ايران در دائره المعارف جودائيكا (3)


 

نويسندگان : آمنون نتصر، منون شيلواه
مترجم : اميرحسين بابالار



 

يهوديان در آخرين سال رژيم پهلوي
 

ترقي ناگهاني اقتصادي در دهه هاي 1960 و 1970 در ايران بهره هايي هم براي يهوديان در بر داشت. بسياري از يهوديان ثروتمند شدند (1) كه همين امر آنها را قادر به فراهم آوردن زمينه تحصيلات عاليه براي فرزندانشان ساخت. در سال 1978 در حدود 80/000 يهودي در ايران بسر مي بردند كه يك چهارم از1% كل جمعيت اين كشور را تشكيل مي دادند.
از ميان اين يهوديان،10% بسيار ثروتمند و غني بودند، به همين ميزان نيز يهوديان فقير وجود داشتند (2) (كه تحت حمايت كميته توزيع جوينت، (3) قرار داشتند) و بقيه اين جمعيت نيز در طبقه متوسط تا ثروتمند طبقه متوسط تا ثروتمند طبقه بندي مي شدند. تقريبا 70 نفر از 4000 استاد دانشگاه در دانشگاه هاي ايران يهودي بودند؛ 600 پزشك يهودي 6% از كل جامعه پزشكي ايران را تشكيل مي دادند. 4000
دانشجوي يهودي وجود داشتند كه در دانشگاه هاي سراسر كشور مشغول به تحصيل بودند كه خود نمايانگر 4% از كل جمعيت دانشجويي بود. يهوديان ايران در طول تاريخ خود هرگز به سطح وفور نعمت، تحصيلات و تخصصي كه در ده سال پاياني رژيم شاه بدان دست يافتند نرسيده بودند. تمامي اين شرايط با ظهور جمهوري اسلامي ايران دگرگون شد.
يهوديان ايراني در جمهوري اسلامي ايران
در 16 ژانويه 1979،شاه مجبور به ترك ايران شد. دو هفته بعد آيت الله خميني پس از 15 سال تبعيد براي به دست گرفتن قدرت وارد تهران شد. در روز يازدهم فوريه همان سال، براي نخستين بار در تاريخ ايران، حكومت آيت الله پاي بر عرصه وجود نهاد و شاهنشاهي ايران جاي خود را به نظام جمهوري اسلامي ايران داد. اين پديده عجيب سياسي تغييرات مهمي در نقشه دموگرافيك جمعيت يهودي ايران ايجاد كرد. در پايان قرن بيستم ـ يعني پايان بيستمين سال رژيم اسلامي درايران ـ با در نظر گرفتن ميزان زاد و ولد، حدود 30/000 يهودي در ايران وجود داشت، كه از اين تعداد 25/000 نفر در تهران، 3000 نفر در شيراز و 1500نفر در اصفهان زندگي مي كردند، در حالي كه باقي آنها نيز در ساير شهرهاي ايران پراكنده بودند. در جمهوري اسلامي ايران، يهوديان مثل ساير اقليت هاي مذهبي به عنوان حاميان رژيم سلطنتي در نظر گرفته مي شدند، چرا كه در زمان حكومت پهلوي
بود كه آنها مي توانستند از خوشبختي واندازه هايي از آزادي نسبي برخوردار باشند و از آن لذت ببرند.
در زمان وقوع انقلاب روابط ايران ـ اسراييل و همكاري هاي ديپلماتيك، اقتصادي و نظامي دو كشور به طور قابل ملاحظه اي مستحكم بود. در نتيجه انقلاب، موقعيت يهوديان به دليل افكار و نظريات ضد صهيونيستي و شخصيت موجود در انقلاب به خطر افتاد. يهوديان ايران متهم به حمايت از شاه، اسراييل، موساد، سيا و ايالات متحده امريكا بودند كه همگي تحت تعبير «شيطان» تعريف مي شدند.
