نياکان پاک


 

شاعر:محتشم مؤمني(سامان)




 
نياکاني که ما را ريشه بودند
به عالَم شعر مردي مي سرودند
محبت پيشه هر روزشان بود
از آن، هر روزشان نوروزشان بود
ز درياهاي نيکي آب خوردند
ز گيتي جز نکونامي نبردند
به دستي آيه عزت نوشتند
به دوم، بذر استقلال کِشتند
وفا را هديه بر همسايه کردند
صفا را بر غربيان سايه کردند
جهاني رام امر و عزمشان بود
نکوکاري چراغ بزمشان بود
زمين در زير گام رزمشان خوار
گلستان خردشان سبز و پر بار
توانا در گذشت و رادمردي
به دور از هر ستمکاري و سردي
سپهداران جولانگاه حشمت
گرامي شهرياراني به همت
ز شادي شامشان روشن تر از روز
به دانش چون چراغي عالَم افروز
صداقت نهر پر آبي خروشان
کريمان بر کنارش جرعه نوشان
بلي، ما را کريمان ريشه بودند
کريماني که نيک انديشه بودند
خوشا ما هم چو آنان پاک باشيم
نگهبانان آب و خاک باشيم
که تا مام وطن آباد ماند
به دوران تا ابد دلشاد ماند
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.