ماهيت شناسي توقيعات حضرت مهدي (ع)


 

نويسنده: غلامرضا صالحي




 

اشاره
 

بدون شک، هيچ گاه زمين از حجت الهي، خالي نمي ماند و هميشه يک معصوم درميان مردم براي اتمام حجت و بيان و تبيين احکام و دستورهاي الهي وجود داشته است. در زمان غيبت امام مهدي (ع)، گرچه ايشان حضور شناخته شده اي در ميان مردم و جوامع ندارد، ولي با اين حال خيرات و برکات آن حضرت به صورت دائم بر مردم به ويژه امت اسلامي، سرازير مي شود. يکي از راه هاي تعيين مسائل و حل شبهات استفاده از راهنمايي هاي آن حضرت، بهره گيري از توقيعات و دست نوشته هايي است که به افراد مورد اعتماد و جليل القدر مي نوشتند. دراين نوشتار برآنيم تا به ابعاد مختلف اين توقيعات اشاره کنيم و به تببين و توضيح آن بپردازيم.

توقيع چيست؟
 

توقيع، به معناي حاشيه نويسي است و در اصطلاح به دستورها و نامه هاي خلفا و پادشاهان گفته مي شود که به افراد مختلف مي نوشتند. (1)ولي درکتب علماي شيعي به نامه ها و فرمان هايي گفته مي شود که در زمان غيبت از طرف امام مهدي (ع)به شيعيان خود مي رسيده است و منظور ما از توقيعات همين است. درکتاب هاي معروف شيعه واماميه، همچون: کمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسي، احتجاج طبرسي، بحارالانوار مجلسي و کتب ديگر، حدود هشتاد توقيع از ناحيه ي مقدس امام زمان (ع) نقل شده است که برخي از آنها خطاب به سفرا و نواب خاص است، برخي خطاب به علما و فقهاي شيعه، برخي ديگر در پاسخ به سؤالات است و در برخي به تکذيب و لعن و نفرين کساني پرداخته شده که به دروغ، ادعاي بابيت و سفارت ازطرف آن حضرت داشته اند. در مجموع اين توقيعات شريف خود گنجينه اي از معارف الهي است.

انواع توقيعات
 

توقيعات امام مهدي(ع) را مي توان به دو دسته تقسيم کرد:

الف) توقيعات غيبت صغرا
 

در دوران محدود غيبت صغرا (255-329ق. که تقريباً 74 سال مي شود، توقيعاتي به واسطه چهار نايب حضرت(عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح وعلي بن محمد سمري) در جواب سؤالات و شبهات صادر مي شد. مضمون اصلي چنين توقيعات، تعيين تکاليف براي شيعيان بود و حضرت سعي مي کرد که آنها را از سردرگمي نجات دهد. براي نمونه، به توقيع سرنوشت سازي که حضرت براي آخرين نماينده ي خود (علي بن محمد سمري) ارسال کرد، اشاره مي کنيم:
«بسم الله الرحمن الرحيم. يا علي بن محمد بن السمري اعظم الله اجر اخوانک فيک فانک ميت ما بينک و بين سته ايام فاجمع امرک و لاتوص احدا يقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغيبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله عز وجل بعد طول و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً و سيأتي من شيعتي من يدعي المشاهده الا فمن ادعي المشاهده قبل خروج السفياني و الصيحه فهو کذاب و لاحول و لاقوه الا بالله العلي العظيم؛ (2)به نام خداوند بخشنده مهربان. اي علي بن محمد سمري! خدا اجر دوستان تو را در غمت زياد کند؛ زيرا تو شش روز ديگر از دنيا مي روي. خودت را آماده ساز و ديگر براي قائم مقامي خودت به کسي سفارش و وصيت مکن؛ زيرا غيبت کبرا شروع شده است. پس ديگر ظهوري نيست، مگر بعد ازاذن الهي و گذشتن ايام زيادي [ازتاريخ] و تاريکي قلب ها و پرشدن زمين از ظلم و ستم، و به زودي کساني از شيعيان من ادعاي مشاهده مرا مي کنند. آگاه باشيد که هرکس قبل از خروج سفياني و صيحه ي آسماني ادعاي رؤيت مرا کند، او دروغ گو و افترا زننده است. و هيچ نيرو و قوتي جز به خداوند بزرگ و اعلي وجود ندارد».

