ايران در انديشه شهید شقاقي


 





 
به لحاظ علمي بسيار منصفانه است كه بگوييم شهيد دكتر فتحي شقاقي تحت تأثير انقلاب اسلامي در ايران (1979م) قرار گرفت. به رغم اين كه هيچ گونه گرايش تشكيلاتي كه موجب جذب او به سمت انقلاب باشد وجود نداشت اما چنين توجهي نزد او پديدار گرديد. شايد پيام تسليت مقام معظم رهبري، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي پس از شهادت دكتر شقاقي در تاريخ 26 اكتبر 1995 با آن محتواي جالب نشان دهنده‌ي جايگاه ويژه‌اي باشد كه شقاقي در دل رهبران انقلاب و همچنين ملت ايران داشته است.
مجله ايراني (ايران امروز) به مناسبت آغاز سال 1375 شمسي در يك همه‌پرسي از خوانندگان خود درباره مرد سال چنين نتيجه گرفت كه مرد سال از ديد مردم ايران شهيد فتحي شقاقي است.
بنابراين چنانچه بگوييم كه او به ايران انقلابي و نمونه‌ي پيشرفته‌اي از اسلام علاقه‌مند شد و ايران نيز به او علاقه پيدا كرد، ‌مطلب تازه‌اي نگفته‌ايم.
اولين نويسنده‌ي جهان عرب كه درباره‌ي امام خميني (ره) مطلب نوشت دكتر شقاقي بود. او در يك سري مقالات با امضاي مستعار (عزالدين فارس) در مجله‌ي (المختار الاسلامي) طي سال‌هاي (1979، 1980 و 1981م) تحقيقات جالبي به رشته‌ي تحرير درآورد. همچنين او كتابي پيرامون امام خميني (ره) به عنوان «خميني (ره) راه‌حل اسلامي» نوشت كه در آن مطالب جالبي به طرفداري از امام خميني (ره) بيان داشت. او پيش‌بيني كرده بود كه طرفداران امام به قدرت خواهند رسيد و حكومت اسلامي برقرار خواهند كرد (كتاب پيش از پيروزي انقلاب در سال 1979 منتشر شد). او در كتاب خود اختلاف ميان اهل تسنن و تشيع را زير سؤال برد. اين كتاب مهم رواج زيادي در مصر پيدا كرد. نويسنده به دليل نوشتن اين كتاب روزهايي از عمر خود را در بازداشتگاه به سر برد.
شقاقي ده سال پيش از ديدار با امام خميني (ره) به او علاقه‌مند بود. او هنگامي كه در سال 1988 با امام ملاقات كرد، امام براي اين ملاقات بيش از زمان معمولي ديدار با رؤساي دولت‌ها، وقت اختصاص دادند؛ در آن ديدار امام (ره) مبارزه‌ي او را ستايش نموده و او را از نقشي كه ياسر عرفات در قبال مسأله‌ي فلسطين ايفا مي‌كند، بر حذر داشتند.
شهيد شقاقي نحوه‌ي علاقه‌مندي سياسي و فكري خود را به انقلاب اسلامي و چگونگي تأثيرگذاري آن بر مسأله‌ي فلسطين را چنين تشريح مي‌كند:
دنيا بايد بداند كه بازتاب شعارهاي امام خميني (ره) در فلسطين در هيچ جاي ديگر دنيا نظيري نداشت، دليل آن اين است كه همان گونه كه امام راحل به زندگي ايرانيها معني بخشيد به زندگي ما در فلسطين نيز چنين مفهومي بخشيد. پيش از ام ما در يك حالت يأس و نااميدي به سر مي‌برديم و معتقد بوديم كه نمي‌توان اين دشمن مستكبر را شكست داد و رژيم صهيونيستي را از بين برد. اما با به دست آوردن پيروزي، اميد را در ما زنده كرد و به اين مطلب ايمان پيدا كرديم كه اسلامي كه توانست شاه را سرنگون كند، مي‌تواند بقيه‌ي شاهان را نيز سرنگون سازد و فلسطين را آزاد كند. اين همان معني بزرگي است كه امام به ما داد، جمهوري اسلامي ايران امروز نيز به رهبري آيت‌ا... خامنه‌اي عليرغم تمامي مشكلات و محاصره‌هاي موجود در همان مسير حركت مي‌كند، مي‌دانيم كه طرفداري جمهوري اسلامي ايران از مسأله‌ي فلسطين و پشتيباني مداوم آن از حقوق مردم فلسطين وي را در معرض خطر مداوم لوله‌هاي توپ آمريكا و صهيونيسم و غرب قرار مي‌دهد. در اينجا لازم است (گفته شهيد شقاقي) به علاقه خودم را به امام خميني (ره) بزرگ اشاره كنم. هنگامي كه صهيونيستها بنده را به سلولهاي خود در حالي كه خونريزي داشتم بردند، ‌من نام روح‌الله خميني (ره) را با خون خود بر ديوار زندان نوشتم. اين ميزان علاقه‌ي من به امام خميني (ره) راحل است، علاقه‌اي كه با خون و مبارزه و فداكاري همراه است.»
