مدارک از ياد رفته (2)


 

نويسنده: استل وِلَن
مترجم: مهدي اسلامي (1)



 

کتيبه هاي قرآني
 

1. کتيبه هاي موجود در قبة الصخرة
 

اولين مدارک [دال] بر وضعيت متن قرآن در قرن اول هجري، دو کتيبه ي طولاني در کاشي هاي لعابي و طلايي است که نماهاي دروني و بروني گذرگاه هشت ضلعي قبة الصخرة در اورشليم را احاطه کرده اند. (2) اين کتيبه ها هنوز به طور کامل باقي مانده اند، جز آن که نام مأمون عباسي، جايگزين نام عبدالملک بن مروان شده است، اما مأمون تاريخ تأسيس را که به وسيله ي سلف او (عبدالملک) گنجانده شده بود، تغيير نداد. اين مطلب اثبات مي کند که کتيبه ها واقعاً در عهد عبدالملک نگاشته شده اند.
متن اصلي کتيبه، ترکيبي است از مناجاتي مختصر همراه با يک سري از تعابيري از آنچه در حال حاضر بخش هاي مختلفي از قرآن هستند و همه ي آنها به موضوع واحدي - به مبارزه طلبيدن اصول عقايد مسيحيان در شهر اصلي زيارتي آنان - مرتبط هستند.
اين متن در اصل به عنوان کتيبه اي واحد به وسيله ي مکس وان برکم خوانده شد که (وي) با نماي بيروني گذرگاه شروع کرد و آنگاه تابلوي بنا را در وسط کتيبه قرار داد که ظاهراً به دنبال آن، آيات قرآن در نماي داخلي گذرگاه مي آيد. اين ترتيب، بدون هيچ شبهه اي به وسيله ي بيشتر دانشمندان بعدي پذيرفته شد. ترتيب وان برکم با ترتيب طبيعي کتيبه هاي ساختماني اسلامي که در آنها تابلوي تأسيس در پايان کتيبه واقع مي شود، تناقض دارد.
در واقع متن روي کاشي، بايد به عنوان دو کتيبه ي مجزا به رسميت شناخته شود، همانطور که «کريستل کسلر» آنها را استنساخ کرد. واضح است که مجموعه ي آيات قرآن در نماي بيروني گذرگاه ، پيام اصلي کتيبه را در بر دارد. کتيبه ي بيروني، در ابتدا توسط کساني که وارد ساختمان مي شوند ديده مي شود؛ کساني که ممکن است فقط قطعه ي مستقيم (نزديک ترين قطعه) را بخوانند، اما متن اصلي که در نماي دروني گذرگاه است، قرار بوده که به صورت کامل توسط کساني که از آن مکان وارد شده بودند، خوانده شود که آن، شامل گردشي در قسمت مدور وسط است.
اين کتيبه در بخش جنوبي هشت ضلعي با بخشي به عنوان شهادت دادن شروع مي شود؛ يعني اظهار ايمان [به خدا]، به همان شکلي که در سکه ي عبدالملک (سکه اي که عبدالملک ضرب کرد) در پنج سال بعد رايج شد، و به دنبال آن گزيده هايي از بخش هاي مختلف قرآن، طبق قرآن موجود امروزي، مي آيد.
« بسم الله الرحمن الرحيم* لا اله الا اله وحده لا شريک له (آغاز شهادت)، له الملک و اله الحمد يحيي و يميت و هو علي کل شيءٍ قدير (ادغامي از آيه ي اول سوره ي تغابن و آيه ي دوم سوره ي حديد)، محمد عبده و رسوله (عبارتي متفاوت براي تکميل شهادت)، ان الله و ملائکتهُ يصلون علي النبي يا آيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (آيه ي 56 سوره ي احزاب به طور کامل).
درد و رحمت خدا بر او باد و اميدواريم که خدا او را رحمت کند . (رحمتي که در متن قرآني موجود نيست)، يا اهل الکتاب لا تغلوا في دينکم و لا تقولوا علي الله الا الحق انما المسيح عيسي ابن مريم رسول الله و کلمته القاها الي مريم و روح منه فامنوا بالله و رسله و لا تقولوا ثلاثة انتهوا خيراً لکم.
