پيروزي نهضت ملي نفت


 

نو یسنده : منصور مهدوی




 
مهندس کاظم حسيبي عضو ارشد حزب ايران که بعدها در دولت دکتر مصدق در زمره مشاوران نخست وزير در خصوص نفت درآمد، هنگام ترور رزم آرا در منزل دکتر فاطمي به سر مي برد. وقتي خبر ترور به او رسيد به ساعتش نگاه کرد و گفت: «الحمدالله از اين لحظه ديگر نفت ايران ملي شد.»(1)
پس از مرگ رزم آرا ديگر کسي نبود که در برابر اراده ملت ايران بايستد. شاه در لاک وحشت فرو رفت. مجلسين شورا و سنا هم که پشت سر نخست وزير سنگر گرفته بودند اکنون ديگر حامي نداشتند. امواج گلوله هاي خليل طهماسبي به حدي مهيب و ترسناک بود که مجلس شوراي ملي در هيچ يک از جلسات خود از قتل نخست وزير سخني به ميان نياورد. سردار فاخر رئيس مجلس شورا حتي جرئت نکرد که از جريان واقعه سخن بگويد. فقط مجلس سنا در سکوت آميخته با تأثر سناتورها، تقي زاده رئيس مجلس سنا از قتل نخست وزير ابراز تأسف نمود و از آدمکشي با تنفر ياد کرد.(2)
در چنين فضايي حرکت به سمت ملي شدن نفت بسيارآسان و شدني بود. لذا يک روز بعد از مرگ رزم آرا (17 اسفند) اولين پيروزي بدست آمد و اصل ملي شدن صنعت نفت به اتفاق آرا در کميسيون نفت به تصويب رسيد:
«تاريخ 29/12/17
مجلس شوراي ملي - نظر به اينکه ضمن پيشنهادات واصله به کميسيون نفت پيشنهاد ملي شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کميسيون قرار گرفته و از آنجايي که وقت کافي براي مطالعه در اطراف اجراي اين اصل باقي نيست کميسيون مخصوص نفت از مجلس شوراي ملي تقاضاي دو ماه تمديد مي نمايد.»(3)
تقاضاي کميسيون به همراه ماده واحده ذيل با قيد دو فوريت در روز 19 اسفند در مجلس مطرح شد:
«ماده واحده - مجلس شوراي ملي تصميم مورخ 1329/12/17 کميسيون نفت را تأييد و با تمديد مدت موافقت مي نمايد.»(4)
مجلس شوراي ملي 24 اسفند 1329 به اتفاق آرا با تصويب ماده واحده، ملي شدن صنعت نفت را تأييد نمود. بدين سان مجلسي که سه ماه قبل در 2 دي ماه 1329 اجازه نداد پيشنهاد دکتر بقايي مبني بر ملي شدن نفت به 15 امضا برسد و بعنوان «طرح» در صحن مجلس مطرح شود، در روز 24 اسفند 1329 همان مجلس از هيبت گلوله استاد خليل طهماسبي به اتفاق آرا ملي شدن نفت را تصويب نمود.
آيت الله کاشاني رهبر نهضت در 26 اسفند طي پيامي به ملت ايران اظهار نمود:
«بهترين تحيت صادقانه و ادعيه خالصانه خود را در خدمت برادران عزيزم تقديم مي دارم و يادآور مي شوم که خداي بزرگ عالميان بار ديگر روح اميدواري را در کالبد خسته ايرانيان دميده و
همان طوري که در کلام مجيد خود وعده حفظ و صيانت قرآن و نصرت را فرموده بحمدالله موفقيت عظيمي را در تاريخ 24 اسفند ماه 1324 نصيب ملت ايران فرمود... من در سهم خود از نمايندگان فداکار مجلس شوراي ملي علي الخصوص پيشقدمان آنها و جبهه ملي و عموم روزنامه نگاراني که در اين مبارزه حياتي حقاً سهمي بسزا دارند و همچنين جمعيتهاي ديني - ملي عموم برادران عزيزم بي نهايت متشکرم.»(5)
طرح ملي شدن نفت پس از تصويب در مجلس شورا براي بررسي و تصويب به مجلس سنا فرستاده شد. اصولاً مجلس سنا براي چنين زماني برپا گرديد تا در صورت مخالفت شاه با مصوبات مجلس شورا، در سنا با آنها مقابله شود. ولي طوفان ترس اجازه ابراز وجود به مجلس سنا نمي داد. ضمن اينکه بازتاب ترور رزم آرا و استقبال زايدالوصف ملت ايران از آن، سبب شد تا جواني ديگر در شب 28 اسفند دکتر زنگنه وزير فرهنگ يک ماهه دولت رزم آرا را به قتل برساند. اين رخداد، لهيب وحشت را در ميان هيئت حاکمه مضاعف ساخت و توان کوچکترين مخالفتي از مجلس سنا گرفته شد. لذا در 29 اسفند 1329 و به فاصله اي قريب به دوازده ساعت پس از مرگ زنگنه، مجلس سنا نيز ملي شدن نفت را تصويب کرد و همان روز شاه نيز آن را توشيح نمود.
هدف سپهبد رزم آرا از حضور در عرصه سياست مانند سلف نظامي اش، رضاخان، کسب قدرت تامه بود و براي رسيدن به اين مقصود تلاش وافري انجام داده بود. يک بار در 15 بهمن 1327 خطر
کرد ولي موفق نشد، بار ديگر در مراسم ازدواج دوم شاه خواست به هدفش جامه عمل بپوشاند که اين بار نيز ميسر نگشت. آخرين بار با بکارگيري امکانات گسترده نخست وزير و تسلط ويژه اي که بر امور داشت، نقشه يک کودتا را طراحي نموده و به مرحله اجرا گذاشت.
