مختصري از بركات هديه امام رضا(ع)


 





 
مذهب شيعه به دليل حقانيتي كه در بر داشت هميشه در طول تاريخ مورد ظلم و ستم جباران قرار مي گرفت و ناچاراً در اوضاع خفقان به حيات خود ادامه مي داد اما در طول تاريخ تشيع رادمرداني بودند كه با شجاعت و از جان گذشتگي سعي در رساندن و نگهداري معارف اهل بيت(ع) داشتند و در اين راه جان خود را از دست دادند مانند رشيد هجري، ميثم تمار و مالك اشتر.
از آنجايي كه شعر در فرهنگ و ادب مردم عرب جايگاه جدي و قابل توجه داشت يك زمينه بسيار مساعد براي دفاع از حريم اهل بيت(ع) و حمله به دشمنان ايشان بود يكي از شاعران بزرگ تشيع كه با شعرهاي خود به دفاع از حقوق اهل بيت(ع) پرداخت، دعبل خزاعي بود.
وي از سخن سرايان نامور عرب بود كه در بحران استبداد و خفقان دولت آل عباس به سر مي برد و با شهامت حيرت انگيز و بي سابقه آشكارا آل عباس را هجو مي گفت و عاشقانه درباره آل علي(ع) مدح و ثنا مي سرود.

در شيعه بودن دعبل بزرگان سني و شيعه ترديدي ندارند
 

دعبل در ايمان و علو منزلت مشهور است. در شيعه بودن وي بزرگان سني و شيعه ترديدي ندارند. وي امامت چهار تن از ائمه طاهرين را (از امام هفتم تا امام دهم) درك نمود. فعاليت‌هاي سياسي دعبل در دفاع از اهل بيت(ع) از زمان هارون الرشيد آغاز شد.
او كه از محبان آل عصمت بود، با اشعار خويش جناياتي را كه در حق آل علي(ع) شده بود، آشكار مي كرد و با هجو در اشعارش هيبت خلفاي آل عباس را مي شكست و جنايت عباسيان (حبس كردن‌ها، غصب اموال، كشتن‌ها و مسموم نمودن‌ها) را براي مردم هويدا مي ساخت.

دعبل از سوي مامون تهديد به مرگ شد
 

اشعار بسياري در خصوص مناقب و مصائب آل رسول الله از وي به ما رسيده. نقل شده وقتي به نحوي مامون را هجو كرد، مامون تهديد او را تهديد به قتل كرد اين بود كه دعبل فرار كرده و تا مدتي پنهاني مي زيست.
همچنين دعبل در اشعارش از قاتل امام نهم(ص) به سگ تعبير كرده است، وي از آن جهت كه از هجو مخالفين و معاندين خاندان عصمت و طهارت خودداري نمي كرد اكثر مواقع در خفا مي زيست و از او به عنوان جسورترين مردم تاريخ ياد شده اما مخالفان طاقت اشعار حقه دعبل را نداشتند و در نهايت وي را به شهادت رساندند.
امام رضا(ع) از اين قصيده تائيه دعبل استقبال كرده و خود نيز دو بيت به آن افزودند
يكي از مشهورترين قصايد دعبل شعر تائيه است، كه وي اولين بار در نزد علي بن موسي الرضا(ع) قرائت كرد، امام رضا(ع) از اين قصيده بسيار استقبال كردند و خود نيز دو بيت به آن افزودند: ثامن الحجج با دستان مبارك خويش 100 اشرفي طلا به دعبل عنايت فرمودند اما وي از گرفتن كيسه زر امتناع كرد و گفت من براي صله اين قصيده را عرض نكردم و از امام خواهش كرد كه از جامه‌ خود به او مرحمت كند تا به آن جامه تبرك جويد و سبب شرافتش شود.
امام رضا(ع) دينارها را دوباره به دعبل داد و به او گفت: به زودي به آنها احتياج پيدا مي كني و پيراهني به دعبل داد و فرمود اين پيراهن را خوب حفظ كن؛ زيرا كه در اين پيراهن 1000 شب 1000 ركعت نماز خوانده‌ام و هزار مرتبه ختم قرآن كرده‌ام.

قصيده جناب دعبل احسن القصائد است
 

قصيده جناب دعبل امتيازات منحصر به فردي دارد بعضي از بزرگان فرموده‌اند كه اين قصيده احسن القصائد است و در فخر برابري دارد با تمامي مدايحي كه براي اهل بيت(ع) گفته ‌اند.
اين قصيده شريفه مشتمل بر 120 بيت است و تمام آن در «كشف الغمه» و «بحارالانوار» موجود است، همچنين بر اين قصيده شرحي عربي نيز نوشته شده است، محدث قمي در سفينه البحار نقل كرده است: «دعبل اين قصيده را به جامه‌اي نوشته و با آن جامه محرم شده و وصيت كرده كه آن را در كفنش بگذارند.»
امام رضا(ع) به دعبل امر كردند از راه قم بازگرد كه از آنجا به تو فايده مي رسد
امام رضا(ع) علاوه بر آن دينارهاي رضويه و پيراهن يك انگشتري نيز كه نگين عقيق داشت به دعبل عطاء كردند و به دعبل امر كردند كه از راه قم بازگرد كه از آنجا به تو فايده مي رسد.
در راه بازگشت راهزنان به قافله دعبل حمله كردند دزدان هنگامي كه متوجه شدند پيراهن امام رضا(ع) در بار و بنه غافله است به احترام آن پيراهن همه اموال را به قافله بازگرداندند و ايشان را همراهي و بدرقه كردند تا به مكان امني برسند پس از آنكه دعبل و اهل قافله به يومن و بركت اين پيراهن محفوظ ماندند جناب دعبل وارد شهر قم شد.
اهالي قم از قضيه قصيده تائيه و خوانده شدن آن در محضر مبارك ثامن الحجج خبر دار شدند و از دعبل استدعا كردند كه آن قصيده را براي آنان نيز بخواند، پس از قرائت شعر، مردم قم به دعبل عطاياي بسيار نمودند. دعبل هنگامي كه به وطن خود رسيد متوجه شد كه دزدان تمام اسباب زندگاني و خانه او را برده‌اند اما هنگام مفارقتش از امام رضا(ع) ايشان 100 دنيار رضويه به او اعطا نموده بودند و فرموده بودند قبول كن زيرا به آن محتاج خواهي شد.
شيعيان آن ديار از دنانير (جمع دينار) رضويه مطلع شدند و نزد دعبل آمدند و هر دنياري را به صد درهم خريدند و براي دعبل ده هزار درهم فراهم شد و در آن وقت دعبل متوجه فرمايش امام رضا(ع) شد كه به زودي به اين صد دينار احتياج پيدا خواهي كرد.
دعبل قطعه‌اي از لباس امام رضا(ع) را به چشم همسرش بست چشمان زن شفا يافت
در همين جريان دعبل همسري داشت كه به وي بسيار علاقمند بود و هنگام رسيدن به وطن متوجه شد كه چشم او دچار عيب شده و اطباء از معالجه او درمانده شده‌اند دعبل قطعه‌اي از لباس امام رضا(ع) را بر چشم همسرش بست و به بركت آن جامه چشمان زن شفا يافت.
منبع:خبرگزاري دانشجو
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb