بیداری اسلامی و موانع آن در اندیشه امام خمینی (ره)
بیداری اسلامی و موانع آن در اندیشه امام خمینی (ره)
حديث اين ماجرا را رهبر معظم انقلاب، اينگونه ترسيم كردهاند: «قبل از انقلاب اسلامی در بسياری از كشورها و از جمله كشورهای اسلامی، گروهها و جوانها و ناراضیها و آزادیطلبها يا ايدئولوژیهای چپ وارد ميدان میشدند اما بعد از انقلاب اسلامی، پايه و مبنای حركتها و نهضتهای آزادیبخش، اسلام شد. امروز در هر نقطهای از دنيای وسيع اسلام ـ كه جمعيت يا گروهی، به انگيزه آزادیخواهی و ضديت با استكبار حركت میكندـمبنا و قاعده كار و اميد و ركنشان تفكر اسلامی است.»
برخی از موانع بيداری اسلامی از ديدگاه امام خمينی(ره) عبارت است از:
2ـ حكام كشورهای اسلامی
3ـتفرق
4ـ تحجر و جمود مقدسنماها
5ـ روشنفكرنماها
6ـ آخوندهای وابسته به قدرتها و دنياطلب
بيداری اسلامی در دهههای اخير در كشورهای اسلامی و در بين مسلمانان ساير كشورها پديدهای است كه شگفتی آفريده است. مطالعه اين پديده و بررسی و تجزيه و تحليل آن از مدتها پيش در دستور كار قدرتهايی قرار گرفته كه از آن احساس بيم و هراس داشتهاند و هم اينان برای فهم و شناسايی بيداری اسلامی و يافتن راههای مقابله و انهدام و يا به انزوا كشاندن اين موج؛ تلاشهای گستردهای را شروع كردهاند. نشست، كنفرانس، ميزگرد، مصاحبه و سمينارهای علمی با شركت صاحبنظران و انديشمندان در جهت شناسايی هر چه بيشتر گرايشات فزاينده دينی تنها بخشی از اين تلاش را نشان میدهد. سفارش كتاب، پاياننامه و فراخوان مقالات، بخش علنی ديگر اين كوشش است.
در بخش پنهان اين ماجرا، قطعا صدها پروژه مطالعاتی امنيتی و عملياتی در دستوركار سرويسهای اطلاعاتی ـ امنيتی قدرتهای مخالف اسلام بوده و در حال اجرا میباشد كه احيانا برخی از اين عمليات به دلايلی آشكار شده است. اين تلاش گسترده همپای پيروزی انقلاب اسلامی ايران، در راستای محدود كردن اين تحول و جلوگيری از گسترش بيشتر بيداری اسلامی با حساسيت بيشتر و شدت مضاعفی پيگيری گرديد. در همان سالهای نخست پيروزی انقلاب، سران كشورهای سلطهگر به موضعگيری و تهاجم عليه انقلاب پرداخته و راه مقابله با آن را در پيش گرفتند. زيرا كارشناسان و نظريهپردازان اين كشورها دريافته بودندكه انقلاب اسلامی ايران نقش اساسی در دامن زدن به شعله آزادیخواهی، استقلالطلبی، هويتجويی اسلامی و گسترش و تعميق آن در كشورهای ديگر دارد.
تأثیر انقلاب اسلامی دربيداری اسلامی
خودآگاهی مسلمانان به ويژه در كشورهای اسلامی از قدرت خويش، بازگشت به قرآن، تكيه به فرهنگ غنی اسلامی و الهامگيری از انقلاب ايران مسألهای نبود كه هضم آن برای صاحبان قدرت آسان باشد. الكساندر هيك میگويد: «به نظر من خطرناكتر از اين (مشكلات بينالمللی) عواقب گسترش بنيادگرايی اسلامی است كه در ايران پا گرفته و اكنون عراق و ثبات تمام رژيمهای عرب ميانهرو را در منطقه تهديد میكند. اين پديده اگر از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.» (3) الهامگيری مسلمانان از ايران همچنان در تدوين كتابها و تيراژ و حجم فروش اين دست از كتابها، و نيز در رسانهها و مطبوعات چشمگير بوده است.
مجيبالرحمان شامی ـ روزنامهنگار
حسن سليمان ـ امام مسجد كيپ تاون آفريقای جنوبی
وی تأثیرگذاری امام را بر كشورها، ناشی از اسلام میداند: «منشأ تفكرات انقلاب امام دين مبين اسلام بود. بدون شك اين تفكرات و همچنين رهبری امام به مسلمانان خصوصا جوانان انگيزه مبارزه بخشيد...» (7)
دكتر شقاقی در كتاب «امام خمينی راهحل جديد جهان اسلام» روش انقلاب ايران را مؤثر دانسته و برای تداوم مبارزه، انقلاب اسلامی ايران را شايسته پيروی، معرفی میكند. وی در بخشی از كتاب، امام را اينگونه معرفی میكند: «مظهر جريانی نو بود كه اسلام را به عنوان يك ايدئولوژی مطرح میكرد تا از طريق برپايی حكومت اسلامی، همه ابعاد زندگی و مشكلات آن را حل و فصل نمايد.» آنگاه كه روشنفكران و مبارزين برای تداوم كار خود و توجيه پيروان خويش به ناسيوناليسم و مكاتب فكری چپگرايانه روی میآوردند، انقلاب اسلامی را نمونهای جديد از تمدن بشری دانسته كه: «پايان كار انديشههای لائيك و همه ديگر انواع انديشههايی را كهمیخواستند جايگزين اسلام شوند اعلام كرد.» (8)
حديث اين ماجرا را رهبر معظم انقلاب اينگونه ترسيم كردهاند: «قبل از انقلاب اسلامی در بسياری از كشورها و از جمله كشورهای اسلامی، گروهها و جوانها و ناراضیها و آزادیطلبها با ايدئولوژیهای چپ وارد ميدان میشدند، اما بعد از انقلاب اسلامی پايه و مبنای حركتها و نهضتیهای آزادیبخش اسلام شد. امروز درهر نقطهای از دنيای وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهی به انگيزه آزادیخواهی و ضديت با استكبار حركت میكنند، مبنا و قاعده كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامی است.» (9)
امام بنيان ارزشهای مادی را در دنیا لرزانيده است. رهبر كمونيست كشوری دوردست،با قدرت مادی بالا و دارای پيشرفتهای زياد، میگويد: خواهش میكنم كتابی درباره اسلام بدهيدتا مطالعه كنم.»
... امروز نماينده مجلس يك كشور مادی كه هفتاد سال بر مبنای ماترياليسم ديالكتيك اداره شده است به من میگويد: «به بركت امام شما، در پارلمان كشورم، سخنرانیها با «بسمالله الرحمن الرحيم» شروع میشود.» (10) امام عزم آن داشتند كه تجربههای به دست آمده از انقلاب را به جهان صادر كنند و با اطمينان بر اين عقيده بودند كه اسلام سنگرهای كليدی جهان را فتح خواهد كرد: «ما به تمام جهان تجربههايمان را صادر میكنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتی به مبارزان راه حق انتقال میدهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربهها جز شكوفههای پيروزی و استقلال و پياده شدن احكام اسلامی برای ملتهای دربند نيست. روشنفكران اسلامی همگی با علم و آگاهی بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايهداری و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشنبينی و روشنگری، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرتها خصوصا آمريكا را بر مردم سيلیخورده كشورهای اسلامی و جهان سومی ترسيم كنند. من با اطمينان میگويم اسلام ابرقدرت را به خاك مذلت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدودهی خود را يكيپس از ديگری برطرف و سنگرهای كليدی جهان را فتح خواهد كرد.» (11)
بيداری اسلامی هر چند پيش از انقلاب در ايران، و در دو سدهی اخير در كشورهای مختلف شكل گرفته بوداما اگر بيداری اسلامی را در يك منحنی رسم كنيم، امام را در طی اين 200 سال در قلهی اين منحنی میتوان ترسيم نمود. با توجه به رهبری بینظير امام در رويارويی با قدرتها و به پيروزی نشاندن يك انقلاب و راهبری موج بيداری اسلامی و مواجهه با مسائل آن، بررسی مشكلات و موانع اين پديده از ديدگاه آن بزرگمرد تاريخ، از اهميت زيادی برخورداراست. تحليل و بررسی اين موانع، مبتنی بر يافتههای امام، بايد دستاوردی گرانسنگ برای اسلامخواهان، صاحبنظران و رهبران جنبشهای اسلامی تلقی شود.
