اعتياد، اکستازي و نوجواني


 

نويسنده:سيد محمد حسين قاسمي گسکمين جان




 
اعتياد به مواد مخدر، به عنوان نابساماني اجتماعي، پديده اي است که بدان «بلاي هستي سوز» نام نهاده اند، زيرا ويرانگري هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي مي گردد و سلامت جامعه را به مخاطره مي اندازد و هر سال اين بلاي خانمان برانداز، قربانيان بي شماري را به آغوش سرد خاک مي نشاند.
تحقيقات تاريخي و مردم شناختي نشان داده است که استفاده از مواد مخدر در گذشته صرفا به بزرگسالان محدود بود و نوجوانان و جوانان به آن روي نمي آورند. اما در اوايل دهه ي 1970 استفاده از مواد مخدر ناگهان در ميان جوانان و نوجوانان شايع شد و به صورت مشکل جهاني در آمد و ابعاد همه گير آن به صورت يک موج از قاره اي به قاره ديگر گسترش يافت.

نتايج بررسي ها نشان مي دهد:
 

که همه گروه هاي سني، به طور يکسان در معرض اعتياد قرار ندارند، بلکه هر چه بر سن افراد اضافه شود، زمينه هاي اعتياد کاهش مي يابد. به تعبير روشن تر، حدود 16 درصد از معتادان، کمتر از 19 سال سن دارند و 28 درصد آنان در سنين بين 20 تا 24 سال به اعتياد روي مي آورند. اما از اين سن به بعد درصد گرايش افراد به اعتياد کاهش مي يابد. به نحوي که حدود 4 درصد از معتادان در سنين 46 تا 50 سالگي به اعتياد روي مي آورند و افرادي نيز که بين 51 تا 59 سالگي معتاد مي شوند، حدود 3 درصد معتادان را تشکيل مي دهند. به اين ترتيب به آساني مي توان نتيجه گرفت که سن افراد، آسيب پذيري خاصي را براي ابتلا به اعتياد فراهم مي آورد.
اين آسيب پذيري بويژه در سن نوجواني و جواني ديده مي شود که افراد در مراحل نخستين تجربيات اجتماعي و تحکيم پيوند ها با همسالان خود قرار دارند و در اين دوره، نوع ارتباطات آنان و پايگاه فرهنگي وخانوادگي شان سهم بسزايي در مقاومت افراد در گرايش به اعتياد يا برعکس آلوده نشدن به اين پديده ناهنجار اجتماعي دارد.
دوران بلوغ و نوجواني يکي از حساس ترين دوره هاي زندگي به شمار مي رود که در اين دوره سني خصوصياتي از قبيل تشخص طلبي، اعلام استقلال، مخالفت جويي، خود نمايي، تبعيت از گروه هاي مرجع و دهها صفات ديگر بروز مي کند. دوره جواني زماني بحران و شورش است. جوان با دارا بودن ويژگي هاي خاص خود به دنبال هيجان است و در اين راه اغلب به بي راهه کشيده مي شود.
بعد از ترياک، هروئين، حشيش و ماري جوآنا، اينک قرص هاي شادي بخش يا اکستازي جديد ترين سرگرمي جوانان شده است. اين ماده در سال 1914 در آلمان به عنوان کم کننده اشتها مورد استفاده قرار گرفت و به علت اثرات سوء آن از رده خارج شد، اما در سال 1942 کارخانه مرک آن را مجددا وارد بازار کرد که در روان درماني براي کمک به بيان احساسات بيماران استفاده شد و در سال 1984 با اثبات اثرات آن روي مغز حيوانات آزمايشگاهي ساخت آن ممنوع اعلام گرديد.

عوارض جسماني قرص هاي شادي بخش:
 

عوارض و اثرات منفي قرص هاي اکستازي عبارتند از:
تغييرات بينايي، کاهش اشتها، گشاد شدن مردمک ها، حرکات غير طبيعي چشم، توهم بينايي، لرزيدن و عصبي شدن، تمايل براي استراحت، تمايل شديد براي مصرف مجدد اين ماده پس از افت تاثير اوليه، فک زدن هاي طولاني، افزايش ضربان قلب و فشار خون. ديگر اثرات منفي آن را مي توان در موارد زير جستجو کرد.
الف: اثرات شديد احساسي، اختلال خواب، کابوس هاي شبانه، حملات ناگهاني اضطراب و روان پريشي.
ب: انقباض شديد فک و پارگي زبان در اثر فک زدن هاي طولاني.
ج: عدم تمرکز، فراموشي، اختلال در يادگيري و صدمه زدن به اعصاب مغزي.
د: افزايش دماي بدن و کاهش آب بدن.
ه: خستگي و افسردگي شديد تا يک هفته پس از مصرف، تهوع، سردرد، سرگيجه و تشنج.

عوارض رواني قرص هاي شادي بخش:
 

عوارض رواني مصرف قرص هاي شادي بخش شامل افزايش شديد انرژي و احساس خوب بودن در فرد است. فرد همچنين احساس عشق و سرخوشي و دست و دلبازي مي کند و احساس تجربيات و حالات رواني جديد در زندگي مي کند. فرد مصرف کننده براي ارتباط با ديگران احساس تعلق و نزديکي به آنها تمايل زيادي نشان مي دهد و حتي براي در آغوش گرفتن و بوسيدن ديگران پيش قدم مي شود و نهايتاًَ به علت افزايش انرژي در افراد مصرف کننده تمايل براي فعاليت شديد بدني، رقص هاي طولاني در آنها ايجاد مي شود.

چه بايد کرد:
 

1- فرزندان خويش را از عواقب مصرف اين قرص ها آگاه سازيم.
2- اوقات فراغت فرزندانمان را با برنامه هاي خوب و سازنده پر کنيم.
3- به خواسته هاي منطقي نسل جوان و نوجوان جامعه مان توجه کنيم و تلاش کنيم تا آنها را بر آورده سازيم.
4- تلاش کنيم که رابطه عاطفي خوبي را با فرزندانمان برقرار سازيم.
5- فرزندنمان را به انجام فرايض ديني تشويق کنيم.
6- خانواده، مهم ترين و ثمر بخش ترين نهاد اجتماعي است و پژوهش ها نشان داده اند که در جوامعي که نظارت گروه هاي نخستين چون خانواده کاهش مي يابد و درنتيجه آن وابستگي هاي اجتماعي سست مي گردند، زمينه مساعد براي اعتياد جوانان و نوجوانان بيشتر فراهم مي گردد. به همين دليل آموزش خانواده ها از سوي نهادهاي دولتي پيرامون اعتياد به مواد مخدر و راه هاي جلوگيري آن بايد با جديت دنبال گردد.
7- مراکز پژوهشي براي تحقيقات وسيع علمي به منظور شناسايي دقيق علل روي آوري افراد به خصوص جوانان به اعتياد فراهم شود تا زمينه ي رشد اعتياد از ميان برود.
8- آموزش عمومي و پيشگيري از اعتياد بايد به عنوان يک فرهنگ در جامعه همگاني شود.
9- بايد با شناخت دقيق نيازهاي نوجوانان که بيشترين شمار معتادان را در کشور تشکيل مي دهند، به علل و ريشه هاي اعتياد پي برد.

منبع:نشريه بهداشت روان، شماره 35.