سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور
سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور
سفر به سرزمين شگفت آور بيشاپور
نويسنده: ليلا حسين زاده
بيشاپور، زيباترين و متمدن ترين شهر ايران
شهر بيشاپور در زمان شاپور به قدري زيبا و هنري طراحي شد كه با متمدن ترين و ثروتمندترين شهرهاي آن روزگار يعني انطاكيه (روم شرقي) برابري مي كرد. در بيشاپور اغلب بناها به نام شاپور، پادشاه ساساني نامگذاري شده است چرا كه مؤسس سلسله ساساني هاي يعني اردشير بابكان (241-224 ميلادي). بعد از به دست گرفتن قدرت، پايتخت را از شهر مذهبي آبا و اجدادي خودش يعني استخر به تيسفون منتقل و در كنار آن شهر جديدي به نام اردشير بنا كرد. شاپور پسر اردشير هم به تقليد از پدرش اسم خودش را روي شهر گذاشت. او در سال 242 ميلادي بر تخت شاهي نشست و حكومتش را تا سال 271 ادامه داد. تا قرن پنجم هجري قمري يعني تا 500 سال بعد از ورود اسلام به ايران مردم در بيشاپور سكونت داشتند. اما در قرن پنجم ورق برگشت و به خاطر زلزله ويرانگري كه آمد، آن همه شكوه وجلال از بين رفت؛ آن قدر كه حمدالله مستوفي در كتاب نزهت القلوب به وضوح به اين مورد اشاره مي كند كه بيشاپور ديگر آن رونق گذشته را ندارد. بيشاپور در سه مرحله مورد كاوش هاي باستاني قرار گرفت. دوره اول در سال هاي 1319-1314 خورشيدي، توسط پروفسور گريشمن فرانسوي، دوره دوم درسال هاي 1357-1346 به سرپرستي دكتر سرفراز كه اين كاوش را به مدت 10 سال ادامه داد و باستان شناسي ها ديگر ادامه پيدا نكرد تا سال 1382 كه از سر گرفته شد.
كاخي براي دشمن شكست خورده
خيلي عجيب است كه پادشاهي براي يك امپراتور شكست خورده در جنگ كاخ بسازد، نه؟! اما واقعاً اين اتفاق افتاده. البته انتظار نداشته باشيد كه هنگام ورود با يك كاخ زيبا كه در و ديوارش را زينت كرده اند، رو به رو شويد، چون بخش زيادي از آن در حال حاضر و به خاطر گذشت زمان به شكل تپه درآمده و فقط بخشي از ديوارها و درهاي ورودي اش از زير خاك بيرون مانده است.
از 500 سال پيش ايران و امپراتوري روم به خاطر ارمنستان هميشه در جنگ و جدال بودند و هر كدام ادعا مي كردند كه اين سرزمين متعلق به آنهاست. بيشتر اين جنگ ها كنار رود فرات امروزي كه در كشور عراق است، درمي گرفت. هر چقدر اشكاني ها عقب نشيني را به جنگيدن با دشمنانشان ترجيح مي دادند، به جايش شاهان ساساني اصلاً زير بار زورگويي نمي رفتند و مي خواستند هر طور شده امپراتوري روم را كه با گستاخي به سرزمين هاي اطراف دست اندازي مي كرد، سر جايش بنشانند. همت محمدي، استاد دانشگاه و كارشناس ميراث فرهنگي كازرون در مورد اين جنگ مي گويد: «جنگ بين شاپور اول و والرين يا همان والريانوس سومين جنگي بود كه بين ايران و ارتش روم درمي گرفت. مجلس سناي روم، بعد از دو جنگ گورديانوس و فيليپوس كه منجر به شكست روم از سپاه منسجم ايران شد، والريانوس را به خاطر جنگاوري و سابقه جنگي فراوانش ، براي جنگيدن با شاپور اول ساساني انتخاب كرد. والرين با 60هزار سرباز تازه نفس به رودخانه فرات رفت تا با شاه ساساني بجنگد. اما باز هم در اين جنگ شكست خورد و به عنوان اسير جنگي به بيشاپور منتقل شد و شاپور بعدها كاخي به اسم والرين برايش ساخت.»
