سوره عصر؛ منشور بهرهوری قرآن کریم
سوره عصر؛ منشور بهرهوری قرآن کریم
سوره عصر؛ منشور بهرهوری قرآن کریم
نویسنده:سید مصطفی احمدزاده*
منشور بهرهوری قرآن کریم در سوره عصر گزارش شده است. استفاده بهینه از عمر به عنوان تنها سرمایه زندگی؛ ایمان، به عنوان قوه محرکه و معدن انگیزهسازیِ انسان که به همراه معرفت، عبادت و یقین موجب افزایش نامحدود بهرهوری در افکار، کردار و گفتار انسان میشود. امروزه به دلیل کاهش منابع و افزایش جمعیت و نیازها، بهرهوری به عنوان یک اهرم مؤثر در مدیریت و رهبری جامعه، توجه دانشمندان علوم گوناگون را به خود جلب کرده است. در این میان، دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی که داعیه ارائه برنامه کامل و جامعِ مورد نیاز انسان معاصر را دارد نیز درباره بهرهوری ـ درست انجام دادنِ کارِ درست، یعنی تلفیقی از کارآیی (نسبت ستاده به داده) و اثربخشی (مقایسه نتیجه با اهداف)- با دیدگاه فرهنگی، بر پایه نظام جامع بهرهوری با تأکید بر نقش محوری انسان، هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی، نکات بدیع و منحصر به فردی را از طریق آیات قرآن کریم و سیره ائمه معصومین:فراروی مسلمانان نهاده است تا در گام نخست درباره آن بیندیشند و در گام بعدی، آموزههای بهرهوری را به کار گیرند. منشور بهرهوری قرآن کریم در سوره عصر گزارش شده است. استفاده بهینه از عمر به عنوان تنها سرمایه زندگی؛ ایمان، به عنوان قوه محرکه و معدن انگیزهسازیِ انسان که به همراه معرفت، عبادت و یقین موجب افزایش نامحدود بهرهوری در افکار، کردار و گفتار انسان میشود؛ و نتیجه بهرهوریِ ایمان، که در عمل صالح و مخلصانه رخ مینماید که هم در ارتقای بهرهوریِ فردی مؤثر است و هم در افزایش بهرهوری اجتماعی و نهایتاً سفارش به حق و صبر، که دو لازمه بهرهوری فردی و اجتماعیاند، از مهمترین ویژگیهای مؤمنان بهرهور در قرآن کریم است که در این سوره کوتاه گزارش شده است.
از سوی دیگر، بهرهوری در دانشهای گوناگون راه یافته و متناسب با اهداف و روشهای هر دانشی، تعریف خاصی به خود گرفته و مکاتب و مدلهای مختلفی را پدید آورده است. دانشمندان، نخست از چشمانداز اقتصاد -منابع زیرزمینی، انرژی، ماشینآلات، زمین و ساختمان- به بهرهوری نگریستند، سپس با عینک مدیریت -کیفیت، تخصص، روابط مدیر و کارکنان، تولید، آموزش و برنامهریزی- آن را تعریف کردند، چند مدتی نیز قوانین و مقررات دولتی، تکنولوژی، ارتباطات، بازار، محیط و در برترین حالت، منابع انسانی با رویکرد اقتصادی را کانون مدلها و تعریفهای بهرهوری خویش قرار دادند که همچنان این راه ادامه دارد.
بر خلافِ تعاریف بالا که یکسر در فضای مادی بالیدن گرفتهاند، ادیان ابراهیمی و به ویژه دین حیاتبخش اسلام، انسانِ الهی را محور و روح ِبهرهوری تعریف کردهاند.
تعریف بهرهوری از دیدگاه اسلام چیست؟ شاخصهای بهرهوری چیست؟ زمان در بهرهوری چه تأثیری دارد؟ بینش و رفتار چه سهمی از بهرهوری را به خود اختصاص میدهند؟ انجام چه اعمالی باعث افزایش بهرهوری میشود؟ در چه راهی باید گام نهاد و از چه برنامه و دستوراتی باید تبعیت کرد تا به قلههای رفیع بهرهوری دست یازید؟ آیا در اسلام تنها سخن از بهرهوری فردی است یا از بهرهوری اجتماعی هم سخن به میان آمده است؟
«بهرهوری» به لحاظ واژه شناسی، برگردان واژه انگلیسی "productivity" به معنای قدرت و قابلیت تولید است. لغت «بهرهوری» از نظر ادبی از واژه «بهرهور» مشتق شده و به معنای بهرهبر، سودبرنده و کامیاب است. در قرآن کریم معادل دقیقی برای این واژه ذکر نشده است، اما با تسامح میتوان گفت که واژههایی مانند «رشد» و «صلح» و اشتقاقات گوناگون «حسن» به ویژه «حُسْناً» به صورت وصفی تا حدودی بخشی از معانی این واژه را به ذهن متبادر میسازد.
برای تعریف بهرهوری به لحاظ اصطلاحشناسی، ابتدا باید با دو مفهوم «کارآیی» و «اثربخشی» آشنا شویم.
میزان درست انجام دادن یک کار را «کارآیی» مینامند. به دیگر سخن، نسبت ستاده (out put) به داده (in put) را کارآیی میگویند که برابر با مصرف بهینه منابع میباشد. با این توضیح که هر چه سرعت دستیابی به هدف بیشتر بوده و میزان مصرف منابع برای دستیابی به آن کمتر باشد، کارآیی بیشتری حاصل میشود. به عنوان مثال اگر رسیدن از مبدأ تهران به مقصد کرج را یک کار در نظر بگیریم، هر چه در زمان کوتاهتر و با مصرف بنزین کمتری به کرج برسیم، کارآیی بیشتری داشتهایم.
میزان دستیابی به هدف صحیح را «اثربخشی» نامند. به عبارت دیگر، اثر بخشی، انجام کار درست است. با مثال قبلی به تعریف اثربخشی میپردازیم. باز هم فرض کنید که از تهران به مقصد کرج حرکت کردهایم. اگر پس از گذشت مدت زمانی به کرج برسیم، فعالیت ما اثربخش بوده است و اگر مثلاً به قم برسیم، یقیناً کار ما اثربخش نبوده است.
با ادغام دو مفهوم بالا، چهار حالت به دست میآید: 1. کارآیی مثبت، اثربخشی مثبت. 2. کارآیی مثبت، اثربخشی منفی. 3. کارآیی منفی، اثربخشی مثبت. 4. کارآیی منفی، اثربخشی منفی.
از میان چهار حالت بالا، بدترین حالت ممکن، حالت دوم است؛ یعنی وجود کارآیی و عدم وجود اثربخشی. در این حالت با سریعترین سرعت منابع را مصرف میکنیم، ولی نه در راستای دستیابی به هدف. به عبارت دیگر، با سرعت زیاد از هدف(ها) دور میشویم. و بهترین حالت، حالت اول است که هم منابع درست مصرف شده (کارآیی مثبت) و هم اهداف تحقق یافته است (اثربخشی مثبت). به این حالت، بهرهوری میگویند.
بنابراین بهرهوری، درست انجام دادنِ کارِ درست است. تلفیقی از کارآیی (نسبت ستاده به داده) و اثربخشی (مقایسه نتیجه با اهداف).
روشن است که تعریف بالا، یک تعریف عام است و متناسب با چیستیِ هدف(ها) تغییر میکند. بنابراین هر چند این تعریف رنگ و بوی اقتصادی دارد و با نظام سرمایهداری سازگارتر است، اما با تغیر هدف(ها) از اقتصاد و رفاه به تکامل مادی و معنوی انسان در دیدگاه اسلام، بهرهوری و تعریف آن نیز تغییر خواهد کرد.
گروه اول را نظامهای سخت افزار محور، گروه دوم را نظامهای انسان افزار محور و گروه سوم را نظامهای نرم افزار محور میگویند. برای ارتقای بهرهوری، از نظامهای جامع (Total ) سخن به میان میآید. نظامهای جامع، ابعاد سخت افزاری، نرم افزاری و انسان افزاری سازمان را با هم مورد توجه قرار میدهند، اما توجه خاص به یکی از ابعاد سه گانه تقدم پیدا میکند. (اقدسی،/43)
از فحوای آیات و روایات روشن میگردد که اسلام، دینی جامعنگر است و به همة ابعادِ سخت افزاری، نرم افزاری و انسانافزاری توجه دارد. اما نقش انسان را در میان سه بعد مذکور بیبدیل میداند. بنابراین نظام بهرهوری از دیدگاه اسلام، نظام جامع با تأکید بر نقش محوری و بیبدیل ِانسان است.
سطح فردی:(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُوراً)(انسان/9-8) «و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری» و سطوح اجتماعی (سازمانی، ملی و بین المللی):(لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا ...) (هود/7) «تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکار ترید».
در سدههای گذشته، تحت تأثیر دیدگاه سرمایه داری، بهرهوری در بستر اقتصاد بالیدن گرفت و مطالعات دانشمندان در حوزة بهرهوری، در راستای تأمین اهداف اقتصادی نظام سرمایهداری سمت و سو یافت و افزایش تولید و سرمایه و استفادة بهینه از منابع در کانون توجه اقتصاددانان قرار گرفت.
اگر چه در جریان تحولات سدة معاصر، نیروی انسانی که تا چندی پیش همپای دیگر منابع پنداشته میشد، در ارتقای بهرهوری نقش محوری یافت و تعاریف بهرهوری، سمت و سوی انسانی و فرهنگی به خود گرفت، به طوری که آژانس بهرهوری اروپا، بهرهوری را به صورت زیر تعریف کرد: «بهرهوری در درجة اول دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد. مبتنی بر این عقیده است که انسان میتواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد.» (دری نجف آبادی،/ پیشگفتار)؛ اما همچنان اهداف اقتصادی و رفاه طلبی بر آن سایه افکنده و انسان را به سطح یک موجود سراسر مادی، رفاه طلب، خوشگذران و مکانیکی فرو کاسته است که اسیر امیال و نیازهای حیوانی دنیای خویش است.
اما از دیدگاه اسلام، هدف غایی خلقت، شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی انسان در جهت قرب الهی است. با این تفسیر از انسان، بهرهوری رنگ و بویی دیگر مییابد که تحت تأثیر اهداف اسلامی، تعالی انسان را در پی خواهد داشت.
از سویی دیگر، میان اهداف جامعه و تعریف بهرهوری رابطة تنگاتنگی برقرار است. نظریهپردازان غربی با هدف تأمین حداکثری نیازمندیهای مادی افراد جامعه، بهرهوری را در چارچوب خواستههای مادی انسان تعریف کردهاند. از این رو سایة سنگین اقتصاد و سرمایهداری نه تنها بهرهوری، که سایر خردهسامانههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و به نفع تحقق اهداف نظام اقتصادی، به جرح و تعدیل آنان پرداخته است. به دیگر سخن، نبض جامعه در غرب بر محور اقتصاد استوار است و همه چیز از دریچة سرمایهداری تعریف میشود، حتی بهرهوری.
بر خلاف نظام غرب، اسلام، با ارائة نگرشی ارزشمدارانه و مبتنی بر بینش الهی، طرحی نو از آفرینش هستی و در رأس آن انسان ارائه کرد و نظام فرهنگی- اجتماعیِ توحیدی را بنیان نهاد. خردهسامانههای درون این نظام بر محور خداوند و با هدف قرب به او تعریف میشوند. بنابراین، نه تنها اقتصاد دیگر نمیتواند بر همة سامانهها سایه بگستراند، بلکه خود در زیر چتر توحید، چارچوببندی و تعریف میشود. از این رو اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماع و ... بر محوریت «الله» سامان مییابند و برای تحقق هدف کلان جامعة اسلامی، تربیت انسان را سرلوحة سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خویش قرار میدهند.
روشن است که انسانی که در درون این نظام رشد کند، با انسانی که در نظام غرب پرورش یافته، متفاوت خواهند بود. تلاشهای این به تعالی خود و جامعه در راستای دستیابی به هدف آفرینش، یعنی سرسپردگی محض در برابر خداوند میانجامد و کوششهای او با ظاهری فریبنده و باطنی پوچ، نه تنها موجب رشد وی نمیگردد که به انحراف و تباهی سرمایههای مادی و معنوی جامعه نیز منجر میشود. ایثار، کمک به تهیدستان، امنیت، تعهد، اخلاق، عدالت، ایمانورزی، نصیحت، خدمت، شکرگزاری، دانشاندوزی، استقامتورزی، احسان، امید و ... نتیجة این است و ستم، پایمال کردن حقوق دیگران، فساد، زراندوزی، قدرتطلبی، شهرت، خودخواهی، لذتجویی، خودپرستی، رفاهمداری، ناسپاسی، سرکشی، غفلت، تجملگرایی و ... پیامد آن.
