مسایل جنسی بایدها و نبایدها (4)


 

نویسنده : حسین لاچینانی
منبع : اختصاصي راسخون



 

مسأله ی حجاب درمنظر قرآن کریم
 

امّا در این قسمت برای روشن شدن بیشترمطلب مسأله ی حجاب که از مسایل ضروری درپیش گیری از مفاسد است. در منظر قرآن کریم پرداخته می شود؛ « قرآن کریم درآیه 31 سوره نور به مسأله ی حجاب كه از ويژگي زنان است، اشاره فرموده که چند بخش دارد:
اول - (وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها) و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند.
در اينكه منظور از زينتي كه زنان، بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشكاري كه در اظهار آن مجازند چيست؟ در تفسیر نمونه فرموده اند: زينتهایي كه معمولا پنهاني است نباید آشكار سازند هر چند اندام شان نمايان نشود و به اين ترتيب آشكار كردن لباسهاي زينتي مخصوصي را كه در زير لباس عادي يا چادر مي‏پوشند به نمایان نمودن آن مجاز نيستند، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينتهایي نهي كرده است.و چون در روايات متعدد ديگري زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده فهمیده می شود كه منظور از زينت باطن نيز خود زينتهایي است كه نهفته و پوشيده است.
دوم – حكم دیگر(وَ ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيوُبِهِنَّ): آنها بايد خمارهاي خود را بر سينه‏هاي خود بيفكنند.
خُمُر جمع خمار (بر وزن حجاب) در اصل به معني پوشش است، ولي معمولاً به چيزي گفته مي‏شود كه زنان با آن سر خود را مي‏پوشانند (روسري). جيوب جمع جيب (بر وزن غيب) به معني يقه پيراهن است كه از آن تعبير به گريبان مي‏شود و گاه به قسمت بالاي سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مي‏گردد. از اين جمله استفاده مي‏شود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسري خود را به شانه‏ها يا پشت سر مي‏افكندند، به طوري كه گردن و كمي از سينه آنها نمايان مي‏شد، قرآن دستور مي‏دهد روسري خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد.
سوم - حكم مواردي را كه زنان مي‏توانند در آنجا حجاب خود را بردارند و زينت پنهان خود را آشكار سازند با اين عبارت شرح مي‏دهد: آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند مگر (در دوازده مورد):
1 - (اِلاّ لِبُعوُلَتِهِنَّ) شوهرانشان
2 - (اَو آبَائِهِنَّ) پدرانشان
3 - (اَو آبَاءِ بُعوُلَتِهِنَّ) پدران شوهرانشان
4 - (وَ اَبنَائِهِنَّ) پسرانشان
5 - (اَو اَبنَاءِ بُعوُلَتِهِنَّ) پسران همسرانشان
6 - (اَو اِخوَانِهِنَّ) برادرانشان
7 - (اَو بَنِي اِخوانِهِنَّ) پسران برادرانشان
8 - (اَو بَنِي اَخَواتِهِنَّ) پسران خواهرانشان
نکته؛ از آنجا كه استثناي پسر برادر و پسر خواهر نشان مي‏دهد كه عمه و خاله انسان نسبت به او محرمند روشن مي‏شود كه عمو و دائي يك زن نيز بر او محرم مي‏باشند و به تعبير روشن تر محرميت دو جانبه است، هنگامي كه از يكسو فرزندان خواهر و برادر انسان بر او محرم شدند، طبيعي است كه از سوي ديگر و در طرف مقابل عمو و دائي نيز محرم می باشند
9- (اَو نِسائِهِنَّ) يا زنان هم كيش «مسلمه»
10-(اَو مَا مَلَكَت اَيمَانِهِنَّ) بردگانشان (كنيزانشان)
11- (اَوِ التّابِعِينَ غَيرِ اُولِي الإربَةِ مِنَ الرِّجَال)پيران و اشخاصی كه تمايلي به زن ندارند (افراد سفيه و عقب مانده ذهنی كه ميل جنسي در آنها وجود ندارد)
12 - (اَوِ الطّفلِ الّذِينَ لَم يَظهَروُا عَلَي عَوراتِ النّسَاء)و كودكاني كه از عورات زنان (امور جنسي) آگاه نيستند، البته اطفالي كه به سني رسيده‏اند كه اين تمايل و توانایي در آنها بيدار شده بايد زنان ودختران مسلمان حجاب را در برابر آنها رعايت كنند.» عده ای دیگر از محارم، محارم رضاعی هستند؛ كه ‏از آن جمله است مادر رضاعى و خواهر رضاعى و ازدواج با آنها نیز حرام است، اين تحريم در سياق ‏بيان محارم نسبى همچون مادر و خواهر آمده است كه دلالت بر آن ‏دارد كه خويشاوندى رضاعی و شير دادن همچون خويشاوندى نسبی ‏است، بنابر اين آنچه به وسيله خويشاوندى نسبى حرام مى‏شود، به‏واسطه خويشاوندى رضاعى نيز حرام مى‏گردد، که این پس آن است كه جسم او از شير اين زن رشد كند، و چنان كه در احاديث شريف ‏آمده است استخوان او محكم وگوشت او برويد و اين، به فتوای مراجع تقلید، پس از پانزده بارشير دادن يا پس از يك شبانه روز شيرخوارگى تحقق ‏مى‏يابد.(95)از اسباب محرمیت ازدواج يا پيوند زناشویی شرعی است که بعد از محرمیت زن و شوهر، عده ای دیگر نیز با آن دو محرم می شوند مثل پدر شوهر، مادر زن، فرزندان شوهر و بالعکس و ..... که به تفصیل طبق آیات قرآن توضیح داده شد و ازدواج با آنان نیز حرام است،« و در همه اسباب محرمیّت، همسران هر يك از پدر هرچه بالا رود، و پسر هرچه پايين آيد، چه از روى نسب باشد يا رضاع، عقد دائم باشد يا متعه، به مجرد عقد، حتى اگر دخولى صورت نگرفته باشد بر ديگرى ازدواج با او حرام می گردد و در اين رهگذر در زوجين و پسر و پدر تفاوتى نيست.(96)
چهارم- و حكم پایانی را چنين بيان مي‏كند: (وَ لا يَضرِبنَ بِاَرجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ مَا يُخفِينَ مِن زِينَتَهِنَّ)آنها به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهاني شان دانسته شود (و صداي خلخالي كه بر پا دارند به گوش رسد). آنها در رعايت عفت و دوري از اموري كه آتش شهوت را در دل مردان شعله‏ور مي‏سازد و ممكن است منتهي به انحراف از جاده عفت شود، آنچنان بايد دقيق و سختگير باشند كه حتي از رساندن صداي خلخالي را كه در پاي دارند به گوش مردان بيگانه خود داري كنند، و البته به طريق اولي عوامل مختلفي را كه دامن به آتش شهوت جوانان مي‏زند مانند نشر عكس-هاي تحريك آميز و فيلم هاي اغوا كننده و رمّان ها و داستان هاي جنسي را نخواهد داد.و امروزه در استفتاءات مختلف از مراجع بزرگوار این گونه سؤالات زیاد پرسیده می شود به بعضی از این سؤالات توجه نمایید:
