نقش «ساکتین» در فاجعه جانگداز عاشورا
نقش «ساکتین» در فاجعه جانگداز عاشورا
نقش «ساکتین» در فاجعه جانگداز عاشورا
نویسنده : حسین مطلبی (حق جو)
«ساکتین» عنوانیست تاریخی برای اشخاص تاثیر گذاری که باید لب به سخن می گشودند، لکن به دلایلی همچون دلبستگی به دنیا، ترس و مشتبه شدن امر بر خودشان، سکوت اختیار کردند. یکی از زمان هایی که این سکوت، نقش تاثیر گذاری در وقایع مربوط به آن داشته است، مربوط میشود به وقایعی که منجر به حادثه عاشورا گردید. در اینجا سعی داریم به بررسی اجمالی نقش این افراد در واقعه عظیم عاشورا بپردازیم:
امام حسین(ع) مقصد قیام خود را «کوفه» برگزید زیرا که سیل نامه های کوفیان (اعم از خواص و عوام) ایشان را به این شهر فرا می خواند. زمانی که فرستاده ویژه ی حضرت (مسلم ابن عقیل) به شهر کوفه رسید، در عرض تنها چند روز، علاوه بر بزرگان، در حدود هجده هزار نفر با آن حضرت بیعت نموده و حمایت خود را از قیام امامشان ابراز نمودند. جمعیتی که اگر تنها ثلث آن بر پیمان خود باقی می ماند، می توانست با غلبه بر سپاه عمر ابن سعد، حکومتی اسلامی به رهبری نواده پیامبر را شکل دهد.
اما با ظهور فتنه آن زمان که توسط شخصیتی مکار و حیله گر به نام «ابن زیاد» ترتیب داده شده بود، به یکباره همگی دعوت کنندگان، دست از امامشان شسته و در جبهه مقابل حضرت قرار گرفتند. در این میان نقش خواص و سکوتشان در گمراهی عوام بیش از هر چیز دیگری به چشم می آید. اگر خواص مورد اعتماد به جای سکوت کردن، رفتار دیگری در پیش می گرفتند، مطمئنا حادثه عاشورا به گونه ای دیگر رقم می خورد.
از جمله ساکتین موثر در آن دوران، «سلیمان صرد خزائی» ، از بزرگرترین فقیهان آن دوران و از یاران امام علی(ع) بود. وی که از بزرگترین و مهم ترین دعوت کنندگان امام حسین(ع) برای قیام بود، زمانی که فرستاده ویژه و پسر عموی امام، یعنی جناب مسلم بن عقیل(رضوان الله علیه)، ابن زیاد را در دارالاماره کوفه محاصره کرده بود و چیزی به زانو در آمدن ابن زیاد ملعون نمانده بود، سلیمان حاضر نشد نائب امام را مورد تایید قرار دهد و اعلام کرد تنها از خود امام حمایت خواهد کرد! این بی بصیرتی وی از سوی ابن زیاد مورد بهره برداری حداکثری قرار گرفت و در میان مردم چنین القا کرد که اگر این حرکت به حق است پس چرا از سوی سلیمان صرد خزائی که از خود از بزرگترین دعوت کنندگان حسین ابن علی(ع) است مورد حمایت قرار نگرفت؟! عدم حضور وی در صحرای کربلا نیز، موجب ابهامات عوام مردد را بیش از پیش فراهم نمود.
از دیگر ساکتین موثر در آن فتنه، «شریح قاضی» بود. وی که در زمان امیر المومنین(ع) سمت قاضی القضاتی را بر عهده داشت و در میان مردم به عدالت شهره بود، به واسطه حب دنیا، و با وعده زر و املاک، به همکاری با ابن زیاد پرداخت. کافی بود در جریان دستگیری «هانی ابن عروه» و شکنجه وی به دست ابن زیاد، او واقعیت را به زبان می آورد تا قبیله ی هانی، کاخ ابن زیاد را با خاک یکسان نمایند. وی در مدت کوتاهی پس از این حادثه رذالت را به جایی رساند که از جمله فتوا دهندگان برای قیام علیه ابا عبدالله (ع) گردید و جواز ریختن خون سالار شهیدان به علت خروج بر خلیفه(فاسد) را صادر کرد!