بر اساس شیوههایی که در ایجاد انگیزة کار در نظام مادی مطرح است، سعی میگردد با برجسته کردن منافع مادی و تقویت حس مقامخواهی و وعدة ارضای خواستههای جاه طلبانة افراد، تلاش و انگیزه آنان افزایش یابد. به بیانی دیگر، افراد را به درون خویش میبرند تا تلاش بیشتری انجام دهند. اما در تفکر اسلامی سعی بر آن است تا با بهرهگیری از اعتقاد به قیامت، کاهش زیادهخواهی مادی انسانها و مسئولیتپذیری، انسان را از درون خود خارج ساخته و خدمت به دیگر انسانها را عامل تحریک و تشویق برای کار بیشتر قرار دهند. تنها در صورت تحقق این تفکر است که هم زمان با توسعه مادی، رشد فضایل اخلاقی را نیز خواهیم داشت و این، مفهوم بهرهوری در تفکر اسلامی است.
در اسلام، تقویت و زمینهسازی رشد آثار قوانین، برنامهریزی و آموزش به وسیله باورهای دینی صورت میپذیرد و این عین بهرهوری است. مثلاً وقتی به جامعة اسلامی گفته شود فعل خلاف قانون حرام است، در حقیقت باور دینی در خدمت رشد بهرهوری قرار میگیرد. (بنیانیان،/174)
با توجه به مطالب بالا، روشن گردید بهرهوری در غرب در راستای اهداف لیبرالیسم و سرمایهداری تعریف شده است که با اهداف الهی ناسازگار است؛ بنابراین افزایش بیشتر بهرهوری در غرب، دور شدن بیشتر انسان از خداوند را در پی دارد که عین خسران و تباهی است، اما در نظام اسلامی، هدف، نزدیک شدن به خداوند است و افزایش بهرهوری، درست در جهت تعالی انسان و نیل به قرب الهی و جوار رحمت حضرت حق قرار دارد.
اسلام / بهرهوری / غرب
(حق)+ -(باطل)
تعالی معنوی و مادی حداکثری / رفاه مادی حداکثری
بدیهی است که رشد انسان و بهرهوری او در گرو یکپارچگی شخصیت و جریان زندگی او خواهد بود و این نیز مرهون حاکمیت اصول وحدت بخش بر تمام بنیادهای اجتماعی است. اصولی که هماهنگ با نظام هستی و فطرت انسانهاست، و این امر تنها در سایه اندیشه خدامحوری قابل شکلگیری است. (افراره،/29)
بر پایة مطالب گذشته، روشن میگردد که هدف اصلی این نوشتار، از نظر دیدگاه عام، دیدگاه فرهنگی بهرهوری است و از نظر نظام، نظام جامع بهرهوری با تأکید بر نقش محوری انسان و از نظر سطوح، سطح فردی و اجتماعی بهرهوری است که به بررسی بهرهوری از دیدگاه قرآن کریم با تأکید بر سورة عصر محدود میشود.
در اسلام، بر اساس آیات زندگیآفرین قرآن کریم و روایات حیاتبخشِ ائمة معصومین:، دیدگاه نخست ترویج و تأیید شده است.
تلاش و کوشش:(وَ أَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى)(نجم/39)
«و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده است چیزی نیست.»
آباد کردن زمین:(وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ)(هود/٦١)
«و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را [فرستادیم]. گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید. برای شما معبودی جز او نیست. او شما را از زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد. پس، از او آمرزش بخواهید، سپس به درگاهش توبه کنید. به راستی پروردگار من نزدیک و اجابت کننده [دعا] است.»
کسب دارایی متعهدانه:(انْفِرُوا خِفَافًا وَ ثِقَالا وَ جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)(توبه/٤١)
«[همگی] سبکبار و گرانبار کوچ کنید و با نیروی مالی و بدنی خود در راه خدا به جهاد پردازید. این برای شما بهتر است اگر بدانید.»
رفاه: «قال الامام الرضا7: إن الذی یطلُبُ من فضلٍ یکُفُّ به عِیالَه، أعظم أجراً من المجاهدِ فی سبیلِ الله» (ابن شعبه حرانی،/328) «آن کس که در پی به دست آوردن مالی بیش است تا با آن کفاف زندگی خانوادة خود را فراهم آورد، اجر او از کسی که در راه خدا جهاد میکند بالاتر است.»
در همین زمینه، برخی در توضیح آیة(وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَة وَ فِی الآخِرَة حَسَنَة وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ)(بقره/210) «و از جمله آنان کسی است که میگوید: پروردگارا، در دنیا به ما بهره نیکو و در آخرت نیز بهره نیکو عطا کن؛ و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار.» نوشتهاند: حسنة دنیا یعنی رفاه، زندگی، عافیت، سلامت، معیشت خوب و زندگی با یک بینش مبتنی بر واقعیت، رشد، آسایش و امنیت و حسنة آخرت یعنی رضوان الهی، عاقبت نیک، سعادتمندی. و این جز در سایة بینش صحیح و تلاش سالم و در نتیجه بهرهوری بالا امکان پذیر نیست. (دری نجف آبادی،/5)
اگر از چشمانداز بهرهوری به آیات قرآن کریم و روایات ائمة معصومین: بنگریم، با انبوهی از معارف و مفاهیم اسلامی روبهرو میشویم که هر یک زوایای آشکار و پنهان بهرهوری را به تصویر کشیدهاند؛ هر چند در نگاه نخست، ارتباط میان این مفاهیم و بهرهوری دور از ذهن به نظر برسد. اسلام به ارزشمحوری، مثبتاندیشی، نظم و انضباط، شکرگزاری، انجام صحیح و کامل کارها، مدیریت و حس تدبیر، برنامهریزی و آینده نگری، سرعت و دقت، صرفه جویی، چاره اندیشی، تلاش و کوشش، استفادة صحیح از عمر، برخورد درست با طبیعت و بهرهمندی از نعمتهای خدادادی تشویق میکند و از تنبلی و تن پروری، اسراف و تبذیر، تنگ نظری و کوته بینی، سوء تدبیر، جهل، تحجر، منفینگری، هدر دادن عمر و سرمایه و عدم برنامهریزی بر حذر میدارد و در این راه، انسانها را به سوی الگوگیری از پیامبر9و ائمه هدی:سوق میدهد.
به عنوان نمونه، در روایتی پیامبر اکرم9مسلمانان را از سوء تدبیر در امور که رویة دیگر بهرهوری است، برحذر میدارد و میفرماید: «ما أخاف علی امتی الفقرَ ولکن أخاف علیهم سوء التدبیر» (احسائی، 4/39) «من از فقر بر امتم بیم ندارم، لیکن از آنچه که بیمناکم سوء تدبیر است.» یا در روایتی دیگر امام صادق7میفرماید: «ثلاث یحجزن المرء عن طلب المعالی، قصر الهمة و قلة الحیلة و ضعف الرأی» (ابن شعبه حرانی،/318) «سه چیز انسان را از دستیابی به امور والا باز میدارد: کوتاهی همت، کمچارگی (بهرهوری پایین) و سستی اندیشه.» امام صادق7در این سخن، دست یافتن به بزرگیها را منوط به بهرهوری بالای فرد دانسته است. انسانهایی که همت بلند را با تدبیر و تصمیمگیریهای دقیق به هم میآمیزند، در حقیقت زمینه را برای ارتقای بهرهوری خویش فراهم ساختهاند.
امام صادق7سخنی بسیار نیک در موضوع بهرهوری دارند که عمق نگاه اسلام را نسبت به وظیفة انسان در هر عصر و نسلی نشان می دهد؛ «من استوی یوماه فهو مغبون» (صدوق، معانی الاخبار/342) «هرکس دو روزش یکسان باشد، مغبون است.» هرجا که اسلام از تکامل و پیشرفت سخن گفته است، چشم اندازی از بهرهوری در پیش دیدگان مسلمانان گشوده است که در پرتو آن، لحظهای از تلاش و کوشش دست برندارند و هر روز بهتر از روز گذشته به فعالیت خویش جهت دهند.
از سوی دیگر، قرآن کریم پیوسته بر نعمتهای خدادادی تأکید میکند و انسانها را به استفادة مطلوب از نعمتهای مادی و معنوی خداوند دعوت میکند. نیز خاطر نشان میسازد که از همة نعمتها سؤال خواهد شد؛(ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ)(تکاثر/8) «سپس در آن روز حتماً از نعمتها سؤال خواهید شد.» مفسران در ذیل این آیه از نعمتهایی چون سلامتی، جوانی، ولایت و... نام بردهاند که در روز رستاخیز از تک تک آنها سؤال میشود. در همین زمینه از امام صادق7 روایت شده است: «و أعلم أنک ستسأل غدا إذا وقفت بین یدی الله عزوجل عن أربع: شبابک فی ما أبلیته و عمرک فی ما أفنیته و مالک مما إکتسبته و فی ما أنفقته... فخذ حذرک و جد فی أمرک» (کلینی،2/135) «بدان که فردا، هنگامی که در پیشگاه خداوند بزرگمرتبه قرار بگیری، از چهار چیز پرسیده خواهی شد: جوانیات که آن را در چه چیز سپری کردی، و عمرت که آن را در چه چیز گذراندی و داراییات که چگونه به دست آوردی و در چه چیز مصرف نمودی ... پس مراقب باش و در کارت بکوش.» بر این اساس، این آیه بر بهرهوری دلالت دارد. بدین توضیح که مفهوم آیه این است که استفاه از نعمتهای الهی را در سرلوحة کارتان قرار دهید و از هر نعمتی، آن چنان استفاده کنید که در شمار شاکران درآیید و نه در طومار کافران، که در آن روز، پشیمانی سودی نبخشد.
روایات متعددی بر این مطلب اشاره کردهاند که پرداختن به امور بیفایده و حتی کم فایده، شایستة مؤمن نیست. امام علی7میفرمایند: «واقْصُرْ رأیک علی ما یَعْنیک» (شهیدی،/354) «تنها در چیزی بیندیش که تو را باید و به کارت آید.» و «إنَّ رَأیک لا یَتَّسع لکل شیءٍ ففرّغْه للمُهمِّ» (آمدی،/57، حدیث555) «رأی و فکر تو گنجایش همه چیز را ندارد، پس او را برای پرداختن به امور مهم آزاد گذار.» «فاطلب ما یعنیک و اترک ما لا یعنیک فان فی ترک ما لا یعنیک درک ما یعنیک» (ابن شعبه حرانی،/218) «آنچه به کارت آید بجوی و آنچه به کارت نیاید رها کن، زیرا دریافت آنچه به کارت میآید در گرو وانهادن آنچه به کارت نیاید، میباشد.» روشن است که امور بیهوده و حتی کم فایده، از بهرهوری تهی هستند؛ به همین دلیل است که قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان را دوری از لغو و امور بیهوده برشمرده است؛(وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ)(مؤمنون/3) «و آنان که از بیهوده رویگردانند.»
در روایات دیگری از «تسویف»، یعنی کار امروز را به فردا انداختن، شدیداً نهی شده است. زیرا این فکر و این عمل کاملاً با بهرهوری مؤمن ناسازگار است. امام علی7میفرمایند: «ایاکم و التسویف فی العمل بادروا به اذا امکنکم» (همان،/122) «بر حذر باشید از عقب انداختن کارها، هنگامی که امکان کاری برایتان به وجود آمد، اقدام کنید»
نتیجه آنکه در فرهنگ غنی اسلام چه در عبادات و چه در معاملات، سیاست و اخلاق، دقیقاً اصول بهرهوری در لابهلای قوانین و احکام، حتی در تنظیم وقت برای عبادات و اعمال گنجانده شده است.
از همین رو در اسلام، هر چند کارآیی و اثربخشی مهم است، ولی از آن مهمتر، تلفیق این دو، یعنی بهرهوری است.
در اینجا لازم است نخست حالات چهارگانة پیشگفته را از دیدگاه قرآن کریم بررسی کنیم و سپس بر اساس آن بحث را بر سورة عصر متمرکز سازیم.
بدیهی است که سرمایه و دادة هر انسانی، عمر گرانبهای اوست که انسان از این عمر گرانبها به چهار صورت میتواند بهرهبرداری کند:
1. انسان عمرش را درست مصرف کند (کارآیی مثبت) و هر لحظه، یک گام به خداوند نزدیکتر شود (اثربخشی)، مانند کسی که به یتیم، اسیر و مسکین فقط و فقط به خاطر خداوند طعام دهد؛
(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا* إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورًا)(انسان/9-8)
«و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری.»
2. انسان عمرش را درست مصرف کند (کارآیی مثبت)، اما در عین حال به خداوند نیز نزدیک نشود (اثربخشی منفی). چنین شخصی به زبان قرآن «خاسر» است؛ یعنی نه تنها سود به دست نیاورده، بلکه سرمایه را نیز از دست داده است؛ (قُلْ هَلْ أنُنَبِّئُکُمْ بِالأخْسَرِینَ أَعْمَالا*الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا*أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا)(کهف/105- 103)
«بگو: آیا شما را از زیانکارترین [مردم] خبر دهیم؟ همانان که تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته است، در حالی که میپندارند که خوب عمل میکنند. اینان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردهاند، در نتیجه اعمالشان تباه شده است؛ از این روی روز قیامت برای آنان ارزشی نخواهم نهاد.»
