پروتستانتیسم به معنای مکتب اعتراض نسبت به بینش و نگرش کاتولیک در دوره بیداری اروپا و عبور از واسطه گری کلیسا میان انسان و خدا بود. این عبور در نهایت به جایگزینی انسان به جای خدا انجامید. به این معنا که خداوند از حوزه ربوبیت انسان بیرون رفت و انسان به جای خلافت الهی، در مقام خدایی قرار گرفت و ولایت طولی و مظهری انسان به تفویض کامل اختیارات از سوی خدا به انسان تبدیل شد که از آن به اومانیسم تعبیر می شود.

چنین نگرشی به این معنا بود که قوانین شریعت، از گردونه خارج شد و قوانین عقلانی انسان و عقل جمعی یعنی احکام عرفی و عقلایی به جای شریعت نشست.

براساس این بینش و نگرش، انسان، دیگر مظهر ولایت خداوند نیست و اصولا خداوند انسان را به خود واگذار کرده تا هر گونه که خود می خواهد عمل کند. بنابراین، چیزی به نام شریعت الهی، قوانین حاکم بر جامعه انسانی معنا و مفهومی ندارد و همان گونه که شریعت و قوانین الهی حذف می شود، ولایت انسانهای کامل از سوی خداوند بر انسان و جامعه انسانی حذف می شود و همه انسانها به عنوان انسان کامل در جایگاه خدایی می نشینند. پس جایگاهی برای کلیسا و روحانیت مسیحی به عنوان مفسران یا مبلغان قوانین الهی باقی نمی ماند. بدین ترتیب خدا و روحانیت و کلیسا حذف می شود و انسان به جای خدا می نشیند و مرگ خدا به طور رسمی اعلام می شود.


اکنون نوعی تفکر نوین در جامعه شیعی بروز کرده که شباهت بسیاری به مرگ خدا و حذف کلیسا و روحانیت آن دارد. گروهی براین باورند که تفکر ولایی می بایست جایگزین تفکر و ولایت فقیه شود. به این معنا که انسان کاملی به نام امام زمان(عج) در جهان هستی به ربوبیت و اداره امور جهان مشغول است، بنابراین لازم نیست تا نهاد یا نمادی دیگر جانشین ولی الله(عج) شود.

از نظر این دیدگاه، قرار گرفتن یا قراردادن عنصری چون روحانیت یا ولایت فقیه در میان امت و امام(عج) به معنای سرگردان کردن مردم و آمیختن حق و باطل است؛ چرا که توجه یابی مردم به ولایت فقیه و یا دولت اسلامی با خاستگاه ولایت فقیه، به معنای عدم توجه به ولی الله (عج) و عدالت جهانی او است و عدم توجه به معنای عدم درخواست برای حضور و ظهور آن حضرت(عج) است و دولت اسلامی مبتنی بر ساختار ولایت فقیه، دولتی است که مانع از توجه یابی مردم به ولی الله(ع) و دولت او می شود.

از نظر طرفداران این دیدگاه همان گونه که باز کردن درهای خانه های ابوحنیفه و مالک و ابن حنبل، مردم را از مراجعه به خانه های امام صادق(ع) و امام باقر(ع) بازداشت و معارف نیم بند آنان، مردم تشنه را به خود مشغول کرد، همچنین ولایت فقیه و دولت اسلامی مبتنی بر آن، به عنوان یک مانع جدی در توجه یابی مردم به اصل ولایت و دولت ولی الله(عج) عمل می کند و لازم است تا از سر راه برداشته شود.

از این رو، لازم است تا هر مانع توجه یابی ملت ها و مردم به ولی الله(ع) و دولت عدالت محور جهانی ایشان، حذف و کنار زده شود تا آنان متوجه اصل شوند. این گونه است که مقابله علیه ولایت فقیه و دولت مبتنی بر آن، به عنوان یک راهبرد مورد تاکید و توجه این جریان فکری و انحرافی قرار می گیرد.


حذف ولایت فقیه در زمانی که امام زمان(عج) و ولی الله ظهور ندارند و در پرده غیب به سر می برند، به جریان انحرافی این امکان را می بخشد تا بتواندبه دور از هر گونه مانع و مقاومتی، با نام امام زمان(عج) شریعت را کنار زند و حکومت و قدرت را در اختیار گیرد. این گونه است که روحانیت شیعی به عنوان مهم ترین چالش فکری و عملی شناخته می شود و تمام تلاش ها براین محور صورت می گیرد تا روحانیت شیعی کنار زده شود، زیرا تا زمانی که روحانیت شیعی هست، حرکت بر مدار شریعت مورد تاکید امت قرار می گیرد و نمی توان مدیریت جهان را به نام خدا در دست گرفت. از این رو بر عرفان و تصوف بی شریعت تاکید و پافشاری می شود و ولایت فقیه را مانع جدی در سر راه ولایت حقیقی امام زمانی(عج) معرفی می کنند؛ چرا که ولایت فقیه به معنای حکومت قوانین الهی و شریعت برزمین است که خود آن مانع جدی بر سر راه حکومت خودکامه آنان است.

در حقیقت مسیری را که پروتستانتیسم در غرب مسیحی پیمود تا به قوانین عرفی و خدای مرده رسید، اینان با نام ولی الله می پیمایند تا پروتستانتیسم شیعی را رقم زنند و حکومت عرفی و دنیوی خویش را به نام دین چون آمریکایی ها برپاکنند و عقل ابزاری را به جای خدا، حاکم بر جهانیان سازند و دین را از دنیای مردم جدا کنند.

نویسنده : محمدباقر عزیزی

منبع:روزنامه کیهان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb