نقش شهید شقاقي در تصحيح چهره اسلام سياسي


 





 

درآمد
دكتر طلال ناجي سخن گفتن درباره شهيد دكتر شقاقي كه از او به عنوان برادري دوست داشتني ياد مي‌كند را بسيار غم‌انگيز مي‌داند. چون بر اين باور است كه اين رهبر بزرگ نقش عمده و بزرگي در روند ملي ملت فلسطين و در روند مبارزات ملت فلسطين به رغم مدت كوتاهي كه عهده‌دار مسئوليت در كادر رهبري جنبش جهاد اسلامي و به طور كل در صحنه فلسطين داشته و آثاري از خود به جاي گذاشته است كه از زندگي اين ملت و مبارزات آن پاك نخواهد شد. او در گفتگوی ذیل به نكاتي پيرامون نقش اين شهيد بزرگوار در بيان تازه‌اي از چهره سياسي اسلام اشاره مي‌كند كه از نظرتان مي‌گذرد.
 

نحوه آشنايي خود را با شهيد شقاقي بفرماييد.
 

آشنايي شخص من با شهيد شقاقي از زمان تبعيد وي از فلسطين و از زماني كه دستگاه‌هاي رژيم صهيونيستي ايشان را به لبنان تبعيد كردند آغاز شد و ايشان پس از اين تبعيد به سوي ما به دمشق آمدند و با ايشان آشنا شدم. در واقع از همان لحظه‌اي كه با ايشان آشنا شدم و از زماني كه با ايشان ديدار كردم او را برادري عزيز و با اخلاص براي ملت فلسطين و مصمم به خدمت مسأله ملي فلسطين و خدمت به مسائل ملت خود دريافتم و در واقع او را مبارزي پركار و طرفدار وحدت و در جهت وحدت همه صف‌هاي فلسطيني دريافتم كه تلاش مي‌كند تا فصل مشتركي ميان آنها ايجاد نمايد. او برادري بود كه همه را دوست داشت و همه جناح‌ها و نيروهاي فلسطيني را گرد هم مي‌آورد. وي نقش عمده‌اي در برگزاري روابط ميان جناحهاي فلسطين و مردم فلسطين به طور اعم ايفا نمود. تني چند از برادران عرب در سطح كشورهاي عربي و در سطح كشورهاي اسلامي اقدام دسته‌جمعي خود را در تعديل روابط مبارزه ميان ملت فلسطين و جناح‌هاي فلسطين با جمهوري اسلامي ايران نمودند. چرا كه آنها جزو نخستين كساني بودند كه ايمان آوردند جمهوري اسلامي ايران عمق استراتژيكي ملت فلسطين در رديف اساسي مبارزه است، اين ملت مظلوم ياري رساننده و كمك دهنده اصلي همه مبارزان امت اسلامي است و سرانجام شهيد شقاقي بهترين و نيرومندترين روابط را با رهبران ايران در دوران فعاليتش در كادر رهبري جنبش جهاد اسلامي برقرار كرد.
از آنجائي كه در آخرين سفر به ليبي در سال 1995 با ايشان بوديم، چند روزي با هم درباره تاريخ و مسائل و اوضاع ويژه و كلي خود به گفتگو پرداختيم و با رهبران گوناگون ليبي و به ويژه با برادر سرهنگ قذافي رهبر ليبي ديدار داشتيم. ما راهي كشور ليبي شده بوديم تا مشكلات مربوط به فلسطيني‌هايي را كه به منطقه مرزي ليبي و مصر تبعيد شده بودند با مسئولان ليبي مورد بررسي قرار دهيم. كه در حل اين مشكل با رهبري ليبي و با برادر معمر قذافي موفق شديم. ايشان در نتيجه با بازگشت همه پناهندگان فلسطيني تبعيد شده به منطقه مرزي به منازلشان و خانه و كاشانه و محل كارشان در طرابلس و در شهرهاي عمده ليبي موافقت كردند.
ما اميد داشتيم كه در دمشق با ايشان ملاقات داشته باشيم ولي ناگهان در پي بازگشت خود به دمشق خبر غم‌انگيز و دردآور ترور اين شهيد رهبر (شقاقي) را توسط موساد (دستگاه اطلاعات اسرائيل) شنيديم. ما در اين روزها به ياد دكتر شهيد فتحي شقاقي هستيم و براي او طلب آمرزش مي کنيم و مي گوييم اين رهبر فلسطيني نقش مهمي در زندگي ملت فلسطين و در مبارزات اين ملت و در روند مبارزاتي آن ايفا نمود و اين نقش و اين دستاوردها همچنان در جبين و در تاريخ ملت فلسطين پايدار خواهد ماند.
و نيز بر اين باورم. شخصي که پس از شهيد دکتر فتحي شقاقي يعني برادر عزيز دکتر رمضان شلح رياست جنبش جهاد اسلامي را بر عهده گرفته اند، همان روند و همان پافشاري را ادامه داده اند و خدا را شکر مي کنيم که جنبش جهاد اسلامي پس از دکتر فتحي شقاقي به رهبري برادر دکتر رمضان عبدالله شلح تلاش زيادي در صحنه فلسطين انجام داده و نقش عمده اي در روند مبارزه مسلحانه ملت فلسطين ايفا مي نمايد. جنبش جهاد اسلامي فلسطين به انجام عمليات شکوهمند و کوبنده اي در روند مبارزات مسلحانه عليه دشمن صهيونيستي دست زده است که اين عمليات به عنوان منبع خطري عليه اين رژيم غاصب سرزمين ما در کنار برادران ما در جنبش حماس تلقي شده که از سال 1995 تاکنون تلاش هاي زيادي در مبارزات مسلحانه عليه دشمن انجام داده است و هميشه مقاومت هاي گوناگوني در جهت تحقق هدف هائي که در راه آن يعني سرزمين فلسطين و بازگشت پناهندگان به خاک خود و تشکيل کشور فلسطين به پايتختي قدس صورت مي گيرد از خود نشان مي دهند. رحمت خداوند بر فتحي شقاقي باد، خداوند بهشت را مکاني براي او قرار دهد و به همسر و برادران و ياران او در جهاد اسلامي صبر و شکيبائي عنايت کند.

