندگی پروردگار، یاریش نمایی!(70)و در تخلیه جنبه شهوانی و جنسی آن، والدین او را به ورزش و کارهای سالم جسمانی تشویق و در نهایت با آماده شدن شرایط، اسباب ازدواج او را فراهم نمایند. فرد در اوایل نوجوانی، به جنس مخالف متمایل میشود و این میل در رفتار و فعالیتهای او اثر میگذارد، میل به جنس مخالف، ابتدا به صورت پنهانی و سپس به صورت یک عشق افلاطونی آشکار میشود، پس از آن به صورتِ واقعی خود تبدیل میشود، که همان جلب توجّه دیگری و کام جویی جنسی از اوست.(71)
مقدمه
از آنجایی که نحوه ارضای غریزه جنسی مختلف است، و در دین اسلام نحوه ارضای آن بسیار مهم شمرده شده است و چنانچه از راه صحیح ارضا شود مورد تأیید و اگر از راههای غیر صحیح و نامشروع دنبال شود مورد تنبیه و بازخواست قرار میگیرد، دانستن نحوه صحیح و دوری از راههای غیر صحیح بسیار مهم است.

تعریف ارضاء غریزه
 

ارضای غریزه جنسی به معنی؛ تخلیه جنسی فرد با انزال منی است و ظاهراً آنچه در فقه به عنوان جنابت غیر از دخول مطرح است، و سه نشانه دارد: یعنی انزال با شهوت؛ جستن منی و سست شدن بدن(72) را میتوان ملاک قرار داد البته این حالت میتواند به هر طریق ممکن باشد، این مرحله را میتوان حالت ارضای کامل جنسی دانست.

انواع ارضای جنسی
 

روشهای طبیعی
 

روش صحیح اسلامی
 

ازدواج: راه صحیح و طبیعی ارضای شهوت جنسی که خدا برای تکامل آدمی قرار داده است ازدواج میباشد و اسلام به عنوان يك پيشگيري مهم از آلوده شدن به اعمال منافي عفت دستور ازدواج سهل و آسان را صادر مي‏كند تا از طريق ارضاي مشروع غريزه جنسي، با ارضاي نامشروع مبارزه كند. ازدواج که در سایه آن زندگی با سلامت کامل دنبال خواهد شد، آیة الله مظاهری در کتاب خانواده در اسلام ضرورت ازدواج را اینگونه بیان میکنند:انتخاب همسر در فرهنگ پاك اسلام بخودى خود مستحب و كارى بسيار پسنديده، و برنامهاى نيكوست، ولى در صورتى كه مجرد ماندن و عزب زندگى كردن، دامن پاك زندگى را به گناه و معصيت، و فحشا و منكرات آلوده نكند، در غير اين صورت ازدواج و تشكيل زندگى ضرورى و مسألهاى واجب، و تكليفى قطعى است.اينجاست كه بايد دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج با جان و دل به اجرا گذاشت، و از آينده آن بخصوص در برنامه ماديّت و خرج و مخارج بيمى بخود راه نداد، كه ترس از آينده نسبت به گذران امور زندگى برنامهاى شيطانى، و مولود ضعف نفس، و عدم اتكاء و اعتماد به كارگردان بساط هستى است.(73) در اصل ازدواج یک تعهد اخلاقی و اجتماعی و البته قانون اسلامی است که در سایه آن فرد دچار لغزش و خیانت نشود و بنیان خانواده در سایه آن محکم و در مقابل آن زن و شوهر وظایفی را در قبال همدیگر متعهد میشوند، البته اسلام برای کسانی که امکان ازدواج کامل و دائم را ندارند و از طرفی احساس نیاز شدید به برآورده شدن غریزه جنسی دارند، برای جلوگیری از بیبندوباری و حرجومرج جنسی خصوصاً برای زنان شوهر از دست داده (به طلاق یا مرگ شوهر) دستور ازدواج موقّت را داده است، که نه به بیبندوباری دچار شود و نه میل جنسی خود را نابود کند و تعهدات خاص ازدواج دایم را ندارد نه از طرف شوهر و نه از طرف زن ، مثل مخارج زندگی برای مرد و و اطاعت از شوهر و بیرون نرفتن از خانه بدون اذن برای زن و نبود مسایل حقوقی چون ارث برای هر دو.