تعدادي از يهوديان متمول، از جمله مسئول پيشين انجمن كليميان تهران، حبيب القانيان، توسط دادگاه انقلاب محاكمه و محكوم به مرگ شدند(9 مه 1979). اموال يهوديان كه دست كم يك ميليارد دلار ارزش داشت توسط رژيم اسلامي توقيف شد[!!!] اين وضعيت هشدار دهنده باعث شد بسياري از يهوديان ايران را ترك كنند.
در زمان حكومت جمهوري اسلامي افراد ذيل به عنوان نمايندگان جامعه كليميان ايران وارد مجلس(شوراي اسلامي) شدند: اسحاق فرهمندپور(4) كه يك معلم بود.(براي چند ماه در سال 1979 و سپس تا سال 1982 يهوديان نماينده اي در مجلس نداشتند).
خسرو ناقي(5)[دوراول]، يک وکيل که بين سال هاي 1982 تا1984 نماينده بود؛ دکتر منوچهر[کليمي] نيکروز(6) در سال هاي 1984-1992[دور دوم و سوم]؛ دکتر کوروس کيواني(7)[دور چهارم] در سال هاي 1992-1996؛ دکتر منوچهر الياسي(8) در سال هاي 1996-2000[دور پنجم] و موريس معتمد(9)، [دور ششم و هفتم] يک مهندس از سال 2000 تاکنون.
يهوديان ايراني در خارج از کشور
تخمين زده مي شود که در خلال 10 سال اول رژيم اسلامي در حدود 60/000 يهودي ايران را ترک کرده باشند؛ در حدود 20/000 نفر باقي مانده در تهران، شيراز، اصفهان و ديگر شهرهاي مرکز استان به زندگي مي پرداختند.(10) از ميان اين 60/000 نفري که مهاجرت کرده اند، در حدود 35/000 نفر مهاجرت به ايالات متحده امريکا را ترجيح دادند، در حدود 20/000 نفر به اسراييل رفته اند و 5000 نفر ديگر نيز زندگي در کشورهاي اروپايي را برگزيده اند که عمدتا در انگلستان، فرانسه، آلمان، ايتاليا يا سوييس مستقر شده اند. گستردگي يهوديان ايراني در ايالات متحده نقشه دموگرافيک زير را در اختيار ما مي گذارد: از کل جمعيت 35/000 نفري حدود 25/000 نفر در کاليفرنيا زندگي مي کردند که از اين ميان حدود20/000 نفر لس آنجلس را براي اقامت برگزيده اند؛ 8000نفر از يهوديان ايراني تبار در نيويورک و لانگ آيلند زندگي
مي كنند و حدود 2000 نفر نيز در ساير شهرهاي امريكا عمدتا در بوستون، بالتيمور، واشنگتون، ديترويت و شيكاگو زندگي مي كنند. در هر يك از شهرهاي خارج از كشور يهوديان ايراني تلاش كردند تا براي خودشان سازمان و كنيسه اي تأسيس نمايند. تنها در لس آنجلس، آنها بيش از 40 سازمان، 10 كنيسه، 6 مجله و يك ايستگاه تلويزيوني به راه انداحته اند. جمعيت يهوديان ايراني الاصل ايالات متحده اغلب داراي تحصيلات خوب و موقعيت مالي باثباتي هستند. تحصيلات يكي از قوي ترين ارزشهايي است كه جمعيت يهوديان ايراني كه خود را گل سرسبد تمام گروه هاي مهاجر در ايالات متحده مي دانستند بر آن تأكيد مي ورزيدند. يهوديان ايراني با خودشان پول، پزشك، مهندس، بازرگان با تحصيلات عاليه كلاس بالا و افراد حرفه اي در بيشتر عرصه ها به امريكا برده اند. بسياري از آنها در منازل جديدشان در ايالات متحده، اروپا و اسراييل وضع خوبي پيدا كرده اند.