شرط پيروزي هر کودتا آن است که کودتا گران بتوانند در سريع ترين زمان بر مکانهاي حساس و مهم تسلط يافته و امور را تحت کنترل درآورند. سپهبد رزم آرا خود نخست وزير بود و بر مقدرات مملکت مسلط بود. با اين حال دست به ايجاد يک سري تغييرات در امور زد. اداره سيلو و غلات تهران به عنوان يکي از زيرمجموعه هاي وزارت دارايي تحت نظر آن وزارتخانه بود ولي رزم آرا براي تسلط بر امورنان بعنوان قوت اصلي مردم و استفاده لازم از آن در صورت لزوم اداره سيلو را تحت کنترل خود درآورد به طوري که تدريجاً اداره سيلو به جاي وزارت دارايي مستقيماً از شخص نخست وزير دستور مي گرفت. او پاسگاه هايي در نقاط حساس اطراف تهران و شاهراه هاي شمال - جنوب و شرق - غرب کشور ايجاد نموده بود. همچنين ارتباط تلگراف و تلفني ميان تهران و شهرستانها را از روز 15 اسفند قطع نموده و قرار بود تا يک يا دو روز بعد از تصفيه امور، ارتباط تهران با جهان خارج منقطع باقي بماند.
وي کشور را به طور مصنوعي در بحران نقدينگي قرار داده و با وجود آنکه اسفند ماه به نيمه رسيده بود از پرداخت حقوق بهمن ماه کارمندان دولت ممانعت به عمل مي آورد، آنان را به برپايي تظاهرات در برابر مجلس تحريک مي نمود و قرار بود روز پنج شنبه 17 اسفند کارمندان در مقابل مجلس اجتماع نمايند و تظاهرات کنند. از چندي قبل ده نفر عشاير کرد را که در تيراندازي با اسلحه کمري مهارت
داشتند به تهران آورده و بنا بود اين عده به همراه جمعي از گروهبانهاي ارتش با لباس شخصي در ميان کارمندان به کمين اقليت بنشينند و تظاهرکنندگان از نمايندگان اقليت بخواهند تا در جمع آنان حاضر شوند و در اين زمان گروهبانها نمايندگان اقليت را به افراد عشاير نشان دهند و آنان في الفور نمايندگان را هدف قرار داده و از پا درآوردند.(6)سپس مجلسين منحل شوند و آيت الله کاشاني نيز ترور و يا توقيف شود. ضمن آنکه يک ليست 200 نفره از پيشوايان مذهبي و شخصيتهاي ملي تهيه شده بود که مي بايست آناً دستگير و معدوم شوند.(7) و با امکاناتي که از مدتها قبل براي تسلط بر جاده هاي اطراف تهران فراهم شده بود مانع از فرار افراد بشوند. سپهبد رزم آرا در اين کودتا براي شاه نيز نقشه اي داشت بدين نحو که شاه را براي تقسيم املاک به ورامين ببرند و حين رفتن يا هنگام بازگشت به تهران او را ترور نموده و از سر راه خود بردارند.
طراح و گرداننده کودتا سرهنگ علي اکبر مهتدي نزديکترين يار و همکار نخست وزير بود. پس از مرگ رزم آرا و در دوره حکومت دکتر مصدق، بحث کودتاي رزم آرا به طورجدي در کابينه مطرح بود به طوري که دکتر فاطمي در پايان يکي از جلسات دولت به خبرنگاران گفت:
«اين جلسه تنها بر مسأله کودتاي رزم آرا که قرار بود انجام بگيرد و سرهنگ مهتدي طراح و گرداننده اصلي اين طرح و رابط بين رزم آرا و عده اي از افسران وابسته به حزب توده که هنوز اسامي آنها براي ما روشن نشده و مسئولان در حال شناسايي آنها هستند بوده و امکان تعقيب سرهنگ مهتدي به همين اتهام وجود دارد.»(8)
سپهبد رزم آرا آنقدر به پيروزي خود مطمئن بود که دستور چاپ اسکناس با تصوير خودش در لباس نظامي را صادر نموده و اسکناسها نيز تهيه شده و قرار بود بعد از خاتمه کودتا به گردش بيافتند. ولي روز 16 اسفند دست تقدير از آستين خليل طهماسبي درآمده و او را در حسرت آمالش گذاشت. حال بايد پرسيد اگر فدائيان اسلام در اجراي حکم اعدام رزم آرا فقط يک روز تأخير مي کردند، نهضت ملي نفت به چه سرنوشتي دچار مي شد؟
رنج گل بلبل کشيد و برگ گل را باد برد
بيستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

پي‌نوشت‌ها:
 

1-مهدي نيا، جعفر، زندگي سياسي رزم آرا، ص 386.
2-همان، ص 348.
3-مکي، حسين، کتاب سياه، جلد 2، ص 356.
4-همان، ص 358.
5-دهنوي، م، مجموعه پيامهاي آيت الله کاشاني جلد 1، ص 110.
6-مکي، حسين، کتاب سياه، جلد 2، ص 469.
7-مهدي نيا، جعفر، زندگي سياسي رزم آرا، ص 374.
8-همان، ص 26.
 

منبع: نیمه پنهان (جلد21) /منصورمهدوی ،تهران انتشارات کیهان ، چاپ چهارم،1387.