رابطه میان دختر و پسر در تحلیل روانشناختی ـ قرآنی


 





 

درآمد
 

عقل و عاطفه دو نیروی ضروری برای زندگی بشری هستند که به انسان عطا شده اند. خالق هستی به اقتضای شرایط و شرح وظایف زن و مرد، آن دو را حکیمانه میان آن ها تقسیم کرده است که هر یک با تفاوت های طبیعی موقعیت های ویژه ای را برای زندگی انسانی فراهم آورند. در مورد وجود این تفاوت ها، میان روان شناسان دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. برخی می گویند: از نظر روانی بین زن و مرد تفاوت های قابل ملاحظه ای دیده می شود، به طور کلی مرد برون گراست، او فعال و مایل است بر دنیای اطراف چیره شود، در نتیجه فکر و ملموسات در او بیش از شور و احساس رشد می کند، در حالی که زن بیشتر درون گرا و غیر فعال است و احساس بر او چیره است.(1)
در مورد نوع رابطه میان زن و مرد از نظر یونگ ـ روان کاو مشهور ـ مسئله ی «جبران» مطرح است. توضیح این که: میان رابطه ی زن و مرد حالتی مکمل گونه وجود دارد تا تضاد گونه. او بیان می کند که مردان و زنان اگر در درون خود حالت های تضاد، مثلا مرد حالت زنانگی و زن حالت مردانگی، داشته باشد، نه تنها باعث جذب و عشق نمی شود بلکه باعث همرنگ شدن می گردد، از این رو، آنچه در خارج با آن رو به رو هستیم، رابطه ای تکمیلی است که توسط دوست داشتن میان دو جنس مخالف حاصل می شود و تمام کمبود های وجودی را نیز برطرف می کند.(2)
به هر حال وجود مرد و زن در کنار یکدیگر در صورتی که همراه با ارتباطی سالم به دور از اضطراب باشد، خود عاملی در برقراری اعتدال روحی ـ روانی است که باعث می شود افراد از زندگی خود لذت ببرند. آلپورت می گوید: «داشتن هدف های دراز مدت، اکنون وجود آدمی را تشکیل می دهد و شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز می سازد. «رابطه» مهم ترین نقش را در زندگی آدمی ایفا می کند. شاید هیچ یک از ابعاد تجارب زندگی انسان به اندازه ی رابطه ی دو نفر سرشار از عاطفه و هیجان نباشد؛ همچنین است توانایی در برقراری روابط محبت آمیز. از نشانه های شخصیت سالم است.»(3)

مفهوم شناسی
 

تعریف: پژوهش در رابطه با ارتباط میان فردی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربیتی بوده است. برای روشن شدن موضوع به بررسی این واژه می پردازیم.
1. ارسطو درباره ی این مفهوم چنین می گوید: ارتباط (ریطوریقا) جستجو برای دست یافتن به کلیه ی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است. ایشان مفهوم ارتباط را معادل فعالیت و عملیات های انفعالی دانسته است و بعید نیست آنچه در نظر این دانشمند بوده، ارتباط در صحنه های سیاسی و اقتصادی باشد.
2. از نگاه روان شناسان اجتماعی و دانشمندان علوم ارتباطات انسانی، ارتباط میان فردی فرایندی است که طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان گذارده می شود، یعنی همان فرایند ارسال و دریافت پیام است. طبق این تعریف، ارتباط یک مفهوم دو سویه است و بر تأثیر و تأثر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دو سویه تأکید می کند.
3. در تعریفی دیگر چنین آمده است: ارتباط میان فردی یک تعامل گزینشی نظام مند، منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر می باشد و محصول این شناخت، خلق معانی مشترک بین اعضا و طرفین ارتباط است.(1)
در تعریف سوم، انتخاب گری جزء مقومات تعریف است. این تعریف بر این تأکید دارد که نتیجه ی یک ارتباط، رسیدن به شناخت طرفینی از یکدیگر و یک پیشرفت اجتماعی می باشد. در ضمن در این گونه ارتباطات، معانی جدید و قابل قبول طرفین خلق می شود.
4. مقصود از دوستی دختر و پسر، رابطه ای نسبتاً صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی است که از طریق دیدار های مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد می شود.(2)
جمع بندی: آنچه در این مقال مورد نظر است، مطلق برخورد های میان دختر و پسر و برقرار کردن رابطه اعم از گفتاری و غیره می باشد که همراه با اهداف متفاوتی صورت می پذیرد.
از آن جا که بشر موجودی بالطبع اجتماعی است و لازمه ی جدایی ناپذیر زندگی انسان ورود به عرصه ی اجتماع و برقرار کردن تعاملات میان افراد است، در نظام ترسیم شده در قرآن کریم نیز بدان پرداخته شده و رابطه ی آن ها به عنوان دو نیمه ی مکمل هم در نظام آفرینش جایگاهی را به خود اختصاص داده است. ولی در این جا پرسشی مطرح می شود که آیا جامعه ی مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه ی اجتماع است و یا جامعه ای باز و رها شده بوده و با هرگونه ایجاد رابطه میان افراد موافق است و یا این که جامعه ی مورد نظر آن جامعه ای همراه با ارتباطی نظام مند و کارشناسی شده و هدفمند می باشد که بر اساس همین هدفمندی، احکام اجتماعی و فردی آن انشا شده است؟
در مواردی از آیات قرآن، چگونگی ارتباط میان افراد جامعه، زن و مرد، به گونه ای حکیمانه بیان شده است که با بررسی آن ها می توان درباره ی نگاه قرآن به موضوع به جمع بندی مناسبی دست یافت. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از نگاه قرآن کریم رابطه ی سالم میان زن و مرد باعث ایجاد آرامش و سکون نفس می گردد، آرامشی که تمام دانشمندان مختلف تربیتی سال ها برای رسیدن به قاعده ای که به آن بینجامد، فعالیت می کنند، ولی بر اثر
تک بعد نگری نسبت به انسان تاکنون راه حل نهایی ارائه ننموده اند. در آیه ای از قرآن کریم چنین آمده است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها»(3) در این آیه ی شریفه، رسیدن به آرامش نتیجه ی یک تعامل سالم میان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است. از سوی دیگر، از نگاه قرآن، با توجه به آیه ی یاد شده، یکی از مهم ترین اهداف خلقت بشر به دو گونه ی زن و مرد، آرامش بخشیدن و ماندگاری نسل انسانی است، از این رو، قوانین مطرح در این نظام الهی نباید با این هدف اولیه خلقت مغایر باشد، بلکه باید تکمیل کننده و در راستای این هدف تعریف و انشا شود.

طرح آیات مرتبط
 

1. «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون» (4)
این آیه ی شریف به تمام مؤمنان دستور می دهد که در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقیم بر حذر باشند. می فرماید: (ای پیامبر)، به مردان مؤمن بگو:
«چشم هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند.»
در این آیه، حفظ فرج به معنای جلوگیری از نظر افکندن به آن است.(5)ذکر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذکر معلول بعد از علت است، زیرا هر کس به چشم چرانی عادت داشته باشد، بدون شک آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گیر او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت کنند، بدون شک اثر آن که حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد .(6) در ادامه ی آیه، حکمت این حکم بیان شده که این کار برای آن ها پاکیزه تر است و این پاکیزگی هم برای فرد است و هم اجتماع. در ادامه ی بحث برای این که کسی گمان نکند خداوند راضی می شود محیط سالم اجتماع به انحطاط کشیده شود و یا روح و روان افراد دستخوش افکار ناسالم گردد، با یک جمله ی تهدیدآمیز می فرماید:
«خداوند به آنچه می سازید، آگاه تر است». تعبیر به ساختن به جای «یعملون» می تواند اشاره به بازتاب این عمل در اجتماع باشد، یعنی آنچه شما انجام می دهید، باعث بروز و ظهور یک انحراف اجتماعی است و خداوند نسبت به آن آگاهی کامل دارد.
2. «و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ....»(7)
در ادامه ی دستور به مردان، برای چگونه ارتباط برقرار کردن، روی سخن را به نیمه ی دیگر افراد اجتماع کرده و وظایف مفصل تری را برای آن ها بر می شمارد:

الف ـ «قل للمومنات یغضضن من ابصارهن»
 

