گلگشتي در الطراز (3)


 

نويسنده: محمود ملکي (1)




 

قرينه هاي منفصل
 

منشأ قرآن و سنّت يکي است. از اين رو، براي فهم حديث مي توان از آيات قرآن بهره گرفت. چرا که از معصوم (عليه السلام) نقل شده است که هر آنچه را از سخنان ما شنيديد، به قرآن عرضه کنيد؛ اگر موافق قرآن نبود، آن را دور بيندازيد که از ما نيست. همچنين، براي تفسير و شرح حديثي، از احاديث ديگر مي توان استفاده کرد. پس اين نکته مسلم است که قرآن و احاديث با هم هماهنگ و همسو هستند. سيد علي خان کبير نيز از اين دو قرينه استفاده کرده است و حتي استفاده از احاديث به ظاهر معارض را هم در دستور کار خود قرار داده است:

1. آيه
 

ايشان در توجيه حديث اميرالمومنين (عليه السلام) که آن حضرت، به سبّ خود اجازه داده است، از قرآن بهره مي برد و مي گويد:
و الغرض أنّه رخّص في سبه عند الإکراه؛ لإمکان إيقاعه بلا اعتقادٍ، کما قال تعالي "إلّا من اکره و قلبه مطمئن بالايمان. (نحل: آيه ي 106)
مقصود آن است که آن حضرت هنگام اکراه، به ناسزاي به خود اجازه داده است؛ چرا که امکان سب، بدون اعتقاد به محتواي آن، وجود دارد چنانکه خدا فرموده است: "مگر آن که به ناخواه وادار شود [که سخني خلاف ايمانش بگويد] در حالي که دلش به ايمان آرام است." (الطراز الاول: ج 1 ص 29)

2. روايات هم خانواده
 

استفاده از روايات مشابه و داراي يک موضوع، براي فهم حديث بسيار کارساز است که عالمان، هميشه بدان توجه داشته اند. مرحوم سيد علي خان هم با بهره گيري از اين گونه روايات، حديث را شرح مي دهد. درباره ي حضرت موسي (عليه السلام) آمده است که «أمّا موسي فجعد» ممکن است در اولين نظر، اين معنا از روايت به ذهن برسد که موي ايشان پيچيده بوده است؛ ولي سيد، آن را داراي بدني جسيم معنا کرده است نه به معناي خلاف موي نرم؛ زيرا روايت شده است که موي او نرم و فروهشته بود (همان: ج، ص 281).

3. توجه به حديث به ظاهر معارض
 

اگر ميان دو يا چند روايت، تعارض و تنافي در نظر عرف مستقر نباشد، بلکه يکي از دليلها، قرينه اي بر تفسير مقصود شارع براي دليل ديگر باشد، در اين صورت، بايد بين هر دو جمع کرد چنانچه سيد در روايت ذيل همين گونه عمل کرده است:
"أفضل الصدقة جُهدُ المقل" بالضم اي قدرته و استطاعته و لا ينافيه حديث "أفضل الصدقة ما کان عن ظهر غني" إذ لابدَّ للمتصدق من غني ما، إمّا غني النفس ثقةً بالله، أو غني المال الحاصل بيده، و الأوّل أعلي اليسارين.
"برترين صدقه جهد بينواست" يعني توان و قدرت او؛ و اين، با حديث برترين صدقه آن است که از روي توانگري باشد" منافات ندارد؛ زيرا صدقه دهنده بايد حداقل بي نيازي را داشته باشد: يا بي نيازي نفس، به خاطر اعتماد به خدا و يا بي نيازي مالي که دسترنج وي باشد؛ و اولي آسان تر است (همان: ص 305)

توجه به دانش هاي بشري در فهم معناي حديث
 

دانستن دانش هاي بشري گوناگون، در فهم حديث راهگشا است و فهم آنها مي تواند باعث تبيين و ابهام زدايي از حديث شود. برخي از علومي که از آنها در راستاي امر فوق استفاده شده، به قرار زير است:

1. جغرافي
 

شناخت مکان هاي نام برده شده در حديث، ابهام را از آن مي زدايد و ما را به فهم روشن تري از حديث رهنمون مي سازد. سيد، نيز به اين نکته واقف است و از آن استفاده مي کند. وي در بيان روايتي که مکاني به نام «جُعدان» در آن آمده، آنجا را کوهي ميان ينبُع و عيص دانسته که همان بيابان ازرق است (همان: ص 293).