یا مانند کسی که صدقهای به نیازمندی بدهد، اما با منت و برای ریا، نه برای خدا؛(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الأذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)(بقره/264)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدقات خود را با منتگذاشتن و آزار رساندن تباه نکنید، مانند کسی که مال خود را برای نمایاندن به مردم انفاق میکند و به خدا و روز واپسین ایمان ندارد، که داستان او مانند این است که بر روی سنگی صاف اندک خاکی باشد [که در آن کشت کردهاند]، پس رگباری به آن برسد [و خاک را بشوید] و آن را به صورت سنگی سخت بر جای گذارد. [ریاکاران] از آنچه به دست آوردهاند، بر چیزی قادر نیستند. و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.»
3. انسان عمرش را درست مصرف نکند و معصیت کند (کارآیی منفی)، اما نهایتاً با توبه به خداوند باز گردد (اثر بخشی مثبت). مانند کسی که از سر جهالت و غفلت گناهی کرده باشد و با توبه آن را از بین ببرد؛
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیماً)(نساء/17)
«جز این نیست که پذیرش توبه از سوی خدا برای کسانی است که از روی نادانی کار بد را انجام میدهند، سپس به زودی توبه میکنند، اینانند که خدا توبهشان را میپذیرد و خدا دانا و حکیم است.»
4. انسان عمرش را در معصیت بگذراند (کارآیی منفی) و از معشوق حقیقی خویش نیز باز بماند، سرمایة عمر را از کف بنهد و هیچ فرا چنگ نیاورد (اثربخشی منفی). قرآن چنین شخصی را «ظالم» معرفی میکند؛
(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِی خَرَابِهَا أُولَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الآخِرَة عَذَابٌ عَظِیمٌ)(بقره/114)
«و کیست ستمکارتر از آن کس که از ذکر نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و در ویرانی آنها بکوشد؟ اینان برایشان روا نیست که جز با حالت ترس به آنها در آیند. برای آنان در دنیا خواری و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.»
و یا مانند کسی که از اموالی که خداوند به او عطا کرده است تا در جهت نزدیکیِ خود و دیگران به خداوند به کار گیرد، در بازداشتن مردم از راه خداوند مصرف کند؛
(إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَة ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ) (انفال/٣٦)
«بیتردید کسانی که کفر ورزیدهاند، اموالشان را هزینه میکنند تا [مردم را] از راه خدا باز دارند. آنان، آنها را هزینه خواهند کرد، سپس مایه حسرتشان میشود و سرانجام مغلوب میگردند. و کسانی که کفر ورزیدهاند، به سوی جهنم محشور میشوند.»
قسم دوم، سوم و چهارم از حوزة بحث این نوشتار خارج است. در اینجا سخن بر سر دستة اول است؛ بهرهوران سخت کوش و عاشقان، که لحظهای از یاد دوست غافل نیستند و پیوسته در تلاش و کوششند و لحظه لحظه، گام به گام به بارگاه کبریایی عزت و جلال و جمال الهی نزدیک میشوند. ویژگیهای این انسانهای بهرهور در سراسر قرآن کریم به تصویر کشیده شده است. در اینجا تنها به بررسی چهار ویژگی مهم آنان که در سورة کوتاهی با نام سورة عصر گزارش شده میپردازیم. امید که به کار گیریم و با عمل، بهرهوری را به دیگران آموزش دهیم.
این سوره از سه بخش اصلی تشکیل یافته است: زمان، انسان و ارکان بهرهوری انسان (ایمان، عمل صالح، سفارش به حق و سفارش به صبر). نام این سوره از حساسترین واژة این سوره که در آیة نخست آن آمده، گرفته شده است. بر این اساس، درونمایة این سوره از نام آن آشکار است؛ عصر، قسم به عصر، عمر انسان، از دست دادن زمان، استفادة درست از زمان و فرصت اندک انسان. خداوند در این سوره بر عمر انسان که تنها سرمایة اوست تأکید میورزد و راه بهرهوری از آن را در راستای شکوفایی استعدادهای فردی و اجتماعیش به او نشان میدهد.
از سوی دیگر، ارزش وقت و زمان و عمر در فرهنگ اسلامی به نحو قابل توجهی مورد تأکید و عنایت قرار گرفته است. عمر و زمان بهترین و ارزشمندترین سرمایه انسانی است که در صورت از دست رفتن، دوباره به دست نخواهد آمد. در روایات اسلامی و آیات قرآن بر اهمیت و جایگاه زمان و فرصتها و همچنین استفاده بهینه و مطلوب از آن تأکید فراوان شده است. امام علی7بر خلاف فرهنگ عامه که عمر انسانها را با سال میسنجند، عمر انسان را با تعداد نفسهای او میسنجند و این، حساسیت عمر انسانی و سرمایه زندگی او را نشان میدهد؛ «إنّ عمرک عدد أنفاسک و علیها رقیب تحصیها» (آمدی،/158، حدیث3105) «عمر تو، شمارة نفسهای توست و این نفسها را نگهبانی شمارش میکند.»
در اسلام به دلیل اهمیت زمان و افزایش بهرهوری، هم به صورت عام و هم به صورت خاص، تمهیداتی پیشبینی شده است. از نگاه عام، همة اعمال انسان در هر زمانی -از زمان خوابیدن، خوردن، آشامیدن، تفریح، ورزش، رفت و آمد گرفته تا زمان برنامهریزی، کار، دید و بازدید، خدمت، عبادت، تفکر- اگر برای خدا باشد، از درجهای از بهرهوری برخوردار است و از چشمانداز خاص، بعضی از زمانها -ماه مبارک رمضان، شب قدر، اعیاد اسلامی، بین الطلوعین- نسبت به دیگر زمانها به دلایل گوناگونی از اهمیت بیشتری برخوردارند و برای هر عملی که در این زمانها انجام پذیرد، پاداشی چندین برابر در نظر گرفته شده است. مثلاً در مورد اعمال شب قدر که ارزش آن معادل هزار ماه و یا قرآن خواندن در ماه مبارک رمضان، که قرائت هر آیه از قرآن مطابق خواندن کل قرآن است.
نتیجه اینکه انسان راهی جز افزایش بهرهوری در اعمالش ندارد و آن نیز در گرو استفادة بهرهورانه از زمان و عمرش است. این نکته به شکلی حیرتآور در سورة عصر آمده است. افزون بر اینکه نام سوره، خود به زمان و اهمیت آن برای انسان اشاره میکند. زمان به واسطة نقش کلیدیش در حیات انسانی، در جایگاهی قرار گرفته که خداوند به عنوان قسم از آن یاد کرده است و بلافاصله پس از آن، از خسران همه انسانها و از دست دادن عمر و عدم بهرهوری از آن سخن به میان آمده و بعد، برخی استثنا شدهاند. دلیل این خسران را باید در نوع استفاده -کارآیی، اثربخشی، بهرهوری- از «زمان» و «عمر» جستوجو کرد. زیرا عمر، سرمایة اصلی انسان است و در صورت از دست دادن آن، در حقیقت سرمایة خویش را از دست داده است که جبرانپذیر نیز نیست.
بنابراین از دیدگاه قرآن کریم، یکی از ویژگیهای انسانها و جوامع بهرهور این است که از زمان و عمر خود کمال استفاده را مینمایند. برای استفادة صحیح از این سرمایه گرانبها، برنامهریزی میکنند. اصل نظم و انضباط در جان و روان آنان ریشه دوانیده است. برای هر لحظه و هر آنی، برنامهای دارند. هیچ لحظهای نیست که در آن لحظه، سهل انگاری، سستی، تنبلی، بیحوصلگی و ... بر آنان سایه بگستراند. مؤمنان بهرهور بر عمر خویش مدیریت دارند و برای هر عملی، وقتی در نظر میگیرند؛ ساعتی را برای مناجات با خداوند، ساعتی را برای کار و معاش و ساعتی را برای معاشرت با برادران و ساعتی نیز برای لذتهای حلال و تفریحات سالم. و همة اعمالشان را با عنصر اخلاص، به بالاترین حد بهرهوری میرسانند.1
یکی از آیاتی که جایگاه کلیدی ایمان در بهرهوری را بسیار شفاف و زیبا به تصویر کشیده است، آیة 65 و 66 سورة انفال است:(یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ*الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ)
«ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ [با دشمن] تشویق کن [و بگو:] اگر از شما بیست تن شکیبا باشند، بر دویست تن غالب میشوند، و اگر از شما یکصد تن [شکیبا] باشند، بر هزار تن از کافران غالب میگردند، زیرا آنان مردمی هستند که نمیفهمند. اکنون خدا به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی هست. پس اگر از شما یکصد تن شکیبا باشند، بر دویست تن غالب میشوند، و اگر از شما هزار تن [شکیبا] باشند، به اذن خدا بر دو هزار تن غالب میگردند، و خدا با صابران است.»
بر اساس این آیه، جمعیت مؤمنین باید نسبت به جمعیت کفار به نسبت یک به ده، بهرهوری داشته باشند و واجب است که هر مؤمن توان مقابله با ده نفر را داشته باشد. این تکلیف فقط در اندیشة ایمان محوری مطرح و مقرر است و صرفاً در جامعهای که بنیان اهدافش مستحکم است، یعنی اهدافش به طور افقی به خوبی تجزیه شده و به صورت عمودی به نحو درستی در هم ترکیب و ادغام شده و در نهایت به «الله» ختم میشود و در عمل آشکار میگردد، ظهور و بروز مییابد.
روشن است که شرط اول برای بهبود بهرهوری و رفع تعارضات و افزایش تلاشها و محبتها و ایجاد محیط امید و نشاط در هر جامعهای، تنظیم اهداف خرد، میانی و کلی به سوی هدف کلان و محوری آن جامعه است که در آن، بین اهداف فرعی و واسطهای جامعه با اهداف اصلیاش، و بین اهداف فردی و گروهی، و بین اهداف نظام اجتماعی آن با اهداف سایر نظامهایش (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی و...) هماهنگی و همجهتی به وجود آید و همة اهداف ریز و درشت در درون سیستم بزرگ، فقط و فقط یک هدف را نشانهگیری کنند، و این تنها در اندیشة ایمان محوری است که به طور کامل تحقق میپذیرد، و بر این اساس هم جمعیت مؤمنین و هم جامعه اسلامی در یک مسیر رشد دائمی قرار میگیرند و هر لحظه افقهای تازهتری از موفقیت و پیروزی و بهرهوری برایشان آشکار میگردد. (پورسیف،/16 [با دخل وتصرف])
بنابراین رمز تحقق و پایة اساسی بهرهوری، ایمان است. همچنان که ایمان دارای مراتبی است، بهرهوری نیز به مراتبی تقسیم میشود و هر سطح ایمان با سطحی از بهرهوری ارتباط تنگاتنگی دارد. با این تفسیر از ایمان، بهرهوری وارد عرصهای پایانناپذیر میگردد و بر خلاف تعریف غربیان از بهرهوری که بوی محدودیت میدهد، در قرآن کریم گسترة بیحد و مرز بهرهوری، انسان را به تاخ و تاز بیش از پیش در این عرصه فرا میخواند و انگیزة او را آنچنان تحریک میکند تا به مقام فناء فی الله دست یابد و هیچگاه از تلاش و کوشش حتی برای یک لحظه دست برندارد. از نظر قرآن کریم، ایمان از زاویای دیگری نیز افقگشایی میکند و بهرهوری را در چشماندازهای بیحد و حصر دیگری نیز به تصویر میکشد.
افزایش ایمان، بسته به افزایش سه عامل دیگر است: یقین، معرفت و عبادت. به دیگر سخن، آنچه ایمان را درجاتی بخشیده است، ساز و کار مراتب این سه جزء بوده است و نحوة ارتباط آنان سبب گردیده ایمان تا بینهایت پرواز کند و در نتیجه، بهرهوری نیز در پیوستاری از هیچ تا بینهایت قرار گیرد.
در قرآن کریم دربارة عبادت، این آیه بسیار عبرت برانگیز، تنبهآفرین، حرکت ساز و جامع است:(وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ)(ذاریات/56)
«و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا پرستش کنند.»
آیة بالا مفید حصر است؛ یعنی تنها و تنها جن و انس را برای عبادت آفریدهام. مفاد آیه این است که آفرینش انسان و جن فقط برای عبادت است و اگر آن دو کار غیر عبادی انجام دادند، در آن زمان از هدف دور شدهاند. بنابراین باید تمام کارهای انسان صبغة عبادی داشته باشد و مباح را هم در راستای خدمت اجتماعی و احسان و ایثار قرار دهد و هدف نهایی او قرب الهی باشد. در این حالت است که همة اعمال مؤمن عبادت محسوب میگردد. استراحت او، کار او، تفریح او، آشامیدن او، سکوت او و حتی خواب او عبادت به شمار میآید و این عین بهرهوری است.
