در این خطبه ابتدا پیامبر اکرم (ص) پس از حمد و ذکر خداوند متعال به دستور ابلاغ ولایت امام علی (ع) اشاره نموده و به عناوین مختلف و کلمات و جملات گوناگونی بر ولایت این اسطوره ی دین و دیانت تاکید می نماید، و در بخشی از این خطبه به مخالفین امام علی (ع) بعد از خود اشاره می کند و آنان را عذاب سخت تنبه می بخشد.و بالاخره حجت را بر همگان تمام می کند.
کلید واژه: مولا –علی –مخالف –پیامبر -اطاعت
مقدمه:.متاسفانه با وجود تواتر خطبه ی غدیر و جملات گوناگونی که پیامبر اکرم (ص)، پیرامون امیر مومنان علی (ع) در این خطبه داشته، تنها و تنها،جمله ی من کنت مولا،فهذا علی مولا را، مردم به عنوان شاخصه ی غدیر می شناسند و سپس بحث و گفتمان ها بر این میشود که آیا مولا به معنای دوست است یا به معنای ولی و سرپرست !اما اگر کسی در این خطبه ی بزرگ،با ژرف نگری،بنگرد، خواهد دید، که این جمله تنها، جمله ی کوچکی است که می تواند خلافت و سرپرستی امام علی (ع) را اثبات کند.
اما جواب اشکالی که در مقدمه به آن اشاره شد:
اولاً لفظ «مولا» در لغت عرب، متوجه به معانى زیادی است از قبيل: مالك، عبد، معتق (بنده آزاد كن)، عتيق (غلام آزاد شده)، محبّ (علاقه مند)، جار (همسايه)، حليف (هم سوگند) و عصبه (پيوند خانوادگى)؛ چنانكه خدا هم فرموده است إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي (سوره مريم، آيه 5)؛ (زكريّا گفت) من از بستگانم بعد از خودم، بيمناك هستم (از اينكه از دين تو حراست نكنند). اينگونه موالى را از آنجهت به اين عنوان ناميدهاند كه از جهت پيوندى، نزديكتر از ديگرانند و اين معنى از «ولىّ» به معناى «قرب» استفاده شده است. معنى ديگر «مولا»، «ناصر» است؛ چنانكه حق تعالى فرموده است ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ (سوره محمد، آيه 11)؛ يادآورى شده است بدان خاطر مىباشد كه خداى تعالى ياور مؤمنان است و كافران ياورى ندارند. معناى ديگرش، دوست است؛ چنانكه فرموده است يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً (سوره دخان، آيه 41)؛ روزى كه به اندازه پشيزى دوستى از دوست ديگر بهرهمند نمىباشد. معناى ديگرآن، «وارث» است؛آنجا كه فرموده است وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ (سوره نساء، آيه 33)؛ بر هر كس، وارثانى قرار داديم، كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند. و امثال اين معانى آمده است. در طى معانى مختلفى كه براى «مولا» بيان كرديم، كاملترين و مهمترين و مشهورترين و ظاهرترين معانى مولا، به كسى گفته مىشود كه اوليتر بر ديگرى از خود او باشد؛ بنا بر اين مولا متوجه به هر شخصى است كه مقام عالى و رفيعى داشته باشد كه ديگران همواره از او پيروى نمايند و فرمانش در آنها نفوذ داشته باشد؛ بطوريكه به او بگويند: «انت مولاى»، يعنى تو كسى هستى كه از خود من به خودم اولي ترى. (1)ثانیاً، کدام عقل سلیم و منطق صحیح و نگاه دقیقی قبول می کند که پیامبر در آن روز داغ و گرمای داقت فرسا، مردم راکنار هم جمع کند و از سفر به خانه ی معبود سخن بگوید و علی را دوست خود معرفی کند !آیا به راستی می توان گفت معنای ولایت،غیر از سرپرستی و اولویت، چیزی باشد ؟!، «زيد بن ارقم» در باره ی آن روز می گوید: گرمى هوا در آن روز به حدی شدید بود که، شديدتر از آن روز براى اصحاب نبوده است!پیامبر اکرم (ص) در این خطبه با عناوین مختلف، و جملات گوناگون، چنان حجت را بر همگان تمام نموده اند که هیچ کس نمی تواند آن را زیر سوال برد در بین این روایت خطبه ی معروف و شاخص غدیر خم از همه ی این روایات صریح تر بوده و راویان زیادی آن را نقل نموده اند، که مسلماً همین امر، راهی برای بهانه تراشی نمی گذارد.از مهم ترین شاخصه های غدیر خم، این است که علامه ی امینی ره) می فرماید:بیست و شش نفر ازعلمای اهل سنت، پیرامون غدیر کتاب مستقل تالیف نموده اند.
ایشان در ادامه به راویان این خطبه اشاره کرده و نام آنان را تک تک بیان می کند، که شرح آن به شکل ذیل می باشد:
یکصد و ده نفر از صحابه ی پیامبر اکرم –هشتاد و چهار نفر ازتابعین –سیصد و شصت نفر از عالمان، استادان وحافظان ازقرن دوم تا قرن چهاردهم هجری و ده ها نفر از محدثین بزرگ که واقعه ی غدیر خم را ذکرنموده اند، که از آن ها می توان به ابو عبدالله محمد بن ادریس شافعی(پیشوای مذهب شافعی )-احمد بن حنبل (پیشوای مذهب شافعی )-احمد بن حنبل نسائی –ترمذی –خطیب خوارزمی –ابن ابی الحدید –جلال الدین سیوطی –ابن اثیر –خطیب بغدادی-فخر رازی و طبری، اشاره نمود.راویان این روایت، قابل شمارش نبوده، ولی از آن ها میتوان به ابوهریره دوسی – عمربن خطاب - عایشه-عباس بن عبد المطلب-طلحه بن عبدالله تیمی-عبدالله بن جعفر بن ابی طالب –ابویعلی انصاری –ابوزینب بن عوف انصاری –ابوفضاله انصاری –ابو قدامه ی انصاری –ابو عمرهبن عمره بن محصن انصاری –ابوالهثیم بن نبهان –ابو رافع قلطی –ابو زیت خویلد –ابو بکربن ابی قحافه-اسامه بن زید بن حارثه کلبی –ابن بن کعب انصاری-اسعد بن زراره انصاری –اسماء بنت عمیس –ام سلمه –ام هانی –ابوحمزه انس بن مالک انصاری-براء بن عازب انصاری اویسی –یزید بن خصیب ابوسهل اسلمی –ابوسعید ثابت بن ودیعه انصاری-جابر بن مسره-جابر بن عبدالله انصاری-جبله بن عمر انصاری-جبیربن عبداله بن جابر بجلی-ابوذر جندب بن جناده غفاری-ابو جنیده جندع بن عمرو مازن انصاری-حبه بن جوین ابو قدامه عربی بجلی –حبشی بن جناده سلولی –حبیب بن بدیل بن ورقاء خزاعی-حذیفه بن آسید ابوسریحه غفاری-حذیفه یمان میانی –حسان بن ثابت –ابو سلیمان خالدبن ولید –ابو ایوب خالد بن زید انصاری-خزیمه بن ثابت انصاری-ابوشریح خویلد بن عمروخزاعی –رفاغه بن عبد منذر –زبیربن عوام قرشی-زیر ابن ارقم انصاری-ابوسعید زید بن ثابت –زید بن یزید بن شراحیل-زید بن عبدالله انصاری-ابواسحاق سعد بن ابی وقاص-سعد بن جناده عوفی-سعد بن عباده یانصاری-ابو سعید سعد بنمالک انصاری –سعید بن زید بن قرشی –فاطمه بنت حمزه-عمروبن عاص و وهب بن حمزه، اشاره نمود.-(2) در این بخش لازم است به تعدادی ازکتابهای شیعه و سنت که این روایت را ذکر نموده اند، اشاره شود.از کتابهای علمای شیعه میتوان به احتجاج -صراط المستقیم –العدد القویه –التحصین –عبقات الانوار-عوالم العلوم –روضه الواعظین-الغدیر-اشاره نمود –
اما از کتابهای اهل سنت میتوان به کتابهای-تاریخ خطیب بغدادی-الدر المنثور-اسد الغابه-شمس الدین جزری(اسنی المطالب )-ینابیع الموده –المعارف(ابن قتیبه دینوری)-مسند احمدبن حنبل –سنن ابن ماجه –خصائص نسائی –مناقب خوارزمی –تاریخ خلفاء-تفسیر طبری –فصول المهمه-تفسیر فخر رازی-کنز الاعمال –مجمع الزوائد –الاصابه-نوادر الاصول (ترمذی) و صدها کتاب دیگر اشاره نمود –(3)
اما ماجرای غدیر
پیامبر اکرم ص) در آخرین سال عمر خویش (سال دهم هجرت )آهنگ زیارت خانه ی معبود سر داد .این تنها حجی بود که پیامبر اکرم (ص) بعد از مهاجرت به مدینه انجام می دادند و طبعاً آخرین حج (به همین جهت نام آن را حجه الوداع نامیده اند.)قبل ازحرکت و برحسب امر پیامبر اکرم (ص)این خبردر قبایل و طوایف مختلف اعلان شد و در نتیجه گروه عظیمی به مدینه آمدند تا از ایشان اطاعت نمایند –جمعیتی که آن سال از مهاجرین –انصار و قبایل عرب و افراد مختلف، شمرده اند، عدد یکصد و بیست و چهار هزار نفر را نشان می دد –اهالی مکه و سایر شهرها وآنان که به همراه حضرت علی (ع)از یمن به حج آمده بودن،نیز به این جمعیت افزوده شدند –- (4)پس از اتمام حج (بلال ) منادی پیامبر اکرم، زمینه رابرای سخنرانی آن حضرت آماده نموده و از طرف پیامبر (ص) اعلام نمود،: فردا جز معلولان کسی باقی نماند و همه بادی حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر شوند –پس از انجام حج، پیامبر اکرم (ص) با جمعیتی که همراه ایشان بودند،راه مدینه راپیش گرفتند- و به سرزمینی به نام غدیر خم (نزدیکی جحفه) رسیدند-(5)غدیر، به جهت وجود آب و چند درخت کهنسال، محل استراحت کاروانیان بود-پیامبر امر نمودند، صبر کرده تا کسانی که هنوز نیامده اند ، از راه رسیده و همچنین امر فرمودند، کسانی که رفته اند، بازگردند –پیامبر پیام پروردگارش را به مردم ابلاغ می نمود.– يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس(مائده 67)ای پیامبر ابلاغ رسالت کن و الا اصل پیامبری تو را نمی پذیرم و خداوند تو را از شر مردمان در امان خواهد داشت -البته لازم به ذکر است، قبلاً نیز فرشته ی الهی بر پیامبر نازل شده و وی رااز این مهم باخبر می نمود،ولی پیامبر بنابر خوفی که از تعصب عجیب عرب داشت،تاکنون این امر رابه عقب انداخته بود –اما تا امروز، روزی برای ابلاغ معرفی نشده بود، اما امروز، روزی بود که دستور الهی صادر شده است –لذا در ادامه خاطر نشان می کند،ای محمد، خداوند تو را از شر مردمان در امان خواهد داشت .به راستی او کسیت که خداوند متعال پیامبرش را در مقابل وی تهدید می کند،که اگر او را معرفی نکردی، اصل رسالتت رانمی پذیرم!خدا هم ميدانست هر گاه مردم از غدير بگذرند بسيارى از آنها پراكنده شده به شهرها و دهها و خيمههاى خود رهسپار ميشوند.لذا ذات اقدس او ميخواست تا همه مردم از هر كجا كه هستند از ولايت على ع باخبر شوند و نص خلافت او را بشنوند.رسول خدا ص دستور داد جهاز شتران را در زير درختهائى كه در آنجا بود جمعآورى نمودند و منادى مردم را اطراف رسول خدا ص گردآورد جمعيت همه حاضر شده و از شدت گرما عباها را دور پاهاى خود مىبستند رسول خدا ص بر روى جهاز شتران رفته على ع را بر فراز آنها آورد و بطرف راست رسول خدا ص ايستاد. سپس رسول خدا ص مشغول خطابه شده حمد و ثناى الهى را بجا آورده و مردم را از مواعظ شافيه خود كه با بلاغت و تأكيد هر چه تمامترى ادا ميفرمود بهرهمند ساخت و ضمنا آنان را از ارتحال خويش باخبر فرمود و اضافه كرد مرا بعالم ديگر دعوت كرده و نزديك است منادى حق را اجابت گويم و خورشيد پيمبرى من از آسمان دنياى ناپايدار شما غروب نمايد.در عين حال يادگارى از خود باقى ميگذارم كه اگر از آن پيروى نمائيد، هيچ گاه گمراه نشويد يكى قرآن كريم و ديگر خاندان من كه هرگز از هم جدا نشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد گردند.سپس با صداى رسا فرمود: الست أولى بكم منكم بانفسكم (آيا من از شما شايستهتر بشما نمىباشم؟ )همه گفتند: خدا داناست كه چنين است. رسول خدا بلافاصله بازو ان على (ع) را گرفت روى دست چنان بلند كرد كه سپيدى زير بغلش نمودار گرديد و فرمود: فمن كنت مولاه فهذا على مولاه.
هر كه را باشم منش مولى و دوست
ابن عم من على مولاى اوست
سپس دست به طرف معبود بلندنموده و می گوید: پروردگارا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن و ياور او را يارى كن و ذليلكننده او را خوار ساز.
