عفاف در حبس(3)


 






 

کلاه لگني به جاي غيرت
 

مهمترين زمينه براي کشف حجاب، تغيير لباس مردان در سال 1304 و 1307 و 1314 ش بود. (1)
به گفته هدايت (رئيس الوزاي وقت): «امر صادر شد از اول فروردين 1314 مردها کلاه فرنگي (لگني) بر سر بگذارند و زنها چادر را ترک کنند.» (2)
به عقيده طراحان کشف حجاب، مخالفت مرد با بي حجابي همسر در معابر عمومي عامل اصلي عدم پيشرفت کشف حجاب است. (3)
مردان نسبت به وضع پوشاک و نوع پوشش زنان خود بسيار اهميت مي دهند و حساسيت بر آن را قرين شرافت و غيرت خود مي دانند و به يکباره حاضر نمي شوند، به کشف حجب تن در داده، آن را اجرا نمايند و فشار و زورگويي نيز بدون تهيه مقدمات همان را باعث خواهد شد که در افغانستان بر سر امان الله خان (اميرالفغان) آمد. (وي در شورش مردمي که عليه او به وقوع پيوست پا به فرار گذاشت). (4)
پس برنامه هاي اوليه در جهت تغيير ذهنيت سرپرست خانواده تدوين شد و جنبه رسمي و قانوني يافت و از کارکنان دولت شروع شد. براي رسميت يافتن آن قانون اتحاد شکل البسه و تبديل کلاه در 4 ماده و 8 تبصره در 1307/10/6 و در هفتمين دوره مجلس شوراي ملي آن زمان به تصويب رسيد که به موجب آن پوشيدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگي براي مردان الزامي شد. (5)

پي نوشت ها :
 

1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 81.
2. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 68.
3. حکايت کشف حجاب ج 2، ص 68 و نيز ر ک: خاطرات و خطرات ص 519
4. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 81.
5. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 68 و نيز ر ک: خاطرات و خطرات ص 519.
 

به بهانه تمدن
 

برنامه اي که علي اصغر حکمت وزير معارف تهيه کرد عبارت از اين بود که: مدارس ابتدايي تا سال چهارم (تا 12 - 13 سالگي) به صورت مختلط دختران و پسران باشد همراه با معلمين زن. در مدارس دختران در حضور مهمانان مرد جشن برپا کنند. هر يک از وزراء و مأموران عالي رتبه همراه با زنان خود در مجالس و بيرون از خانه حضور يابند. محلي با نام کانون بانوان تأسيس شود که خانمهاي تحصيل کرده در آنجا جمع شوند و سخنراني هايي در مورد مقام زن در جامعه برگزار شود و... بالاخره وقتي که اين کارها انجام گرفت و افکار حاضر شد يک روزي در حضور شاه و خانواده اش جلسه اي تشکيل شود و اعلام آزادي نسوان (کشف حجاب) به اطلاع اهل عالم برسد. "به تصريح حکمت" اين برنامه را عيناً تصويب فرمودند، ما هم عيناً اجرا کرديم. (1)
از آغاز سال تحصيلي 1313 براي شاگردان دختر، به سر کردن چادر در مدرسه ممنوع شد و مقرر شد همه روپوش ارمک بر تن کنند و براي دختران پيشاهنگ لباس مخصوصي توسط گيبسون آمريکايي (متخصص تربيت بدني)، تهيه شد. (2)
رضاشاه در روز 11 آذر 1314 به دنبال استعفاي فروغي، از سمت نخست وزيري، به محمود جم که جايگزين فروغي شده بود گفت: "اين چادر و چاقچورها را چطور مي شود از بين برد؟ نزديک دو سال است که اين موضوع (کشف حجاب) سخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتي که به ترکيه رفتم و زنهاي آنها را ديدم... ديگر از هرچه زن چادري است بدم آمده است... اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقي و پيشرفت مردم است... " (3)
وزير معارف گفت: اگر شخص اعليحضرت همايوني پيشقدم شوند مردم همه تأسي خواهند کرد که از قديم گفته اند: "الناس علي دين ملوکهم". شاه پس از شنيدن سخنان وزير معارف لحظه اي تأمل کرده، پس از چند دقيقه سکوت، در حاليکه به نظر مي رسيد قبلا در اين زمينه هماهنگي شده است، پاسخ داد: "بسيار خوب، ديگران که اقدام نمي کنند من پيرمرد حاضرم که جلو بيفتم و سرمشق بشوم." (4)
جم پيشنهاد داد که رضا شاه و ملکه و دختران در روز افتتاح دانشسراي مقدماتي تهران حضور يابند و ضمناً به همه بانوان وزراء و رجال ديگر نيز دستور داده شد که بدون حجاب در اين جشن حاضر شوند. (5)
تنها چند هفته پيش از رسميت کشف حجاب به دليل موانع موجود، دولت از ذکر عنوان کشف حجاب خودداري مي کرد و عبارت تربيت نسوان را به کار مي برد هر چند مخالفين کشف حجاب جلب و تنبيه مي شدند، و هنوز عده اي باز به چادر روي آوردند. (6)

پي نوشت ها :
 

1. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 67 و 84 و نيز رک: صفايي، رضا شاه کبير در آيينه خاطرات - تهران وزارت فرهنگ و هنر 1355، ص 102.
2. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 67 و نيز ر ک: صديق، يادگار عمر، ج 2، ص 306 و 307.
3. حکايت کشف حجاب، ج 2 ص 72 و نيز رک: رضاشاه، خاطرات، سليمان بهبودي، ص 303؛ و نيز رک: کشف حجاب، زمينه ها، پيامدها و واکنش ها - مهدي صلاح - مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي ص 118.
4. همان، ج 1، ص 21 و ج 2، ص 72 و نيز رک: واقعه کشف حجاب ، سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي.
5. همان، ج 2، ص 71 و 72 و ج 1، ص 22؛ و رک: مجله روشنفکر 1340/10/14
6. همان، ص 73 و 74.
 

روز مرگ حيا
 

حدود 6 ماه پس از فاجعه مسجد گوهرشاد در 17 دي 1314 رضاشاه با بي اعتنايي به علما و مردم به همراه همسر و دختران کشف حجاب کرده خود، در مراسم جشن فارغ التحصيلي دختران دانشسراي مقدماتي که به ابتکار علي اصغر حکمت وزير معارف و فراماسونر معروف تشکيل گرديد، حضور يافت. (1)
اين اولين مراسم عمومي بود که رضاخان با زن و دخترانش بدون حجاب حاضر مي شدند. (2)
همه مسئولان کشوري که در اين جشن دعوت شده بودند طبق يک برنامه از پيش طراحي شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه طي سخنانش در اين مجلس اظهار داشت: «من بي اندازه خوشحالم... شما زنها بايد اين روز را که روز سعادت و موفقيت شماست روز بزرگي بدانيد و از فرصتي که بدست آورده ايد براي خدمت به کشور خود از آن استفاده کنيد... (3)
بايد خياط ها و کلاه دوزها را تشويق کرد که مدهاي قشنگ به بازار بياورند، ما ميله هاي زندان را شکستيم، حالا خود زنداني آزاد شده وظيفه دارد که براي خودش به جاي قفس، خانه قشنگي بسازد.» (4)
در تمام طول سخنراني شاه، بعضي از بانوان چنان از بي حجابي خود ناراحت بودند که روبه ديوار ايستاده و روي خود را بر نمي گرداندند و از گريه خود نمي توانستند جلوگيري نمايند. از فرداي آن روز بر سر کردن چادر در خيابانهاي تهران ممنوع گرديد. (5)

پي نوشت ها :
 

1. فصلنامه مطالعات تاريخي - مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي - ج 2، ص 220، برگرفته از مقاله اينترنتي.
2. حکايت کشف حجاب، ج 1، ص 9.
3. همان، ج 1، ص 25 و نيز رک: رضاشاه کبير يا ايران نو - ال پي ابول ساتن - (مستشرق انگليسي) ترجمه عبدالعظيم سوري؛ تاريخچه حجاب در ايران، ص 195.
4. برگرفته از يک مقاله اينترنتي و نيز رک: کشف حجاب، زمينه ها، پيامدها و واکنش ها، مهدي صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، ص 140.
5. حکايت کشف حجاب، ج 1، ص 26 و نيز رک: کشف حجاب در ايران، فاطمه استاد ملک
 

