تپش جوانی
تپش جوانی
تپش جوانی
رابطه بین والدین و نوجوانان در دنیای مدرن امروزی نسبت به گذشته پیچیده تر شده است ، و عجیب نیست كه برخی والدین ، قادر به ایجاد ارتباط با فرزند نوجوان خود نیستند . بعضی نوجوانان در دوره خاصی ، نمی توانند با هیچ یك از افراد خانواده ، حتی خواهر و برادرشان ، رابطه برقرار كنند ( البته ، اكثر مواقع خواهر و برادرها با مشکلات شخصی یکدیگر ، همدلی و همراهی می كنند ) . اینكه والدین و نوجوانان نمی توانند ارتباط موفق و موثری برقراركنند از این جهت است که در هنگامه نوجوانی، تغییرات پیچیده ای در نوجوانان ایجاد می شود كه حتی ، خودشان هم از آن غافلند. البته ، استثنائاتی هم وجود دارد و برخی والدین روابط بسیار خوبی با فرزندان نوجوان خود دارند .
اکثر والدین می پندارند حرفها و نظراتشان همیشه درست است و یا تجربیات و مشکلات گذشته آنها شبیه به فرزندانشان است ، که البته ، نه تنها کمکی به آنها نمی کند بلکه در بیشتر مواقع ، منجر به درگیری و جدال بین والدین و فرزندان می شود .
والدین فكر می كنند چون فرزندانشان را به دنیا آورده اند ، پس مسئول "شخصیت " آنها هستند. مثلا موفقیت و یا پوشش مناسب فرزندان ، به توانایی آنان در فهماندن حكمت ها و تدابیرشان به فرزندان ، بستگی دارد.
بخش اندكی از آنچه كه والدین و نوجوانان درمورد یكدیگر بیان می کنند ، شامل اظهارات زیر است :
" نوجوانان فكر می كنند همه چیز را می دانند ؟ حتی نمی خواهند توصیه های بزرگترهایشان را بشنوند ."
" این طور که پپداست ، پدر و مادرم نمی توانند به من اعتماد كنند ."
" چرا فرزندم اینقدر پنهان كار شده !؟"
باید بدانیم كه دوران بلوغ و نوجوانی ، دوره پر تنشی است . زمانی كه شخص به دوران نوجوانی می رسد ، از دوران امن و آرام كودكی به دنیای پر هیاهو و ناامن آدم بزرگها قدم می گذارد. امنیت و آرامش یک نوجوان با درك نسبی والدین میسر است . اساسا"، اینطور خلاصه می شود كه ، والدین از اینکه فرزندان نوجوانشان اشتباه کنند هراس دارند ، زیرا ناخواسته و ندانسته ، اشتباهات آنان را ، به عنوان شكست خودشان تلقی می کنند و نوجوانان نیز دلشان می خواهد كه بتوانند برای زندگی ، خودشان تصمیم بگیرند و از اینکه والدینشان اصرار به القای نصیحتهایشان دارند خسته اند .
مطمئنا"هیچ كس كامل متولد نشده است . هر كسی در موقعیتی از زندگی اشتباه می کند ، والدین و فرزندان ، مثل هم . همه ما انسان هستیم و جایز بر خطا. البته ، قابل درك است كه همه پدرها و مادرها خواهان بهترینها برای فرزندانشان هستند ، حتی اگر مخالف خواست و نظر آنها باشد . از این گذشته ، یك اشتباهی كه نوجوانان ممكن است تجربه كنند ، می تواند تاثیر بسیار نامطلوبی بر آینده آنها بگذارد . والدین باید بدانند كه ، نوجوانان در سن بلوغ ، دستخوش برخی تغییرات اساسی فكری و جسمی می شوند، و باید خود را با این تغییرات وفق دهند . برای بیشتر نوجوانان این تغییرات به صورت سردرگمی و آشفتگی است، و والدین می بایست آنها را در طول این تغییرات راهنمایی كنند. نه اینكه آنها را مجبور به پذیرفتن گفته هایشان كنند كه نتیجه ای جز عصبانیت و دلزدگی ندارد . چرا كه نوجوانان برخلاف آنچه كه به آنها گفته می شود ، برای كنترل زندگیشان دست به تلافی می زنند . و نیز ممكن است احترام نسبت به والدینشان را كنار بگذارند كه شرایط را تشدید خواهد كرد و منجر به شرایطی شبیه به ذیل خواهد شد :
"پسر نوجوانم به حرف های من توجهی ندارد و ظاهرا هیچ احترامی برای من قائل نیست . نمی فهمم چه اشتباهی مرتكب شده ام " .