ماجرای ساکتین واقعه کربلا به همین ها ختم نمی شود. به گواهی تاریخ، هنگامی که حسین(ع) در مسلخ بود یک عده روی یک تپه نزدیک قتلگاه دست به دعا برداشته بودندکه خدایا حسین را یاری کن! یک عده داشتند نماز جماعت می خواندند!! امام حسین هم می گفت: «هل من ناصر ینصرنی» ، ولی آنها دست به سلاح نبردند، یعنی با سکوت خود در قتل حسین (ع) شریک شدند !( کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه)
پس از این واقعه جان سوز نیز ماجرای ساکتین ادامه یافت! در زیارت عاشورا از جمله افرادی که مورد لعن قرار می گیرند، ساکتین پس از این واقعه هستند. بخشی از متن این زیارت نامه، به لعن نمودن موثران در این حادثه اختصاص دارد. در این بخش آمده است : «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ»(خداند گروهی را که این حادثه را شنیدند و به آن رضایت دادند لعنت نماید). با توجه به اینکه در جملات قبلی این زیارت نامه، همراهان بر این حادثه و دیگران مورد لعن قرار گرفته اند به روشنی مشخص می گردد که منظور از رضایت دهندگان بر این حادثه، کسانی هستند که با وجود مطلع شدن از این واقعه، دست به اقدام عملی نزدند و با سکوت خود عملا به آنچه رخ داده بود رضایت دادند! پس شاید بتوان گفت، ترجمه روان این فراز از زیارت عاشورا همان «مرگ بر ساکتین» باشد!
در این بین، چه در دوران پیش از قیام عاشورا و چه پس از آن، همواره این قبیل افراد (ساکتین) تاثیر گذاری خود را در حوادث تاریخی داشته اند. از مهمترین بسترهای متاخر بروز چنین نوع عملکردهایی در دوران ما، مسائل مربوط به فتنه انتخابات بود، که در آن نیز برخی افراد تاثیرگذار، که از جمله خواص و بزرگان جامعه بودند، بی بصیرتی های خواص زمان امام حسین(ع) را تکرار کردند و آنان که صدای ولایت مداریشان گوش فلک را کر کرده بود، مولای خود را در میانه حوادث تنها گذاردند و دعوت وی را برای روشنگری اذهان عمومی نادیده گرفته و حتی برخی به همراهی مستقیم با فتنه گران پرداختند. اما در این بین آنچه مانع از تحقق اهداف دشمن گردید، مردم بودند که به مانند کوفیان عمل نکردند و نگذاشتند در نظامی که ماحصل خون امام حسین(ع) و اصحابش است، کربلا و عاشورایی دیگر تکرار شود و لذا ولی شان را تنها نگذاشته و با بصیرت خود مانع از تحقق اهداف پلید دشمنان به دست ساکتین فتنه گردیدند.
منبع:جبهه پایداری
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
امام حسین(ع) مقصد قیام خود را «کوفه» برگزید زیرا که سیل نامه های کوفیان (اعم از خواص و عوام) ایشان را به این شهر فرا می خواند. زمانی که فرستاده ویژه ی حضرت (مسلم ابن عقیل) به شهر کوفه رسید، در عرض تنها چند روز، علاوه بر بزرگان، در حدود هجده هزار نفر با آن حضرت بیعت نموده و حمایت خود را از قیام امامشان ابراز نمودند. جمعیتی که اگر تنها ثلث آن بر پیمان خود باقی می ماند، می توانست با غلبه بر سپاه عمر ابن سعد، حکومتی اسلامی به رهبری نواده پیامبر را شکل دهد.
اما با ظهور فتنه آن زمان که توسط شخصیتی مکار و حیله گر به نام «ابن زیاد» ترتیب داده شده بود، به یکباره همگی دعوت کنندگان، دست از امامشان شسته و در جبهه مقابل حضرت قرار گرفتند. در این میان نقش خواص و سکوتشان در گمراهی عوام بیش از هر چیز دیگری به چشم می آید. اگر خواص مورد اعتماد به جای سکوت کردن، رفتار دیگری در پیش می گرفتند، مطمئنا حادثه عاشورا به گونه ای دیگر رقم می خورد.