نقش دکتر فتحي شقاقي در کشف اهميت اسلام در معادله سياسي و تشکيل نخستين جناح اسلامي در اين مرحله را چگونه مي بينيد؟
 

من از نخستين ايمان آورندگان به اين مسأله بوده ام که اين مطلب را به طور آشکار اعلام داشته ام که در واقع انقلاب اسلامي ايران نقشي در تصحيح چهره اسلام داشته است. اسلام در اذهان عمومي امت اسلامي ما - به ويژه اسلام سياسي - به جنبش هاي اسلامي سنتي ارتباط داشت که بيشتر آنها با غرب هماهنگي داشته و از آرمان ها و هدف هاي توده هاي اسلامي جدا بوده اند. تا اين که انقلاب اسلامي در ايران فرا رسيد. اين انقلاب، انقلاب تازه اي را عرضه کرد. انقلابي که خواستار مقابله با امپرياليسم شد و ايالات متحده را به عنوان شيطان بزرگ دانست و حمايت خود را از ملت ها اعلام و از مستضعفان جهان حمايت کرد و در کنار ملت مبارز برابر آن ايستاد و اسرائيل را به عنوان غده سرطاني که بايد در برابر آن ايستادگي کرد، دانست. همبستگي قاطعانه خود را با ملت مبارز فلسطين نشان داد که اين موضع ها چهره تازه اي به اسلام مي داد.
انقلاب اسلامي ايران يک بار ديگر مردم را به سوي اسلام کشاند. با اين عنوان که اسلام يک حرکت جاهدگر و يک حرکت مقاوم است.
اسلام ديگر تنها عبادت در مساجد و يا در خانه ها نخواهد بود. بلکه مقاومت عليه همه دشمنان ما و عليه آنهائي که ما را هدف قرار داده اند خواهد بود. اين موضوع مربوط به انقلاب اسلامي در ايران بود. در سطح فلسطين جنبش حماس به طور همزمان با يکديگر نقش بزرگي در تصحيح چهره اسلام سياسي براي مردم عرب و مسلمان ما به وجود آورد.
هم اکنون جنبش اسلامي چه از نظر هموطنان عرب ما و چه از نظر مردم امت اسلامي يک جنبش مجاهد و مقاومتي است در برابر امپرياليسم و صهيونيسم و عليه همه دشمنان ما که هم پيمان امپرياليسم و صهيونيسم مي شوند، ايستادگي مي نمايد و نقش بزرگي در تصحيح چهره اسلام ايفا کرده است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26