حق گفت به پيغمبر خوشدار وفا را
در عالم ذرات كه خوانديم شما را
گفتيم الستى و شنيديم بلى را
يك عالم ذر دگر امروز بيارا
با خلق بيا تازه كن آن عهد خدا را
اى سيد كل فخر رسل احمد مختار
همچون زكريا ز تكلم چه كنى صوم
بىرمز بما انزل تبليغ كن اين قوم
بيدار على باش و برانگيز تو از نوم
اين قوم گرانخواب و مپرهيز تو از لوم
اعلان وصايت كن و فرماى كه الْيَوْمَ
أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ اى زمره انصار
اورنگ حجازى خواست سلطان حجازى
چون صورت رحمان ديد كرسى حجازى
از عرش فراشد سر منبر ز فرازى
بر خواند يكى خطبه تازى بدرازى
كوتهنظران را گفت تا چند مجازى
حق خواست حقيقت شود امروز پديدار
آنگاه على را ز كرم گشت طلب خواه
بگزيد چو از مهر على جا ببر شاه
اين نكته عيان شد كه نبى مهر و ولى ماه
بگرفت چو پيغمبر بازوى يد الله
برداشت على را بمقام و رفعناه
انسان كه برفعت بشد از حيطه پندار
فرمود نبى كاين حكم از عالم بالاست
امروز چو در رتبه على از همه اعلى است
در ملك ولايت ولى و والى و والاست
هر گونه تصرف كند او از همه اعلى است
بايست بداند كه على سيد و مولاست
آن كس كه مرا مولا ميداند و سالار(6)
چون پیامبر (ص) از خطابه و معرفى على (ع) فارغ شد هنگام ظهر بود از منبر به زير آمده و دو ركعت نماز گزارد. مؤذن ندای اذان و نماز سر داد .رسول خدا ص نماز ظهر را به جماعت بجا آورد و در سراپرده خود آرام گرفت و دستور داد على ع در خيمه خود كه برابر با سراپرده او بود بنشيند و به مسلمانان فرمان داد تا دسته دسته بر على ع وارد شوند و به وى مباركباد گفته و بعنوان امير المؤمنينى باو سلام كنند.با دستور پیامبر(ص) دو خیمه برپا شد ودر یک خود آن حضرت و در دیگری امام علی(ع) وسه روز آنجا اقامت نمودن ومردم دسته، دسته آمده و به پیامبر تبریک می گفتند.در این مراسم،حتی پیامبر اکرم (ص) عمامه خود را که سحاب نام داشت را به عنوان تاج افتخار بر سر امر المومنین قرار دادند. (7)«حسان بن ثابت» پس از اينكه حضرت على عليه السّلام از سوى خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، به امامت و خلافت پس از نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله معيّن شد، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب گشته و عرض كرد: يا رسول الله! آيا اجازه مىفرماييد، ابياتى را كه موجبات خرسندى خداى تعالى را فراهم مىآورد و در خصوص واقعه غدير بسرايم؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى حسّان! به نام خدا شروع كن و آنچه به خاطر رسيده، به اطلاع ما برسان. «حسان» بنا به فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در محل بلندى ايستاد و مسلمانان به منظور شنيدن ابيات او اجتماع كردند. «حسان» ابيات ذيل را سرود: يناديهم يوم الغدير نبيّهم
نجّم و اسمع بالرّسول مناديا
و قال فمن مولاكم و وليّكم
فقالوا و لم يبدو هناك التعاميا
الهك مولانا و انت وليّنا
و لن تجدن منّا لك اليوم عاصيا
فقال له قم يا علىّ فانّنى
رضيتك من بعدى اماما و هاديا
فمن كنت مولاه فهذا وليّه
فكونوا له انصار صدق مواليا
هناك دعا اللّهمّ وال وليّه
و كن للذى عادى عليّا معاديا-(8)
جبرئیل، نازل شد و گفت:به خدا قسم روزی مانند امروز ندیدم.چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود !برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسول خدا،کسی آن را به هم نمی زند –سپس فرمود:وای بر کسی که پیمان او را بشکند.( 9)پیامبر (ص)، بزنان خود و ساير زنان همین دستور را داد و آنها نيز به همين عنوان به وى تبريك گفته و سلام كردندو آنان هم مأموريت خود را انجام دادند.(10)درظرف آبی که حضرت علی(ع) دستش را در آن گذارده بود، زنان نیز دست گذاشته و این مراسم انجام شد.تاریخ نقل میکند، در ميان مردمى كه عرض تبريك مىنمودند، عمر بن خطاب از همه بيشتر تبريكات مفصل خود را بعرض رسانيده و زياده از اندازه اظهار خرسندى مىنمود و با اين جمله تبريك گفت «بخ بخ» لك يا على اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنه آفرين بر تو و گوارا باد ترا اى على كه آقاى من و تمام زن و مرد مؤمن گرديدى.از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه روزى ابى بكر در يكى از كوچههاى «بنى نجّار» با امام عليه السّلام ملاقات كرد، پس از سلام و مصافحه گفت: اى ابا الحسن، آيا نسبت به انتخاب من از سوى مردم، و اباى تو از بيعت سقيفه، چيزى به دل دارى؟ به خدا قسم اين مسأله خواست من نبود و مسلمين بر آن اتفاق كردند و من نتوانستم با تصميمشان مخالفت نمايم، زيرا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: امت من بر گمراهى اتفاق نمىكنند؟امام عليه السّلام در پاسخ فرمود: اى ابا بكر (منظور) امتى است كه پس از او و در زمان او، از فرمانش اطاعت كنندو به راهش پايبند باشند و به آنچه با خدا پيمان بستهاند وفادار بمانند و تغيير و تبديلى صورت ندهند؟! (نه اين امت كه فرمان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را زير پا نهادند). «ابو بكر» گفت: سوگند به خدا اگر هم اكنون شخص مورد اعتماد، شهادتدهد كه تو به امر «خلافت» سزاوارترى، آن را كنار گذاشته و به تو مىسپارم. و به رضايت و ناخشنودى ديگران، توجهى نمىكنم؟!امام عليه السّلام فرمود: آيا با اطمينانتر از پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سراغ دارى؟ در حالى كه در چهار مورد و در ميان گروهى از شما و از جمله عرشيان- در يوم الدار و در بيعت رضوان در زير درخت و در خانه ام سلمه و در غدير، پس از مراجعت از حج- برايم از شما بيعت گرفت، و همه شما اطاعت خود را نسبت به خدا و رسولش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ابراز داشتيد و به شما فرمود: خدا و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر كار شما شاهد است و همه شما، خدا و رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به شهادت پذيرفتندآنگاه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خطاب به مردم فرمود: حاضران خبر را به غايبان برسانند و در آينده به آن شهادت دهند و هر كس اين پيام به گوشش رسيده به ديگران برسانند.سپس همه شما بر پاى خاستيد و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و من كه اين كرامت نصيبم گشته بود تبريك گفتيد، آنگاه عمر نزديك شد و دستش را بر كتفم گذاشت و در حضور اجتماع گفت:«بخ بخ لك يا ابن ابى طالب اصبحت مولاى و مولى المؤمنين» يعنى: مبارك باد بر تو، اى فرزند ابى طالب عليه السّلام كه سرور من و همه مؤمنان گشتهاى؟ابى بكر اظهار داشت: مطلبى را به ياد من آوردى، اگر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به آن گواهى مىداد، از او مىپذيرفتم؟ امام عليه السّلام فرمود: خدا و پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر تو شاهدند، آيا اگر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را زنده ببينى و به تو بگويد: در حق من ستم كردى، حقى كه خدا و پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آن را به من دادهاند، نه به تو و ساير مسلمين، آيا امر خلافت را به من وامىگذارى مىگذارى و آن را رها مىكنى؟(11)اما به راستی چه شد که پس از چند روزی، تمام این کلام ها فراموش شد و کسانی که خود ندای بشارت و تبریک سر می دادند،، ندای خلافت سر می دهند ؟!