ب)توقيعات غيبت کبرا
 

درزمان غيبت طولاني حضرت مهدي (ع)، بدون شک ارتباط شيعيان با آن حضرت به طور غيرمستقيم برقرار است و يکي از راه هاي اين ارتباط، صدور توقيعات شريف از آن حضرت به خواص و بزرگان شيعه است.
در توقيعات زمان غيبت کبرا، دو نکته مهم وجود دارد:
اولاً، چنين توقيعاتي مگردر مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هرکسي نمي توانست به مضمون چنين توقيعاتي دست يابد. ثانياً، پاسخ به شبهات، جرح و تعديل شخصيت ها، تحليل مسائل روز و... از محورهاي اساسي چنين توقيعاتي است.
به دليل اينکه توقيعات زمان غيبت کبرا محدود است، ما به توقيع مهمي که از ناحيه مقدس، خطاب به شيخ مفيد(رحمه الله عليه) صادر شده است، اشاره مي کنيم:
«... ما به مناجات هاي تو توجه داريم، خداوند تو را به خاطرآن وسيله و موقعيتي که به تو از دوستانش بخشيد، حفظ کند و از توطئه دشمنان نگه دارد... ما اگر چه در مکان هاي دور از ظالمان به سر مي بريم، خداوند متعال فعلاً صلاح ما و شيعيان را، مادام که دنيا را دست فاسقان است، چنين خواسته است. ما از ماجراي زندگي شما کاملاً مطلع هستيم و ازاخبار و آزاري که از طرف دشمنان به شما مي رسد، با خبر هستيم، چنان که با گذشتگان صالح چنين مي شد، ولي ما شما را فراموش نمي کنيم و توجه کامل به شما داريم، وگرنه سخت در فشار قرار مي گرفتيد و يا دشمن، شما را نابود مي کرد. تقوا و پرهيزکاري را پيشه خود سازيد... »(3)
دست خط امام (ع) و توقيعات شريفه
يکي از سؤالاتي که همواره در مورد اين توقيعات مطرح بوده، اين است که آيا اين توقيعات به خط مبارک خود امام (ع)است؟
پاسخ اين است که نه مي توان همه ي توقيعات را به خط حضرت دانست و نه مي توان انکار کرد که بعضي ازآنها به خط خود امام (ع)بوده است. بعضي معتقدند که کاتب آن توقيعات، خود حضرت بوده است وحتي خط مبارکش بين خواص اصحاب و علماي وقت معروف بود و آن را به خوبي مي شناختند و براي اين ادعا شواهدي نيز وجود دارد که ذکر مي کنيم:
1-اسحاق بن يعقوب مي گويد: «مشکلاتي داشتم ونامه اي نوشتم و آن را به وسيله محمد بن عثمان براي حضرت مهدي (ع)فرستادم و جواب آن، با دست خط مبارک خود حضرت بود». (4)
2-ازجناب شيخ صدوق(رحمه الله عليه) چنين نقل کرده اند: «توقيعي که به خط امام زمان (ع) براي پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است». (5)
3-شيخ ابوعمر عامري مي گويد: «ابن ابي غانم قزويني باجماعتي از شيعيان در موضوعي اختلاف و مشاجره کردند و براي رفع نزاع، نامه اي به ناحيه مقدسه نوشتند و جريان را به عرض حضرت رسانيدند. پس جواب نامه به دست خط مبارک امام صادر شد». (6)
در مقابل، بنابر قرائني ديگر، توقيعات به خط امام (ع) نبوده است که از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره کرد:
1-ابونصر هبه الله مي گويد: «توقيعات صاحب الامر به همان خطي که در زمان امام حسن عسکري(ع) صادر مي شد، به وسيله عثمان بن سعيد و محمد بن عثمان براي شيعيان صادر مي گشت». (7)
2-از عبدالله بن جعفرحميري نقل شده است: «وقتي عثمان بن سعيد وفات کرد، توقيعات صاحب الامر با همان خطي که قبلاً با ما مکاتبه مي شد، صادر مي شد. »(8)
با اين توضيحات مي توان نتيجه گرفت که ممکن است برخي ازتوقيعات با خط مبارک خود امام صادرشده باشد و برخي ديگر با املاي امام، اما به کتابت شخص ديگري صادر شده باشد و اين هيچ بعدي ندارد و هيچ خللي بر صدور اصل توقيعات از سوي حضرت بقيه الله (ع) وارد نمي سازد.