این قسمت، زنان مومن را به باز داشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر می کند، زیرا نظر افکندن به محیط های شهوت آلود باعث ایجاد اختلال در سیستم عصبی شده و ذهن بیننده را برای مدتی به خود مشغول می کند و همان گونه که در آیه ی قبل بیان شد، بازتاب و آثار این عمل، زیر پا گذاشتن عفت و سلامت انسانی است.
همان گونه که گذشت، نگاه از جمله عواملی است که می تواند غریزه ی جنسی را به حرکت در آورد. «فروید» منشأ تمام بیماری های عصبی را غریزه ی جنسی می داند و تظاهرات مرضی در این گونه بیماران را فعالیت های جنسی بیمار گونه بیان می کند.(8)از دیدگاه این روانکاو، عوامل برانگیختگی میل جنسی مشتمل بر عوامل بیرونی و درونی است. فکر زیاد، دقت زیاد و بیش از اندازه بر یک موضوع جنسی از جمله عوامل درونی تحریک میل جنسی به شمار می آید، این همان چیزی است که در این آیه ی شریفه در دو کلمه ی پر مغز بیان شده است که عمل به آن بیمه شدن جامعه ی انسانی در برابر انحراف را به دنبال دارد.
از جمله عوامل بیرونی در تحریک جنسی افراد، جذبه های موجود در جنس مخالف است، به عبارت دیگر، آنچه باعث جلب نظر می شود، زیبایی جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن این زیبایی است. این لذت در نگاه، که به علت زیبایی فرد مقابل ایجاد می شود، به مرور زمان حالت صعودی پیدا می کند و اگر این حالت به ناامیدی بینجامد، چیزی جز درد و اندوه درونی را به دنبال نخواهد داشت.(9)
با توجه به این بیان معنا و هدف آیه از بیان غض بصر و حفظ فرج به نهایت وضوح می رسد و معلوم می شود که این حکم نیز در راستای همان هدف کلی خلقت که رساندن جامعه به آرامش روانی است، وضع شده است.

ب ـ «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»
 

زنان مومن باید درباره ی آشکار شدن زینت ها نهایت دقت را به کار بندند. آنچه در این مسئله مهم است و برخی مفسران نیز بر آن تأکید دارند، این است که اظهار محل زینت، مراد از نهی خداوند است نه خود زینت زیرا اظهار زینت حرام نیست، بلکه آنچه حرام است، به نمایش گذاردن محل آن هاست.(10)
علت بیان این حکم بعید نیست که ناظر به یکی از غرایز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خود آرایی» باشد. همه ی زنان به طور طبیعی به خودآرایی و دل ربایی تمایل دارند. به این مسئله در آیه ی دیگر چنین اشاره شده است:

ج ـ «و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی»(11)
 

شهید مطهری در این باره می گوید: «اما علت این که در اسلام پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، هم چنان که از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و به دام خود اسیر کند.»(12)
وجود غریزه ی تبرج و آثار آن از دید دانشمندان روان شناس نیز پنهان نمانده است. «لمبروزو» ـ روان شناس معروف ایتالیایی ـ در این باره می گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه ی خرسند شدن بسیار شدید است.» در جای دیگر می گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزو های اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله ی حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه ی خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آن ها را تحریک و روحشان را مجذوب سازد.» (13)
پس وجود غریزه ی خود آرایی در زنان امری مسلم می باشد. حال خداوند حکیم از آن جا که به این مسئله علم و آگاهی داشته و پیامد آن را در اجتماع انسانی می دانسته است، با یک حکم «منع اظهار زینت» جامعه رو به سعادت بشری را از خطر انحراف جنسی و در نتیجه بروز اختلالات روانی نجات داده است، البته در این مورد راه افراط را در پیش نگرفته و جایی را که احتمال ریبه و خطر انحراف نبوده، استثنی کرده است.

د ـ «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»
 

در ادامه ی آیه خداوند موضوع پوشش را مطرح کرده و می فرماید: باید اطراف مقنعه ی خود را بر سینه ها انداخته و فضا های خالی را پر کند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار می رود، یعنی تمام اندام زن باعث تحریک جنس مخالف می شود. فیزیولوژیست ها و روان شناسان در مقام مقایسه ی زن و مرد به این مطلب تصریح کرده و گفته اند: میان زن و مرد در تمام سلول های آن ها تفاوت وجود دارد. در توضیح آیه باید گفت:«زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است و طبعاً بیش از مرد در معرض چشم چرانی قرار می گیرد. جهت حفظ سلامت روانی جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی تأکید شده است. این که در آخر آیه می فرماید: «لعلکم تفلحون» نشانگر این مهم است که عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی به رستگاری و سعادت افراد جامعه می انجامد.» (14)

هـ ـ «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»
 

