از «سلام» تا والسلام!


 

نويسنده: حميد متقي




 

حکايت آمدن و رفتن سلاميان به ورزش ايران
 

تب تند «سلام» زود به خداحافظي رسيد؛ حضور ناگهاني پديده اي به نام «سلام» در ورزش ايران خيلي زودتر از آن چه تصور مي شد به «بدرود» تبديل شد تا يک بار ديگر ميدان ورزش تنگ نظري هايش را در عرصه حضور سرمايه داران ثابت کند! داستان باشگاه سلام از کشتي شروع شد و با دهن کجي هاي ورزش اول به علاقمندي هاي يک فرد ثروتمند سرمايه هايش را راهي فوتبال کرد اما وضعيت در فوتبال براي سلام بسيار دردناک تر از کشتي بود و امير شاهرخ سلاميان، عطاي سرمايه گذاري در ورزش ايران را به لقاي آن بخشيد و سرمايه اش را برداشت و پا به فرار گذاشت.

o از باکو تا ولادي قفقاز
 

باکو ميزبان جام جهاني کشتي در سال 2004 بود و منصور خان برزگر سرمربي تيم ملي کشتي آزاد که ناگهان سرو کله فرد تازه اي پيرامون ورزش اول ايران پيدا شد. تيم ملي کشتي ايران با استقبال گرم گروهي از بازرگانان ايراني در فرودگاه باکو مواجه شد و در راس اين تاجران فعال در باکو، امير شاهرخ سلاميان قرار داشت که بيش از ديگران به تيم ملي کشتي آزاد ايران و همراهان اين تيم رسيدگي مي کرد. نفوذ سلاميان و گستردگي تجارت او در باکو و ولادي قفقاز او را فردي بسيار برجسته در منطقه ساخته بود و اين مساله خيلي زود و با دست و دلبازي هاي تاجر ايراني نمايان شد. يک طبقه از بزرگ ترين و مجلل ترين هتل شهر باکو براي اسکان تيم ملي کشتي آزاد ايرانو همراهان آن توسط بازرگانان ايراني قرق شد و تمام هزينه هاي اقامت و پذيرايي توسط آنان بر عهده گرفته شد. پاساژ غزنوي، بزرگترين پاساژ در بهترين منطقه تجاري باکو، از آن سلاميان بود و رستوران هاي اين پاساژ در وعده هاي گوناگون ميزبان سخاوتمند گوش شکسته هاي ايراني و همراهانشان بود.

oورود به گود کشتي
 

جذابيت ها و منش هاي پهلوانانه کشتي از يک طرف دست و دلبازي هاي سلاميان از سوي ديگر باعث شد تا محمدرضا طالقاني که در آن زمان با مشکلات مالي مواجه بود، فرصت را غنيمت بداند و دست ياري به سوي اين تاجر ثروتمند دراز کند. سلاميان وارد شد و طالقاني به عنوان سکاندار وقت کشتي ايران، براي نشان دادن حسن نيت خود و با توجه به نفوذ و جايگاهي که اين تاجر متمول در کشورهاي حاشيه خليج فارس داشت، او را به نيابت کنفدراسيون کشتي غرب آسيا رساند. دست و دلبازي هاي سلاميان ادامه داشت و او با تشکيل باشگاه سلام و روانه کردن 2تيم مستقل به ليگ برتر کشتي آزاد، علاقه اش به ورزش و سرمايه گذاري اصولي در آن را نشان داد. قراردادهاي تيم هاي بزرگسالان و جوانان سلام چرب تر از ديگر تيم هاي حاضر در ليگ برتر کشتي آزاد بود و خيلي زودجمعي از ستارگان کشتي ايران لباس «سلام» را به تن کردند.

o ضرب سکه هاي تختي!
 

فعاليت سلاميان و باشگاه سلام به همين جا ختم نشد و با نزديک شدن سالگرد درگذشتن جهان پهلوان تختي، سلاميان تدارک مراسم ويژه اي را ديد و تمام همدوره هاي تختي را به رستوران رضا ونکي دعوت کرد تا هديه ارزشمندي به آنان اهدا کند. سکه هايي از طلا که بر خود شمايل جهان پهلوان تختي را داشتند، در تعداد محدودي ضرب شدند و سلاميان آن سکه ها را به بزرگان کشتي و همدوده هاي تختي هديه کرد. بالا رفتن انتظارها از سلاميان و برخي کج سليقگي ها، بر اختلاف ميان اين تاجر ورزش دوست و فدراسيون طالقاني دامن زد به خصوص اين که برخي خواسته هاي فدراسيون با اعمال فشار بر تيم هاي سلام در ليگ برتر، جهت مي گرفتند و اين مسأله چندان خوشايند سلام و سلاميان نبود. چوب لاي چرخ گذاشتن هاي برخي رسانه ها از يک سو و باج خواهي عده اي، از سوي ديگر باعث شد تا سلاميان به فکر راه اندازي يک رسانه براي تبيين ديدگاه هاي خود و انتشار ماوقع کشتي بيفتد؛ اين چنين بود که سايت کشتي هم توسط باشگاه سلام راه اندازي شد اما اين سايت خبري هم مانند خود باشگاه سلام عمر چنداني نداشت.

oاز گود کشتي تا زمين فوتبال
 

با تنگ تر شدن عرصه بر حضور سلاميان در گود کشتي، اين حامي ورزش با راهنمايي هاي چند تن از اصحاب رسانه راهي مستطيل سبز شد تا شايد بتواند آن چه در کشتي نتوانسته بود به دست آورد را در دنياي فوتبال بيابد. تيم فوتبال عقاب شروع خوبي مي توانست باشد به خصوص اين که ستاره هاي پا به سن گذاشته اي چون خداداد عزيزي و مهدي هاشمي نسب توجه رسانه ها را به سوي عقاب سلاميان جلب مي کرد. فرار از کشتي و پا نهادن بر زمين فوتبال، پيشنهادي بود که از سوي يکي از کشتي نويسان جوان و همچنين 2فوتبال نويس نزديک به سلاميان مطرح شده بود. پدر يکي از اين فوتبال نويس ها به عنوان سرمربي تيم مشغول به کار شد و جمعي از فوتباليست هاي پا به سن گذاشته کنار جوان ترها قرار گرفتن تا عقاب سلاميان به پرواز درآيد اما...
با بازي هاي برخي از دور و بري هاي سلاميان و فرصت طلبي هاي عده اي دلال، نه تنها تعدادي بازيکن ناکارآمد در تيم عقاب جاي گرفتند بلکه هزينه هاي بسياري هم به تيم تحت حمايت اميرشاهرخ سلاميان تحميل شد و عقاب هم نتوانست نتيجه لازم را در رقابت هاي ليگ فوتبال بگيرد. هر چند ميزان دقيق و حتي تقريبي سرمايه کذاري سلاميان در ورزش ايران در سال هاي 2004 تا 2007 را نمي توان تخمين زد اما پر واضح است که اين تاجر متمول و ثروتمند ميلياردها تومان پاي ورزش ايران پول ريخت اما ورزش ايران نه تنها نتوانست اعتماد اين سرمايه گذار را به خود جلب کند بلکه به شکلي او را از ورزش و حضور در ميدان هاي ورزشي پشيمان کرد و فراري اش داد.

منبع:مجله تماشاگر ش 42