سنت هاي موسيقايي (11)
 

ماترك موسيقايي يهوديان ايراني تبار شامل سبك هاي متفاوت گوناگوني است. طبيعت
موسيقي غير كنيسه اي آنها و رويكرد عمومي شان به موسيقي و روشي كه اين موسيقي به اجرا در مي آيد، همگي با آنچه در ميان همنوعان غير يهودي آنها در جريان است يكسان مي نمايد. دلبستگي به شعر و موسيقي اي كه از مشخصه هاي اوليه و بسيار ريشه دار فرهنگ ايرانيان بوده است، در ميان يهوديان نيز يافت مي شود، البته با عنايت به همساني اي كه به پرورش اين دست هنرها، ارتباط ويژه موسيقي با بيان اندوه (12)، مكاشفه و شعف عرفاني و ايده مشابهي از رنگ و توليد صدا اختصاص مي يابد. برخي از اين مشخصه ها در جهت سازگاري با شرايط اختصاصي فرهنگ يهود دچار دگرديسي شده اند. تمايل به تصوف و عرفان، كامل ترين ترجمان خود را در اشتياق براي زوهر (13) مي يابد كه با لحن موسيقايي خاصي خوانده مي شود. اهميت وافري به سوگواري مردگان داده مي شود، كه خود گنجينه اي غني و جالب است و احيانا قابل قياس با تعزيه شيعيان پارسي است كه نوعي نمايشنامه مذهبي به زبان بومي مي باشد و براي زنده نگه داشتن تراژدي هايي كه مذهب شيعه را متمايز مي كند اجرا مي شود.
علي رغم برخي شباهت ها در سبك و شكل، پيگيري تأثير عنصر [و نمادهاي] ايراني در سنن كنيسه اي، كار دشواري است. در ساختار ملودي هاي از نوع ريتم آزاد يا رسيتاتيف (اپرايي)، اي. زد ايدلسوهن (14) شباهت هاي زيادي با سنت كنيسه اي يهوديان يمني (15) ايجاد كرده است. رسومي همچون زمزمه پنتاتوچ (16) آنها در ميان سنن باستاني تر قرار دارد و كانون نسبتا انحصاري الحان تفرقه افكنانه اصلي مي باشد (به الحان مازوتيك (17)، تفسير موسيقايي (18) مراجعه
نماييد). از سوي ديگر، غالب پيوتيم ها متريك (موزون) ـ اكثرا آنهايي كه مربوط به تعطيلات بزرگ هستند ـ با آهنگهايي سروده مي شوند كه در تمام منطقه خاور نزديك، يعني جمعيت «سفاردي شرقي»(19) مشترك اند.
در حوزه هاي نيمه مذهبي و سكولار (دنيوي)، شعر و موسيقي يهوديان ايراني با استثناهايي، بخشي از فرهنگ عمومي محسوب مي شوند. در ميان اينها كارهايي از اشعار يهودي غير ايراني مثل نجاري اسراييل (20) كه از ترجمه يهودي ـ فارسي آن استفاده مي گردد و درم وقعيت هايي مثل سئوداه شليشيت (21) و بكاشوت (22) خوانده مي شود (در ميان يهوديان فارسي زبان، بر خلاف ديگر جمعيت هاي يهودي، اين ترجمه به جاي كنيسه در منزل خوانده مي شود).
تأثيرگذارترين محصول موسيقايي در حوزه سرودهاي حماسي مي باشد. در اينجا يهوديان فارسي زبان پيروي گام به گامي از مدل فارسي در زبان، وزن و اجراي موسيقايي مي كنند، گر چه شعرا و موسيقي نوزادان يهودي به طور طبيعي از دستاوردها و تاريخ مردم خودشان مي سرايند. برجسته ترين نماينده شعر حماسي «شاهين»(23) شاعري يهودي و ايراني تبار متعلق به قرن 14 ميلادي است. تفسير و تأويل شعري از بخش هاي روايي پنتاتوچ كه به اختصار شاهين (24) ناميده مي شود، آشكارا در بعد از ظهرهاي سبات (25) و در گردهمايي هاي جشن گونه توسط «خوانندگان حماسه سرا» ي مجرب سروده مي شود. جمعيت، گر چه كلمه به كلمه اين سرودها را از بر مي داند، ولي هر بار اشتياق و حرارت جديدي از خود بروز مي دهد. شاهين همچنين از موارد مورد علاقه در بخارا (26) محسوب مي شد كه به عنوان ولايت فرهنگي يهوديان
فارسي زبان يهود بود. خود شاهين و شعراي پس از او مخصوصا عمراني ترانه هاي حماسي ديگر با عناوين يهودي به نگارش در آورده اند كه به محبوبيت عظيمي دست يافته اند.
شاخه ديگر از شعر، البته يا طبيعتي عاميانه تر از سروده هايي تشكيل مي شود كه در رقابتي بين شاعران براي سرودن في البداهه ساخته شده اند. اين دست اشعار در جشن هاي خانوادگي، پس از نوشيدن پيمانه هاي شراب و در رقابتي بين خوانندگان شاعر پيشه به اجرا در مي آيد و فضاي خوب سرخوشي را به جمع مي افزايد.

