اوتيسم ، اختلال دردناک دوران کودکي "اختلال در خود فروماندگي "


 

نويسنده: سارا حجاري




 
اوتيسم دوران کودکي جزاختلالي هاي رشدي فراگيرمي باشد. منظورازاختلال هاي رشدي فراگيرآن دسته ازاختلالات و نابهنجاري هاي دوران کودکي مي باشد که کاملا فراگيروگسترده بوده و مشکلات آن چنان بزرگ و چند وجهي را شامل مي شوند که درباره تباهي رو انشناختي که اين دست ازاختلالات ايجاد مي کنند ترديد نمي توان کرد.
يکي از مهم ترين اختلالات رشدي فراگير، اختلال اوتيسم مي باشد که تحت عنا وين ديگرهم چون اختلال اوتيستيک، اختلال اوتيسم دوران کودکي، اختلال در خود فروماندگي و سندرم کانر نيز خوانده مي شود. در اين نوشتارابتدا به بررسي نشانه هاي اين اختلال پرداخته و پس ازآن به بررسي علل و راه هاي درماني موجود مطرح دراين اختلال خواهيم پرداخت. بديهي است که اطلاع داشتن ازچگونگي يک اختلال مي تواند به شنا سايي سريع ترو درمان به موقع منجرگردد و از صرف هزينه هاي گزاف مادي و رواني که مي تواندازپيامدهاي دير هنگام تشخيص يک بيماري باشد جلو گيري به عمل آورد.

نشانه هاي اختلال اوتيسم
 

الف ) ناتواني درپاسخ دهي صحيح به محيط اطراف
 

ويژگي اساسي اوتيسم اين است که تو انايي کودک در پاسخ دهي به ديگران ظرف 36ماه اول زندگي رشد نمي کند. حتي دراين سن کم ، کاهش فاحش در مهارت ها و توانمندي هاي ارتباطي کاملا واضح ومشهود است. غالبا اين کودکان پاسخ هاي نامانوس وغريبي به محيط خود مي دهند. کودک اوتيسم غالبا وابستگي چنداني به پدر ومادرخود پيدا نمي کنند. وابستگي و دلبستگي خاصي که دردوران کودکي نسبت به پدر ومادرتوسط کودکان معمولي ابراز مي شود، توسط اين کودکان مشا هده نمي گردد. براي مثال اگريک کودک اوتيستيک در محيط غريبه اي قرار بگيرد احساس اضطراب نمي کند (سليگمن و روز نهان، 1382 ‏، ترجمه يحيي سيد محمدي). درنوباوگي اين کودکان علايمي چون ناتواني دربغل کردن پدرومادر، فقدان تماس چشمي ،بيزاري کامل ازتماس بدني ومحبت کاملا آشکارمي باشند. اين کودکان ازاينکه آنها بغل کنند خشنود نمي شوندوهنگامي که آنها رابغل مي کنند بدنشان راخشک وانعطاف ناپذيرنگاه مي دارند. هنگامي که با يک کودک اوتيسم محبت مي شود تماس چشمي(2) برقرار نمي کند(کاپلان وسادوک ،1380‏، ترجمه پورافکاري). وابستگي غيرعادي به اشيا بي جان از ديگرنشانه هاي کودک اوتيسم مي باشد. اين کودکان غالبا به اشيا بي جان مثل يک پتويا يک فنجان حالت چسبندگي پيدا مي کنند ودرتمام لحظات آن شي را باخود حمل مي کنند.

تکلم وزبان:
 

کودکان اوتيسم غالبا با تاخيرفراوان و طولاني مدت به زبان مي آيند. هرچند کودکان اوتيسم نيز مثل کودکان بهنجار، خطاهاي دستوري زيادي نشان مي دهند، اما اين خطاها در مورد کودکان اوتيسو بادوام تروعجيب تراست. يکي ازخطا هاي رايج درموردکودکان اوتيسم استفاده ازنام توبه جاي نام من مي باشد. براي مثال کودک اوتيسم به جاي اينکه بگويد: من گرسنه ام. مي گويد: توگرسنه اي(بازتاک وراتر،1974) ‏. کودکان اوتيسم درپردازش جملات بلند مشکل دارند . گاهي تکلم آنها به صورت پ‍‍‍‍ژواک گويي(3) مي باشد . به عبارتي اين کودکان گاه به صورت مکرر جمله يا کلمه اي را که شنيده اند تکرار مي کنند(روزنهان وسليگمن، 1382 ‏، ترجمه يحيي سيد محمدي).

