عفاف و حجاب از نگاه علم(1)


 






 

علم هم تجربه کرده است...
 

امام رضا (علیه السلام) درباره ی فلسفه حجاب می فرماید:
«حرم النظره الی شعور النساء... لما فیه من تهیج الرجال و ما یدعوا التهیج الی النساء و الدخول فیما لایحل»
حرام شد نگاه به موهای زنان برای آنکه اگر موهای آنها در برابر مردان نامحرم آشکار شود باعث تحریک و جلب توجه خواهد شد و این جلب شدن مردان به زنان، فساد و بی بند و باری را به دنبال دارد و سبب می شود که مردم در کارهای حرام وارد بشوند. (محمد علی کریمی نیا - حجاب دختران ص 17)

ضرورت حجاب و پوشیدگی از دیدگاه روان شناسان
 

هنگامی که ضرورت حجاب یا از روی نادانی، و یا به سبب اغراض سیاسی به عنوان نشانه ای از اسارت زن تبلیغ می شود، حداقل باید روشن کرد که: حقیقت علمی و تجربی غیر از این می گوید: (آیا حجاب ضرورت دارد؟ دکتر شهریار روحانی، ص 48)
تحقیقات روانشناسی نشان داده است که پوشیدگی زنان ریشه ی روانی دارد، و برای رشد و بلوغ روانی آنان ضروری است. کسانی که علت تفاوت در پوشش مردان و زنان را نشانی از برتری جویی یا دلیل نابرابری حقوق زن و مرد و یا نشانه ای از اسارت مردان و زنان را نشانی از برتری جویی یا دلیل نابرابری حقوق زن و مرد و یا نشانه ای از اسارت زنان می دانند از این حقیقت غفلت کرده اند که ضروریات بلوغ روانی مردان و زنان در مرحله ای از یکدیگر جدا شده و برخلاف تبلیغات عوامانه، «پوشش» مناسب برای زنان به تفاوت مراحل رشد روانی آنان باز می گردد و ریشه در فطرت انسان دارد. (همان، منبع، ص 9 و 8)

مراحل رشد انسان:
 

مراحل رشد آدمی به 5 مرحله تقسیم بندی می شوند و کودک در هر مرحله از رشد، نیازها و خواسته های مخصوصی دارد که چنان چه در هر مرحله، نیازهای روانی کودک به اندازه و از مجرای صحیحی برآورده نشود، کودک دچار عارضه ی «توقف شخصیت» شده یعنی تا پایان مدت عمر در جست و جوی نیازهای همان مرحله بوده و حالات آن دوران را بروز می دهد. (همان - ص 13)
این مراحل عبارتند از:
1) مرحله گیرندگی غیر فعال
2) مرحله گیرندگی فعال یا رشد احساس های بچگانه
3) مرحله رشد عضلانی
4) مرحله تحرک و آغاز تشخیص هویت یا دوران نهان تناسلی
5) کمال هویت زنان یا مردان
با اندک تفاوتی در نام گذاری، این ادوار مورد قبول و توافق اکثر روانشناسان رشد می باشد.
مثلا فرویدیست های جدید این پنج مرحله را با اصطلاحات مأنوس و در خور مکتب خود به صورت: مرحله دهانی اول و دوم، مرحله مقعدی، مرحله تناسلی پنهان و بالاخره مرحله تناسلی نام گذاری کرده اند. (همان، ص 11)