انّما الله اله واحدٌ سبحانه ان يکون له ولد له ما في السماوات و ما في الارض و کفي بالله وکيلاً * لن يستنکف المسيح ان يکون عبدالله و لا الملائکة المقربون و من يستنکف عن عبادته و يستکبر فسيحشرهم اليه جميعاً (آيه 171 و 172 سوره ي نساء به طور کامل) و ...، اللهم صل علي محمد و اله و علي عيسي بن مريم و السلام عليه يوم يولدُ و يوم يموتُ و يوم يبعثُ حياً (سوره ي مريم (3) آيه ي 33 با تغيير از اول شخص به سوم شخص) (4)
ذلک عيسي ابن مريم قول الحق الذي فيه يمترون * ما کان لله ان يتخذ من ولدٍ سبحانه اذا قضي امراً فانما يقول له کن فيکون (سوره ي مريم آيات 34 و 35 به طور کامل)، ان الله ربي و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقيم (سوره ي مريم آيه ي 36 به استثنا واو آغازين)، شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزيز الحکيم * ان الدين عند الله الاسلام و ما اختلف الذين اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغياً بينهم و من يکفر بآيات الله فان الله سريع الحساب (سوره ي آل عمران آيات 18 و 19 به طور کامل).
کتيبه هاي بيروني نيز در طرف جنوبي اينگونه آغاز مي شود:
« 1- بسم الله الرحمن الرحيم * لا اله الا الله وحده لا شريک له (آغاز شهادت)، قل هو الله الحد * الله الصمد * لم يلد و لم يولد* و لم يکن له کفواً احد (سوره ي اخلاص به صورت کامل به استثناي بسمله ي آغازين)، محمد رسول الله (تکميل شهادت آغازين)صلي الله عليه (صلوات).
2- بسم الله الرحمن الرحيم * لا اله الا الله وحده لا شريک له محمد رسول الله (شهادت کامل) ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (سوره ي احزاب آيه ي 56).
3- بسم الله الرحمن الرحيم * الحمدلله الذي لم يتخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له ولي من الذَّل و کبره تکبيراً (سوره ي اسراء آيه ي 111 به جز «و قل» آغازين) محمد رسول الله (تکميل شهادت)، درود و رحمت خدا و ملائکه و تمامي پيامبران بر او باد و اميدواريم که خدا او را رحمت کند. (صلوات).
4- «بسم الله الرحمن الرحيم * لا اله الا الله وحده لا شريک له (آغاز شهادت)، له الملک و له الحمد يحيي و يميت و هو علي کل شيءٍ قدير (ادغامي از آيه ي اول سوره ي تغابن و آيه ي دوم سوره ي حديد)، محمد رسول الله (تکميل شهادت)، درود و رحمت خدا بر او باد و اميدواريم که خداوند شفاعتش را در روز جزا براي مومنين قبول کند، (سلام و صلوات).
5- بسم الله الرحمن الرحيم * لا اله الا الله وحده لا شريک له محمد رسول الله (شهادت کامل) درود و رحمت خدا بر او باد (صلوات).
6- بنده ي خدا عبد (الله امام المأمون امير) (5) المومنين اين قبه را در سال 72 ساخت. اين شاء الله خداوند از او پذيرفته و از او راضي باشد. امين رب العالمين الحمدلله. تابلوي بنا.»
اين عبارت قرآني با تغييراتي اندک، متن کنوني قرآن استاندارد چاپ قاهره را منعکس مي کند و احتمالاً وجود چنين کتيبه هايي بود که مينگانا را راهنمايي کرد تا پيشنهاد بدهد که تدوين اوليه ي قرآن در خلال خلافت عبدالملک - نه خلافت عثمان - اتفاق افتاد.
