چالش هاي گفتمان وحدت در انقلاب اسلامي (1)


 

نويسنده:سيروس حاجي زاده(1)




 

چكيده
 

وحدت ملي از مقولات اساسي و حياتي است كه رمز بقا و پيروزي انقلاب اسلامي نيز مي باشد. امام خميني (ره) رهبر فرهيخته انقلاب اسلامي براي عبور جامعه بحران زده بعد از انقلاب اسلامي بارها گفتمان وحدت را رمز پيروزي قلمداد مي نمودند و قشرهاي مختلف جامعه را به آن دعوت مي كردند. اين گفتمان از ناحيه دشمنان انقلاب اسلامي را بارها به چالش كشيده شد.
در اين مقاله نويسنده چالش هاي گفتمان وحدت را در چهار دوره از عمر جمهوري اسلامي ايران نقد و ارزيابي نموده است كه اهميت اين گفتمان را در تثبيت و تداوم نظام جمهوري اسلامي نشان مي دهد. كليد واژه ها : چالش ها، انقلاب اسلامي، گفتمان وحدت، آسيب شناسي نظام جمهوري اسلامي.

مقدمه
 

وحدت ملي از مقولات اساسي و حياتي است كه از ابتداي پيروزي انقلاب، مورد توجه جدي رهبران و نخبگان جامعه بوده است. گره خوردن اين مقوله با كيان جمهوري اسلامي و امنيت ملي و نيز چالش هاي فراروي آن سبب شد تا امام عظيم الشأن و رهبر معظم انقلاب طي دوران بيست ساله همه گروه ها و آحاد ملت را به وحدت، همدلي و مهرباني با يكديگر دعوت نمايند و پيوسته از وحدت به عنوان يكي از نيازهاي ضروري جامعه ياد كنند. اساسا يكي از آسيب هاي جدي و جبران ناپذير جوامع انقلابي و نهضت ها ويروس تفرقه و اختلاف درجمع وفاداران انقلاب و نظام برآمده از آن است.
تاريخ نهضت هاي صد ساله اخير ايران گواه اين فرضيه است. عامل شكست نهضت مشروطيت و نهضت ملي نفت چيزي جز تفرقه، دودستگي و حضور عناصر غريب در ميان وفاداران به نهضت نبود . سياست «تفرقه جز تفرقه، دو دستگي و حضور عناصر غريبه در ميان وفاداران به نهضت نبود. سياست «تفرقه بينداز حكومت كن» به عنوان يكي از شگردهاي دشمن در ناكام ساختن نهضت ها در حافظه تاريخي اين ملت مضبوط است.
اين نكته از آموخته هاي مهم امام راحل از تاريخ اين مرز و بوم است و به همين جهت مبارزه با سياست تفرقه بينداز حكومت كن در اولويت دستور كار آن راحل عظيم الشأن قرار داشت. با عنايت به اين نكته مي توان به رمز تأكيدات مكرر و هميشگي امام راحل در زمينه وحدت ملي پي برد. وحدت كلمه كه در صحيفه امام بيشترين حجم را نسبت به ساير واژه ها به خود اختصاص داده است هم ناظر به رمز پيروزي و هم معطوف به بقا و تداوم انقلاب و نظام منبعث از آن است و بر عكس، اختلاف و تفرقه شاه كليد نفوذ دشمنان و بر هم زننده اساس انقلاب و نظام نوپاي جمهوري اسلامي است. بنابراين از نظر امام بايد همه اين رمز را بفهميم كه وحدت كلمه رمز پيروزي است و اين رمز پيروزي را از دست ندهيم در غير اين صورت غفلت از آن، آسيب هاي جبران ناپذيري را بر پيكرانقلاب و نظام وارد خواهد ساخت. پس، از امور مهمه اي كه بر همه واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوري اسلامي است و آن
بستگي دارد به وحدت.