آثار و ارزشهای آن
 

از مهمترین آثار ازدواج، تأثیرازدواج در دین و ارتباطات الهی انسان است، چنانچه در روایات آمده با ازدواج نیمی از دین شخص کامل میشود(74)، و تأثیر مستقیم آن بر پاکدامنی انسان، زیرا با ازدواج آتش شعلهور شهوت خاموش میشود و در هر بار شعلهور شدن مجدد به وسیله تماس حلال، آرامش برای هر دو طرف حاصل میشود. و اثر دیگر آن، نجات از فقر در سایه ازدواج است که یکی از مهمترین دستاوردهای ازدواج، همین سامان گرفتن زندگی انسان، نجات از بلاتکلیفی و ایجاد روحیه مضاعف برای کار و تلاش است، زیرا فرد با ازدواج احساس مستقل شدن، بزرگ شدن و دارای مسئولیّت برای اداره زندگی خود و همسرش پیدا میکند، آنچه در متون اسلامی (قرآن و روایات) تأکید شده عدم ترس از ازدواج به خاطر فقر و نداری است و اینکه خداوند به واسطه امر مقدّس ازدواج، وسعت روزی عنایت می کند، نقل است جوانی، که به شدت فقیربود محضرپیامبراسلام(صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) رسید و از فقر و تهیدستی شکایت نمود،حضرت فرمود: ازدواج کن!جوان با تعجّب از فرموده پیامبر(صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) ، باخود گفت که من خود فقیرهستم و حال چگونه میتوانم مخارج همسر و زندگی را بردوش بگیرم، با این تفکّر از محضرآن بزرگوار مرخص شد ولی چون به فرموده پیامبر خدا (صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) ایمان داشت ازدواج نمود، و با ازدواج زندگی او سامانی یافت و گشایش در امورش پدیدار شده، از فقر نجات پیدا کرد.(75) یکی از مشکلات امروز جوانان به تأخیرافتدن ازدواج آنهاست، که بالارفتن سن ازدواج، میتواند مفاسد و مشکلاتی زیادی را به همراه داشته باشد، چنان که امروزه این مفاسد خطرناک گریبان جامعه را گرفته است، واقعاً چه عواملی موجب تأخیر در ازدواج شده است،
دراینجا، به چند عامل مهم اشاره میشود:
1- بیکاری و ترس از فقر و عدم توانایی اداره یک خانواده
2- عافیت طلبی و تن ندادن به ازدواج
3- تجمل گرایی و توجّه زیاد به امور مادّی که امروزه هم از طرف خانواده دختر(مثل خانه مستقل، کار ثابت پشت میزی، داشتن ماشین مدل بالاو.... همراه با شرط مهریههای سرسام آور) و هم از سوی اطرافیان پسر که (مثل ثروتمندبودن پدرعروس، داشتن جهیزیههای عجیب و غریب، تحصیلات عالیه و......) موجب محروم شدن
از همسر و در خانه ماندن بسیاری از دختران و مجرّد زندگی کردن بسیاری از پسران شده است
4- درانتظارمعشوق یا معشوقه ماندن و جواب ردّ دادن به گزینههای خوب و به اصطلاح به پای دلدار نشستن و در نهایت تن دادن به بدترین گزینه (خصوصاً در بین دختران که احساسات لطیفتر و عاشقانهتری دارند)
5- تفکر ایدهآلی و دنبال همسر مورد علاقه بودن، با شرایط استثنایی (که در این موارد، بد نیست شخص در درون خود یک کنکاش نماید که مگرخود من چه محاسن ویژهای دارم که از طرف مقابل، چنین توقع را داشته باشم)
6- وحشت از ازدواج و احساس عدم موفقیّت دراین امرمهم و نرسیدن به آرزوهای خود
7- دخالت بیجای اطرافیان در انتخاب همسر، خواستگاری، مسایل بعد از آن
8- کمک نکردن پدر و مادر و یا کمک نخواستن از آنها از سوی جوانان، چه دختر و چه پسر
9- آزادی در روابط جنسی و عدم احساس نیاز به ازدواج که یکی از بحرانهای غرب و تزلزل بنای خانواده، در کشورهای غربی است و امروزه این بحران به سمت کشورهای اسلامی نیز کشیده شده
10- تشویق نشدن جوانان به امرازدواج و سهل انگاری جامعه دراین مورد
11- عرفان زدگی منفی در بین عدهای معدود و ازدواج را سدّ راه پیشرفت دانستن و....(76)و امّا به تأخیر افتادن ازدواج، تأثیرات منفی ازخود بجای گذاشته، که آن تأثیرات عبارتند از:
1. بی نشاطی درزندگی، عدم تلاش برای زندگی بهتر و وابسطه ماندن به پدر و مادر
2. لااُبالی گری در میان کسانی که زمینه آنرا داشتهاند و به خاطر عدم ازدواج، به بحران تبدیل شده
3. روی آوردن به ارضای شهوت به هرطریق ممکن و متأسفانه خودارضایی درعده زیادی از دختران و پسران
4. مشکلات روانی شدید و بروز دیوانگی، اعتیاد به انواع مواد دُخانی و مخدّر برای تسکین کاذب آلام روحی و روانی
5. اختلال در رفتارهای اجتمایی و انزوا طلبی که در این رابطه، برای جلوگیری از بحرانهای اجتماعی و اخلاقی، وظیفه آحاد افراد جامعه از صاحبان قدرت و ثروت تا ارباب جراید و رسانه، والدین و مربیان بسیار سنگین است.
6. و بروز نوعی وسواس در انتخاب همسر آینده و نرسیدن به ایدهآل
7.دور شدن از عشق برای ازدواج و فقط عقلی نگری به مسأله ازدواج و لذا در بعضی موارد رها نمودن اصل ازدواج
8.از دست رفتن فرصت جوانی و عشق زیبای آن
9.احتمال دارا شدن فرزندان معیوب با بالا رفتن سن ازدواج و دیر حامله شدن زن (بالاتر از سن 35سالگی)
10 اختلاف سنی بالا بین پدر و مادر با فرزند، به سبب ازدواج دیر هنگام