نکات قوقيعات شريف
 

سخنان و فرمايش هاي حضرت مهدي (ع) در توقيعات، ابعاد و ويژگي هاي مختلفي دارد که بدان ها اشاره مي کنيم:
خبرازغيبت کبرا و علائم ظهور
آن حضرت در توقيعي به علي بن محمد سمري چنين فرمود:
«فقد وقعت الغيبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله عز و جل بعد طول و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً... . (9)همانا که غيبت کبرا شروع شده است و خبري از ظهور نيست، مگر پس ازاذن خداوند متعال و بعد از گذشتن سالهاي طولاني و قساوت قلوب مردم و پرشدن زمين از ظلم و ستم و... ».

اطلاع کامل ازاحوال شيعيان
 

آن حضرت در توقيعي به شيخ مفيد چنين فرمود:
«... ما ازماجراي زندگي شما کاملاً مطلع هستيم و ازاخبار و آزاري که از طرف دشمنان به شما مي رسد، باخبر هستيم، چنان که با گذشتگان صالح چنين مي شد، ولي ما، شما را فراموش نمي کنيم و توجه کامل به شما داريم، وگرنه سخت در فشار قرار مي گرفتيد و يا دشمن شما را نابود مي کرد. تقوا و پرهيزکاري را پيشه خود سازيد... »(10)

انکار مدعيان ارتباط با حضرت
 

آن حضرت در نامه اي به علي بن محمد سمري، خبر از کساني مي دهد که مدعي ديدار و نيابت حضرت هستند و چنين مي فرمايد:
«و سياتي من شيعتي من يدعي المشاهده...؛ (11)و به زودي کساني از شيعيان من ادعاي مشاهده مرا مي کنند آگاه باشيد که هرکس قبل از خروج سفياني و صيحه ي آسماني ادعاي رؤيت مرا کند، او دروغ گو و افترا زننده است و هيچ حول و قوتي جزبه خداوند بزرگ و اعلي وجود ندارد».
رفع شک و ترديد در مورد ائمه (ع)
حضرت در جواب گروهي از شيعه که گمان مي کردند امام حسن عسکري (ع)جانشيني ندارد، توقيعي صادر کرد و چنين فرمود:
«... خبر ترديدي که گروهي از شما درامر دين کرده ايد و شک و تحيري که درباره ي صاحبان امر خود به دل راه داده ايد، به من رسيد. ما از اين موضوع به خاطر شما نه خودمان اندوهگين شديم؛ زيرا حق با ماست. ما حاجتي به ديگران نداريم و جز به پروردگار به هيچ کس نيازي نداريم، بنابراين کسي که ازاطاعت ما سرباز زند، ما را به وحشت نمي اندازد. ما مرهون نعمت خداييم و مردم به طفيل وجود ما بهره مند گشته اند. اي مردم !چرا دچار ترديد شده ايد و در حال تحير مطلب را برخود مشتبه مي سازيد؟ آيا نشنيده ايد که پروردگار فرمود: (يا ايهاالذين امنوا اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منکم)(12)وآيا نمي دانيد دراخبار رسيده است که حوادثي براي ائمه گذشته و آينده شما روي مي دهد؟ و آيا نمي دانيد پروردگار براي شما دژهاي استوار و محکم قرار داده است که به سوي آنها پناه بريد و سنگرها و پناهگاه هايي از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان امام حسن عسکري(ع)براي شما قرار داده که به آنها پناه بريد و علائمي مقرر داشته تا به وسيله آنها هدايت شويد؛ به طوري که اگريکي ازآنها پنهان شود، پيشواي ديگر ظاهر مي شود و هر وقت ستاره اي غروب کند، ستاره ي ديگري مي درخشد. وقتي امام حسن عسکري (ع)رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، گمان کرديد که پروردگار دين خود را باطل و رشته ي واسطه ميان خود و بندگانش را قطع کرد. چنين نبوده وتا روز قيامت نيز چنين نخواهد شد تا آنکه امر خدا آشکار شود؛ درحالي که مردم از او کراهت خواهند داشت. امام گذشته (امام عسکري(ع))با سعادت رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت. ولي وصيت و علم و فرزند و جانشين او درميان ماست و جز ظالمان گنهکار، کسي درباره وي با ما نزاع ندارد و جز کافر منکر، کسي ادعاي اين منصب بزرگ را نمي کند. اگر ملاحظه ي مغلوب شدن امر خدا و آشکار شدن سر الهي نبود، چنان امر ما براي شما ظاهر مي شد که عقل هاي شما حيران مي گشت و شک و ترديدتان برطرف مي شد... »(13)

دعا در حق شيعيان
 

حضرت در توقيعي بعداز درگذشت عثمان بن سعيد -نايب اول آن حضرت- چنين فرمود:
«خداوند پسر او را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خداوند ازاو و پدرش خشنود باشد و روح پدرش را شاد کند. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جاي وي نشسته است. آنچه از ما بگويد، گفته ي ماست و به فرمان ما عمل مي کند». (14)
و يا ازابوعمر عمري نقل شده است که آن حضرت در توقيعي خطاب به شيعيان چنين فرمود:
«بسم الله الرحمن الرحيم. پروردگار، شما را از فتنه ها نگاه دارد و به ما و شما روح يقين عطا فرمايد و ما و شما را از سوء عاقبت بازدارد... »(15)
آن حضرت در توقيعي خطاب به احمد بن اسحاق اشعري درحق او چنين دعا فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم. اي اسحق! نامه ي تو به من رسيد. خداوند تو را باقي نگاه دارد... »(16)
ويا در توقيعي خطاب به شيخ ابوالقاسم حسين بن روح چنين فرمود:
«خداوند عالم عمر تورا طولاني کند وهمه ي خير را به تو بشناساند و عمل تو را با خير و خوبي تمام کند و نيک بختي تو را دائمي کند... ». (17)

ياري فقهاي شيعه در فتاوا
 

نقل شده است که در زمان شيخ مفيد- که از علماي برجسته شيعه و مورد قبول خاص و عام به شمار مي رفت- روزي شخصي به حضوراين عالم رباني مي رسد و مي پرسد: «زني حامله از دنيا رفته است، ولي بچه در شکمش زنده است. او را با بچه دفن کنيم يا شکمش را بشکافيم و بچه را بيرون آوريم؟» شيخ در جواب گفت: «او را با بچه دفن کنيد». آن شخص برگشت و دربين راه، سواري را مشاهده مي کند وبه او چنين مي گويد: «شيخ فرمود: شکم زن را پاره کنيد و بچه را بيرون آوريد». آن شخص چنين کرد. پس از مدتي جريان را براي شيخ مفيد نقل مي کند. شيخ مي گويد: «من کسي را نفرستادم و معلوم مي شود آن شخص، حضرت ولي عصر (ع) بوده است. اکنون که من اشتباه کردم، ديگر فتوا نمي دهم و در خانه را مي بندم». پس از مدتي توقيعي به محضر شيخ صادر مي شود که حضرت بروي چنين نوشته بود:
«اي شيخ! براي مردم فتوا بده و ما آن را تکميل خواهيم کرد و نمي گذاريم که خطا و اشتباه کني». (18)
سفارش به تقوا و محبت اهل بيت (ع)
حضرت، توقيعي براي ابن ابي غانم قزويني و جماعتي از شيعه صادر کرد و در قسمتي از آن چنين فرمود:
«... ولي آنچه را خداوند خواسته است، واقع خواهد شد و براي هر مدتي نوشته اي است. پس شما هم از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کارها را به ما واگذاريد. همه گونه خير و خوبي از ما به مردم مي رسد. آنچه بر شما پوشيده است، براي اطلاع ازآن اصرار نورزيد. به چپ و راست ميل نکنيد. مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روشن است، به طرف ما قرار دهيد. من آنچه را لازمه نصيحت به شما بود، گفتم و خداوند بر من و شما گواه است. اگر محبت به شما نداشتم و صلاح شما را نمي ديدم و به خاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگو با شما را ترک مي کردم... »(19).