رهبر انقلاب نيز پيرامون وحدت جناح ها كه در واقع از بستر امنيت ملي ناشي شده است چنين تأكيد مي نمايد:
من بر روي وحدت ملي تأكيد بيشتري دارم به خاطراينكه امنيت هم ناشي از وحدت است. اگر وحدت نباشد امنيت ملي هم به خطر مي افتد.
با توجه به اهميت وحدت ملي و دغدغه هاي وصف ناپذير امام راحل و رهبر معظم انقلاب در اين زمينه، بررسي روند گفتمان وحدت و چالش هاي فراروي با اين انگيزه نگاشته شده است تا بتوان اوضاع و شرايط ضرورت بخش وحدت جناح ها را دقيقا درك كرد و از آسيب هاي احتمالي و چالش هاي فراروي جلوگيري نمود.
البته ناگفته نماند كه اين بررسي بنا ندارد همه چالش هاي گفتمان وحدت را مورد امعان نظر قرار دهد و همچنين قصد ندارد به علل و عواملي كه در ايجاد اختلاف و درگيري در جامعه مؤثر بوده اند به تفصيل بپردازد زيرا لحاظ كردن همه عوامل و تشريح كامل و جامع و مانع هريك از آنها خود به بحث و تحليل طولاني و مفصل نياز دارد كه از عهده اين مقال خارج است. با اين حال سعي شده است به مهم ترين فرازهاي موضوع مورد بررسي اشاره شود.
در اين بررسي چالش هاي گفتمان وحدت و نحوه مواجهه امام راحل و مقام معظم رهبري با آن به چهار دوره تقسيم شده است كه بررسي هر يك از اين دوره ها، فصول اين مجموعه را تشكيل مي دهد:
1. چالش هاي گفتمان وحدت در دوران استقرار جمهوري اسلامي ايران (از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا سال 61)
2. چالش گفتمان وحدت در دوران تثبيت جمهوري اسلامي ايران.
3. چالش هاي گفتمان وحدت در دوران سازندگي.
4. چالش هاي گفتمان وحدت در سال هاي اخير.
در بررسي اول با عنوان چالش هاي گفتمان وحدت در دوران استقرار، به علل و عواملي
پرداخته مي شود كه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا پايان نيمه اول سال 1360 وحدت ملي را به چالش مي كشاندند. دراين رويكرد شرح خواهيم داد كه چگونه حضرت امام به زعم اعتقاد به وجود سلايق مختلف و گرايش هاي متفاوت در جامعه به جهت حركت براندازي پاره اي از گروه هاي محارب، سياست تحديد را انتخاب كردند. دشمنان خارجي نظام، گروه ها و احزابي كه علقه اي به انقلاب و نظام حاكميت ديني و منافع ملي نداشتند و روزنامه ها و نشرياتي كه به عنوان پايگاه دشمن عمل مي كردند و... مهم ترين عوامل مخل وحدت در اين دوره به حساب مي آيد و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته اند.
بحث دوم تحت عنوان چالش هاي گفتمان وحدت در دوران تثبيت، به چرايي اختلاف و درگيري ميان طرفداران انقلاب مي پردازد. در اين فصل عواملي مانند دشمنان بيروني، نفوذي ها و واسطه گرها، مطبوعات، سلايق و برداشت هاي متفاوت، خلط مفهوم و مصداق، تندروي و افراط گرايي، گروه گرايي، دنيا گرايي و حب نفس به عنوان مهم ترين محركه هاي اختلاف افكن بررسي شده است. از سوي ديگر، در بررسي اين دوره آشكار مي شود كه حضرت امام به رغم برخورد قاطع با عوامل مخل وحدت و تأكيد صريح بر يكدستي و همدلي به وحدت در عين كثرت سلايق معتقدند و جامعه يك دست را به مثابه رشد نيافتگي آن جامعه مي دانند.
