بررسی نقش عقل در فهم و تفسیر قرآن (6)
بررسی نقش عقل در فهم و تفسیر قرآن (6)
پینوشتها:
1-ازمحققان مرکز جهانی علوم اسلامی قم
2-مقصود از “روش” در اینجا استفاده از ابزار یا منبع خاص در تفسیر آیات قرآن است که معانی و مقصود آیه را روشن ساخته و نتایج مشخصی را به دست می دهد.
3-علامه جوادی آملی در “تسنیم” درباره معنای آن و تفاوتش با روش اجتهادی اشاره کردند و دکتر محمد علی رضایی در کتاب “درسنامه روشها و گرایشهای تفسیر قرآن” بطور مختصر درباره آن بحث کردند.
4-کتاب العین، ج 7، ص 247، ماده فسر.
5-مفردات راغب، ص 636 ماده فسر.
6-لسان العرب، ج 10، ص 261، ماده فسر.
7-قاموس القرآن، ج 5، ص 175، ماده فسر.
8-تاج العروس، ج 3، ص، ماده فسر.
9-مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج 1، ص 39.
10-برهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 13.
11-مناهل العرفان، زرقانی، ج 2، ص 4.
12-البیان فی تفسیر القرآن، آیهالله خویی، ص 397.
13-التفسیر و المفسرون، استاد معرفت، ج 1، ص 13 ـ 14.
14-الاتقان، ج 2، ص 174.
15-مقدمه البحرالمحیط، ج 1 ص 13.
16-مقدمه معالم التنزیل، ج 1 ص 7.
17-المیزان، ج 1 ص 4.
18-سوره بقره/ 171: وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَ نِدَاء صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ
19-مفردات راغب، ص 342 ـ341.
20-عن رسول الله (ص): ما کسب احد شیئاً افضل عن عقل یهدیه إلی هدی او یردّه عن ردی.
21-امام علی (ع) می فرماید: رأیت العقل عقلین فمطبوع و مسموع، و لا ینفع مسموع إذا لم یک مطبوع.
22-لسان العرب، ج 9 ص 326، مادّه “عقل”.
23-همان مصدر.
24-بقره/ 75.
25-التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 8، ص 196.
26-بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، ص 67.
27-معرفتشناسی در فلسفه اسلامی، حسن معلمی، ص 131.
28-همان ص 138.
29-همان ص 138.
30-المیزان، طباطبائی، ج 2 ص 250.
31-مبانی اخلاق در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی، حسن معلمی، ص 165.
32-همان ص 178.
33-همان ص 190.
34-ایضاح الحکمه شرح بدایه الحکمه، ربانی گلپایگانی، ج 3، ص 549-550.
35-همان ج 3 ص 284.
36-اسفار، ج 9، ص 122-123، (به نقل از ایضاح الحکمه....، ربانی گلپایگانی، ج 3، ص 551.)
37-فبعث فیهم رسله.... و یثیروا لهم دفائن العقول، نهجالبلاغه با ترجمه دشتی، ص 38.
38-تسنیم آیهالله جوادی آملی، ج 1، ص 169-170.
39-المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 40.
40-البیان فی تفسیر القرآن ص 13.
41-مدخل التفسیر ص 177.
42-تطور تفسیر القرآن، محسن عبدالحمید، ص 98؛ المفسرون حیاتهم و منهجهم، ایازی، ص 40 (به نقل از “درسنامه روشها و گرایشهای تفسیر قرآن”، دکتر محمد علی رضایی، ص 144.
43-ناظر به تفسیر “قل هوالله احد...”، سوره توحید.
44-نهجالبلاغه، خطبه 152.
45-همان، خطبه 185.
46-توحید صدوق، ص 71؛ خطبه 186؛ خطبه 179؛ خطبه 186.
47-نورالثقلین، حویزی، ج 4، ص 472، ح 90.
48-همان، ج 1، ص 650، ح 279.
49-همان، ج 1، ص 494، 706؛ ج 3، ص 383؛ ج 4، ص 608.
50-انبیاء/ 22.
51-در مبحث “جایگاه عقل در قرآن” ملاحظه خواهید نمود.
52-التفسیر و المفسرون، آیه الله معرفت، ج 1، ص 435؛ ج 2، ص 350.
53-تفسیر طبری، ج 14، ص 239، ذیل رقم 27629، ذیل آیه 23 سوره قیامت.
54-همان، رقم 27631.
55-یونس/ 26.
56-همان، ج 14، ص 238.
57-یوسف/ 2.
58-انبیاء/ 10.
59-محمد/ 24.
60-قمر/ 17.
61-ص / 29.
62-رعد/ 4.
63-روم/ 28.
64-عنکبوت/ 35.
65-عنکبوت/ 43.
66-بقره/ 164.
67-فرقان/ 44.
68-انفال/ 22.
69-بقره/ 171.
70-یونس/ 100.
71-انبیاء/ 67.
72-”الافّ: الوسخ الذی حول الظفر، و التّف الذی فیه”، افّ به کثافتی که در اطراف ناخن و داخل آن می باشد گفته می شود. لسان العرب، ج 1، ص 163، ماده “أفف”.
73-انعام/ 125.
74-ملک/ 10.
75-قلب در اینجا همان عقل است؛ در سوره حج/46 شبیه همین عبارت آمده: ... فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا.
76-اعراف/ 179.
77-اصول کافی، کلینی ج 17 ص 16، ح 12.
78-غررالحکم، آمدی ص 50، ح 296.
79-”فبعث فیهم رسله و اثر الیهم انبیاءه... و یثیروا لهم دفائن العقول” نهجالبلاغه دشتی، خطبه اول، ص 38.
80-تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 54.
81-اصول کافی، کلینی ج 1 ص 10 ح 1.
82-علل الشرائع، شیخ صدوق، ج 1، ص 103، ح 2، باب 11.
83-نهجالبلاغه، با ترجمه محمد دشتی، حکمت 421.
84-همان، حکمت 407.
85-همان، حکمت 281.
86-در میان مکتبهای گوناگون کلامی که در قرن دوم اسلامی پیریزی شده مکتب اعتزال است که به عقل و خرد سهم بزرگتر و بهای بیشتری میداد و نتایج درخشان خود را در زمینههای مختلفی ارائه کرد و آثار باقی از اعتزال و آنچه در کتب اشاعره از آنان نقل شده است بر این مطلب گواهی می دهد. بنیانگذار این مکتب واصل بن عطا می باشد. در مورد این که چرا به این مکتب معتزله نامیدهاند اقوال مختلفی ارائه گردیده است. مشهورترین قول در این زمینه این است که درزمانی که حسن بصری در بصره حلقه درس و وعظ و خطابهای داشت مردی بر آن وارد شد و گفت ای پیشوای دین، در زمان ما گروهی پیدا شدهاند که مرتکبان کبائر را تکفیر می کند (خوارج) در حالی که گروه دیگر ارتکاب کبیره را منافی ایمان نمیدانند و اصولا عمل در مذهب آنان رکن ایمان نیست و معتقدند که گناه مضر به ایمان نیست همچنان که اطاعت با کفر مفید نیست. (مرجئه). در این موقع (حسن بصری) سر به زیر افکند تا در پاسخ پرسش سائل بیندیشد ناگهان واصل بن عطا شاگرد او به استاد مهلت نداد، گفت: من میگویم مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر بلکه او در مرحلهای است میان دو مرحله آنگاه از محضر استاد برخاست و به یکی از ستونهای مسجد تکیه داد و پاسخ خود را به دیگران تقریر میکرد. چشم استاد به شاگرد جدا از حلقه افتاد و گفت: “اعتزل عنا واصل” و از آن زمان او و یارانش لقب معتزله به خود گرفتند. (الفرق بین الفرق، ص 118، اوائل المقالات، ص 5 -6؛ و فیات الاعیان، ج 6، ص 8) (به نقل از فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، استاد جعفر سبحانی، ج 4، ص 40).
87-شرح الاصول الخمسه، قاضی عبدالجبار، ص 87.
88-شرح الاصول الخمسه، قاضی عبدالجبار، ص 87.
89-الملل و النحل، شهرستانی، ج 1، ص 42.
90-فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 139.
91-المحیط بالتکلیف، ج 4، ص 173.
92-شرح الاصول الخمسه، قاضی عبدالجبار، ص 50.
93-فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 88.
94-المحیط بالتکلیف، ج 4، ص 174.
95-شرح الاصول الخمسه، ص 507.
96-المغنی جزء 15، التنبؤات و المعجزات، ص 116.
97-الاتجاه العقلی فی مشکله المعرفه عند المعتزله، ص 42.
98-المغنی، جزء 157 ص 27.
99-المغنی، جزء 6، ابواب التوحید و العدل، ص 354، تحقیق طه حسین و ابراهیم مدکور، مصر 1960 م.
100-شرح الاصول الخمسه، ص 104.
101-مباحث الحکم عند الاصولیین، ج 1، ص 162، (به نقل از الاصول العامه للفقه المقارن، محمد تقی حکیم، ص 281.)
102-یونس/ 101.
103-سبا/ 46.
104-حاکم الجشمی و منهجه فی التفسیر، ص 494، 413.
105-المغنی، جزء 16، ص 403.
106-التربیع و التدویر، ص 100-101.
107-المغنی، جزء 16، ص 394-395.
108-التفسیر المفسرون ذهبی، ج 1، ص 464.
109-موقف المدرسه العقللیه من السنه النبویه، الامین الصادق الامین، ص 96.
110-التفسیر والمفسرون، دکتر ذهبی، ج 1، ص 385.
111-ابن قتیبه در کتاب “تأویل مختلف الحدیث” (به نقل از التفسیر و المفسرون ذهبی، ج 1، ص 385، 379.)
112-مانند آیات 22، 23 از سوره قیامت و آیه 16 از سوره اسراء...، تفسیر کشاف، ج 1، ص 294.
113-مکتب اشعری که مکتبی میانهرو در بین اهل حدیث و معتزله است در اوایل صده چهارم (یا دقیقاً در سال 300 ق) توسط ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (260 -324) پایهگذاری شد. او در بصره بزاد و در بغداد درگذشت. هم روزگار چندین خلیفه عباسی بود: معتمد، معتضد، مکتفی، مقتدر، قاهر و مستکفی. به گفته ابن خلکان و دیگر مورخان، ابوالحسن اشعری نخست معتزلی بود و از رهبران فکری ایشان شمرده میشد. آنگاه از اعتقاد به عدل وخلق قرآن توبه کرد و در یک روز جمعه در جامعه بصره به منبر درآمد و به بانگ بلند اعلام داشت: “مردم هر کس مرا میشناسد میداند کیستم و هر که نمیشناسد خود را به او میشناسانم؛ من ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعریام. پیش از این قایل به خلق قرآن بودم و میگفتم دیدگان انسان خدا را نمیبینند و کارهای بد را خود میکنم. اکنون از همه اینها باز میگردم و توبه میکنم. اکنون معتقد به رد معتزلاتم و برآنم که معایب ایشان را آشکار کنم” (دایرهالمعارف تشیع، ج 2، ص 181، 182).
114-فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی “بررسی عقاید حنابله و اشاعره” جعفر سبحانی، ج 2، ص 229.
115-فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی، ج 2، ص 229.
116-برای توضیح بیشتر به بحث “عقل در سطوح مختلف تفسیر” در همین رساله مراجعه کنید.
117-احیاء العلوم، غزالی، ج 2، ص 137.
118-دقت در بعضی آیات قرآن می رساند که خدا در این کتاب مقدس، با مسلم گرفتن مسأله داوریهای عقل و خرد، با آنان سخن می گوید. مثلا آنجا که می فرماید: أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ (ص/28) یا آیه أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (قلم/36-35) و یا در آیه هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن/60) در همه آیات خداوند با وجدان، عقل و یافته فطری انسان سخن گفته است و چون در اینجا فطرت و عقل انسان به گونهای داوری می کند قرآن نیز بر اساس همان داوریها سخن می گوید. البته در این مورد آیات دیگری نیز هست که لحن همگی حکایت دارد که قرآن مسأله نیکی و بدی یک رشته کارها را قبل از تشریع و نزول قرآن مسلم گرفته و روی آن اساس سخن می گوید. چنان که می فرماید: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسَانِ وَ إِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (نحل/90) ذیل آیه حاکی از آن است که انسان قبل از دستور خدا چنین دریافتهایی داشته و میدانسته که باید کارهایی را انجام دهد و کارهایی را انجام ندهد ولی چه بسا منافع شخصی او را از انجام آن باز داشته است. قرآن با این آیه و امثال آن او را به داوری وجدان تذکر داده و به پیروی از آن فرمان می دهد و به دیگر سخن: لحن آیه حاکی از آن است که پیش از نزول آن یک رشته کارهایی چهره عدل و احسان داشته و کارهایی بد و منکر و تجاوز شمرده میشده است. آنگاه خدا به دسته اول فرمان داده از بخش دوم جلوگیری نموده است. در این صورت باید گفت: واقعیت عدل و احسان را خرد درک می کند و در درک این مفاهیم و حقایق نیاز به راهنمایی شرع نیست و همچنین کارهای زشت و منکر... در این موارد کار شرع تایید حکم عقل بوده است. از این بیان روشن میگردد که عدل و احسان و همچنین ظلم و منکر واقعیتهای منهای شرع دارند و هرگز با فرمان شارع به ظلم لباس عدل نپوشیده و با نهی از عدل، رنگ ظلم به خود نمیگیرد و اگر بر فرض محال، خدا بر خلاف عقل امر و نهی کند باید بگوییم از عدل نهی نموده و بر ظلم امر کرده است نه این که او به هر چه امر کند نیک است و از هر چه نهی نماید بد است چیزی که هست قرآن یکسره بر این فرضیهها خط بطلان کشیده و فرموده: ... قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (اعراف/28).
119-برای آشنایی بیشتر با این التزامات “حسن و قبح عقلی” رک به فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، استاد جعفر سبحانی، ج 2، ص 245، 248.
120-مقصود از صفات خبری آن دسته از صفاتی است که شارع از آنها خبر داده است و به اصطلاح در قرآن و حدیث وارد شدهاند. مانند “دست”، “صورت”.
121-میگویند: “خداوند صفات خبری را به همان منای لغوی آنها دارا است ولی کیفیت ندارد” این جمله “ولی کیفیت ندارند” اشاعره اضافه کردند تا از اشکال تشبیه و جسمیت به دور باشند. همان طوری که مجسمه و ظاهرگرا قایل به تجسیم شدهاند.
122-یکی از اصول اشاعره قایل شدن “تکلیف مالایطاق است” مثلا غزالی این آیه... مَا لاَ طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (بقره/286)دلیل به جواز تکلیف خارج از توان دانسته و می گوید: “اگر چنین تکلیفی جایز نبود” درخواست رفع آن از خدا صحبح نبود”، (فرهنگ و عقاید و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی، ج2، ص 273.)
123-فرقهای از علمای شیعه امامیه که عمدتاً اخبار اهل بیت را مأخذ و اساس عقاید و احکام دین میدانند و به سایر مدارک فقط در صورتی که با احادیث ائمه تایید شده باشد استناد میکنند (در مقابل ایشان اصولیین و پیروان مکتب اجتهاد قرار دارند که احکام را از کتاب و سنت و اجماع و عقل استنباط میکنند) مؤسس این فرقه و قدیمیترین شارح و مدافع عقاید ایشان و نخستین مؤلف آن طائفه میرزا محمد امین ابن محمد شریف استرآبادی (م 1033ق) بود. وی ابتدا از مجتهدان بود. سپس به خاطر نفوذ معنوی استاد خود که بر مشرب اخباری و مبادی عرفانی تمایل داشت و با مجتهدان خصومت میورزید، از اجتهاد کناره گرفت و کتابی در رد اجتهاد بنام “الفوائد المدنیه فی الرد علی القائل بالاجتهاد و التقلید فی الاحکام الالهیه” نوشت. (دایرهالمعارف تشیع، ج2، ص 7-8).
124-همانند اقرار به توحید، رسالت، وجوب نماز و روزه (هدایه الابرار الی طریق الائمه الاطهار، کراچکی، ص 157).
125-شیخ حر عاملی در کتاب “الفصول المهمه فی اصول الائمه” بابی را به این اختصاص داده می گوید: “ان المعرفه الاجمالیه ضروریه فطریه (عقلیه) موهبیه و انه یجب الرجوع فی جمیع تفاصلها الی الکتاب و السنه...” ج1، ص 124 و نیز در “الفوائد الطوسیه” می گوید: “انقلاب اسلامی الضروره قاضیه بأن مجرد العقل لا یستقل بتفصیل مراد الله من العباد و لو کان کافیاً ما احتاج الناس الی النبی (ص) و لا امام و لا اختلاف الشرائع و الادیان”. ص 411.
126-و نیز بابی را برای اثبات ادله سمعی و نقلی میآورد و به این منظور حدیثی از ابیالحسن (ع) “العقل یعرف به الصادق علی الله فیصدقه و الکاذب علی الله فیکذبه”، همان، ص 121.
127-الفوائد المدنیه، ملا امین استرآبادی، ص 129-131 (ملا امین که رئیس اخباریها بوده این کتاب را در مدینه نوشت لذا به این معروف است).
128-همان، ص 28-47.
129-همان، ص 128-47.
130-همان، ص 29.
131-دائرهالمعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج جوادی و همراهان، ج2، ص 11، بنیاد خیریه و فرهنگی.
132-حاشیه رساله “الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین” از مرحوم کاشف الغطاء، به نام “فاروق الحق” سید محمد بن سید فرجالله دزفولی، ص 6، (به نقل از “بررسی دلیل عقل در سیر تحول اصول شیعه”، ص 145-144).
133-الفوائد المدنیه، ص 174.
134-همان، ص174، بحارالانوار، ج 89، ص 68.
135-هدایه الابرار الی طریق الائمه الاطهار، ص 155 (ایشان یکی از بزرگان اخباریها است).
136-همان، ص 157.
137-هدایه الابرار الی طریق الائمه الاطهار، ص 252-253.
138-وسائل الشیعه، ج 8، ص 129.
139-در این رابطه دلایلی را در مبحث “رابطه عقل و قرآن” همین تحقیق آوردهایم. ص
140-تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 1، ص 70.
141-روایاتی که به تفسیر عقلی مربوط است مطرح مینماییم و برخی دیگر نیز معمولاً در بحث “امکان فهم” مورد بررسی قرار میگیرند.
142-فرائد الاصول، شیخ انصاری، ص 39.
143-این دیدگاه به اصولیین و اکثر شیعه تعلق دارد.
144-الاصول العامه للفقه المقارن، سید محمد تقی حکیم، ص 298.
145-آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، کلام، ص 15.
146-الاصول العامه للفه المقارن، ص 298 -300؛ البیان فی تفسیر القرآن خویی، ص 36-37.
147-البیان، همان.
148-بقره/ 60.
149-یوسف/ 36.
150-طور/ 35.
151-البته این برهان منوط به این است که مصدا “شیء” در آیه “آفریننده” باشد، ولی دو احتمال ضعیف دیگر درباره مصدا “شیء” وجود دارد که البته هیچ کدام ظاهراً با ذیل آیه سازگار نیست. برای توضیح بیشتر نک: مصباح محمد تقی، معارف قرآن (خداشناسی)، ص 25.
152-انبیاء/ 22.
153-برای توضیح بیشتر نک: جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ص 119-123؛ مصباح، محمد تقی، معارف قرآن، ص 68-78.
154-ضرورات الدین (کالاقرار بالتوحید و الرساله و وجوب الصلوه و الصوم و نحو ذلک لا عذر لأحد من المکلفین فی جهله. بل یجب السعی فی تحصیله من القرآن أو من غیره) هدایه الابرار إلی طریق الائمه الاطهار، کراجکی، ص 157.
155-مائده/ 1.
156-تفسیر نمونه، آیهالله مکارم شیرازی، ج 4، ص 244.
157-همان، ص 244.
158-همانند عقد بیمه و قراردادهای بینالمللی...
159-اشاعره بر این باورند که خوب و بداخلاقی ناشی از امر و نهی خداست و هر عملی که خدا بر آن دستور دهد خوب و هر عملی که از آن نهی کند، بد است. الحسن ماحسنه الله و القبیح ما قبحه الله بنابراین عقل نمیتواند حسن و قبح اشیا را به طور مستقل درک کند و نیازمند به راهنمایی شرع است. نک رازی فخرالدین، المحصول فی علم الفقه، ص 24؛ حلی حسن، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 302؛ و حلی حسن، الرساله السعدیه، ص 53-59. (به نقل از تفسیر تطبیقی دکتر فتحالله محمدی، نجارزادگان، ص 164).
160-برای توضیح بیشتر نک: خویی، ابوالقاسم، البیان، ص 36-37.
161-به طور نمونه نک: خویی، ابوالقاسم، البیان، ص 88؛ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 1، ص 93-96؛ “بحث الجبر و التفریض” و نیز بحث روایتی در این زمینه که مینویسد: “استفاضت الروایات عن ائمه اهلالبیت (علیهمالسلام) انهم قالوا “لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین” (همان، ص 97-105).
162-قیامت/ 23 و 22.
163-نک: حلی، حسن (علامه حلی) نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص 50؛ طوسی، محمد، تجرید الاعتقاد، ص 230-231؛ حلی، حسن شرح تجرید الاعتقاد، ص 230-231؛ مفسران شیعه بر اساس همین برهان آیه را معنی کردهاند. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 20، ص 112؛ طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 197؛ سید مرتضی امالی، ج 1، ص 36-27؛ (به نقل از تفسیر تطبیقی، دکتر نجارزادگان، ج 1، ص 169).
164-به تعبیر برخی از بزرگان برهان عقلی در اینجا در حد قرینه صارفه است و قرینه معینه نیست. یعنی فقط لفظ را از دلالت بر معنایی که خود به خود ظاهر در آن است، منصرف میگرداند. ولی دلالتی بر تعیین معنای لفظ و مراد گوینده ندارد و در نتیجه برای تعیین مراد باید از قرینه دیگر کمک گرفت. (روششناسی تفسیر، محمود رجبی و همراهانش، ص 190).
165-فجر/ 22.
166-حلی، حسن، نهج المسترشدین، ص 51؛ طوسی، محمد، تجرید الاعتقاد، ص 227.
167-مانند آیات: انعام/ 3، زخرف/ 55، طه/ 5 و ...
168-اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، باب 7، ص 92، باب 8، ص 95 (به نقل از فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص 59-60، جعفر سبحانی).
169-روششناسی تفسیر قرآن، رجبی و همراهانش، ص 311-314.
170-درسنامه روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، دکتر محمد علی رضایی، ص 169-170.
171-درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی، ص 99.
172-اصول کافی، ج 1، ص 16، ح 12؛ غررالحکم، ص 50، ح 296.
173-در حقیقت بکار گرفتن واژه “تعارض” در اینجا یک نوع مسامحه است وگرنه تعارضی در کار نیست.
174-البته عقلی ظنی نداریم تسامحا میگوییم.
175-سوره فتح/ 10.
176-فتح/ 10.
177-تفسیر بالرأی آیهالله مکارم شیرازی، ص 38 (به نقل از درسنامه روشها، گرایشهای تفسیر قرآن دکتر محمد علی رضایی، ص 147).
178-همان، ص 39.
179-تسنیم، آیهالله جوادی آملی، ج 1، ص 171-169.
180-التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج 2، ص 349.
181-همان، ج 1، ص 435.
182-همان، ج 1، ص 435-439.
183-همان، ص 440.
184-محققین تفسیر بغوی (معالم التنزیل) عبدالرحمان العک و مردان سوار.
185-معالم التنزیل، ج 1، ص 11؛ دارالمعرفه بیروت لبنان، چ4، 1415.
186-المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 40.
187-همان، ص 40.
188-مبانی و روشهای تفسیر قرآن، عباس علی عمید زنجانی، چ4، ص 331.
189-همان، ص 332.
190-در مورد تفاوت دو قسم تفسیر عقلی و اجتهادی در “فصل هفتم: مرز روش تفسیر عقلی با روشهای دیگر” بیشتر آگاه خواهیم شد.
191-تسنیم، آیهالله جوادی، ج 1، ص 169 -170.
192-درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری، دکتر محمد علی رضایی، ص 184.
193-اصول التفسیر و قواعده، عبدالرحمن العک، ص 167 با تلخیص.
194-التفسیر بالرأی، دکتر محمد حمد زغلول، ص 107.
195-راغب در تفسیر خود آلات تفسیر و اجتهاد را ده چیز میداند: علم لغت، اشتقاق، نحو، قرائات، سیر، حدیث، اصول، علم الاحکام، علم الکلام و علم الموهبیه (جامع التفاسیر، ج 1، ص 93-97).
196-مجله طریق القرآن، مساعد الطیار، چهارشنبه/ 5 شعبان 1424 (بر گرفته از اینترنت).