ب. روش غیرصحیح(زنا)
 

در تعریف زنا باید گفت زنا: آميزش جنسي مرد و زن غير همسر و بدون مجوز شرعي است.(77)
در شریعت اسلام این عمل از زشتترین اعمال دانسته شده است و آثار و عوارض بسیاری برای آن شمرده شده، که به تعدادی از این آیات همراه با تفاسیر مختصری از آنهاپرداخته میشود:وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً(78) و به زنا نزدیک نشوید که آن فحشاء و بدترین راههاست.در تفسیر این آیه از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: فِی قَوله تعالی؛« وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً » مَعصِیةً و مَقتاً فَاِنَّ اللهَ یَمقُتُه و یُبغِضُهُ، قال« وَساءَ سَبِیلاً» هُوَ اَشَّدُّ النّاس عَذاباً و الزِّنا مِن اَکبَرِ اَلَکَبائِر(79)درباره این آیه فرمود: یعنی معصیت و نفرت انگیز است، زیرا خداوند زنا را دشمن میدارد و از آن نفرت دارد و «بد راهی است» عذاب زنا کار از همهی گناهکاران سختتر است و زنا از بزرگترین گناهان کبیره است. آیه بعد میفرماید: وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً(80) و هرگز عمل زنا را انجام ندهید و هرکه این عمل را انجام دهد کیفرش را خواهد دید. این آیات به روشنی نهی از زنا مینماید که عبارت است از جمع شدن مرد و زنی که بین آنها عقد و نکاحی واقع نشده است و بر همدیگر حلال نیستند که عقوبتهای متفاوتی برای آنها بیان شده است عقوبتهای دنیایی و آخرتی و درباره مردانی که به گناه زنا خود را آلوده می کنند از امام ششم(علیه السلام) روایت شده که فرمود: «اِنَّ أشَدَّ النّاس عَذاباً یَومَ القِیامَة رَجُلٌ أَقَرَّ نُطفَتَهُ فِی رَحِمٍ تَحُرُم عَلَیه»(81) سخت ترین عذاب را در روز قیامت آن مردی دارد که نطفه خود را در رحمی که بر وی حرام است جای دهد.