سؤال: نامه نگارى با نامحرم و طرح مسایل عشقى يا شهوانى در نامه چه حكمى دارد؟
جواب: از هر كارى كه موجب مفسده است اجتناب شود.
سؤال: آيا نگاه كردن به عكس كسانى كه براى انسان جالب است اشكال دارد؟
جواب: نگاه كردن به هر عكسى به قصد لذت حرام است، خواه عكس مرد باشد يا زن، محرم باشد يا نامحرم، عكس انسان باشد يا غير آن (از اين حكم عكس همسر استثنا است).(97)
سؤال: نگاه به تصوير زن ها و مردها كه از تلويزيون و سينما پخش مى شود چگونه است؟
جواب: فيلمى كه به طور مستقيم پخش مى شود، حكم انسان زنده را دارد و اگر به طور غير مستقيم پخش مى شود حكم عكس را دارد. (98)
آية الله خامنه اى: بنابر احتياط واجب در پخش مستقيم به زنان بى حجاب نگاه نشود.(99)
سؤال: آيا نگاه كردن به عكس هاى زنان برهنه و مانند آن چطور و آيا دیدن فيلم هاى جنسى، بدون شهوت جايزاست؟ جواب: از آن جا كه نگاه به تصويرهاى مبتذلى كه محرك شهوت است، غالباً از نگاه شهوانى جدا نيست، لذا به عنوان مقدمه ى ارتكاب گناه، حرام مى باشد.(100)
سؤال: آيا نگاه كردن به فيلم هاى مستهجن و ماهواره اى براى مردان و زنان، بدون لذت و ريبه، جايز است؟
جواب: استفاده كردن از فيلم هاى فوق كه به منظور انحراف، تدارك ديده شده، جايز نيست.(101)
سؤال: استفاده از ماهواره و برنامه هايى كه توسط دولت هاى غربى و ساير كشورها تهيه مى شود، براى اطلاع از برنامه هاى علمى و قرآنى چگونه است؟
جواب: استفاده ى مذكور گرچه فى نفسه منعى ندارد، مگر آن كه برنامه هايى كه به واسطه ى ماهواره پخش مى شود كه محصول كشورهاى غربى و يا اكثر كشورهاى مجاور است، غالباً مشتمل بر تعليم افكار ضالّه و وارونه جلوه دادن حقايق است، علاوه بر آن كه مشتمل بر برنامه هاى لهو و فساد مى باشد؛ حتى مشاهده ى برنامه هاى علمى و يا قرآنى آن هم چه بسا سبب وقوع در فساد و ابتلا به حرام مى شود، لذا شرعاً استفاده از گيرنده ها براى مشاهده ى اين نوع برنامه ها حرام است، مگر آن كه برنامه هاى علمى محض و يا تماماً قرآنى و مانند آن باشد و ديدن آن ها مستلزم فساد و يا ابتلا به هيچ عمل حرام ديگرى نباشد.(102)امّا آنچه غرب برای افکار عمومی و خصوصاً جوانان تبلیغ می نماید آزادیِ زیبا در لاقیدی و بی بندوباری است ولی آن روی سکّه که زشتی ها و بیماری هاست، را هرگز نشان نمی دهد « و افکار و تبلیغات این گونه است که در قرن متمدّن زن و مرد می توانند آزادانه و بدون هیچ قید و شرطی و بدون دخالت قوانین معمول مذهبی با هم زندگی زناشویی داشته باشند. و بخصوص در سوئد اغلب مردان با استفاده از این روش از ازدواج رسمی خودداری کرده و به صورت غیر رسمی بدون هیچ تعهّد و قید و بند ازدواج می نمایند؛طبق گزارش مرکز آمار در سال 1987 احتمال جدایی در ازدواج های غیر رسمی بیش از سه برابر ازدواج های رسمی بوده است و 50% از بچه ها در خانواده های غیر رسمی متولد می شوند، بدتر از آن این که در 85% این طلاق ها عهده دار نگه داری بچه یا بچه ها زنان هستند که گاه 2 تا 3 فرزند از مردان مختلف دارند و بعد از آن نیز پیدا کردن مرد دیگر برای زندگی که طول مدت آن نامعلوم است رقابتی شدید با زنان دیگر در جذب مردان دارند، باید وارد شوند.در این نوع زندگی ها، اغلب زنان زودتر از سنین واقعی خود شکسته و فرتوت (بیمار) می شوند، بخصوص با بالارفتن سن در جوّی که آزادی های بدون مرز جنسی، زنان را به آسانی به صورت کالای مصرفی در دست مردان قرار داده، و از طرفی این گونه آزادی ها موجب سوء استفاده ناپدری از دختران و حتی پسران شده است.که در پی آن افزایش روز افزون اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی، داروهای خواب آور و آرام بخش و... از ناراحتی-های موجود، در زنان شده است.با مطرح شدن آزادی مسایل جنسی در غرب؛ بحران اجتماعی در بین زنان پیش آمده که عبارت است از: پوشیدن هرگونه لباس، آرایش ظاهری و هر نوع معاشرت با هر مردی و همچنین آزادی همجنس بازی و لذایذ کوتاه مدّت آن، دختران جوان و زنان بی تجربه و بی ثبات و فاقد اعتقادات مذهبی و هوسران را به سرعت جذب نموده است. که وسیله ی عیش و نوش در دست مردان قرار داده است.امّا زنان برای اینگونه آزادی ها و روابط نامشروع تلاش می کردند و از هر فرصتی بهره می بردند و این حقیقت را نادیده گرفته بودند که به تدریچ با بالارفتن سن زنان، دور و بر آنان از مردان علاقه مند کاسته می شود و رقابت با دختران و زنان جوان تر و زیباتر سخت تر می گردد. و برگ برنده در دست مردان و حتی مردان با سنّ بالاتر است، چرا که به خاطر تمکّن مالی خود می توانند ارتباط و همزیستی و استفاده و بهره-وری از زنان جوان تر را برای خود فراهم بیاورند.امروزه در سوئد و بسیاری از کشورهای غربی، زنان در سنّ 40 سالگی به مرحله ای می رسند که به بحران 40 سالگی معروف است و در این سن، دچار فشار عصبی و نگرانی از دست دادن شوهر و یا مردان دوست خود می شوند که مجذوب دختران و زنان جوان تر شده و آنها را رها می نمایند.افزایش سقط جنین در چنین زنانی بسیار زیاد است، هرچند امروزه وسایل و طرق گوناگون برای جلوگیری از بارداری در اختیار زنان و دختران حتّی درسنّ نوجوانی قرار داده می شود، باز سقط جنین یک بحران است! چرا که به خاطر رقابت های سخت زنان و دختران خصوصاً دختران نوجوان برای جذب پسر یا مرد مورد علاقه «خصوصاً ثروتمند» حاضر به تن دادن به هر گونه شهوت رانی و استفاده جنسی می شوند و چون هیچ احساس مسئولیّتی از طرف مردان و پسران در برابر بارداری این گونه دختران و زنان وجود ندارد. از طرف مردان هیچ گونه پیش گیری از باردار نمودن زنان و دختران نیست.(103)