مؤمنان به عبادتهای خود سمت و سوی قرب الهی میدهند. در این هنگام است که به اوج بهرهوری گام مینهند و با الگوگیری از انسان کامل، عمر خویش را در راه دوست به پایان میبرند. انسان کامل نیز به مقصد نهایی عبادت بار یافته است. خداوند به پیامبراکرم9میفرماید:(قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(انعام/162) «بگو: همانا نماز و [دیگر] عبادات من، و زندگی و مرگ من برای خدا پروردگار جهانیان است.»
از سوی دیگر، انگیزة عبادی مسبوق به اندیشة معرفتی است و عبادت بیمعرفت اوجی ندارد. خدای سبحان هدف آفرینش نظام کیهانی را معرفت بشر به علم و قدرت الهی اعلام کرد؛(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا) (طلاق/12)
«خداست آنکه هفت آسمان آفریده و از زمین نیز مانند آنها [خلق کرده است]. فرمان او در میان آنها فرود میآید، تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و علم او هر چیزی را فرا گرفته است.»
از مجموع آیة عبادت و آیة مذکور کاملاً استنباط میشود که هدف اساسی آفرینش عالم و آدم، معرفت و عبادت است، به طوری که اگر جامعة بشری عارف و عابد شد، به مقصد رسیده است، وگرنه خود، خاسر و خائب شده است.
از سوی دیگر عبادت، هدف متوسط است. هدف نهایی آن است که انسان از پل عبادت به مقصد یقین برسد و عصارة سالیان متمادی عبادت را در ظرف یقین گردآورده نگهداری کند؛ چون انسان تا به یقین نرسد، ممکن است عبادات، اعتقادات، اخلاقیات و خلاصه همه چیز او در معرض زوال و نابودی قرار گیرد، اما وقتی به یقین رسید، آرام و قرار مییابد؛(وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)(حجر/99) «و پروردگارت را تا هنگامی که یقین (مرگ) به سراغ تو آید پرستش کن.»
یقین، همان نورانیت، شهود و صفای باطن است که اگر کسی به آن رسید، به هدف عبادت و در نتیجه به هدف غایی خلقت رسیده است ... و چون مراتب یقین و شهود بینهایت است، منافع و فواید عبادت نیز بینهایت است ... کمیت و کیفیت عبادت عملی نیز به کمیت و کیفیت عبادت علمی و شناخت بستگی دارد. بنابراین میزان کیفیت عبادت عملی به تفکر وابسته است. (جوادی آملی،2/419-417، [با دخل و تصرف و تلخیص])
افزایش بهرهوری
افزایش یقین
افزایش معرفت
افزایش عبادت
افزایش ایمان
از سوی دیگر آنچه در ارتقای اثربخشی و در نتیجه در ارتقای بهرهوری عمل صالح تأثیر حیرت انگیز و شگفت آوری دارد، اخلاص است. اخلاص یعنی انجام هر کاری فقط و فقط برای خداوند. به دیگر سخن، صرف عمر تنها و تنها برای خداوند؛
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت مونس آن سروروان ما را بس
برای هر عمل لازم است هدف عالی در نظر گرفته شود و چه هدفی بالاتر از حضرت حق. نیز باید توجه داشت که فرضهای غیرخدایی و اهداف غیرالهی، اعمال را به صورت حرکاتی سطحی و تهی و بدون ارزش در میآورد. اهمیت عمل بیش از آنکه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد. این است که عمل با نیت خالص، هر چند کوچک، مثمر ثمر میباشد. (همان)
امام صادق7در ذیل آیه(... لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً...)(هود/7) «تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید...»، فرمودند: «لیس یعنی أکثر عملاً ولکن اصوبکم عملاً و إنما الاصابة خشیة الله و النیة االصادقة و الحسنة ثم قال: الإبقاء علی العمل حتی یخلص اشد من العمل» (کلینی،2/16) «مراد خداوند این نیست که عمل بیشتر باشد، بلکه مراد آن است که عمل درستتر باشد و درستی عمل به ترس از خدا و نیت راستین و اخلاص است. سپس فرمودند: پایداری بر عمل تا خالص بماند، از خود عمل سختتر است.»
پیامبر اسلام9 نیز فرمودند: «ما أخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحاً إلا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» (صدوق، عیون أخبار الرضا7،1/74) «هر که چهل روز عمل خویش را برای خدا خالص گرداند، چشمههای حکمت از دل بر زبانش جاری شود.»
قرآن نیز در آیات متعددی، اخلاص عمل را از انسانها خواسته است و الگوی اخلاص عمل را اهل بیت:معرفی کرده است. دربارة امیرالمؤمنین7فرموده است:(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورا)(انسان/9-8)
«و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری.»
مؤمنان مخلِص، با نردبان اخلاص بر بام عبودیت گام مینهند. آنان تمام اعمال و افکار و گفتار و کردار خویش را تنها و تنها برای خدا خالص میگردانند و هیچ چیزی را شریک خداوند قرار نمیدهند. هنگامی که اخلاص در درون جان آنان ریشه دوانید، دیگر یک لحظه از کار و تلاش باز نمیایستند و پیوسته با اخلاص عمل خویش، بهرهوری خویش را افزایش میدهند. هنگامی که اخلاص به عمل درآمیزد، عمل صالح متولد میگردد. به دیگر سخن، قوة محرکة بهرهوری در عمل، صالح بودنِ آن است و در رأس آن، اخلاص قرار دارد.
اخلاص
بهرهوری
عمل صالح
عمل
ایمان
با توجه به این نکته، روشن میشود که اصل امر به معروف و نهی از منکر، دستورالعمل اجرایی سفارش به حق و حقگرایی است. مؤمنان بهرهور در طول زندگی خویش هم خود حقمحورند و بر صراط حق گام مینهند و هم دیگران را به صراط حق فرا میخوانند و هم بستر جامعه را برای نیل به حق و حقیقت آماده میسازند. بر پایة عمل به این اصل حیات بخش، امنیت، آرامش و ثبات روحی، فکری و سلامت مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را برای افراد جامعه به ارمغان میآورند و زمینه را برای ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراهم میسازند.
آخرین ویژگی مؤمنان بهرهور، صبر و سفارش یکدیگر به صبر است. بدیهی است که اندیشة ایمان محوری در جامعه باید در وجود هر فرد به صورت خصیصة «صبر» متجلی گردد. از حدود هفتاد آیهای که در قرآن مجید در مورد صبر آمده است و روایاتی که در این زمینه است، به خوبی روشن میگردد که صبر چیزی جز پایداری بر اصول مکتب و مقاومت و مبارزه در راه تکامل و رشد نیست. (پورسیف،/117)
مؤمنان بهرهور، کسانیاند که بر عقیده و آرمان خویش پای میفشارند و در برابر مشکلات و سختیها خم به ابرو نمیآورند. بهرهورانی که پایداری، استقامت و صبر در جان و روان آنان ریشه دوانیده باشد و به سلاح صبر مجهز باشند، میتوانند در برابر مصیبتهای جانسوز، درد و رنجها، اضطرابها و غمهای طاقت فرسای عصر حاضر مقاومت کنند و با صبری زیبا که با شکرگزاری آراسته باشد، به حل مشکلات و مسائل بپردازند و در این میان، بهرهوری خویش را افزایش دهند. به دیگر سخن، انسانی از بهرهوری بالا برخوردار است که فضای لازم برای رشد و توسعة بهرهوری را برای خود و جامعه فراهم سازد. سفارش به حق و صبر دو رکن اصلی فضای رشد و توسعة بهرهوریاند و بیشک، ثمره و میوة سفارش به حق و صبر، پیروزی و ظفر است و مؤمنان بهرهور، پیروزمندان همیشة تاریخند.
از سوی دیگر، هنگامی که کردار آنان، صبر و شکیبایی را به ارمغان آورد و پیوسته یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنند، با کردار و گفتار خود، موجب گسترش بهرهوری در جامعه میشوند و این عین بهرهوری است؛ زیرا صبر سبب میگردد انسان در انجام هر عملی تا حصول به نتیجه و هدف، از هیچ تلاشی فروگذار ننماید، زیرا دستیابی به هر هدفی در اثر تداوم عمل میسور است. اینجاست که نقش کلیدی صبر در انجام و تداوم کردار و گفتار و رفتار در راستای دستیابی سریعتر به هدف و به دنبال آن افزایش اثربخشی و افزایش بهرهوری آشکار میگردد. چه بسا اهدافی که فتح آنان بدون صبر و استقامت، آب در هاون کوفتن است و هر چه هدف دست نایافتنیتر باشد، صبر بیشتری میطلبد. آنچه به انسان در این دوران استواری میبخشد، عنصر معجزه آسای صبر است، به همین دلیل، صبر یکی از مهمترین ویژگیهای مؤمنان بهرهور است که باعث تمایز آنان از دیگران میشود.
نگاهی به زندگی و شخصیت امام راحل; الگویی عملی از بهرهوری را در ذهن و فکر ما زنده میسازد. باور دینی، ایمان معرفت محور و یقین بالای امام; بود که باعث شد یک ملت را به حرکت درآورد و ارادة آنان را در یک جهت متمرکز سازد و یک نظام 2500 ساله متکی بر استکبار جهانی را با کمترین خسارت نابود کند. به راستی در کجای دنیا میتوان چنین راندمان و بهرهوری را معرفی نمود؟ (بنیانیان،/175)
منشور بهرهوری قرآن کریم در سورة «عصر» گزارش شده است. پیامها و آموزههای این سوره دربارة بهرهوری عبارتند از:
1. استفادة بهینه از زمان و عمر به عنوان تنها سرمایة زندگی و برنامهریزی برای ارتقای بهرهوری زمان و عمر.
2. ایمان، به عنوان قوة محرکه و معدن انگیزهسازیِ انسان، نقش کلیدی در افزایش بهرهوری دارد. ایمان بر اساس عبادتهای معرفتآمیز در همة آنات و لحظات قابلیت افزایش دارد و هنگامی که با یقین که میوة جاویدان معرفت است در هم آمیزد، تأثیرش صد چندان میشود. بنابراین بهرهوری در همة افکار، کردار و گفتار انسان ساری و جاری است و با افزایش ایمان، معرفت، عبادت و یقین، افزایش صعودی مییابد و این افزایش حد و مرز ندارد.
3. نتیجة بهرهوری ایمان، در عمل صالح و مخلصانه رخ مینماید که هم در ارتقای بهرهوری فردی مؤثر است و هم در افزایش بهرهوری اجتماعی.
4. سفارش به حق و صبر، دو لازمة بهرهوری فردی و اجتماعیاند. مؤمنان بهرهور هم خود بر صراط حق گام میزنند و هم دیگران را به حق و حقگرایی سفارش میکنند و اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه اشاعه میدهند و صبر را در وجودشان پروراندهاند و در مقابل سختیها و مشکلات، چونان کوه استوارند و هیچ هراسی به دل راه نمیدهند.
مهمترین ویژگیهایِ بهرهوران از دیدگاه قرآن کریم در سورة «عصر» آمده است:(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)(عصر/4-1)
«به نام خداوند گسترده رحمت و مهربان. سوگند به روزگار که انسان در زیانکاری است، مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده و یکدیگر را به حق سفارش نموده و یکدیگر را به شکیبایی توصیه کردهاند.»
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
1. قرآن مجید
2. آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: مصطفی درایتی، مکتب الأعلام الإسلامی، بیتا.
3. ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیهم، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسة النشر الإسلامی لجماعة المدرسین، 1404ق.
4. احسائی، ابن ابی جمهور؛ عوالئ اللئالی العزیزیة فی الأحادیث النبویّة، تحقیق: سید شهاب الدین مرعشی نجفی و مجتبی عراقی، قم، مطبعة سید الشهداء، 1403ق.
5. افراره، عباس؛ فرهنگ کار و نقش آن در بهرهوری، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
6. اقدسی، محمد؛ بیماری نرم افزاری و فنون انسان افزاری ارتقای بهرهوری، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
7. بنیانیان، حسن؛ اصلاح ساختارها، پیشنیاز ارتقای بهرهوری نیروی انسانی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
8. پورسیف، عباس؛ بهرهوری سازمانی بر محور ایمان، در کتاب بهرهوری و مصداقها، سید حسین پیمان، تهران، نشر زمینه، 1374ش.
9. جوادی آملی، عبدالله؛ ادب فنای مقربان (شرح زیارت جامعه کبیره)، قم، اسراء، 1383ش.
10. دری نجف آبادی، قربانعلی؛ اسلام، انسان، بهرهوری، تهران، سازمان بهرهوری ملی ایران، 1373ش.
11. شهیدی، سید جعفر؛ ترجمه نهج البلاغه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368ش.
12. صدوق، محمد بن علی؛ معانی الأخبار، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361ش.
