بدبيني انديشمندان و روشنفکران


 

نويسنده: سعيد عبدالمالكي




 
زيگموند فرويد(1)(1939-1856)پدرروانکاوي ،اختللال بدبيني (2)را خاص انديشمندان و روشنفکران مي داند و مي گويد : «بيماران دچاربديبني که عموماً افراد مجرد واززمره روشنفکرانند، از شک و بد گماني خود رنج مي برند، از دشمنان خيالي وحشت دارند و براي مبارزه با آنان ،تلاش و لوازم بکر و بديعي ابداع مي كنند.(3) ناگفته پيداست اين مفهوم فرويد را نمي توان به تمام گروه روشنفکري تعميم داد و ازطرف ديگر نيزنمي توان مصاديق بارز رفتار بدگما نانه را درکثيري از روشنفکران و سردمداران افکار بلند بشري ناديده گرفت. اينجاست که با صرف نظراز مفهوم « ‏بيماري» ‏که به نوعي اختلال رواني آن هم به تعداد کمي ازافراد جوامع اشاره دارد، مي توان با تعديل اين پديده ،آن رابه تمامي افراد بشري تعميم دادوآن را امرطبيعي دانست، چون که سوءظن درحدناچيزلازمه ي تعامل و تصميم گيري درست است. دوم اينکه بدگماني راجزء اجتناب ناپذيرانديشه صاحبان افکاربلند وانتزاعي فکربه شمارآورد تاضمن صحه گذاشتن براين فرض فرويد ازاين رو با مراجعه به زندگي نامه روشنفکران و نفوذ درلايه هاي زيرين و پنهاني زندگي و افکار آنان، شايد به جرات بتوان گفت افرادي همچون گاليله(4)، ژان ژاک روسو (5)، نيچه(6)،شوپنهاور(7) ، کافکا(8) ، همينگوي(9)، تولستوي (10)،فرويد و. .. اگرچه از اختلال شخصيت بدبين به دوربوده اند ليکن انديشه هاي
بدگمانانه داشته اند و آن رادرگفته هاونوشته هاي خود تصورکرده اند.
شايد فرويد به اين دليل بدبيني را درباره روشنفکران مطرح مي کند که روشنفکران افرادي هستند که: قدم به مناطق ممنوعه مي گذارند، به مطلق ترديددارند، به مقدسات حمله ورمي شوند، ازتابوها عبورمي کنند، عليه حکومت مي شورند،جانب محرومان ورنجديد گان را مي گيرند و نه تنها ازبرخورداران قدرت وثروت طرفداري نمي کنند، بلکه استبداد وديکتا توري را به چالش مي خوانند که بازخورد اين امر سبب شکل گيري « توهم توطئه» (11) در آنان مي شود و براي خنثي کردن توطئه هاي دشمن فرضي به واکنش هاي بدگماني پناه مي برند تا ازاين مجرا امنيت رواني خود را بازيابند.
گاليله در يک اقدام نمادين: «کاپرا »(13)را به سرقت ادبي متهم مي کند و تا محکوم کردن اوبه وسيله مقدمات « پادوا» پيش بيني مي رود. . . در«ونيز» (14)هجونامه يي بر ضد « کاپرا » منتشرمي کند.»(15) علاوه برآن قاطعيت واصراراودرراه ابرازعقايدش و واژگوني اصول فکري دانشمندان پيشين ،سبب شد هم عصرانش «تکبر» ‏و «جاه طلبي بيهوده » ‏را نيروي محرک اعمال ونظرات اوبدانند.
ژان ژاک روسو که خود را دوستدار بشريت مي دانست وانرژي فکري رواني خودرا صرف آزادي انسان ازقيد وبند هاي طبيعي و ماوراء طبيعي کرد، با انتشار کتاب «اميل »(16) به جرم فتنه جويي و اغتشاش گري عليه مذهب کاتوليک، کتابش را آ تش زدند وخود او تا چندي متواري بود و به قول سيمون دوبووار(17):
«‏روسوازهذيان تحت آزار و تعقيب بودن رنج مي برد ودرآخر از آن خسته شد و به ترس اينکه نقشه هايي بر ضد وي درکاراست، پايان داد. اواين کاررا با تمجيد ازخود عملي ساخت که اين نيزشکلي ازاختلال رواني است. ولي اين وضع آرامش وي را فراهم آورد.(18)
نيچه به محض اينکه معشوقش اورا قال گذاشت،به جنون روي آورد وبه زنان بديبن شد. عليه آنان مطلب نوشت و تا آ خرعمرازآنها واهمه داشت .
شوپنهاور و مادرش عليه همديگر نامه هاي توهين آميز مي نوشتند وهمديگورا به باد دشنام وناسزا مي گرفتند.