بنا به دلايلي كه درك آن مشكل نيست، شقاقي مي‌گويد: «انقلاب اسلامي ايران در فلسطين بيشترين بازتاب را داشته است، زيرا در فلسطين اشغالگراني وجود دارند كه با كشتارها و تبعيدها در صدد نسل‌كشي ملت فلسطين و از بين بردن ماهيت آن مي‌باشند و به همين دليل خطرناك‌ترين و فجيع‌ترين ابزارهاي فرهنگي، اجتماعي، اخلاقي، امنيتي و اقتصادي را به كار مي‌گيرند، عقب‌نشيني و تسليم اعراب و سران مردم فلسطين به ايجاد جوي از يأس و نااميدي در داخل فلسطين كمك كرد. حجم پيروزي ايران نزد فلسطيني‌ها معني و مفهوم ديگري پيدا كرد. زيرا امكان رويارويي با معادله‌هاي ظالمانه بين‌المللي آشكار و مشخص شد كه ملت‌ها با شجاعت مي‌توانند ارتشي مدرن و توانمند را شكست دهند و هيچ كس را ياراي مقاومت با نيروي اسلام نيست.
بدين ترتيب نيروي اسلام در سراسر فلسطين زنده شد و به تدريج شعارهاي لائيك فروكش كرد و شعارهاي اسلامي جايگاه خود را باز يافت و تجمع‌هاي اسلامي در مساجد و دانشگاه‌ها و انجمن‌ها و اتحاديه‌ها رشد و توسعه پيدا كرد.
توجهي كه انقلاب اسلامي از ابتداي پيروزي به مسأله فلسطين نشان داد، باعث شد كه نگاه‌هاي جوانان فلسطيني به سمت تهران انقلابي خيره شود و بالاترين ميزان همدلي با انقلاب اسلامي ايران شكل گيرد.

شقاقي مي‌گويد: «هر چند كه در آن روزها اوج همدلي شكل گرفت اما اين همرنگي و يكدلي با شروع نهضت امام خميني (ره) در سال 1963 آغاز شده بود. فلسطين در متن سخنراني‌هاي ديني و سياسي امام قرار داشت.»
علي رغم فاصله جغرافيايي موجود ميان ايران و فلسطين امام (ره) با آن به عنوان يك موضوع داخلي يا مرزي برخورد مي‌كرد. در تمام سال‌هاي مبارزه با رژيم شاه، امام همواره شاه و اسرائيل را با يكديگر مرتبط مي‌دانست، گويي كه آنها دو روي يك سكه هستند و هر كدام از آنها ديگري را پوشش مي‌دهد و حيات و زندگي را در او مي‌دمد. هنگامي كه شاه شرط عدم برخورد با اسرائيل را گذاشت، امام (ره) با تمسخر پاسخ داد «چرا؟ مگر مادر او يهودي است؟» امام در تبعيدگاه خود در سال 1964 چنين گفت:‌ «اسرائيل در حال جنگ با كشورهاي اسلامي است. اينجانب همواره مسلمانان را از خطر آن بر حذر داشته‌ام.» در جايي ديگر امام چنين اظهار داشت: «اينجانب به كليه‌ي كشورهاي اسلامي و مسلمانان شرق و غرب اعلام مي‌كنم كه مسلمانان شيعه دشمنان اسرائيل و مزدوران او هستند وازكليه‌ي كشور‌هايي كه اسرائيل را به رسميت شناسند مبري مي‌باشند.» هنگامي كه جنگ سال 1967 م شعله‌ور شد و دشمن صهيونيستي به كشورهاي عرب همسايه و باقيمانده فلسطين حمله كرد، امام خميني (ره) حضور شجاعانه‌اي ازخود نشان داد و فتواي محكمي در محكوميت اين حمله صادركرد، او در آن فتوا مسلمانان را به اتحاد و يكپارچگي و تحريم معامله با اسرائيل و تشويق جنگيدن با او دعوت كرد. از آن زمان رابطه امام با انقلاب فلسطين قطع نشد. فتواي ايشان در جواز هزينه كردن حقوق شرعيه به نفع پيكار با دشمن صهيونيستي از موضع‌گيري‌هاي برجسته امام در قبال انقلاب و مسأله‌ي فلسطين به شمار مي‌رود.