از جمله ساکتین موثر در آن دوران، «سلیمان صرد خزائی» ، از بزرگرترین فقیهان آن دوران و از یاران امام علی(ع) بود. وی که از بزرگترین و مهم ترین دعوت کنندگان امام حسین(ع) برای قیام بود، زمانی که فرستاده ویژه و پسر عموی امام، یعنی جناب مسلم بن عقیل(رضوان الله علیه)، ابن زیاد را در دارالاماره کوفه محاصره کرده بود و چیزی به زانو در آمدن ابن زیاد ملعون نمانده بود، سلیمان حاضر نشد نائب امام را مورد تایید قرار دهد و اعلام کرد تنها از خود امام حمایت خواهد کرد! این بی بصیرتی وی از سوی ابن زیاد مورد بهره برداری حداکثری قرار گرفت و در میان مردم چنین القا کرد که اگر این حرکت به حق است پس چرا از سوی سلیمان صرد خزائی که از خود از بزرگترین دعوت کنندگان حسین ابن علی(ع) است مورد حمایت قرار نگرفت؟! عدم حضور وی در صحرای کربلا نیز، موجب ابهامات عوام مردد را بیش از پیش فراهم نمود.
از دیگر ساکتین موثر در آن فتنه، «شریح قاضی» بود. وی که در زمان امیر المومنین(ع) سمت قاضی القضاتی را بر عهده داشت و در میان مردم به عدالت شهره بود، به واسطه حب دنیا، و با وعده زر و املاک، به همکاری با ابن زیاد پرداخت. کافی بود در جریان دستگیری «هانی ابن عروه» و شکنجه وی به دست ابن زیاد، او واقعیت را به زبان می آورد تا قبیله ی هانی، کاخ ابن زیاد را با خاک یکسان نمایند. وی در مدت کوتاهی پس از این حادثه رذالت را به جایی رساند که از جمله فتوا دهندگان برای قیام علیه ابا عبدالله (ع) گردید و جواز ریختن خون سالار شهیدان به علت خروج بر خلیفه(فاسد) را صادر کرد!
ماجرای ساکتین واقعه کربلا به همین ها ختم نمی شود. به گواهی تاریخ، هنگامی که حسین(ع) در مسلخ بود یک عده روی یک تپه نزدیک قتلگاه دست به دعا برداشته بودندکه خدایا حسین را یاری کن! یک عده داشتند نماز جماعت می خواندند!! امام حسین هم می گفت: «هل من ناصر ینصرنی» ، ولی آنها دست به سلاح نبردند، یعنی با سکوت خود در قتل حسین (ع) شریک شدند !( کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه)
پس از این واقعه جان سوز نیز ماجرای ساکتین ادامه یافت! در زیارت عاشورا از جمله افرادی که مورد لعن قرار می گیرند، ساکتین پس از این واقعه هستند. بخشی از متن این زیارت نامه، به لعن نمودن موثران در این حادثه اختصاص دارد. در این بخش آمده است : «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ»(خداند گروهی را که این حادثه را شنیدند و به آن رضایت دادند لعنت نماید). با توجه به اینکه در جملات قبلی این زیارت نامه، همراهان بر این حادثه و دیگران مورد لعن قرار گرفته اند به روشنی مشخص می گردد که منظور از رضایت دهندگان بر این حادثه، کسانی هستند که با وجود مطلع شدن از این واقعه، دست به اقدام عملی نزدند و با سکوت خود عملا به آنچه رخ داده بود رضایت دادند! پس شاید بتوان گفت، ترجمه روان این فراز از زیارت عاشورا همان «مرگ بر ساکتین» باشد!
در این بین، چه در دوران پیش از قیام عاشورا و چه پس از آن، همواره این قبیل افراد (ساکتین) تاثیر گذاری خود را در حوادث تاریخی داشته اند. از مهمترین بسترهای متاخر بروز چنین نوع عملکردهایی در دوران ما، مسائل مربوط به فتنه انتخابات بود، که در آن نیز برخی افراد تاثیرگذار، که از جمله خواص و بزرگان جامعه بودند، بی بصیرتی های خواص زمان امام حسین(ع) را تکرار کردند و آنان که صدای ولایت مداریشان گوش فلک را کر کرده بود، مولای خود را در میانه حوادث تنها گذاردند و دعوت وی را برای روشنگری اذهان عمومی نادیده گرفته و حتی برخی به همراهی مستقیم با فتنه گران پرداختند. اما در این بین آنچه مانع از تحقق اهداف دشمن گردید، مردم بودند که به مانند کوفیان عمل نکردند و نگذاشتند در نظامی که ماحصل خون امام حسین(ع) و اصحابش است، کربلا و عاشورایی دیگر تکرار شود و لذا ولی شان را تنها نگذاشته و با بصیرت خود مانع از تحقق اهداف پلید دشمنان به دست ساکتین فتنه گردیدند.
منبع:جبهه پایداری
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}