نویسنده: امید یاسینی
گفتگو با: سعد الله زراعی
 
حرکت خود جوش و حماسی مردم در9 ‏دی، عکس العمل مردم مسلمان و انقلابی ایران به حرمت شکنی ها در روزعاشورا بود. عاشورای سال 1388 فتنه گران به خیابان ها آمدند و در چهارچوب سناریوهایی از قبل طراحی شده به سردادن شعارها یی علیه نظام اسلامی و ارزش های آن دست زدند.
این رفتارفتنه گران، حضور پرخروش و حماسی مردم در9 ‏دی را به دنبال داشت که درواقع می توان آن را نه بزرگ ملت ایران به سران فتنه و دشمنان انقلاب دانست. این حماسه را از زوایای گوناگون می توان بررسی کرد و درباره ی آن سخن گفت. آنچه درادامه تقدیمتان خواهد شد گفت وگویی است با سعدالله زارعی، پژوهشگر مسائل سیاسی،دراین باره.

‏جناب آقای زارعی باتوجه به سوابق حضور مردم در دفاع ازنظام اسلامی تحلیل شما درباره ی اینکه 9 دی و این گونه حرکت ها نقطه ای حساس و مهم در سیر تاریخ معاصرایران است چیست؟
 

*نقطه ی حساس و مهم به رویدادی گفته می شود که طی تاریخ یا در مقاطعی از آن بتوان به آن رجوع کرد؛ برای مثال30 ‏تیر در تاریخ کشورمان نقطه ا ی حساس و مهم است؛ زیرا در روز 30تیر سال1331، مردم ایران توانستند جلوی توطئه ای بزرگ را بگیرند که هدف آن سقوط دولت ملی و روی کار آمدن دولت دیکتاتوری بود. 21 ‏بهمن 1357، که باحضور مردم درخیابان ها توطئه خنثی شد، لایحه ی قصاص در سال 1360 ‏و...نقطه های حساس و مهم تاریخ معاصرایران است؛ زیرا حضور مردم خودجوش،بسیارضروری و سرنوشت سازبود. اما این روزها فقط ارزش تاریخی دارند و در حال حاضر الهام خاصی برای مخاطب داخلی ندارند.
تظاهرات روز 9 دی ازآنجا که خنثی کننده ی یک توطئه بزرگ داخلی وخارجی بود، نقطه ای حساس و مهم به شمارمی آید، اما آثار آن فراتر از چنین رویدادهایی است و ارزشش بسیار بیشتر از آن است که فقط ارجاع تاریخی به آن شود.
درحال حاضر آنچه در روز9 ‏دی سال 1388 ‏اتفاق افتاد به منزله ی تابلوی راهنما و استدلال روشن برای برنامه ریزی های آینده مد نظراست؛ بنابراین حادثه ی 9 ‏دی بسیار فراتر و بزرگ تر از حماسه تلقی می شود؛ زیرا حماسه نیز در یک روز اتفاق می افتد و ارجاع به آن فقط ارزش تاریخی دارد؛ برای مثال در تاریخ دفاع مقدس عملیات فاویک حماسه و نقطه ی حساس و مهمی است که فقط ارزش تاریخی دارد .

با توجه به سوابق درخشان حضور همه جانبه یملت ایران در برهه های حساس انقلاب چه عواملی را در شکل گیری حماسه ی 9 دی مؤثرمی دانید؟
 

*اتفاقات 23 خرداد،تا 8 دی سال 1388 ،ابعاد ضد اسلامی و ملی داشت که تبلور و بروز پر رنگ آن در روزعاشورا بود. این مسئله از یک سو از ارتباط گسترده و محکم عوامل فتنه با دشمنان و کشورهای بیگانه ناشی می شد و ازسوی دیگرنیز ماهیت فتنه گران به شدت غیرعقلایی، غیرمدبرانه، احساسی وب ی منطق بود و صرفاً نوعی آنارشیسم را تداعی می کرد که برای هیچ یک ازادعاهای خود پاسخ روشنی نداشت.
به دلیل مخالفت با نظام ومجموع مسائل مطرح شده، مردم به این جریان مشکوک شدند؛ به ویژه وقتی که متوجه شدند در جریان فتنه به رهبری اهانت می شود وموضوع فراتر از اعتراض به نتیجه ی انتخابات و رقابت موسوی و احمدی نژاد است.
فتنه گران باتابلوی امام خمینی (ره)وارد عرصه شدند، اما خیلی زود مشخص شد که آنها هیچ نسبتی نه با نظام امام دارند و نه با خود امام.

آیا فتنه سال پیش با برنامه ریزی قبلی بود یا فی البداهه؟
 

*اگر فتنه را مرورکنیم ،در می یابیم که حداقل از سال های آغازین دهه ی1370، رگه هایی از اقدامات ساختارشکنانه ی کسانی که در قضایای سال 1388 ‏وارد فتنه ی عظیم علیه جمهوری اسلامی شدند، به خوبی پیداست. اختلاط عوامل مربوط به دولت آن وقت بامحافل امریکایی را درتلاش های ساختارشکنانه ی مطبوعاتی، رسانه ای و محفلی دردهه ی1370 ‏مشاهده می کنیم. این افراد در فتنه ی سال 88 ‏نیز مداخله ی مستقیم داشتند. گردانندگان روزنامه ی سلام، که ازسال 1370منتشر ‏شد همگی در فتنه ی سال 1388 ‏حضور داشتند.
گردانندگان حلقه ی روشنفکری کیان، که چهره معروف آنان عبدالکریم سروش است، نیز در حواث و فتنه های سال 1388 ‏دست داشتند. از همان ابتدای دهه ی 1370 ‏مشاهده می کنیم که یکی ازکاندیداهای انتخابات سال 1388 ‏از نظام کناره گیری می کند. این فرد که کاندیدای شاخص و مطرحی بود از آغاز دهه ی1370 ‏به طورغیرمستقیم کناره گیری خود را ازنظا م اعلام کرد و درسرد و گرم نظام حضورنیافت و کوشید موضعی جداگانه داشته باشد و حالت اپوزیسیونی و مرموز یابد.
از سوی دیگربا نگاه به اقدامات دولت امریکا متوجه می شویم که این دولت سلسله اقداماتی را برای ایجاد آشوب درایران پیگیری و دنبال می کند. به طور خاص از سال 2006‏م، وزارت امورخارجه یامریکا تلاش بسیاری برای راه اندازی دوباره ی سفارت امریکا در تهران انجام داد. کاندولیزارایس، وزیرامورخارجه ی وقت امریکا، درباره ی علت این موضوع معتقد بود: « درذهن ایرانیان ،ما دشمن تلقی می شویم ، تازمانی که رابطه ی رسمی وجود نداشته باشد، امریکادرذهن ایرانیان دشمن باقی خواهد ماند.اما با تأسیس دوباره ی سفارت درتهران ازدشمن به مخالف تبدیل می شویم ومی توانیم از بسترهای قانونی برای ارتباط بانیروهای ایرانی استفاه کنیم».
رایس گفته بود:«جمع بندی ما این است که تغییرات در ایران از راه نظامی واقتصادی مدیریت شدنی نیست،بلکه بارهرگونه تغییرات درایران بردوش نیروهای داخلی است وباید تمام سازوکارهاوسازوبرگ های لازم برای فعال کردن نیروهای داخلی درایران وایجاد تقابل بین آنان فراهم شود».
این فلسفه و سیاست کاندولیزا رایس برای بازگشایی سفارت خانه در تهران به جایی نرسید. اما اطلاعات دریافتی ازاین موضوع حکایت می کند که این دولت هفت دفتر را در اطراف ایران و درکشورهای منطقه تأسیس کرد.
این دفاتر از سال 2006 م اقداماتی را در ارتباط با ایران انجام دادند که جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل آن، فعال کردن ایرانیان مقیم کشورهای همسایه و ایجاد یک کانال برای جذب نیروهای داخل ایران و آموزش آنان وسپس بازگشت آنها به کشور بخشی از این اقدامات بود.