اما متن خطبه غدیر
به علت طولانی بودن متن خطبه از ذکر ان صرف نظر می کنیم و به ترجمه آن اکتفا می کنیم:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا فِي تَوَحُّدِهِ وَ دَنَا فِي تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فِي سُلْطَانِهِ وَ عَظُمَ فِي أَرْكَانِهِ وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ وَ قَهَرَ جَمِيعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهَانِهِ مَجِيداً لَمْ يَزَلْ مَحْمُوداً لَا يَزَالُ بَارِئَ الْمَسْمُوكَاتِ وَ دَاحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ جَبَّارَ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ- مُتَفَضِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ بَرَأَهُ مُتَطَوِّلٌ عَلَى جَمِيعِ مَنْ أَنْشَأَهُ يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَ الْعُيُونُ لَا تَرَاهُ كَرِيمٌ حَلِيمٌ ذُو أَنَاةٍ قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ لَا يُعَجِّلُ.......(12)و الحمدلله رب العالمین رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله پس از حمد و ثناى الهى گفت:حمد و ستايش درخور پروردگارى است كه شريك و نظيرى نداشته و بىهمتا و يگانه است، و حكومت او سراسر هستى را فرا گرفته، و علم و توجّه به او همه موجودات را احاطه نموده است، و همه در پيشگاه قدرت و توانايى او خاضع و خاشعند. و پيوسته محبوب و محمود عالميان است، خالق آسمانها و زمين و پروردگار روح و ملائكه و جهان هستى، همه و همه غرق احسان و نيكويى و رحمت و فضل بىمنتهاى اويند، كريم و حليم و صبور و شكيبا و بردبار است، براى انتقام و عذاب گنهكاران شتاب نمىكند، سرائر و ضمائر بندگان بر او پوشيده نمىشود، افكار و نيّات و خاطرههاى مردم پيش او روشن و آشكاراست، هيچ عجز و كوتاهى و نياز و ناتوانى بمقام عظمت او راه نيابد، ادراك و عقول مردم از درك و شناخت كنه ذات و صفات كبرايى او عاجز و قاصرند، برپا دارنده قسط و عدل است، هيچ معبودى جز او نيست، عزيز و حكيم است، بالاتر از آن است كه چشمها او را دريابند، و او چشمها را دريابد، و اوست لطيف و آگاه به آشكار و نهان، هيچ كس با ديدن پى به وصف او نبرد، و نه سرّ و آشكار او را دريابد مگر خود خداوند راهنمايى فرمايد. و شهادت مىدهم كه قدس و پاكى خداوند متعال همه طبقات دهر را پر كرده است.و نور مقدّس او ابديّت را پوشانيده است، خدايى كه بىهيچ يار و ياورى و شريك و مشاورى تقدير و امر خود را ايجاد مىفرمايد، آنچه را كه بخواهد لباس هستى مىپوشاند و كوچكترين زحمت و تكلّفى در كارهاى او در مقام خلق و تكوين كائنات ديده نمىشود، كارهاى او محكم و منظّم و متقن است، كمترين خلل و سستى و جور و تجاوز و ظلمى در او نيست، خداوند كريم است و مهربان، و برگشت همه به سوى او خواهد بود.و شهادت مىدهم همه چيز در پيشگاه با عظمت و قدرت او خاضع و متواضعند، خورشيد و ماه و ملك همه در تحت تسخير و نفوذ او هستند، اوراق و صفحات تكوين بدست تواناى او پيوسته در تغيير و تبدّل بوده، و روز و شب و زندگى و مرگ و فقر و غنى و خوشى و گرفتارى و گرما و سرما و رنگهاى گوناگون پديدار مىشود، درهم كوبنده هر مخالف و معاندى است، و نابودكننده هر شيطان نافرمان و سركشى است، عارى از هرحريف و همتايى است، (ضدّ و ندّى ندارد) يكتا و يگانه است، تنها بىنيازى است كه نيازها بدو برند، نزاده و زاده نشده است، و هيچ كس مثل او نبوده و نباشد، معبودى واحد و پروردگارى بزرگوار است، هر چه مىخواهد اجرا مىكند و آنچه اراده مىكند انجام مىدهد، مىداند پس به شمار آورد، و مىميراند و زنده مىكند، و فقر و غنى، شادى و حزن، و منع و عطاء، همه و همه بدست با عظمت اوست، پادشاهى از آن اوست، نيكيها به دست او، و او بر هر چيزى توانا است. با افزودن و كاستن شب را در روز در مىآورد و روز را در شب، هيچ معبودى جز او نيست، عزيز است و غفّار، همو كه دعاى بندگان اجابت و با سخاوت عطا مىكند، شمارنده نفسها، و پروردگار جنّ و انس، هيچ چيزى براى او مبهم و پيچيده نيست، و ناله دردمندان او را بستوه نياورد، و پافشارى اصراركنندگان طاقتش را طاق نكند، حافظ صالحان، و توفيق دهنده رستگاران، و آقا و سرور جهانيان است، همو كه شايسته شكر و حمد همه خلائق است.حمد و ستايش مىكنم او را در همه حال، در حال وسعت و تنگدستى، و در حال عافيت و شدّت، و ايمان دارم به او و به ملائكه و كتابها و پيغمبران او، مطيع اوامر او بوده و در هر چه موجب رضاى اوست شتاب مىكنم، و از سر ميل در اطاعتش و خوف از مجازاتش تسليم حكم و قضاى او هستم، چرا كه «اللَّه» همان خدايى است كه از نيرنگش ايمنى نيست و در نهايت عدالت و دادگرى است، معترف به بندگى او مىباشم،و به خدائيش شهادت مىدهم، و هر آنچه وحى شدهام را مىرسانم، تا مبادا مشمول قهر و عذاب و غضب او شوم كه در اين صورت هيچ كس نتواند جلوى اراده او را بگيرد. هيچ معبودى جز او نيست
دستور ابلاغ کلام
خداوند مرا آگاه فرموده، كه در صورت عدم ابلاغ دستورات او مأموريتم ناتمام و ابتر بماند، و نيز خداوند متعال متعهّد شده مرا در اين تبليغ محافظت فرمايد، زيرا خداوند كفايتكنندهاى كريم است.از جانب خداوند به من وحى رسيده است كه: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ: اى پيامبر، آنچه را از سوى پروردگارت به تو فرو آمده- در باره خلافت على بن أبى طالب- برسان و اگر اين نكنى پيام او را نرسانده باشى، و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه مىدارد.اى گروه مردم! شاهد باشيد كه من در رساندن فرمان خداوند هيچ كوتاهى نكردم، بدانيد كه جبرئيل در اين سفر سه مرتبه از جانب خداوند بر من نازل شده و پس از ابلاغ سلام الهى مرا مأمور كرده است كه در مقابل همگان سفارش او را ابلاغ نموده و بگويم: على بن أبى طالب برادر و وصى، و خليفه و امام بعد از من است، و او در نزد من همان جايگاه هارون در نزد موسى را داراست، جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد بود.و او پس از خدا و رسول، ولى و سرپرست شماست و خداوند متعال در اين خصوص آيهاى بدين مضمون بر من نازل فرموده كه: «همانا دوست و سرپرست شما خدا است و پيامبرش و كسانى كه ايمان آوردهاند، آنان كه نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند در حالى كه در ركوعند- مائده: 55». و آن همان على بن أبى طالب است كه نماز بپاى داشته و زكات پرداخته در حالت ركوع، و اوست كه پيوسته و در همه حال متوجّه خداوند بوده و در تمام امور او را در نظر مىگيرد. و نيز بدانيد كه من در ابتداى امر از جبرئيل خواستم مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معذور بدارد زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل نفاق و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امّتم غالبند، و مسخرهكنندگان اسلام را مىشناختم، همانها كه در كتاب خدا اين گونه وصف شدهاند كه: چيزى با دهانهايشان مىگويند كه در دلهايشان نيست، و آن را [سخنى كوچك و آسان] مىپنداشتند و حال آنكه در نزد خداوند، بزرگ و عظيم است، و شدّت آزارم را بدان جا رساندند كه مرا اذن (سراپا گوش) ناميدند، و دليل اين نامگذارى اين بود كه مىپنداشتند من شنواى هر سخنى مىباشم، تا اينكه خداوند اين آيه را نازل فرمود كه: «و از آنان كسانىاند كه پيامبر را مىآزارند و مىگويند: او [سراپا] گوش است- شنواى سخن هر كسى است- بگو: گوش نيكوست براى شما،- يعنى براى كسانى كه مىپنداشتند او اذن است- به خدا ايمان دارد و مؤمنان را باور دارد- توبه: 61و اگر بخواهم مىتوانم نامهاى يكايك آنان را بشمارم، و خصوصيات كامل و تفصيل امورشان را ذكر بكنم، ولى بخدا قسم كه اين كار نه شايسته حال من و نه مورد پسند خداست كه جز آنچه وحى شدهام را نگويم، سپس اين آيه را خواند: «اى پيامبر آنچه را از سوى پروردگارت به تو فرو آمده- در باره علىّ بن أبى طالب- برسان و اگر اين نكنىپيام او را نرسانده باشى، و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه مىدارد.
