پوشش در اديان (3)


 






 

پوشش در آيين مسيح
 

مسيحيت نه تنها احکام سخت شريعت يهود در مورد حجاب زنان را استمرار بخشيد، بلکه در برخي موارد، آن را تشديد نمود. انجيل نه تنها در مواضع متعدد وجوب حجاب و پوشش را تذکر داده است بلکه در برخي از آيات خود کوشيده است درون را از تمايل به اعمال شهواني منزه سازد و بدين وسيله عفاف درون را پشتوانه مستحکم حجاب برون قرار دهد.
جرجي زيدان دانشمند مسيحي مي گويد: اگر مقصود از حجاب پوشانيدن تن و بدن است اين وضع قبل از اسلام و حتي پيش از ظهور دين مسيح معمول بوده است و ديانت مسيح هم تغييري در آن نداده و تا اواخر قرون وسطي در اروپا معمولا بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقي مانده است.
در کتاب مقدس مسيحيان به طور صريح آياتي درباره لزوم عفت و خانه نشيني، آراستگي زن به وسيله حيا، پرهيز از آرايش با زيور آلات و بافتن موي، همچنين وجوب پوشاندن موي سر بويژه در مراسم عبادي، سکوت در کليسا و داشتن وقار آمده است. (حجاب و اديان الهي، محمد علي آشناني، ص 112 و 113)

لزوم عفت و خانه نشيني
 

در جاي ديگري از کتاب مقدس آمده:
اما تو سخنان شايسته تعليم صحيح را بگو * که مردان پير هوشيار و با وقار و خردانديش و در ايمان و محبت و صبر صحيح باشند * همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند * تا زنان جوان را خرد بياموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند * و خرد انديش و عفيفه و خانه نشين و نيکو و مطيع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود *
(انجيل، رساله پوليس بتيطس، باب دوم، فقره 1 - 6)

لزوم آراستگي به حياء، و پرهيز از آرايش ظاهري بدن
 

در کتاب مقدس چنين آمده است:
و همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباس مزين به حياء و پرهيز، نه به زلف ها و طلا و مرواريد و رخت گران بها * زن با سکوت به کمال اطاعت تعليم گيرد * و زن را اجازت نمي دهم که تعليم دهد يا بر شوهر مسلط شود بلکه در سکوت بماند *
(انجيل، رساله پوليس به تيموناؤس، باب دوم، فقره 9 - 15)
در انجيل آمده است:
اي زنان، شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس * بلکه انسانيت باطني در لباس غير فاسد روح حليم و آرام که نزد خدا گرانبهاست * زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز که متوکل به خدا بودند خويشتن را زينت مي نمودند و شوهران خود را اطاعت مي کردند مانند ساره که ابراهيم را مطيع مي بود و او را آقا مي خواند و شما دختران او شده ايد * (انجيل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 - 6)

لزوم پوشاندن موي سر به ويژه در مراسم عبادي
 

در کتاب مقدس چنين مي خوانيم:
اما هر زني که سر برهنه دعا و نبوت کند، سر خود را رسوا مي سازد. زن مي بايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان * در دل خود اتصاف دهيد آيا شايسته است که زن ناپوشيده نزد خدا دعا کند * آيا خود طبيعت، شما را نمي آموزد که اگر مرد موي دراز دارد او را عار مي باشد * و اگر زن موي دراز دارد او را فخر است زيرا که موي به جهت پرده بدو داده شد * و اگر کسي ستيزه گر باشد ما و کليساهاي خدا را چنين عادتي نيست.
(انجيل، رساله اول پولس رسول به قرنتيان، باب يازدهم، فقره 1 - 17)
رسم پوشاندن موي سر در کليساها، که در همين اواخر کليساي کاتوليک رم آن را منسوخ اعلام کرد! در نامه ي پولس رسول تأييد مي شود. مسيحيان غير کليمي، نياز به آموزشي داشتند که براي کليميان مسيحي شده، لازم بود اينکه:
براي زنان شرم آور است که با سر برهنه در جاهاي عمومي ظاهر شوند. در فرهنگ غير روحاني مغرب زمين، پوشاندن مو، نشانه اي از فروتني و پاکدامني شمرده مي شد تاج گيسوان يک زن، هنگامي که پنهان بود، سبب برانگيختن خواهش مردان نمي شد. پوشش گيسوي زنان، اين معناي آشکار را مي رساند که او زيبايي اش را تنها براي چشمهاي همسرش نگه مي دارد. هنگامي که زني "حجاب بر مي گزيد" و راهبه مي شد، کلاه راهبگي و موهاي کوتاه شده ي زير آن، نشانه ي چشم پوشي او از جهان و فدا کردن زيبايي اش بود. (اعمال رسولان، باب هجدهم، آيه 18؛ ميرچا الياده، فرهنگ و دين، ص 490؛ حجاب در اديان الهي ص 174 و 175)
در انجيل مي خوانيم:
و به همين گونه زنان نيز بايد با وقار باشند و نه غيبت گو بلکه هوشيار و در هر امري امين *
(انجيل، رساله پوليس رسول به تيمونأوس، باب سوم، فقره 11)

