رويکرد جامعه محوري پليس (2)


 






 

2-2 -ضرورت رويکرد جامعه محوري پليس درسطح درون سازماني
 

آن چه تاکنون درخصوص ضرورت رويکرد جامعه محوري بيان شد،ناظر به سطح عمومي و اجتماعي آن است.با اين وجود، در سطح درون سازماني نيزدلايل متعددي ضرورت توجه سازمان پليس به رويکرد جامعه محوري در انجام امور انتظامي را توصيه مي کند که ازجمله مي توان به دو مورد اشاره کرد؛مورد نخست بر لزوم رويکرد جامعه محوري در انجام امور پليسي براي ارتقاي کارآيي اين سازمان، و مورد دوم برضرورت توجه به رويکرد جامعه محوري پليس جهت جلب اعتماد عمومي ناظرمي باشد.

1-2-2-ارتقاي کارآيي پليس
 

از جمله عوامل مهمي که درارتقاي سطح کارآيي سازمان پليس نقش دارد،تعاملات مردمي اين سازمان است.هرچه سازمان پليس تعاملات بيشتري با جامعه اي که در آن انجام وظيفه مي کند،داشته باشد، شناخت اين سازمان ازنيازها، مشکلات و کمبودهاي موجود درحوزه نظم عمومي و امنيت اجتماعي بيشترمي شود.برعکس،اگرپليس جداي ازجامعه باشد،نمي تواند با جامعه تعاملات لازم را داشته باشد و بنابراين از مشکلات و دغدغه هاي آنها درحوزه نظم و امنيت بي خبر مي ماند.اين بي خبري، آثار و تبعات بسيار منفي اي را براي سازمان پليس در بر دارد.
هنگامي که سازمان پليس درداخل جامعه حضور داشته و با اجزاء و ارکان تشکيل دهنده ي آن در تعامل باشد؛ازنزديک مي تواند ضمن مشاهده مشکلات و نيازهاي مردم در حوزه نظم و امنيت،ازديدگاه ها و انتظارات آنها ازسازمان پليس و همچنين انتقاداتي که راجع به نحوه عملکرد سازماني پليس دارند،آگاه شود.بدين ترتيب، پليس در تدوين سياسي جنايي مي تواند از اين نظريه و ديدگاه هاي عمومي استفاده نموده و نرخ موفقيت استراتژي کنترل جرم را ارتقا بخشد.
علاوه براين،پليس همچنين مي تواند از طريق جلب مشارکت و همکاري عملي گروه هاي مختلف جامعه به طرق مختلف سطح کارآيي و راندمان کاري خود را ارتقا بخشد، «کارن، ام هس»و «ليندا اس ميلر» در خصوص چگونگي ارتقاي سطح کارآيي پليس در صورت اتخاذ رويکرد جامعه محوري به دلايل مختلفي ازجمله موارد زير اشاره مي کنند:
- ايجاد يک فلسفه ي فراگير در اداره و پذيرش همگاني کارکنان.
- بوجود آمدن نفوذ و احترام براي مأموران در داخل و خارج اداره.
- انجام خدمات مستقيم، به طوري که يک مأمور هم شکايت را دريافت مي کند و هم نکاتي براي پيشگيري از وقوع جرم ارائه مي دهد.
- شهروندان،مشکلات را شناسايي و در تعيين دستورکارپليس همکاري مي کنند.
- مسئوليت پذيري پليس علاوه بر مکانيزم هاي اداري به وسيله شهروندان دريافت کننده ي خدمات نيزتضمين مي شود.
- مأمور پليس،رهبرو نوعي «کاتاليزور تغيير» درمحله براي کاهش ترس از جرم، بي نظمي،فساد و جرايم است.
-رئيس پليس،يک مدافع است و روند ارائه ي خدمات اجتماعي و اجراي قانون را در حوزه ي استحفاظي خود تنظيم مي کند.
- مأموران به مردم در مورد موضوعات امنيتي (مثل زمان واکنش يا گشت پيشگيري) و نيازبه اولويت بندي خدمات، آموزش مي دهند.
-افزايش اعتماد ميان مأمورپليس و شهروندان به دليل نتايج حاصل از ارتباط منظم و درازمدت، باعث افزايش جريان اطلاعات به سوي پليس مي شود.
- مأمور پليس همواه شخصاً يا از طريق تلفن يا يک دفتر کارغيرمتمرکز در دسترس است.
- نفوذ از«پايين به بالا» است. شهروندان دريافت کننده خدمات به تعيين اولويت ها کمک مي کنند و بر سياست ها و خط مشي پليس تأثيرمي گذارند.
- تغييرات سازماني و تجديد ساختار اداري معني داراست و از انتخاب مأموران گرفته تا آموزش،ارزيابي و تقارن را شامل مي شود.
- هنگام لزوم مداخله، کنترل اجتماعي غيررسمي،انتخاب اول است.
- مأمورپليس همه منابع جامعه از جمله شهروندان،سازمان هاي دولتي و خصوصي و مشاغل خصوصي را بسيج مي کند.
- علايم موفقيت عبارتند از: کاهش ترس مردم ازجرم و جنايت و بي نظمي در محله و وقوع جرايم.
- همه مأموران و کارکنان سازمان پليس قسم خورده هستند.(ترويا نوويچ و باکورورکس،1990)