13. ــــــــــــــــــ ؛ الخصال، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1403ق.
14. ــــــــــــــــــ ؛ عیون أخبار الرّضا7، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1404ق.
15. طاهری، شهنام؛ بهرهوری و تجزیه و تحلیل آن در سازمانها، هستان، تهران، 1378ش.
16. عبده، محمد؛ شرح نهج البلاغه، بیروت، دار المعرفة، بی تا.
17. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، دار الکتب الإسلامیّه، 1388ق.
18. هالس، فایانا؛ بهبود بهرهوری، ترجمه: هوردخت دانش و سهراب خلیلی شورینی، تهران، فیروزه، 1376ش.
فصلنامه پژوهش های قرآنی - شماره 62
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
کلید واژهها:
طرح مسئله
از سوی دیگر، بهرهوری در دانشهای گوناگون راه یافته و متناسب با اهداف و روشهای هر دانشی، تعریف خاصی به خود گرفته و مکاتب و مدلهای مختلفی را پدید آورده است. دانشمندان، نخست از چشمانداز اقتصاد -منابع زیرزمینی، انرژی، ماشینآلات، زمین و ساختمان- به بهرهوری نگریستند، سپس با عینک مدیریت -کیفیت، تخصص، روابط مدیر و کارکنان، تولید، آموزش و برنامهریزی- آن را تعریف کردند، چند مدتی نیز قوانین و مقررات دولتی، تکنولوژی، ارتباطات، بازار، محیط و در برترین حالت، منابع انسانی با رویکرد اقتصادی را کانون مدلها و تعریفهای بهرهوری خویش قرار دادند که همچنان این راه ادامه دارد.
بر خلافِ تعاریف بالا که یکسر در فضای مادی بالیدن گرفتهاند، ادیان ابراهیمی و به ویژه دین حیاتبخش اسلام، انسانِ الهی را محور و روح ِبهرهوری تعریف کردهاند.
تعریف بهرهوری از دیدگاه اسلام چیست؟ شاخصهای بهرهوری چیست؟ زمان در بهرهوری چه تأثیری دارد؟ بینش و رفتار چه سهمی از بهرهوری را به خود اختصاص میدهند؟ انجام چه اعمالی باعث افزایش بهرهوری میشود؟ در چه راهی باید گام نهاد و از چه برنامه و دستوراتی باید تبعیت کرد تا به قلههای رفیع بهرهوری دست یازید؟ آیا در اسلام تنها سخن از بهرهوری فردی است یا از بهرهوری اجتماعی هم سخن به میان آمده است؟
تعریف بهرهوری
«بهرهوری» به لحاظ واژه شناسی، برگردان واژه انگلیسی "productivity" به معنای قدرت و قابلیت تولید است. لغت «بهرهوری» از نظر ادبی از واژه «بهرهور» مشتق شده و به معنای بهرهبر، سودبرنده و کامیاب است. در قرآن کریم معادل دقیقی برای این واژه ذکر نشده است، اما با تسامح میتوان گفت که واژههایی مانند «رشد» و «صلح» و اشتقاقات گوناگون «حسن» به ویژه «حُسْناً» به صورت وصفی تا حدودی بخشی از معانی این واژه را به ذهن متبادر میسازد.
برای تعریف بهرهوری به لحاظ اصطلاحشناسی، ابتدا باید با دو مفهوم «کارآیی» و «اثربخشی» آشنا شویم.
میزان درست انجام دادن یک کار را «کارآیی» مینامند. به دیگر سخن، نسبت ستاده (out put) به داده (in put) را کارآیی میگویند که برابر با مصرف بهینه منابع میباشد. با این توضیح که هر چه سرعت دستیابی به هدف بیشتر بوده و میزان مصرف منابع برای دستیابی به آن کمتر باشد، کارآیی بیشتری حاصل میشود. به عنوان مثال اگر رسیدن از مبدأ تهران به مقصد کرج را یک کار در نظر بگیریم، هر چه در زمان کوتاهتر و با مصرف بنزین کمتری به کرج برسیم، کارآیی بیشتری داشتهایم.
میزان دستیابی به هدف صحیح را «اثربخشی» نامند. به عبارت دیگر، اثر بخشی، انجام کار درست است. با مثال قبلی به تعریف اثربخشی میپردازیم. باز هم فرض کنید که از تهران به مقصد کرج حرکت کردهایم. اگر پس از گذشت مدت زمانی به کرج برسیم، فعالیت ما اثربخش بوده است و اگر مثلاً به قم برسیم، یقیناً کار ما اثربخش نبوده است.
با ادغام دو مفهوم بالا، چهار حالت به دست میآید: 1. کارآیی مثبت، اثربخشی مثبت. 2. کارآیی مثبت، اثربخشی منفی. 3. کارآیی منفی، اثربخشی مثبت. 4. کارآیی منفی، اثربخشی منفی.
از میان چهار حالت بالا، بدترین حالت ممکن، حالت دوم است؛ یعنی وجود کارآیی و عدم وجود اثربخشی. در این حالت با سریعترین سرعت منابع را مصرف میکنیم، ولی نه در راستای دستیابی به هدف. به عبارت دیگر، با سرعت زیاد از هدف(ها) دور میشویم. و بهترین حالت، حالت اول است که هم منابع درست مصرف شده (کارآیی مثبت) و هم اهداف تحقق یافته است (اثربخشی مثبت). به این حالت، بهرهوری میگویند.
بنابراین بهرهوری، درست انجام دادنِ کارِ درست است. تلفیقی از کارآیی (نسبت ستاده به داده) و اثربخشی (مقایسه نتیجه با اهداف).
روشن است که تعریف بالا، یک تعریف عام است و متناسب با چیستیِ هدف(ها) تغییر میکند. بنابراین هر چند این تعریف رنگ و بوی اقتصادی دارد و با نظام سرمایهداری سازگارتر است، اما با تغیر هدف(ها) از اقتصاد و رفاه به تکامل مادی و معنوی انسان در دیدگاه اسلام، بهرهوری و تعریف آن نیز تغییر خواهد کرد.
دیدگاههای بهرهوری
نظامهای بهرهوری
گروه اول را نظامهای سخت افزار محور، گروه دوم را نظامهای انسان افزار محور و گروه سوم را نظامهای نرم افزار محور میگویند. برای ارتقای بهرهوری، از نظامهای جامع (Total ) سخن به میان میآید. نظامهای جامع، ابعاد سخت افزاری، نرم افزاری و انسان افزاری سازمان را با هم مورد توجه قرار میدهند، اما توجه خاص به یکی از ابعاد سه گانه تقدم پیدا میکند. (اقدسی،/43)
از فحوای آیات و روایات روشن میگردد که اسلام، دینی جامعنگر است و به همة ابعادِ سخت افزاری، نرم افزاری و انسانافزاری توجه دارد. اما نقش انسان را در میان سه بعد مذکور بیبدیل میداند. بنابراین نظام بهرهوری از دیدگاه اسلام، نظام جامع با تأکید بر نقش محوری و بیبدیل ِانسان است.
سطوح بهرهوری
سطح فردی:(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُوراً)(انسان/9-8) «و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری» و سطوح اجتماعی (سازمانی، ملی و بین المللی):(لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا ...) (هود/7) «تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکار ترید».
درآمدی بر بهرهوری در غرب و اسلام
در سدههای گذشته، تحت تأثیر دیدگاه سرمایه داری، بهرهوری در بستر اقتصاد بالیدن گرفت و مطالعات دانشمندان در حوزة بهرهوری، در راستای تأمین اهداف اقتصادی نظام سرمایهداری سمت و سو یافت و افزایش تولید و سرمایه و استفادة بهینه از منابع در کانون توجه اقتصاددانان قرار گرفت.
اگر چه در جریان تحولات سدة معاصر، نیروی انسانی که تا چندی پیش همپای دیگر منابع پنداشته میشد، در ارتقای بهرهوری نقش محوری یافت و تعاریف بهرهوری، سمت و سوی انسانی و فرهنگی به خود گرفت، به طوری که آژانس بهرهوری اروپا، بهرهوری را به صورت زیر تعریف کرد: «بهرهوری در درجة اول دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد. مبتنی بر این عقیده است که انسان میتواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد.» (دری نجف آبادی،/ پیشگفتار)؛ اما همچنان اهداف اقتصادی و رفاه طلبی بر آن سایه افکنده و انسان را به سطح یک موجود سراسر مادی، رفاه طلب، خوشگذران و مکانیکی فرو کاسته است که اسیر امیال و نیازهای حیوانی دنیای خویش است.
اما از دیدگاه اسلام، هدف غایی خلقت، شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی انسان در جهت قرب الهی است. با این تفسیر از انسان، بهرهوری رنگ و بویی دیگر مییابد که تحت تأثیر اهداف اسلامی، تعالی انسان را در پی خواهد داشت.
از سویی دیگر، میان اهداف جامعه و تعریف بهرهوری رابطة تنگاتنگی برقرار است. نظریهپردازان غربی با هدف تأمین حداکثری نیازمندیهای مادی افراد جامعه، بهرهوری را در چارچوب خواستههای مادی انسان تعریف کردهاند. از این رو سایة سنگین اقتصاد و سرمایهداری نه تنها بهرهوری، که سایر خردهسامانههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و به نفع تحقق اهداف نظام اقتصادی، به جرح و تعدیل آنان پرداخته است. به دیگر سخن، نبض جامعه در غرب بر محور اقتصاد استوار است و همه چیز از دریچة سرمایهداری تعریف میشود، حتی بهرهوری.
بر خلاف نظام غرب، اسلام، با ارائة نگرشی ارزشمدارانه و مبتنی بر بینش الهی، طرحی نو از آفرینش هستی و در رأس آن انسان ارائه کرد و نظام فرهنگی- اجتماعیِ توحیدی را بنیان نهاد. خردهسامانههای درون این نظام بر محور خداوند و با هدف قرب به او تعریف میشوند. بنابراین، نه تنها اقتصاد دیگر نمیتواند بر همة سامانهها سایه بگستراند، بلکه خود در زیر چتر توحید، چارچوببندی و تعریف میشود. از این رو اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماع و ... بر محوریت «الله» سامان مییابند و برای تحقق هدف کلان جامعة اسلامی، تربیت انسان را سرلوحة سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خویش قرار میدهند.
روشن است که انسانی که در درون این نظام رشد کند، با انسانی که در نظام غرب پرورش یافته، متفاوت خواهند بود. تلاشهای این به تعالی خود و جامعه در راستای دستیابی به هدف آفرینش، یعنی سرسپردگی محض در برابر خداوند میانجامد و کوششهای او با ظاهری فریبنده و باطنی پوچ، نه تنها موجب رشد وی نمیگردد که به انحراف و تباهی سرمایههای مادی و معنوی جامعه نیز منجر میشود. ایثار، کمک به تهیدستان، امنیت، تعهد، اخلاق، عدالت، ایمانورزی، نصیحت، خدمت، شکرگزاری، دانشاندوزی، استقامتورزی، احسان، امید و ... نتیجة این است و ستم، پایمال کردن حقوق دیگران، فساد، زراندوزی، قدرتطلبی، شهرت، خودخواهی، لذتجویی، خودپرستی، رفاهمداری، ناسپاسی، سرکشی، غفلت، تجملگرایی و ... پیامد آن.
بر اساس شیوههایی که در ایجاد انگیزة کار در نظام مادی مطرح است، سعی میگردد با برجسته کردن منافع مادی و تقویت حس مقامخواهی و وعدة ارضای خواستههای جاه طلبانة افراد، تلاش و انگیزه آنان افزایش یابد. به بیانی دیگر، افراد را به درون خویش میبرند تا تلاش بیشتری انجام دهند. اما در تفکر اسلامی سعی بر آن است تا با بهرهگیری از اعتقاد به قیامت، کاهش زیادهخواهی مادی انسانها و مسئولیتپذیری، انسان را از درون خود خارج ساخته و خدمت به دیگر انسانها را عامل تحریک و تشویق برای کار بیشتر قرار دهند. تنها در صورت تحقق این تفکر است که هم زمان با توسعه مادی، رشد فضایل اخلاقی را نیز خواهیم داشت و این، مفهوم بهرهوری در تفکر اسلامی است.
در اسلام، تقویت و زمینهسازی رشد آثار قوانین، برنامهریزی و آموزش به وسیله باورهای دینی صورت میپذیرد و این عین بهرهوری است. مثلاً وقتی به جامعة اسلامی گفته شود فعل خلاف قانون حرام است، در حقیقت باور دینی در خدمت رشد بهرهوری قرار میگیرد. (بنیانیان،/174)
با توجه به مطالب بالا، روشن گردید بهرهوری در غرب در راستای اهداف لیبرالیسم و سرمایهداری تعریف شده است که با اهداف الهی ناسازگار است؛ بنابراین افزایش بیشتر بهرهوری در غرب، دور شدن بیشتر انسان از خداوند را در پی دارد که عین خسران و تباهی است، اما در نظام اسلامی، هدف، نزدیک شدن به خداوند است و افزایش بهرهوری، درست در جهت تعالی انسان و نیل به قرب الهی و جوار رحمت حضرت حق قرار دارد.