زنان مؤمن نباید به گونه ای پا بر زمین بکوبند که زینت های آن ها به صدا در آید و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. این نیز در راستای غریزه ی تبرج و خود آرایی صادر گردیده و باعث نوعی پیش گیری از اختلالات روانی در اجتماع است.
3. «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً»(15) در این آیه ی شریف، خداوند شرط دیگر را در رابطه ی میان فردی بیان می کند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر می رسد، این است که با توجه به ویژگی های خاص زنان در لطافت و ظرافت های جسمی و روحی و ... نباید در روابط اجتماعی و سازمانی، جذابیت زن واسطه ی ارتباط قرار گیرد، چه جذابیت چهره و چه جذابیت کلامی. برای رعایت این امر، قرآن کریم در این آیه چگونگی ارتباط کلامی زنان با مردان را مطرح کرده است، البته ممکن است کسی گمان کند که این آیات خاص زنان پیغمبر اسلام (ص) است، ولی این برداشت به چند دلیل مردود و آنچه مورد نظر آیه است، عمومیت حکم می باشد، زیرا اولاً: در آیه علت حکم بیان شده و توسعه و محدوده حکم، دار و مدار دلیل حکم است و دلیل مذکور در آیه دلیل عام و گسترده می باشد. می فرماید: «فیطمع الذی فی قلبه مرض» که تعمیم آن نشان می دهد احکام مذکور به زنان پیامبر (ص) اختصاص ندارد.
ثانیاً: این که خداوند زنان پیامبر (ص) را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حکم نسبت به زنان دیگر است، زیرا زنان پیامبر (ص) از لحاظ حقوقی حکم مادر مومنان را دارند، از این رو، اساساً بعد از پیامبر (ص) ازدواج با آن ها حرام است.
افزون بر آن، هیبت پیامبر خدا (ص) بر همسرانش سایه افکن است و لذا کسی جرات نمی کند خیال هوسرانی در ارتباط با آن ها در سر بپروراند، از این رو، ضعیف ترین موردی که احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح می شود، زنان پیامبر (ص) است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آن ها حکم را به طریق اولویت به همه ی جامعه سرایت داده است.(16)
در این آیه، خداوند از خضوع و طنازی زنان در گفتار با غیر محاوم که ممکن است در قالب شوخی و لطیفه گویی مصداق پیدا کند، نهی کرده است، زیرا این گونه ارتباط باعث حرکت شهوانی گردیده و افکار اجتماع را به خود مشغول می کند و همان گونه که گفته شد، برخی روان شناسان این گونه رفتار ها را باعث ایجاد فکر زیاد و دقت بیش از اندازه دانسته و معتقدند که موجب فعالیت های جنسی و در نتیجه اضطراب و تشویش روانی می گردد، و جامعه ای این چنین، بیمار، راکد و به دور از هر گونه فعالیت رو به رشدی است که با هر عامل بیرونی آسیب می پذیرد.
با توجه به این آیات که قوانین و مقررات مربوط به پوشش زن و شیوه ی رفتار او در اجتماع را مطرح کرده و نیز با توجه به احکامی که مالکیت زن را به رسمیت شناخته و بسیاری از حوادث تاریخی مستند، از زمان حکومت نبوی و علوی و دیگر ائمه که در تاریخ بیان گردیده، اصل ارتباط میان زن و مرد از نگاه قرآن امری مسلم و ثابت شده است (17) و نگاه دین نگاهی اعتدالی، و قرار دادن شرایط ارتباط به هدف جلوگیری از هرج و مرج های روحی ـ روانی اجتماع می باشد.

بررسی مؤلفه های ارتباط
 

هر ارتباطی مؤلفه هایی دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
1. برقرار کنندگان ارتباط،
2. پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباط کنندگان را روشن می کند.
3. رسانه: منظور شیوه ی خاص برقراری ارتباط است.
4. کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد.
5. انگیزه ی ارتباط: در این بحث می تواند عشق ورزی و ابراز علاقه باشد.
وجود این مؤلفه ها نشان دهنده ی ارتباطی هدفمند است.
آنچه از آیات شریف استفاده شد، شرایط برقرار کنندگان ارتباط است، ولی از فحوای این آیات فهمیده می شود که پیام ارتباط نیز نباید به گونه ای باشد که باعث تحریک شهوات جنسی گردد، زیرا در غیر این صورت هدف از وجود شرایط تأمین نمی گردد.
از برخی آیات استفاده می شود که تعدادی از شرایط یاد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضوری زن و مرد است و شرایطی مانند نوع سخن گفتن می تواند ناظر به ارتباط اعمی (حضوری و تلفنی) باشد، البته بیان حکم می تواند ناظر به محتوای ارتباطات نامه ای نیز باشد، زیرا به کار بردن جملات شهوت انگیز نیز مشمول نهی یاد شده می شود.
به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازی جامعه است لذا باید از هر گونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع می گردد خودداری شود.