قائل نبودن احترام ، مسئله ی مهمی است و نشان از شکاف عمیق بین روابط والدین و فرزندان می دهد ، كه رفع آن نیز به سادگی امکان پذیر نخواهد بود . وقتی والدین اعتماد نوجوانشان را از دست می دهند ، دیگر به عنوان انسانی اصیل و مورد اعتماد ، صاحب صلاحیت نخواهند بود. علاوه بر مشاجرات همیشگی و ناتوانی والدین در راهنمایی نوجوانان در سالهای بلوغ ، به شیوه های دیگری نیز والدین اعتماد و احترام نوجوانانشان را از دست می دهند .
این شیوه ها شامل رفتارهای ریاكارانه و دورویی والدین ، مراقبت ناكافی از فرزندان ، عدم مسئولیت پذیری والدین ، دروغهای دائمی ، داد و ستدهای كاری مشكوك و قائل نشدن احترام و اعتماد كافی برای فرزندانشان می باشد
اعتماد و احترام دو طرفه است. اگر والدین به فرزندانشان احترام نگذارند و به آنها اعتماد نكنند ، فرزندانشان هم به آنها اعتماد نكرده و احترامی برای آنها قائل نخواهند بود .
هر تصمیم مهمی كه به غلط گرفته شود ممكن است منتج به گرفتاری نوجوان به تنگناهایی حاد و وحشتناك گردد . والدین تنها در صورتی می توانند آنها را در مقابل تصمیمات مخرب نفی كنند که اعتماد و احترام متقابل بین آنها حاكم باشد . ارتباط دو طرفه ، كه هر طرف به دیگری توجه داشته و سعی كنند یكدیگر را بفهمند ، به ایجاد اعتماد و احترام كمك می كند ، بنابراین والدین نه تنها تاثیرمهمی بر زندگی آنها ، بلكه بدعتی حیاتی در این دنیا باقی می گذارند . با وجود احترام و اعتماد حاكم ، ممكن است تشویق و تاثیر همسالان و دوستان ، نوجوانان را متوجه انجام سرگرمیها و فعالیتهایی نماید . به طور کلی یك نوجوان ممکن است بواسطه دوستانی ساده اندیش و ساده لوح ، تحریك به انجام فعالیتهایی شود كه بر تصورشان از خود ، تحصیلات و سلامتی آنها تاثیر گذاشته و سبب مشكلاتی در آینده آنها گردد .
برای مقابله والدین در مقابل تاثیر همسالان، چندین جنبه روشن قابل توجه وجود دارد . اول اینكه ، با وجود همه آنچه که گفته شد ، والدین مهمترین تاثیر را بر زندگی نوجوانان می گذارند . دیگر اینكه اگر چه هنگام اختلاف ممكن است اینگونه به نظر برسد ، ولی همه روابط والدین و فرزندان ، از طریق تاثیر همسالان سست نمی شود . والدین باید سعی کنند برای نوجوانانشان توضیح دهند كه چگونه تاثیر همسالان بر زندگی آینده آنها تاثیر منفی می گذارد . البته همه همسالان تاثیر نامطلوب ندارد . در حقیقت تاثیر مثبت همسالان می تواند به سمت رشد و پیشرفت مثبت آنها كمك بسیاری نماید . والدین می بایست به نوجوانان بیاموزند كه تسلیم تاثیرات منفی نشوند و در همه حال سعی کنند تصمیمات هوشیارانه ای اتخاذ نمایند . در پایان بهترین اندرز برای والدین این است كه :
ما دائما فراموش می كنیم كه فرزندان بیش از نصایح ، از مثال های عینی پیروی می کنند .