اقرارغربی ها به ضرورت عفت و پاکدامنی
 

خانم هیلاری کارلیپ در کتاب خود به نام «قدرت دختران » می نویسد: رفتارهای خشونت آمیز بر علیه دختران از جمله مزاحمت های جنسی، اذیت و آزار روانی و آزار جنسی و کلامی و تجاوز به عنف هر روزه صورت می گیرد.و مزاحمت های جنسی نگرانی های روزانه آنان محسوب می گردد و بیشتر دختران حتی برای قدم زدن در خیابان احساس امنیّت نمی کنند.امّا شیلت« نویسنده دیگر» با اشاره به امنیت خیابانی زنان در گذشته می گوید: محترم شمردن پاکدامنی به زنان نیرو می بخشد. او رهایی از مزاحمت های جنسی را نتیجه مستقیم ارزش قائل شدن برای عفاف زنان در جامعه بر می شمارد(104).ترولوپ«رمّان نویس» در کتاب زندگی نامه خود می گوید:از دلیل های نویسنده شدنش این بود که به مردان صداقت بیاموزد و به دختران بیاموزد، که عفت گوهری است که ارزش محافظت دارد.(105)و این ها همه نتیجه آزادی های بی حد و حساب در روابط و ثمره بی حجابی در غرب است، که فشار آنها بر دولت های اسلامی خصوصاً جمهوری اسلامی ایران برای آلوده نمودن جوانان و نوجوانان پاک و معصوم و جلوگیری از پیشرفت روزافزون آنها در سایه عفّت و حجاب است. امّا بعد از نگاه، ازعوامل دیگر تحریک شدن به زنا، خلوت نمودن با نامحرم است، که تأثیری زیادی در تحریک به گناه دارد، درحدیث وارد شده است؛ شیطان به حضرت موسی(علیه السلام) گفت: ای موسی! با زنی که بر توحلال نیست خلوت مکن؛ که هرکس چنین کند، من خودم برای گمراه نمودن او حاضر می شوم، و آن را به یارانم واگذار نمی کنم.(106) به قدری این خلوت ها می تواند خطرآمیز باشد که در رساله مراجع تقلید آمده است: بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت، جایز نیست و همچنین نمازخواندن دو نامحرم به تنهایی در خانه ای که کسی نمی تواند درآن وارد شود جایز نیست(107)، یعنی آنها نیز از وسوسه های شیطان در امان نیستند، حتی در بعضی از روابط با محارم که احتمال ایجاد تحریک می باشد باید از بعضی رفتارها خود داری نمود چرا که یکی از توطئه های غرب، توسعه و سازماندهی روابط نامشروع و زنای محارم (انست) بین خواهر و برادر و پدر و دختر است که به شدّت در سایت های فحشا و حتی در گوشی های تلفن همراه بر روی آن تبلیغ می کنند. که در شرع مقدّس به شدّت با آن برخورد شده و حکم آن اعدام است. همچنین صحبت با نامحرم خصوصاً صحبت های عاشقانه و عشوه گرانه شرعاً حرام است و در احکام و سؤال و جواب های شرعی نیز آمده است:
سؤال: صحبت كردن مرد با نامحرم بدون لذّت و احتمال گناه چگونه است؟
جواب: صحبت كردن با نامحرم در غير مورد ضرورت، مكروه است، خصوصاً اگر مخاطب، جوان باشد.(108)
سؤال: اگر انسان با رعايت موازين اسلامى، باز هم در شرايطى به واسطه ى صحبت كردن با نامحرم، مثل دانشجوى هم-كلاسى، در خودش احساس تغيير و لذّت كند اشكال دارد؟
جواب: اگر مردى بداند چنانچه با نامحرمى صحبت كند به گناه خواهد افتاد، نبايد با او صحبت كند، خواه زن به گونه اى صحبت كند كه مرد را به گناه بيندازد يا درباره ى مطلبى صحبت كند كه مرد به گناه بيفتد.(109)
سؤال: آيا سخن گفتن و شوخى نمودن با زن نامحرم حرام است؟
جواب: صحبت كردن با هر كسى درباره ى هر چيزى از روى شهوت و لذت جايز نيست (مگر با همسر(110)
سؤال: سخن گفتن زن ها با مرد نامحرم چه حكمى دارد؟
جواب: خانم ها مى توانند با نامحرم صحبت كنند، مشروط بر آن كه:
1. به قصد لذّت و ريبه نباشد
2. صداى خود را ترقيق و تلطيف نكنند
3. خوف افتنان(فتنه گناه) نباشد.
سؤال: آيا هم صحبت شدن زن ها با مرد نامحرم بدون قصد لذّت اشكال دارد
جواب: صحبت كردن خانم ها با نامحرم به غير ضرورت مكروه است.(111)
سؤال: برخى از خانم ها در صحبت با ديگران بسيار با نرمى صحبت مى كنند؟ لطفاً حكم آن را بيان كنيد؟
جواب: خانم ها نبايد در هنگام صحبت كردن با نامحرم، صداى خود را رقيق و نازك كنند، به گونه اى كه اگر در دل مخاطب مرضى باشد، او را به خود جلب كند. اگر چه درباره ى مطالبى عادى صحبت كنند.(112)
و از دیگر مبادی ورود شیطان و عوامل زنا تماس بدنی با نامحرم است هر چند به قدر دست دادن باشد، چه بسا بسیاری از زناها و فحشاها از یک ارتباط بدنی مختصر و ریخته شدن قبح آن بوده است.
سؤال: تماس بدنى زن و مرد نامحرم چه حكمى دارد؟
جواب: هر كسى كه نگاه كردن به او جايز نيست، تماس بدنى با او نيز جايز نيست و هرگونه لمس كردن بدن با هر عضوى باشد، حرام است و بايد از آن اجتناب كرد، مگر از روى لباس بدون قصد لذت و ريبه.
سؤال: آيا دست دادن با نامحرم جايز است؟ در صورتى كه بدون قصد لذت و ريبه باشد؟
جواب: جايز نيست مگر از روى لباس، و در اين صورت، بنا بر احتياط، نبايد دست او را بفشارد.
سؤال: ما در محيط دانشگاه كشورهاى غربى، هنگام برخورد با اساتيد زن يا دانشجويان دختر، ناگزير از مصافحه (دست دادن) هستيم، و گرنه حمل بر سوء ادب دانشجويان مسلمان مى شود، تكليف چيست؟
جواب: لازم است به آن ها تفهيم كنيد كه عدم مصافحه با زن نامحرم، ناشى از سوء ادب نيست، بلكه معلول عقيده ى اسلامى و تعهّد به احكام آن است.(113)