این دفاتر در چه کشورهایی برقرارشد؟
 

این دفاتر در بیشکک قرقیزستان، باکو در آذربایجان، اربیل و سلیمانیه در عراق، ظهران در عربستان،دبی و یمن تأسیس شدند که کار هماهنگ سازی، آموزش، جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن و عملیاتی کردن برنامه هایی را که در کانون های تصمیم گیر در امریکا اتخاذ می شد برعهده داشتند.
*فتنه ی 1388 محصول هماهنگی ها از23 خرداد تا 8 دی 1388 نبود، بلکه به سال های پیشین باز می گردد. رهبرمعظم انقلاب به این موضوع اشاره کرده و فرموده است:«بیست سال برای فتنه ی سال 1388 کار شده و این فتنه عمری بیست ساله دارد».

در پس حماسه ی بزرگ 9 ‏دی، هشت ماه فتنه وجود دارد. برای شناساندن ابعاد فتنه و زوایای پیدا و پنهان آن، بهتر است نگاهی تحلیلی به فتنه داشته باشیم. ‏تحلیل شما دراین زمینه چیست؟
 

*اگرآنچه را در فاصله ی 23 ‏خرداد تا8 ‏دی 1388 ‏در کشور روی داد مرورکنیم، به مهم ترین و نخستین نکته ای که پی می بریم، حضوردست های پنهان وپیدا ازخارج کشور و درهم تنیده شدن آن با عوامل داخلی در کشوراست. کانون های برنامه ریزی و تصمیم گیری در داخل و خارج از کشور ائتلاف معنا داری تشکیل داده بودند. وقتی بررسی می کنیم می بینیم که امریکا، انگلیس و فرانسه و در یک کلام غرب به طورمشخص با اعلام نام سران فتنه در داخل کشورازآنان حمایت می کردند، درحالی که اهداف کشورهای غربی و استکباری برای همه ی ایرانیان مشخص و مبرهن است و دشمنی امریکا با ملت ایران و انقلاب طی32 ‏سال گذشته اثبات شده است، سران فتنه هیچ گاه این حمایت ها را محکوم نکردند. نمونه ی بارز دشمنی این دولت با انقلاب هم سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران به وسیله ی ناو امریکا یی درآب های خلیج فارس است که نوعی قتل عام به شمارمی آید. با وجود این اقدامات چگونه می توان امریکا را دوست تلقی کرد؟! سران فتنه نه تنها در برابرحمایت این دولت ها از خود عکس العملی نشان ندادند، بلکه تلاش کردند با استفاده از موقعیت های خارجی که قدرتهای غربی فراهم کرده بودند، اهداف خود را پیگیری کنند. به طورمشخص می توان به سخنرانی محسن مخملباف در پارلمان اروپا در تیر سال 1388 ‏اشاره کرد. مخملباف در این سخنرانی خود را نماینده ی میرحسین موسوی اعلام کرد و از نمایندگان اروپا خواست تحریم ها علیه ایران را تشدید کنند و دولت برآمده ازانتخابات رابه رسمیت نشناسند.این درخواست به هیچ روی منطق ملی نداشت و کاملاً ضد ملی و مخالف منافع مردم ایران بود، اما موسوی ودیگرسران فتنه نسبت خود را با مخملباف وادعاهایش مشخص نکردند و درمقابل درخواست های ضد ملی و ضد مردمی محسن مخملباف هیچ عکس العملی نشان ندادند وآن را محکوم نکردند. اکبرگنجی نیزدرامریکا خود را نماینده ی موسوی معرفی می کرد، اما در برابراین موضوع نیزعکس العملی ندیدیم.
درماجرای هدفمندسازی یارانه ها نیزشاهدیم که امریکا و اشخاصی مانند میرحسین موسوی دقیقاً یک خط را دنبال می کنند؛ امریکایی ها هدفمندی یارانه ها را فرصتی برای ایجاد آشوب و ناامنی در کشوربرای رسیدن به اهداف خود می دانند. موسوی نیز در سایت کلمه روز آغاز طرح هدفمندسازی یارانه ها را روزسیاه ملت ایران نامید.
این همخوانی ها درخور تأمل است و از قضا تصادفی هم نیست. اتفاقات و حوادث پس ازانتخابات ریاست جمهوری خرداد سال 1388 ‏نیز محصول برنامه ای مشترک بود که در کانون های برنامه ریزی و تصمیم گیری غرب و امریکا پخته شد ودرداخل ایران توزیع گرد ید.

