ورزش و آثار آن از دریچه دین (1)
ورزش و آثار آن از دریچه دین (1)
ورزش و آثار آن از دریچه دین (1)
نویسنده : ظاهر حبیبی
منبع : اختصاصی راسخون
منبع : اختصاصی راسخون
پدیدهی ورزش و تحرک بدنی مفید از لوازم زندگی ایده آل بشر به حساب میآید. بر اساس متون دینی حکم جواز این امر و بلکه ضرورت آن در طول زندگی به خوبی اسفاده میشود، در قرآن کریم از نیرومندی برخی بندگان الهی خبر داده و آن را به عنوان یک امتیاز و صفت ستودنی برشمرده است. در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز برخی از انواع ورزش آمده و برای داشتن یک برنامه ورزشی همیشگی تأکید شده است. بنا بر شواهد تاریخی برخی از رشتههای ورزشی در زمان پیامبر و امامان معصوم (صلوات الله علیهم) رایج بوده است، و آن بزرگواران مردم را نسبت به فرا گیری آن تشویق، و احیانا خودشان شرکت داشتند. در عصر حاضر که ماشین وصنعت جای فعالیتهای طبیعی بشر را گرفته است؛ ورزش و فرهنگ سازی آن در جامعه ضروری مینماید و نیاز به فوائد و آثار سازندهی فردی و اجتماعی آن بیشتر احساس میشود.
کلید واژگان: ورزش، سلامتی، نیروی بدنی، ورزش اسلامی.
انسان از همان لحظهای که دیده به جهان میگشاید زندگی را با تحرک و جنبش آغاز نموده و از این راه زمینه رشد وسلامتی خود را به وجود میآورد. حفظ سلامت و رشد قوای جسمانی و روحی از امور لازم و ضروری هر انسان عاقل و خردمند است. نقش ورزش در تندرستی و شادابی انسان بر همگان روشن و پذیرفتنی است به طور که روحیه سالم و با نشاط را در جسم سالم، و سلامتی جسمانی را همراه با فعالیتهای جسمانی و اجرای برنامهای ورزشی میتوان جستجو کرد و از طرف دیگر از نظر درون دینی داشتن بدن نیرومند و سالم انسان را در راه انجام وظایف دینی و رسیدن به اهداف عالیهی اسلامی کمک خواهد کرد لذا در لسان متون دینی نسبت به این امر تشویق شده است. اما باید دانست ورزش در گذشته به چند شاخهای محدود تقسیم میشد ولی امروزه که دامنه آن گسترش پیدا کرده و از ورزش ومسابقات به عنوان یکی از پدیده مهم و جهانی و پر طرفدار یاد میشود و نیز برای آن ابعادی سیاسی اقتصادی ونظامی و... قائل هستند در سرنوشت جوامع بشری نقش مهمی داشته واطلاعات عمومی واحکام دینی بیشتری را به دنبال دارد. باید یاد آوری کرد که پدیدهی ورزش همچون سائر پدیدهها به عنوان یک وسیلهای که دارای دوسوی مثبت و منفی (مفید ومضر)، به شمار میرود و در این نوشتار وقتی موضوع ورزش بررسی میگردد منظور ورزش مثبت و مفید برای فرد و اجتماع است، و روی سخن با حرکتهای مضر و ورزشهای نا مطلوب ندارد؛ لذا در این نگارش پس از تعریف واژهی ورزش، نظر اسلام نسبت به این پدیده را بر اساس برداشت از آیات وروایات، مورد بررسی قرارگرفته است امید که با همکاری پژوهشگران و اهل قلم گامهای بیشتری در این زمینه برداشته شود.
1 ورزش فعالیت بدنی سازمان یافته که برای تقویت قوای جسمانی و کسب مهارتهای حرکتی انجام میشود.
2 عمل مکرر و تمرین که برای بدست آوردن نوعی مهارت یا حفظ آن انجام میگیرد. (1).
3 ورزش عبارت است از حرکتهای منظم ومکرر بدنی که برای دست یابی به توانایی و ورزیدگی در راستای اهداف گوناگون –که مهمترین آنها نشاط وسلامتی بدن است- انجام گیرد. بنابراین حرکات نامنظم ونسنجیده مثل بعضی از بازیها وتفریحات، ورزش محسوب نمیشود (2) از مجموع این تعاریف چنین بدست میآید که «ورزش» عبارت است از حرکت وفعالیت های مکرر ومنظم که با هدف کسب مهارت و تقویت نیروی بدنی و یا حفظ آن انجام میگیرد.
آیت الله مکارم در این زمینه میفرماید:
شما به يقين اين مطلب را ديدهايد كه نوزادان زيادى گريه ناراحت كننده و جانفرسايى مىكنند. بسيار مىشود كه انسان به فكر فرو مىرود كه چرا اين اندازه، اين بچه بى گناه گريه مىكند؟ سبب ناراحتى او چيست؟ او كه از دنيا و ناكامىهاى آن خبرى ندارد كه اين قدر ناله مىكند؟ بيشتر مردم، با نظر سطحى به اين موضوع نگاه مىكنند و به طور حتم آن را يك امر پيش پا افتاده و يا بيهوده فرض مىنمايند، در حالى كه مطالعات دانشمندان ثابت كرده كه گريه نوزاد يكى از عوامل حيات و زندگى اوست و اگر از برنامه زندگى او حذف شود، ممكن است عواقب خطرناكى به بار آورد، زيرا بيش از همه چيز، براى رشد و نموّ عضلات، اعصاب كودك و استحكام استخوانهاى او ورزش و حركت لازم است. (3) از آن جای که بچّهها هر چه كوچكتر باشند، رشد آنها نیز بیشتر خواهد بود لذا نیاز بیشتر به ورزش وتحرک در آنها احساس میشود به همین جهت دستگاه آفرينش يك حالت جنب و جوش در نهاد اطفال- به خصوص در سنين كم- گذارده و پيوسته آنها را به حركت و ورزش وا مىدارد تا اعصاب آنها محكم و عضلات و استخوانهاى آنها رشد و نمو لازم را پیدا بكند و به تدريج كه قسمتهاى مختلف بدن استحكام لازم را پيدا مىكند، علاقه او به ورزش و حركت كمتر مىشود، لذا اگر در سالهاى اوّليه عمر- كه بدن به سرعت رشد مىكند- از حركت و ورزش جلوگيرى صورت گیرد لطمه جبرانناپذيرى به سلامت و رشد او خواهد زد. اما وقتی میبینیم نوزاد شير خوار ناتوان، نه آن پنجه و بازوى توانا را دارد كه از وسايل مختلف ورزشى استفاده كند و نه پاهاى نيرومندى دارد كه بتواند پياده روى نمايد، در حالى كه احتياج فورى و نیاز مبرم به يك ورزش كامل هم دارد. آفريننده كودك كه او را از مراحل خطرناك عالم رحم به سلامت عبور داده و در كمال تندرستى به اين جهان فرستاده، اين نيازمندى را از طريق سادهاى تأمين كرده است و گريه را- كه يك ورزش كامل براى كودك است- در اختيار او قرار داده است، به طور كه هنگام گريه کودک، مشاهده میکنیم که هنگام گریه تمام دستگاههاى بدن كودك به شدّت فعّاليّت مىكند، رنگ صورت بر اثر جريان سريع خون قلب به طور كامل سرخ مىشود، دستگاه تنفّس به سرعت كار مىكند، فشار سختى روى اعصاب، رودهها، حنجره، پلكهاى چشم و فكها وارد مىشود و دست و پا هم به حركت در مىآيد، لذا میتوان این گريه را به يك ورزش كامل و تمام عیار براى نوزاد دانست. (4) افزون بر آنها در زمان سابق که مردم برای تأمین معاششان به قدر کافی فعالیت جسمانی وحرکات عضلانی داشتند و اعمال تطابقی بدنشان خود به خود صورت میگرفت مثلا در مسافرت برای رسیدن به مقصد، ناگزیر پیاده روی و قدم زنی صورت میگرفت، علاوه بر آن چون کارها بوسیلهی دست و با نیروی انسانی انجام میشد اوقات فراغتشان آن قدر زیاد نبود که در جستجوی کارهای تفریحی و سر گرم کننده باشند. با این حال برخی از ورزشها مانند شنا، تیر اندازی، اسب دوانی و ...در جامعه رائج بود و معصومین (علیهم السلام) مردم را در انجام آنها نه تنها مورد تأیید، بلکه تشویق میفرمودند. اما در دنیای کنونی صنعت و ماشین که ورزش به عنوان یک پدیدهای جهانی مطرح، و توجه جهانیان را به خود معطوف داشته وبه اشکال مختلف اجرا میشود، از اهمیت ویژهای برخوردار است و برای تمام سنین یک امر ضروری و لازم مینماید و باید بیش از پیش بر آن اهتمام ورزید، و طبعاً ابعاد و مسائلی مختلفی را به دنبال خواهد داشت. آن چه برای دین داران این دیار مهم است آگاهی از نظر اسلام نسبت به این پدیده است، زیرا اسلام حاوی برنامه تأمین تمام شئونات زندگی دنیایی و آخرتی بشر است. برای دست یافتن و آگاهی از نظر اسلام را دربارة ورزش، باید به منابع دینی مانند قرآن، احادیث، سیرة انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) مراجعه کرد، آن گاه به اهمیت وجایگاه رزش از دیدگاه اسلام پی خواهیم برد.
آیت الله مکارم شیرازی در این مورد میفرماید:
جالب اينكه يعقوب پيامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نياز يوسف به گردش و تفريح هيچ پاسخى نداد، و عملا آن را پذيرفت، اين خود دليل بر اين است كه هيچ عقل سالم نمىتواند اين نياز فطرى و طبيعى را انكار كند. انسان مانند يك ماشين آهنى نيست كه هر چه بخواهند از آن كار بكشند، بلكه روح و روانى دارد كه همچون جسمش خسته مىشود، همانگونه كه جسم نياز به استراحت و خواب دارد روح و روانش نياز به سرگرمى و تفريح سالم دارد. تجربه نيز نشان داده كه اگر انسان به كار يك نواخت ادامه دهد، بازده و راندمان كار او بر اثر كمبود نشاط تدريجا پائين مىآيد، و اما به عكس، پس از چند ساعت تفريح و سرگرمى سالم، آن چنان نشاط كار در او ايجاد مىشود كه كميت و كيفيت كار هر دو فزونى پيدا مىكند، و به همين دليل ساعاتى كه صرف تفريح و سرگرمى مىشود كمك به ساعت كار است. (8) باز از ذیل این آیه استفاده میشود که ورزش و مسابقه یک امر جایز و بدون اشکال است زیرا وقتی برادران، بدون یوسف با چشمان اشکبار نزد پدر برگشتند نقشه ماهرانه پیامبر پسند را طراحی نمودند وگفتند: «يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ؛ (9) پدر جان ما رفتيم و مشغول مسابقه (سوارى، تيراندازى و مانند آن) شديم و يوسف را كه كوچك بود و توانايى مسابقه را با ما نداشت، نزد اثاث خود گذاشتيم، ما آن چنان سر گرم اين كار شديم كه همه چيز حتى برادرمان را فراموش كرديم و در اين هنگام گرگ بىرحم از راه رسيد و او را دريد».(10) در اینجا وقتی فرزندان یعقوب بدون یوسف برگشتند دنبال طراحی یک عذر موجه بودند لذا عرضه داشتند ما مشغول مسابقه بودیم که این قضیه اتفاق افتاد و حضرت یعقوب که پیامبر خدا و معصوم است این برنامهشان را تقریر نموده و زیر سوال نمیبرد که چرا به تفریح و مسابقه و ورزش پرداختید و اگر چنانچه بازی وسر گرمی و یا مسابقه دادن اشکال داشت هرگز فرزندان آن حضرت آن را اظهار نکرده و یقینا آن حضرت آنها را از این کارها منع مینمود. اما مجددا شایان ذکر است كه سرگرمى و تفريح، «سالم» و «مثبت» باشد و گرنه ورزش وتفریحات «منفی» و «ناسالم» نه تنها مشكلى را كه حل نمىكند بلكه مشكل آفرین خواهدشد، چه بسيار تفريحات ناسالمى كه روح و اعصاب انسان را چنان مىكوبد كه قدرت كار و فعاليت را تا مدتى از او مىگيرد و يا لا اقل بازده كار او را به حد اقل مىرساند؛ و نیز باید متوجه بود که اگر ورزش ابزاری برای دشمنان دین و بیگانگان قرار گیرد باز هم فاقد ارزش و بی اعتبار خواهد بود همانگونه كه برادران يوسف از علاقه انسان مخصوصا نوجوان به گردش و تفريح براى رسيدن به هدفشان سوء استفاده كردند در دنياى امروز نيز دستهای مرموز دشمنان حق و عدالت از مساله ورزش و تفريح براى مسموم ساختن افكار نسل جوان سوء استفاده فراوان مىكند، بايد به هوش بود كه ابر قدرتهای گرگ صفت در لباس ورزش و تفريح، نقشههاى شوم خود را ميان جوانان بنام ورزش و مسابقات منطقهاى يا جهانى پياده نكنند. (11) بنا به راین با توجه به فراهم بودن زمینه بیان، با تقریر معصوم و عدم نهی از جانب او نسبت به مسابقه و ورزش، میتوان به جواز این موضوع دست یافت زیرا اگر مسابقه و فعالیتهای ورزشی ذاتا یک امر نامشروع وغیر معقول بود قطعا مورد تأیید و تقریر معصوم قرار نمیگرفت. حال میپردازیم به مرحله بعدی که از طریق توصیف نیروی بدنی در قرآن، تا از این رهگذر اهمیت ورزش که در آن نقش بسزایی دارد روشن گردد.
وقتی مردم از پیامبرشان حضرت «شموئیل» در خواست فرمانده و پادشاه نمودند تا تحت امر او در برابر دشمن مقاومت و پیکار نمائیم، پیامبر ایشان جناب طالوت را معرفی کرد، فریادشان بلند شد که او ملاک فرماندهی وپادشاهی را از دو جهت ندارد؛ یکی این که او از لحاظ وراثت به دودمان سلطنت منتهی نمیشود و دیگر این که او ثروتمند نیست قرآن از زبان شموئیل دو ویژگی را برای طالوت بیان فرمود است: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ علیام؛ (12) خداوند برای شما او را بر گزیده و دانش و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است. در این آیه شریفه دو جمله مطرح شده که حایز اهمیت است یکی بر گزیدن خداوند و دیگری اعطای دانش وجسم نیرومند». جناب علامه طباطبایی پیرامون این اعتراضها و جواب آنها میفرماید: این دو جمله پاسخ اعتراضهای ایشان است؛ اما اعتراض اول که گفتند ما از نظر شرافت خانوادگی بر فرمانروایی سزاواریم، جوابش این است که این مزیت ازجانب خدا به خانواده مزبور داده شده است و هر کسی را خداوند برتری دهد همان برتر خواهد بود یعنی ملاک برتری برگزیدن اوست. اما اعتراض دیگر که راجع به فقر طالوت کرده بودند، در پاسخ میتوان گفت که غرض فرمانروایی و تسلط یافتن بر اجتماع این است که ارادههای پراکنده مردم منسجم ومتحد گردند و تحت یک زمام خاصی درآیند و در اثر آن هر فردی به کمال لایق خود برسند و موانع پیشرفت گردد، برای این امر دو چیز لازم است: یکی علم و آگاهی به تمام مصالح ومفاسد زندگی، و دیگری نیروی جسمانی برای نظریات اصلاحی، و طالوت دارای این دو صفت بود. (13) از این جا اهمیت قدرت بدنی به خوبی روشن میشود زیرا خدای متعال به عنوان یک صفت پسندیده از آن یاد میکند و آن را در کنار علم قرار داده و به عنوان یک مزیت وفضیلت از آن یاد میکند ودر مقابل اعتراضهای بیجا ونا معقول آن را برجسته مینماید.
