بررسي تاريخي جايگاه زن در جاهليت و قرآن با توجه به آيه ضرب(3)
بررسي تاريخي جايگاه زن در جاهليت و قرآن با توجه به آيه ضرب(3)
بررسي تاريخي جايگاه زن در جاهليت و قرآن با توجه به آيه ضرب(3)
نويسندگان:دكتر علي معموري(1)وزهرا خوش سخن مظفر(2)
راهكارهاي قرآن در احقاق حقوق زنان
قرآن و تصحيح نگرش هاي سابق
2. ارزش برابر زن و مرد: آياتي در قرآن، با ذكر نام زنان و مردان (ذكر او انثي) در كنار يكديگر، ارزش برابر زن و مرد را در نزد خداوند بيان مي كند: « فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ...» (آل عمران، 195) «پس پروردگار آن ها دعاي آنان را اجابت كرد (و فرمود) من عمل هيچ عمل كننده اي از شما (مؤمنان) را مرد باشد يازن ضايع نمي كنم....»؛ «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَ
وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» (الاحزاب، 35) «نمي باشد براي مرد مؤمن و نه زن مؤمنه اي اختياري در جايي كه از جانب خدا و رسولش درباره آنان حكمي رسيده»؛ «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ» (غافر، 40) «كسي كه عمل بدي بكند، مجازات نمي شد، مگر مانند عملش و كسي از مرد يا زن كه عمل شايسته اي بنمايد، در حالي كه وي مؤمن باشد...» و «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، 13) «اي گروه مردم به درستي ما شما را از مردي و زني (آدم و حوا) آفريديم و شما را شعبه ها و قبيله ها گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد». زنان و مردان را در فرائض و فضائل، ثواب و عقاب و انزال هاي قرآن هم دوش و در كنار يكديگر نام برده و ارزش يكساني براي آن ها قايل است.
پ) سلوك معنوي مساوي براي زن و مرد: قرآن با ذكر نام زنان بزرگي چون حضرت مريم « فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى...» (آل عمران، 36)؛ «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ» (آل عمران، 42)؛ آسيه زن فرعون «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» (التحريم، 11)؛ بلقيس (سوره نمل، آيات 44-20)؛ مادر موسي «إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى» (طه، 38)؛ همسر ابراهيم «و امرأته قائمة فضحكت فبشرنها بإسحاق و من وراء إسحاق يعقوب» (هود، 11) نشان مي دهد در زمينه رشد معنوي و رسيدن به كمال انساني و فضايل بين زن و مرد تفاوتي نيست.
قرآن در آيات سوره نمل، با ذكر داستان بلقيس به عنوان ملكه سبا، در ابتدا رياست و زمامداري زنان را بيان مي كند، سپس با آوردن عكس العمل او پس از ديدن نامه سليمان، اشتياق او براي مشورت با بزرگان و ادراك بالاي او از عاقبت كار و سياست حكيمانه او را به عنوان يك زن ياد آور مي شود. در نهايت با بيان ايمان آوردن او به پيامبري حضرت سليمان، سرعت اجابت كلام حق توسط بلقيس را، به عنوان يك زن نشان مي دهد.
3. وظايف عبادي مشترك براي زن و مرد: خداوند در انجام عبادات مانند اقامه نماز و پرداخت زكات، «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ» (احزاب، 33) روزه، «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ
الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» (بقره، 185) حج و عمره «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً» (آل عمران، 97) با عبارت « يا ايها الناس» و «يا ايها الذين آمنوا» زن و مرد را مخاطب قرار داده است و در اين عبادات هر دو را مشترك دانسته است.
4. فضيلت مشترك كسب علم براي زن و مرد: از جمله فضيلت هاي مشتركي كه زن و مرد هر دو به كسب آن دعوت شده اند علم آموزي مي باشد. خداوند در آياتي از قرآن به ارزش نابرابر دانايي و ناداني اشاره كرده است «... قل هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ...» (زمر، 9)
5. شركت زنان در امور اجتماعي: قرآن از مشاركت زنان در امور اجتماعي مثال هايي وجود دارد. بلقيس به عنوان ملكه سبا، زني حكمران و سياستمدار است: « إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ» (نمل، 23) دختران شعيب به عنوان زناني كه با حفظ حيا و عفت دامداري پدر را انجام مي دادند: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ» (قصص، 23) و همسر فرعون كه نمونه ايمتن در متن كفر مي باشد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» (تحريم، 11) نمونه هايي از اين زنان هستند. اين مثال ها بيان مي كند كه بر خلاف آنچه اعراب جاهلي تصور مي كردند، زنان از كمال عقل و درايت برخوردارند و مي توانند در فعاليت هاي اجتماعي نيز شركت كنند و الگوي مردان باشند.
6. پاداش يكسان در عمل صالح براي زن و مرد: قرآن در آيات متعددي ايمان و عمل صالح را ويژگي مؤمنان- چه زن و چه مرد- بيان مي كند. پاداش ايمان و عمل صالح، بهشت معرفي شده و به هر دو گروه زن يا مرد وعده داده شده است: « وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (نساء، 124) همچنين قرآن زن و مرد را در عمل به تكليف و فرائض برابر خوانده است.
7. امر به حسن معاشرت شوهر با زن: در آياتي از قرآن به رفتار نيك مؤمنان با يكديگر پرداخته شده است. با وجود اينكه اين آيات را مي توان ملاك عمل مرد با همسر مؤمنش قرار داد. در قرآن به طور صريح به خوش رفتاري با زنان امر شده است: «... وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...» (نساء، 19).
8. تعيين ملاك فراجنسيتي براي رسيدن به قرب الهي: بر خلاف آنچه اعراب جاهلي تصور مي كردند و زنان را لايق تقرب به خداوند نمي دانستند، آيات قرآني ملاك نزديكي به پروردگار را تقوا مي داند و تفاوتي از اين نظر بين زن و مرد قايل نيست: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات، 13).
وضع قوانين جديد
1. اسلام همه انواع نكاح غير از نكاح البعوله . نكاح المتعه را حرام كرد.
2. آيه 266 و 267 سوره بقره ايلاء را تحريم كرده و قصد ترك آميزش با زن را تا چهار ماه مجاز دانسته است. طبق اين آيات، اگر مرد پس از چهار ماه، از تصميم خود برنگشت، بايد زن را طلاق دهد و نمي تواند او را معطل نگه دارد: «لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (226) وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (227) و در آيه 4-1 سوره مجادله: «قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ* الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا الي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ * وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ* فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (مجادله،4) و آيه 4 سوره احزاب «... وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ» (احزاب، 4) ظهار ممنوع شده و براي ظهار كنندگان كفاره تعيين شده است.
3. منع كشتن دختران: در آيات قرآني ابتدا به رسم زشت بعضي اعراب در كشتن فرزندان خود و مخصوصاً دختران اشاره شده و سپس از آن نهي شده است. خداوند وعده داده كه رزق و روزي فرزندانتان را چون خودتان تأمين مي كند: «... وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ...» (انعام، 151).
4. عده زن بعد از وفات شوهر: «در جاهليت زنان پس از فوت شوهر، يك سال عده نگه
مي داشتند و دراين مدت حق نداشتند. اسلام اين مدت را به چهار ماه و 10 روز كاهش داد: « وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا...» (بقره، 234).
5. ارث زنان: در جاهليت زنان و دختران پس از فوت مرد هيچ سهمي از اموال او نداشتند. قرآن در آيات 11 و 12 سوره نساء براي آنان نيز سهمي از ماترك متوفي تعيين كرد: « يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ...» (النساء، 11).
6. محدود كردن تعدد زوجات و شرط عدالت: اسلام تعدد زوجات را محدود كرد و آن را تا 4 همسر كاهش داد و شرط آن را برقراري عدالت بين آن ها بيان فرمود: « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ» (النساء،3).
7. منع از خشونت عليه زنان: در آيات قرآني در موارد چندي به پرداخت حق زنان و رعايت آن ها دعوت شده است. خداوند در آيات استفاده از زور بازو در جهت از بين بردن حق زنان را رد مي كند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا» (النساء، 19).
پي نوشت ها :
1. دكتراي علوم قرآن و حديث و مدير بخش گروه اديان دانشنامه قرآن شناسي
نشاني الكترونيكي: Ali@ Mamouri.com
2. كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث در دانشگاه پيام نور قم
نشاني الكترونيكي: Khoshsokhanzahra@ gmail.com
* تاريخ دريافت مقاله: 20 /1 /1389
* تاريخ پذيرش مقاله: 23 /2 /1389
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}