آثاروپیامدهای دنیوی واخروی زنا
 

از آثار و پیامدهای مهمّ زنا، در رفتارهای شخصی و اجتماعی؛ می توان به آثار سوئی همچون عدم ازدواج و تشکیل خانواده توسط جوان و به طور کلّی فرد آلوده و گسترش فحشا در جامعه به واسطه بالا رفتن سن و عدم ارضای صحیح غریزه جنسی اشاره نمود، وآثار سوء آن در قیامت هم که یک دسته از خالدین در جهنم زناکاران هستند. ازدیگر آثار آن، ازبین رفتن غیرت مرد و عفّت زن است چرا که مرد با عمل منافی با عفّت خود نسبت به خانواده اش (خواهر، دختر، همسر) بی-اهمیت شده و چه بسا از خطای آنان به راحتی گذشته و حتی مشوّق بی عفّتی آنها شود، مانند آنچه که امروز گریبان غرب را گرفته است،

روش برخورداسلام
 

قرآن روش برخورد با زنا و مرد و زن زناکار را اینگونه بیان می نماید:«الزّانِيَةَ وَ الزّانِي فَاجْلِدوُا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِأةَ جَلدَة» زن و مرد زناكار را، هر يك صد تازيانه بزنيدو براي تاكيد بيشتر اضافه مي‏كند؛ «وَلا تَاخُذكُم بهِمارَأفَةً في دِينِ الله اِنْ كُنتُم تُؤمِنونَ بِاللهِ وَ اليَومَ الاخِر»(114) هرگز نبايد در اجراي اين حد الهي گرفتار رأفت (و محبت كاذب و دروغين) شويد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد، در پايان اين آيه به نكته ديگري براي عبرت دیگران و توبیخ سخت زناکار مي‏فرمايد «وَ ليَشهَد عَذابَهُما طَائِفَةً مِنَ المُؤمِنين»(115) و بايد گروهي از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده كنند. « در واقع اين آيه مشتمل بر سه دستور است:
1 - حكم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء
2 - تاكيد بر اين كه در اجراي اين حد الهي گرفتار محبّت ها و احساسات بي مورد نشويد، احساسات و محبّتي كه نتيجه‏اي جز فساد و آلودگي اجتماع ندارد
3 - دستور حضور جمعي از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا كه هدف تنها اين نيست كه گناه كار عبرت گيرد، بلكه هدف آن است كه مجازات او سبب عبرت ديگران هم شود و به تعبير ديگر: با توجه به بافت زندگي اجتماعي بشر، آلودگي هاي اخلاقي در يك فرد ثابت نمي‏ماند، و به جامعه سرايت مي‏كند، براي پاك سازي بايد همانگونه كه گناه برملا شده مجازات نيز برملا گردد.و به اين ترتيب اساس پاسخ اين سؤال كه چرا اسلام اجازه مي‏دهد آبروي انساني در جمع بريزد روشن مي‏شود، زيرا مادام كه گناه آشكار نگرديده و به دادگاه اسلامي كشيده نشده است خداوند ستّار العيوب راضي به پرده دري نيست اما بعد از ثبوت جرم و بيرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و كم شدن اهميت گناه، بايد به گونه‏اي مجازات صورت گيرد كه اثرات منفي گناه خنثي شود و بزرگی و زشتی گناه به حال نخستين باز گردد.»(116) از آنجا كه در آيه مورد بحث سخن از مجازات زن و مرد زناكار در ميان است، به همين مناسبت سؤالي پيش مي‏آيد كه ازدواج مشروع با چنين زنان چه حكمي دارد؟ آيه سوم اين سؤال را چنين پاسخ مي‏گويد:« الزّانِي لا يَنكِح الاّ زانِيَة اَو مُشرِكَة و الزّانِيَة لا يَنكحُها الاّ زانٍ اَو مُشركٍ» مرد زناكار جز با زن آلوده دامان يا مشرك و بي ايمان ازدواج نمي‏كند، همان گونه كه زن آلوده دامان جز با مرد زاني يا مشرك نباید ازدواج کند« وَحُرّمَ ذلكَ علَي المُؤمِنين»(117) و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است. در اينكه اين آيه بيان يك حكم الهي است، يا خبر از يك قضيه خارجي و طبيعي؟ در ميان مفسران گفتگو است: بعضي معتقدند آيه تنها يك واقعيت عيني را بيان مي‏كند كه آلودگان هميشه دنبال آلودگان مي‏روند، و همجنس با همجنس پرواز مي‏كند، اما افراد پاك و با ايمان هرگز تن به چنين آلودگي ها و انتخاب همسران آلوده نمي‏دهند، و آن را بر خويشتن تحريم مي‏كنند، شاهد اين تفسير همان ظاهر آيه است كه به صورت جمله خبريه بيان شده. ولي گروه ديگر معتقدند كه اين جمله بيان يك حكم شرعي و الهي است مخصوصاً مي‏خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناكار باز دارد، چرا كه بيماريهاي اخلاقي همچون بيماريهاي جسمي غالبا واگيردار است.(كه امروزه همه می دانند بیماری هایی همچون ایدز، هپاتیت و بیماری های مختلف از همین تماس های نامشروع بین زنان و مردان بی-بندوبار و بویژه زنان فاحشه منتقل می شود) و از اين گذشته اين كار يك نوع ننگ و عار براي افراد پاك محسوب مي‏شود، بعلاوه فرزنداني كه در چنين دامان هاي لكه‏دار يا مشكوكي پرورش مي‏يابند سر نوشت مبهمي دارند. روي اين جهات اسلام اين كار را منع كرده است. شاهد اين تفسير جمله (وَحُرّمَ ذلكَ علَي المُؤمِنين) است كه در آن تعبير به تحريم شده. و شاهد ديگر روايات فراواني است كه از پيامبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) و ساير پيشوايان معصوم (عليهم‏السلام‏) در اين زمينه رسيده و آن را به صورت يك حكم تفسير كرده‏اند. حتي بعضي از مفسران بزرگ در شأن نزول آيه چنين نوشته‏اند: مردي از مسلمانان از پيامبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) اجازه خواست كه با ام مهزول ( زني كه در عصر جاهليت به آلودگي معروف بود و حتي پرچمي براي شناسایي بر در خانه خود نصب كرده بود) ازدواج كند، لذا آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه مرد مسلمان حق ازدواج با چنین زنان آلوده ای را ندارند.