در سال 1388 هجري قمري برخي از مبارزين فلسطيني به محضر امام شرفياب شدند و از ايشان سؤال كردند: آيا مي‌توان وجوه شرعيه را در راه مسلح كردن مبارزين فلسطيني مصرف كرد؟ پاسخ امام چنين بود:
بسم‌الله الرحمن الرحيم
پيش از اين نيز درباره‌ي اهداف شوم دولت اشغالگر اسرائيل مطالبي گفته بودم... همان گونه كه مسلمانان را از اين خطر بزرگ برحذر كردم و آنان را به عدم رها كردن دشمن صهيونيستي دعوت كردم تا او نتواند اهداف شوم خود را پياده كند و فرصت‌ها پيش از آنكه شكاف‌ها عميق‌تر گردد، غنيمت بشمارند. بنابراين و از آنجا كه موجوديت اسلام با خطرهايي مواجه است، بر دولت‌هاي اسلامي به طور اخص و مسلمانان، به طور اعم لازمست كه در كنار يكديگر قرار گيرند و خطر صهيونيزم را دفع كنند و در راه ريشه‌كني آن از هر وسيله‌ ممكن استفاده كنند و هيچ‌گاه از كمك و ياري به مبارزين اسلام كوتاهي نكنند، بنابراين آنها مجازند وجوه شرعيه را مانند زكات و صدقه‌هاي ديگر در اين راه هزينه كنند... در خاتمه از خداوند متعال مي‌خواهيم كه مسلمانان را از خواب عميق بيدار كند و از آنان و كشورشان كيد دشمنان را دور كند.
والسلام علي من اتبع الهدي.
روح‌الله الموسوي الخميني (ره)
3 ربيع‌الثاني 1388 ه.ق
بدين ترتيب روشن است آنچه كه در سال 1979 در ايران به وقوع پيوست در واقع همبستگي روحي، فكري، مبارزاتي و سياسي ميان ايران اسلامي انقلابي و فلسطين بود.
در شب پيروزي بزرگ (1979/2/12) مردم مسلمان انقلابي در تهران سفارت اسرائيل را به سفارت فلسطين تغيير نام دادند. اين عمل در هيچ يك از پايتخت‌هاي عربي يا غير عربي سابقه نداشت. رئيس سازمان آزادي‌بخش فلسطين و ديگر رهبران انقلاب فلسطين در تهران به طور بي سابقه‌اي مورد استقبال مردم ايران قرار گرفتند و همه ايران (حتي خراسان به گفته رييس سازمان آزادي‌بخش فلسطين) امتدادي براي انقلاب فلسطين شد. بدين ترتيب بازتاب انقلاب اسلامي بر مسأله‌ي فلسطين در خارج و توجهات رهبران آن و همچنين روابط منطقه‌اي و بين‌المللي آنها، اين وضعيت زير بار سنگين فساد اداري و بروكراسي و همچنين جنگ داخلي و قانون‌شكني، انقلاب فلسطين را به گونه‌اي بدل كرده كه سلول‌هاي ميكربي در همه جاي آن به چشم مي‌خورد.
دوم: وضع داخلي فلسطين كه شامل سرزمين‌هاي اشغالي از سال 1948 علاوه بر كرانه‌ي باختري و نوار غزه مي‌باشد. اين بخش شرايط شكست و نااميدي را تجربه كرد ليكن هيچ‌گاه تحت تاثير شرايط خارجي و روابط و پيچيدگي‌هاي آن قرار نگرفت و همچنان به زندگي ساده خود ادامه داد.
رابطه‌ي انقلاب اسلامي با محافل رسمي خارجي فلسطين همواره با بحران‌هاي مختلف روبه‌رو بوده است. از آنجا كه انقلاب فلسطين به لحاظ ايدئولوژيك از اسلام فاصله گرفته بود بنابراين همان گونه كه دكتر فتحي شقاقي پيش‌بيني كرده بود بسيار دشوار به نظر مي‌رسيد كه راه امام خميني (ره) بتواند روشي براي چنين جهت‌گيري‌هايي ارائه دهد. در سال‌هاي 81 تا 83 حمله‌ي عراق به كشور نوپاي جمهوري اسلامي با سكوت و سپس طرفداري احمقانه‌ي ديگران همراه بود.