2-2-2 جلب اعتماد عمومي
 

مشارکت عمومي با سازمان پليس در زمينه برقراري نظم عمومي و امنيت اجتماعي در واقع به گسترش هويت مدني پليس يعني مردمي بودن آن توجه دارد و به هر ميزان که سازمان پليس به سمت جامعه محوري و داشتن تعاملات گسترده تر با مردم حرکت کند،علاوه بربالا رفتن راندمان و بهبود عملکرد پليسي که در نتيجه منجر به کاهش هزينه هاي تأمين نظم و امنيت مي شود، زمينه هاي جلب اعتماد مردم را نسبت به پليس فراهم مي آورد. به بيان ديگر، بين گسترش دامنه رويکرد جامعه محوري در انجام امورانتظامي و افزايش سطح اعتماد عمومي نسبت به سازمان پليس، رابطه اي مستقيم وجود دارد. اين امر مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد.ازجمله مهم ترين آنها، اين است که مردم احساس مي کنند نظم و امنيت، در واقع مقوله هايي اجتماعي و مردمي هستند تا دولتي.به بيان ديگر، امنيت و نظم براي مردم است و در واقع، آنها هستند که از آثار تلاش هاي سازمان پليس در برقراري نظم عمومي و امنيت اجتماعي، به طور مستقيم بهره مند مي شوند. همچنين،اين برداشت که فوايد برقراري نظم وامنيت در جامعه مستقيماً به کليه افراد جامعه برمي گردد و همراه شدن آن با مشاهده تلاش هاي سازمان پليس جلب شود. در واقع، وقتي مردم از نزديک با خدمات نهاد پليس دربخش هاي مختلف آشنا مي شوند و صحت و سلامت اين نهاد را در راه خدمتگزاري به جامعه ازنزديک مشاهده مي کنند،اعتماد آنها به اين سازمان و کارکنان آن به مراتب بيشترمي شود.
3-اصول حاکم بررويکرد جامعه محوري پليس
جهت ايجاد تحول در سازمان پليس براي حرکت برمداررويکرد جامعه محوري،مي بايست اصولي ازسوي سازمان پليس، فرماندهان و مسئولان و کليه کارکنان آن مورد توجه قرار گيرد.

1-3-اصول ده گانه فريدمن
 

«فريدمن» درکتاب پليس جامعه محور خود به ده اصل ازاصول حاکم بر رويکرد جامعه محوري پليس اشاره مي کند.شرح اصول ده گانه رويکرد جامعه محوري «فريدمن» بدين قرارمي باشد(فريدمن،1992).

1-1-3-پليس جامعه محوريک فلسفه و استراتژي است:
 

پليس جامعه محورهم يک فلسفه و هم يک استراتژي سازمان يافته است که به پليس، ساکنين و جامعه امکان مي دهد که از نزديک با هم کارکنند و براي پيدا کردن راه هاي جديد حل مسايل جرم،ترس از جرم، بي نظمي هاي اجتماعي و فيزيکي و تباه شده محله با يکديگرهمکاري نمايند. اين فلسفه مبتني براين عقيده است که مردم قانون گراي جامعه درقبال جلب اعتماد و مشارکت آنها ازسوي سازمان پليس، به خوبي شايسته ي سهيم شدن در فرآيند برقراري نظم و امنيت هستند. آن فلسفه پليس جامعه محور)همچنين مستلزم فارغ نمودن هم مردم و هم پليس از تمرکز تنگ نظرانه به روي بررسي موردي پديده جنايي يا بزه کاري درجهت کشف شيوه هاي خلاق و جديد براي حل و فصل دغدغه هاي محلي درسطح کلان پديده مجرمانه يا تبهکاري است.
2-1-3-اجراي استراتژي رويکرد جامعه محوري پليس مستلزم مشارکت کليه کارکنان اين سازمان است:
کليه کارکنان درسازمان پليس مي بايست در عملي ساختن استراتژي رويکرد جامعه محوري پليس سهيم بوده و مداخله نمايند. اين امرمستلزم تحول و چرخشي ظريف و پيچيده است.به طوري که همه کارکنان در سازمان پليس بفهمند که نيازبه تمرکز بر روي حل مشکلات جامعه به شکلي خلاق است و آن عبارتست ازترغيب افراد جامعه در ايفاي نقش پليسي.
پليس جامعه محورهمچنين به طور ضمني نياز به تحول درون سازماني در راستاي اعطاي استقلال نظربه افسران پليس است که براي ارزيابي ازخود به عنوان متخصصين پليس احترام قايل شوند.