اسلام / بهرهوری / غرب
(حق)+ -(باطل)
تعالی معنوی و مادی حداکثری / رفاه مادی حداکثری
انسان، محور بهرهوری
بدیهی است که رشد انسان و بهرهوری او در گرو یکپارچگی شخصیت و جریان زندگی او خواهد بود و این نیز مرهون حاکمیت اصول وحدت بخش بر تمام بنیادهای اجتماعی است. اصولی که هماهنگ با نظام هستی و فطرت انسانهاست، و این امر تنها در سایه اندیشه خدامحوری قابل شکلگیری است. (افراره،/29)
بر پایة مطالب گذشته، روشن میگردد که هدف اصلی این نوشتار، از نظر دیدگاه عام، دیدگاه فرهنگی بهرهوری است و از نظر نظام، نظام جامع بهرهوری با تأکید بر نقش محوری انسان و از نظر سطوح، سطح فردی و اجتماعی بهرهوری است که به بررسی بهرهوری از دیدگاه قرآن کریم با تأکید بر سورة عصر محدود میشود.
بهرهوری در آینة ثقلین (قرآن و عترت)
در اسلام، بر اساس آیات زندگیآفرین قرآن کریم و روایات حیاتبخشِ ائمة معصومین:، دیدگاه نخست ترویج و تأیید شده است.
تلاش و کوشش:(وَ أَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى)(نجم/39)
«و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده است چیزی نیست.»
آباد کردن زمین:(وَ إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ)(هود/٦١)
«و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را [فرستادیم]. گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید. برای شما معبودی جز او نیست. او شما را از زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد. پس، از او آمرزش بخواهید، سپس به درگاهش توبه کنید. به راستی پروردگار من نزدیک و اجابت کننده [دعا] است.»
کسب دارایی متعهدانه:(انْفِرُوا خِفَافًا وَ ثِقَالا وَ جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)(توبه/٤١)
«[همگی] سبکبار و گرانبار کوچ کنید و با نیروی مالی و بدنی خود در راه خدا به جهاد پردازید. این برای شما بهتر است اگر بدانید.»
رفاه: «قال الامام الرضا7: إن الذی یطلُبُ من فضلٍ یکُفُّ به عِیالَه، أعظم أجراً من المجاهدِ فی سبیلِ الله» (ابن شعبه حرانی،/328) «آن کس که در پی به دست آوردن مالی بیش است تا با آن کفاف زندگی خانوادة خود را فراهم آورد، اجر او از کسی که در راه خدا جهاد میکند بالاتر است.»
در همین زمینه، برخی در توضیح آیة(وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَة وَ فِی الآخِرَة حَسَنَة وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ)(بقره/210) «و از جمله آنان کسی است که میگوید: پروردگارا، در دنیا به ما بهره نیکو و در آخرت نیز بهره نیکو عطا کن؛ و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار.» نوشتهاند: حسنة دنیا یعنی رفاه، زندگی، عافیت، سلامت، معیشت خوب و زندگی با یک بینش مبتنی بر واقعیت، رشد، آسایش و امنیت و حسنة آخرت یعنی رضوان الهی، عاقبت نیک، سعادتمندی. و این جز در سایة بینش صحیح و تلاش سالم و در نتیجه بهرهوری بالا امکان پذیر نیست. (دری نجف آبادی،/5)
اگر از چشمانداز بهرهوری به آیات قرآن کریم و روایات ائمة معصومین: بنگریم، با انبوهی از معارف و مفاهیم اسلامی روبهرو میشویم که هر یک زوایای آشکار و پنهان بهرهوری را به تصویر کشیدهاند؛ هر چند در نگاه نخست، ارتباط میان این مفاهیم و بهرهوری دور از ذهن به نظر برسد. اسلام به ارزشمحوری، مثبتاندیشی، نظم و انضباط، شکرگزاری، انجام صحیح و کامل کارها، مدیریت و حس تدبیر، برنامهریزی و آینده نگری، سرعت و دقت، صرفه جویی، چاره اندیشی، تلاش و کوشش، استفادة صحیح از عمر، برخورد درست با طبیعت و بهرهمندی از نعمتهای خدادادی تشویق میکند و از تنبلی و تن پروری، اسراف و تبذیر، تنگ نظری و کوته بینی، سوء تدبیر، جهل، تحجر، منفینگری، هدر دادن عمر و سرمایه و عدم برنامهریزی بر حذر میدارد و در این راه، انسانها را به سوی الگوگیری از پیامبر9و ائمه هدی:سوق میدهد.
به عنوان نمونه، در روایتی پیامبر اکرم9مسلمانان را از سوء تدبیر در امور که رویة دیگر بهرهوری است، برحذر میدارد و میفرماید: «ما أخاف علی امتی الفقرَ ولکن أخاف علیهم سوء التدبیر» (احسائی، 4/39) «من از فقر بر امتم بیم ندارم، لیکن از آنچه که بیمناکم سوء تدبیر است.» یا در روایتی دیگر امام صادق7میفرماید: «ثلاث یحجزن المرء عن طلب المعالی، قصر الهمة و قلة الحیلة و ضعف الرأی» (ابن شعبه حرانی،/318) «سه چیز انسان را از دستیابی به امور والا باز میدارد: کوتاهی همت، کمچارگی (بهرهوری پایین) و سستی اندیشه.» امام صادق7در این سخن، دست یافتن به بزرگیها را منوط به بهرهوری بالای فرد دانسته است. انسانهایی که همت بلند را با تدبیر و تصمیمگیریهای دقیق به هم میآمیزند، در حقیقت زمینه را برای ارتقای بهرهوری خویش فراهم ساختهاند.
امام صادق7سخنی بسیار نیک در موضوع بهرهوری دارند که عمق نگاه اسلام را نسبت به وظیفة انسان در هر عصر و نسلی نشان می دهد؛ «من استوی یوماه فهو مغبون» (صدوق، معانی الاخبار/342) «هرکس دو روزش یکسان باشد، مغبون است.» هرجا که اسلام از تکامل و پیشرفت سخن گفته است، چشم اندازی از بهرهوری در پیش دیدگان مسلمانان گشوده است که در پرتو آن، لحظهای از تلاش و کوشش دست برندارند و هر روز بهتر از روز گذشته به فعالیت خویش جهت دهند.
از سوی دیگر، قرآن کریم پیوسته بر نعمتهای خدادادی تأکید میکند و انسانها را به استفادة مطلوب از نعمتهای مادی و معنوی خداوند دعوت میکند. نیز خاطر نشان میسازد که از همة نعمتها سؤال خواهد شد؛(ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ)(تکاثر/8) «سپس در آن روز حتماً از نعمتها سؤال خواهید شد.» مفسران در ذیل این آیه از نعمتهایی چون سلامتی، جوانی، ولایت و... نام بردهاند که در روز رستاخیز از تک تک آنها سؤال میشود. در همین زمینه از امام صادق7 روایت شده است: «و أعلم أنک ستسأل غدا إذا وقفت بین یدی الله عزوجل عن أربع: شبابک فی ما أبلیته و عمرک فی ما أفنیته و مالک مما إکتسبته و فی ما أنفقته... فخذ حذرک و جد فی أمرک» (کلینی،2/135) «بدان که فردا، هنگامی که در پیشگاه خداوند بزرگمرتبه قرار بگیری، از چهار چیز پرسیده خواهی شد: جوانیات که آن را در چه چیز سپری کردی، و عمرت که آن را در چه چیز گذراندی و داراییات که چگونه به دست آوردی و در چه چیز مصرف نمودی ... پس مراقب باش و در کارت بکوش.» بر این اساس، این آیه بر بهرهوری دلالت دارد. بدین توضیح که مفهوم آیه این است که استفاه از نعمتهای الهی را در سرلوحة کارتان قرار دهید و از هر نعمتی، آن چنان استفاده کنید که در شمار شاکران درآیید و نه در طومار کافران، که در آن روز، پشیمانی سودی نبخشد.
روایات متعددی بر این مطلب اشاره کردهاند که پرداختن به امور بیفایده و حتی کم فایده، شایستة مؤمن نیست. امام علی7میفرمایند: «واقْصُرْ رأیک علی ما یَعْنیک» (شهیدی،/354) «تنها در چیزی بیندیش که تو را باید و به کارت آید.» و «إنَّ رَأیک لا یَتَّسع لکل شیءٍ ففرّغْه للمُهمِّ» (آمدی،/57، حدیث555) «رأی و فکر تو گنجایش همه چیز را ندارد، پس او را برای پرداختن به امور مهم آزاد گذار.» «فاطلب ما یعنیک و اترک ما لا یعنیک فان فی ترک ما لا یعنیک درک ما یعنیک» (ابن شعبه حرانی،/218) «آنچه به کارت آید بجوی و آنچه به کارت نیاید رها کن، زیرا دریافت آنچه به کارت میآید در گرو وانهادن آنچه به کارت نیاید، میباشد.» روشن است که امور بیهوده و حتی کم فایده، از بهرهوری تهی هستند؛ به همین دلیل است که قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان را دوری از لغو و امور بیهوده برشمرده است؛(وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ)(مؤمنون/3) «و آنان که از بیهوده رویگردانند.»
در روایات دیگری از «تسویف»، یعنی کار امروز را به فردا انداختن، شدیداً نهی شده است. زیرا این فکر و این عمل کاملاً با بهرهوری مؤمن ناسازگار است. امام علی7میفرمایند: «ایاکم و التسویف فی العمل بادروا به اذا امکنکم» (همان،/122) «بر حذر باشید از عقب انداختن کارها، هنگامی که امکان کاری برایتان به وجود آمد، اقدام کنید»
نتیجه آنکه در فرهنگ غنی اسلام چه در عبادات و چه در معاملات، سیاست و اخلاق، دقیقاً اصول بهرهوری در لابهلای قوانین و احکام، حتی در تنظیم وقت برای عبادات و اعمال گنجانده شده است.
از همین رو در اسلام، هر چند کارآیی و اثربخشی مهم است، ولی از آن مهمتر، تلفیق این دو، یعنی بهرهوری است.
در اینجا لازم است نخست حالات چهارگانة پیشگفته را از دیدگاه قرآن کریم بررسی کنیم و سپس بر اساس آن بحث را بر سورة عصر متمرکز سازیم.
بدیهی است که سرمایه و دادة هر انسانی، عمر گرانبهای اوست که انسان از این عمر گرانبها به چهار صورت میتواند بهرهبرداری کند:
1. انسان عمرش را درست مصرف کند (کارآیی مثبت) و هر لحظه، یک گام به خداوند نزدیکتر شود (اثربخشی)، مانند کسی که به یتیم، اسیر و مسکین فقط و فقط به خاطر خداوند طعام دهد؛
(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا* إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورًا)(انسان/9-8)
«و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری.»
2. انسان عمرش را درست مصرف کند (کارآیی مثبت)، اما در عین حال به خداوند نیز نزدیک نشود (اثربخشی منفی). چنین شخصی به زبان قرآن «خاسر» است؛ یعنی نه تنها سود به دست نیاورده، بلکه سرمایه را نیز از دست داده است؛ (قُلْ هَلْ أنُنَبِّئُکُمْ بِالأخْسَرِینَ أَعْمَالا*الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا*أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا)(کهف/105- 103)
«بگو: آیا شما را از زیانکارترین [مردم] خبر دهیم؟ همانان که تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته است، در حالی که میپندارند که خوب عمل میکنند. اینان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردهاند، در نتیجه اعمالشان تباه شده است؛ از این روی روز قیامت برای آنان ارزشی نخواهم نهاد.»
یا مانند کسی که صدقهای به نیازمندی بدهد، اما با منت و برای ریا، نه برای خدا؛(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الأذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ)(بقره/264)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدقات خود را با منتگذاشتن و آزار رساندن تباه نکنید، مانند کسی که مال خود را برای نمایاندن به مردم انفاق میکند و به خدا و روز واپسین ایمان ندارد، که داستان او مانند این است که بر روی سنگی صاف اندک خاکی باشد [که در آن کشت کردهاند]، پس رگباری به آن برسد [و خاک را بشوید] و آن را به صورت سنگی سخت بر جای گذارد. [ریاکاران] از آنچه به دست آوردهاند، بر چیزی قادر نیستند. و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.»
3. انسان عمرش را درست مصرف نکند و معصیت کند (کارآیی منفی)، اما نهایتاً با توبه به خداوند باز گردد (اثر بخشی مثبت). مانند کسی که از سر جهالت و غفلت گناهی کرده باشد و با توبه آن را از بین ببرد؛
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیماً)(نساء/17)
«جز این نیست که پذیرش توبه از سوی خدا برای کسانی است که از روی نادانی کار بد را انجام میدهند، سپس به زودی توبه میکنند، اینانند که خدا توبهشان را میپذیرد و خدا دانا و حکیم است.»