‏تحلیل شما درباره مرکزیت فتنه وفرماندهی آن چیست؟
 

*اطلاعات و اخباری که داریم بیانگرآن است که درامریکا از قبل درکانون های اطلاعاتی وسیاسی، میزهایی درباره ی ایران فعال بودندو حداقل پنج میز با موضوع ایران دراین زمینه درامریکا فعالیت می کردند.
این میزها درسازمان سیا، پنتاگون، ارتش امریکا، کاخ سفید و شورای روابط خارجی کنگره ی امریکا فعال هستند. کار این میزها، بیشترمطالعه ی وضعیت ایران، تهیه ی گزارش، تجزیه وتحلیل ودتوصیه درباره ی مسائل این کشور است.
هر کدام از این میزها تجزیه و تحلیل یا توصیه ی خود را جداگانه به رئیس جمهوری یا کنگره می دادند که بعضی از آنها نیز به رسانه ها راه می یافت. پس از دادن این گزارش ها کنفرانس هایی نیزبرگزار می شد و پژوهشگران و استادان آمریکایی، ایرانیان ساکن امریکا و ایرانیانی که بین دو کشور در رفت و آمد هستند، نیز در این کنفرانس ها شرکت می کردند.
قرائن و شواهد حاکی است از نیمه ی دوم سال 1387 ‏دو اقدام اساسی در ارتباط با این میزها انجام شد؛ نخست رئیس جمهوری امریکا یک نفررا در مقام معاون هماهنگ کننده برای این میزها انتخاب کرد؛ زیرا گاهی بین تجزیه و تحلیل های میزها تفاوت وجود داشت که همین مسئله وضعیت مغشوشی را پدید می آورد.
به همین دلیل اوباما، دنیس راس، دستیار ارشد خود را که قراربود وزیرامورخارجه ی امریکا شود، به معاونت هماهنگ کننده ی این میزها منصوب کرد. این معاون باید اعضای این میزها را دور یک میزجمع می کرد و در یک جلسه ی جمعی، موضوع هارا تجزیه وتحلیل می نمود وسپس نتایج آن را منعکس می کرد.
اقدام بعدی نیزاین بود که این میزها افزون برجمع آوری اطلاعات و تجریه و تحلیل آن می بایست یک مأموریت اطلاعاتی نیز انجام می دادند.
از این زمان به بعد در واقع دنیس راس معاون عملیات علیه ایران به شمار می آمد. در اردیبهشت سال 1387 ‏در جلساتی که با حضوربعضی ازایرانیان برگزارشد، برنامه ی عملیاتی میزهای ایران درباره ی انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ‏بررسی و تصویب شد و در دستور کارقرارگرفت. در مجموع چهارتوصیه ی مهم این میزها به وسیله ی یکی ازاعضای ایرانی نهضت آزادی به ایران منتقل شد. این عضو مسئله ی تقلب در انتخابات را نیز پیگیری کرد.
تجزیه و تحلیل این عضونهضت آزادی این بود که موضوع تقلب در انتخابات باید برای نخستین بار به وسیله ی یک شخص بانفوذ و کسی که در درون نظام جایگاه مطمئنی دارد مطرح شود. شاهد بودیم که در شهریور سال 1387 ‏یکی ازسران فتنه که جایگاه بالایی نیز در نظام داشت مسئله ی تقلب در انتخابات را مطرح کرد و بقیه آن را دنبال نمودند. کمیته ی صیانت ازآرا برهمین اساس شکل گرفت و این خط سیر درانتخابات نیز دنبال شد. به طورقطع می توان گفت مرکز فرماندهی فتنه درامریکا بود و سرنخ اصلی فتنه را نیزامریکا یی ها به دست داشتند. البته همان گونه که گفتم دفاتری در اطراف ایران هم وجود داشتند که به صورت پراکنده اطلاعات و اخبار درباره ی ایران را جمع می کردند. این دفاتر دریک سال پیش ازانتخابات به طورویژه فعالیت می کردند.