تأييد و تعريف خواص شيعه
 

آن حضرت در توقيعي به جناب شيخ مفيد، او را چنين معرفي مي کند:
«للاخ السديد و الولي الرشيد الشيخ المفيد... سلام الله عليک ايها الولي المخلص فينا باليقين... سلام عليک ايها الناصرللحق و الداعي اليه بکلمه الصدق...؛ (20)به برادر استوار و ولي رشيد، شيخ مفيد... سلام خدا بر تو اي ولي خالص در راه ما و داراي يقين به ما...، سلام بر تو اي يار حق و دعوت کننده به حق با سخنان راستين... ».
همچنين معروف است که وقتي شيخ مفيد از دنيا مي رود، آن حضرت اين سه بيت شعر را در تمجيد شيخ مفيد روي قبر وي مي نويسد:

لاصوت الناعي بفقدک انما
يوم علي آل الرسول عظيم

ان کنت قد غيبت في جدث الثري
فالعلم و التوحيد فيک مقيم

والقائم المهدي يفرح کلما
تليت عليه من الدروس علوم(21)
خبردهنده مرگ؛ خبر فقدان تو را نياورد؛ زيرا امروز برآل محمد(ص) روز مصيبت بزرگي است، اگر تو درميان خاک قبرپنهان شدي، علم و توحيد درتو اقامت گزيد. قائم مهدي (ع) خوشحال مي شود هر وقت درس ها و علوم تو را برايش مي خوانند و کتاب هاي تو را مورد بحث قرار مي دهند».
 

آموزش دعا و نحوه ي توسل
 

نقل شده است که عبدالله بن جعفر حميري از نحوه ي دعا وتوجه وتوسل به حضرت سؤال کرد. حضرت به وسيله توقيعي فرمود:
«هرگاه خواستيد به واسطه ي ما به خدا و به ما توسل پيدا کنيد، بگوييد چنانکه خداي متعال و بزرگ فرمود: «سلام علي آل ياسين، السلام عليک يا داعي الله و رباني آياته، السلام عليک يا باب الله و ديان دينه... »(22)
توضيح اين است که اين دعا به «زيارت آل ياسين» معروف است و محدث قمي در مفاتيح الجنان آن را هنگام ذکر زيارت حضرت ولي عصر(ع) آورده است.