توقف شخصیت
 

در مرحله چهارم که «مرحله تحریک یا دوران نهان تناسلی» نام گذاری شده، تفاوت رفتار پسران با دختران در نحوه سلوک اجتماعی یا برخورد با اشیاء بیرونی و محیط پیرامون خویش آشکار می شود و «مهم ترین مرحله در بازشناسی اثر حجاب همین مرحله است»، پسران در این مرحله حال تهاجمی و به ظاهر ستیزه جویانه می گیرند و تمایل آشکاری برای تسلط و تفوق بر دیگران از خود بروز می دهند . اما دختران درست در جهت مخالف پسران حالت «جذب» و «پذیرش» دارند و قدرت جلب توجه دیگران را از خود بروز می دهند. علاقه به پوشیدن لباسهای زیبا، و آرایش کردن و... از ویژگی این دوره است دختران بر اثر «توقف شخصیت» در این مرحله به موجوداتی کاملا گیرنده تبدیل شده و همیشه اسیر جلب توجه دیگرانند.
ولی در صورتی که فرد در این مرحله نمانده و به مرحله پنجم که «مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی» نام گذاری شده است صعود کند، به جای تمایل برای جذب همگان و صرف تمام وقت و نیروی حیاتی در این راه، تنها به یک مرد - همسرش - توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی می کند.
زنان در این مرحله علاوه بر قدرت گیرندگی، پروراندن یافته، در همین حال تمایل به جذب و جلب توجه دیگران در آنها کم می شود. ولی توقف شخصیت در مرحله ی چهارم موجب می شود تا زنان از قدرت تمرکز برای مادری و عشق ورزیدن (به همسر و فرزندان) عاجز مانده و صرفا به موجودی مبدل می شوند که دائما در بند جلب توجه دیگران است. (همان / ص 23 و 24)
توقف در شخصیت زنان در حقیقت نوعی بیماری است که تمام قدرت و توانائی زنان را می بلعد و موجب صرف همه ی استعدادهای آنان در آراستگی ظاهری و زیبائی صورت برای جلب دیگران می شود، به زودی انزوا و استیصال ناشی از این عطش بی پایان بدون استثناء حرمان و سرخوردگی و فقدان مهرورزی و عدم توجه به حقایق دیگر زندگی را در بردارد. (برگرفته از همان / ص 55)

نزول شخصیت
 

در هر یک از مراحل رشد، چنانچه کودک و نوجوانان و یا حتی فرد بالغ تحت فشار شدید روانی قرار گیرد، گاهی دفعتاً به مراحل ابتدائی تر رشد نزول می کند. این عکس العمل را نزول شخصیت می گویند.

نزول شخصیت در زنان بالغ
 

زنان نیز همانند بسیاری از انسان های دیگر به علت اختلال معلول در روانشان در صورت برخورد با مشکلات روحی به مرحله ابتدائی تری از رشد روانی نزول می کنند. بی تفاوتی، سردی، و کم توجهی شوهران یکی از علل این نزول شخصیت است، در چنین حالتی زن از نظر روانی سقوط کرده و غالبا به یکی از مراحل خصوصا مرحله چهارم رجوع می کند، زن برای مقابله با عدم اعتماد و امنیت نسبت به همسر خویش به عرضه خود پرداخته و سعی می کند از طریق جسمانی توجه همسر را جلب کند و در صورت عدم موفقیت، برای اثبات مقبولیت و زن بودن خود به آرایش و نمایش جسمانی در انظار می پردازد تا تأثیری را که از همسر دریافت نکرده است از اجتماع کسب کند، به عبارت دیگر بی توجهی و بی اهمیتی شوهران در بسیاری از موارد منتهی به بی بند و باری و نزول شخصیت زنان خواهد شد. (همان منبع / ص 37 و 38)
تمایل به تسلط بر همگان و تصاحب همه زنان و کله شقی و نفوذ ناپذیری در مردان، و خود آرایی برای همگان و اسارت برای جذب دیگران در زنان، اطوار زنانه از مردان و اداهای مردانه از زنان، همگی نشانی از عدم بلوغ روانی هستند. (همان منبع/ ص 33 و 23)

قوانین طبیعت
 

برخی از جامعه شناسان حجاب و پوشش زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کرده اند. مونتسکو می نویسد: «قوانین طبیعت حکم می کند زن خوددار باشد» زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد بنابراین تضاد بین آنها را می توان با حجاب از میان برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند. (به نقل از روح القوانین، مونتسکو، ترجمه علی اکبر مهدوی، ص 101)
منبع: حریم ریحانه.