بررسي نبوت زنان در قرآن و عهدين (1)


 

نويسندگان:دكتر علي الشيخ (1)وفاطمه عقيلي (2)




 

چكيده
 

دراين مقاله به بيان بررسي نبوت زنان در كتاب مقدس و سپس اثبات يا نفي اين موضوع از ديدگاه قرآن پرداخته ايم تا به حقيقت اين موضوع از طريق آيات دو كتاب عهدين و قرآن پي بريم.
محور اصلي بحث مقايسه بين ديدگاه عهدين مبني بر وجود پيامبراني از جنس زنان با ديدگاه قرآن و نقد و بررسي ديدگاه عهدين از منظر قرآن است. در ضمن بحث به بررسي روايات مربوطه و نيز ديدگاه هاي مفسران وانديشمندان اسلامي نيز پرداخته و در پايان به
اين نتيجه رسيده شده است كه زن در نصوص عهدين از جايگاه مناسبي برخوردار نيست و در يهوديت و مسيحيت به زن اجازه دستيابي به مقام رهبري ديني داده نمي شود؛ چه رسد به مقام نبوت.
اما در اسلام، برخي مفسران با توجه به وحي يا نزول جبرائيل بر زن و نيز روايتي از پيامبر اسلام به چهار زن نبي اشاره كرده اند. اما بيشتر مفسران نبوت زن را نفي كرده و آن را مخالف ظاهرآيات قرآن و خصوصاً آيه قواميت رجال (الرجال قوامون علي النساء) شمرده اند.

كليد واژگان: نبوت، زن، قرآن، عهد عتيق، عهد جديد
 

1. مفهوم شناسي
 

نخست به بررسي مفاهيم اصلي بحث؛ يعني نبوت و رسالت مي پردازيم.
1-1. نبوت و رسالت در اسلام