سناریوهای فتنه گران درانتخابات وبعد از آن چه بود؟
 

‏*فتنه گران دو سناریو برای انتخابات داشتند؛ یکی برای پیروزی و دیگری برای شکست در انتخابات. سناریوی پیروزی در انتخابات این بود که مردم را به خیابان ها بکشانند و سلسله خواسته هایی را مطرح کنند که خاتمی طی هشت سال ریاست جمهوری مطرح کرده، اما نتوانسته بود آن را دنبال کند. درواقع آنان معتقد بودند درعمل کشور دردست مقام رهبری است، اما اگرپیروز شویم با هجوم طرفداران می توانیم رهبری را به دادن انواع امتیاز وادار کنیم.
‏سناریوی بعدی نیزشکست درانتخابات بود. در این سناریو با شکست در انتخابات قصد داشتند از موج مخالفان و افرادی که به موسوی رأی داده بودند استفاده کنند تا رهبری را به ابطال انتخابات وادار نمایند. پس ازابطال نیزفضا برای گرفتن انواع امتیازات فراهم می شد. جریان فتنه از نقطه ی آغاز گمان می کرد می تواند در سیرنسبتاً کوتاه مدتی طرح خود را باکمک خارجی ها به نتیجه برساند. آن گونه که بیانیه های سران فتنه قبل از انتخابات نشان می دهد و نیز براساس اخباردرون محفلی فتنه گران، در کل آنان معتقد بودند با کمک کسانی که به موسوی رأی خواهند داد و با توجه به جایگاهی که میرحسین موسوی دربین رأی دهندگان دارد می شود آشوب هایی را در سطح خیابان ها،میادین و دانشگاه ها مدیریت کرد و به نتیجه رساند.
تحلیل فتنه گران این بود که قطعاً رهبری نظام تاب مقاومت در برابر این موج را ندارد و به خواسته های آنان تن می دهد. بعضی از فتنه گران در محافل خود گفته بودند که راه عقب نشاندن رهبری از موضوع خودش به خیابان کشاندن مردم است؛ اگرمردم به خیابان بیایند، رهبرقطعاً خواسته های فتنه گران را می پذیرد.

روزعاشورای سال 1388 ‏چه اتفاقی افتاد؟ گویا فتنه گران با برنامه ریزی قبلی به میدان آمده بودند؟
 