(118) «ضمناً بايد توجه داشت كه عطف مشركان بر زانيان در واقع براي بيان اهميت مطلب است، يعني گناه زنا هم طراز گناه شرك است، چرا كه در بعضي از روايات نيز وارد شده كه شخص زناكار در آن لحظه‏اي كه مرتكب اين عمل مي‏شود از ايمان باز داشته مي‏شود چرا كه به فرموده پیامبر(صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) شخص هنگام ارتكاب اين عمل، ايمان را از او بيرون مي‏آورند همانگونه كه پيراهن را از تن! امّا آنچه در آيه فوق در مورد حدّ زنا ذکر شده، يك حكم عمومي است كه موارد استثنایي هم دارد از جمله زناي محصن و محصنه است كه حدّ آن با تحقق شرایط، اعدام است.منظور از محصن مردي است كه همسري دارد و همسرش در اختيار او است، و محصنه به زني مي‏گويند كه شوهر دارد و شوهرش نزد او است، هر گاه كسي با داشتن چنين راه مشروعي باز هم مرتكب زنا بشود حدّ او اعدام مي‏باشد، شرایط و كيفيت اجراي اين حكم در كتب فقهي مشروحاً آمده است، همچنين زناي به عنف و جبر كه حكم آن نيز همين است.»(119) زنا و اعمال منافی با عفّت از مبادی ورود شیطان در جان آدمی و تسخیر اوست و حتی با این حربه( که مقابله با آن از سخت ترین مراحل خودسازی است) برای اغفال بزرگان وعبّاد زمان وحتی پیامبرانی همچون یوسف وارد می شده است و لذا مبارزه و صرف نظر نمودن از آن، بالاترین ارج و قرب ها را دارد، و وارد شدن در آن از بدترین مهلکه هاست قرآن می فرماید:« وَ لا تَقرَبوُا الزِّّني اِنَّه كانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبيلاً »(120)در تفسير الميزان در ذیل این آیه آمده است:اين آيه از زنا نهي مي‏كند و در حرمت آن مبالغه كرده است، چون نفرموده اين كار را نكنيد، بلكه فرموده نزديكش هم نشويد، و اين نهي را چنين تعليل كرده كه اين عمل فاحش است، و زشتي و فَحش آن صفت لاينفك و جدایي ناپذير آن است، به طوري كه در هيچ فرضي از آن جدا نمي‏شود، و با تعليل ديگر كه فرمود: «و سَاءَ سَبيلا» فهماند كه اين روش، روش زشتي است كه به فساد جامعه، آن هم فساد همه شؤون اجتماع منجر مي‏شود، و به كلّي نظام اجتماع را مختل ساخته و انسانيت را به نابودي تهديد مي‏كند، و در آيه‏اي ديگر در عذاب مرتكبين آن نیز مبالغه نموده و در ضمن صفات مؤمنين فرموده: وَ لا يَزنوُنَ وَ مَن يَفعَل ذلِكَ يَلقَ أثَاماً * يُضَاعَف لَه العَذابُ يَومَ القِيامَة وَ يَخلُد فِيهِ مُهاناً * اِلاّ مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً.(121) آنان زنا نمي‏كنند، و هر كس آن را انجام دهد سزايش را دريافت خواهد كرد. براي او در روز قيامت عذاب دو چندان مي‏شود و پيوسته در آن خوار مي‏ماند، مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بدي هايشان را به نيكي ها تبديل مي‏كند، و خدا همواره آمرزنده و مهربان است‏.(122) و درآخر تأکید می نماید: و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد، در حقيقت به سوي خدا باز مي‏گردد. دراين رابطه امام صادق (علیه السلام) در ضمن حديث طولانى فرمود: در ميان بنى اسرایيل ، روزى شيطان ، عابدى را گول زد، به طورى كه او را واداشت كه به درخانه يك زن بدكاره اى برود و با او زنا كند، آن زن (که سیمای عابد بیچاره رادید) به او گفت: ترك گناه آسان تر از درخواست توبه است، وانگهى چنين نيست كه هر توبه اى قبول شود (همين دو كلمه باعث شد كه آن ) عابد از تصميم خود منصرف شد، و اتفاقا همان شب ، آن زن بدكاره مرد، وقتى كه صبح شد، ديدند بر بالاى در خانه او نوشته شده اِحضِروُا فُلانَه فَاِنَّها مِن اَهلِ الجَنَّة ( حاضر بشويد به خانه فلان زن ، (و جنازه او را برداريد) او اهل بهشت است. مردم در شك و ترديد قرار گرفتند و سه روز جنازه او را از روى شك برنداشتند، خداوند به پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل ، - كه همان موسى (عليه السلام) بود - وحى كرد كه كنار جنازه آن زن حاضر شو و بر آن نماز بخوان و به مردم دستور بده بر جنازه او نماز بخوانند، من او را بخشيدم ، و بهشت را بر او واجب نمودم به خاطر اينكه فلان بنده مرا از گناه و آلودگى ، منصرف ساخت.(123)این تأکید های فراوان نه تنها در قرآن بلکه در همه شریعت-های الهی بوده و هست ولی امروزه کسانی که مدّعی پیروی از حضرت عیسی و موسی(علیهماالسلام) هستند، مروّج زشت-ترین اعمال جنسی در دنیای غرب هستند و به نام آزادی تمام اصول انسانی را زیر پا قرار داده اند، و البته از آثار و پیامدهای بی بندوباری نیز مصون و در امان نمانده اند و گریبان خودشان را نیز گرفته است، «هرج و مرج در روابط جنسی در غرب موجب انواع بیماری های جسمی و روحی شده است که می توان آنها را این گونه بیان کرد، بیماریهای جسمی عبارتند از: گسترش انواع امراض مقاربتی به سبب عدم توجّه در روابط زناشویی و تواتر عمل جنسی بین افراد مختلف و متفاوت که موجب انتقال این بیماری ها به بخش قابل توجهّی از جامعه شده است . در دهه ی1980 بی بند وباری جنسی در آمریکا موجب شده است از میان 400 نوع بیماری مقاربتی لاعلاج 20 میلیون زن و مرد آمریکایی را به کام خود فرو برد.سقط جنین که به خاطر زمینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری از زنان بدان تن می دهند و سپس ناگزیر از تحّمل عوارض طاقت فرسای آن هستند، امّا بیماری های روحی و روانی:
1. بیماری روانی کودکان؛ ناشی از تغییر و بحران مکرّر در روابط والدین از جمله تغییر مداوم جایگزین های پدر و مادر (به واسطه طلاق و ازدواج های رسمی و غیر رسمی)
2. بیماری عصبی زنان و مردان، ناشی از بی بندوباری جنسی و از خود بیگانگی افراد جامعه خصوصاً زنان.(124)