هر چند که تمام پیامبران الهی و فرستادگان او دارای صفات عالی و کمالات برجسته بودهاند اما بر اساس متون دینی حضرت موسی (ع) که یکی ازآن پیامبران بزرگ الهی ودارای شریعت است دارای نیروی جسمی قوی و توانا بوده است و این نیرومندی او از دو جای قرآن کریم استفاده میشود یکی آن جای که میفرماید: «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ (14) هنگامى كه نيرومند و كامل شد حكمت و دانش به او داديم، و اينگونه نيكوكاران را جزا مىدهيم».در آیه وازه ای «اشد» بکار برده شده است و اشد از ماده شدت به معنى نيرومند شدن است، و «استوى» از ماده «استواء» به معنى كمال خلقت و اعتدال آن است. در اينكه ميان اين دو واژه چه تفاوتی است مفسرین نظرهای مختلفی دارند؛ بعضى گفتهاند «بلوغ اشد» آن است كه انسان از نظر قواى جسمانى به سر حد كمال برسد كه غالبا در سن 18 سالگى است، و «استواء» همان اعتدال و استقرار در امر حيات و زندگى است كه غالبا بعد از كمال نيروى جسمانى حاصل مىشود، اما برخی ديگر «بلوغ اشد» را به معنى كمال جسمى، و «استواء» را به معنى كمال عقلى و فكرى دانستهاند. در حديثى از امام صادق (ع) كه در كتاب معانى الاخبار نقل شده مىخوانيم: «اشد» 18 سالگى است، و «استواء» زمانى است كه محاسن بيرون آيد. در ميان اين تعبيرات تفاوت زيادى نيست، و از مجموعه آن با توجه به معنى لغوى اين دو واژه تكامل نيروهاى جسمى و فكرى و روحى استفاده مىشود. (15) جای دیگر که بر نیرومندی حضرت موسی دلالت دارد وقتی است موسی مشتی برسینه دشمن میزند و او در اثر این ضربت میمیرد قرآن میفرماید: «فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ؛ (16) موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد!).وقتی شخصی با یک مشتی بر سینه فردی را از پای در آورد معلوم است که از نیروی قوی برخوردار است. بنا به راین از این دو آیه نیرومندی حضرت موسی به نظر میرسد؛ و از طرفی هم (چنانکه اشاره شد) تمام پیامبران الهی دارای صفات پسندیده و خوبند به ویژه وقتی خدای متعال آن را در قرآن مجید برجسته سازد از اهمیت خاصی بر خوردار است. ضمنا تمام انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) که بندگان برگزیدهی خدا و انسانهای نمونه والگو برای بشریت هستند؛ میبایست از سلامتی جسم و جان برخوردار باشند؛ لذا این اسوههای زندگی وبندگی، انسانهای فعال و پر تلاش وعاری از کسالت و دور از تنبلی بودهاند آقای دکتر سیّد محمد باقر حجتی در این که خصوص چنین مینگارد:»سلامتی تن و بدن یک از شرایط قابلیت شخص برای تصدی مقام نبوت و امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) بشمار میآید که باید پیامبر و یا امامی که دارای منصب الهی هستند از نظر جسم و بدن کاملترین و معتدلترین مردم عصر خود باشند، چنانچه باید با هوشترین و زیباترین آن هاد باشند. (17) بنا بر این توانایی جسمی و نیرو مند بودن در ذات خود یک صفت خوب و ستودنی است که خدای متعال آن را به عنوان یک ارزش در قرآن ذکر نموده و برخی بندگان خوبش را با آن ستوده است. در نتیجه ورزش و فعالیتهای جسمی که عامل این نیرو وقدرت میشود نیز خوب و پسندیده خواهد بود.
1 حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) میفرماید: «طوُبى لِمَن اَسلَمَ وَ كانَ عِيشُهُ كَفافاً وَ قُواهُ شِدادا؛ (19) خوشبخت كسى كه آئين اسلام را پذيرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواى بدنش نيرومند است».رسولخدا نیرومندی قوای بدن را در کنار امرمهم و حیاتی اسلام آوردن و تسلیم شدن در مقابل دستورات عالیهی اسلام قرار داده و آن را یکی از پایههای سعادت وخوشبختی قرار داده است که چنین تعبیری از جایگاه مهم تقویت ونیرو مندی جسم در دین اسلام حکایت دارد.
2 امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفهی «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» فرمودند «لَا تَنْسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَرَاغَكَ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ؛ (20) تندرستى، و توانايى، و آسايش خاطر، و جوانى، و نشاط خويش را فراموش مكن و با اینها آخرت را به دست آور».حضرت دراینجا پیرامون تفسیر سخن خدا به اموری توصیه فرمودند که هر کدام با ورزش بدست میآید زیرا سلامتی، توانایی، آسایش خاطر و نشاط وشادابی حتی جوان ماندن از آثار ورزش است.
3 حضرت در جای دیگر میفرماید: «الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَمِ؛ (21) : سلامت بدن بهترين نعمتهای خداوند است».حضرت امیر المؤمنین صحت وسلامتی بدن را از بهترین نعمتهای الهی می شمار و روشن است هر چیزی در سلامتی بدن انسان کمک میکند نیز ارزشمند خواهد بود و نقش ورزش در صحت وسلامتی بدن انسان امر مسلّم و غیر قابل انکار است، بنا بر این از جایگاه ویژهای بر خوردار خواهد بود.
4 امام حسین (علیه السلام) میفرماید: «فَبَادِرُوا بِصِحَّةِ الْأَجْسَامِ فِي مُدَّةِ الْأَعْمَارِ؛ (22) در تمامی مدت عمر برای سلامتی و حفظ وتندرستی بدنهای خود کوشا باشید.».
اهمیت ورزش وتلاش برای سلامتی از این بیان حضرت به خوبی بدست میآید تلاش حضرت سیدالشهدا تلاش برای سلامتی وحفظ تندرستی را به صورت مقطعی و یا برای گروهی خاص مثلا جوانان نمیدانند بلکه یک امر همگانی و دایمی به دارازای عمرو زندگی انسان میداند به طور که همه در هر فصل از زندگی باید برای این امر حیاتی کوشید.
5 امام سجاد (علیه السلام) یکی چیزهای که در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند خواسته است صحت جسمی ونیروی بدنی است «اللّهُمَّ اَعطِنی السعهی فیِ الِرِزقِ...وَ الصحهی فیِ الجِسمِ وَ القوهی فیِ البَدَنِ؛ (23) خدایا به من وسعت در روزی [...] و صحت در جسم وقوّت ونیر و دربدن عطاکن».پر واضح وروشن است که امام معصوم از خداوند متعال چیزی بی ارزش و یا کم ارزش را نمیخواهد، پس ورزش که درصحت وسلامتی جسم وقوت ونیروی بدنی انسان نقش مؤثر وحیاتی دارد یک امر با ارزش خواهد بود.
6 هم چنین حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در دعای کمیل از خدای خویش میخواهد: «یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحِی وَ َاشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحِی؛ (24) ای پروردگارم اعضا وجوارحم را در راه خدمتت قوی ونیرومند گردان و کمرم را در راه اطاعت و واجبات خود محکم ببند».
برخی روایات انگشت روی نوع ورزش گذاشته و روی رشتههای ورزش تاکید وتشویق مینماید که به برخی ازآنها اشاره میگردد:
یکی از ورزشهای عمومی و همگانی دو میدانی وپیاده روی است که بر اساس تحققات پزشکی سالمترین و مفیدترین نوع ورزش به حساب میآید، شهید دکتر پاک نژاد در بارهی اهمیت پیاده روی از نظر اسلام چنین مینگارد: «اسلام پیاده روی را در ردیف غذا خوردن شمرده است، خوردن را برای زنده ماندن ضروری میداند و فرهنگ بدنی (ورزش) را نیز لازمهی زندگی دانسته است. عالیترین ورزش اسلامی که میتوان از آن نام برد، پیاده روی است تا جای که سعی بین صفا ومروه و طواف خانه خدا، خود نمادین و تمثیلی از پیاده به سوی حق است. صرف نظر از پیاده روی که به نظر قرآن نمیتوان آن را ورزش نامید بلکه از ضروریات زندگی باید محسوب گردد».(25) رسول گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «کُلُّ شی ءٍ لَیسَ مِن ذِکرِاللهِ لَهوٌ وَ لَعِبٌ إلّا أن یَکونَ أربَعَۀً: ملاعبهی الرَجُلِ إمرأتَهُ وَ تَأدیبُ الّرَجُلِ فَرَسَهُ وَ مَشیُ الرَّجُلِ بَینَ الغَرَضَینِ وَ تَعلیمُ الّرَجُلِ السباحهی؛ (26) هرچیزی که در آن یاد خدا نباشد برای انسان، پوچ و بازیچه بیهوده است، مگر در یکی از این چهار چیز: بازی مرد با همسرش، تربیت اسب، پیمودن فاصله بین مبدأ و مقصد (پیاده روی ودو میدانی) و فراگیری شنا».
کُشتی نیز یکی از ورزشهای اسلامی است که دارای سابقه طولانی ومنایع تاریخی است برخی گفتهاند این ریشتهی ورزشی یادگار انبیاء و یکی از هنرهای حضرت آدم بوده است. حضرت ابوطالب پدر بزرگوار حضرت علی (علیه السلام) پسران خود و برادر زادههایش را جمع نموده و آنها را به کشتی گرفتن با همدیگر تشویق میکرد و حضرت علی (علیه السلام) که در آن زمان کودکی بیش نبود در این مسابقه شرکت کرده و سر انجام پیروز میدان بر میآمد و هر بار پدرش می گغت: «ظَهَرَ علیٌ» یعنی «علی پیروزشد» و از این جهت آن حضرت را «ظهیر» یعنی «همیشه پیروز» نامید. وهمچنین دو سید جوانان اهل بهشت یعنی امام حسن وامم حسین (علیهما السلام) در حضور جد بزرگوارشان کشتی میگرفتند و رسول گرامی اسلام آنها را تشویق میفرمود. (27).
یکی از فنون رزمی سابق واز ریشته های ورزشی زمان حاضر «نیزه زنی» است. شیرمردان سپاه اسلام و رزم جویان جان بر کف میدان نبرد، این فن را آموزش میدیدند وبلد بودند، شیر بیشه شجاعت ویه تاز میدان نبرد حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان برو مندش متخصص این فن بودند. چنانچه در روز عاشورا هنگامی که حضرت ابو الفضل (علیه السلام) به دستور برادر امام حسین (علیه السلام) راهی شریعه فرات شد نیزهای در دست گرفت، در حال که چهارهزار نفر جنگجو اطراف فرات را محاصره کرده بودند خود را به قلب لشکر زد و آنها را متفرق ساخته وهشتاد نفر را به خاک هلاک افکند و خود را به آب فرات رسانید. (28).
حضرت علی (علیه السلام) فنون نیزه زنی را به سربازان خویش نیز آموزش میداد چنانچه در نهج البلاغه آمده است: «وَ التَوُوا فی اَطرافِ الرِّماحِ فَاِنَّهُ أَموَرُ للأسنهی؛ (29) در برابر نیزههای دشمن، پیچ و خم به خود دهید که نیزهها را میلغزاند و کمتر به هدف اصابت میکند.».
بر اساس روایات «شنا» نیز از ورزشهای مطلوب و دوست داشتنی در دین اسلام است و برای یادگیری این ریشته ای شنا تأکید فراوان نموده است. در روایت آمده است که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «عَلِّمُوا أولادَكُم السَّباحَةَ و الرِّمايِة؛ (30) شنا وتیر اندازی را به فرزندان خودتان بیاموزید».
5 اسب سواری و تیر واندازی.
اسب سواری وتیر اندازی از ورزشهای مطرح مورد علاقه مسلمانان است بطورکه فقها و مراجع دینی در کتابهای عملیه بابی را تحت عنوان «سبق و رمایه» مطرح نموده و به مسائل پیرامون ان پرداختهاند و حتی شرط بندی و مسابقه دادن در این نوع ورزش را جایز شمردهاند. (31) در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز تشویق و تاکید فراوانی نسبت به فرا گیری این دو نوع ورزش به چشم میخورد، چنانکه رسولخدا (ص) میفرماید: «أَحَبُّ اللَّهوِ إلى اللَّهِ تَعالى إجراءُ الخَيلِ وَ الرَّميِ؛ (32) بهترين بازىها در پيش خداوند متعال مسابقهی اسب دوانى و تير اندازى است».و انواع ورزشهای دیگر که به علت اختصار و عدم گنجایش این نوشتار از آن خوداری میشود با توجه به مطالب فوق، روشن میشود که هیچ مکتب و آئینی در جهان وجود ندارد که به اندازه اسلام، به صحت، سلامتی و شادابی انسانها اهمیت داده باشد.
«.... من ورزش را برای عموم لازم میدانم. من ورزش را برای جوانان لازم میدانم، برای غیر جوانان (میان سالان و پیر مردان و پیر زنان) هم واجب میدانم. اگر ورزش برای جوانان لازم است برای ماها هم واجب است...بنا بر این، من برای عموم مردم از زن ومرد، ورزش مناسب با خودشان را لازم میدانم ...»(35).
غرض از خلقت انسان شناخت وپرستش خداوند معال است، چنانچه فرموده : «ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون» (36) البته خداوند نیازی به عبادت وبندگی ما ندارد زیرا احتیاج ونیاز از صفات مخلوق است و خالق غنی بالذات و قادر مطلق می باشدچنانچه امیرالمومنین فرمود: «خلق الخلق غنیاً عن طاعتهم و آمناً من معصیتهم لأنه لاتنفعه طاعهی من أطاعه و لا تضرّه معصیهی من عصاه» لذا عبادت وشناخت به عنوان ایجاد رابطه محکم و استوار بین انسان و آفرید گار خود مورد اهمیت قرار گرفته زیرا سعادت افراد بشر در دنیا وآخرت بستگی به این رابطه دارد و عبادت وپرستش این ارتباط را تضمین میکند و انسان را آماده میسازد که از دستورات و احکام الهی اطاعت و فرمانبرداری کند و هر اندازه که عقل وخرد و جسم ونیروی انسان سالمتر و قویتر باشد شناخت ومعرفت او نسبت به عظمت خالق و در نتیجه عبادت و فرمانبرداری او بیشتر وبهتر خواهد شد و چون بوسیلهی ورزش سالم ومفید انسان میتواند هم عقل خود را سالمتر کند که گفتهاند «العقل السلیم فی البدن السلیم» و هم جسم وبدن خود را نیرومند کند، لذا اهمیت ورزش واثر آن در ایجاد شناخت خدا وعبادت وبندگی به خوبی معلوم میشود، انسان ورزشکار بوسیلهی عقل سالم وبدن نیرومند خود بهتر میتواند خداوند متعال را بشناسد و از لحاظ کمیت وکیفیت به مراتب بیش از یک انسان ضعیف میتواند عبادت وبندگی خدا را بجای آورد. (37).