موانع بيداری اسلامی
از طرف ديگر، تمايلات فرقهای و عربی، ورود افكار و انديشههای يونانی و فرهنگ غيراسلامی، الهامگيری از آموزش و جهانبينی غربی، آرمانهای اسلامی را به انزوا كشانيد. بعدها اين مسائل، موجب اين پندار شدكه اسلام با دورهی معاصر، سنخيت ندارد.
بيشتر تحصيلكردهها، غافل از داشتهها و اندوختههای غنی فرهنگ اسلامی خويش، كليد توسعه و حتی نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزشها و فلسفه غربی ديدند. امام در ديداری كه با برخی مسئولين دارد به اين نكته اشاره میكنند كه دشمنان راه نجات خود را در اين ديدهاند كه يا اسلام در اين كشورها نباشد و يا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفيقی نداشتهاند، اما نسبت به بیمحتوا كردن اسلام موفق بودهاند. (12)
از اين رو بسياری از افراد كه به دنبال احيای دينو تفكر دينی در جامعه بودهاند از بازنگری در برخی از مفاهيم كليدی انديشه اسلامی كه پيش از آن به دليل تعبيرهای غلط موجب ابهام و ركود شده بود شروع كردند. افرادی از قبيل سيدجمال، محمد عبده، محمد اقبال، دكتر علی شريعتی، و.... به دليل همين دريافت، چنان روشی را در سرلوحهی فعاليتهای خويش برگزيدند. امام در پاسخ به سؤال چيستی ريشههای انقلاب، به محتوای اصيل تشيع اشاره دارند: «سؤال: تصور میكنم كه آنچه امروز در حيات يك جنبش تودهای در ايران اتفاق میافتد، ريشههايش در يك نوع رنسانس شيعه يافت میشود. ممكن است شرح دهيد كه چه فعاليتها و بحثها و مبارزاتی در سی سال اخير فعاليت شما را تشكيل داده است؟ جواب: يكی از خصلتهای ذاتی تشيع از آغاز تاكنون مقاومت و قيام در برابر ديكتاتوری و ظلم است كه در تمامی تاريخ شيعه به چشم میخورد، هر چند كه اوج اين مبارزات در بعضی از مقطعهای زمانی بوده است. در صد سال اخير حوادثی اتفاق افتاده است كه هركدام در جنبش امروز ملت ايران تأثیری داشته است. انقلاب مشروطيت، جنبش تنباكو و.... قابل اهميت فراوان است....» (13)
«... اسلام دين افراد مجاهدی است كه به دنبا حق و عدالتند، دين كسانی است كه آزادی و استقلال میخواهند، مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اينها اسلام را طور ديگری معرفی كردهاند... برای اين منظور كه خاصيت انقلابی و حياتی اسلام را از آن بگيرند و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند... تبليغ كردهاند كه اسلام دين جامعی نيست، دين زندگی نيست، برای جامعه نظامات و قوانين ندارد. طرز حكومت و قوانين حكومتی نياورده است. اسلام فقط احكام حيض و نفاس است، اخلاقياتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه چيزی ندارد....» (14) همه كوشش امام در مردمی بودن حكومت و ايجاد يك نظام جمهوری از جايگاه يك اسلامشناس و مجتهدی انديشهور، برای بسياری تازگی داشته و شگفتآور بود. آنچه او در مورد زنان و نقش آنان در جامعه، فقه حكومتی و اجتهاد، نفی تحجر و واپسگرايان و مقدسمآبان، اسلام پابرهنگان و... میانديشيد موجب طرح دوباره اسلام در صحنه حيات بشری به ويژه در جهان اسلام شدودر آن روحی تازه دميد.