3-1-3- اجراي تدابيراستراتژي رويکرد جامعه محوري پليس،به يک نسل جديد از افسران نيازمند است:
 

براي اجرايي نمودن تدابيراستراتژي رويکرد جامعه محوري،سازمان هاي پليس مي بايست نسل جديدي ازافسران پليس جامعه محور(1) را به خدمت گيرند. وظيفه اين افسران نسل جديد آن خواهد بود که به عنوان حلقه مستقيم ارتباطي بين پليس و مردم درجامعه باشند.اين افراد که در واقع نقش متخصصين خدمات انتظامي پليس را ايفا مي کنند،مي بايست فارغ از انزواي ماشين گشت و درخواست هاي بي سيم پليس،به صورت مستمرهمه روزه ارتباط رو دررو با مردم داشته باشند.

4-1-3-لزوم جلب همکاري شهروندان داوطلب
 

يکي ازاصول مهم دررويکرد جامعه محوري،لزوم تماس دايم و مستمرافسران پليس جامعه محوربا شهروندان داوطلب جامعه است.دراين همکاري مشترک دو طرف سعي مي کنند راه حل هاي خلاقانه جديدي براي دغدغه هاي محلي شامل تبهکاري،ترس ازجرم و جنايت، فساد و بي نظمي پيدا کنند.
افسران پليس جامعه محور در تماس با شهروندان ضمن ارائه کمک و اجابت درخواست هاي قانوني آنان،ابتکارات خاصي را براي حل مشکلات آنها و ارتقاي کيفيت عمومي زندگي ساکنين محلات به کار مي برند.
علاوه براين يکي ازفعاليت هاي افسران پليس جامعه محور مي بايست تلاش درايجاد ارتباط بين افراد نيازمند جامعه و سازمان ها و نهادهاي دولتي و حمايتي باشد. جلب کمک سازمان هاي حمايتي براي افراد نيازمند مي تواند به عنوان تدابير پيشگيرنه از بزه کاري يا بزه ديدگي آنها بسيار موثر باشد.همچنين بخشي ازاين حمايت هاي مي بايست معطوف به افراد بزه ديده و قرباني جرم باشد.

5-1-3-ايجاد ارتباط جديد بين شهروندان و پليس:
 

رويکرد جامعه محوري،يک نوع ارتباط جديد بين شهروندان جامعه و سازمان پليس را پايه گذاري مي کند.درواقع رويکرد جامعه محوري را مي توان به مثابه پيماني جديد بين شهروندان و سازمان پليس دانست که دراين پيمان ضمن توافق بر کنارگذاشتن هرگونه بي تفاوتي درخصوص مسايل جامعه،هر نوع حرکت و فعاليت خودسرانه غيرقانوني براي اجراي عدالت نفي مي گردد.مبناي چنين عهد و پيماني چيزي جزاعتماد متقابل شهروندان و پليس نيست.دراين پيمان جديد،هريک ازشهروندان مي پذيرند که جهت ارتقاي کيفيت عمومي زندگي درجامعه،وظيفه و سهمي را به عهده داشته باشند. علاوه براين يکي ازنتايج چنين پيماني آن خواهد بود که برخي معضلات کوچک از سوي خود شهروندان حل شود و در مقابل سازمان پليس با فراغ خاطر از اين امورمهم،با مردم بر روي يافتن راه حل هاي بلندمدت براي حل مسايل اساسي و مهم جامعه تشريک مساعي نمايند.

6-1-3-رويکرد جامعه محور بر تلاش هاي پيشگيرانه پليس تأکيد دارد:
 

اتخاذ رويکرد جامعه محوري در انجام امورانتظامي برپايه اصول سياست کنترل جرم برعنصر پيشگيرانه تأکيد دارد.اين امرسبب مي شود که پليس درکنار ابزارهاي سنتي سرکوب گر،دراجراي قانون از تدابير و راه کارهاي پيشگيرانه در سطح وسيعي براي برقراري نظم عمومي و اجراي قانون استفاده کند. براي تحقق اين امر ادارات پليس مي بايستي به عنوان تنها آژانس نظارت و کنترل اجتماعي در تمام ايام هفته به صورت 24 ساعته توانايي خود در پاسخ دهي به بحران هاي اضطراري و وقايع و اتفاقات روزمره،همچنين پديده هاي جنايي حفظ کند.اما پليس جامعه محور نقش پليس را بازهم گسترده تر مي کند به گونه اي که سازمان پليس مي تواند برسير تحولات جامعه تأثيربيشتري داشته باشد که اين امرلازمه ي ساخت جامعه اي امن تردرآينده باشد.