اعلام ولایت امیر المومنین علیه السلام
پس اى گروه مردم بدانيد كه: خداوند متعال على بن أبى طالب را بر شما ولى و امام قرار داده، و اطاعت او را به نيكويى بر تمام گروههاى مهاجر و انصار و تابعين آنان، و بر حاضر و غائب و عرب و عجم و كوچك و بزرگ و عبد و آزاد و بر هر خداپرست واجب فرموده است، او فرمانش قابل اجرا، و سخنش مقبول، و امرش نافذ است، مخالف او ملعون، و پيرو او مشمول رحمت خداوند است، و هر كس او را تصديق كند و بدو گوش بسپارد و از او اطاعت كند مشمول غفران خداوند گردد.اى گروه مردم! اينجا آخرين محلّ گردهمايى و گفتگوى من با شما است، پس امر پروردگارتان را نيك بشنويد و اطاعت كنيد و امتثال نماييد، زيرا خداوند مولى و معبود شما است، و پس از او فرستادهاش محمّد، در برابرتان ايستاده و شما را خطاب مىكند، و پس از من به امر پروردگار متعال؛ «على» ولىّ خدا و سرپرست شماست و پس از او تا پايان عمرتان اولاد و ذرّيّه او مولى و امامند. حلال همان است كه خدا فرموده، و حرام همان كه ممنوع داشته، حلال و حرام را به من آموخت، و من تمام علوم افاضه شده از خداوند- از قرآن و حلال و حرام- را به على دادم.اى گروه مردم! خداوند متعال تمام علوم را بمن عطاء فرمود، و من هم تمام آنها را بهعلى بن أبى طالب؛ پيشواى پرهيزگاران و امام مبين تعليم نمودم. اى گروه مردم! از على غافل نشويد و او را ترك مكنيد، و از ولايتش خوددارى مكنيد، او راهنماى به حقّ و راستى و عامل به آن است، باطل و پوچ را نابود و از آن منع مىكند، و در راه خدا از ملامت ديگران متزلزل نمىشود، او اوّلين مؤمن بخدا و رسول و فدايى پيامبر است، او در حالى با رسول خدا به عبادت خداوند پرداخت كه همه شما بتپرست بوديد.اى گروه مردم! على را بزرگ و محترم شماريد كه خداوند او را تفضيل و تكريم فرموده است و بدو روى آوريد كه خداوند او را به اين مقام منصوب فرموده است.اى گروه مردم! او از جانب خداوند امام و رهبر است، و منكر ولايت او از پذيرش و غفران الهى بدور، و بطور قطع و يقين مشمول عذاب الهى و آتش سوزان است.از مخالفت با او برحذر باشيد و گر نه به آتشى رويد كه سوخت و هيمهاش آدميان و سنگهايند، و براى كافران مهيّا شده است.اى گروه مردم! همه انبياء و مرسلين گذشته به نبوّت من بشارت داده شدهاند، و من خاتم انبياء و مرسلين، و حجّت خدا بر همه أهل آسمان و زمين هستم، پس هر كس در اين مورد ترديد كند همچون كفر دوران جاهليّت كافر است. و هر كس در باره قسمتى از گفتار من شك نمايد به همه گفتارم ترديد نموده است و مستحقّ آتش خواهد بود.اى گروه مردم! اين فضيلت و نعمتى است كه خداوند متعال مرا اعطا فرموده، هيچ معبودى جز او نيست، او را پيوسته حمد و سپاس گفته و از انعام و احسان خداوند براى هميشه تشكّر مىكنم.اى گروه مردم! على را تفضيل دهيد كه او پس از من افضل همه مردم است، بوسيله ما است كه مردم مشمول نعمت و رحمت خداوند قرار مىگيرند، و جبرئيل مرا خبر داده است كه خداوند متعال مىفرمايد: هر كه با على مخالفت و دشمنى كند ملعون و مغضوب بوده و از رحمت من دور مىشود. و هر كسى بايد بنگرد كه براى فرداى قيامت چه پيش فرستاده است، و بترسيد از اينكه دوباره دچار لغزش شويد كه خداوند بدان چه مىكنيد آگاه است.اى گروه مردم! بدانيد كه على بن أبى طالب جنب پروردگار است، و او مصداق اين آيه است: «تا كسى نگويد: دريغا بر آن كوتاهى كه در باره خدا كردم- زمر: 56».اى گروه مردم! در باره قرآن بيانديشيد، و از آياتش سر درآوريد، و هميشه به محكمات آن ناظر باشيد، و نبايد از آيات متشابه پيروى كنيد، و قسم بخدا كه كسى نمىتواند حقائق و دقائق قرآن را تفسير و بيان كند مگر على بن أبى طالب كه برادر و وصىّ من است-
اعلام رسمی ولایت
در این هنگام دست على را گرفته و بالا برد؛ بحدّى كه زير بازوى آن حضرت هويدا شد- و من به شما اعلام مىكنم: «كسى كه من مولاى اويم على مولاى او است، و موالات اواز جانب خداوند با عزّت و جلال بر من نازل شده است. اى گروه مردم! على و أولاد پاكش ثقل اصغرند، و قرآن مجيد ثقل اكبر است.و هر كدام از آن دو مؤيّد و موافق ديگرى خواهد بود، و هرگز از همديگر جدا نخواهند شد تا روزى كه در جانب حوض بمن رسند، آنان امنا و حكماى خداوند در روى زمينند.اى گروه مردم! آگاه باشيد، همه و همه آگاه باشيد كه من تمام اين مطالب را ادا نمودم و ابلاغ كردم و به گوش همه رساندم، همه و همه كلام خدا بود و من از جانب او گفتم، كه بجز برادرم على بن أبى طالب كسى سزاوار منصب امارت و امامت نيست، و پس از من كسيرا نشايد كه عنوان امير المؤمنين را بجز او به ديگرى نسبت دهد.سپس دست مبارك خود را دراز كرده و از بازوى على بن أبى طالب عليه السّلام گرفته و بلند نمود تا آنجا كه پاهاى آن حضرت در موازات زانوى پيامبر قرار گرفت و فرمود:اى گروه مردم! اين على است، كه برادر و وصىّ، و حافظ علم من، و جانشينم بر امّت است، او مفسّر قرآن و داعى بسوى خدا و عامل به مرضات الهى است، با دشمنان خدا در جنگ؛ و طرفدار طاعت؛ و نهىكننده از نافرمانى او است، او جانشين پيامبرو امير مؤمنان و پيشواى هدايتگر است، و با عهدشكنان و ستمكاران و خارجشدگان از حقّ به اذن و فرمان خدا مىجنگد، حال گفتارى به زبان آورم كه به امر پروردگارم هر سخنى را تغيير دهد: پروردگارا، دوستدارانش را دوست بدار، و با دشمنانش عداوت كن، و منكر او را لعن، و به هر كه حقّش را پايمال كند غضب فرما.پروردگارا، بنا بر همانچه خود فرمودى اعلام داشتم كه امامت پس از من براى على ابن أبى طالب است و او را به اين مقام منصوب نمودم، تا شريعت خود را براى بندگانت به كمال رسانى، و نعمت خود را بر ايشان تمام كنى، و اسلام را دين آنان بپسندى، كه خود در قرآن فرمودهاى: «و هر كس كه جز اسلام دينى بجويد هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است- آل عمران: 85». پروردگارا! تو را به گواهى مىگيرم و تو را در اين شهادت بس كه تبليغ خود را انجام دادم.