2. علم پزشکي
 

سيد علي خان، گاه در شرح حديث از دانش پزشکي استفاده کرده است. به عنوان نمونه، در حديثي آمده است: «کره مباحتة الماء» سيد، حديث را کراهت نوشيدن آب، قبل از ته نشين شدن معنا کرده که قبل از نوشيدن چنين آبي بايد کمي نان يا خرما بخورد؛ زيرا آب اين چنيني، براي معده ضرر داشته، سبب استسقاست و طبيبان گفته اند که نوشيدن چنين آبي با معده ي خالي مضر است، مگر در تابستان براي کسي که گرم مزاج است يا در زمان طاعون (همان: ج 3ص 179).

و. آگاهي از موانع فهم حديث
 

پرهيز از خلط لغت با اصطلاح
 

اصطلاح يعني اتفاق گروهي بر لفظي معين که از معناي لغوي اش جدا شده است و ميان اين دو معنا، تناسبي وجود دارد. پس لازم است در هر متني، بويژه حديث، به اصطلاحات توجه شود تا با معناي لغوي خلط نشود. ايشان در هر ماده، عنوان الاصطلاح را قرار داده است تا معناي لغوي را از اصطلاح تمايز دهد و معناي اصيل، از معناي مختص به گروهي از مردم، خلط نشود. به عنوان مثال، در ماده ي جهد به اصطلاح الاجتهاد اشاره مي کند و آن را اين گونه معنا مي کند:
الاجتهاد: استفراغ الفقيه وُسعَه ليحصل له ظنُّ الحکم الشرعي.
اجتهاد نهايت تلاش فقيه است تا ظن شرعي براي او حاصل شود (همان: ج 5 ص 306).
ولي درباره ي معناي لغوي اجتهاد مي نويسد:
اجتهد في الامر: بذل وُسعَه و طاقته في طلبه ليبلغ نهايته، کتجاهد و [اجتهد] الشيء: بلغ أقصي ما يمکن منه (همان: ص 302).

آگاهي از تصحيف
 

شناخت تصحيف و تصحيح کلمه ي مُصَحَّف، راهنمايي است به سوي فهم بهتر حديث. سيد علي خان نيز براي شناسايي موارد تصحيف شده، سعي وافري از خود بروز داده و آن موارد را شناسانده است. مانند:
1. از امام کاظم (عليه السلام) روايت شده است که فرمود: "و يجزي الغسل للجمعة کما يکون للزواج؛ کيفيت غسل جمعه همانند غسل جنابت است (روضة المتقين: ج 1ص 290). ولي نسخه هاي اين روايت، مختلف است و در برخي نسخه ها، للرواح (من لا يضحره الفقيه: ج 1 ص 112) ضبط شده است. سيد علي خان اين ضبط را تصحيف للزواج مي داند (الطراز الاول: ج 4 ص 117).
2. در روايتي چنين آمده است: "نهي أن يُدبِّحَ الرجلُ في صلاته کما يُدبِّحُ الحمارُ؛ رسول خدا نهي کرد از اينکه انسان سرش را در رکوع از پشتش پايين تر قرار دهد چنانکه الاغ چنين مي کند." سيد در اينجا تذکر مي دهد که آناني که اين حديث را يذبح يا يدبج روايت کرده اند، به تصحيف گرفتار شده اند (همان: ص 301).

منابع الطراز: غريب الحديث و غريب القرآن
 

از موفقيت هاي يک نويسنده، آگاهي از آثار پيشينيان و استفاده بجا از آنها و تکميل آنها در تأليف اثر جديد است. هيچ دانشمندي اثري ماندگار پديد نياورد مگر آن که توانسته باشد بر شانه دانشمندان پيشين قدم گذارد و با رعايت امانت و دقت، اثر جديدي عرضه نمايد. مرحوم سيد علي خان به خوبي توانسته بر اين امر فائق آيد. او در نگاشتن الطراز در دانش غريب الحديث از آثار زير بهره برده است:
غريب الحديث ابوعبيده قاسم بن سلّام، غريب الحديث ابن قتيبه، غريب الحديث خطابي، غريب الحديث هروي، غريب الحديث ابن جوزي، الفائق في الحديث، مجمع البحرين، المفردات راغب اصفهاني، النهايه ابن اثير، اصلاح المنطق، تهذيب الاسماء و اللغات نووي، صحاح اللغة، المحکم و المحيط الاعظم، المغرب، البيان و التبيين، ربيع الابرار، عروس الافراح في تلخيص المفتاح، مجمع الامثال، حياة الحيوان و بسياري ديگر از کتب حديثي، تاريخي، تراجم و تفاسير.
اما در اين ميان، وي در دانش غريب الحديث توجه ويژه به مجمع البحرين دارد. اعتماد ايشان بر مجمع البحرين چنان است که گاهي در شرح فقره اي از حديث، شرح مجمع البحرين را
بدون هيچ تغييري نقل مي کند. مثلاً در شرح "لا أرزا من فيئکم درهماً" مي نويسد: "لا أنقص منه شيئا و لا درهماً (همان: ج صفر ص 329) که همين توضيح در مجمع البحرين (مجمع البحرين: ج 1ص 183) آمده است.

