نکات آموزنده داستان حضرت ایوب(ع)


 





 
با این که مجموع سرگذشت حضرت ایوب(علیه‌السلام) تنها در آیات 41ـ44 سوره «صلی الله علیه و آ له» آمده، اما همین مقدار که قرآن بیان داشته الهام بخش حقایق مهمی است ; که مختصراً بیان خواهد شد:
الف: آزمون الهی آنقدر وسیع و گسترده است که حتی انبیاء بزرگ با شدیدترین و سخت‌ترین آزمایش‌ها آزموده می‌شوند، چرا که طبیعت زندگی این جهان، بر این اساس گذارده شده، و اصولاً بدون آزمایش‌های سخت، استعدادهای نهفته انسان‌ها شکوفا نمی‌شود.
ب: «فرج بعد از شدت» نکته دیگری است که در این ماجرا نهفته است، هنگامی که امواج حوادث و بلا از هر سو انسان را در فشار قرار می‌دهد، نه تنها نباید مأیوس و ناامید گشت، بلکه باید آن را نشانه و مقدمه‌ای بر گشوده شدن درهای رحمت الهی دانست، چنان که امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «هنگامی که سختی‌ها به اوج خود می‌رسد فرج نزدیک است، و هنگامی که حلقه‌های بلا تنگ‌تر می‌شود، راحتی و آسودگی فرا می‌رسد».
ج: از این ماجرا به خوبی بعضی از فلسفه‌های بلاها و حوادث سخت زندگی روشن می‌شود، و به آن‌ها که وجود آفات و بلاها را ماده نقضی بر ضد «برهان نظم» در بحث توحید می‌شمرند، پاسخ می‌دهد، که وجود این حوادث سخت، گاه در زندگی انسان‌ها از پیامبران بزرگ خدا گرفته، تا افراد عادی، یک ضرورت است، ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهای نهفته، و بالاخره، تکامل وجود انسان. لذا در بعضی از روایات اسلامی از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «بیش از همه مردم، پیامبران الهی گرفتار حوادث سخت می‌شوند، سپس، کسانی که پشت سر آن‌ها قرار دارند به تناسب شخصیت و مقامشان».
و نیز از همان امام بزرگوار(علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «در بهشت مقامی هست که هیچ کس به آن نمی‌رسد، مگر در پرتو ابتلائات و گرفتاری‌هائی که پیدا می‌کند».
د: این ماجرا درس شکیبایی به همه مؤمنان راستین، در تمام طول زندگی می‌دهد، همان صبر و شکیبایی که سرانجامش پیروزی در تمام زمینه‌هاست، و نتیجه‌اش داشتن «مقام محمود» و «منزلت والا» در پیشگاه پروردگار است.
ه : آزمونی که برای یک انسان پیش می‌آید، در عین حال آزمونی است برای دوستان و اطرافیان او، تا میزان صداقت و دوستی آن‌ها، به محک زده شود که تا چه حد وفادارند، ایوب(علیه‌السلام)، هنگامی که اموال، ثروت و سلامت خود را از دست داد، دوستانش نیز خسته و پراکنده شدند، و دوستان و دشمنان زبان به شماتت و ملامت گشودند، و بهتر از هر زمان، خود را نشان دادند، و دیدیم که رنج ایوب(علیه‌السلام) از زبان آن‌ها بیش از هر رنج دیگر بود؛ چرا که طبق مثل معروف، «زخم‌های نیزه و شمشیر التیام می‌یابد، ولی زخمی که زبان بر دل می‌زند التیام پذیر نیست».
و: دوستان خدا کسانی نیستند که تنها به هنگام روی آوردن نعمت، به یاد او باشند، دوستان واقعی کسانی هستند که در «سراء» و «ضراء» در بلا و نعمت، در بیماری و عافیت، و در فقر و غنا، به یاد او باشند، و دگرگونی‌های زندگی مادی، ایمان و افکار آن‌ها را دگرگون نسازد.
امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام) در آن «خطبه غرا» و پرشوری که در اوصاف پرهیزگاران برای دوست باصفایش «همّام» بیان کرد، و بیش از یکصد صفت را برای متقین برشمرد، یکی از اوصاف مهمشان را این می‌شمرد: «روح آن‌ها به هنگام بلا همانند حالت آسایش و آرامش است».
ز: این ماجرا بار دیگر این حقیقت را تأکید می‌کند: نه از دست رفتن امکانات مادی و روی آوردن مصائب و مشکلات و فقر، دلیل بر بی‌لطفی خداوند نسبت به انسان است، و نه داشتن امکانات مادی دلیل بر دوری از ساحت قرب پروردگار، بلکه انسان می‌تواند با داشتن همه این امکانات بنده خاص او باشد، مشروط بر این که اسیر مال و مقام و فرزند نگردد، و با از دست دادن آن، زمام صبر از دست ندهد . منبع:سایت آیت الله مکارم شیرازی
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb