آذربايجان، جان و سر ايران


 

شاعر : رهي معيري




 
آرزوي ما تويي تو
قبلة دلها تويي تو
جان بي تو آرامي ندارد
کارام جان ما تويي تو
عاشقم اي مه به رويت
سر خوشم اي گل به بويت
مجنون تر از مجنون منم من
زيباتر از ليلي تويي تو
مي ده به ياران کهن
اي ماه من
مي ده که عمر دشمنان طي شد
دور نشاط و نوبت مي شد
شب سحر شد
مهر از افق جلوه گر شد
آه دل درويشان
سوزنده چون آذر شد
مطرب به شهناز
شوري عيان کن
آهنگ آذربايجان کن
برخاک تبريز
اشکي فروريز
بر گو که: عشقت آذر به جان ها زد
وين شعله، آتش بر خانمان ها زد
منزلگه شيران تويي
جان و سر ايران تويي
فرخنده باد ايام تو
کز نام تو
آشفته خاطر دشمن دون شد
مي در گلوي مدّعي خون شد
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.