تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (5)


 

نويسنده: محمدعلي افخمي اردكاني
كارشناس ارشد فلسفه تعليم و تربيت



 

روش هاي آراستن ظاهر و آراستن سخن
 

اين دو روش از مبناي حسن و اصل آراستگي استنباط مي شود. مبناي حسن بيانگر علاقه و تمايل انسان نسبت به زيبايي ها مي باشد و نظام تربيتي آن علاقه و گرايش را جهت تزيين و آراستن اهداف، مسائل و مواد آموزشي مورد استفاده قرار مي دهد. اما در اصل آراستگي، آن چه كه جزء نقش ها و وظايف و روابط افراد جامعه است را به شكلي زيبا و جذاب ارائه مي دهيم تا شخصيت انسان هر چه بيش تر به آن متمايل شده و براي عمل به آن اقدام كند.

الف- روش آراستن ظاهر
 

انسان همراه زيبايي ها و آراستگي ها است و مي كوشد در تمام امور زندگيش از جمله در ارتباط هاي اجتماعي، آراستگي و زيبايي ظاهر را رعايت كند تا تاثيرات مطلوب و عميق تري از آن امور حاصل شده و هر گونه نفرت و دلزدگي برطرف شود. «از آنجايي كه يك بعد از ابعاد معنوي انسان، علاقه به جمال و زيبايي است و قسمت مهمي از زندگي انسان را جمال و زيبايي تشكيل مي دهد، لذا انسان در همه ابعاد و شئون زندگي دخالت جمال و زيبايي را بهاء مي دهد.» [مطهري، جلد 2، پيشين، 277].
اين امر در تمام مراحل تربيت فردي و اجتماعي قابل اجرا است و بر مربي لازم است تا حد ممكن به آراستگي خود و محيط و مسائل آموزشي توجه كند تا بتواند حداكثر بهره برداري را از امور تربيتي به عمل آورد. آراستگي مربي، در جلب و جذب متربي تاثير به سزايي داشته و علاقه و گرايشي ايجاد مي كند، يا لااقل اين است كه نفرت و دل زدگي ايجاد نمي كند. «مربي براي برقرار كردن ارتباط تربيتي بايد به آراستگي ظاهر بپردازد تا از عوامل ظاهري، نفرت و گريز حاصل نشود» (باقري، پيشين، 116).
قرآن كريم نيز براي تاثيرگذاري هر چه بيش تر پيامبر، رعايت آراستگي ظاهر را براي بزرگ ترين مربي عالم بشريت توصيه كرده و مي فرمايد:
«يا ايها المدثر، قم فانذر، و ربك فكبر، و ثيابك فطهر، و الرجز فاهجر.»(سوره مدثر، آيه 4-1)
«اي به جامه درپيچيده، برخيز و به انذار مردم همت گمار و خدايت را به بزرگي ياد كن و جامه ات را از عيب و آلايش پاكيزه دار»
حضرت علي (ع) برخي آراستگي هاي ظاهري و باطني يك مومن را برشمرده و مي فرمايد:
«فمن علامه احدهم انك تري له قوه في دين، و حزما في لين، و ايمانا في يقين، و حرصا في علم، و علما في حلم، و قصدا في غني، و خشوعا في عباده و تجملا في فاقه، و صبرا في شده، و طلبا في حلال، و نشاطا في هدي، و تحرجا عن طمع.» (پيشين، خطبه 193)
«يكي از نشانه هاي پرهيزكاران اين است كه او را اين گونه مي بيني، در دينداري نيرومند، نرمخو و دورانديش است، داراي ايمان پر از يقين، حريص در كسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگري ميانه رو، در عبادت فروتن، در تهيدستي آراسته، در سختي ها بردبار، در جست و جوي كسب حلال، در راه هدايت شادمان و پرهيز كننده از طمع ورزي مي باشد.»
مطالعه زندگي پيامبر اسلام (ص) و ائمه معصومين (عليهم السلام)، همگي بر آراستگي و رعايت نظافت و پاكي ظاهر و باطن توسط آن ها حكايت مي كند كه اين امر خود ترسيم راه درست و كاملي براي تمام افراد و نظام تربيتي مي باشد.