ورزش در عصر وزمان ما برای همگان مخصوصا برای جوانان عزیز امر لازمی است و شایسته است روی آن وقت گذاشته شود و سر مایه گذاری گردد و همهی افراد مقید باشند که در روز مقداری ورزش کنند که عقل سالم در بدن سالم است.
ایشان در پاسخ به پرسشی که در مورد ورزش وشرکت در کلاسهای ورزشی شده بود فرمودند: البته میدانید که در تعلیمات عالیه اسلام هیچ گونه مخالفتی با ورزش که ارتباط تنگاتنگی با سلامتی جسم انسان دارد وجود ندارد ودر حد لازم مثل سائر برنامههای مورد نیاز جسم و روح باید انجام شود، نیاز به ورزش مثل نیاز به غذا و سایر نیازهای جسمی در وجود هر انسان بلکه هر جنبندهای هست باید به این نیاز توجه شود. راه پیمایی، کشتی و وزنه برداری و همه برای بدن مثل غذا لازم است و اگر به این کارها عنوان بازی میدهند به معنای کلمه بازی نیستند، ورزش کار مفید، معقول، مشروع و لازم و در بعضی موارد واجب است. اما بر آوردن تمام این نیازهای جسمی باید به مقدار رفع نیاز و در حد اعتدال و میانه روی باشند عینا مثل صرف غذاست که هم پر خوری و رعایت نکردن بهداشت غذا موجب فساد جسم و خروج از صحت میشود و هم امساک مطلق از خوردن غذا به بدن آسیب کلی میرساند. دین اسلام دین عدل و وسط و مراعات اعتدال در همه امور است که در اینجا اگر بخواهیم شواهدی از قرآن مجید بیان کنیم کلام طولانی میشود مثل دستور «کُلوا وَ اشربوا و لا تُسرفوا» در همه بر نامهها و اعمال غرایز اجرا میشود و رفع هر نیازی باید در حد اعتدال و در صورتی باشد که با رفع سایر نیازها هماهنگ باشد و چنان نشود که افراط در یک مورد اگر چه به نظر خود آن موضوع مضر نباشد اما نسبت به موارد دیگر زیان بخش باشد و الامثل کسی میشود که یک عضو نداشته باشد و از سوی دیگر این را هم میدانیم که انسان همهاش جسم نیست و در پوست و گوشت واستخوان خلاصه نمیشود و تن آدمی شریف است به جان آدمیت. انسان دارای جنبهی برتر دیگر است، نیازهای روحی و اخلاقی مهم دارد، باید خود را از صفات زشت، پاکیز نگه دارد و اخلاق نا پسند نداشته باشد و با اخلاق عالی انسانی و رشد عقلانی آراسته باشد، با ایمان به خدا و عالم غیب و حقیقی که انبیا و و خصوصا تعلیماتی که پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودهاند خود را در مسیر کمالات انسانی که محبوب فطرت پاک هر بشر است قرار دهد و حیات زندگی را با معنی و برای نیل به قرب خدا بشناسد و بداند که زندگی پوچ وباطل نیست و همین بدن و خوردن وپوشیدن وورزش کردن و حرکات جسمانی نیست.
خوردن برای زیستن وذکر گفتن است.
جانا، نه آنکه زیستن از بهر خوردن است.
برنامههای پاسداری از سلامت جسم باید چنان باشد که به سلامت روح و قلب و اخلاق انسان ضرر و زیانی نرساند و خلاصه روح وحقیقت انسان و اخلاق اصل است و جسم و کارهای جسمانی همه فرع است، الته فرعی که پرورش آن برای به ثمر رسیدن اصل لازم است. از سوی دیگر یک پایه مهم دعوت اسلام، دعوت به ارزشهای انسانی است، اسلام انسان را بهترین و لایقترین مخلوقات میداند و دعوتش به راین اصل است که انسان، انسان است و دام و سایر ذوات حیات نیست، گرایش بی ضابطه او به صفات حیوانی تنزّل و سقوط است، غرق شدن او در شهوات که نمونههای همین مظاهر شهوت انگیز، اختلاط زن ومرد است که هویت انسانی او را به هویت حیوانی تنزّل میدهد. انسان که خود را شناخته باشد، از مظاهر شهوت انگیز که مناظر حیوانی است پرهیز میکند، ما مسلمانها در این عصر چنان پیش آمده که دیگران در صنعت و علوم مادی منهای اخلاق وانسانیت از ما جلو تر باشند، به حمد الله در اخلاق بهترین برنامهها و تعلیمات را در اختیار داریم که در هیچ مکتب و مدرسه نظیر /ان نیست، البته بشر به مدنیت صنعتی نیازمند است و ما باید در آن هم خود کفا و بی نیاز از دیگران باشیم ولی اگر با مدنیت دینی و معنوی و اخلاقی توأم نباشد، نه تنها فقط مفید نیست که مضر است. (38) با توجه به آیات و روایات و مطالبی دیگری که از علما و اندیشمندان دینی اورده شد و همچنین دستور عقل و خرد بشری بر حفظ سلامتی جایگاه ورزش از منظر دین تا حدودی روشن شد. اماباید توجه داشت که ورزش همچون علم، ثروت، مقام، قدرت و... دوسویه است که هم میتواند باعث رشد وبالندگی و تقویت روحی و جسمی گردد و برای پیشرفت وتعالی انسانیت کمک کند و هم میشود باعث معصیت و گناه و آلودگی انسان بشود که در این صورت جز اتلاف وقت، افساد روح، ضایع کردن عمر و وزر و وبال دیگران نخواهد بود. اگر نیم نگاهی به برخی آثار وفوائد ورزش بیاندازیم اهمیت و ضرورت آن در زندگی انسان روشنتر خواهد شد.
ادامه دارد
/ع
کلید واژگان: ورزش، سلامتی، نیروی بدنی، ورزش اسلامی.
انسان از همان لحظهای که دیده به جهان میگشاید زندگی را با تحرک و جنبش آغاز نموده و از این راه زمینه رشد وسلامتی خود را به وجود میآورد. حفظ سلامت و رشد قوای جسمانی و روحی از امور لازم و ضروری هر انسان عاقل و خردمند است. نقش ورزش در تندرستی و شادابی انسان بر همگان روشن و پذیرفتنی است به طور که روحیه سالم و با نشاط را در جسم سالم، و سلامتی جسمانی را همراه با فعالیتهای جسمانی و اجرای برنامهای ورزشی میتوان جستجو کرد و از طرف دیگر از نظر درون دینی داشتن بدن نیرومند و سالم انسان را در راه انجام وظایف دینی و رسیدن به اهداف عالیهی اسلامی کمک خواهد کرد لذا در لسان متون دینی نسبت به این امر تشویق شده است. اما باید دانست ورزش در گذشته به چند شاخهای محدود تقسیم میشد ولی امروزه که دامنه آن گسترش پیدا کرده و از ورزش ومسابقات به عنوان یکی از پدیده مهم و جهانی و پر طرفدار یاد میشود و نیز برای آن ابعادی سیاسی اقتصادی ونظامی و... قائل هستند در سرنوشت جوامع بشری نقش مهمی داشته واطلاعات عمومی واحکام دینی بیشتری را به دنبال دارد. باید یاد آوری کرد که پدیدهی ورزش همچون سائر پدیدهها به عنوان یک وسیلهای که دارای دوسوی مثبت و منفی (مفید ومضر)، به شمار میرود و در این نوشتار وقتی موضوع ورزش بررسی میگردد منظور ورزش مثبت و مفید برای فرد و اجتماع است، و روی سخن با حرکتهای مضر و ورزشهای نا مطلوب ندارد؛ لذا در این نگارش پس از تعریف واژهی ورزش، نظر اسلام نسبت به این پدیده را بر اساس برداشت از آیات وروایات، مورد بررسی قرارگرفته است امید که با همکاری پژوهشگران و اهل قلم گامهای بیشتری در این زمینه برداشته شود.