كتابشناسي
 

E. Abrahamian ,Iran Between the Two Revvolutions (1982); P. Avery , Modern Iran (1965); Bulletin de l 'Al/iance Israelite Universelle , Paris; I. Ben-Zvi (1935), Nidhei Yisrael (1935,1965): Sh. Bakhash , The Reign of the Ayatollas: Iran and the Islamic Revolution (1984); A. Banani, The Modernization of iran : 1921-1941 (1961); U. Bialer, "The Iranian Connection in Israel's Foreign Policy "; in :The Middle East Journal , 39( Spring 1985), 292-315; G.N. Curzon , Persia and the Persian Question 1-2 (1892), index: R.Graham , Iran : The Illusion of power (1979); F. :Halliday , Iran : Dictatorship and Development (1979);Sh. Hillel, Ruah Qadim (1985); S. Landshut, Jewwish Communities in the Muslim Countries of the Middle East (1950),61-6;G. Lenczowski, Russia and the West in iran, 1918-1948 (1949); idem , Iran under the Pahlavis (1978); H.Levy , History of the Jews of Iran , vol.3, (1960);A. Netzer, "Beayot ha - Integra?ya ha Tarbutit , haaijevratit ve-ha-politit shel Yehudei Iran; in: Gesher, 25:1-2 (1979), 69-83; idem , "Yehudei Iran.Israel , ve-ha-Republikah ha-Islamit shel Iran"; in:ibid., 26:1-2(1970), 45-57; idem "Iran ve - Yehudeha beshat Derakhim Historit"; in:ibid. , 1/106(1982) , 96-111; idem "Tekufot u- Shelavim be- Mazav ha Yehudim ve -ha- Pe'ilut ha - :?iyyonit be- Iran";in: Yahdut Zemanenu, l (1983) , 139-62; idem ,"Yehudei Iran be-arzot ha- Berit" ; in: Gesher ,lion (1984), 79-90; idem ,"Anti -Semitism be Iran, 1925-1950;'in: Peamim ,29 (1956), 5-31; idem , "Jeeish Educaation in Iran;'in : H.S. Himmelfarb and S. DellaPergola (eds). Jewish Education
Worldwide ,(1989), 447-61;idem, "Immigration, Iranian "; in:: J. Fischel and S. Pinsker (eds), Jewish -American History and Cullture (1992), 265-67; idem, "Persian Jewry and Literature: A Socioocultural View" ; in : H.E. Goldberg (ed.), Sephardi and Middle Eastern Jewries (1996) , 240-55; J..Nimrodi , Massa' Hayyay , 1-2 (2003) ; The Palestin Year Book, 3(1947-1948), 77; R.K. Rarnazani, Revolutionnary Iran (1986), 282-5; idem , The Foreign Policy of Iran 1500-1941 (1966); Sh.Segev , Ha- Meshullash ha- Irani (1981); Ha Shenaton ha-Statisti le Israel (2002) ; Shofer (Jewish monthly in Persian published on Long Island),243 (May 2001), 22ff.; B. Souresrafil, Khomeini and Israel (1988);J. Upton ,The History of Modern Iran : An Interpretation (1968); D.N. Wilbur , Iran , Past and Present (1948); M. Yazdani , Records on Iranian Jews Immigration to Palestine (1921-1951)(1996), 61,67,110; Idelson , Melodien, 3 (1922).

پي نوشت ها :
 