4. انسان عمرش را در معصیت بگذراند (کارآیی منفی) و از معشوق حقیقی خویش نیز باز بماند، سرمایة عمر را از کف بنهد و هیچ فرا چنگ نیاورد (اثربخشی منفی). قرآن چنین شخصی را «ظالم» معرفی میکند؛
(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِی خَرَابِهَا أُولَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الآخِرَة عَذَابٌ عَظِیمٌ)(بقره/114)
«و کیست ستمکارتر از آن کس که از ذکر نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و در ویرانی آنها بکوشد؟ اینان برایشان روا نیست که جز با حالت ترس به آنها در آیند. برای آنان در دنیا خواری و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.»
و یا مانند کسی که از اموالی که خداوند به او عطا کرده است تا در جهت نزدیکیِ خود و دیگران به خداوند به کار گیرد، در بازداشتن مردم از راه خداوند مصرف کند؛
(إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَة ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ) (انفال/٣٦)
«بیتردید کسانی که کفر ورزیدهاند، اموالشان را هزینه میکنند تا [مردم را] از راه خدا باز دارند. آنان، آنها را هزینه خواهند کرد، سپس مایه حسرتشان میشود و سرانجام مغلوب میگردند. و کسانی که کفر ورزیدهاند، به سوی جهنم محشور میشوند.»
قسم دوم، سوم و چهارم از حوزة بحث این نوشتار خارج است. در اینجا سخن بر سر دستة اول است؛ بهرهوران سخت کوش و عاشقان، که لحظهای از یاد دوست غافل نیستند و پیوسته در تلاش و کوششند و لحظه لحظه، گام به گام به بارگاه کبریایی عزت و جلال و جمال الهی نزدیک میشوند. ویژگیهای این انسانهای بهرهور در سراسر قرآن کریم به تصویر کشیده شده است. در اینجا تنها به بررسی چهار ویژگی مهم آنان که در سورة کوتاهی با نام سورة عصر گزارش شده میپردازیم. امید که به کار گیریم و با عمل، بهرهوری را به دیگران آموزش دهیم.
سورة عصر، ستیغ بهرهوری
1.سورة عصر در یک نگاه
این سوره از سه بخش اصلی تشکیل یافته است: زمان، انسان و ارکان بهرهوری انسان (ایمان، عمل صالح، سفارش به حق و سفارش به صبر). نام این سوره از حساسترین واژة این سوره که در آیة نخست آن آمده، گرفته شده است. بر این اساس، درونمایة این سوره از نام آن آشکار است؛ عصر، قسم به عصر، عمر انسان، از دست دادن زمان، استفادة درست از زمان و فرصت اندک انسان. خداوند در این سوره بر عمر انسان که تنها سرمایة اوست تأکید میورزد و راه بهرهوری از آن را در راستای شکوفایی استعدادهای فردی و اجتماعیش به او نشان میدهد.
2. عمر، سرمایة انسان مؤمن
از سوی دیگر، ارزش وقت و زمان و عمر در فرهنگ اسلامی به نحو قابل توجهی مورد تأکید و عنایت قرار گرفته است. عمر و زمان بهترین و ارزشمندترین سرمایه انسانی است که در صورت از دست رفتن، دوباره به دست نخواهد آمد. در روایات اسلامی و آیات قرآن بر اهمیت و جایگاه زمان و فرصتها و همچنین استفاده بهینه و مطلوب از آن تأکید فراوان شده است. امام علی7بر خلاف فرهنگ عامه که عمر انسانها را با سال میسنجند، عمر انسان را با تعداد نفسهای او میسنجند و این، حساسیت عمر انسانی و سرمایه زندگی او را نشان میدهد؛ «إنّ عمرک عدد أنفاسک و علیها رقیب تحصیها» (آمدی،/158، حدیث3105) «عمر تو، شمارة نفسهای توست و این نفسها را نگهبانی شمارش میکند.»
در اسلام به دلیل اهمیت زمان و افزایش بهرهوری، هم به صورت عام و هم به صورت خاص، تمهیداتی پیشبینی شده است. از نگاه عام، همة اعمال انسان در هر زمانی -از زمان خوابیدن، خوردن، آشامیدن، تفریح، ورزش، رفت و آمد گرفته تا زمان برنامهریزی، کار، دید و بازدید، خدمت، عبادت، تفکر- اگر برای خدا باشد، از درجهای از بهرهوری برخوردار است و از چشمانداز خاص، بعضی از زمانها -ماه مبارک رمضان، شب قدر، اعیاد اسلامی، بین الطلوعین- نسبت به دیگر زمانها به دلایل گوناگونی از اهمیت بیشتری برخوردارند و برای هر عملی که در این زمانها انجام پذیرد، پاداشی چندین برابر در نظر گرفته شده است. مثلاً در مورد اعمال شب قدر که ارزش آن معادل هزار ماه و یا قرآن خواندن در ماه مبارک رمضان، که قرائت هر آیه از قرآن مطابق خواندن کل قرآن است.
نتیجه اینکه انسان راهی جز افزایش بهرهوری در اعمالش ندارد و آن نیز در گرو استفادة بهرهورانه از زمان و عمرش است. این نکته به شکلی حیرتآور در سورة عصر آمده است. افزون بر اینکه نام سوره، خود به زمان و اهمیت آن برای انسان اشاره میکند. زمان به واسطة نقش کلیدیش در حیات انسانی، در جایگاهی قرار گرفته که خداوند به عنوان قسم از آن یاد کرده است و بلافاصله پس از آن، از خسران همه انسانها و از دست دادن عمر و عدم بهرهوری از آن سخن به میان آمده و بعد، برخی استثنا شدهاند. دلیل این خسران را باید در نوع استفاده -کارآیی، اثربخشی، بهرهوری- از «زمان» و «عمر» جستوجو کرد. زیرا عمر، سرمایة اصلی انسان است و در صورت از دست دادن آن، در حقیقت سرمایة خویش را از دست داده است که جبرانپذیر نیز نیست.
بنابراین از دیدگاه قرآن کریم، یکی از ویژگیهای انسانها و جوامع بهرهور این است که از زمان و عمر خود کمال استفاده را مینمایند. برای استفادة صحیح از این سرمایه گرانبها، برنامهریزی میکنند. اصل نظم و انضباط در جان و روان آنان ریشه دوانیده است. برای هر لحظه و هر آنی، برنامهای دارند. هیچ لحظهای نیست که در آن لحظه، سهل انگاری، سستی، تنبلی، بیحوصلگی و ... بر آنان سایه بگستراند. مؤمنان بهرهور بر عمر خویش مدیریت دارند و برای هر عملی، وقتی در نظر میگیرند؛ ساعتی را برای مناجات با خداوند، ساعتی را برای کار و معاش و ساعتی را برای معاشرت با برادران و ساعتی نیز برای لذتهای حلال و تفریحات سالم. و همة اعمالشان را با عنصر اخلاص، به بالاترین حد بهرهوری میرسانند.1
3. ایمان، پایة بهرهوری
یکی از آیاتی که جایگاه کلیدی ایمان در بهرهوری را بسیار شفاف و زیبا به تصویر کشیده است، آیة 65 و 66 سورة انفال است:(یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ*الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ)
«ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ [با دشمن] تشویق کن [و بگو:] اگر از شما بیست تن شکیبا باشند، بر دویست تن غالب میشوند، و اگر از شما یکصد تن [شکیبا] باشند، بر هزار تن از کافران غالب میگردند، زیرا آنان مردمی هستند که نمیفهمند. اکنون خدا به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی هست. پس اگر از شما یکصد تن شکیبا باشند، بر دویست تن غالب میشوند، و اگر از شما هزار تن [شکیبا] باشند، به اذن خدا بر دو هزار تن غالب میگردند، و خدا با صابران است.»
بر اساس این آیه، جمعیت مؤمنین باید نسبت به جمعیت کفار به نسبت یک به ده، بهرهوری داشته باشند و واجب است که هر مؤمن توان مقابله با ده نفر را داشته باشد. این تکلیف فقط در اندیشة ایمان محوری مطرح و مقرر است و صرفاً در جامعهای که بنیان اهدافش مستحکم است، یعنی اهدافش به طور افقی به خوبی تجزیه شده و به صورت عمودی به نحو درستی در هم ترکیب و ادغام شده و در نهایت به «الله» ختم میشود و در عمل آشکار میگردد، ظهور و بروز مییابد.
روشن است که شرط اول برای بهبود بهرهوری و رفع تعارضات و افزایش تلاشها و محبتها و ایجاد محیط امید و نشاط در هر جامعهای، تنظیم اهداف خرد، میانی و کلی به سوی هدف کلان و محوری آن جامعه است که در آن، بین اهداف فرعی و واسطهای جامعه با اهداف اصلیاش، و بین اهداف فردی و گروهی، و بین اهداف نظام اجتماعی آن با اهداف سایر نظامهایش (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی و...) هماهنگی و همجهتی به وجود آید و همة اهداف ریز و درشت در درون سیستم بزرگ، فقط و فقط یک هدف را نشانهگیری کنند، و این تنها در اندیشة ایمان محوری است که به طور کامل تحقق میپذیرد، و بر این اساس هم جمعیت مؤمنین و هم جامعه اسلامی در یک مسیر رشد دائمی قرار میگیرند و هر لحظه افقهای تازهتری از موفقیت و پیروزی و بهرهوری برایشان آشکار میگردد. (پورسیف،/16 [با دخل وتصرف])
بنابراین رمز تحقق و پایة اساسی بهرهوری، ایمان است. همچنان که ایمان دارای مراتبی است، بهرهوری نیز به مراتبی تقسیم میشود و هر سطح ایمان با سطحی از بهرهوری ارتباط تنگاتنگی دارد. با این تفسیر از ایمان، بهرهوری وارد عرصهای پایانناپذیر میگردد و بر خلاف تعریف غربیان از بهرهوری که بوی محدودیت میدهد، در قرآن کریم گسترة بیحد و مرز بهرهوری، انسان را به تاخ و تاز بیش از پیش در این عرصه فرا میخواند و انگیزة او را آنچنان تحریک میکند تا به مقام فناء فی الله دست یابد و هیچگاه از تلاش و کوشش حتی برای یک لحظه دست برندارد. از نظر قرآن کریم، ایمان از زاویای دیگری نیز افقگشایی میکند و بهرهوری را در چشماندازهای بیحد و حصر دیگری نیز به تصویر میکشد.
افزایش ایمان، بسته به افزایش سه عامل دیگر است: یقین، معرفت و عبادت. به دیگر سخن، آنچه ایمان را درجاتی بخشیده است، ساز و کار مراتب این سه جزء بوده است و نحوة ارتباط آنان سبب گردیده ایمان تا بینهایت پرواز کند و در نتیجه، بهرهوری نیز در پیوستاری از هیچ تا بینهایت قرار گیرد.
در قرآن کریم دربارة عبادت، این آیه بسیار عبرت برانگیز، تنبهآفرین، حرکت ساز و جامع است:(وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإنْسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ)(ذاریات/56)
«و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا پرستش کنند.»
آیة بالا مفید حصر است؛ یعنی تنها و تنها جن و انس را برای عبادت آفریدهام. مفاد آیه این است که آفرینش انسان و جن فقط برای عبادت است و اگر آن دو کار غیر عبادی انجام دادند، در آن زمان از هدف دور شدهاند. بنابراین باید تمام کارهای انسان صبغة عبادی داشته باشد و مباح را هم در راستای خدمت اجتماعی و احسان و ایثار قرار دهد و هدف نهایی او قرب الهی باشد. در این حالت است که همة اعمال مؤمن عبادت محسوب میگردد. استراحت او، کار او، تفریح او، آشامیدن او، سکوت او و حتی خواب او عبادت به شمار میآید و این عین بهرهوری است.
مؤمنان به عبادتهای خود سمت و سوی قرب الهی میدهند. در این هنگام است که به اوج بهرهوری گام مینهند و با الگوگیری از انسان کامل، عمر خویش را در راه دوست به پایان میبرند. انسان کامل نیز به مقصد نهایی عبادت بار یافته است. خداوند به پیامبراکرم9میفرماید:(قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(انعام/162) «بگو: همانا نماز و [دیگر] عبادات من، و زندگی و مرگ من برای خدا پروردگار جهانیان است.»
از سوی دیگر، انگیزة عبادی مسبوق به اندیشة معرفتی است و عبادت بیمعرفت اوجی ندارد. خدای سبحان هدف آفرینش نظام کیهانی را معرفت بشر به علم و قدرت الهی اعلام کرد؛(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا) (طلاق/12)
«خداست آنکه هفت آسمان آفریده و از زمین نیز مانند آنها [خلق کرده است]. فرمان او در میان آنها فرود میآید، تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و علم او هر چیزی را فرا گرفته است.»