پس از آن سال‌هاي پذيرش طرح فهد ساف پيش آمد كه در آن مشروعيت رژيم صهيونيستي به طور ضمني به رسميت شناخته شد و امام خميني (ره) طرح مذكور را مخالف با قرآن دانست و كليه‌ي كساني را كه آن را پذيرفته بودند، خائن قلمداد كرد. بدين ترتيب و به همان اندازه‌اي كه انقلاب فلسطين در اين گروه به رهبري رئيس سازمان آزادي‌بخش فلسطين با اشغالگران رابطه برقرار مي‌كرد و همچنين با دشمنان منطقه‌اي و بين‌المللي فلسطين در حال نزديك شدن بود، از انقلاب اسلامي بيشتر فاصله مي‌گرفت. اما اين پايان راه نبود زيرا بيداري اسلامي به وجود آمده در فلسطين به تدريج رشد و نمو پيدا كرد. اين جنبش كه از مساجد و محله‌هاي سنتي آغاز شد، با سرعت در حال شكل‌گيري بود. در اكتبر 1987 انتفاضه‌ي اسلامي همانند يك معجزه الهي بوقوع پيوست. رژيم اشغالگر صهيونيستي با استفاده از روش‌هاي سركوب‌گرانه خود با مبارزات مردم مبارز فلسطين مقابله كرد. در آن شرايط يأس و نااميدي در محافل رسمي فلسطين و اعراب نمايان بود. به گفته دكتر شقاقي كليه اين شرايط دست به دست يكديگر داد تا انقلاب اسلامي در فلسطين اشغالي شعله‌ور گردد. بدين ترتيب معادله‌ي جديدي به وجود آمد و روشن شد كه اسلام تنها راه مقابله با صهيونيست‌ها به شمار مي‌رود.
اسلامي كه به تنهايي قادر است درگيري را تا پايان ادامه دهد و هيچ‌گاه در وسط راه همانند طرح‌هاي لائيك از كار باز نخواهد ماند. بدون اسلام هيچ حقوق يا هويت و وطني نخواهيم داشت و جز پلي براي گسترش اسرائيل به سوي ديگر پايتخت‌ها نخواهيم بود.
از ديدگاه دكتر شقاقي رابطه‌ي ايران انقلابي با فلسطين به اين معني است كه ايران توانا و مدرن نقش بيشتري در انقلاب فلسطين ايفا خواهد كرد و انقلاب و جمهوري اسلامي با استفاده از روش‌هاي ذيل قادر خواهند بود نقش خود را ايفا نمايند: «1- برافراشتن شعار وحدت اسلامي و انجام اقدامات جدي به منظور پياده كردن اين شعار از آنجا كه تفرقه و تجزيه هدف استعمارگران است بنابراين بايد به مقابله با آن برخيزيم. كنار گذاشتن مسائل نژادي و ملي‌گرايي و حركت به سمت افق گسترده اسلامي به دور از هر گونه درگيري و همچنين كنار گذاشتن اختلافات مذهبي از جمله روش‌هاي مؤثر در پيروزي انقلاب اسلامي به شمار مي‌رود.
2- توجه به مسئله فلسطين به عنوان يكي از مسائل امت: عوامل قرآني و تاريخي مي‌تواند وحدت امت را به دنبال داشته باشد. هيچ مسأله‌اي همانند اتحاد بر محور فلسطين توانايي ايجاد وحدت در امت را ندارد.
فلسطين در قلب قرآن و در رأس حركت تاريخ قرار گرفته و از او به عنوان كانون برانگيختن منطقه و همچنين كل ميهن اسلامي ياد مي‌شود زيرا فلسطين همواره شاهدي بر نهضت يا عقب‌ماندگي، استقلال يا تبعيت، عزت يا ذلت بلكه بر اسلام يا انحراف ما خواهد بود، حاكمان هيچ‌گاه نخواهند توانست او را كنار بگذارند. همان گونه كه تاكنون نتوانسته‌اند.» از ديدگاه دكتر شقاقي تأثير شگرف انقلاب اسلامي ايران بر بيداري اسلامي در فلسطين و شعله‌ورودي شدن انتفاضه و استمرار آن با برافراشتن شعارهاي اسلامي يك فرصت تاريخي و استثنايي فراهم كرده است كه هيچ‌گاه نبايد آن را از دست بدهيم. در اين مرحله (وحدت و فلسطين) نمايانگر طرح دو بعدي اسلامي به شمار مي‌رود. طرحي كه جمهوري اسلامي بايد آن را در مقابل طرح استعماري (تجزيه و رژيم صهيونيستي) علم كند. بدين ترتيب همان گونه كه دكتر شقاقي نتيجه مي‌گيرد گفتگوي مقدس در امتداد محور «تهران ـ قدس» را همچنان بايد حفظ نمود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26