تعریف ورزش.
1 ورزش فعالیت بدنی سازمان یافته که برای تقویت قوای جسمانی و کسب مهارتهای حرکتی انجام میشود.
2 عمل مکرر و تمرین که برای بدست آوردن نوعی مهارت یا حفظ آن انجام میگیرد. (1).
3 ورزش عبارت است از حرکتهای منظم ومکرر بدنی که برای دست یابی به توانایی و ورزیدگی در راستای اهداف گوناگون –که مهمترین آنها نشاط وسلامتی بدن است- انجام گیرد. بنابراین حرکات نامنظم ونسنجیده مثل بعضی از بازیها وتفریحات، ورزش محسوب نمیشود (2) از مجموع این تعاریف چنین بدست میآید که «ورزش» عبارت است از حرکت وفعالیت های مکرر ومنظم که با هدف کسب مهارت و تقویت نیروی بدنی و یا حفظ آن انجام میگیرد.
ورزش از دیدگاه اسلام.
آیت الله مکارم در این زمینه میفرماید:
شما به يقين اين مطلب را ديدهايد كه نوزادان زيادى گريه ناراحت كننده و جانفرسايى مىكنند. بسيار مىشود كه انسان به فكر فرو مىرود كه چرا اين اندازه، اين بچه بى گناه گريه مىكند؟ سبب ناراحتى او چيست؟ او كه از دنيا و ناكامىهاى آن خبرى ندارد كه اين قدر ناله مىكند؟ بيشتر مردم، با نظر سطحى به اين موضوع نگاه مىكنند و به طور حتم آن را يك امر پيش پا افتاده و يا بيهوده فرض مىنمايند، در حالى كه مطالعات دانشمندان ثابت كرده كه گريه نوزاد يكى از عوامل حيات و زندگى اوست و اگر از برنامه زندگى او حذف شود، ممكن است عواقب خطرناكى به بار آورد، زيرا بيش از همه چيز، براى رشد و نموّ عضلات، اعصاب كودك و استحكام استخوانهاى او ورزش و حركت لازم است. (3) از آن جای که بچّهها هر چه كوچكتر باشند، رشد آنها نیز بیشتر خواهد بود لذا نیاز بیشتر به ورزش وتحرک در آنها احساس میشود به همین جهت دستگاه آفرينش يك حالت جنب و جوش در نهاد اطفال- به خصوص در سنين كم- گذارده و پيوسته آنها را به حركت و ورزش وا مىدارد تا اعصاب آنها محكم و عضلات و استخوانهاى آنها رشد و نمو لازم را پیدا بكند و به تدريج كه قسمتهاى مختلف بدن استحكام لازم را پيدا مىكند، علاقه او به ورزش و حركت كمتر مىشود، لذا اگر در سالهاى اوّليه عمر- كه بدن به سرعت رشد مىكند- از حركت و ورزش جلوگيرى صورت گیرد لطمه جبرانناپذيرى به سلامت و رشد او خواهد زد. اما وقتی میبینیم نوزاد شير خوار ناتوان، نه آن پنجه و بازوى توانا را دارد كه از وسايل مختلف ورزشى استفاده كند و نه پاهاى نيرومندى دارد كه بتواند پياده روى نمايد، در حالى كه احتياج فورى و نیاز مبرم به يك ورزش كامل هم دارد. آفريننده كودك كه او را از مراحل خطرناك عالم رحم به سلامت عبور داده و در كمال تندرستى به اين جهان فرستاده، اين نيازمندى را از طريق سادهاى تأمين كرده است و گريه را- كه يك ورزش كامل براى كودك است- در اختيار او قرار داده است، به طور كه هنگام گريه کودک، مشاهده میکنیم که هنگام گریه تمام دستگاههاى بدن كودك به شدّت فعّاليّت مىكند، رنگ صورت بر اثر جريان سريع خون قلب به طور كامل سرخ مىشود، دستگاه تنفّس به سرعت كار مىكند، فشار سختى روى اعصاب، رودهها، حنجره، پلكهاى چشم و فكها وارد مىشود و دست و پا هم به حركت در مىآيد، لذا میتوان این گريه را به يك ورزش كامل و تمام عیار براى نوزاد دانست. (4) افزون بر آنها در زمان سابق که مردم برای تأمین معاششان به قدر کافی فعالیت جسمانی وحرکات عضلانی داشتند و اعمال تطابقی بدنشان خود به خود صورت میگرفت مثلا در مسافرت برای رسیدن به مقصد، ناگزیر پیاده روی و قدم زنی صورت میگرفت، علاوه بر آن چون کارها بوسیلهی دست و با نیروی انسانی انجام میشد اوقات فراغتشان آن قدر زیاد نبود که در جستجوی کارهای تفریحی و سر گرم کننده باشند. با این حال برخی از ورزشها مانند شنا، تیر اندازی، اسب دوانی و ...در جامعه رائج بود و معصومین (علیهم السلام) مردم را در انجام آنها نه تنها مورد تأیید، بلکه تشویق میفرمودند. اما در دنیای کنونی صنعت و ماشین که ورزش به عنوان یک پدیدهای جهانی مطرح، و توجه جهانیان را به خود معطوف داشته وبه اشکال مختلف اجرا میشود، از اهمیت ویژهای برخوردار است و برای تمام سنین یک امر ضروری و لازم مینماید و باید بیش از پیش بر آن اهتمام ورزید، و طبعاً ابعاد و مسائلی مختلفی را به دنبال خواهد داشت. آن چه برای دین داران این دیار مهم است آگاهی از نظر اسلام نسبت به این پدیده است، زیرا اسلام حاوی برنامه تأمین تمام شئونات زندگی دنیایی و آخرتی بشر است. برای دست یافتن و آگاهی از نظر اسلام را دربارة ورزش، باید به منابع دینی مانند قرآن، احادیث، سیرة انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) مراجعه کرد، آن گاه به اهمیت وجایگاه رزش از دیدگاه اسلام پی خواهیم برد.
ورزش در قرآن.
ورزش و تقریر معصوم.