روشهای غیرطبیعی
 

چنانچه منابع تاریخی و اسلامی به آن پرداخته اند، ریشه اصلی پیدایش آن میان قوم لوط، بوده است و قبل از قوم لوط در هیچ قومی سابقه نداشته است که در قرآن می فرماید: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ»(125)همجنس بازی، یک نوع بیماری است که بیشتر مواقع به صورت تدریجی در انسان شروع می گردد، ابتدا به واسطه عدم مراقبت والدین از خلوت کودک با همسالان خود و سپس به عنوان یک راه لذت جویی انحرافی به وجود می آید، ازآنجایی که کودک با همسالان و دوستان خود از یک راحتی و امنیت برخوردار است، اگر این انحراف در یکی از آنها بوجود بیاید به راحتی آن را مطرح و زمینه لذّت خواهی از همدیگر بوجود آمده و اگر چه در ابتدای امر، فقط برای سرگرمی و نوعی بازی با همدیگر بروز می نماید ولی با ادامه این مسایل زمینه انزال و بلوغ کامل جنسی را فراهم می-نماید، که آنقدر این بیماری می تواند پیشرفت، نماید که اصلاً شخصِ مبتلا، تن به ازدواج ندهد و یا حتی با ازدواج دست از عمل انحرافی خود برنداشته و حتی از همجنس بازی بیش از عمل جنسی با همسر خود لذّت ببرد. این مسأله هم در بین زنان و هم در بین مردان اتفاق می افتد، امّا در بین مردان لواط نامیده می شود و در بین زنان سحق.
لواط عبارت است از جمع شدن دو مذّکر و وارد کردن آلت یکی در دبر «پشت» دیگری و امروز هرگونه عشق بازی دو مذکّر و لذّت خواهی از همدیگر را همجنس بازی می گویند. « در زمان بلوغ، در بیضه ها دو نوع هورمون ترشح می شود، استروژن(هورمون زنانه) و اندروژن(هورمون مردانه) اگرجنس نر از طریق همجنس اطفاء شهوت نماید، هورمون مردانه تقویت می شود و علاقه زیادی به مردان پیدا می کند و اگر از طریق جنس مادّه فقط ارضاء شود، هورمون استورژن در او تقویت شده و به همین نسبت علاقه او به زن زیاد می شود.(126) » لواط که در دین اسلام منکر بسیار بزرگی شمرده شده، از جمله گناهان کبیره است و خداوند عقوبت های دنیوی و اخروی زیادی برای آن قرار داده است که به بررسی آیات قرآن و روایات معصومین در این مبحث پرداخته می شود:آیات قرآنی:« وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ»(127) و لوط را فرستادیم كه به قوم خود گفت: «آيا عمل زشتي که پیش از شما هیچ کس بدان مبادرت نکرده بجای می آورید، در ادامه فرمود: شما زنان را ترک کرده و با مردان سخت شهوت رانی می کنید آری شما قومی فاسد و نابکارید(مسرفید). آیه بعدی نیز اشاره دیگری به همین داستان دارد:« وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»(128) و لوط زمانی که که به قوم خود گفت: آیا شما با آنکه بصیرت و آگاهی به عمل زشت خود دارید باز مرتکب چنین کار منکری می شوید و در ادامه فرمود: آیا این عمل زشت را با مردان انجام می دهید؛ و زنان را رها کرده اید شما مردمی جاهل و نادان هستید. دراین آیه حضرت، آنها را به خاطر 2 امر سرزنش می نماید:یکی داشتن قبح عمل لواط و دیگری ترک کردن زنان و عدم توجه به آنها و از این آیه هم این مطلب استفاده می شود که اینان راه طبیعی اِعمال غریزه جنسی و شهوت را که همان بهره گیری از زنان و ازدواج بوده رها کرده و به عمل همجنس بازی روی آورده اند.و در آیه دیگراشاره به ریخته شدن قبح عمل به واسطه انجام این گناه در کنار همدیگر می نماید: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ»(129) و لوط زمانی که به قوم خود گفت: آیا شما به عمل زشتی که هیچ کس در عالم پیش از شما مرتکب نشده روی آورده اید. و در ادامه اشاره نمود که شما به شهوت خلوت کردن با مردان روی آورده و راه آنرا «منظور راه صحیح ارضاء» را قطع کرده و در مجامع خود بدون هیچ دخالتی بکار قبیح خود می پردازید و قوم لوط به طعنه گفتند: اگر راست می گویی عذاب خدا را بر ما نازل کن!پس از بررسی این آیات به چند نکته تفسیری در مورد آنها(قوم لوط) توجّه نمایید؛قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) «اِنَّ أخوَفَ ما أَخافُ عَلی اُمَّتی مِن عَمَلِ قَوم لوطٍ»(130)بیشترین چیزی که برای اُمَّتم از آن می ترسم عمل قوم لوط است.