اين بناي 3هزار متري چهار گوش، چهار دروازه دارد. اما حالا از آن كاخ باشكوه تلي از خاك به جا مانده، به اضافه يك ديوار سنگي زيبا با سنگ هاي تراش خورده دو و نيم متري كه همگي به يك اندازه اند. قسمت بالايي شان صاف است اما انتهاي سنگ ها به شكل يك هلال نازك است. روي اين سنگ ها را كه خوب نگاه كنيد، نقش هاي حجاري شده عصر ساساني را مي بينيد. اين ديوار سنگي، قسمت بالايي ديوار كاخ است. اين نقش ها كه به شكل خطوط كج و منحني روي هم كشيده شده، نقش هاي معمولي نيستند و خاص بزرگان ساساني و موبدان زرتشتي بوده اند. شايد اين سوال برايتان پيش بيايد كه چرا شاپور، زنداني به شكل كاخ براي والريانوس ساخت و او را به قتل نرساند؟ «خب به اين دليل كه پادشاهان ايراني مثل كورش و داريوش با اسيران خود با رافت و مهرباني برخورد مي كردند و شاپور هم براي اينكه والريانوس را در اسارت خودش نگه دارد، اين كاخ را به نام خود او ساخت. جالب اينكه شاپور از بقيه اسيران رومي هم در ساخت سد شوشتر استفاده كرد.» شاپور، كاخ والرين را درست در فاصله 150 متري از كاخ خودش يا همان تالار تشريفات بنا كرده است. شايد با اين كار مي خواسته ابهت خودش را به رخ رقيب مغلوبش بكشد.
كاخ شاپور شاه
جدا از تزئينات در وديوار تالار، اگر سرتان را بالا كنيد، گنبد شلغمي شكل تالار شاپور را مي بينيد كه با 25متر بلندي خودنمايي مي كند. از آنجا كه معماران مي خواستند از فضايي كه زير گنبد به وجود مي آمده، بيشترين استفاده را ببرند، از گنبد استفاده كرده اند. چون اگر به جاي گنبد، ستون هاي سنگي به كار مي برندند، فضاي بيشتري را اشغال مي كرد. قطر ديوارهايي كه زير گنبد مي بينيد، حدود هفت متر است. اين ضخامت به اين خاطر است كه ديوارها بتوانند وزن گنبد را تحمل كنند. معماري داخل تالار بعدها يعني در دوره اسلامي در مسجد جامع ها به وفور استفاده مي شد. از تالار كه بيرون بياييد، راهرويي را مي بينيد كه كاربرد حفاظتي داشته و خادمان براي عبور و مرور از آن استفاده مي كردند.
معبد الهه زايش و پاكي
براي رسيدن به معبد بايد 23 پله پايين برويد و به تالا مركزي برسيد؛ دقيقاً شش متر از سطح زمين پايين تر. كمي تاريك است. با اينكه الان به راحتي از پله ها پايين مي رويد، اما اگر در زمان شاپور و رونق معبد زندگي مي كرديد، قطعاً نمي توانستيد به اين سادگي ها وارد آن شويد. چون اشخاص عادي اصلاً اجازه ورود به اين مكان مقدس اشرافي را نداشتند و تنها خانواده شاه، دبيران و روحانيان مي توانستند در اين مكان به نيايش بپردازند. معبد سه در دارد كه از هر كدامشان وارد شويد، به بخش اصلي يا تالار آن مي رسيد. دالان هاي اين قسمت نسبتاً باريك، مرتفع، با سقف هلالي شكل هستند و ارتفاعشان بيش از دو متر است. ديوار و حتي سقف دالان معبد هم از سنگ هاي بزرگ و صيقلي ساخته شده كه با دقت روي هم چيده شده است. تمام اين سنگ ها دو جداره اند، براي اينكه : «يكي به خاطر تقويت خود معبد و ديگر اينكه فشار مضاعفي كه از خارج و از سطح زمين بر آن وارد مي شود را مهار كنند. درهاي ورودي اين دالان ها از سنگ هاي يك تكه فارسي بُر (سنگ هاي يك تكه اي كه برش هاي افقي مي خوردند و طوري روي هم قرار مي گرفتند كه به نظر يك تكه مي آيند) تشكيل شده. معماري معبد و حتي تزئيناتش هم تحت تأثير معماري دوران هخامنشي است.»