بنابراین آغاز و بهترین راه تربیت و پرورش نوجوانان ، از طریق پایبندی به اخلاقیات صحیح ، عمل كردن خود والدین به عنوان نمونه هایی شایسته ، و حامی همیشگی نوجوانان بودن ، است . ممكن است ساده به نظر برسند ، ولی در ایجاد روابط خوب با نوجوانان كمك كرده و برای همیشه ماندگار خواهند بود و شرایط را برای توقعات معقولی كه از فرزندان داریم هموار می كنند .
منبع: fierysue.live
journal.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mostafakazemy
اکثر والدین می پندارند حرفها و نظراتشان همیشه درست است و یا تجربیات و مشکلات گذشته آنها شبیه به فرزندانشان است ، که البته ، نه تنها کمکی به آنها نمی کند بلکه در بیشتر مواقع ، منجر به درگیری و جدال بین والدین و فرزندان می شود .
والدین فكر می كنند چون فرزندانشان را به دنیا آورده اند ، پس مسئول "شخصیت " آنها هستند. مثلا موفقیت و یا پوشش مناسب فرزندان ، به توانایی آنان در فهماندن حكمت ها و تدابیرشان به فرزندان ، بستگی دارد.
بخش اندكی از آنچه كه والدین و نوجوانان درمورد یكدیگر بیان می کنند ، شامل اظهارات زیر است :
" نوجوانان فكر می كنند همه چیز را می دانند ؟ حتی نمی خواهند توصیه های بزرگترهایشان را بشنوند ."
" این طور که پپداست ، پدر و مادرم نمی توانند به من اعتماد كنند ."
" چرا فرزندم اینقدر پنهان كار شده !؟"
باید بدانیم كه دوران بلوغ و نوجوانی ، دوره پر تنشی است . زمانی كه شخص به دوران نوجوانی می رسد ، از دوران امن و آرام كودكی به دنیای پر هیاهو و ناامن آدم بزرگها قدم می گذارد. امنیت و آرامش یک نوجوان با درك نسبی والدین میسر است . اساسا"، اینطور خلاصه می شود كه ، والدین از اینکه فرزندان نوجوانشان اشتباه کنند هراس دارند ، زیرا ناخواسته و ندانسته ، اشتباهات آنان را ، به عنوان شكست خودشان تلقی می کنند و نوجوانان نیز دلشان می خواهد كه بتوانند برای زندگی ، خودشان تصمیم بگیرند و از اینکه والدینشان اصرار به القای نصیحتهایشان دارند خسته اند .
مطمئنا"هیچ كس كامل متولد نشده است . هر كسی در موقعیتی از زندگی اشتباه می کند ، والدین و فرزندان ، مثل هم . همه ما انسان هستیم و جایز بر خطا. البته ، قابل درك است كه همه پدرها و مادرها خواهان بهترینها برای فرزندانشان هستند ، حتی اگر مخالف خواست و نظر آنها باشد . از این گذشته ، یك اشتباهی كه نوجوانان ممكن است تجربه كنند ، می تواند تاثیر بسیار نامطلوبی بر آینده آنها بگذارد . والدین باید بدانند كه ، نوجوانان در سن بلوغ ، دستخوش برخی تغییرات اساسی فكری و جسمی می شوند، و باید خود را با این تغییرات وفق دهند . برای بیشتر نوجوانان این تغییرات به صورت سردرگمی و آشفتگی است، و والدین می بایست آنها را در طول این تغییرات راهنمایی كنند. نه اینكه آنها را مجبور به پذیرفتن گفته هایشان كنند كه نتیجه ای جز عصبانیت و دلزدگی ندارد . چرا كه نوجوانان برخلاف آنچه كه به آنها گفته می شود ، برای كنترل زندگیشان دست به تلافی می زنند . و نیز ممكن است احترام نسبت به والدینشان را كنار بگذارند كه شرایط را تشدید خواهد كرد و منجر به شرایطی شبیه به ذیل خواهد شد :
"پسر نوجوانم به حرف های من توجهی ندارد و ظاهرا هیچ احترامی برای من قائل نیست . نمی فهمم چه اشتباهی مرتكب شده ام " .