ب- روش زينت دادن كلام
 

از آنجايي كه پر استفاده ترين ابزار ارتباط و ياد دادن و انتقال مفاهيم و معلومات، سخن گفتن است، هر چه كلام ساده تر و نيكوتر ادا شود، قطعاً تاثيرگذاري آن نيز بيش تر است. تائيد مدعاي تاثير فراوان سخن آراسته و نيكو، اين كلام حضرت علي است كه مي فرمايد:
«بسا سخن كه از حمله مسلحانه كارسازتر است.»
تمام افراد، خصوصاً مربيان بايستي مراقب نحوه بيان مطلب خود باشند. چرا كه كوتاه اما رسا گفتن، تاثير چندين ساعت صحبت و يا چندين كتاب را خواهد داشت. از طرفي، همان گونه كه كلام رسا و زيبا تاثيرگذار است كلام نارسا يا ركيك و زننده نيز مي تواند تاثيرات سوء و مخربي در متربي بر جاي گذارد. سخن، دليل بر انديشه هاي ما است، لذا بايستي مهار آن را در دست داشته باشيم و تا حد امكان آن را آراسته كنيم. حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«الكلام في وثاقك ما لم تتكلم به، فاذا تكلمت به صرت في وثاقه، فاخزن لسانك كما تخزن ذهبك و ورقك، فرب كلمه سلبت نعمه و جلبت نقمه.» (همان، حكمت 381، ص516)
«سخن در بند تو است تا آن را نگفته باشي، و چون گفتي تو در بند آني، پس زبانت را نگهدار چنان كه طلا و نقره خود را نگه مي داري، زيرا بسا سخني كه نعمتي را طرد يا نعمتي را جلب مي كند.»
حضرت علي (ع) نقش كلام حساب شده و آراسته در زندگي مومن و باتقوا را اين گونه بيان مي فرمايد:
«و الله ما اري عبداً يتقي تقوي تنفعه حتي يخزن لسانه. ان لسان المؤمن من وراء قلبه و ان قلب المنافق من وراء لسانه. لان المؤمن اذا اراد ان يتكلم بكلام تدبره في نفسه، فان كان خيراً ابداه، و ان كان شرا واراه.» (همان، خطبه 176)
«پرهيزگاري را نديده ام كه تقوا براي او سودمند باشد، مگر آن كه زبان خويش را حفظ كرده باشد، همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق از پس زبان اوست. زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخن گويد نخست مي انديشد، اگر نيك بود اظهار مي دارد، و چنان چه ناپسند بود، پنهانش مي كند.»
آن چه از كلام حضرت علي (ع) برداشت مي شود اين است كه زبان و كلام آن، مي تواند چون شمشير برنده و كارساز و يا فتنه انگيز باشد، لذا زينت دادن كلام و آراستن سخن، كمك بزرگي است براي جذب هر چه بهتر و بيشتر مخاطبان به سوي اهداف و آرمان هاي تربيتي. با سخن آراسته مي توان يك قوم و ملت را دعوت به كاري و يا اجتناب از خطايي نمود و به بهترين شكل امور تربيت فردي و اجتماعي را آموزش داد.