خطر انحراف بعد از پیامبر
اى گروه مردم! بىشكّ خداوند دين خود را با امامت او به كمال رساند، پس كسى كه از او پيروى نكند و به خلفاى پس از او- كه همه تا روز قيامت از فرزندان صلبى منند- اقتدا ننمايد، كارها و اعمالشان تباه و نابود شود و براى هميشه در آتش بماند، و عذابشان سبك نشود و مهلت نيابند.اى گروه مردم! اين على است، كه در همه موارد از شما بالاتر است، در يارىرساندن و شايستگى، و نزديكى و قرب، و عزّت در نزد من برترى دارد، و خدا و رسولش از او راضى و خشنودند، و تمام آيات رضايت و خشنودى در باره او نازل شده است، و خداوند تمام خطابهاى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا در قرآن را به او آغاز نموده است.و تمام آيات مدح در كتاب خدا قرآن كريم در باره اوست، و سوره هل أتى براى اوست؛ كه اعتراف به بهشت نموده، و جز در شأن او نازل نشده، و هيچ كس جز او بواسطه اين سوره مدح نشده است. اى مردم! او كمككار دين خدا، و مدافع رسول است، او تقى، نقى، هادى و مهدىّ است، پيامبر شما بهترين پيامبران، و وصىّ او بهترين اوصيا و فرزندانش بهترين جانشينانند.اى گروه مردم! نسل هر پيامبرى از پشت اوست، و نسل من از پشت على است.
دوستدار و مبغض علی (ع)
اى گروه مردم! براستى، ابليس به واسطه حسادت بود كه آدم را از بهشت بيرون فرستاد، پس حسد نورزيد كه اعمالتان تباه شده و در نهايت منحرف گرديد، زيرا تنها يك خطا موجب شد آدم صفوة اللَّه از بهشت به زمين هبوط نمايد، در حالى كه او برگزيده خداوند بود، تا چه رسد به شما كه گروهى عباد اللَّه و گروهى اعداء اللَّه هستيد، بدانيد كه مبغض على تيرهبخت و دوستدار او تقىّ و خدا ترس است. و جز اهل ايمان به او اعتماد ندارد، و قسم بخدا كه سوره و العصر در باره على نازل شده، كه: «به نام خداى بخشاينده مهربان.سوگند به روزگار [پيروزى حقّ بر باطل]. كه هر آينه آدمى در زيانكارى است. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند و يك ديگر را به راستى و درستى اندرز دادند و يك ديگر را به شكيبايى سفارش كردند». اى گروه مردم! نقل قول خداوند نمودم و پيام خود را به شما رساندم، و بر پيامبر جز رساندن آشكار پيام نيست.اى گروه مردم! ترس از خداى را چنان كه شايسته ترس از اوست پيشه كنيد، و مميريد مگر در حالى كه مسلمان باشيد.اى گروه مردم! به خدا و پيامبرش و نورى كه با او نازل شده- قرآن- ايمان بياوريد پيش از آنكه چهرههايى را محو و ناپديد كنيم آن گونه كه آنها را به پشت سرشان بگردانيم.اى گروه مردم! نور خداوند در من راه يافته، سپس در على، و پس از آن در نسل او تا قائم مهدى جارى خواهد بود، مهدى، همو كه حقّ خدا و هر حقّى را مىگيرد از ماست، زيرا خداوند ما را حجّتى بر اهل تقصير و عناد و خلاف و خيانت و گناه و ستم و خلاصه بر همه جهانيان قرار داده است.
خطری که مردم را به دوران جاهلیت باز می گرداند
اى گروه مردم! شما را انذار مىكنم كه من فقط پيامبر و رسول خدا هستم، كه پيش از او پيامبران و فرستادگان گذشتند، پس اگر من بميرم يا كشته شوم آيا شما به دوران جاهليّت- پيش از اسلام- برخواهيد گشت؟ و هر كس كه عقبگرد كند هرگز به خدا گزند و زيانى نرساند، و زودا كه خدا سپاسگزاران را پاداش دهد بدانيد در اين سوره علىّ موصوف بصبر و شكر شده، و پس از او فرزندانش كه از صلب منند.اى گروه مردم! بواسطه اسلامتان بر خداوند منّت مگذاريد كه مشمول خشم خدا گرديد و شما را عذاب كند زيرا او در كمينگاه است.اى گروه مردم! پس از درگذشت من پيشوايانى ظهور كنند كه شما را به سوى آتش جهنّم مىخوانند، و در روز رستاخيز هيچ يارى و كمكى نشوند.اى گروه مردم! براستى كه خداوند و من از آنان بيزارم.اى گروه مردم! آنان و تمام انصار و اعوان و پيروانشان در فروترين طبقه دوزخند و براستى بد است جايگاه گردنكشان! بدانيد كه آنان اصحاب صحيفهاند، پس بايد هر يك از شما در صحيفهاش نظر كند.راوى حديث، امام باقر عليه السّلام فرمود: جز گروهى اندك بقيّه مردم؛ ماجراى صحيفه را فراموش كردند.اى گروه مردم! من امامت را در ذرّيّه خودم تا روز قيامت باقى گذاشتم، و من هر آنچه گفتنى بود گفتم و مأموريتم را كاملا به انجام رساندم، تا آنجا كه براى هيچ كس؛ چه حاضر و چه غايب، چه آنان كه متولّد شدهاند و چه آيندگان جاى عذر و بهانهاى باقى نماند، پس سفارشات مرا به ديگران ابلاغ كنيد، حاضر به غايب، و پدر به فرزند خود تا روز قيامت برسانند. و امامت را ظالمانه غصب كرده و بصورت سلطنت در خواهند آورد،ألا لعنت خدا بر آن دو گروهى كه اين مقام را بزور ستانده و غصب نمودند، اى پريان و آدميان، زودا كه به حساب شما پردازيم و بر شما پارهاى از آتش و دودى- يا مسى گداخته- فرستاده شود كه نتوانيد از يك ديگر دفاع كنيد! اى گروه مردم! براستى خداوند پيوسته شما را غربال مىكند تا پاكدلان و خوبان را از بدكرداران جدا نمايد، و خداوند شما را از غيب با خبر نمىسازد.اى گروه مردم! هيچ قريه و شهرى را خداوند جز به جهت تكذيبشان نابود نكرد، و همچنين شهرهائى را كه ظلم و ستم در آن رسوخ نمايد، ويران و خراب مىكند، و اين فرد «على» است كه امام و سرپرست شماست، او از وعدههاى الهى است، و البتّه خداوند متعال به عهد و وعدههاى خود عمل خواهد كرد.اى گروه مردم! بسيارى از گذشتگان شما گمراه شدند، و بهمين خاطر بدست خداوند هلاك شدند، پس پسينيان نيز مشمول آن هلاك گردند، خداوند متعال فرموده:آيا پيشينيان را هلاك نكرد. سپس پسينيان- مانند كفّار مكّه- را از پى آنها درآريم.با بزهكاران چنين مىكنيم. در آن روز واى بر دروغانگاران- مرسلات: 16- 19.به سخنانش گوش دهید تا سالم بمانید و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید.اى گروه مردم! خداوند مرا امر و نهى فرموده، و من نيز على را، پس او امر و نهى را از پروردگارش دريافته، بنا بر اين به سخنانش گوش دهيد تا سالم بمانيد، و او را اطاعت كنيد تا هدايت شويد، و از نواهيش دست برداريد تا براه راست افتيد، و مطابق ميل اوحركت كنيد تا مبادا راههاى مختلف شما را از راه او بازداشته و متفرّق و پراكنده شويد. اى گروه مردم! من همان صراط مستقيم و راه راستى هستم كه خداوند به شما امر فرموده از آن پيروى كنيد.و بعد از من على بن أبى طالب، سپس فرزندان من از صلب او صراط مستقيماند.همان پيشوايانى كه مردم را به راه حقّ هدايت مىنمايند، و بدان وسيله دادگرى مىكنند.سپس آيات مباركه سوره حمد را تلاوت نمود: «سپاس و ستايش خداى راست.