7-1-3-حمايت پليس جامعه محور ازافراد و گروه هاي آسيب پذير جامعه:
 

يکي از مهم ترين اصولي که مي بايست همواره مورد توجه پليس جامعه محورباشد،حمايت ازافراد و گروه هاي آسيب پذيرجامعه از جمله سالمندان،کودکان،اقليت ها، بي خانمان ها،فقرا و معلولين است.به طورطبيعي درهرجامعه افرادي يافت مي شوند که در عرصه زندگي اجتماعي به گونه اي آسيب پذيربوده و نسبت به انواع تهديدات بيروني بيشتراز سايرافراد جامعه احتمال صدمه ديدن دارند.اين افراد نيازمند حمايت هاي فوري و ضروري هستند،درغيراين صورت احتمال آسيب ديدگي آنها ازحوادث مختلف طبيعي و اجتماعي همچنين بزه ديدگي آنها از ارتکاب تبهکاري بسيارخواهد بود.
تلاش پليس جامعه محور در خصوص افراد آسيب پذير جامعه براين دو محوراستوارخواهد بود که پليس با ارايه ي تدابير و راهکاري مناسب،اولاً احتمال آسيب ديدگي و بزه ديدگي اين افراد را کاهش دهد و ثانياً در خصوص افراد آسيب ديده و بزه ديده با جلب حمايت هاي فوري سازمان ها و نهادهاي حمايتي در جهت تسکين آلام و مصايب آنها برآيد.

8-1-3-رويکرد جامعه محوري پليس براصل توازن بين توجه به عامل انساني و نوآوري هاي تکنولوژي استوار مي باشد:
 

پليس جامعه محورضمن پذيرش لزوم استفاده عقلايي ازفن آوري روزدرانجام امورانتظامي،با اين حال براين امر نيز تأکيد مي کند که استفاده از فن آوري به معناي بي توجهي به عامل انساني نيست، بلکه براين امرتأکيد مي شود که افسران جامعه محور پليس که در سطح خيابان ها و کوچه پس کوچه هاي شهربا مردم جامعه و ساکنين محلات ارتباط مستقيم دارند،مي توانند درتعامل با افراد جامعه با ارائه ابتکارات خلاق خود بسياري از مشکلات اجتماعي شهروندان را حل کنند.

9-1-3-رويکرد جامعه محوري، رويکرد يکپارچه در سطح سازمان پليس:
 

شرط موفقيت رويکرد جامعه محوري سازمان پليس آن است که چنين رويکردي نمي بايست صرفاً به بخش يا بخش هايي ازاين سازمان ها محدود باشد،بلکه مي بايست کليه بخش هاي سازمان پليس با رويکرد جامعه محوري و وظايف و فعاليت هاي خود را انجام دهند.
درحالي که افسران پليس جامعه محور،به عنوان متخصصين اجتماعي درتعامل نزديک با شهروندان فاصله بين سازمان پليس و مردم را از بين مي برند، اين افسران براي موفقيت در کار خود نيازمند پشتيباني اطلاعاتي و مادي مناسب از ساير بخش هاي سازمان ها هستند،بنابراين وضيعت سايربخش ها نيزمي بايست با همين رويکرد جامعه محوري به انجام وظيفه بپردازند.

10-1-3 لزوم تمرکز زدايي در سازمان پليس:
 

يکي ازمهمترين اصولي که لازمه موفقيت سازمان پليس در رسيدن به اهداف رويکرد جامعه محوري آن است،لزوم تمرکز زدايي سازماني است.بدين معنا که نمي بايست تمام قدرت تصميم گيري ها و اختيارات سازماني در ستاد ادارات پليس متمرکز بوده و بخش هاي صفي پليس که درارتباط مستقيم با معضلات و مشکلات مختلف اجتماعي هستند و به همين دليل بهترمي تواند براي حل اين مشکلات تصميم گيري نمايند،از هيچ گونه قدرت تصميم گيري برخوردارنباشند.بنابراين مي بايست به کليه رده هاي صفي تا سطح افسران رابط پليس که در محلات ايفاي وظيفه مي نمايند، اختيارات و قدرت تصميم گيري متناسب با وظيفه اي که دارند، اعطاء شود.

پي نوشت ها :
 

1-Community policing officer
 

منبع:فصلنامه امنيت ،سال پنجم ،شماره ي2و1،پاييز و زمستان 1385.