*دو نکته در این زمینه درخور تأمل است؛ وقتی سازمان آشوب های سال 1388 ‏را بررسی می کنیم، سه رکن اساسی را می بینیم: رکن اول افرادی هستند که وارد فضا شده اند و بدون اینکه اقدامی انجام دهند وضعیت را بررسی، و نتیجه ی مشاهدات خود را به یک نقطه منتقل می کنند.
‏ساعتی بعد رکن دوم وارد میدان می شوند. این افراد موظف اند حرکت آرامی را به معرض نمایش گذارندو با یک تظاهرات آرام، که گاهی با شعار وگاهی نیزبدون شعاراست، در صحنه حاضرشوند.
براساس آنچه در کتاب جین شارپ شده است، رکن اول و دوم نباید کاررا به سمت خشونت ببرد و در صورت درخواست پلیس برای متفرق شدن، باید این کار را انجام دهند و پراکنده شوند.
اما رکن سوم ماًموریت دارد شعارهای ساختار شکن سردهد و اقدامات هیجانی و مخرب مثل آتش زدن اتوبوس، تیراندازی به سمت مردم، بمب گذاری، تخریب اموال عمومی و... انجام دهد.
این سه رکن اساسی در جریان فتنه ی سال 388 ‏ا به خوبی مشاهده می شود و بررسی نشان می دهد که یک سازمان و برنامه در فتنه ی این سال و تظاهرات عوامل آن وجود دارد.
روز عاشورا بعضی از رسانه های خارجی، به ویژه بی بی سی فارسی، فتنه گران را تحریک می کردند. این رسانه ها اخباری مبنی برتجمع آرام و بدون حضور پلیس در خیابان انقلاب منتشر کردند و سرانجام در ساعت 30 ‏: 10 ‏روزعاشورا تجمع اصلی آغازشد و تجمعات پراکنده و کوچکی درچند نقطه ی خیابان انقلاب شکل گرفت.
این در حالی بود که مردم عزادار درتکایا، مساجد وحسینه ها مشغول عزاداری بودند. ازاین ساعت تجمعات کوچک فتنه گران در یک نقطه متمرکز شد و اقدامات خراب کارانه و آشوب گرانه آغازگردید. رویا رویی با پلیس، مقابله با عزادا ران، سوت و کف زدن، هلهله، و تخریب اموال عمومی ازاقدامات آشوبگران در روز عاشورا بود.
سآیت بی بی سی فارسی دقایقی قبل از آرام بودن فضا خبر می داد که همین مسئله نشان می دهد اطلاع رسانی بی بی سی فارسی با هدف تشجیع و حضور در صحنه بود. این نمونه ها و موارد دیگرنشان می دهند حوادث تلخ روز عاشورا بدون حمایت خارجی ها ممکن نبود، با این حال رضایت تواًم با همراهی سران فتنه را در کنارخود داشت. دستگیرشدگان ترکیبی از منافقان، گروه پژاک، بهایی ها و سایر دشمنان داخلی نظام بودند. بعضی ازعوامل سفارت خانه های خارجی و افراد منتسب به سران فتنه نیز دربین دستگیرشدگان وجود داشتند. اما سرانجام همه چیزنتیجه ی عکس داد و عاشورادرپی خود حضورمیلیونی مردم در حماسه ی 9 ‏دی را در پی داشت.

مردم ازبدو پیروزی انقلاب درحفظ نظام اسلامی سهم بسزایی داشته و در رویدادهای گوناگون سی و دوساله ی پس ازانقلاب با حضورخود این موضوع را ثابت کرده اند. با توجه به این سابقه، روز9 ‏دی را چگونه ارزیابی می کنید؟
 

*روز9 ‏دی مردم با بصیرتی فراگیر و خشمی برآمده از آن وارد میدان شدند و به هتاکی ها واهانت ها پاسخ روشنی دادند. مردم در روز9‏دی با بیعت دوباره ی خود با انقلاب و رهبری نشان دادند که به انقلاب، نظام و ولایت پایبند هستند. بدین ترتیب حضور مردم درصحنه جایی برای حیات سیاسی سران فتنه باقی نگذاشت؛ کمااینکه از بدو پیروزی هر جا ملت عزیزمان احساس کردند که باید حضور پیدا کنند دریغ نورزیدند؛ مانند حوادثی که در آغاز سخنانم مثال زدم. با این حال حضورمردم در این روزتاریخی به نظام نیرو بخشید و سبب شد نیروهای درون نظام با استحکام و قوت بیشتری به کارخود ادامه دهند؛ زیرا نشان داد مردم انقلاب را دوست دارند و پای آن ایستاده اند.
منبع: مجله زمانه، شماره ط95