عوامل زنا
 

یکی ازعوامل زنا، چشم‏چراني مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان است که میتوان گفت از اولین گامها به طرف آلودگی است، در این رابطه نیز قرآن خطاب به مؤمنین میفرماید: «قُل لِلمُؤمِنِينَ يَغُضُّوا مِن اَبصَارِهِم وَ يَحفَظُوا فُرُوجَهُم»(82) ای پیامبر به مؤمنین بگو چشمهاي خود را (از نگاه كردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افكندن بر آن حرام است) فرو گيرند، و دامان خود را حفظ كنند، (يَغُضُّوا از ماده غَض (بر وزن خَز) در اصل به معني كم كردن و نقصان است و در بسياري از موارد در كوتاه كردن صدا يا كم كردن نگاه گفته مي‏شود، بنابر اين آيه نمي‏گويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلكه مي‏گويد بايد نگاه خود را كم و كوتاه كنند، و اين تعبير لطيفي است به اين منظور كه اگر انسان به راستي هنگامي كه با زن نامحرمي روبرو مي‏شود بخواهد چشم خود را به كلي ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براي او ممكن نيست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گيرد و چشم خود را پایين اندازد گوئي از نگاه خويش كاسته و آن صحنه‏اي را كه ممنوع است از منطقه ديد خود به كلي حذف كرده، قابل توجه اينكه قرآن نمي‏گويد از چه چيز چشمان خود را فرو گيرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف كرده) تا دليل بر عموم باشد، يعني از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگيرند. اما با توجه به سياق آيات مخصوصا آيه بعد كه سخن از مسأله حجاب به ميان آمده به خوبي روشن مي‏شود كه منظور نگاه نكردن به زنان نامحرم است، از آنچه گفتيم اين نكته روشن مي‏شود كه مفهوم آيه فوق اين نيست كه مردان در صورت زنان خيره نشوند تا بعضي از آن چنين استفاده كنند كه نگاههاي غير خيره مجاز است، بلكه منظور اين است كه انسان به هنگام نگاه كردن معمولا منطقه وسيعي را زير نظر مي‏گيرد، هر گاه زن نامحرمي در حوزه ديد او قرار گرفت چشم را چنان فرو گيرد كه آن زن از منطقه ديد او خارج شود يعني به او نگاه نكند اما راه و چاه خود را ببيند و اينكه غض را به معني كاهش گفته‏اند منظور همين است.(83) دومين دستور در آيه فوق همان مساله حفظ فروج است، كنايه از عورت مي‏باشد؛ منظور از حفظ فرج به طوري كه در روايات وارد شده است پوشانيدن آن از نگاه كردن ديگران است و البته در آیات مختلف نیز منظور حفظ از زنا است . در ادامه این آیه، به زنان نیز توصیه میشود ازنگاه به بدن نامحرم، خودداری نمایند، ( وَ قُل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن اَبصَارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُروُجَهُنَّ )(84) به زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را فرو گيرند (و از نگاه كردن به مردان نامحرم خودداري كنند) و دامان خود را حفظ نمايند و به اين ترتيب چشم‏چراني همانگونه كه بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مي‏باشد، و پوشانيدن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براي زنان نيز همانند مردان واجب است، در این قسمت به بعضی از احکام شرعی نگاه و حدود آن پرداخته میشود:
سؤال: نگاه مرد به زن مسلمان با چه شرايطى جايز است؟
جواب: اگر خانم مسلمان كاملاً حجاب خود را رعايت كرده باشد نگاه كردن به وجه و كفين او براى مرد با شرايط ذيل اشكال ندارد:
1. وجه و كفين زينت نشده باشد
2. نگاه به قصد لذت و ريبه نباشد.(85)
در نتيجه مردان نمىتوانند به صورت و دست زنانى كه به طور كامل حجاب خود را رعايت نكرده اند، نگاه كنند؛ مانند آن كه زنى مقدارى از مويش پيدا باشد و يا اين كه لباس آستين كوتاه پوشيده باشد و يا بازو يا مچ دست او پوشيده نباشد.
مسأله: نگاه كردن به نامحرم به قصد لذّت و شهوترانى حرام است؛ اگر چه وجه و كفين و يا به حجم بدن او باشد.(86)
سؤال: بعضى مردان مؤمن در دبيرستانها و يا غير آن به زنان مسلمان درس مىدهند، طبيعتاً مرد مجبور است مطالب درس را بر روى تخته سياه بنويسد و خانمها نيز همان گونه كه معمول است به دست و صورت استاد خود نگاه مىكنند، البته بدون قصد لذت و ريبه. آيا اين نگاه كردن جايز است؟
جواب: نگاه كردن خانمها به وجه و كفين و مواضعى كه مردان به طور متعارف نمىپوشانند، بدون لذت و ريبه اشكالى ندارد.(87)
سؤال: آيا زن مىتواند به بدن مردى كه كاملاً پوشيده نيست، مثل آن كه با لباس آستين كوتاه و يا ورزشى است، نگاه كند؟(88)
جواب: نگاه كردن زنها به بدن مرد نامحرم به استثناى وجه و كفين و مقدارى كه بطور متعارف مردان
نمىپوشانند، حرام است.لذا خانمها نمىتوانند براى تماشاى مسابقات ورزشى كه آقايان در آنها پوشش كافى ندارند، مانند شنا، كشتى، وزنه بردارى، فوتبال و... به اماكن ورزشى بروند.
سؤال: گاهى دختر و پسر قبل از ازدواج، مدتى را براى آشنايى، به صورت نامزدى مى گذارنند؛آيا اين نامزدى اشكال دارد؟
جواب: اگر مراد از نامزدى اين باشد كه زن و مردى قصد داشته باشند با يكديگر ازدواج بكنند ولى هيچ گونه صيغهى مَحرميّتى بين آنان منعقد نشده باشد، زن و مرد به يكديگر نامحرم هستند و هيچ گونه فرقى با ديگر نامحرمها ندارند.(89)
در نتيجه نگاه كردن به قصد لذت به يكديگر، دست دادن و يا هرگونه تماس بدنى، خلوت كردن در محيط دربسته (با همان شرايطى كه در صفحات قبل گفته شد)، عدم رعايت حجاب و پوششِ كافى در مقابل يكديگر، مراوده كردن و اختلاط به گونهاى كه معمولا زن و شوهرها با يكديگر دارند و خلاصه هرگونه روابطى كه بين دو نامحرم حرام باشد از مواردى است كه هر يك از دختر يا پسر بايد از آن پرهيز كنند.