عنوان سوم كه چالش هاي گفتمان وحدت در دوران سازندگي است، علل و عوامل اختلاف را در دوران زعامت مقام معظم رهبري بررسي مي كند. سازندگي كشور، تحرك دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام، اميدهاي جهان اسلام ازايران اسلامي پيشرفته و حفظ ميراث هاي امام، عوامل ضرورت بخش وحدت در اين دوره محسوب مي شوند.
در اين بررسي معلوم مي شود كه رهبر انقلاب همانند امام راحل وجود وحدت ميان وفاداران را يك اصل اساسي براي حفظ كيان نظام و انقلاب ضروري مي دانند و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نكردند. از سوي ديگر در اين بررسي نشان داده مي شود كه اختلاف ميان طرفداران انقلاب با توجه به مؤلفه هاي جديد اين دوران، شكل جديدي به خود گرفته و رفته رفته با ورود متغيرهاي جديد، اختلافات عميق تر و صف بندي هاي بين آنها فشرده تر شده است.
فصل و بررسي آخر، دور جديد چالش ها را مد نظر قرار داده است. علل و عواملي كه در اين دوره وحدت ملي را با تهديد مواجه ساخت نسبت به سابق از پيچيدگي و گستره بيشتري برخوردار است، به نحوي كه از نگاه رهبر معظم انقلاب به عنوان بزرگ ترين خطر براي نظام جمهوري اسلامي تفسير شد و در نهايت معظم له در دو حوزه عملي و نظري به طور مؤكد به چاره جويي جهت رفع موانع همگرايي و ايجاد بستر همدلي و تفاهم پرداختند.
1. چالش هاي گفتمان وحدت در دوران استقرار جمهوري اسلامي ايران(از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا سال 1361)
چالش هاي گفتمان اين وحدت در دوران استقرار به سال هاي نخست انقلاب باز مي گردد. از ويژگي هاي اصلي اين دوره كه تا سال هاي 60 و 61 ادامه دارد وجود گروه هاي متعدد و متكثر به همراه روزنامه ها و نشريات مختلف (بالغ بر چهارصد نشريه) است كه با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي خود را در فضاي آزاد و در سايه رحمت و رأفت نظام اسلامي مشاهده كردند و با فعاليت هاي سياسي اجتماعي به نشر و گسترش ايده ها و تفكرات خود پرداختند و به نحوي، به واسطه به هم خوردن انسجام و وحدت ملي، وضعيتي به وجود آوردند كه حاكميت ديني نظام، تماميت ارضي و استقلال سياسي كشور مورد تهديد جدي قرار گرفت.
در واقع به همان سرعت و شدت كه جمهوري اسلامي شكل گرفت و نهادهاي خاص خود را ايجاد كرد، توطئه ها و دسايس نيز فزوني يافت. در اين دوره ها تمامي گروه هاي مخالف خط امام (ره) در برابر پيروان خط امام صف كشيدند. هدف رويارويي اين گروه ها با مردم، خارج ساختن نيروهاي انقلاب از صحنه و فشل كردن نظام بود. اين گروه ها عمدتا نظام اسلامي موجود را رفتني تصور مي كردند و هر كدام به نحوي سعي داشتند تا هنگام فروپاشي جايي متناسب با اهداف و تمايلات خود بيابند. در اين راستا تجربيات برافتادن حكومت موقت در انقلاب روسيه شوروي و قدرت گرفتن بلشويك ها، براي نيروهاي چپ ماركسيستي تجربه اي