نگاه افراطی به ارتباط
 

در مورد ارتباط میان دختر و پسر در محیط اجتماع و عرف مردم ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد. آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، (18) یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.(19)
در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.

پیامد دور شدن از واقعیت
 

دور شدن از واقعیت موجود میان تفاوت های فردی در بین زن و مرد و پیروی از اصول غیر متقن و تک بعد نگری افراد در میان جوامع غربی پیامد های جبران ناپذیری را برای زنان جامعه به همراه داشته است. توضیح این که:
جنبش اجتماعی دهه ی 1960 م به تغییرات بنیادی در کیان خانواده انجامید. جنبش آزادی زنان آن ها را به کار بیرون از خانه ترغیب نمود. جنبش ضد فرهنگی، رهیافت های جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه ی آن، زوج های بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی می کردند. در این زمان، خانواده های نامتعارفی از قبیل خانواده های تک والدینی و زندگی همجنس گراها به پدیده ی شایع تبدیل گردید. برخی پیامد های این خانواده ها در غرب عبارت اند از:
1. افزایش چشمگیر شمار کودکان نامشروع؛
2. افزایش چشمگیر مسائل روان پریشی بین کودکان و والدین مجرد؛
3. افزایش خشونت و آزار کودکان؛
4. افزایش مشکلات مربوط به سلامت کودکان و والدین مجرد؛
5. افزایش آسیب های آموزشی و تحصیلی؛
6. افزایش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزینه های اجتماعی آن؛
7. افزایش میزان جرایم اجتماعی.(20)
باید تذکر داد که این گونه پیامد ها، بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دولت ها تحمیل کرده است.

علت برقراری روابط دوستانه ی ناسالم دختر و پسر
 

برقراری این گونه ارتباطات فرایند عوامل گوناگونی است که برخی از آن ها عبارت اند از:

یک. ضعف بینش مذهبی
 

نوجوان یا جوانی که از لحاظ بینشی قائل به مرز بین محرم و نامحرم نیست، آمادگی بیشتری برای گرفتار آمدن در چنین دامی را دارد. این مشکل در صورتی رفع می شود که والدین به بینش دهی صحیح به فرزند رو کنند و اوامر و نواهی خود را با دلایلی همراه سازند.

دو. عدم رعایت حجاب
 

ضعف بینش مذهبی در دختران باعث بی توجهی به مسئله ی پوشش و حجاب سالم می گردد. از آن جا که غریزه ی تبرج امری طبیعی در دختران است و از سوی دیگر، دختر جوان توجهی به مهار و کنترل این غریزه از نگاه شرع ندارد بی حجابی در جامعه امری رو به رشد می گردد که پیامد اولیه ی آن چیزی جز ارتباط های غیر اخلاقی نیست.

سه. آرایش های غیر مناسب دختران
 

دختر خود موجودی جذاب و ذاتاً باعث تحریک نگاه است. اگر این شخص به آرایش ظاهری مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، این جذابیت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف می شود، و نهی شارع مقدس از نمایان کردن آرایش زنان در اجتماع، حکمی برای کنترل ارتباطات نامشروع می باشد که باید به آن بیشتر توجه شود.

چهار. وجود الگو های منحرف
 

سن نوجوانی و زمان گذر از آن، حساس ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید. در این دوران، هر نوجوان به دنبال معیار و الگویی برای رفتار خود است، و چنانچه در این الگوگیری مشورت داده نشود، ممکن است الگویی را برگزیند که او را به سوی انحراف سوق دهد. قرآن کریم نیز به این مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفی الگو های رفتاری مناسب اقدام کرده است. آیاتی که حضرت ابراهیم (ع)، پیامبر اکرم (ص) و زنان فرعون و حضرت مریم (س) را معرفی می کند، از این قبیل است.
عوامل دیگری نیز در این روند ارتباطی مؤثر است، عواملی از قبیل سهل انگاری برخی مادران و بی خبری پدران، اشتغالات فراوان والدین، وجود مشکلات عاطفی در خانواده و دلایل جنسی و زیاد شدن سن ازدواج.(21)

پیامد های دوستی ناسالم دختر و پسر
 

ارتباط هایی که از راه غیر صحیح و به دور از اصول مطرح در این گونه ارتباطات ایجاد می شود ممکن است در پی دارنده ی پیامد هایی باشد که جبران آن برای افراد ممکن نباشد. در یک نگاه اجمالی برخی از این پیامد ها را می توان چنین برشمرد:

یک. نگرانی برملا شدن این ارتباط
 

این گونه روابط از آن جا که به دور از چشم والدین برقرار شده است، در هر دو طرف یک حالت ترس و اضطراب به خاطر آشکار شدن آن به وجود می آید که می تواند در روند سالم زندگی فردی شخص تأثیری منفی بر جای گذارد.