آیت الله مکارم شیرازی در این مورد میفرماید:
جالب اينكه يعقوب پيامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نياز يوسف به گردش و تفريح هيچ پاسخى نداد، و عملا آن را پذيرفت، اين خود دليل بر اين است كه هيچ عقل سالم نمىتواند اين نياز فطرى و طبيعى را انكار كند. انسان مانند يك ماشين آهنى نيست كه هر چه بخواهند از آن كار بكشند، بلكه روح و روانى دارد كه همچون جسمش خسته مىشود، همانگونه كه جسم نياز به استراحت و خواب دارد روح و روانش نياز به سرگرمى و تفريح سالم دارد. تجربه نيز نشان داده كه اگر انسان به كار يك نواخت ادامه دهد، بازده و راندمان كار او بر اثر كمبود نشاط تدريجا پائين مىآيد، و اما به عكس، پس از چند ساعت تفريح و سرگرمى سالم، آن چنان نشاط كار در او ايجاد مىشود كه كميت و كيفيت كار هر دو فزونى پيدا مىكند، و به همين دليل ساعاتى كه صرف تفريح و سرگرمى مىشود كمك به ساعت كار است. (8) باز از ذیل این آیه استفاده میشود که ورزش و مسابقه یک امر جایز و بدون اشکال است زیرا وقتی برادران، بدون یوسف با چشمان اشکبار نزد پدر برگشتند نقشه ماهرانه پیامبر پسند را طراحی نمودند وگفتند: «يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ؛ (9) پدر جان ما رفتيم و مشغول مسابقه (سوارى، تيراندازى و مانند آن) شديم و يوسف را كه كوچك بود و توانايى مسابقه را با ما نداشت، نزد اثاث خود گذاشتيم، ما آن چنان سر گرم اين كار شديم كه همه چيز حتى برادرمان را فراموش كرديم و در اين هنگام گرگ بىرحم از راه رسيد و او را دريد».(10) در اینجا وقتی فرزندان یعقوب بدون یوسف برگشتند دنبال طراحی یک عذر موجه بودند لذا عرضه داشتند ما مشغول مسابقه بودیم که این قضیه اتفاق افتاد و حضرت یعقوب که پیامبر خدا و معصوم است این برنامهشان را تقریر نموده و زیر سوال نمیبرد که چرا به تفریح و مسابقه و ورزش پرداختید و اگر چنانچه بازی وسر گرمی و یا مسابقه دادن اشکال داشت هرگز فرزندان آن حضرت آن را اظهار نکرده و یقینا آن حضرت آنها را از این کارها منع مینمود. اما مجددا شایان ذکر است كه سرگرمى و تفريح، «سالم» و «مثبت» باشد و گرنه ورزش وتفریحات «منفی» و «ناسالم» نه تنها مشكلى را كه حل نمىكند بلكه مشكل آفرین خواهدشد، چه بسيار تفريحات ناسالمى كه روح و اعصاب انسان را چنان مىكوبد كه قدرت كار و فعاليت را تا مدتى از او مىگيرد و يا لا اقل بازده كار او را به حد اقل مىرساند؛ و نیز باید متوجه بود که اگر ورزش ابزاری برای دشمنان دین و بیگانگان قرار گیرد باز هم فاقد ارزش و بی اعتبار خواهد بود همانگونه كه برادران يوسف از علاقه انسان مخصوصا نوجوان به گردش و تفريح براى رسيدن به هدفشان سوء استفاده كردند در دنياى امروز نيز دستهای مرموز دشمنان حق و عدالت از مساله ورزش و تفريح براى مسموم ساختن افكار نسل جوان سوء استفاده فراوان مىكند، بايد به هوش بود كه ابر قدرتهای گرگ صفت در لباس ورزش و تفريح، نقشههاى شوم خود را ميان جوانان بنام ورزش و مسابقات منطقهاى يا جهانى پياده نكنند. (11) بنا به راین با توجه به فراهم بودن زمینه بیان، با تقریر معصوم و عدم نهی از جانب او نسبت به مسابقه و ورزش، میتوان به جواز این موضوع دست یافت زیرا اگر مسابقه و فعالیتهای ورزشی ذاتا یک امر نامشروع وغیر معقول بود قطعا مورد تأیید و تقریر معصوم قرار نمیگرفت. حال میپردازیم به مرحله بعدی که از طریق توصیف نیروی بدنی در قرآن، تا از این رهگذر اهمیت ورزش که در آن نقش بسزایی دارد روشن گردد.
قرآن ونیرومندی جسمی.
وقتی مردم از پیامبرشان حضرت «شموئیل» در خواست فرمانده و پادشاه نمودند تا تحت امر او در برابر دشمن مقاومت و پیکار نمائیم، پیامبر ایشان جناب طالوت را معرفی کرد، فریادشان بلند شد که او ملاک فرماندهی وپادشاهی را از دو جهت ندارد؛ یکی این که او از لحاظ وراثت به دودمان سلطنت منتهی نمیشود و دیگر این که او ثروتمند نیست قرآن از زبان شموئیل دو ویژگی را برای طالوت بیان فرمود است: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ علیام؛ (12) خداوند برای شما او را بر گزیده و دانش و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است. در این آیه شریفه دو جمله مطرح شده که حایز اهمیت است یکی بر گزیدن خداوند و دیگری اعطای دانش وجسم نیرومند». جناب علامه طباطبایی پیرامون این اعتراضها و جواب آنها میفرماید: این دو جمله پاسخ اعتراضهای ایشان است؛ اما اعتراض اول که گفتند ما از نظر شرافت خانوادگی بر فرمانروایی سزاواریم، جوابش این است که این مزیت ازجانب خدا به خانواده مزبور داده شده است و هر کسی را خداوند برتری دهد همان برتر خواهد بود یعنی ملاک برتری برگزیدن اوست. اما اعتراض دیگر که راجع به فقر طالوت کرده بودند، در پاسخ میتوان گفت که غرض فرمانروایی و تسلط یافتن بر اجتماع این است که ارادههای پراکنده مردم منسجم ومتحد گردند و تحت یک زمام خاصی درآیند و در اثر آن هر فردی به کمال لایق خود برسند و موانع پیشرفت گردد، برای این امر دو چیز لازم است: یکی علم و آگاهی به تمام مصالح ومفاسد زندگی، و دیگری نیروی جسمانی برای نظریات اصلاحی، و طالوت دارای این دو صفت بود. (13) از این جا اهمیت قدرت بدنی به خوبی روشن میشود زیرا خدای متعال به عنوان یک صفت پسندیده از آن یاد میکند و آن را در کنار علم قرار داده و به عنوان یک مزیت وفضیلت از آن یاد میکند ودر مقابل اعتراضهای بیجا ونا معقول آن را برجسته مینماید.
هر چند که تمام پیامبران الهی و فرستادگان او دارای صفات عالی و کمالات برجسته بودهاند اما بر اساس متون دینی حضرت موسی (ع) که یکی ازآن پیامبران بزرگ الهی ودارای شریعت است دارای نیروی جسمی قوی و توانا بوده است و این نیرومندی او از دو جای قرآن کریم استفاده میشود یکی آن جای که میفرماید: «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ (14) هنگامى كه نيرومند و كامل شد حكمت و دانش به او داديم، و اينگونه نيكوكاران را جزا مىدهيم».در آیه وازه ای «اشد» بکار برده شده است و اشد از ماده شدت به معنى نيرومند شدن است، و «استوى» از ماده «استواء» به معنى كمال خلقت و اعتدال آن است. در اينكه ميان اين دو واژه چه تفاوتی است مفسرین نظرهای مختلفی دارند؛ بعضى گفتهاند «بلوغ اشد» آن است كه انسان از نظر قواى جسمانى به سر حد كمال برسد كه غالبا در سن 18 سالگى است، و «استواء» همان اعتدال و استقرار در امر حيات و زندگى است كه غالبا بعد از كمال نيروى جسمانى حاصل مىشود، اما برخی ديگر «بلوغ اشد» را به معنى كمال جسمى، و «استواء» را به معنى كمال عقلى و فكرى دانستهاند. در حديثى از امام صادق (ع) كه در كتاب معانى الاخبار نقل شده مىخوانيم: «اشد» 18 سالگى است، و «استواء» زمانى است كه محاسن بيرون آيد. در ميان اين تعبيرات تفاوت زيادى نيست، و از مجموعه آن با توجه به معنى لغوى اين دو واژه تكامل نيروهاى جسمى و فكرى و روحى استفاده مىشود. (15) جای دیگر که بر نیرومندی حضرت موسی دلالت دارد وقتی است موسی مشتی برسینه دشمن میزند و او در اثر این ضربت میمیرد قرآن میفرماید: «فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ؛ (16) موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد!).وقتی شخصی با یک مشتی بر سینه فردی را از پای در آورد معلوم است که از نیروی قوی برخوردار است. بنا به راین از این دو آیه نیرومندی حضرت موسی به نظر میرسد؛ و از طرفی هم (چنانکه اشاره شد) تمام پیامبران الهی دارای صفات پسندیده و خوبند به ویژه وقتی خدای متعال آن را در قرآن مجید برجسته سازد از اهمیت خاصی بر خوردار است. ضمنا تمام انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) که بندگان برگزیدهی خدا و انسانهای نمونه والگو برای بشریت هستند؛ میبایست از سلامتی جسم و جان برخوردار باشند؛ لذا این اسوههای زندگی وبندگی، انسانهای فعال و پر تلاش وعاری از کسالت و دور از تنبلی بودهاند آقای دکتر سیّد محمد باقر حجتی در این که خصوص چنین مینگارد:»سلامتی تن و بدن یک از شرایط قابلیت شخص برای تصدی مقام نبوت و امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) بشمار میآید که باید پیامبر و یا امامی که دارای منصب الهی هستند از نظر جسم و بدن کاملترین و معتدلترین مردم عصر خود باشند، چنانچه باید با هوشترین و زیباترین آن هاد باشند. (17) بنا بر این توانایی جسمی و نیرو مند بودن در ذات خود یک صفت خوب و ستودنی است که خدای متعال آن را به عنوان یک ارزش در قرآن ذکر نموده و برخی بندگان خوبش را با آن ستوده است. در نتیجه ورزش و فعالیتهای جسمی که عامل این نیرو وقدرت میشود نیز خوب و پسندیده خواهد بود.