شيرين بود. دگرگوني در انقلاب مشروطه، تهي شدن آن از عناصر اسلامي و جايگزيني نيروهاي ميانه رو و وابسته به غرب در نوع خود تجربه اي ديگر براي جناح ليبرال طيف مخالفين بود.
استكبار جهاني و در رأس آن آمريكا نيز بر روي اين دسته از گروه ها سرمايه گذاري كرده بود. لذا از همان آغاز احزاب، جريان ها، جناح ها و گروه هاي متعدد سازماندهي مجدد خود را آغاز نمودند و به جذب نيروهاي تازه و بررسي موقعيت خود براي سهيم شدن در قدرت يا به چنگ آوردن يكباره آن اقدام كردند. اين گروه ها همگي از خاستگاه و جايگاه همانندي برخوردار نبودند و تفكرات يكساني هم در رابطه با امور نداشتند، ولي به خاطر منافع مشترك، كه مخالفت با خط امام و نظام جمهوي اسلامي در رأس آن بود، بعضا اتحادهاي موقتي و گذرا با يكديگر تشكيل دادند. تشنج آفريني، دروغ پراكني، شايعه افكني، قانون شكني، تهمت زدن، اختلاف افكني و جبهه بندي و از همه بدتر جاسوسي براي بيگانگان، از تحركات مهم اين گروه ها براي تصاحب قدرت بود. گروهك منافقين در تشنج آفريني نقش درجه اول را ايفا مي كرد؛ زيرا تشنج ودرگيري، خوراك اصلي حفظ اعضا و جذب نيروهاي جديد بود.
حضرت امام با توجه به دشمنان خارجي به ويژه امريكا و پس مانده هاي رژيم گذشته و با دقت در وضع سياسي و اجتماعي جامعه و پايگاه و اهداف گروه ها و احزاب به ظهور رسيده، وضعيت فوق را توطئه اي عليه جمهوري اسلامي و وحدت كلمه ـ كه رمز پيروزي انقلاب بود-
ارزيابي مي كردند. لذا وحدت ملي را به عنوان اصلي ترين استراتژي تثبيت انقلاب، تعيين كردند و تكثرگروه ها و احزاب با ماهيت و ويژگي هاي موصوف را براي انقلاب مضر و تهديد كننده شمردند و هشدار دادند:
... رمز پيروزي شما ايمان و وحدت كلمه بود. در ظرف يكي دو ماه قريب صد گروه با اسم هاي مختلف اظهار وجود كردند. يعني آن انسجامي كه ملت به هم پيدا كرد و آن وحدتي كه ملت پيدا كرد و اجانب احساس كردند كه با «وحدت كلمه» ملت و با قدرت ايمان هيچ قدرتي نمي تواند مقابله كند با اين قدرت در صدد برآمدند اين قدرت را تضعيف كنند. هم قدرت اسلامي را هم وحدت كلمه را... ما گروه هاي مختلف را مجتمع كرديم و اين سد را شكستيم و الان گروه هاي مختلف حدود 100 گروه تاكنون اظهار وجود كردند و اين اظهار وجود منتهي به معدوميت همه خواهد شد. بايد بدانيد كه اين ايجاد گروه هاي مختلف براي ملت سم قاتل است و كشور شما را باز به حال اول خداي نخواسته بر مي گرداند.(2)
با وجود هشدارهاي امام و نصايح ايشان گروه هاي سياسي مخالف هر روز با ايجاد موانع جديد و دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي دامنه ناآرامي ها را وسيع تر و عميق تر مي كردند. در اين ميان دولت موقت كه مي بايست جهت انجام امور معين ـ كه از سوي امام مشخص شده بودـ انجام وظيفه مي كرد به پايگاه حزبي تبديل شد و روندي را در پيش گرفت كه نزاع و درگيري را در جامعه دامن مي زد. در زير به فرازهايي از چالش هاي اين دوره و نحوه مواجهه امام عظيم الشأن با آن اشاره مي شود.