کافکا يک روز صبح ازخواب برخاست، احساس مي کرد «محاکمه »(19) خواهد شد و بايست دردادگاه حاضر شود.
همينگوي: « ‏پس ازمعالجه هاي گوناگون براي افسردگي وکج خيالي، بهترين تفنگ دولول شکاري انگليسي خودرا برداشت ،دو فنشنگ درآن گذاشت و جمجمه خويش را متلاشي ساخت.»(20) ‏
تو لستوي: دچار هذيان عظمت شد و خود را « برادر بزرگ خداوند » (21)بر شمرد .
همانند سازي اوبا «موسي» (22)که نشان ازداعيه پيامبري اوبود، اين باوررا دراوايجادکرده بودکه هم چون موسي مي تواندوعده دهنده «ارض موعود»(23)باشدوبشريت را زيرسلطه فکري خود گردآورد. اين نگرش اوازاين شعارش درکتاب «تعبيررويا» (24)که «اگو نتوانم آسمان را مطيع سازم، جهنم را زيرو رو خواهم کرد.»(25)به آساني قابل درک است و آن هنگام که اوج مخالفت ها عليه او برپا شده بود درنامه يي به «فرنتسي»(26)چنين نوشت: امکان دارد بعد ازآنکه اين همه سرود تدفين بيهوده برسرما نواخته شده است، اين بارما واقعا دفن شويم، اين مساله به ميزان زيادي سرنوشت شخصي مارا تغييرخواهد داد ولي تغييري در سرنوشت دانش ما ايجاد نخواهد کرد، ما حقيقت را در تملک خود داريم.»(27)
روشنفکر بسته به متدولوژي که دارد اغلب رگه يي ازبدگماني يا کج خيالي جزء جدايي ناپذيرشخصيت وانديشه اواست، چرا که اوارزشي بيش ازحد براي خودقايل است، اعتقادات ديگران را به چالش مي برد، گاهي مواقع قضاوتي ديگري مي پردازد و علاقه مند به تحليل و تفسيراست.
‏بيش ازافراد عادي ازحساسيت، زودرنجي، شکاکي، بدبيني و يک دندگي بهره مند است وچه بسا همين ويژگي ها وحالت هاي متفاوت است که موجب شکل گيري انديشه هاي عميق در او مي شود.
بدين ،ترتيب شخصيت روشنفکر تا حدي به انقباض مي گرا يد. چانه زن و اهل بگومگر مي شود، وضع موجود را بهتراز آنچه هست، مي خواهد، خود را يگانه و منحصر به فرد مي داند، دربرابردنياي بيرون حالت دفاع به خود مي گيرد و گاهي دوستان نزديک خود را نيزدر شمار دشمنان سرسخت قلمداد مي کند. روشنفکربلندپروازوخودبزرگ يبن است. ازاين روهمواره يک گرايش ناهشيار به اصلاح گرايي و ايجاد تغيير دارد، ادعاي عظمت وجاودانگي مي کند، خود را داناي کل مي داندکه بايد معلم اخلاق ديگران باشد، هميشه به دنبال نقص زدايي ازکار ديگران است درحالي که نقايص خود ازنظرش دورهي ماند و خود را صاحب رسالت وماموريت براي تحول و دگرگوني وضع موجود ونجات بشريت ازچالش ها مي داند.
خلاصه اينکه چون روشنفکربه طور فطري موجودي معترض است، اعتراض پايان ناپذيراوسبب مي شودمدام درمعرض بي مهري و تهديد باشد و به ويژه مورد هجوم و آزارحاکمان و صاحبان قدرت، ثروت و دانش قرار بگيرد.
‏از اين رو روشنفکر يا از حکومت وحشت دارد و از چوبه دار مي هراسد يا ازهم طبقه هايش و ازاينکه درصدد تخريب وحذف او برآيند وازگردونه رقابت يبرونش کنند. دکترعلي شريعتي در سال هاي
آخرعمر نوشت ؛«مرگ هرلحظه درکمين است. توطئه ها در ميانم گرفته اند. من با مرگ زندگي کرد ه ام ،با توطئه خو کوده ام. . . آنچه نگرانم کرده است ناتمام مردن نيست. . . ترسم از نفله شدن است. . .»(28) و جلال آل احمد از «چاه و دوچاله»(29) يي که احساس مي کرد دوستان ورقبايش براي سقوط اوکنده اند کتاب نوشت.
گاهي بدبيني روشنفکر، فلسفي است: روشنفکر گمان آن دارد که توسط نيرو هاي نامرئي و ماوراء طبيعي معدوم شود و در قبضه انهدام خدايان قهارمحوشود يا به سان «پرومته»(30)در زنجير خدايان گرفتار شده يا هم چون «سيزيف» (31)، به انجام کار بيهوده وبي اميد گماشته شود.