در حقيقت حيرت آور است که هر چند اين کتيبه ها در قبة الصخرة براي دانشمندان به مدت پيش از يک قرن شناخته شده اند و به طور مکرر موضوع تفسير و واکاوي بوده اند؛ اما توجه اندکي به عناصر تشيکل دهنده ي آن کتيبه ها صورت گرفته است. در نماي دروني هشت ضلعي اظهار ايمان با آيات ادغام شده دنبال مي شود؛ آياتي که قدرت خدا را توصيف مي کنند. آنگاه پيامر معرفي مي شود با صلواتي که هر چند مستقيماً از قرآن نقل نشده؛ اما آن صلوات به وضوح در سال 72 استفاده مي شده است. در ادامه توصيه اي براي مسيحيان بيان مي شود که عيسي يک پيامبر و بشر بود و سپس اين نکته که خداوند براي خودش کافي است، نهايتاً فرماني مي آيد براي تسليم همگان نسبت به اراده ي او (خدا) و تهديد و مجازات براي کساني که تسليم نمي شوند.
مطابق اظهارات کسلر، کتيبه در نماي بيروني حاوي شش بخش است که به وسيله ي تزئينات جدا گشته اند که آخرين آنها تابلوي بناي واقعي به شمار مي آيد. هر يک از پنج بخش کتيبه با بسمله آغاز مي شود، در هر يک از چهار بخش اول ابتدا شهادت مرسوم در زمان اموي مي آيد و در ادامه يک آيه ي قرآنِ آراسته شده به گونه اي که يک جمله ي مستقل و سازگار را تشکيل بدهد، پس از آن صلوات بر پيامبر مي آيد. در بخش پنجم يک شهادت کامل به تنهايي ذکر مي شود. هر يک از اين بخش ها يک ترکيب مينياتوري هستند که در برگيرنده ي موضوع اصلي کتيبه در نماي دروني هم هستند.
درون اين بافت، تغييراتي اندک مربوط به متن براي هماهنگي معنايي ارائه شده اند؛ چنين تغييراتي در متن استاندارد قرآن به منظور بيان موضوعي خاص در کتيبه هاي اسلامي مقبول بوده است. گرچه تلاوت حقيقي قرآن سرسختانه کنترل مي شد، حتي کتيبه هايي که تاريخ بسيار بعدتر دارند؛ در زماني که مسئله اي درباره ي متن تثبيت شده ي قرآن مطرح نبود، آن کتيبه ها نيز چنين تغييراتي را در بر دارند. مشکل است بپذيريم قرآن در زمان عبدالملک يا بعدتر تدوين شده باشد، اما از روال و چگونگي آيات در اين کتيبه که در همان دوره تنظيم شده، متأثر نشده باشد. به نظر مي رسد که به طور خاص بعيد است که ترکيب عبارات آيه ي 1 سوره ي 64 و آيه ي 2 سوره ي 57 که دوباره تکرار شده؛ در واقع يک عبارت بوده و بعدها (در زمان تدوين) دو تکه شده و در دو قسمت مختلف قرآن، گنجانده شده باشند.
با وجود اين، انواع تغييرات جزئي مذکور از قبيل کنار هم قرار دادن عبارات متمايز، ادغام، تغيير ضماير اشخاص و نيز گاه گاه حذف عباراتي کوتاه از آيات، اينها همه سبب شد تا «پاتريشا کرونه» و «مايکل کوک»، ارزش کتيبه هاي روي کاشي در قبة الصخرة را به عنوان شواهدي براي شکل ادبي متن قرآن به عنوان يک کل در همان زمان اوليه، زير سوال ببرند.
به نظر مي رسد آنها به خاطر دو کتيبه ي معاصر بر روي الواح مسي چکش کاري شده که در نماي بيروني سردر بالاي درهاي داخل در ورودي هاي شرقي و شمالي نصب شده اند، دچار ترديد شده اند. در کتيبه هاي کاشي کاري شده يک هماهنگي تقريباً کامل با متن قرآن وجود داشت؛ از سوي ديگر، يک اختلاف شديد با متن قرآن بر روي الواح مسي وجود دارد.
بررسي و واکاري دقيق تر الواح مسي نشان مي دهد که مسئله يک انحراف يا تغيير شديد نيست؛ بلکه يک کتيبه در اصل قرآني نبوده و کتيبه ي ديگر ترکيبي است از تکه هاي قرآني و تفسيرهايي (توضيح ها) که فقط به عنوان دست کاري از متن شناخته شده (تثبيت شده ي) قرآن معنادار خواهد بود. الواح مسي به ترتيب 7 و 4 سطر از کتيبه هاي اصل در دوره ي اموي را در بردارند. در هر مورد باقيمانده ي متن - که بدون شک کتيبه ي بناي اصلي به نام عبدالملک را نيز شامل مي شود - با يک تکه متن الحاقي که نام المأمون روي آن حک شده، جايگزين شد؛ جايگزيني اي نظير انتهاي کتيبه ي موزائيکي بيروني. در مورد اول، لوحه ي روي ورودي شرقي، خطوط باقيمانده ي آن - که در زير به وسيله ي پاراگراف هاي ناقص نشان داده شده است - از کتيبه ي اصلي هستند و متن زير را در بر دارند.