چالش هاي تعيين نوع نظام و نهادينه شدن انقلاب
 

يكي از مسائلي كه محل اختلاف ودرگيري گروه ها و سازمان ها شد نحوه نهادينه شدن انقلاب بود. از ابتداي اين دوره ليبرال ها، ملي گراها، گروه هاي ماركسيستي و منافقين و ده ها
گروه كوچك و بزرگ ديگر با گروه هاي خط امام و طرفدار انقلاب در خصوص نوع نظام، مجلس تدوين قانون اساسي، اصول پيشنهادي قانون اساسي، اصل ولايت فقيه، نهادهاي انقلاب و... به نزاع پرداختند.
با توجه به رابطه ماهيتي بين نوع نظام و قانون اساسي، گروه هاي فوق الذكر تلاش كردن قيد اسلامي به هيچ وجه در عنوان نظام قرار نگيرد. هر يك در اين خصوص پيشنهادي دادند و ضمن پافشاري بر آن، يارگيري كردند و عليه جمهوري اسلامي شبهه افكني و تبليغات وسيعي راه انداختند. برخي مطرح مي كردند كه تمام جمهوري هاي پيشهادي را بايد به رأي گذاشت، برخي ديگر مي گفتند بايد صفتي بر جمهوري اسلامي اضافه كرد و در اين راستا اغلب واژه دموكراتيك شنيده مي شد.
مسأله ديگري كه دراين ارتباط مطرح مي شد اين بود كه اصولا مردم ايران مسلمان هستند و افزودن پسوند اسلامي بر واژه جمهوري ضروري نيست. اين مسأله كه وحدت جامعه را شديدا شكننده کرده بود با عكس العمل دور انديشانه امام عظيم الشأن مواجه شد و معظم له با اعلام جمهوري اسلامي «نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» به همه جوسازي ها و تفرقه افكني ها پايان داد.
اگر چه در همه پرسي جمهوري اسلامي گروه هاي مذكور آن را تحريم كرده بودند، اما وقت بحث تأسيس مجلس براي تدوين قانون اساسي مطرح شد، اين گروه ها به ميدان آمدند و يك خط انحرافي را دنبال كردند و با تبليغ مجلس مؤسسان فضاي سياسي جامعه را ملتهب كردند و بر دامنه اختلاف افزودند، اما امام راحل به واسطه شناخت انگيزه هاي طرح مجلس مؤسسان و استشمام توطئه و احتمال اتحاد نيروهاي مخالف جمهوري اسلامي چنين مجلس عريض و طويلي را لازم نداشتند و فرمودند:
توطئه اين است كه تصويب قانون اساسي را به تعويض بيندازند. يك سال، دو سال به بحث و شور قرار بدهند و ريشه هاي گنديده به هم متوصل شوند و اساس اسلام را از
بين ببرند.(3)
پس از موضع گيري صريح حضرت امام خميني به منظور حل اختلاف جلسه مشترك اعضاي دولت موقت و شوراي انقلاب در حضور امام (ره) تشكيل شد و در نهايت با موافقت امام مقرر گرديد. مجلس بررسي قانون اساسي معروف به خبرگان با تعداد كمتري تشكيل شود و طرح پيشنهادي قانون اساسي، پس از بررسي به همه پرسي گذاشته شود؛ اما اين گروه ها جنجال ديگري راه انداختند و خط تحريم انتخابات خبرگان را پيش كشيدند. متعاقب اين مسأله مخالفين در زمينه پيش نويسان قانون اساسي، نغمه مخالف ساز کردند، با اين هدف كه بحث هاي مجلس به خواست آنها شكل گيرد و از تغييرات احتمالي پيش نويس تهيه شده جلوگيري به عمل آيد. اما با رهنمودهاي حضرت امام، مجلس خبرگان آئين نامه اي تصويب كرد تا كاستي هاي موجود در پيش نويس جبران شود و مهم ترين آن اصل اساسي ولايت فقيه بود.
زماني كه اين اصل در دستور كار مجلس خبرگان قرار گرفت گام بعدي اختلاف افكني و تشنج آفريني از سوي گروه ها و دولت موقت برداشته شد. امير انتظام، سخنگوي دولت موقت، نامه اي در جهت انحلال مجلس تهيه كرد. سپس اين موضوع در هيأت دولت مطرح شد ولي اعضاي تيزبين شوراي انقلاب در برابر اين توطئه ايستادگي كردند و امام نيز مخالفت صريح خود را با اين حركت خطرناك دولت موقت اعلام كردند.
معظم له در اين باره فرمودند:
آقاي بازرگان و رفقايشان آمده بودند پيش ما و گفتند ما خيال داريم كه اين مجلس خبرگان را منحل كنيم من گفتم شما چه كاره هستيد كه مي خواهيد اين كار را بكنيد شما چه سمتي داريد كه بتوانيد مجلس منحل كنيد.
سپس در ادامه خاطر نشان ساختند كه :
ملت آن است كه تعيين كرد كه سرنوشت خودش را، قانون اساسي اش، را داده دست يك دسته اي ملا و مجتهد در مجلس به چه اشكال داري؟ مي گوييد كه ما بايد به زور اين
آقايان را كنار بگذاريم و يك دسته مثلا دموكرات بياوريم توي كار، زوري كه نيست؟(4)

پي نوشت ها :
 

1 ـ كارشناس ارشد علوم سياسي و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران.
2 ـ صحيفه امام، ج8، ص 477.
3 ـ همان، ص 160.
4ـ‌منوچهر محمدي، تحليلي بر انقلاب اسلامي، ص 141، 142.
 

منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 14.