197-التفسیر و المفسرون، دکتر ذهبی، ج 1، ص 255.
198-همان، ص 284-285.
199-همان، ص 289-288.
200-البته ذهبی در حاشیه کتاب تصریح می کند که این مطالب مطرح شده را از کتابهایی مقدمه تفسیر راغب و احیاء العلوم غزالی گرفته است. اما با بررسی در مقدمه تفسیر راغب که به عنوان “مقدمه جامع التفاسیر” چاپ شده است، یافت نشد.
201-ص 168-167.
202-التفسیر بالرأی، ص 114.
203-تفسیر معانی القرآن، 242، (به نقل از “التفسیر بالرأی”، محمد حمد زغلول، ص 114.
204-همان، ص 242.
205-الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 31 -34.
206-اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج 1، ص 67-53.
207-همچون ذهبی در “التفسیر و المفسرون”، ص 289-288 و عبدالرحمان العک در “اصول التفسیر و قواعده”، ص 167، و محمد حمد زغلول در “التفسیر بالرأی”، ص 107.
208-و همچنین “تفسیر بالرأی” محمد حمد که ایشان در کتاب تصریح می کند که این کتاب به تفسیر به رأی ممدوح اختصاص دارد و مقاله مساعد الطیار و ...”
209-الجامع الصحیح، ترمذی، کتاب التفسیر ج 5 ص 199، ح 2950.
210-به طور نمونه برخی از مفسرین که قبل از راغب میزیستند و تفسیر به رأی را مطلقاً جایز نمیدانند، ذکر میکنیم:
ـ هود بن محکم از علمای قرن سوم در تفسیر خود به نام “تفسیر کتاب الله العزیز”، ج 1، ص 70.
ـ محمد بن جریر طبری از علمای قرن سوم و چهارم در تفسیر خود به نام “جامع البیان” ج 1، ص 77-78
ـ ابوالحسن علی بن احمد نیشابوری از علمای قرن چهارم و پنجم در کتاب خود “الوسیط فی تفسیر القرآن المجید” ج 1، ص 48.
ـ بغوی که او نیز از علمای قرن چهارم و پنجم به نام “معالم التنزیل” ج 1، ص 35. البته نیشابوری و بغوی معاصر راغب میباشند.
211-چون یکی از ادله قائلین به تفسیر به رأی استناد به اجتهاد صحابه می باشد و گمان میکردند اجتهاد همان تفسیر به رأی است لذا ناچار شدند رأی را به دو قسم ممدوح و مذموم تقسیم کنند تا خدشهای به تفسیر آنها وارد نشود. در حالی که بیان شد بین تفسیر به رأی و تفسیر اجتهادی فرِق و تفاوت زیادی وجود دارد.
212-کسانی که تفسیر رأی را به دو قسم ممدوح و مذموم تقسیم کردهاند بهتر بود میگفتند: اجتهاد به دو قسم است اجتهاد ممدوح (تفسیر بعد از مراجعه به قرائن عقلی و نقلی) و اجتهاد مذموم (تفسیر قبل از مراجعه به قرائن عقلی و نقلی) و قسم دوم (اجتهاد مذموم) را “تفسیر به رأی” نامگذاری میکردند.
213-برای آگاهی بیشتر رک: درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی، ص 53-74.
214-نیز برای آگاهی بیشتر رک: تسنیم، آیه الله جوادی آملی، ج 1، ص 169.
215-برای آگاهی بیشتر ر.ک: درسنامه روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، دکتر محمد علی رضائی اصفهانی، ص 179.
216-دسته اول “فهم قرآن و استفاده از عقل”.
217-همانند آیات “إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ” (یوسف 2). {قرآن لباس قرائت و عربیت پوشانیده شد تا مردم معارف آن را توسط عقلشان درک کنند و اگر این طور نبود در “لوح محفوظ” در “کتاب مکنون” باقی میماند و جز پیامبران و ائمه آن را کسی نمیفهمید و لزومی نداشت به لباس عربیت و قرائت در آید. پس خداوند آن حقیقت قرآن را به لباس عربیت در آورد تا مردم در آن تعقل کنند و آنرا بفهمند}. و کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ، (ص/29) لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (انبیاء/10)...
* ازمحققان مرکز جهانی علوم اسلامی قم
منبع: مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد
پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}