پروردگار جهانيان. آن بخشاينده مهربان. خداوند و فرمانرواى روز پاداش. تو را مىپرستيم و بس، و از تو يارى مىخواهيم و بس. ما را به راه راست راه بنماى. راه كسانى كه به آنان نعمت دادى- نيكويى كردى- نه راه خشم گرفتگان بر آنها و نه راه گمراهان»، و اشاره فرمود به اينكه اين آيات شريفه در حقّ من و در باره آنان نازل شده است، آنان دوستان خدايند، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند، بدانيد كه براستى گروه خدا پيروزند، بدانيد كه دشمنان «على» همان اهل شقاق و نفاقند، آنان دشمن و مخالف و از حدّ گذشتگانند، آنان برادران شيطانند، همانهايى كه برخىشان به برخى ديگر با گفتار آراسته و فريبنده پيام نهانى مىفرستند تا فريب دهند.بدانيد كه دوستان آنان در قرآن مذكورند، آنجا كه فرمايد: «مردمى را نيابى كه به خداى و روز واپسين ايمان آورند در حالى كه با كسانى كه با خداى و پيامبرش دشمنى و مخالفت كردهاند دوستى بدارند، اگر پدران با پسران يا برادران يا خويشانشان باشند، اينانند كه [خداوند] ايمان را در دلهاشان نوشته- پايدار ساخته- است و ايشان را به روحى از نزد خويش نيرومند گردانيده و به بهشتهايى در آورد كه از زير آنها جويها روان است، در آنجا جاويدانند، خدا از آنها خشنود است و ايشان از خدا خشنودند، ايشانند گروه خدا؛ آگاه باشيد كه گروه خدا رستگارانند- مجادله: 22بدانيد، دوستان آنان در اين آيه نيز مذكورند كه فرموده: «كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمى نياميختند، ايشانند كه ايمنى دارند و آنان راه يافتگانند- انعام: 82بدانيد، دوستان آنان به سلامت در بهشت در آيند، و ملائكه با سلام به پيشبازشان آيند [و گويند:] «خوش باشيد پس به بهشت در آييد [و در آن] جاودانه باشيد- زمر: 39». بدانيد، دوستان آنان همان گروهى هستند كه خداوند در بارهاشان فرموده: «به بهشت در آيند و در آن بىحساب روزى داده شوند- غافر: 40بدانيد، دشمنان آنان به آتش افروخته دوزخ درآيند.بدانيد، دشمنان آنان در حالى كه جهنّم مىجوشد، آوازى دلخراش مانند صداى خران از آن بشنوند.بدانيد، دشمنان آنان در اين آيه مذكورند: «هر گاه كه گروهى [بر جهنّم] در آيد گروهى همكيش خود را نفرين كند، تا چون همگى در آن به هم رسند گروه پسين (پيروان) در باره گروه پيشين (رهبران) خود گويند: خداوندا! اينان ما را گمراه كردند، پس آنها را دو چندان عذاب آتش بده، خداى فرمايد: هر كدام را [عذاب] دو چندان است و ليكن نمىدانيد- اعراف: 38بدانيد، دشمنان آنان در اين آيه مذكورند كه: «هر گاه گروهى در دوزخ افكنده شوند، نگهبانانش [به نكوهش و سرزنش] از آنها پرسند: مگر شما را بيمكنندهاى نيامد؟.گويند چرا، همانا ما را بيمكننده آمد، ولى تكذيب كرديم و گفتيم: خدا هيچ چيز فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد- ملك: 8 و 9بدانيد، دوستانشان آنانند كه از پروردگارشان در نهان مىترسند، آمرزش و مزد بزرگ دارند.اى گروه مردم! چقدر فاصله زيادى است در ميان جهنّم و بهشت، دشمنان ما مشمول ذمّ و لعن خدايند و دوستانمان مورد مدح و دوستى پروردگارند.
من پیامبر و علی(ع) وصی من است
اى گروه مردم! بدانيد كه من انذاركننده و على هدايتكننده است، اى گروه مردم! من نبى و على وصى است. بدانيد كه خاتم امامان: قائم مهدى، از ما است، بدانيد كه او مسلّط و قاهر در دين است. بدانيد، او از ستمكاران انتقام خواهد گرفت. بدانيد، او فاتح قلعهها و شهرها است. بدانيد او مشركان و دشمنان دين را نابود مىكند. بدانيد، او خونبهاى اولياى خدا را مىگيرد، بدانيد، او يارى رسان دين خدا است، بدانيد، او از درياى وسيع حقيقت و معرفت مىنوشد، بدانيد، كه او هر كس را به فراخور حال و استعداد و كردارش مقام و رتبه مىدهد، بدانيد، او برگزيده و منتخب خداوند است. بدانيد، او وارث علوم [انبياء] و محيط بر [حقائق] آن است. بدانيد، او مخبر پروردگار و معرّف ايمان به او است، بدانيد، او صاحب عقل سليم و ثبات در رأى و عمل است. بدانيد، امور دين الهى به او واگذار مىشود، بدانيد، كه پيامبران گذشته به وجود او بشارت دادهاند. بدانيد، او حجّت باقى خدا است و پس از او حجّتى نيست، و حقّ تنها با اوست، و نور تنها نزد او مىباشد. بدانيد، او هميشه پيروز است و شكست در او راهى ندارد.بدانيد، او ولىّ خدا در زمين، و حاكم او در ميان بندگان، و امين به اسرار و ظواهر خدا است.اى گروه مردم! من مطالبى را بيان نموده و به شما فهماندم، و پس از من وظيفه على بن أبى طالب است. بدانيد، پس از پايان خطبهام شما را دعوت مىكنم با من بيعت نموده و با من دست دهيد، سپس همه با على دست داده و بيعت نماييد، «پس هر كه پيمان بشكند، بىشك به زيان خود قدم برداشته، و هر كه بدان چه بر آن با خداى پيمان بسته است وفا كند پس او را مزدى بزرگ خواهد بود- فتح: 10اى گروه مردم! «صفا و مروه از نشانههاى خداست، پس هر كه قصد حجّ كند يا عمره گزارد، بر او ناروا و گناه نيست كه به گرد آن دو بگردد، و هر كه كار نيكى به خواست خويش كند خداوند سپاسدار و داناست- بقره: 158اى گروه مردم! آهنگ خانه كنيد [حجّ را بجا آوريد]، هر كس كه حجّ رود ثروتمند شده، و هر فرد با استطاعتى كه از آن تخلّف كند فقير و بىچيز شود.اى گروه مردم! هيچ كس در موقف حجّ نمىايستد جز آنكه خداوند گناهان گذشتهاش را تا آن موقع مىآمرزد، و در پايان مراسم حجّ حساب اعمالش مجدّدا آغاز مىگردد.اى گروه مردم! حاجيان در اين راه مساعدت شوند، و هزينههايشان پس داده شود، و خداوند پاداش نيكوكاران را تباه و ضايع نمىكند.اى گروه مردم! حجّ خانه خدا را با رعايت آداب دينى و شرايط لازمه بجاى آوريد، و بازگشت از آنجا حتما با توبه خالص و ترك شهوات و تمايلات مادّى همراه باشد.اى گروه مردم! همان گونه كه خداوند فرموده نماز را بپاى داريد و زكات را بپردازيد، پس چنانچه زمان بر شما دراز گشت و كوتاهى نموده يا فراموش كرديد، على بن أبى طالب پاسخگوى شما مىباشد، او سرپرست شما، و پس از من شارحى منصوب از طرف خدا براى شما است، و منتخب الهى از من است و من از اويم.بدانيد! كه حلال و حرام بيش از آن است كه به شمار آيد و آنها را بشناسم، پس در يك مكان امر به حلال نمودم و از حرام بازداشتم، و بهمين ترتيب از طرف خداوند مأمور شدهام كه از شما براى على بن أبى طالب و امامان پس از او كه از من و اويند از شما بيعت بگيريد، آنان تا روز قيامت امام و پيشوايند، و مهدى امّت من كه به حقّ داورى مىكند از آنان است.