از مجموع آیة عبادت و آیة مذکور کاملاً استنباط میشود که هدف اساسی آفرینش عالم و آدم، معرفت و عبادت است، به طوری که اگر جامعة بشری عارف و عابد شد، به مقصد رسیده است، وگرنه خود، خاسر و خائب شده است.
از سوی دیگر عبادت، هدف متوسط است. هدف نهایی آن است که انسان از پل عبادت به مقصد یقین برسد و عصارة سالیان متمادی عبادت را در ظرف یقین گردآورده نگهداری کند؛ چون انسان تا به یقین نرسد، ممکن است عبادات، اعتقادات، اخلاقیات و خلاصه همه چیز او در معرض زوال و نابودی قرار گیرد، اما وقتی به یقین رسید، آرام و قرار مییابد؛(وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)(حجر/99) «و پروردگارت را تا هنگامی که یقین (مرگ) به سراغ تو آید پرستش کن.»
یقین، همان نورانیت، شهود و صفای باطن است که اگر کسی به آن رسید، به هدف عبادت و در نتیجه به هدف غایی خلقت رسیده است ... و چون مراتب یقین و شهود بینهایت است، منافع و فواید عبادت نیز بینهایت است ... کمیت و کیفیت عبادت عملی نیز به کمیت و کیفیت عبادت علمی و شناخت بستگی دارد. بنابراین میزان کیفیت عبادت عملی به تفکر وابسته است. (جوادی آملی،2/419-417، [با دخل و تصرف و تلخیص])
افزایش بهرهوری
افزایش یقین
افزایش معرفت
افزایش عبادت
افزایش ایمان
4. عمل صالح
بازخورد
از سوی دیگر آنچه در ارتقای اثربخشی و در نتیجه در ارتقای بهرهوری عمل صالح تأثیر حیرت انگیز و شگفت آوری دارد، اخلاص است. اخلاص یعنی انجام هر کاری فقط و فقط برای خداوند. به دیگر سخن، صرف عمر تنها و تنها برای خداوند؛
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت مونس آن سروروان ما را بس
برای هر عمل لازم است هدف عالی در نظر گرفته شود و چه هدفی بالاتر از حضرت حق. نیز باید توجه داشت که فرضهای غیرخدایی و اهداف غیرالهی، اعمال را به صورت حرکاتی سطحی و تهی و بدون ارزش در میآورد. اهمیت عمل بیش از آنکه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد. این است که عمل با نیت خالص، هر چند کوچک، مثمر ثمر میباشد. (همان)
امام صادق7در ذیل آیه(... لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً...)(هود/7) «تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید...»، فرمودند: «لیس یعنی أکثر عملاً ولکن اصوبکم عملاً و إنما الاصابة خشیة الله و النیة االصادقة و الحسنة ثم قال: الإبقاء علی العمل حتی یخلص اشد من العمل» (کلینی،2/16) «مراد خداوند این نیست که عمل بیشتر باشد، بلکه مراد آن است که عمل درستتر باشد و درستی عمل به ترس از خدا و نیت راستین و اخلاص است. سپس فرمودند: پایداری بر عمل تا خالص بماند، از خود عمل سختتر است.»
پیامبر اسلام9 نیز فرمودند: «ما أخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحاً إلا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» (صدوق، عیون أخبار الرضا7،1/74) «هر که چهل روز عمل خویش را برای خدا خالص گرداند، چشمههای حکمت از دل بر زبانش جاری شود.»
قرآن نیز در آیات متعددی، اخلاص عمل را از انسانها خواسته است و الگوی اخلاص عمل را اهل بیت:معرفی کرده است. دربارة امیرالمؤمنین7فرموده است:(وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أَسِیرًا*إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورا)(انسان/9-8)
«و طعام را با اینکه دوست دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند [و میگویند:] ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام میدهیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه تشکری.»
مؤمنان مخلِص، با نردبان اخلاص بر بام عبودیت گام مینهند. آنان تمام اعمال و افکار و گفتار و کردار خویش را تنها و تنها برای خدا خالص میگردانند و هیچ چیزی را شریک خداوند قرار نمیدهند. هنگامی که اخلاص در درون جان آنان ریشه دوانید، دیگر یک لحظه از کار و تلاش باز نمیایستند و پیوسته با اخلاص عمل خویش، بهرهوری خویش را افزایش میدهند. هنگامی که اخلاص به عمل درآمیزد، عمل صالح متولد میگردد. به دیگر سخن، قوة محرکة بهرهوری در عمل، صالح بودنِ آن است و در رأس آن، اخلاص قرار دارد.
اخلاص
بهرهوری
عمل صالح
عمل
ایمان
5. سفارش به حق و صبر
با توجه به این نکته، روشن میشود که اصل امر به معروف و نهی از منکر، دستورالعمل اجرایی سفارش به حق و حقگرایی است. مؤمنان بهرهور در طول زندگی خویش هم خود حقمحورند و بر صراط حق گام مینهند و هم دیگران را به صراط حق فرا میخوانند و هم بستر جامعه را برای نیل به حق و حقیقت آماده میسازند. بر پایة عمل به این اصل حیات بخش، امنیت، آرامش و ثبات روحی، فکری و سلامت مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را برای افراد جامعه به ارمغان میآورند و زمینه را برای ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراهم میسازند.
آخرین ویژگی مؤمنان بهرهور، صبر و سفارش یکدیگر به صبر است. بدیهی است که اندیشة ایمان محوری در جامعه باید در وجود هر فرد به صورت خصیصة «صبر» متجلی گردد. از حدود هفتاد آیهای که در قرآن مجید در مورد صبر آمده است و روایاتی که در این زمینه است، به خوبی روشن میگردد که صبر چیزی جز پایداری بر اصول مکتب و مقاومت و مبارزه در راه تکامل و رشد نیست. (پورسیف،/117)
مؤمنان بهرهور، کسانیاند که بر عقیده و آرمان خویش پای میفشارند و در برابر مشکلات و سختیها خم به ابرو نمیآورند. بهرهورانی که پایداری، استقامت و صبر در جان و روان آنان ریشه دوانیده باشد و به سلاح صبر مجهز باشند، میتوانند در برابر مصیبتهای جانسوز، درد و رنجها، اضطرابها و غمهای طاقت فرسای عصر حاضر مقاومت کنند و با صبری زیبا که با شکرگزاری آراسته باشد، به حل مشکلات و مسائل بپردازند و در این میان، بهرهوری خویش را افزایش دهند. به دیگر سخن، انسانی از بهرهوری بالا برخوردار است که فضای لازم برای رشد و توسعة بهرهوری را برای خود و جامعه فراهم سازد. سفارش به حق و صبر دو رکن اصلی فضای رشد و توسعة بهرهوریاند و بیشک، ثمره و میوة سفارش به حق و صبر، پیروزی و ظفر است و مؤمنان بهرهور، پیروزمندان همیشة تاریخند.
از سوی دیگر، هنگامی که کردار آنان، صبر و شکیبایی را به ارمغان آورد و پیوسته یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنند، با کردار و گفتار خود، موجب گسترش بهرهوری در جامعه میشوند و این عین بهرهوری است؛ زیرا صبر سبب میگردد انسان در انجام هر عملی تا حصول به نتیجه و هدف، از هیچ تلاشی فروگذار ننماید، زیرا دستیابی به هر هدفی در اثر تداوم عمل میسور است. اینجاست که نقش کلیدی صبر در انجام و تداوم کردار و گفتار و رفتار در راستای دستیابی سریعتر به هدف و به دنبال آن افزایش اثربخشی و افزایش بهرهوری آشکار میگردد. چه بسا اهدافی که فتح آنان بدون صبر و استقامت، آب در هاون کوفتن است و هر چه هدف دست نایافتنیتر باشد، صبر بیشتری میطلبد. آنچه به انسان در این دوران استواری میبخشد، عنصر معجزه آسای صبر است، به همین دلیل، صبر یکی از مهمترین ویژگیهای مؤمنان بهرهور است که باعث تمایز آنان از دیگران میشود.
نگاهی به زندگی و شخصیت امام راحل; الگویی عملی از بهرهوری را در ذهن و فکر ما زنده میسازد. باور دینی، ایمان معرفت محور و یقین بالای امام; بود که باعث شد یک ملت را به حرکت درآورد و ارادة آنان را در یک جهت متمرکز سازد و یک نظام 2500 ساله متکی بر استکبار جهانی را با کمترین خسارت نابود کند. به راستی در کجای دنیا میتوان چنین راندمان و بهرهوری را معرفی نمود؟ (بنیانیان،/175)
نتیجه گیری
منشور بهرهوری قرآن کریم در سورة «عصر» گزارش شده است. پیامها و آموزههای این سوره دربارة بهرهوری عبارتند از:
1. استفادة بهینه از زمان و عمر به عنوان تنها سرمایة زندگی و برنامهریزی برای ارتقای بهرهوری زمان و عمر.
2. ایمان، به عنوان قوة محرکه و معدن انگیزهسازیِ انسان، نقش کلیدی در افزایش بهرهوری دارد. ایمان بر اساس عبادتهای معرفتآمیز در همة آنات و لحظات قابلیت افزایش دارد و هنگامی که با یقین که میوة جاویدان معرفت است در هم آمیزد، تأثیرش صد چندان میشود. بنابراین بهرهوری در همة افکار، کردار و گفتار انسان ساری و جاری است و با افزایش ایمان، معرفت، عبادت و یقین، افزایش صعودی مییابد و این افزایش حد و مرز ندارد.
3. نتیجة بهرهوری ایمان، در عمل صالح و مخلصانه رخ مینماید که هم در ارتقای بهرهوری فردی مؤثر است و هم در افزایش بهرهوری اجتماعی.
4. سفارش به حق و صبر، دو لازمة بهرهوری فردی و اجتماعیاند. مؤمنان بهرهور هم خود بر صراط حق گام میزنند و هم دیگران را به حق و حقگرایی سفارش میکنند و اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه اشاعه میدهند و صبر را در وجودشان پروراندهاند و در مقابل سختیها و مشکلات، چونان کوه استوارند و هیچ هراسی به دل راه نمیدهند.
مهمترین ویژگیهایِ بهرهوران از دیدگاه قرآن کریم در سورة «عصر» آمده است:(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)(عصر/4-1)
«به نام خداوند گسترده رحمت و مهربان. سوگند به روزگار که انسان در زیانکاری است، مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده و یکدیگر را به حق سفارش نموده و یکدیگر را به شکیبایی توصیه کردهاند.»
پیشنهاد
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
پينوشتها:
* استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1. جهت اطلاع بیشتر از احادیثی که در مورد برنامهریزی ساعات روزانه روایت شده است، ر.ک: کلینی، 5/87؛ ابن شعبه حرانی،/409؛ عبده، 4/93؛ صدوق، الخصال،/525.
1. قرآن مجید
2. آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: مصطفی درایتی، مکتب الأعلام الإسلامی، بیتا.
3. ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیهم، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسة النشر الإسلامی لجماعة المدرسین، 1404ق.
4. احسائی، ابن ابی جمهور؛ عوالئ اللئالی العزیزیة فی الأحادیث النبویّة، تحقیق: سید شهاب الدین مرعشی نجفی و مجتبی عراقی، قم، مطبعة سید الشهداء، 1403ق.
5. افراره، عباس؛ فرهنگ کار و نقش آن در بهرهوری، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
6. اقدسی، محمد؛ بیماری نرم افزاری و فنون انسان افزاری ارتقای بهرهوری، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
7. بنیانیان، حسن؛ اصلاح ساختارها، پیشنیاز ارتقای بهرهوری نیروی انسانی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1375ش.
8. پورسیف، عباس؛ بهرهوری سازمانی بر محور ایمان، در کتاب بهرهوری و مصداقها، سید حسین پیمان، تهران، نشر زمینه، 1374ش.
9. جوادی آملی، عبدالله؛ ادب فنای مقربان (شرح زیارت جامعه کبیره)، قم، اسراء، 1383ش.
10. دری نجف آبادی، قربانعلی؛ اسلام، انسان، بهرهوری، تهران، سازمان بهرهوری ملی ایران، 1373ش.
11. شهیدی، سید جعفر؛ ترجمه نهج البلاغه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368ش.
12. صدوق، محمد بن علی؛ معانی الأخبار، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361ش.
13. ــــــــــــــــــ ؛ الخصال، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1403ق.
14. ــــــــــــــــــ ؛ عیون أخبار الرّضا7، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1404ق.
15. طاهری، شهنام؛ بهرهوری و تجزیه و تحلیل آن در سازمانها، هستان، تهران، 1378ش.
16. عبده، محمد؛ شرح نهج البلاغه، بیروت، دار المعرفة، بی تا.
17. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، دار الکتب الإسلامیّه، 1388ق.
18. هالس، فایانا؛ بهبود بهرهوری، ترجمه: هوردخت دانش و سهراب خلیلی شورینی، تهران، فیروزه، 1376ش.
فصلنامه پژوهش های قرآنی - شماره 62
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}