و این یک اعلام خطر از طرف آن حضرت برای همه امّت در همه ی زمان ها و من جمله زمان حاضر بوده است. در روایت دیگری امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمودند: ما أمکَنَ أحَدٌ مِن نَفسِه طائِعاً یُلعَبُ به اِلّا أَلقَی اللهُ عَلَیهِ شَهوَةَ النّساء(131)هرکس(هرمردی) که با میل و رغبت اجازه دهد که با او بازی شود، خداوند شهوت زنان را در او قرار می دهد، و در حدیث دیگری آنها مورد لعن قرار گرفته اند؛ قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): أَلا لَعنَةُ الله و المَلائکَةِ و النّاسِ اَجمَعین عَلی ناکِحِ یَدِه و عَلی مَن اتَی الذُّکرانَ مِن العالَمین(132) هان! لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم به کسی که خود ارضائی کند و بر کسی که به غلام-بارگی(لواط) روی آورد. و درباره اثر این عمل در برزخ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:«مَن یَعمَل مِن اُمَّتی عَمَلَ قَومِ لوطٍ ثُمَّ یَموتُ علی ذالک فَهُوَ مُؤَجَّلٌ اِلی أَن یُوضَعَ فی لَحَدِه فَاِذا وُضِعَ فیه لَم یَمکُث اَکثَرَ مِن ثَلاثٍ حَتّی تَقذِفَهُ اَلاَرَض اِلی جُملَةِ قومِ لُوطٍ المُهلَکیِن فَیُحشَرَ مَعَهُم»(133) هر فردی از امّت من کار قوم لوط را انجام دهد و بر این کار بمیرد، مهلت داده شده تا در لحد گذاشته شود، زمانی که در لحد گذاشته شد، بیش از سه روز نمی گذرد که زمین او را به میان قوم هلاک شده لوط پرت می کند و در روز قیامت با آنها محشور می شود. و در تعبیری زیبا امام رضا(علیه السلام) علّت تحریم آن را این گونه بیان می فرماید:«عِلَّةُ الذُّکران والأناث لِلأناث، لِمارُکَّب فِی الأناثِ وَ ما طُبِعَ عَلَیهِ الذُّکران وَ لِما فی اِتیانِ الذُّکران الذُّکرانَ و الأناثِ الأناثَ مِن اِنقِطاعِ النَّسل و فَسادِ التَّدبیر و خَرابِ الدُّنیا»(134) علّت تحریم روی آوردن مردان به مردان و زنان به زنان، یکی ساختار وجودی زنان و سرشت وجودی مردان است (که هر کدام برای جنس مخالف خود آفریده شده) و دیگری به سبب از بین رفتن نسلها و بر هم خوردن نظم و تدبیر جامعه و نابودی دنیا است. امّا بین زنان (سحق) نیز در احادیث مختلف مورد مذمّت و سرزنش قرار گرفته است؛ از امام صادق (علیه السلام) رسیده، که در پاسخ زنی که از حکم مساحقه پرسید، فرمودند: «حَدُّها حَدُّ الزّانِی، فَقالَت ما ذَکَرَ اللهُ عَزَّوَجَلّ ذالِکَ فی القرآن؟ قال: بَلی؛ قالت: وَ أینَ هُو؟ قال: هُو اَصحابُ الرَّسَّ»(135) حدّش حدّ زناکار است! پرسید: آیا خداوند عزّوجل در قرآن آن را بیان فرموده است! فرمود: آری؛ عرض کرد: در کجای آن؟ فرمود: داستان اصحاب رس.آنچه از تفاسیر بر می آید این است که یکی از اقوام نابود شده و مورد عذاب قرار گرفته اصحاب الرّس بوده اند (که در آیه 38 سوره فرقان به آنها اشاره شده است که گناه آنها قتل پیغمبرشان به نام حنظله بوده و به تعبیر امام صادق (علیه السلام) یکی دیگر از گناهان آنها عمل جنسی بین زنان بوده است).در سبب روی آوردن زنان به عمل جنسی با یکدیگر؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند:« اَوَّل مَن عَمِلَ هَذا العَمَل قَومُ لوطٍ فَاستَغنَی الرِّجالَ بالرِّجالِ وَ بَقیِ النِّساءُ بِغَیرِرجال، فَفَعَلنَ لَما فَعَلَ رجالُهُنَّ»(136) نخستین کسانی که این عمل را مرتکب شدند قوم لوط بودند، زیرا مردها به یکدیگر پرداختند و زنان بی مرد ماندند و در نتیجه آنها نیز همانند مردانشان به هم روی آوردند! و باز از ششمین امام نور (علیه السلام) روایت شده است که: لَمّا دَخَلَت أمرَأةٌ مَعَ مَولاةِ لَها عَلَیه و سَألََت ما تَقُولُ اللّواتِی مَعَ اللَّواتی؟قال: هُنَّ فی النّار، اِذا کانَ یَومُ القِیامَة اُتِِیَ بِهِنَّ فَاُلبِسنَ جِلباباً مِن نارٍ و خُفَّینِ مِن نارٍ و قِناعاً مِن نار(137)زنی همراه کنیز خود خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرض کرد: درباره پرداختن زنان به یکدیگر چه می فرمایید! حضرت فرمود: جایگاه شان آتش است، روز قیامت اینگونه زنان آورده می شوند و بالاپوشی از آتش و پای افزاری از آتش و روبندی بر صورتهای شان از آتش پوشانده می شود!