پاسخ به شبهات و احکام فقهي
 

محمدبن يعقوب کليني به نقل از اسحاق بن يعقوب مي گويد: «من از محمد بن عثمان بن سعيد عمري خواهش کردم که نامه ي مرا که مسائل مشکل خود را درآن نوشته بودم، به حضرت صاحب الامر (ع)تقديم کند. توقيعي در جواب صادر شد که گوشه هايي از آن چنين است:
«... بدان که در بين خدا و مردم قرابت و خويشاوندي در کار نيست و کسي که منکر من شود، از من نيست و جريان او نظير جريان پسر نوح خواهد بود.
اما جريان عموي من جعفر(کذب)و پسران او نظير برادران يوسف خواهد بود. اما فقاع (آب جو) آشاميدن آن حرام است و شربت شلغم پخته باکي ندارد. اما اموال شما را قبول نمي کنيم، مگربه جهت اينکه شما پاکيزه شويد. پس هرکه مي خواهد، به ما بپيوندد و هرکه مي خواهد، خود را از ما جدا کند، زيرا آن نعمتي که خدا به ما داده است، بهتر است از آنچه به شما داده است... اما در مورد حوادثي که رخ مي دهد، به راويان اخبار و احاديث ما (علما) رجوع کنيد؛ زيرا آنان از طرف من بر شما حجت هستند و من از طرف خدا برآنان حجت هستم... پول زن هنرپيشه و آوازخوان که از اين طريق به دست آمده، حرام است...؛ اما کساني که اهل تصرف در اموال ما هستند، پس اگر چيزي از آن را حلال بدانند و بخورند، به درستي که آتش مي خورند ». (23)

رد و انکار مخالفان و بدعت گزاران
 

حضرت در توقيعي به لعن و انکار محمد بن علي شلمغاني، معروف به «ابن ابي العزاقر» پرداخت. شلمغاني ابتدا بر مذهب شيعه بود، ولي بعد منحرف گرديد و مذهبي جعلي اختراع کرد. آن حضرت درباره ي او چنين فرمود:
«... بشناسان و بفهمان(اي ابوالقاسم حسين بن روح) به کساني که به دينداري آنان وثوق داري، اين امر را که محمد بن علي شلمغاني- که خدا در عذاب او تعجيل کند و او را مهلت ندهد-ازاسلام برگشت و از آن جدا گرديد و دردين خدا طريقه ي ملحدي را در پيش گرفت و ادعاي پاره اي چيزها را کرد که باعث کفر وي شد. به خدا دروغ و بهتان گفت و به معصيت بزرگي گرفتار شد. کساني که از حق برگشتند و به خدا دروغ بستند، گمراه شدند و زيان کارند و ما از او به سوي خدا و رسول او بيزاريم و براو لعنت کرديم و لعنت هاي خدا از پي يکديگر در باطن و ظاهر و در هر وقت و هر حال، براو و کساني که تابع او شوند... ». (24)

در خواست دعا براي ظهور و فرج
 

حضرت در توقيعي به اسحاق بن يعقوب فرمود: «... من براي مردم زمين، امان هستم؛ همان طور که ستارگان آسمان براي اهل آسمان، امان هستند. از سؤالاتي که براي شما نفعي ندارد، خودداري کنيد؛ ولي براي تعجيل در ظهور و فرجم بسيار دعا کنيد؛ زيرا که در ظهور من براي شما گشايش و راحتي خواهد بود. و سلام بر تو اي اسحاق بن يعقوب و بر کسي که پيرو هدايت باشد... ». (25)

پي نوشت ها :
 

1-ر. ک: سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري، ص 242.
2-کمال الدين، ج2، ص 516.
3-بحارالانوار، ج53، ص 174.
4-همان، ج51، ص 349.
5-انوار النعمانيه، ج3، ص24.
6-بحارالانوار، ج53، ص178.
7-همان، ج 51، ص 306.
8-همان، ص 349.
9-کمال الدين، ج2، ص516.
10-بحارالانوار، ج53، ص174.
11-کمالالدين، ج2، ص 516.
12-نساء/59.
13-احتجاج، طبرسي، ج2، ص 278.
14-ر. ک: سيماي آفتاب، ص 242.
15-بحارالانوار، ج53، ص 178.
16-احتجاج، ج2، ص 279.
17-همان، ص 290.
18-قصص العلما، تنکابني، ص 399.
19-بحارالانوار، ج53، ص 178.
20-احتجاج، ج2، ص 322.
21-بحارالانوار، ج53، ص 174.
22-همان، ص 171.
23-احتجاج، ج2، ص 283.
24-بحارالانوار، ج2، ص 290.
25-احتجاج، ج2، ص 283.
 

منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389