1-1-1. نبي
 

الف) تعريف لغوي
واژه «نبوت» در لغت به معناي پيامبري، و واژه «نبي» به معناي پيامبر است. بنابر قول مشهور، ريشه اين دو واژه، كلمه «نبأ» به معناي خبراست و يا مخصوص خبرهايي است كه از نوعي اهميت برخوردارند؛ يعني خبرهايي كه فايده اي بزرگ دارند، و از آن ها علم يا ظن غالب، حاصل مي شود. قريب به اتفاق لغويان معتقدند كه ريشه نبي مأخوذ از نبأ مي باشد، چنان كه در مفردات راغب ذيل كلمه نبي مي خوانيم: «نبأ به خبري مفيد و عظيم مي گويند كه از آن علم يا غلبه ظن به دست مي آيد؛ و اگر خبري اين سه شرط را نداشته باشد، آن را نبأ نمي نامند. در ادامه، نبأ را خبري گويند كه از كذب دور باشد و... اعلمته كذا». (راغب اصفهاني، 481)
در معجم مقاييس اللغة نبأ اينگونه معنا شده است: « نبأ، آن را خبر مي نامند؛ زيرا معلوماتي را از جايي به جايي ديگر منتقل مي كند». (ابن فارس، 973)
البته يك قول نادري هم وجود دارد، كه ريشه نبي را مأخوذ از «نبوة» به معناي بلندي و ارتفاع دانسته و معتقد است، وجه تسميه نبي اين است كه جايگاه نبي از ديگران بالاتر مي باشد. (الشيخ، 158)
ب) تعريف اصطلاحي
در معناي اصطلاحي اين كلمه آراء و اقوال زيادي وجود دارد كه مشهورترين آن ها نبي را شخصي مي داند كه از سوي خداوند برگزيده شده، وحي بر او نازل مي شود. بنابراين نظر، كلمه مزبور در معناي اسم مفعولي دلالت بر اخباري مي كند كه از غيب به واسطه وحي به او رسيده است. علاوه بر اينكه بر مقام رفيع نبي، به خاطر نازل شدن وحي بر وي دلالت دارد. (الشيخ، 59)
گفتني است از نبي تعريف ديگري نيز ارائه شده است: نبوت ارتباطي بين خالق و ديگر مخلوقات ذوعقل مي باشد (بين خداوند و انسان) كه براي از بين بردن سختي ها در دنياو آخرت برقرار شده است. و نبي خبر دهنده به انسان از غيب مي باشد. (راغب، 482)
2-1-1. رسول
الف) تعريف لغوي
اين لغت كه از ريشه رسل گرفته شده است، در كتب لغت معاني مختلفي دارد: برخي در باره آن گفته اند: «القطيع من كل شيء» (ابن منظور، 1 /1505) و برخي «السيرالسهل» (ابن فارس، 382) را مطرح كرده اند و آن را به معناي فرستاده دانسته اند، خواه رسالت او رسانيدن پيام باشد و خواه انجام كار. راغب مي گويد: «أن أصل الرسل الانبعاث و يقال ناقة رسلة سهلة السير...، و منه الرسول المنبعث و تارة الانبعاث فاشتق منه الرسول: ريشة اين واژه به معناي فرستاده شدن است و از همين روبه شتر هموار «ناقة رسله» مي گويند، و واژه رسول به معناي فرستاده شده است». (راغب، 195) شهيد مطهري درباره واژه رسول مي گويد: « كلمه رسول از ماده رسالت است كه در اصل معنايش «رهايي» است و اين كلمه را مطلق در مورد فرستادن به كار مي برند». (مطهري، 1 /341)
ب) تعريف اصطلاحي
در مورد معناي رسول و نبي اختلاف است. علامه طباطبايي در همين راستا آورده است: «حامل رسالت» در معناي رسول و «خبر دادن از غيب» در معناي نبي مي باشد. پس براي رسول مقامي است كه بين خداوند و مخلوقات مي باشد، اما نبي مقام علم به خداوند و هر آنچه را نزد خداوند است، دارا است.
سپس علامه در ادامه مي گويد:
همانا، ميان نبي و رسول رابطه عموم و خصوص مطلق، جاري است، پس رسول شخصي است كه مبعوث، و امر به تبليغ مي شود؛ يعني تبليغ بر عهده وي است. اما نبي، شخصي است كه مبعوث مي شود، اما وظيفه تبليغ بر عهده او نمي باشد.
در مورد اين سخن علامه بايد متذكر شد، اين فرق، مخالف ظاهر برخي آيات قرآن است، از جمله آن جا كه خداوند مي فرمايد: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا» (مريم، 51)، زيرا آيه در مقام مدح و تعظيم است و اين مقام تناسبي از تدرج از خاص به عام ندارد. پس نبي بيان كننده امور دنيوي و اخروي و سعادت مردم مي باشد. و رسول حامل رسالت خاصي، مشتمل بر اتمام حجتي است كه مخالفت از آن موجب عذاب و هلاكت مي باشد. (طباطبايي، 2 /141) برخي محققان مي گويند: كلمه (رسول) از ماده (رسالت) است كه در اصل معنايش (رهايي) است و اين كلمه را مطلق در مورد فرستادن به كار مي برند. (مطهري، 1 /341)
1-1. نبوت و رسالت در عهدين
بعد از اينكه معاني لغات كليدي را در اسلام دانستيم، بايد به بررسي اين لغات از ديدگاه عهدين بپردازيم.
1-2-1. نبي
نبي در كتاب مقدس، معنايي بس وسيع و گسترده دارد كه يا عيناً همان معاني است كه در اسلام آمده است يا بسيار به او نزديك مي باشد. براي نمونه به چند تعريف اكتفا مي كنيم:
الف) تعريف لغوي
در زبان عربي معاني مختلفي براي نبي ذكر شده است: نبي مي تواند كسي كه روح در آن وارده شده و يا خبر آورنده باشد و آن از فعل نبأ كه قبلاً بحث شده، مشتق است. (عبد الراضي، 26-24)
تعريف لغوي اين كلمه در عهد جديد، نزديك به آنچه در عهد قديم وارد شده، ذكر شده است؛ پس مي توان گفت: نبي كسي است كه به اسم روح سخن مي گويد (كه مقصود از سخن گفتن، همان تبليغ و اخبار است). (عبدالراضي، 215)
ب) تعريف اصطلاحي
به اعتقاد ابن ميمون، معناي اصطلاحي نبي در يهوديت (عهد عتيق) به فلسفه نزديك است، لذا در اين باب گفت: همانا نبوت فيضي از جانب خداوند است، به واسطه عقل فعال كه ابتدا بر قوه ناطقه و سپس بر قوه متخيله نازل مي شود. (ابن ميمون، 400)
اما در عهد جديد نبي به معناي شخصي است كه خداوند او را بر مي گزيند و سپس مسائلي (متعلق به حال و آينده) را براي او كشف مي كند. پس مي توان گفت: نبي، با اهداف خاصي فرستاده شده، هم چنين از جنس خود بشر بوده كه از سوي خدا، براي ابلاغ رسالتي انتخاب مي شود كه بر دوش او نهاده شده است. (الشيخ، 169)
در كتاب مقدس براي نبي چند ويژگي مطرح شده، مثلاً ذكر كرده اند:
1. نبي كسي است از جانب خداوند برگزيده شده، وحي بر او نازل مي شود.
2. خداوند در تسهيل امر تبليغ، حقايقي را برايش كشف مي كند.
3. آگاه بر وقايع و حوادث آينده است. (عبدالملك، 950-949)
1-2-1. رسول
الف) تعريف لغوي
معاني لغوي رسول عيناً همان است كه در اسلام نقل شده و ما در اينجا به همان معاني،
(مبعوث از جانب خداوند براي ابلاغ اوامر مهمي) (عبدالملك، 403) اكتفا مي كنيم.
ب) تعريف اصطلاحي
در عهد قديم ما شاهد آن هستيم كه لفظ رسول بر تعدادي از پيامبران اطلاق مي شود كه حضرت موسي(ع) در رأس آنان قرار مي گيرد. پس از اين جا مي توان فهميد كه «رسول» صفتي خاص با وظايفي خاص مي باشد كه شامل همه انبياء نمي شود.
اما در عهد جديد كلمه رسول فقط بر حضرت عيسي(ع)- كه از جانب پدر براي رهايي بشر از گناه مبعوث شده- و بر شاگردان (حواريون) آن حضرت اطلاق شده است. (عبدالملك، 403)

پي نوشت ها :
 

1. عضو هيئت علمي جامعة المصطفي العالمية
نشاني الكترونيكي: Khoshaba-64@ yahoo.com
2. كارشناسي ارشد كلام اسلامي
نشاني الكترونيكي: aghili 111@ yahoo.com
* تاريخ دريافت مقاله: 25 /2 /1389
* تاريخ پذيرش مقاله: 14 /2 /1389
 

منبع: نشريه علوم ومعارف قرآن کريم، شماره 6.