1ـ گزارش امور خارجه دولت شاهنشاهي مورخ 1349/2/7 :
به طور كلي مي توان گفت هيچ يهودي متمكن ايراني نيست كه لااقل يك آپارتمان در اسرائيل خريداري نكرده باشد. البته اشخاصي هم هستند مانند فاميل اتحاديه كه در اينجا چندين ساختمان خريدار نموده اند... يهوديان ايراني در حيفا وناتانيا و اورشليم با مبالغ هنگفت مشغول سرمايه گذاري مي باشند. گفته مي شود كه تمام تجار فرش خيابان فردوسي تهران در اسرائيل خانه دارند. تمام سرمايه داران بزرگ مانند القانيان مشغول سرمايه گذاري در اسرائيل مي باشند. قسمت مهيم از سرمايه هاي ايران در رشته هتل سازي در اسرائيل گذاشته شده است.(سازمان هاي يهودي و صهيونيستي در ايران، ص 19).
حبيب لوي مورخ تاريخ يهود ايران با سرمايه خود اقدام به احداث هتل ملك سليمان در بيت المقدس با سفارش مستقيم بن گوريون اولين نخست وزير اسرائيل نمود.
2 ـ موسي برال نماينده يهودي دوره شانزدهم از دوره پهلوي در اظهاراتي كه در سال 1330 شمسي از وي در روزنامه اسرائيلي جروز الم پست منتشر شد،مي گويد :
در حدود 70 هزار يهودي در ايران هستند كه به هيچ وجه مورد تعدي واقع نشده اند. ميان اين عده 10 نفر ميليونر و هزار نفر ثروتمند درجه اول و پنج هزار نفر يهودي ثروتمند وجود دارد كه همه بازرگان هستند. برخي از اين يهودي ها به طور جدي در مقام مهاجرت برآمده اند مشروط به اينكه بتوانند دارايي خود را همراه آورده و نرخ عادلانه براي مبادله پول هاي خود به پول اسرائيل دريافت نمايند. (سازمان هاي يهودي و صهيونيستي در ايران، ص 13، 14).
3- Joint distribution Commitee ـ مؤسسه اي امريكايي و صهيونيستي كه به ظاهر وظيفه كمك به يهوديان از لحاظ معيشتي و بهداشتي را در ايران بر عهده داشت.
4 ـ Eshaq Frahmand pour - در عين رأي بالا از سوي يهوديان به عنوان اولين نماينده يهودي پس ازانقلاب اسلامي به مجلس راه يافت. ولي اعتبار نامه وي رد شد و يهوديان تا برپايي انتخابات ميان دوره اي، نماينده اي در مجلس نداشتند. تا اينكه خسرو ناقي در انتخابات ميان دوره اي به مجلس راه يافت. لازم به ذكراست دليل اصلي رد اعتبارنامه فرهمند پور عدم مقبوليت وي از سوي انجمن كليميان تهران بود. ضمن آنكه فرهنمند پور نيز واجد شرايط لازم نبود.
جايگاه يهوديان در كنار ساير اقليت ها پس از انقلاب به اندازه اي بود كه نماينده آنان به نام عزيز دانش راد در مجلس خبرگان قانون اساسي حضور داشت و مطالبات بسيار زيادي را از سوي يهوديان مطرح و دريافت كرد. هم اكنون در هيچ يك از كشورهاي دنيا اقليت ها به دليل اقليت بودن در مجلس آن كشور نماينده ندارند وتنها اين حق براي اين عده با نگاه بشردوستانه و احترام به اديان در جمهوري اسلامي ايران به آنها داده شده است.
5- Khosrow Naqi
6-Dr. Manouchehr Nikruz
7- Dr. Kuros Keyvani
8- Dr. Mnouchehr Elyasi
9- Moris Mo ' tamed
10 ـ عده اي اين رقم را 25000 نفر ذكر مي كنند.
11 ـ در اين بخش نويسنده بدون ذكر جايگاه يهود و موسيقي آن در ايران و همچنين ميزان تبادل دستاوردهاي آن با موسيقي ايراني تنها به ذكر سنت ها و عمدتا جهت گيري موسيقي يهودي مي پردازد و حتي از ذكر نام بزرگان يهودي اين عرصه اجتناب مي كند و طبيعتا ديگر به جايگاه يهوديان در پرورش و رشد مطربي در ايران نيزاشاره اي نمي كند.
12 ـ ويژگي موسيقي يهودي به ويژه با به كارگيري سازهايي همچون ويولن بايد القا كننده وضعيت به اصطلاح آوارگي يهود به منظور مظلوم نمايي باشد.
13 ـ Zohar ـ از منابع عرفان يهود يا قبالا مي باشد.
14-A.Z. Idelsohn
15- Yemenite
16- Pentateuch
17- Masoretic Accents
18- Musical Rendition
19- eastern Sephardi
20- Israel Najara
21- Se' udah Shlishit
22- Bekkashot
23- Shahin
24- shahin
25- Sabbat
26- Bukhara
 

منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 14.