معبد آناهيتا به شكل مكعب است و هر يك از ضلع هايش 14متر. همين طور كه از دالان عبور مي كند، اگر به سمت چپ تان نگاه كنيد، دو جوي باريك كمتر از 10 سانتي را مي بينيد كه براي روان شدنآب ساخته شده است. اين آبراه هاي سنگي به شكلي تعبيه شده اند كه وقتي آب درون آنها حركت مي كرد، صدايي از آنها به گوش نمي رسيد: «به اين دليل كه معبد آناهيتا محلي براي نياش بوده معماران به شيوه پيشرفته اي آب را از رودخانه شاپور به اين معبد رسانده بودند. در ضلع شمالي يكي از دالان ها، ورودي اصلي آب معبد وجود دارد و آب بعد از طي يك فاصله 250 متري از رودخانه تا معبد وارد حوضچه آب مي شود. در اين حوضچه كه ابعادش 12/5 در 12/5 متر است، سنگي وجود دارد به نام سنگ مقسم كه وظيفه تقسيم آب را برعهده دارد. وقتي آب پشت اين سنگ جمع مي شد، از طريق حفره هايي كه در سنگ تعبيه شده بود، وارد كانال هاي كوچكي كه 23سانتي متر هستند، داخل دالان مي شد. معماران شيب اين كانال ها را به شكلي تنظيم كرده بودند كه وقتي آب داخل آنها جريان پيدا مي كرد، صدايي از آن شنيده نمي شد.» آب در بخش لايه اي پاييني حركت مي كرد، اما آب به شكلي روان بود كه صداي شرشري از آن به گوش نمي رسيد و تمركز نيايشگران داخل معبد را به هم نمي زد.
جالب اينكه اين آب در مواقع خاصي در معبد جريان داشته است. اما براي ديدن يكي ديگر از شاهكارهاي مهندسان آن زمان كه به همين موضوع مربوط مي شود، بايد به ضلع جنوبي معبد برويد: «تا موقعي كه موبدان در حال اجراي مراسم بودند، آب به خاطر قداست و پاكي اي كه داشت در جريان بود، به محض اينكه مراسم تمام مي شد، آب از طريق يك خروجي كه در همين ضلع جنوبي است، خارج و دوباره به رودخانه برمي گشت. دليل اين كار هم اين بود كه آب راكد پاك نيست، در حالي كه آب در حال جريان، پاك است.» از بخش حوضچه و آب معبد كه بيرون برويد و نگاهي به بالاي ديواره هاي معبد آناهيتا بيندازيد، روي ستون هايش تنديس هاي سر گاو را مي توانيد ببينيد. نمونه اين تنديس ها را در سر ستون هاي تخت جمشيد هم مي توان ديد: «در آن زمان گاو نماد با بركتي بوده و به همين خاطر از تنديس سر گاو روي ديواره ها استفاده كرده اند. 14 تا گاو بوده، اما الان تعداد كمي از آنها باقي مانده است.»
ايوان موزائيك
ستون هاي يادبود
استودان هاي ساساني
مجسمه شاپور
البته ظاهراً به خاطر زلزله اي كه در سال 1336 رخ داد، اين تنديس دچار آسيب شد. ارتش وارد عمل شد و بدون در نظر گرفتن اصول و ظرايف باستان شناسي و مرمت، آن را ظاهراً تعمير كرد. در طرفين غار شاپور دو غار ديگر هم ديده مي شود. در سمت چپ غاري متعلق به مادرش و در سمت راست غاري به نام مرمر قرار دارد.
قلعه هايي براي حفاظت از شهر
نقش برجسته هاي جنگي
منبع: نشريه انتظار نوجوان، شماره 64
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}