عوامل وریشه ها
 

اما عوامل و ریشه های آن عبارتند از:
1- تربیت ناصحیح خانواده مثل پوشاندن لباس جنس مخالف به کودک و او را به شکل جنس مخالف درآوردن
2- تنها ماندن دو همجنس و عدم مراقبت از آنها و تنها گذاشتن آنها خصوصاً برای مدّت طولانی
3- حمام رفتن دو هم جنس و لمس بدن عریان همدیگر بویژه بصورت دو نفره
4- وجود بیماری های انگلی و میکروبی در ناحیه مقعد
5- عدم امکان ازدواج و به وجود آمدن زمینه همجنس بازی
6- دیدن فیلم ها و تصاویر مبتذل جنسی مروّج همجنس بازی«که امروزه متأسفانه در(سی دی های سکسی) و (سایت های) مبتذل درحال ترویج آن هستند
7- بی ایمانی،لاابالی و نبود ضوابط اخلاقی
8 - عدم تمکین و ارضای مناسب توسط همسر(درعده معدودی)

روش برخورد اسلام
 

« اگر كسى مذكرى را وطى كند و در او دخول كند قتل او و قتل مفعول ثابت مى شود، البته اين در صورتى است كه هر دو بالغ و عاقل و مختار باشند، و در حكم قتل آن دو فرقى نيست در اينكه مسلمان باشند يا كافر، زن داشته باشند يا نه ، و اگر فاعل بالغ و عاقل باشد و مفعول نابالغ در صورت تحقق دخول فاعل كشته مى شود و مفعول تأديب مى گردد، و همچنين است اگر بالغ عاقل در مجنونى دخول كند كه بالغ عاقل اعدام و مجنون اگر شعورى داشته باشد بوسيله حاكم بمقداري كه او مقتضى بداند تأديب مى شود. و اگر كودك با كودك چنين كند هر دو تأديب مى شوند، و اگر مجنونى با عاقل چنين كند تنها عاقل اعدام مى شود نه مجنون، و اگر با بالغى چنين كند بالغ اعدام و كودك تأديب مى شود.در چگونگى اعدام لواط كننده و لواط دهنده حاكم مخير است بين اينكه گردنش را با شمشير بزند، و يا از كوه يا هر مكان بلند با دست و پاى بسته پرتابش كند، و يا او را در آتش بسوزاند، و يا سنگ سارش كند. بنابر قولى نيز مى تواند ديوارى را بر سرش خراب كند چه فاعل باشد و چه مفعول، حتى جایز است او را به هر طريقى كه اعدام كرد مرده اش را در آتش بسوزاند.اگر همجنس بازى به دخول كشيده نشود، مثلا به ران يا سرين او اكتفا كرده باشد، حدش صد تازيانه است،و در اين حكم فرقى نيست بين اينكه زن داشته باشند يا نه ، مسلمان باشند يا كافر، البته در صورتيكه فاعل كافر و مفعول مسلمان نباشد و گرنه فاعل كافر حدّش اعدام است همچنان كه گذشت، و اگر اين عمل را مكرر انجام داده باشد و سه بار هر نوبت صد تازيانه خورده باشد بار چهارم اعدام مى شود. دو نفر مذكر اگر لخت و عريان در زير لحافى ديده شوند و بين آن دو قرابت رحمى نباشد و ضرورتى هم اين عمل را اقتضاء نكرده باشد هر دو تعزير مى شوند، و مقدار تعزير آن دو بنظر حاكم است، و نزديكتر به احتياط اين است كه حدّ را بر آنها جارى سازند ولى يك تازيانه كمتر بزنند، و همچنين تعزير مى شود كسى كه پسرى رابلكه حتى مردى يا زنى بالغ يا نابالغ را از روى شهوت ببوسد.مساحقه كه عملى نظير لواط است و بين دو زن اتفاق مى افتد ثابت مى شود، به همان راه هایى كه لواط با آن راهها ثابت مى شد،(چهار شاهد یا چهار بار اقرار و...) و حد آن بشرطى كه مرتكبش بالغ و عاقل و مختار باشد صد تازيانه است چه شوهر داشته باشد و چه نداشته باشد. و بعضى از فقهاء گفته اند اگر زنى شوهردار اين عمل را مرتكب شود حدش سنگسار است ، لكن قول اول اشبه است. و در اين عمل فرقى بين فاعل و مفعول و كافره و مسلمه نيست .اگر چند بار مساحقه كند و هر بار تازيانه آن را بخورد در نوبت چهارم حدش كشته شدن است.اگر دو نفر زن اجنبى با يكديگر زير لحاف برهنه ديده شوند حاكم به هر يك از آن دو تازيانه هایى كمتر از حد مى زند، و نزديكتربه احتياط آنست كه نود و نه تازيانه بزند.اگر عمل مساحقه و تعزير آن از هر دو تكرار شد يعنى دوبار مرتكب شدند بار سوم حد بر آن دو جارى مى شود، و اگر بعد از حد باز هم تكرار كردند نزديكتر به احتياط آنست كه دوبار تعزير مى شوند و بار سوم حد بر آن دو جارى مى شود، بعضى گفته اند كشته مى-شوند.(138)البته باید با صد تأسف گفت این عمل شنیع امروزه در غرب به صورت رسمی و با ازدواج دو همجنس صورت می گیرد و پرده حیا و انسانیت کاملاً دریده شده است؛«امروز ببینید که در آمریکا و انگلیس، همجنس بازی رسمی وقانونی شده است! خجالت نمی کشند!کاری را انجام داده اند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می کنیم. آیا وقتی در کشوری ازدواج دو همجنس قانونی شود بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟ امروزه توده ی مردم آمریکا و اروپا، نه قدرت مندها و نه تبلیغات چی ها، از سُست بودن بنیان خانواده رنج می برند و ناراحتند و این، روز به روزشدیدتر می شود، این فرهنگ غربی است.»(139)کتاب در غرب چه می گذرد نقل می کند:در کشور سوئد در اوایل نوامبر1993 کمسیونی از طرف دولت مأمور گردیده بود که پس از بررسی تقاضای همجنس بازان مبنی براینکه هم زیستی و ارتباط آنها به عنوان ازدواج رسمی ثبت شود و از کلیه حقوق موجود در ازدواج های معمولی بین زنان و مردان برخوردار شوند که به این تقاضا نظر مثبت داده شد!اعلام این خبر موجب شادی و شعف در بین همجنس بازان گردید و به این مناسبت در روزنامه AB مورخ 11/11/1993 مقاله ای همراه با عکس های شادی تعدادی از همجنس بازان از گروه های مختلف بود، منتشر شد!در سال 1994 این تقاضا به تصویب مجلس رسید. امّا مقامات کلیسا اعلام داشتند از برگزاری این نوع ازدواج ها در کلیسا خودداری نموده و فقط منحصر به دفاتر ثبت ازدواج شد.درکشور دانمارک و نروژ هم ازدواج همجنس بازان قانونی گردید.(140)البته عجیب تر آن است که خود آنها اقرار به بیماری های روانی و جسمی در میان همجنس بازان دارند ولی به واسطه ی شهوت رانی و دوری از عفّت بر این مسایل سرپوش قرار داده و به عمل ننگین خود می پردازند.

پي نوشت ها :
 

95.امام خمینی؛ رساله عملیه؛ مسأله2474
96.احكام خانواده و آداب ازدواج‏ بخش2
97.امام خمینی (رحمةالله علیه) توضيح المسائل، با استفاده از مسئله ى 2453
98.امام خمینی(رحمةالله علیه)استفتاء كتاب احكام بانوان، سؤال42، ص32
99.ستفتائات ج 2، مسئله 102
100.آية الله خامنه اى: استفتائات، ج 2، مسئله ى 107
101.آية الله فاضل لنکرانی(رحمةالله علیه): جامع المسائل، ج 1، سؤال 1729
102.آيت الله خامنه اى: استفتائات، ج 2، مسئله ى 135، ص 48
103.در غرب چه می گذرد ص 23-33
104.کتاب فمینیسم تا سال 2003/ص 28
105.همان ص28
106.ترجمه دررالأخبار ص131
107.امام خمینی توضیح المسایل مسأله889
108.امام: تحرير، نكاح، مسئله ى 29 و استفتائات
109.آیة الله خامنه اى: با استفاده از استفتائات ج 1، ص 342، مسئله ى1095
110.امام: تحريرالوسیله، باب نكاح، مسئله ى 29
111.آيات عظام: امام، فاضل گلپايگانى و مكارم، استفتائات باب محرم و نامحرم
112.آيات عظام: امام، فاضل گلپايگانى و مكارم، استفتائات باب محرم و نامحرم
113.آيات عظام: امام، فاضل، گلپايگانى و مكارم، عروه نكاح، با استفاده از مسئله ى 47
114.نور / 2
115.نور /2
116.تفسیرنمونه ج14 ص 359
117.نور / 3
118.تفسیر مجمع البیان ذیل /3 ج9 ص700
119.تفسیرنمونه ج14 ص 363
120.اسرا, آيه32
121.فرقان آيه 68 تا70
122.تفسير الميزان ج13ص117
123.وسایل الشیعه ج11 ص406
124.فمینیسم در آمریکا ص 24-25
125.اعراف /80
126.بلوغ جنسی ص140
127.اعراف /80
128.نمل / 54
129.عنکبوت / 28
130.میزان الحکمه / باب لام /ص 5366
131.ثواب الأعمال ص 316
132.کنز العمال؛ حدیث 44057
133.میزان الحکمه ص 5366
134.علل الشرایع ج 1 ص 547
135.بحارالانوار ج 79 ص 75 ح 2
136.بحارالانوار ج 76 ص3
137.نورالثقیلین ج 4 ص 19
138.امام؛تحریر الوسیله مسأله12،4،5،6،7،9،10،11
139.آئینه زن /ییانات مقام معظم رهبری ص 124
140.در غرب چه می گذردص86و87

ادامه دارد