جمع بندي و نتيجه گيري
 

در اين مقاله تلاش گرديد تا به تبيين و بررسي روش هاي تربيت اجتماعي موجود در نهج البلاغه حضرت علي (ع) پرداخته شود. نتايج حاصله به شرح زير است:
مبناي كرامت به ويژگي شرافت و بزرگي خلقت انسان اشاره دارد، لذا به كمك اصل عزت – يعني توانمند نمودن انسان در حفظ كرامت و ارزش انساني خودش- شرافت انساني را حفظ مي كنيم، كه اين مهم به كمك روش هاي تربيتي «اجتناب از تحقير» و «ابراز توانايي» و «تغافل» ممكن مي شود. مبناي تاثيرپذيري انسان بيانگر اين امر است كه انسان در معرض افكار و حالات و حوادث مكان و زمان قرار دارد، لذا براي كنترل تاثيرات اين عوامل به اصلاح شرايط طبيعت و روابط انساني مي پردازيم تا بتوانيم تربيت مناسب و دلخواه را بر انسان اجرا كنيم. امر اصلاح شرايط به كمك روش هاي «زمينه سازي»، «تغيير موقعيت»، «الگوسازي»، «پيشگيري» و «امر به معروف و نهي از منكر» ممكن مي شود. مبناي تاثيرگذاري انسان، اشاره به ويژگي تاثيرگذاري و تحول آفريني انسان در اجتماع و عالم دنيا دارد، لذا طبق اصل مسئوليت پذيري، انسان را متوجه و متمايل به نوع و ميزان تاثيرگذاري هاي مثبت و مناسبش بر دنيا و انسان ها مي كنيم و اين مهم به واسطه روش هاي «مواجه نمودن با نتايج اعمال» و «ابتلاء» انجام مي گيرد. بر اساس مبناي حسن از ويژگي نيكي و خوبي خواهي انسان بهره مي گيريم و با آراستن مواد و شرايط آموزشي، فرد را به اهداف آموزشي نزديك مي كنيم و در اين راستا، از روش هاي آراستن ظاهر و آراستن كلام بهره مي گيريم.
بررسي ها راجع به دو ديدگاه فردگرا و جمع گرا نشان مي دهد فرد گرايان، فرد را داراي اصالت و اولويت مي دانند و مهم ترين عامل كنش و واكنش هاي انسان را، خصوصيات رواني او مي دانند و جامعه را فقط بستر شكوفايي استعدادهاي انسان دانسته و نقش ديگري براي جامعه متصور نيستند. اين گروه، جامعه را طفيلي و دنباله رو انديشه و عمل فرد مي دانند و به نوعي از تربيتي اجتماعي معتقدند كه فرد را قادر سازد تا ديگران را به صورت مفيد و سنجيده كنترل كند. جامعه گرايان معتقدند كه فرد، از طريق وراثت چيزي كسب نمي كند و هيچ تمايل فطري نيز ندارد و فرد در جامعه تحت تاثير همه جانبه اجتماع مي باشد و شرايط اجتماعي بر انديشه و اعمال فرد اثر مي گذارد، پس جامعه واقعيتي اصيل است و فرد تابع جامعه مي باشد و لذا تربيت اجتماعي، افراد را قادر مي سازد با معيارهاي مورد قبول جامعه هماهنگ شده و به آن عمل كنند. از نظر حضرت علي (ع) انسان موجودي است داراي فطرت توحيدي (نامه 51) و تاثيرپذير از ويژگي وراثت. از طرف ديگر، انسان برخوردار از تعقل و اختيار است. پس وجه اشتراك حضرت علي (ع) با فردگرايان در اعتقاد به فطري بودن برخي امور است. البته فردگرايان در مباني ديني معتقد به امور فطري هستند نه در جاي ديگر. در مورد وجود اختيار براي انسان نيز بين ديدگاه حضرت علي (ع) با فرد گرايان اشتراك وجود دارد، با اين توضيح كه اختيار از منظر حضرت علي (ع)، انسان را پاسخگو در قبال مسئوليت بار مي آورد و اين اختيار انسان را توان مي بخشد تا درست را از نادرست جدا نموده و به امور درست، عمل كند. از كساني كه بي مسئوليتي نموده و امور جامعه را بر هم مي زنند ابراز تنفر نموده است (حكمت 78) و انسان را موجودي تربيت پذير (نامه 31 بند 21)، تاثير گذار (نامه 31 بند 98 و حكمت 476) و تاثيرپذير (نامه 31 بند 19 و حكمت 72) دانسته و تاثيرپذيري انسان را به معني نفي استقلال و فرديت آدمي نمي داند. حضرت علي (ع) رابطه متقابل بين فرد و جامعه را مورد توجه قرار مي دهند، در حالي كه جامعه شناسان فردگرا و جامعه گرا تنها به تاثيرگذاري فرد يا جامعه، به تنهايي، معتقدند. به نظر حضرت علي (ع) جامعه و مردم آن، داراي سرنوشتي مي باشند كه براي رسيدن به آن تلاش مي كنند، كه آن سرنوشت و مقصد رو به سوي قرب الهي دارد، و وظيفه نظام تربيت اجتماعي است كه در اين جهت حركت كند. حضرت در ارتباط با همين موضوع مي فرمايد:
«براي هر كدام از شما عاقبت و پايان مهلتي تعيين شده است، پس با نيكوكاري به آن جا برسيد.» (خطبه 176)
هر چند جامعه داراي روح جمعي است اما استقلال افراد را به رسميت مي شناسد و به بهانه حفظ وحدت، آزادي افراد را سلب نمي كند گرچه حفظ منافع جمع، داراي اولويت در دين اسلام است. حضرت علي (ع) در همين مورد مي فرمايد:
«پس مبادا در دين دو روئي ورزيد كه هم بستگي و وحدت در راه حق، گر چه از آن كراهت داشته باشيد از پراكندگي در راه باطل، گرچه مورد علاقه شما باشد بهتر است.» (خطبه 176)
از نظر حضرت علي (ع)، در جامعه اسلامي تبعيت از حق اصل و محور تمام كارها است، نه تبعيت از اكثريت و يا اقليت قدرت مدار يك جامعه. طبق اين نظر، وظيفه افراد جامعه آن است كه در مسير خواسته هاي حق تعالي حركت كنند. حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«اي مردم هر كس از خدا خيرخواهي طلبد، توفيق يابد و آن كس كه سخنان خدا را راهنماي خود قرار دهد به راست ترين راه هدايت خواهد شد.» (خطبه 147)
از منظر حضرت علي (ع)، انجام اصلاحات اجتماعي و سامان بخشي امور مربوط به عامه مردم، داراي اولويتي جدي است. حضرت راجع به اهميت انجام اصلاحات در امور اجتماعي چنين مي فرمايد:
«شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و كساني كه اين وصيت به آن ها مي رسد را به ترس از خدا و نظم در امور زندگي و ايجاد صلح و آشتي در ميانتان سفارش مي كنم زيرا من از جد شما شنيدم كه مي فرمود اصلاح دادن بين مردم از نماز و روزه يك سال برتر است.» [نامه 47].
انسان مسلمان علي رغم مسئوليت هاي اجتماعي و فردي و قراردادهاي اجتماعي جامعه خود، خداوند را محور و اساس كار خود قرار مي دهد و تمام ارتباط ها و يا قطع روابطش با ديگران را به خاطر خداوند انجام مي دهد. (خطبه 168). انسان تربيت يافته مكتب علوي داراي چنان تربيت اجتماعي و فردي است كه براي تمامي كساني كه در ارتباط با خداوند هستند ارزش قائل شده و با آن ها مراوده مي كند و با تمام انسان هايي كه دشمن حق تعالي هستند، قطع ارتباط نموده و مي ستيزد. (نامه، 53).
تربيت اجتماعي علوي انسان ها را افرادي مسئوليت شناس و كمك كار خلق خدا بار مي آورد و انسان را از هر گونه لطمه زدن به آحاد جامعه باز مي دارد. تربيت اجتماعي موردنظر حضرت علي (ع) به معني سازگار شدن فرد با سنن و خواست ها و ارزش هاي موجود در جامعه نيست؛ تربيت اجتماعي در نهج البلاغه همان يادگيري برقراري رابطه صحيح با مردم و با خدا، براي كسب رضايت خدا است. به عبارت ديگر، تربيت اجتماعي فراگردي است كه به فرد كمك مي كند تا با آن دسته از ارزش هاي اجتماعي كه في نفسه معقول و مطلوب اند آشنا شده و با آن دسته از امور و ارزش ها و وظايفي كه بر خلاف تربيت الهي و اسلامي است قطع رابطه كند.
يافته ها راجع به روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه حاكي از آن است كه روش هاي مذكور بر اساس موازين الهي پايه گذاري شده است، لذا با بسياري از روش هاي تربيت اجتماعي بشري سازگار و مطابق نمي باشد. روش هاي مذكور شامل پرهيز از تحقير انسان، بروز دادن و شكوفا نمودن استعدادهاي انسان، تغافل از برخي غفلت هاي انسان، مواجه كردن انسان با نتايج كارهايش، ابتلاء زمينه سازي شرايط و امكانات، تغيير موقعيت ها بنا به فراخور حال، الگوسازي و الگودهي، پيشگيري از شرايط و عوامل و مضرات، امر به معروف و نهي از منكر، تزيين كلام و تزيين ظواهر امور آموزشي و تربيتي مي باشد.
والسلام