دو. نگرانی والدین
 

این نگرانی پس از آشکار شدن ارتباط فرزند با دیگران برای آن ها حاصل می شود و باعث روان پریشی افراد خانواده می گردد و زندگی سالم آن ها را دچار نگرانی و اضطراب می کند.

سه. افت آموزشی و ترک تحصیل
 

با توجه به آزمایش های میدانی که صورت گرفته، این گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقی و افتادن به ورطه ی خیال می شود که نتیجه ی آن در اغلب موارد افت شدید تحصیل و در مواردی نیز ترک تحصیل است.

چهار. ابتلا به افسردگی
 

برقراری عاطفی این گونه روابط در سن نوجوانی از آن جا که اغلب به ازدواج نمی انجامد، فرد را دچار افسردگی می کند. اسلام با انشای حکم ازدواج موقت به عنوان حکمی ثانوی و همراه با شرایط خاص، این معضل را معالجه کرده که لازم است در این زمینه تحقیقی مستقل ارائه شود.

پنج. خودکشی
 

شش. انجام ازدواج های عشقی
 

این گونه ازدواج ها جنبه ی عقلانی ندارد و صرفاً عملی عاطفی محسوب می گردد و به گفته ی بسیاری از روان شناسان عشق اولیه معمولاً پایدار نمی ماند، از این رو، در بیشتر موارد به طلاق و جدایی می انجامد، به گفته ی مولوی:
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود

هفت. برقراری ارتباطات جنسی نامشروع
هشت. احتمال استمرار جنسی نامشروع بعد از ازدواج.(23)
 

ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم
در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود. در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.
جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»(24)
این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند.(25) بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد. در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:
1. حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی؛
2. برقراری ارتباط سالم با افراد؛
3. عدم اختلاط دختران با مردان؛
4. توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن؛
5. سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت؛
6. نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان.
آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مؤمن باشد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. روانشناسي عشق ورزيدن، اينياس لپ، ترجمه ي کاظم سامي و محمود رياحي، ص 26 انتشارات چاپ پخش.
2. همان.
مجله ي معرفت، مقاله ي «سلامت روان در پرتو التزام عملي به آموزه هاي ديني»، محمد مهدي صفورايي پاريزي و سليمان قاسمي، ش 97 سال چهاردهم.
3. مجله ي کتاب زنان، «اسلام و روابط دختر و پسر»، علي زينتي، ش 24، سال 1383.
4. تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران، دکتر علي اصغر احمدي، ص 69.
5. روم/ 21.
6. نور/ 20.
7. نک: الميزان، ذيل آيه 30 نور.
8. التحقيق في کلمات القرآن، حسن مصطفوي، ج 7، ص236.
9. نور/ 31.
10. رفتار هاي جنسي انسان، دکتر علي اسلامي نسب، ص 64 و 65.
11. همان.
12. الميزان.
13. احزاب، 33.
14. مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج 19، ص 436.
15. مجله ي معرفت، «حيا و خودآرايي و نقش آن ها در سلامت رواني زن»، عباس رجبي، ش 87.
16. بررسي تاريخ منزلت زن از ديدگاه اسلام، دکتر ثريا مکنون و مريم صانع پور، ص 204.
17. احزاب، 32.
18. مديريت در اسلام، دکتر ولي الله نقي پورفر، ص 221.
19. بررسي تاريخي منزلت زن از ديدگاه اسلام و ...، همو، ص 81.
20. تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر، همو، ص 69.
21. روزنامه ي کيهان، «تصوير قرآن از جوامع نابهنجار»، عليرضا نوبري. ش 18395، تاريخ 10 آذر 84.
22. مجله ي کتاب زن، «افول خانواده در آمريکا و انگليس»، ترجمه و تدوين سيد محمد کمال سروريان. ش 26، زمستان 1383، س هفتم.
23. ماهنامه ي اصلاح و تربيت، «بررسي تحليلي از روابط دختر و پسر»، دکتر محسن ايماني، ش 29.
24. همان.
25. قصص، 25.
26. تفسير نمونه، ج 16، ص 34.
 

منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.