«همه توطئههای جهان خواران عليه ما از جنگ تحميلی گرفته تا حصر اقتصادی و غيره برای اين بوده است كه ما نگوييم: اسلام، جوابگوی جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم.» (15)
يكی از موانع در فراروی نهضت بيداری، حاكمان و سران كشورهای اسلامی است. اينان استقرار اسلام ناب را مغاير با منافع شخصی و حكومتی خود میپندارند. «مشكل مسلمين حكومتهای مسلمين است. اين حكومتها هستند كه مسلمين را به اين روز رساندهاند....» (16) «كارنامه سياه و ننگين حاكمان بیدرد كشورهای اسلامی، حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكره نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.» «ما اميد اين را داريم كه اين نهضت ايران روشن كند مسائل را به همه ملتها وروشن كرده است... ملتها الان با ما هستند، اگر سر نيزه را از اين ملتها بردارند از عراق بردارند از ـ نمیدانم ـ تركيه بردارند ، همه يكصدا با ما موافقند. سرنيزه جلو را گرفته است، منتها ايران سر نيزه را شكست، ايران ايستاد....» 17 امام حكومتهای منحرف اسلامی را عامل قدرتهای شيطانی دانسته كه برای اغفال مردم از راه اسلام وارد میشوند.
برخلاف تصور برخی از سطحینگران، امام وحدت را يك تاكتيك يا ابزار مصلحتی برای پيشبرد اهداف و مقاصد سياسی انقلاب نمیبيند. وحدت را يك اصل اسلامی تعريف كرده و لازمهی توفيق در مبارزه با دشمن اصلی و موفقيت در رهايی از وضعيت اسفبار كنونی مسلمين را در گرو همبستگی دانسته است. وی با تمام ارادتی كه به اهل بيت دارد، حاضر نيست در مجالس تفرقهافكنانهای كه به عنوان حمايت از اهل بيت تشكيل میشود، شركت كند.بالاتر از آن امام در پی ايجاد جبهه متحد اسلامی بود: «من به صراحت اعلام میكنم كه جمهوری اسلامی ايران، با تمام وجود برای احيای هويت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمايهگذاری میكند و دليلی هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوی جاهطلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد برای پيشبرد اهداف و منافع ملت مردم ايران برنامهريزی كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگی به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزانوگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش كنيم...ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود وآقايی و سروری محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.» (18)
دستهای ناپاكی كه به ايجاد اختلاف ميان شيعه و سنی میپردازند درصدد «محدود كردن تأثیر انقلاب اسلامی و جلوگيری از گسترش آثار آن در مناطق سنی مذهب (هم بخشهای نفتخير آن و هم كشورهای در حال نبرد با اسرائيل) بوده است.» (19)
امام برای تحقق آرمان وحدت مسلمين از امكانات موجود بهره میجستند و در اين راستا مسأله فلسطين، روز قدس و حج ابراهيمی و... را مطرح كردهاند.
امام از مقدسنماها به عنوان يكی از موانع شناخت و بيداری اسلامی نام میبرد و برای گسترش اسلام ناب محمدی، شناخت اين مشعلداران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان را ضروری میدانند. «... آمريكا و استكبار، در تمامی زمينهها افرادی را در آستين دارند. در حوزهها و در دانشگاهها، مقدسنماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام، اينان با تزويرشان،از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود میكنند. اينها با قيافه حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بیدين معرفی میكنند. بايد از شر اينها به خدا پناه ببريم... امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدی است....» (20)
اين عده با تظاهر به تعبد و زهد كه از ويژگیهای اين گروه است، بزرگترين ضربه را درطول تاريخ بر پيكره دين وارد آوردهاند. نمونه بزرگ اين گروه را مارقين، در زمان حكومت حضرت علی(ع)تشكيل میدادند. چهرههايی آراسته و متظاهر به ديانت و زهد كه ضربهای بزرگ بر پيكر عدلگستر حكومت علی وارد آوردند. خطر اين گروه را نبايد كوچك شمرد. اينان به راحتی ابزار دست دشمنان اسلام واقع میشوند. بزرگترين ضربهها را اسلام درطول تاريخ حيات خود، از اين مقدسنماها خورده است. اينان زود فريب میخورند و زود تحريك میشوند و شايعه را به زودی قبول میكنند و پس از آن احساس تكليف میكنند!