تمايل به يکنواختي:
 

اصرار بريکنواختي يکي ديگراز نشانه هاي اين اختلال است. اين کودکان غالبا علاقمند به حفظ يکنواختي درمحيط خود مي باشند و کوچک ترين انحراف و تغييري در اين يکنواختي مي تواند منجر به بروزتشديد علايم گردد. هرگونه تغييرات ناگهاني باعث بروز واکنش هاي منفي درکودکان مي گردد، ولي کودکان اوتيسم اين واکنش منفي را به گونه اي اغراق آميزنشان مي دهند. اگر وسايل خانه و يا اتاق کودک جابه جا گردد، اگر خانواده به محيطي ديگر نقل مکان کند ، اگر درعادات و برنامه هاي روزانه کودک خللي واردشودبه احتمال زياد حملات قشقرق وجيغ وداد شديد به وقوع خواهد پيوست براي مثال کودکي که هميشه قبل ازصبحانه دوش مي گرفته است اگر تغييري در ترتيب اين برنامه روي دهد شديدا واکنش نشان مي دهد. اين کودکان معمولا به يک يا چند شيئي وابسته مي شوند. اين وابستگي هاي شديد به اشيا با رشد طبيعي و زندگي روزمره به چند طريق تداخل مي کند. براي مثال، اگرآن شي گم شود زندگي براي کودک و خانواده غير قابل تحمل مي گردد، يااگرآن شيئي بزرگ باشد، ازهماهنگي دست وچشم جلوگيري مي کند زيرا دستان کودک براي بازي با اشيا ديگر آزاد نيستند (مارچانت، هو لين، پول وراتر، 1974‏).

گوشه گيري :
 

يکي ديگر از ويژگي هاي برجسته کودک مبتلا به اوتيسم گوشه گيري است، فاصله جسماني و عاطفي از ديگران که به ويژه براي پدرو مادر مشکل سازبوده و براي ديگران کاملا محسوس است. اين گوشه گيري، ناکامي در پرورش دادن دلبستگي هاي اجتماعي را منعکس مي کند. شواهد اخيرحاکي ازاين امرمي باشد که کودکان مبتلابه اوتيسم درفهميدن جلوه هاي هيجاني ديگران و دربه کارگيري چهره، صدا و ژست براي انتقال دادن هيجانات خودشان به ديگران، مشکلات اساسي دارند. درحالي که کودکان مبتلا به اوتيسم درآزمون هايي که توانايي کلامي نيازدارند،ضعيف عمل مي کنند،
آزمون هايي را که حافظه معمولي يا تکاليف فضايي را شامل مي شوند، بسياربالاترازحد متوسط انجام مي دهند. علاوه براين آنها ممکن است درموسيقي يا نقاشي بسيار با استعداد باشند. اين کودکان درحوزه شناختي بسيار بدعمل مي کنند (ريت وو وهمکاران، 1989 ‏).

شيوع اوتيسم:
 

خوشبختانه اختلال هاي شديد کودکي نادرهستند . بااين حال ،تعداد کل کودکان مبتلابه اوتيسم قابل ملاحظه است. تقريبا ازهر10000 ‏کودک، چهارتن به اين اختلال مبتلاهستند، يعني تقريبا به اندازه وقوع ناشنوايي درکودکان ،و دو برابر شيوع نايبنا يي، دررابطه با تفاوت هاي جنسي ،پسرها تقرب سه برابردخترها به اين اختلال مبتلا مي شوند (روز نهان و سليگمن، 1382 ‏، ترجمه يحيي محمدي).

علت هاي اوتيسم:
 

يکي از نظريه هاي مطرح درمبحث علت شناسي اختلال اوتيسم، ويژگي هاي پدرومادر و سبک فرزند پروري آنها مي باشد. قبلا اين گونه تصور مي شد که اين کودکان تحت شرايط «سردي هيجاني» پرورش يافته باشند. به نظر برخي ازنظريه پردازان و روان شناسان پدرو مادرکودکان مبتلا به اوتيسم ،درون گرا، سرد، روشن فکر، و بسياردقيق به نظر مي رسند (فرستر، 1961 ‏). هر چند دليلي براي تاييد فرضيات اين رو انشناسان مبني بروجود استرس هاي اوليه، خانواده ازهم پاشيده، جو سرد عاطفي و رفتارزيان بار پدرومادريافت نگرديد. يکي ديگرازنظريه هاي مطرح درزمينه علت شناسي اختلال اوتيسم نظريه هاي زيستي مي باشد. به نظر مي رسد اغلب کودکان مبتلابه اوتيسم به انواع نارسا يي هاي فيزيولوژيکي نيزمبتلامي باشند. تقريبا 30 ‏درصدکودکان مبتلابه اوتيسم با وجود آنکه وقتي کوچک تربودند شواهد آشکاري از اختلال عصب شناختي نشان نداده اند، هنگام نوجواني دچارحملات صرع مي شوند. بررسي هاي برق نگاري مغز، يعني بررسي هاي که فعاليت مغزرا مطالعه مي کنند، نشان مي دهند که اين کودکان امواج نابهنجارتري ازکودکان عادي دارند. بين دستگاه عصبي مرکزي مبتلا به اين اختلال و کودکان عادي انواع تفاوت هاي ساختاري و کارکردي يافت شده است(پريور، 1987)