«بسم الله الرحمن الرحيم (بسمله)، الحمدالله الذي لا اله الا هو (تحميد)، الحي القيوم، مالک السموات و الارض، نور السموات و الارض، قائم (عمود) السموات و الارض، احد، ابدي المستعان (مجموعه اي از صفات خداوند)، لم يلد و لم يولد * و لم يکن له کفواً احد (سوره ي اخلاص آيات 3 و 4) ، مالک الملک توتي الملک من تشاءُ و تنزعُ الملک ممن تشاءُ (سوره ي آل عمران آيه ي 26)، لک الملک و اليک المصير رب العزة الرحمن الرحيم (عباراتي براي حمد و ستايش)، کتب علي نفسه الرحمة (سوره ي انعام آيه ي 12)، و رحمته وسعت کل شيءٍ (سوره ي اعراف آيه ي 156 با تغييري از اول شخص به سوم شخص)، انّه هو الکبير المتعال (عبارتي براي حمد و ستايش)» ... و در ادامه عبارات ديگري که در متن قرآن موجود نيست، مي آيد.
اسلوب کتيبه ي سردر شمالي، همانند کتيبه ي سردر شرقي است، با اين تفاوت که در آن عبارات قرآني بيشتري به کار رفته است.
«بسم الله الرحمن الرحيم (بسمله)، الحمدلله الذي لا اله الا هو (تحميد)، الحي القيوم، لا شريک له، أحد، ابدي المستعان (صفات خداوند)، لم يلد و لم يولد *
و لم يکن له کفواً احد (سوره ي اخلاص آيات 3 و 4 مطابق با آنچه در کتيبه ي سردر شرقي آمده بود)، محمد عبدالله (جمله ي مقدماتي) و رسوله هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون (سوره ي صف آيه ي 9 با معرفي ضمير موصول مقدماتي)، آمنّا بالله و ما انزل الينا ... و ما أوتي النبيون من ربهم لا نفرق بين احد منهم و نحن له مسلمون (سوره ي بقره آيه ي 136 يا سوره ي آل عمران، آيه ي 84 با تغيير در شخص و حذف قسمت مياني آيه جايي که ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، أسباط، موسي و عيسي ذکر شده است)، صلي الله علي محمد عبدالله و رسوله و صلوات الله عليه و رحمة الله و برکاته و غفرالله له و ... (صلوات).»
نويسنده در ادامه توضيح مي دهد که الواح مسي، انحراف از متن جاري استاندارد قرآن ارائه نداده اند، بلکه آنها به شيوه ايي از کاربرد عبارات قرآني و عبارات آشنايي ديگر، گونه اي از تفسيري قرآن، اشارات و کناياتي در پيام هاي قابل هضم، خطبه ها - چه خطبه هاي حقيقي از اشخاص و چه خطبه هاي غير واقعي - مربوط مي شود. وي در ادامه دو نمونه از اين دست گزارش هاي تاريخي را به نقل از طبري، بيان مي کند:
1- درخطبه اي که ظاهراً براي مردم خناصره در شمال سوريه، در سال 101 ايراد شده، عمر بن عبدالعزيز، اين عبارت را در سخنراني خود گنجاند: «ايها الناس انکم لم تخلقوا عبثا و لم تترکوا سدي» (تاريخ الطبري: ج 6 ص 570) اشاره ايي آشکار به قرآن، سوره ي قيامت (6) آيه ي 36. (تغيير از غايت به مخاطب).
2- يک نمونه ي گسترده تر براي عبارت مشابه در قبة الصخرة، بخش اول خطبه اي است که داود بن عيسي حاکم مکه در سال 196 ايراد نموده است.