1- اميني، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت جلد 1 و 2، سوم، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1374.
2- باقري، خسرو، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، چاپ اول، تهران: انتشارات مدرسه، 1374.
3- باندورا، آلبرت، نظريه يادگيري اجتماعي، م: فرهاد ماهر، چاپ اول، تهران: نشر راهگشا، 1372.
4- دشتي، محمد، ترجمه نهج البلاغه، چاپ شانزدهم، قم: مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين (ع)، 1382.
5- دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، درآمدي بر تعليم و تربيت اسلام، جلد 2، چاپ چهارم، تهران: انتشارات سمت، 1377.
6- دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، جلد اول و سوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات زيتون، 1381.
7- دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، فلسفه تعليم و تربيت، چاپ دوم، تهران: انتشارات زيتون، 1374.
8- دلشاد تهراني، مصطفي، ماه مهر پرور، چاپ اول، تهران: انتشارات خانه انديشه جوان، 1379.
9- زماني نجف آبادي، مصطفي، نهج البلاغه از ديدگاه قرآن (ترجمه و شرح)، چاپ اول، قم : انتشارات پيام اسلام، 631.
10- سيف، علي اكبر، روش هاي تحقيق در علوم اجتماعي، چاپ اول، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1371.
11- پديدآورندگان، مجموعه مقالات همايش تربيت در سيره و كلام امام علي (ع)، تهران: مركز مطالعات تربيت اسلامي وابسته به معاونت پرورشي وزارت آموزش و پرورش، كتاب چهارم، 1379.
12- طباطبايي، محمد حسين، روابط اجتماعي در اسلام، م: حجتي كرماني، بي جا، تهران: انتشارات بعثت، 1360.
13- طباطبائي، محمد حسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، جلد دوم، قم: مؤسسه دارالعلم، 1408 ق.
14- عبدوس، محمدتقي – اشتهاردي محمد مهدي، بيست و پنج اصل از اصول اخلاقي امامان، چاپ ششم، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1375.
15- قائمي، علي، زمينه تربيت، چاپ هشتم، تهران: انتشارات اميري، 1378.
16- كارتلج، جي – جي. اف. ميلبرن. آموزش مهارت هاي اجتماعي به كودكان، م: محمد حسين نظري نژاد، اول، تهران: انتشارات آستان قدس رضوي، 1369.
17- مرتضوي، سيد محمد، اصول و روش ها در نظام تربيتي اسلام، چاپ اول، تهران: انتشارات گلنشر، 1369.
18- مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، جامعه و تاريخ، جلد دوم، چاپ اول، تهران: انتشارات صدرا، 1369.
19- معيري، محمد طاهر، مسائل آموزش و پرورش، چاپ دوم، تهران: انتشارات اميركبير، 1364.
20- هوشيار، محمدباقر، اصول آموزش و پرورش، تهران: چاپ سينا، 1331.
منبع: نشريه النهج شماره 21 و 22