به پيشگاه وطن


 

شاعر : خليل الله خليلي




 
اي کعبة عشق و خانة شوق
اي مهد جمال و معبد ذوق
اي خاک درت فروغ ديده
بر ديده چو توتيا کشيده
ماه من و آسمان من، تو
مهر من و مهربان من، تو
هر ذرة تو مرا جهاني
هر قطره چو بحر بي کراني
چون مادر مهرپروري تو
صد بار از آن فزون تري تو
مادر چو زجان بريد پيوند
بر دامن تو مرا بيفکند
گر دامن تو نعوذ بالله
از دست دهم، کجا برم راه؟
جز کوي تو سرپناه من کو؟
جز پاي تو تکيه گاه من کو؟
بي نام تو محو باد نامم
بي عشق تو زندگي حرامم
اين ديده که گوهري ست رخشان
از خاک تو گشته پرتو افشان
اي شام تو صبح زندگاني
خار تو بهار کامراني
کهسار بلند تو فلک تاز
ابر سيهت بود گهر ساز
باد تو چو مشک تر دلاويز
دشت و دمن تو جمله زرخيز
آب تو چو آب زندگاني
بخشندة عمر جاوداني
هر چيز که هست در تو زيباست
زان مظهر حسن و ذوق پيداست
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.