فلسفه حجاب
 

شاید در ذهن بسیاری سؤال از فلسفه حجاب و علّت تأکید اسلام برآن باشد، در جواب باید گفت:بدون شك در عصر حاضر كه بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده‏اند و افراد غربزده، بيبندوباري زنان را جزئي از آزادي او مي‏دانند سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند است و آن را متعلق به زمانهاي گذشته میدانند، ولي مفاسد بيحساب و مشكلات و گرفتاريهاي روز افزوني كه از اين آزاديهاي بي قيد و شرط به وجود آمده سبب شده كه تدريجاً گوش شنوائي براي اين سخن پيدا شود. بحث در اين است كه آيا زنان در يك مسابقه بيپايان در نشان دادن اندام خود و تحريك شهوات و هوسهاي آلوده مردان درگير باشند و يا بايد اين مسایل از محيط اجتماع، برچيده شود و به محيط خانواده و زندگي زناشویي اختصاص يابد؟اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب، جزئي از اين برنامه محسوب مي‏شود، در حالي كه غربيها و غرب‏زده‏هاي هوسباز، طرفدار برنامه اوّلند! و به عنوان ابزاری برای تبلیغ همه چیز، از زنان و دختران زیبا، استفاده میکنند؛ بهرهبرداری تبلیغی از آنها و گرفتن و پخش عکسهای مبتذل شهوت انگیز، عریان و نیمه عریان در آگهیهای تبلیغاتی، حتی در نمایشگاههای بین المللی، اصلحه و مهمّات، برای جذب خریدار و استفاده ابزاری از زنان در انواع و اقسام فیلم های مبتذل سکسی را می توان از این جمله نام برد.از بحرانهای دیگر خرید و فروش زنان و خصوصاً وادار نمودن زنان و دختران جوان کشورهای فقیر، برای کار در کابارهها و مراکز عیش و نوش بوده است. که اغلب از کشورهای آسیای جنوب شرقی و اروپای شرقی بود ،که در درج آگهی و در اختیار قرار دادن اینگونه زنان همراه با عکس، شماره تلفن و یا محل استفاده آنها در قمارخانهها و کابارهها، که همگی حکایت از بی سامانی اجتماعی در غرب دارد.(90) اسلام مي‏گويد: كاميابيهاي جنسي اعم از آميزش و لذت‏گيريهاي سمعي و بصري و لمسي مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگي و ناپاكي جامعه مي‏باشد كه جمله «ذالِكَ اَزكي لَهُم» در آیه30 سوره نور به همین مطلب اشاره دارد،
(فلسفه حجاب چيز مكتوم و پنهاني نيست، زيرا:
1 - برهنگي زنان كه طبعاً پيامدهایي همچون آرايش و عشوه‏گري و امثال آن همراه دارد،مردان مخصوصا جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مي‏دهد؛ تحريكي كه سبب كوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجانهاي بيمار گونه عصبي و گاه سر چشمه امراض رواني مي‏گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مي‏تواند بار هيجان را بر خود حمل كند؟ مگر همه پزشكان رواني نمي‏گويند هيجان مستمر عامل بيماري است؟ مخصوصاً توجه به اين نكته كه غريزه جنسي نيرومندترين و ريشه‏دارترين غريزه آدمي است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكي شده، تا آنجا كه گفته‏اند هيچ حادثه مهمي را پيدا نمي‏كنيد مگر اينكه پاي زني در آن ميان است! آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگي به اين غريزه و شعله‏ور ساختن آن بازي با آتش نيست؟ آيا اين كار عاقلانه‏اي است؟ اسلام مي‏خواهد مردان و زنان مسلمان روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاك داشته باشند، و اين يكي از فلسفه‏هاي حجاب است.
2 - آمارهاي قطعي و مستند نشان مي‏دهد كه با افزايش برهنگي در جهان طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشوئي در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، در محيطي كه حجاب است (و شرائط ديگر اسلامي رعايت مي‏شود) زن و شوهر تعلق به يكديگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يكديگر است. امّا درکشورهای بیبندوبار و آنجایی که اصول اخلاقی حاکم نیست چه در غرب و چه در کشورهای شرق دنباله رو مسأله زناشویی جور دیگری است:در بازار آزاد برهنگي كه عملاً زنان به صورت كالاي