نتيجه
 

الطراز يکي از منابع دانش غريب الحديث به شمار مي رود. سيد علي خان مدني در اين کتاب به نقد و استدراک بر منابع پيشين پرداخته است. ايشان در اين کتاب، از رياض السالکين (شرح خويش بر صحيفه سجاديه) و مجمع البحرين بهره برده و براي فهم حديث سيري منطقي را پيموده است. بدين گونه که ابتدا به دنبال يافتن نسخه هايي از يک حديث است تا از شناخت تصحيف به تصحيح برسد. صرف و دانش لغت را براي تفسير مفردات حديث، به کار مي گيرد. از علوم نحو و بلاغت براي فهم ترکيبات استفاده مي کند.همچنين به قرينه هاي متصل مانند دلالت سياقي و سبب ورود توجه کرده است. از قرينه هاي منفصل همچون آيات و روايات مشابه و حتي معارض هم براي شرح حديث سود جسته است. از علوم و دستاوردهاي انساني مانند جغرافي، تاريخ، تراجم، پزشکي و شروح ديگران براي تبيين بهتر روايات بهره گرفته است.
ايشان از موانع فهم حديث آگاه است. از خلط با اصطلاح پرهيز مي کند. با کلمات مُصحَّف آشنا است. وي در «الاثر» الطراز از منابع بسياري بهره برده است. کتابهاي مفردات قرآن، غريب الحديث، لغت، کتاب هاي حديثي شيعه و سني، تاريخ، تفسير، رجال، ادل، فقه، طب و حيوان شناسي از عناوين مورد استفاده ايشان است.
پي نوشت ها:
1.دانش آموخته ي مقطع کارشناسي ارشد دانشکده علوم حديث قم.

1. قرآن کريم
2. اصول کافي، محمّد بن يعقول کليني، مترجم: محمّد باقر کمره اي، قم: اسوه، 1375ش.
3. امل الآمل، محمد بن الحسن الحر العاملي، بغداد، مکتبة الاندلس، 1385 هـ .
4. تذکرة الفقهاء، حسن بن يوسف بن مطهر اسدي علّامه حلي، تحقيق: گروه پژوهش مؤسسه آل البيت (عليه السلام)، قم: موسسة آل البيت (عليه السلام) لاحياء التراث.
5. خاتمة مستدرک الوسائل، ميرزا حسين نوري، قم، موسسة آل البيت (عليه السلام) لاحياء التراث، اول، 1414 هـ .
6. الذريعة إلي تصانيف الشيعه، شيخ آقا بزرگ تهراني، بيروت، دارالاضواء، سوم، 1403هـ .
7. روش فهم حديث، عبدالهادي مسعودي، تهران: سمت و دانشکده علوم حديث، 1384ش.
8. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، علّامه محمّد تقي مجلسي، تحقيق: سيد حسين موسوي کرماني و شيخ علي پناه اشتهاردي و سيد فضل الله طباطبايي، تهران: کوشانپور، 1406 هـ .
9. سير تدوين غريب الحديث، عبدالهادي مسعودي، علوم حديث، ش 13 پاييز 1378 ش.
10. شرح المختصر، سعد الدين تفتازاني، قم: دارالحکمه، 1377 ش.
11. الطراز الاول و الکناز لما عليه من لغة العرب المعول، سيد علي خان مدني شيرازي، مشهد، موسسة آل البيت (عليه السلام) لاحياء التراث، اول، 1426 هـ تا 1428 هـ .
12. الطراز لأسرار البلاغة و علوم حقائق الإعجاز، يحيي بن حمزه علوي، بيروت: مکتبة عنصريه، 1423 هـ .
13. مبلغ النظر في حکم قاصد الأربعة من مسائل السفر، سيد مهدي بحر العلوم، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، اول، 1423 هـ . (در ضمن کتاب مفتاح الکرامة ج 10 از ص 333 إلي ص 435).
14. مجمع البحرين و مطلع النيرين، فخرالدين طريحي، تصحيح: سيد احمد حسيني، تهران: مرتضوي، 1416هـ .
15. مقابس الأنوار و نفائس الأسرار في أحکام النبي المختار و عترته الأطهار، شيخ اسد الله کاظمي تستري، بي جا، بي تا.
16. نبرد جمل، حسن شانه چي، قم: دليل ما، 1381ش.
17. النهاية في غريب الحديث و الاثر، مجد الدين أبي السعادات المبارک بن محمّد ابن الاثير الجزري، تحقيق: أبوعبدالرحمه صلح بن محمّد بن عويضه، بيروت، منشورات محمّد علي بيضون دارالکتب العلمية، بي تا.

منبع:نشريه حديث انديشه، شماره7