دستورات ديني پاپ ها و کاردينال هاي مسيحي
 

دکتر حکيم الهي استاد دانشگاه لندن در کتاب "زن و آزادي" پس از تشريح وضعيت زن نزد اروپائيان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسيحيت مي گويد:
"شمه اي از عقايد کلمنت (clement) ترتوليان (tertullian) دو مرجع مسيحيت و اسقف بزرگ را فقط نقل مي کنيم:
زن بايد کاملا در حجاب و پوشيده باشد الا آن که در خانه ي خود باشد، زيرا فقط لباسي که او را مي پوشاند، مي تواند از خيره شدن چشمها به سوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگري را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نمايد.
براي زن مؤمن عيسوي در نظر خداوند پسنديده نيست که به زيور آراسته گردد و حتي زيبايي طبيعي او بايد با اختفا و فراموشي آن، از بين برده شود؛ زيرا براي بينندگان خطرناک است.
تزئين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه فقط از خصوصيات زناني است که شرم و حيا را از دست داده اند.
اي زن! قيافه و صورت خود را آرايش و تغيير مده و سرت را زينت مبند و ساده باش.
روحانيون مسيحي، زنان را براي خدمت کردن در کليسا و اختيار نمودن تجرد و رهبانيت تشويق مي کردند و آنان را به عروس مسيح شدن بشارت مي دادند!
لاتگدون دويس در اين باره مي نويسد:
"به اين عروسان مسيح چنين تعليم داده مي شد که چشم به چيزي تحريک کننده ندوزيد و چشم را دريچه ي گناه به حساب آوريد، چه گناهان که از دريچه به آدمي رو مي آورند
اي عروس مسيح! خداوند مي فرمايد:‌ چاه را بپوشانيد و اگر حيواني درون چاه فرو افتاد واي به حال کسي که چاه را در راه او گشوده است. صورت زن نيز حکم همان چاه را دارد و همان گونه گردن و بازوان و سينه ي او، اگر به مرد نشان داده شود، مردي که در اين چاه بيافتد در روز قيامت محکوم است و زن محکومتر..." (دکتر حکيم الهي، زن و آزادي، ص 64 و 65؛ حجاب در اديان الهي، ص 177)

نهي از نگاه ناپاک به بيگانگان
 

کتاب مقدس چنين مي فرمايد:
شنيده ايد که به اولين گفته شده است زنا مکن * ليکن من به شما مي گويم هر کسي به زني نظر شهوت اندازد همان دم، در دل خود با او زنا کرده است * پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند قطعش کن و از خود دور انداز، زيرا تو را بهتر آن است که عضوي ازاعضايت تباه گردد از آن که تمام بدنت در جهنم افکنده شود *
(انجيل متي، باب اول، فقره 28 - 30)
در انجيل برنابا نگاه به زنان، گناهي شمرده شده است که ياد آن موجب شرم است:
پس حالا آن کسي که به زنان نظر مي کند و فراموش مي کند خدايي را که زن را براي خير انسان آفريده او را دوست داشته و خواستار او شده * و اين شهوت او به جايي رسيده که دوست مي دارد با او هر چيزي را که شبيه است به آن چيز محبوب، پس ناشي مي شود از آن گناهي که از ياد نمودن آن شرم مي آيد * پس چون انسان به چشمهاي خود لجامي نهد آقاي حس مي شود * که نمي خواهد آنچه را اقدام بر آن ندارد، و اين چنين جسد زير فرمان روح مي آيد پس چنانچه کشتي بدون باد حرکت نمي کند جسم هم نمي تواند بدون حس گناه کند. (انجيل برنابا، فصل 119، فقره 5 - 9)
در رواياتي که از اهل بيت عصمت نقل شده است مي خوانيم که حضرت عيسي فرموده اند:
از نگاه کردن به زنان بپرهيزيد زيرا شهوت را در قلب مي روياند و همين براي ايجاد فتنه براي نگاه کننده کافي است. (سفينه البحار، ج، ص 596، ماده نظر)
دکتر صادقي در کتاب «فتياتنا» در ذيل عنوان «حضرت مسيح و حجاب» پس از نقل آيات «انجيل متي» مبني بر وجوب پرهيز از نگاه شهوت انگيز، مي گويد:
و اين چنين حضرت مسيح را مي بينم که همانند انبياي ديگر چگونه (با چه شدتي) از نگاه هاي لغزش آور نهي مي کند. آيا امکان دارد چنين حکمي (حرمت نظر) با تسامح در پوشش زنان، بلکه با بي بند و باري آنان همانند امروز تطبيق داده شود؟ (دکتر شيخ محمد صادقي، فتياتنا (دار المهاجر)، ص 4)