«... امروز جامعه مسلمين طوری شده كه مقدسين ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمين را میگيرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه میزنند... روحيه و افكار خود را به نام اسلام در جامعه سرايت میدهند....» (21)
همانگونه كه تحجر و جمود از ديدگاه امام مانع بيداری است، دلبستگی به شرق و غرب و خودباختگی در برابر آنان ملتها را از نزديك شدن به اسلام باز میدارد. ... امروز زمانی است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آنان را از خوباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست. (22) اما در مواردی به روشنفكران توصيه میكنند، معيار روشنفكری را، پيروی از دادههای غربی ندانند. معرفی درست اسلام را وظيفه آنان دانسته و در استمرار يك حكومت عدل برای روشنفكران نقش اساسی قائلند. و از طرف ديگر انتقادهايی از روشنفكران دارند؛ بیتفاوتی نسبت به اسلام، غربگرايی، خودباختگی، بیاطلاعی از اسلام، بريدن از مردم از جمله مسائلی است كه امام به اين قشر گوشزد میكنند.
امام در عين حمايت كامل از روحانيت اصيل و متعهد، انتقادهای بسيار تندی از روحانینماهای وابسته به دربار و قدرت دارند. امام ضمن ابراز تنفر از روحانيت غيرمهذّب و متعهد، آنان را از ساواكیها هم بدتر میدانند. اينها بهترين ابزاری هستند كه خواسته يا ناخواسته مجری اهداف قرار میگيرند: «طرح اختلاف بين مذاهب اسلامی از جنايانی است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود میبرند و عمّال از خدا بیخبر آنان از آن جمله وعاظالسلاطين كه از سلاطين جور سياهرویترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن میزنند و گريبان چاك میكنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند طرحی برای ايجاد اختلاف عرضه میدارند.» (23) «... ما گرفتار بعضی اشخاص كه دعوی اسلامی میكنند، بعضیها كه در راس روحانيت بعضی ممالك واقع هستند... ما را تكفير میكنند... متاسفانه در لباس مفتی هستند.... اين كارها بر ضد اسلام و بر وفاق ميل ابرقدرتهاست... اگر چنانچه وعاظالسلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاءالله پيروز خواهيم شد.» (24)
پي نوشت ها :
1.امام خمينی،1/9/57
2.صحيفه نور، 4/114
3. روزنامه اطلاعات،1/12/61
4. مجلهی حضور، ش 34،ص15
5. همان، ص 13.
6 و 7. همان، ص 22.
8. دكتر شقاقی، امام خمينی راهحل جديد جهان اسلام، ص 37. اين كتاب در سال 1357 (1979) از سوی دارالمختار الاسلامی در قاهره به چاپ رسيده است.
9. حديث ولايت، ج 2، ص 296
10. همان، ج 1، صص 63 و 62.
11. صحيفه نور، 20/118
12. همان، 12/10/61
13. همان، 19/10/57
14. ولايت فقيه، ص 3 ـ 5
15. پيام امام به حوزههای علميه، 3/12/67
16. صحيفه نور، 12/278
17. همان، 26/9/58.
18. صحيفه امام، ج 21، ص 91
19. مقاله «شيعه و سنی؛ فريادی اسفناك و بیاثر» نوشته عزالدين ابراهيم؛ مجله الطليعه الاسلاميه؛ سال اول، پيش شماره 1983، ص 28
20. صحيفه امام، ج 21، ص 78
21. ولايت فقيه، حضرت امام، ص 73
22. پيام امام به زائران بيتاللهالحرام، 21/6/59
23.15/6/60
24. 20/5/59.
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}