طلايه داران عفاف
 

کورزن (سياستمدار مکار انگليسي، نايب السلطنه هندوستان) مي گويد: به عقيده من در ايران نيز بعيد نيست که در صورت آشوب همگاني دسته منحط ارتجاعي وابسته به طبقه روحاني اظهار وجود کند مآلا جان و مال اروپاييان چندي در خطر بيفتد. (1)
رضاخان، براي جلوگيري از موانعي که سد راه اجراي اين سياستها بود کوشيد تا موقعيت و نفوذ روحانيت را در ميان مردم تضعيف کند. (2)
از اينرو، با وضع قوانين عرفي، عملا روحانيون را در محدوديت قرار داد و اين محدوديت به قول پيتر آوري شامل «حياتي ترين اعمال بشري، يعني ازدواج، طلاق شهادت، انتقال املاک» مي گرديد. اين قلمرو، به تدريج از حيطه روحانيت خارج و به محاکم عرفي سپرده شد. (3)
سياست حکومت رضاشاه در اين زمان، علاوه بر کشف حجاب، تقليل و کاهش روحانيون غير دولتي از طريق اجراي طرح متحد الشکل شدن لباس بود. اکثر آنها دستگير ، تبعيد و يا زنداني مي شدند. (4)
سيد حسام الدين فال اسيري، از روحانيون سرشناس شيراز، در يک سخنراني به اقدام شاه مبني بر برگزاري مجلس جشن در مدرسه شاپور (شعاعيه) شيراز، اعتراض نمود که به دنبال آن دستگير و تبعيد شد. دو فتواي حاج آقا حسين بروجردي و حاج سيد محمد تقي خوانساري که دال بر لزوم حجاب و تحريم بي حجابي زنان بود. (5)
پس از اطلاع از موافقت شاه با برنامه هاي بي حجابي، آيت الله قمي ضمن نطقي گريست و گفت: "اسلام فدايي مي خواهد و بر مردم است که قيام کنند و من حاضرم فدا بشوم." (6)
آيت الله سيد حسن مدرس: در رژيم نويي که نقشه آن را براي ايران بينوا طرح کرده اند، نوعي از تجدد به ما داده مي شود که تمدن مغربي را با رسواترين قيافه تمدن نسلهاي آينده خواهد نمود. قريباً چوپانهاي قريه هاي قراعيني و کنگاور با فکل سفيد و کراوات خودنمايي مي کنند، اما در شهرهاي ايران هرگز آب لوله و آب تميز براي نوشيدن مردم پيدا نخواهد شد. ممکن است شماره هاي کارخانه هاي نوشابه سازي روز افزون گردد، اما کوره آهن گذاري و کارخانه ي کاغذ سازي پا نخواهد گرفت. درهاي مساجد و تکايا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد، اما سيل ها از رمان ها و افسانه هاي خارجي که در واقع حسين کرد فرنگي و رموز حمزه فرنگي چيزي نيستند، به وسيله مطبوعات و پرده هاي سينما به اين کشور جاري خواهد گشت، به طوري که پايه افکار و عقايد و انديشه هاي نسل جوان ما از دختر و پسر تدريجا بر بنياد همان افسانه هاي پوچ قرار خواهد گرفت و مدنيت مغرب و معيشت ملل مترقي را در رقص و آواز و دزديهاي عجيب آرسون لوپن و بي عفتي ها و مفاسد اخلاقي ديگر خواهند شناخت، مثل اينکه اين چيزها لازمه ي متمدن بودن است. (7)
متن نامه ي آيت الله کاشاني به نخست وزير وقت (فروغي) در 17 مهر 1320 است: بر حضرت عالي پوشيده نيست ضربت اخير آن بود که مدارس ضروري دين اسلام است با کمال بي شرمي و جسارت کلاس جديد، ورزش و فوتبال قرار داده و فرش هاي آن را به ثمن بخس به يهود فروخته اند. مهمتر از همه فشار و ظلمي است که درباره ي زن هاي بيچاره مي شود... چند روز است باز متعرض روسري هاي زن ها مي شوند. فروغي در پاسخ نوشته است که: در باب رفتار مأمورين با نسوان دستور داده است که متعرض نباشند. (8)
بعد از نامه دوم ايشان به فروغي، متن پاسخ فروغي به کاشاني، به تعداد زياد تکثير و در برخي شهرها توزيع گرديد و در مواقعي که مأموران انتظامي معترض زنان و يا افرادي که فاقد لباس متحدالشکل بودند، مي شدند، با ارائه جوابيه، مأموران را از اين عمل باز مي داشتند. (9)
آيت الله کاشاني در سال 1322 ش نيز طي نامه اي به وزير داخله نوشت: عجب است با اين وضعيات ناهنجار مملکت که ملت از هر حيث دچار زحمت و شدت و محنت است، در گيلانات مأمورين شهرباني و فرمانداري متعرض چادر زن هاي بيچاره که ستر عورت و زندگي لباس خود را به آن مي نمايند، مي شوند. معلوم نيست اين تعدي و اجحاف مطابق کدام قانون و عقل و انصاف مي باشد. پاسخ وزير کشور، هنوز به همان روال سابق است که: زن جاهل و پرده نشين قادر به حفظ حيثيت و شرافت خود نيست. (10)

پي نوشت ها :
 

1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 45.
2. کشف حجاب، مهدي صلاح، ص 185.
3. حکايت کشف حجاب، ج 2 ص 93 و 94.
4. همان، ص 68 و 85 با اندکي تصرف.
5. کشف حجاب، مهدي صلاح، ص 189.
6. حکايت کشف حجاب، ج 2 ص 86 و نيز رک: چهره اي پرفروغ از مشعلداران اسلام و فقاهت و انقلاب، يادواره آيت الله العظمي شيرازي، تهران، مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي امام اميرالمؤمنين 1364 - ص 77)
7. همان، ج 1، ص 121 و 122.
8. داستان حجاب، ص 52.
9. حکايت کشف حجاب، ج 2 - گردآوري و تدوين موسسه فرهنگي قدر ولايت - تهران - مؤسسه فرهنگي قدر ولايت - 1380 سند شماره 4 ص 118
10. داستان حجاب، ص 53.
 

منبع: حريم ريحانه.