قائل نبودن احترام ، مسئله ی مهمی است و نشان از شکاف عمیق بین روابط والدین و فرزندان می دهد ، كه رفع آن نیز به سادگی امکان پذیر نخواهد بود . وقتی والدین اعتماد نوجوانشان را از دست می دهند ، دیگر به عنوان انسانی اصیل و مورد اعتماد ، صاحب صلاحیت نخواهند بود. علاوه بر مشاجرات همیشگی و ناتوانی والدین در راهنمایی نوجوانان در سالهای بلوغ ، به شیوه های دیگری نیز والدین اعتماد و احترام نوجوانانشان را از دست می دهند .
این شیوه ها شامل رفتارهای ریاكارانه و دورویی والدین ، مراقبت ناكافی از فرزندان ، عدم مسئولیت پذیری والدین ، دروغهای دائمی ، داد و ستدهای كاری مشكوك و قائل نشدن احترام و اعتماد كافی برای فرزندانشان می باشد
اعتماد و احترام دو طرفه است. اگر والدین به فرزندانشان احترام نگذارند و به آنها اعتماد نكنند ، فرزندانشان هم به آنها اعتماد نكرده و احترامی برای آنها قائل نخواهند بود .
هر تصمیم مهمی كه به غلط گرفته شود ممكن است منتج به گرفتاری نوجوان به تنگناهایی حاد و وحشتناك گردد . والدین تنها در صورتی می توانند آنها را در مقابل تصمیمات مخرب نفی كنند که اعتماد و احترام متقابل بین آنها حاكم باشد . ارتباط دو طرفه ، كه هر طرف به دیگری توجه داشته و سعی كنند یكدیگر را بفهمند ، به ایجاد اعتماد و احترام كمك می كند ، بنابراین والدین نه تنها تاثیرمهمی بر زندگی آنها ، بلكه بدعتی حیاتی در این دنیا باقی می گذارند . با وجود احترام و اعتماد حاكم ، ممكن است تشویق و تاثیر همسالان و دوستان ، نوجوانان را متوجه انجام سرگرمیها و فعالیتهایی نماید . به طور کلی یك نوجوان ممکن است بواسطه دوستانی ساده اندیش و ساده لوح ، تحریك به انجام فعالیتهایی شود كه بر تصورشان از خود ، تحصیلات و سلامتی آنها تاثیر گذاشته و سبب مشكلاتی در آینده آنها گردد .
برای مقابله والدین در مقابل تاثیر همسالان، چندین جنبه روشن قابل توجه وجود دارد . اول اینكه ، با وجود همه آنچه که گفته شد ، والدین مهمترین تاثیر را بر زندگی نوجوانان می گذارند . دیگر اینكه اگر چه هنگام اختلاف ممكن است اینگونه به نظر برسد ، ولی همه روابط والدین و فرزندان ، از طریق تاثیر همسالان سست نمی شود . والدین باید سعی کنند برای نوجوانانشان توضیح دهند كه چگونه تاثیر همسالان بر زندگی آینده آنها تاثیر منفی می گذارد . البته همه همسالان تاثیر نامطلوب ندارد . در حقیقت تاثیر مثبت همسالان می تواند به سمت رشد و پیشرفت مثبت آنها كمك بسیاری نماید . والدین می بایست به نوجوانان بیاموزند كه تسلیم تاثیرات منفی نشوند و در همه حال سعی کنند تصمیمات هوشیارانه ای اتخاذ نمایند . در پایان بهترین اندرز برای والدین این است كه :
ما دائما فراموش می كنیم كه فرزندان بیش از نصایح ، از مثال های عینی پیروی می کنند .
بنابراین آغاز و بهترین راه تربیت و پرورش نوجوانان ، از طریق پایبندی به اخلاقیات صحیح ، عمل كردن خود والدین به عنوان نمونه هایی شایسته ، و حامی همیشگی نوجوانان بودن ، است . ممكن است ساده به نظر برسند ، ولی در ایجاد روابط خوب با نوجوانان كمك كرده و برای همیشه ماندگار خواهند بود و شرایط را برای توقعات معقولی كه از فرزندان داریم هموار می كنند .
منبع: fierysue.live
journal.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mostafakazemy
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}