اى گروه مردم! هر آنچه از حلال و حرام كه تا امروز برايتان گفتم براى هميشه برقرار و ثابت خواهد بود. و من از آنها برنگشته و هيچ تغيير و تبديلى در آنها ندادم. پس بايد آنها را خوب حفظ كرده و در رعايت آن كوشيده و به يك ديگر سفارش كنيد.بدانيد كه من بار ديگر شما را به اقامه نماز و پرداخت زكات و امر به معروف و نهى از منكر سفارش مىكنم. بدانيد كه در رأس امر به معروف و نهى از منكر اين است كه سخنانم را در نظر بگريد و سفارشاتم را رعايت كنيد، و به ديگران رسانده و از مخالفت با آنها پرهيز كنيد، زيرا آن فرمان خداوند و دستور من است، و هيچ امر بمعروف و نهى از منكرى جز با حضور امام معصوم تحقّق نمىيابد. اى گروه مردم! قرآن معيّن نموده كه امام پس از على و فرزندان اويند، و من نيز به شما خبر دادم كه آنان از صلب من و اويند، آنجا كه فرموده: «و آن را در فرزندان خود سخنى پاينده كرد- زخرف: 28»، و من نيز گفتم: و تا زمانى كه دست بدامن قرآن و عترت باشيد گمراه نخواهيد شد.اى گروه مردم! رعايت تقوا! رعايت تقوا! از روز جزا پروا كنيد، همان گونه كه خداوند فرموده: «كه زلزله رستاخيز چيزى است بزرگ- حجّ: 1». پيوسته و هميشه مرگ و حساب و ميزان و حسابكشى در برابر پروردگار جهانيان و ثواب و عقاب را به ياد آوريد و متذكّر باشيد، كه هر كس كار نيك آورد پاداش برد، و هر كس كه بدى آورد هيچ نصيبى از بهشت نخواهد داشت.اى گروه مردم! تعداد شما بيش از آن است كه با من دست بيعت دهيد، و خداوند مرا مأمور فرموده تا از شما در باره امارت على بن أبى طالب و امامان پس از او كه همه از صلب من و اويند اقرار زبانى بگيرم، پس همگى بگوييد: «گفتههايت را شنيديم و به و به نصب على بن أبى طالب و فرزندان صلبى او به امارت مسلمين راضى و فرمانبرداريم، و با تو در اين باره با قلبها و جان و زبان و دستهايمان بيعت مىكنيم، بر اين عهد زندگى مىكنيم و مىميريم و برانگيخته خواهيم شد، و نه تغيير و تبديلى در آن دهيم، و نه هيچ شكّ و ترديدى در آن كنيم. و از عهد خود باز نگرديم و زير پيمان خود نزنيم، و تا آخر مطيع خداوند بوده و گوش بفرمان شما و على امير المؤمنين و امامان از نسل تو و صلب على پس از حسن و حسين خواهيم بود». همان دو شخصيتى كه شما را از جايگاهشان در نزد خود با خبر نمودم و از منزلتى كه در نزد خدا دارند آگاه ساختم، پس همه آنها را به شما رساندم، و آن دو آقا و سرور جوانان بهشتى مىباشند، و آن دو پس از پدرشان على؛ امام و پيشوايند، و پيش از على من پدر آن دو مىباشم. و نيز بگوييد: «در تمام مواردى كه گفتى خدا را اطاعت مىكنيم و گوش بفرمان تو و على و حسن و حسين و ائمّه هستيم، اين عهد و پيمانى است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم و با دست بيعت كرديم، هر كه آن دو را درك نمود با دست و زبان به مقامشان اعتراف نمايد. و جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده و از جانب خود تا قيامت بجاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود، خدا را به گواهى گيريم و خدا گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان، و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه گواهى مىدهند، و گواهى خداوند از همه بزرگتر است.
نص صریح بر ولایت امام علی(ع) و فرزندانش
اى گروه مردم! چه مىگوييد؟ خداوند از هر صدايى با خبر است و از ضمائر قلوب آگاهى دارد، «پس هر كه راه يافت به سود خود اوست، و هر كه گمراه شد جز اين نيست كه به زيان خود گمراه مىشود- زمر: 41»، و هر كه بيعت كند مانند آن است كه با خدا بيعت مىكند، «دست خدا بالاى دستهاشان است- فتح: 10اى گروه مردم! از خدا پروا كنيد، و با على امير المؤمنين و حسن و حسين و امامان- كه مانند سخن پاكيزه و پايدارند- بيعت كنيد، و بدانيد خداوند پيمانشكنان را هلاك مىكند، وفاداران را مشمول رحمتش قرار مىدهد، «پس هر كه پيمان بشكند جز اين نيست كه به زيان خويش مىشكند- فتح: 10.اى گروه مردم! همان كه به شما گفتم بگوييد، و به على با كلمه أميرالمؤمنين سلام كنيد و بگوييد: «شنيديم و فرمان برديم، پروردگارا، آمرزش تو را خواهانيم و بازگشت [ما] به سوى توست- بقره: 285»، و بگوييد: «سپاس و ستايش خداى راست كه ما را بدين جايگاه راه نمود و اگر خدا ما را راه ننموده بود راه نمىيافتيم- اعراف: 43.»
اى گروه مردم! براستى فضائل على بن أبى طالب نزد خداوند است و آنها را در قرآن نازل فرموده، و از شمار خارج است، پس هر كه شما را بدانها خبر داد و آگاه ساخت او را باور نموده و تصديق كنيد.اى گروه مردم! هر كس خداوند را اطاعت نموده و پيامبر و على و امامانى كه ذكر نمودم فرمان برد براستى به كاميابى و پيروزى بزرگى دست يافته است.اى گروه مردم! پيشىگيرندگان! پيشىگيرندگان به بيعت و دوستى او و سلامكنندگان به او به كلمه امير المؤمنين، آنان رستگارانند، در بهشتهاى پر نعمت.اى گروه مردم! آنچه موجب خشنودى خدا از شماست بگوييد، كه اگر شما و همه عالم كافر شويد،خدا را هيچ گزند و زيانى نرساند، پروردگارا گناهان مؤمنان را ببخشاى، و بر كافران غضب نما، و حمد و ستايش خداى راست، پروردگار جهانيان!
نتیجه ای که می توان از این نوشتار گرفت اینکه غدیر، بزرگ ترین شاخصه و حجت برای شیعیان می باشد که با وجود تواتر راوی و ناقل، می توان به جرات آن را مهم ترین شاخصه بر برتری این آئین در مقابل گروه های دیگر نامید.
پي نوشت ها :
1.فضائل پنج تن(ع) درصحاح ششگانه اهل سنت ج2-ص151
2.خطبه ی پیامبر در غدیر خم ص19
3.غدیر زلال وحی –ص25-26
4.رشاد ترجمه ی ساعدی خراسانی ص159
5.غدیر زلال وحی ص13
6.(شیخ الرئیس قاجار )
7.غدیر زلال وحی ص14
8.فضائل پنج تن درصحاح ج2ص 170
9.غدیر زلال وحی ص14
10.ارشاد ترجمه ی ساعدی خراسانی –ص162
11.ارشاد القلوب ترجمه ی سلگی ج 2-ص114
12. الاحتجاج علی اهل اللجاج ج1ص 581
منابع:
1.محمد باقر ساعدى، فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، 4جلد، انتشارات فيروزآبادى - قم، چاپ: اول، 1374ش.
محمد باقر ساعدى خراسانى، ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى، 1جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1380ش.2.
على سلگى نهاوندى، ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، 2جلد، ناصر - قم، چاپ: اول، 1376.3.
4.احمد بن على طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج، 2جلد، مرتضى - مشهد، چاپ: اول، 1403ق
5.غدیر زلال وحی بخش فرهنگی مجمع عاشقان بقیع 1جلد محدث-چاپ دوم 1379
6.خطبه ی پیامبر اکرم در غدیر خم شرکت فولاد مبارکه
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}