الحمدلله مالک الملک، يؤتي الملک من يشاء، و ينزع الملک ممن يشاء، و يعز من يشاء و يذل من يشاء، بيده الخير و هو علي کل شيءٍ قدير (سوره ي آل عمران آيه ي 26 با تغيير از مخاطب به غايب)، و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له، قائماً بالقسط لا اله الا هو العزيز الحکيم (سوره ي آل عمران آيه ي 18 با تغيير از غايب به متکلم همراه با حذف ملائکه و أولو العلم به عنوان شهادت دهندگان به وحدانيت خداوند) و أشهد أن محمداً عبده و رسوله أرسله بالدين و ختم به النبيين (بيان بيشتري از ايمان) و جعلهُ رحمةً للعالمين (سوره ي انبيا، آيه ي 107 با تغيير از مخاطب به غايب) (تاريخ الطبري: ج 8 ص 439).
تمرکز دقيق بر متن قرةآن و تلاش هاي مستمر براي تثبيت نسخه ي استاندارد بدون انحراف در طول تاريخ اسلام، ادامه يافت. اما در طرف ديگر سنت استفاده و تغيير متن، براي تنوع و اهداف بلاغي (بياني) بود؛ چنين کاربرد خلاقانه، از پيوندها و ارتباطات آشنا با متون مقدس، مختص الاسلام نبوده و در حقيقت اگر چنين سنتي گسترش نمي يافت، تعجب برانگيز بود. به هر حال کاربرد اين سنت و شيوه حاکي از اين است که مستمعين و قاريان، متن قرآن را به خوبي مي شناختند و همين دليلي است محکم که قرآن در دهه ي آخر قرن هفتم ميلادي، در دسترس همگان بوده است.
کتيبه هاي موجود در قبة الصخرة، نبايد به عنوان شاهدي از پايبندي دقيق يا انحراف از شکل لفظي متن قرآن نگريسته شوند؛ بلکه آنها خطبي کوتاه يا بخش هايي از يک خطبه (خطبه ي واحد) خطاب به مستمعيني بود که اشارات و ارجاعات کوتاه را مي فهميدند، اشاراتي براي انتقال پيام خاص عبدالملک. بنابراين آنها (اشارات قرآني) مقدمه اي ازيک روشي گسترده در کاربرد خلاقانه ي متن قرآن براي اهداف جدلي بودند.
به علاوه عبارات قرآني مختصر بر روي سکه ها از زمان اصلاحات عبدالملک، در سال 77 هجري تا پايان اين سلسله در سال 132 نيز نمونه اي ديگر از چنين کاربردي به شمار مي روند. در روي اين سکه ها، علاوه بر شهادت بر يگانگي خداوند، آيات اول تا سوم و گاهي چهارم سوره ي توحيد بدون «بسمله» و «قل» و بخشي از آيه ي 33 سوره ي توبه، با تغييراتي جزئي در قرائت آيه، به گونه اي که آيه به تنهايي معنا دهد - «هو أرسله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله»- ضرب شده اند. به موازات (موازي با) کتيبه هاي موجود در قبة الصخرة اين قطعه ها به وضوح مقصود آنها، اعلام برتري و تفوّق دين جديد يعني اسلام بر دين مسيحيت به طور خاص بوده است.

پي نوشت:
 

*اين مقاله از سوي آقاي مهدي اسلامي ارايه گرديده و هر چند ديدگاه نقادانه اي نسبت به مسئله ي جمع قرآن دارد، اما آگاهي هاي مناسبي از کارهاي مستشرقان در اين زمينه، در اختيار مي نهد. گفتني است نقد اين مقاله در مقاله اي با عنوان «نگاهي به مقاله مدارک از ياد رفته» در سايت موجود است.
1. دانش آموخته ي کارشناسي ارشد دانشکده ي علوم حديث.
2. دو کتيبه ي طولاني که دور تا دور ساختمان هشت ضلعي قبة الصخرة را از خارج و داخل پوشانده است.
3. متن آيه چنين است: والسلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا. (م)
4. منظور نويسنده تغيير از متکلم به مغايب مي باشد. (م)
5. عبارت داخل پرانتز توسط مأمون اضافه شده است.
6. ايحسب الانسان ان يترک سدي؛ آيا انسان پندارد که بيهوده رها مي شود؟.
 

منبع:نشريه حديث انديشه، شماره7