مشتركي (لااقل در مرحله غير آميزش جنسي) در آمده‏اند ديگر قداست پيمان زناشویي مفهومي نمي‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشي مي‏شوند و كودكان بي‏سرپرست مي‏مانند، و« همچنین با شروع تحولات اجتماعی در غرب و مطرح نمودن آزادی خصوصاً در میان زنان و دم زدن از استقلال زنان موجب گردید که زنان به کارهای اجتماعی مختلف مشغول شوند و رشته ارتباطات و الگوهای (اخلاقی) سُنّتی، خانوادگی، قومی و محلّی به صورتهای مختلف از هم گسیخته شوند و مطرح شدن آزادیهای پوچ، رفته رفته موجب فروپاشی خانواده و رواج ازدواج های غیر رسمی، آخر هفتگی و ایجاد مفاسد و مشکلات و ناراحتیهای گوناگون خانوادگی برای زنان گردد، از اواسط دهه1970 به بعد با این طرز تفکرات، طلاق و جداییها افزایش شدید پیدا نمود که بیشتر آن در ازدواج های غیر رسمی بوده است.(91)
3 - گسترش دامنه فحشاء، و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناكترين پيامدهاي بيحجابي است و دلایل آن مخصوصاً در جوامع غربي به طور کامل نمايان است، بحران عدم حجاب و بیبندوباری تأثیر بسیار سهمگین و نابود کنندهای بر زنان غربی گذاشته است و از همینجا اهمیت حجاب و حجب و حیا در زنان و دختران شناخته میشود، به نمونههایی از این بحرانها توجّه نمایید:مرکز رسمی آمار در نشریهVB شماره2 چاپ سال1990، منتشر کرد که تعداد سقط جنین در دههی1950 حدود 6 هزار فقره به صورت قانونی و حدوداً بین 10 تا 20 هزار فقره به صورت غیرقانونی وجود داشته است. در دههی 1960حدود 31 تا 35 هزار فقره سقط جنین قانونی گزارش شده و در سال 1989 نیز سقط جنین قانونی 38 هزار مورد گزارش شده، که طبق آمار 2 الی3 برابر نیز غیر قانونی صورت گرفته، که گزارش داده نشده است.(92)نه اینکه عامل اصلي فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بيحجابي است، ولی يكي از عوامل مؤثر آن مسأله برهنگي و بيحجابي محسوب مي‏شود. و با توجه به اينكه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنايتها در جوامع انساني بوده و هستند، ابعاد خطرناك اين مسأله روشن‏تر مي‏شود. هنگامي كه در انگلستان، در هر سال - طبق آمار - پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنيا مي‏آيد، و هنگامي كه جمعي از دانشمندان انگليس در اين رابطه به مقامات آن كشور اعلام خطر كرده‏اند نه به خاطر مسایل اخلاقي و مذهبي بلكه به خاطر خطراتي كه فرزندان نامشروع براي امنيت جامعه به وجود آورده‏اند، به گونه‏اي كه در بسياري از پرونده‏هاي جنایي پاي آنها در ميان است، اهميت اين مسأله كاملا هویدا شده كه گسترش فحشاء حتي براي آنها كه هيچ اهميّتي براي مذهب و برنامه‏هاي اخلاقي قایل نيستند فاجعه آفرين است، بنابر اين هر چيز كه دامنه فساد جنسي را در جوامع انساني گسترده‏تر سازد تهديدي براي امنيت جامعه‏ها محسوب مي‏شود، مطالعات دانشمندان تربيتي نيز نشان داده، مدارسي كه در آن دختر و پسر با هم درس مي‏خوانند، و مراكزي كه مرد و زن در آن كار مي‏كنند و بي بند و باري در آميزش آنها حكمفرما است، كم كاري، عقب افتادگي، و عدم مسئوليت به خوبي مشاهده شده است(93).
4 - مسأله ابتذال زن و سقوط شخصيت او در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است، هنگامي كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمایي افزونتر از او خواهد شد، و هنگامي كه زن را از طريق جاذبه جنسي وسيله تبليغ كالاها و دكور اتاقهاي انتظار، و عاملي براي جلب جهانگردان و سيّاحان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعه‏اي شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاي بي ارزش سقوط مي‏كند، و ارزشهاي والاي انساني او به كلي به دست فراموشي سپرده مي‏شود، و تنها افتخار او جواني و زيبایي و خودنمایي مي‏شود، و به اين ترتيب مبدّل به وسيله‏اي خواهد شد براي اشباع هوسهاي سركش يك مشت آلوده فريبكار.(94)