پي‌نوشت‌ها:
 

1 ‏- زيگموند فرويد(1939-1856‏) روان شناس و روانکاوسويسي و بنيان گذار نظريه روان کاوي.
2-‏Paranoia ‏سوءظن وبد گماني مفرط. پارانوياشامل پنج نوع هذيان مي باشد:
‏الف: هذيان آزارواذيت ب: هذيان حسادت ج: هذيان هاي شهواني ح: هذيان عظمت ف: هذيان هاي جسماني،
3 ‏- فرويديسم، اشاراتي به ادبيات و عرفان، اميرحسين آژيان پور، ص 284
‏4-گاليلئوکاليله دوسال 1564 ‏درشهرپيزاي ايتاليامتولد شد،
منجم وفيزيکدان برجسته اي که اورا پدرعلوم تجربي مي دانند. وي معتقد بودکه زمين کروي است وبه دورخورشيدمي چرخد، کليسا وي را به خاطراين اعتقادش خانه نشين کرد.
5-ژان ژاک روسو: فيلسوف فرانسوي متولد 28 ‏ژوئن 1712،سويس
‏6-فريد ريش ويلهم نيچه، فيلسوف آلماني متولداکتبر 1844 7-آرتورشوپنهاورفيلسوف بدبين
آلماني ،متولد 22 ‏فوريه 1788 ‏دانتسينگ .
‏8- فرانتس کافکا نويسنده کشورچک، آ لماني زبان متولد 1883 ‏پراک ونويسند ه آثاري چون مسخ، محاکمه وقصر
9-ارنست همينگوي نويسند ه مشهور آمريکا يي متولد 1898 ‏وصاحب آ ثار چون آدمکش ها، پيرمرد و دريا و...
10- لئون تو لستوي ،نويسنده بزرگ روسي متولد 1828 ‏و صاحب آثاري چون جنگ وصلح و...
11- توهم توطئه: اين پندارکه ديگران قابل اعتمادنيستندو هرآن ممکن است دست به دسيسه و توطئه بزنند.
12 ‏- کاپرا: نويسنده وکارگردان مشهورايتاليايي.
13 ‏- پادووا: نام دانشگاهي درايتاليا که درقرن 13 ‏ميلادي تاسيس شد .
14-ونيز :شهري زيبا در شمال ايتاليا .
‏ 15-گاليله، مرکزيبن المللي سنتزبخش تاريخ علم، ترجمه ناصرموفقيان، ص14
‏16- اميل يا آموزش و پرورش يکي از کتاب هاي مناقشه برانگيز روسو در زمان خودش بود که درآن سبک تعليم و تربيت زمان خودرا به چالش برده واظهارکرده است که تعليم و تربيت نوين انسان را ازاصل خود دور کرده وموجب فساد او شده است.
17 ‏- سيمون دوبووار، فيلسوف فر انسوي، معشوقه ژان پل سارترونويسنده کتاب مهم جنس دوم.
18 ‏- کهنسالي ء،سيمون دو بووار، ترجمه دکتر محمد علي
‏طوسي، جلد 2 ‏ص 756
19-محاکمه: محاکمه يکي ازرمان هاي کافکا مي باشدکه شروع به نوشتن آن پس از بيدارشدن از يک خواب صبحگاهي کابوس واربوده است که در واقع دلهره ها و رنج هاي خودکافکاست که به شکل رمان ،نمود يافته است.
20- همينگوي: روشنفکران، پال جانسن، ترجمه جمشيد شيرا زي، ص 318 ‏.
21 ‏- همان منبع، ص 197 ‏.
22 ‏- موسي پيامبرقوم بني اسراييل (يهود) وصاحب کتاب تورات.
23 ‏- عرض موعود: سرزمين وعده داده شده توسط پيامبربني اسراييل با اين تفکرکه تمامي قوم يهود دريک سرزمين گردهم مي آيند.
‏24-کتاب تعبيررويا يکي از مهمترين کتاب هاي فرويد است که درآن خواب ورويا رابه تحليل روان شناختي نوشته است. اين کتاب اکنون با عنوان تفسير خواب توسط نشر مرکز و ترجمه شيوا رويگريان به چاپ رسيده است.
‏25- رسالت زيگموند فرويد، اريک فروم ص 91 ‏
26- فرنتسي: يکي از دوستان بسيار نزديک فرويد.
‏27- رسالت زيگموند فرويد، ص 917 ‏.
28 ‏- مجموعه آ ثار دکترعلي شريعتي شماره (1)با مخاطب هاي آشنا، صص 256و297 ‏.
29 ‏- يکي از کتاب هاي جلال آل احمد که درآن ماجراي خيانت يکي از دوستانش نسبت به وي را افشا کرده است.
‏30- پرومته يکي ازخدايان يونان ،الهه آتش ،که آتش را ازايزدان دزديد وآن را به انسان بخشيد و گويند آتش همان خرد ودانايي است. وخدايان تصميم گرفتند براي مجازات وي، اورا برسرکوه به زنجيرببندندوعقابي هرروز بدن اورا تکه تکه مي کرد.
31- سيزيف: يکي ازافسانه هاي يوناني است. سيزيف به جرم عصيان عليه خدايان بي رحم و مستبد، محکوم شده بود تا هر روز تخته سنگي را تا قله کوه بغلتاند و به محض صعود سنگ مجدد به پايين مي غلتيدوعمل تکرار مي شد. درواقع خدايان براي انتقام جويي اورا مجبوربه انجام کاربيهوده و
بي اميد کرده بودند.
منبع:مجله بهداشت روان شماره 28و29