پس گردني


 

نويسنده : عبيد زاکاني




 
اعرابيئي اقتدا به امامي کرد، امام بعد از فاتحه، آيه:الاعراب اشدّ کفراً و نفاقاً (1) برخواند. عرب برنجيد و سيلي محکم بر گردن امام زد. اما در رکعت دوم بعد از فاتحه، آيه و من الاعراب من آمن بالله و اليوم الاخر (2) خواند. اعرابي گفت: “اصلحک الصفعه يا قرنان” (3).

زيرکي
 

قزوينيئي را دندان درد مي کرد. پيش جراح رفت؛ گفت: “دو آقچه (4) بده تا بر کنم.”
گفت: “يک آقچه پيش نمي دهم.” چون مضطر شد، ناچار دو آقچه بداد و سر پيش برد. دنداني که درد نمي کرد، بدو نمود. جراح برکند. قزويني گفت: “مي خوستي صرف من بري و دو آقچه بستاني؟ من از تو زيرکترم، تو را به بازي خريدم و کفايت خود چنان کردم که يک دندانم به يک آقچه برآمد!”

پي نوشت ها :
 

1. اعراب کافرترين و منافق ترين مردمند. توبه 97
2. از اعراب کساني هستند که به خدا روز رستاخيز ايمان آورده اند. توبه، 99
3. اي احمق، پس گردني درستت کرد!
4. 6 سکه

منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.