پي نوشت ها :
 

65. فرهنگ جوان ص 441
66.خانواده و مسائل جوان و نوجوان ص 243
67.خ.فرهنگ جوان ص 441
68.خ .فرهنگ جوان ص167
69.خ . والدین وتربیت نسل جوان ص36
70.رساله حقوق امام سجاد / حق فرزند
71.خ .فرهنگ جوان ص545
72.امام خمینی؛ رساله عملیه؛مسأله346
73.خانواده در اسلام ص108
74.بحار الانوارج100ص219
75.جوانان و انتخاب همسر ص56
76.خ. فرهنگ جوان ص167
77.تفسير نمونه ذيل تفسر/ 2 نور
78.اسراء / 32
79.میزان الحکمه ص 2210
80.فرقان / 68
81.میزان الحکمه ص 2210
82.نور / 30
83.تفسیر نمونه ج 14 ص436
84.نور / 31
85.امام خمینی(رحمة الله علیه) ، تحرير، نكاح، مسئلهى 18
86.امام،: عروه، نكاح، مسئلهى 31.
87.امام: تحرير، نكاح با استفاده از مسئلهى 19
88.امام: تحرير، نكاح مسئلهى 19
89.آيات عظام: امام، اراكى، بهجت، تبريزى، سيستانى، فاضل، گلپايگانى و مكارم:استفتاءات
90.در غرب چه می گذرد ص 14
91. در غرب چه می گذرد ص 15
92.در غرب چه می گذرد ص 15 و ص 6 1
93.تفسیر نمونه ج14 ص445
94.خ.تفسیر نمونه ج14ص446به بعد

ادامه دارد