سيره عملي زنان مسيحي
 

طبق متون تاريخي، در بر کردن چادر و پوشاندن چهره از طرف زنان مسيحي يکي از ارکان اخلاقي مذهب محسوب مي شد و زنان مسيحي نه تنها از رعايت آن سرباز نمي زدند، بلکه وضع به گونه اي بوده است که حتي تصور نمي کردند مي توان آن را کنار گذاشت... تنها کاري که برخي از زنان مسيحي انجام مي دادند، آن بود که روبندهاي خود را تزئين مي نمودند که آن هم از طرف بزرگان دين به شدت تقبيح و مورد شماتت قرار مي گرفت. (حجاب آزادي يا اسارت، ص 49)
زنان فقط در صورتي خويشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن هاي مذهبي و تماشاخانه حضور يابند که کاملا در حجاب و تحت مراقبت باشند. در مواقع ديگر بايد در خانه بمانند و نگذارند که کسي از درون پنجره به آنان نظر اندازد. بيشتر عمر آنان در حرمسرايي که در عقب خانه است مي گذرد، هيچ مردي حق ورود به آنجا را ندارد. زنان بايد وقتي که شوهرانشان مهمان دارند، از ظاهر شدن خودداري کنند. (علي محمدي آشنايي، حجاب در اديان الهي (قم: ياقوت، 1378) ص 183 - 185؛ حجاب آزادي يا اسارت ص 49)
ويل دورانت در مورد عرف و عادت و دوري از هر گونه اختلاط زن و مرد در ميان مسيحيان مي نويسد: "در کليساي يوناني و گاهي هم در کليساي لاتين مرسوم بود که حين اجراي اين آداب (مذهبي) افراد ذکور و اناث هر کدام در جايي مجزا سکون کنند." (ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 13، ص 328؛ حجاب آزادي يا اسارت، ص 50)
لاروس در ذيل کلمه ي "خمار" مي گويد:
زن يوناني وقتي از خانه بيرون مي رفت خمار داشت. با آن مانند بانوان امروزي شرق صورت خود را مي پوشاند. دين مسيحي، براي زن، خمار را باقي نهاد؛ وقتي وارد اروپا شد آن را نيکو شمرد. زنها در کوچه و وقت نماز خمار داشتند. در قرون وسطي خصوصا قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار شانه ي زن را پوشيده و اندازه آن تقريبا به زمين مي رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود. (احمد مهذب، زن و آزادي، ص 65؛ حجاب در اديان الهي ، علي محمدي آشنايي (قم ياقوت 1378) ص 181؛ حجاب آزادي يا اسارت ص 49)
ويل دورانت مي گويد: "به حکم اعتياد سناي ونيس، آخرين روز قبل از ايام صوم عيسويان، تعطيلي عمومي محسوب مي گرديد، در اين قبيل اعياد افراد اعم از ذکور و اناث خود را با فاخر ترين جامه ها و گرانبهاترين ملبوسات مي آراستند. خاتون هاي اعيان نيم تاج هايي مزين به جواهرات يا دستارهايي از پارچه زربفت بر سر مي نهادند، چشمان آنها از وراي روبنده هايي از طلا يا پيچه هايي از تارهاي نقره، برق مي زد. زنان هميشه آزادانه در ملاء عام رفت و آمد مي کردند و با فريبندگي توأم با حجب در مجالس انس و گردش هاي دور از اغيار شرکت مي جستند."
(ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 13 ص 251؛ حجاب آزادي يا اسارات؛ ص 46)

منبع: حريم ريحانه.