درمان:
 

درمان هاي دارويي و استفاده از دارو هاي نورولپتيک و ليتيوم يکي از روش هاي درماني مي باشد. ضمن اينکه روش هاي غيردارويي نيز مي تواند مفيد باشند. استفاده از روش هاي تقويتي، به منظور تقويت آواگري هاي کودک تا زماني که به اواگري هاي کودک تا زماني که به صورتي روان روي دهند مي تواند دررشدمهارت هاي کلامي ايشان مفيدباشد. استفاده از پإداش و تنبيه به منظورآموزش تکلم صحيح، آموزش رفتارهاي صحيح ومورد نظرو کاهش رفتارهاي مخرب و نامطلوب يکي ازروش هاي درماني غيردارويي است (لوواس، 1966)
پيش آگهي اختلال اوتيسم چندان مطلوب نمي باشد. اين اختلال يکي ازگسترده ترين و درعين حال مقاوم ترين اختلال هاي دوران کودکي درمقابل درمان مي باشد. آنچه لازم وضروري مي باشد صبرو حوصله پدرومادربراي مدارا با چنين کودک متفاوت و دشواري مي باشد.
پدرو مادر لازم است بايدهاي زيررا همواره به خاطربسپارند.
1-روش صحيح برخوردبا يک کودک اوتيسم را به سايرفرزندان خود بياموزند و به ايشان ياد بدهند که کودک اوتيسم چه تفاوت هايي با سايرکودکان دارد.
2- ‏ ازايجاد تغييرات شديد، سريع وناگهاني درمحيط زندگي کودک اوتيسم بپرهيزند.
3 ‏-کودک اوتيسم فراي بيماري خود، تو انمندي هايي دارد. تو انمندي هاي اورابشناسندودرجهت پرووش آن کوشا باشند.
‏4- براي ايجاد تغييرات مطلوب دررفتارکودک بسيارآهسته و تدريجي وارد عمل شوند وازايجاد تغييرات ناگهاني جلو گيري کنند.
5 ‏- پدر و مادر بايد هررفتار را که قصد أموزش آن را به کودک دارند، به گام هاي بسيار کوچک تبديل کرده و آهسته آهسته آن را به کودک أموزش دهند.
منابع :
1-کاپلان، هارولد، سادوک، بنجامين ( 1380 ‏) . خلاصه روانپزشک، ترجمه نصرت ا. . . پورافکاري، تهران: شهر آب.
2-روزنهان، ديو يد. ال، سليگمن، مارتين، اي. پي ( 1382 ‏). آسيب شناسي رواني، ترجمه يحيي سيد محمدي، تهران: ارسباران.
s , O. 1(1966). A Program for the
estabilishment of speech in psychotic children. In 1. K Wing(ED). Early childhood autism. New york: programon.
4-Prior , M. R.(1987). Biological and neuropychological approaches to childhood autism. British Journal of psychiatry, 150,8-17. 5-Ferester. C. B(l961). Positive reinforcement & the behavioral deficits of autistic children. Child Development, 32 , 437-56
6-Ritvo.E.R,Freeman, B.J.Pingree. C.(l989). The UCLA- University of Utah Epidemology survey of Autism: Pervalence. American Journal of
Psychiatry. 146(2): 194-99.
7-Bartak, L. & Rutter, M.(l974). Usw of personal pronouns by autistic children. Journal of Autistic children & schizophrenia, 4,217-22
• 8-Marchant, R. ! Howlin , P. , Yule, W. , & Rutter , M.(l974). Graded change in the treament of the behaviour of autistic children. Journal of child psychology & psychiatry, 15,221-27.
بهداشت و روان ش 28،29