تفسير غديرخم
تفسير غديرخم
تفسير غديرخم
نويسنده:رضا اسماعيلي
اي علي، اي ارتفاعت تا خدا
بينهايت، بيكران، بيانتها
اي علي، اي همسر بانوي آب
جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب
اي علي، اي خوب، اي تنهاترين
اي ملايك با نگاهت همنشين
اي علي،اي آفتاب حق سرشت
اي قسيم روشنيهاي بهشت
اي فراتر از تصور، از خيال
بحر عرفان، آفتاب بيزوال
اي تو خورشيد نهان در زير ابر
كوه علم و كوه حلم و كوه صبر
چون تو مردي نيست در اين روزگار
هيچ تيغي نيز، همچون ذوالفقار
جان ما را كن ز عشقت منجلي
اي فدايت جان عالم، يا علي
***
يا كريم و يا كريم و يا كريم
كاش ميشد ما غديري ميشديم
باز ميكرديم بيعت با بهار
مست از عطر نسيم زلف يار
ناگهان در باغ ميقات علي
ميشكفتيم از كرامات علي
در بهارستان او گل ميشديم
زائر آواز بلبل ميشديم
از غدير خم، سبويي ميزديم
در صراط عشق، هويي ميزديم
زائر كوي تولاّ ميشديم
جرعه نوش عشق مولا ميشديم
با نزول سوره سبز غدير
باز ميكرديم بيعت با امير
با علي، آيينهدار سرنوشت
وارث بوي خدا، بوي بهشت
شد غدير خم، هلا، اي عاشقان!
ميوزد عطر علي از آسمان
چيست تفسير غدير خم؟ علي
عشق را، مولا، عدالت را، ولي
چيست تفسير غديرخم؟ ولا
رستخيز عشق، بيعت با خدا
چيست تفسير غدير خم؟ حريم
رو به روي ما، صراط مستقيم
چيست تفسير غدير خم؟ اميد
مژده رحمت به امت، بوي عيد
چيست آيا اين غديرخم؟ سحر
صبح صادق، نور، لبخند ظفر
چيست آيا...؟ ساقي و ساغر، شراب
آتشي در جان هستي، عشق ناب
چيست آيا...؟ خنده فتحالمبين
روز اكمال رسالت، عيد دين
چيست آيا...؟ سيب سرخي ناگهان
سهم ما از عشق، آري عاشقان
در غدير خم خدا شد منجلي
در دل خورشيدي مولا علي
چيره شد فرمانرواي آفتاب
گشت سهم آفرينش، نور ناب
عشق باريد و زمين آيينه شد
مهرباني وارد هر سينه شد
خاك را بوي نجيب گل گرفت
عالم هستي، تب بلبل گرفت
آسمان شد با زمين همسايهباز
شد زمين مهمانسراي اهل راز
چشمها با نور همبستر شدند
قلبها با هم صميميتر شدند
قبله توحيد، آن جان جهان
روح ايمان، خاتم پيغمبران
در غديرستان خم، اعجاز كرد
راز معصوم خدا را باز كرد
گفت پيغمبر: علي نور خداست
بعد من، او پيشوا و مقتداست
اي شمايان! امت سبز زمين
در ميان خلق عالم ، بهترين
حرف حق اين است و در آن شبهه نيست
هم علي حق است و هم حق با عليست
عشق را در قلب خود دعوت كنيد
با علي، نور خدا، بيعت كنيد
اين حقيقت از كسي مستور نيست
جانشين نور، غير از نور نيست
در غدير خم ولايت شد قبول
برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشيد غدير
شد امام و مقتداي ما، امير
عشق، بيعت كرد با نور خدا
شد عدالت، سرور و مولاي ما
نور احمد، برگرفت از رخ نقاب
«آفتاب آمد دليل آفتاب»
زين بشارت، آسمان خنديد مست
نور باريد و طلسم شب شكست
شد جهان، آيينه باران علي
عالم هستي، چراغان علي
چون علي،آيينه عدل است و داد
دست در دست علي بايد نهاد
چون علي، نور خداي سرمد است
بيعت ما با علي، با احمد است
شد ز عشق حق، وجودش صيقلي
هر كه بيعت كرد، با نور علي
باز دل در كوي مستي گم شده
عالم هستي، غدير خم شده
باز هم مستيم، از جام غدير
باده مينوشيم با نام امير
باز فصل شور و شيدايي شده
در زمين از عشق، غوغايي شده
آمده عيد ولايت، عاشقان
روز اكمال رسالت، عاشقان
در غدير خم، بيا كامل شويم
«يا علي» گوييم و صاحبدل شويم
«يا علي» گوييم تا بالا شويم
قطرهها، اي قطرهها دريا شويم
با علي، نور خدا، بيعت كنيم
عشق را در قلب خود دعوت كنيم
با علي، هم عهد و هم پيمان شويم
همزبان و همدل قرآن شويم
با علي، قرآن ناطق، بوتراب
سوره عصمت، امام آفتاب
چون كه احمد گفت: او نور جليست
بعد من، اي عاشقان! مولا، عليست
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}