ورزش از دیدگاه معصومین.
1 حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) میفرماید: «طوُبى لِمَن اَسلَمَ وَ كانَ عِيشُهُ كَفافاً وَ قُواهُ شِدادا؛ (19) خوشبخت كسى كه آئين اسلام را پذيرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواى بدنش نيرومند است».رسولخدا نیرومندی قوای بدن را در کنار امرمهم و حیاتی اسلام آوردن و تسلیم شدن در مقابل دستورات عالیهی اسلام قرار داده و آن را یکی از پایههای سعادت وخوشبختی قرار داده است که چنین تعبیری از جایگاه مهم تقویت ونیرو مندی جسم در دین اسلام حکایت دارد.
2 امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفهی «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» فرمودند «لَا تَنْسَ صِحَّتَكَ وَ قُوَّتَكَ وَ فَرَاغَكَ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ؛ (20) تندرستى، و توانايى، و آسايش خاطر، و جوانى، و نشاط خويش را فراموش مكن و با اینها آخرت را به دست آور».حضرت دراینجا پیرامون تفسیر سخن خدا به اموری توصیه فرمودند که هر کدام با ورزش بدست میآید زیرا سلامتی، توانایی، آسایش خاطر و نشاط وشادابی حتی جوان ماندن از آثار ورزش است.
3 حضرت در جای دیگر میفرماید: «الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَمِ؛ (21) : سلامت بدن بهترين نعمتهای خداوند است».حضرت امیر المؤمنین صحت وسلامتی بدن را از بهترین نعمتهای الهی می شمار و روشن است هر چیزی در سلامتی بدن انسان کمک میکند نیز ارزشمند خواهد بود و نقش ورزش در صحت وسلامتی بدن انسان امر مسلّم و غیر قابل انکار است، بنا بر این از جایگاه ویژهای بر خوردار خواهد بود.
4 امام حسین (علیه السلام) میفرماید: «فَبَادِرُوا بِصِحَّةِ الْأَجْسَامِ فِي مُدَّةِ الْأَعْمَارِ؛ (22) در تمامی مدت عمر برای سلامتی و حفظ وتندرستی بدنهای خود کوشا باشید.».
اهمیت ورزش وتلاش برای سلامتی از این بیان حضرت به خوبی بدست میآید تلاش حضرت سیدالشهدا تلاش برای سلامتی وحفظ تندرستی را به صورت مقطعی و یا برای گروهی خاص مثلا جوانان نمیدانند بلکه یک امر همگانی و دایمی به دارازای عمرو زندگی انسان میداند به طور که همه در هر فصل از زندگی باید برای این امر حیاتی کوشید.
5 امام سجاد (علیه السلام) یکی چیزهای که در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند خواسته است صحت جسمی ونیروی بدنی است «اللّهُمَّ اَعطِنی السعهی فیِ الِرِزقِ...وَ الصحهی فیِ الجِسمِ وَ القوهی فیِ البَدَنِ؛ (23) خدایا به من وسعت در روزی [...] و صحت در جسم وقوّت ونیر و دربدن عطاکن».پر واضح وروشن است که امام معصوم از خداوند متعال چیزی بی ارزش و یا کم ارزش را نمیخواهد، پس ورزش که درصحت وسلامتی جسم وقوت ونیروی بدنی انسان نقش مؤثر وحیاتی دارد یک امر با ارزش خواهد بود.
6 هم چنین حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در دعای کمیل از خدای خویش میخواهد: «یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحِی وَ َاشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحِی؛ (24) ای پروردگارم اعضا وجوارحم را در راه خدمتت قوی ونیرومند گردان و کمرم را در راه اطاعت و واجبات خود محکم ببند».
برخی روایات انگشت روی نوع ورزش گذاشته و روی رشتههای ورزش تاکید وتشویق مینماید که به برخی ازآنها اشاره میگردد:
یکی از ورزشهای عمومی و همگانی دو میدانی وپیاده روی است که بر اساس تحققات پزشکی سالمترین و مفیدترین نوع ورزش به حساب میآید، شهید دکتر پاک نژاد در بارهی اهمیت پیاده روی از نظر اسلام چنین مینگارد: «اسلام پیاده روی را در ردیف غذا خوردن شمرده است، خوردن را برای زنده ماندن ضروری میداند و فرهنگ بدنی (ورزش) را نیز لازمهی زندگی دانسته است. عالیترین ورزش اسلامی که میتوان از آن نام برد، پیاده روی است تا جای که سعی بین صفا ومروه و طواف خانه خدا، خود نمادین و تمثیلی از پیاده به سوی حق است. صرف نظر از پیاده روی که به نظر قرآن نمیتوان آن را ورزش نامید بلکه از ضروریات زندگی باید محسوب گردد».(25) رسول گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «کُلُّ شی ءٍ لَیسَ مِن ذِکرِاللهِ لَهوٌ وَ لَعِبٌ إلّا أن یَکونَ أربَعَۀً: ملاعبهی الرَجُلِ إمرأتَهُ وَ تَأدیبُ الّرَجُلِ فَرَسَهُ وَ مَشیُ الرَّجُلِ بَینَ الغَرَضَینِ وَ تَعلیمُ الّرَجُلِ السباحهی؛ (26) هرچیزی که در آن یاد خدا نباشد برای انسان، پوچ و بازیچه بیهوده است، مگر در یکی از این چهار چیز: بازی مرد با همسرش، تربیت اسب، پیمودن فاصله بین مبدأ و مقصد (پیاده روی ودو میدانی) و فراگیری شنا».
کُشتی نیز یکی از ورزشهای اسلامی است که دارای سابقه طولانی ومنایع تاریخی است برخی گفتهاند این ریشتهی ورزشی یادگار انبیاء و یکی از هنرهای حضرت آدم بوده است. حضرت ابوطالب پدر بزرگوار حضرت علی (علیه السلام) پسران خود و برادر زادههایش را جمع نموده و آنها را به کشتی گرفتن با همدیگر تشویق میکرد و حضرت علی (علیه السلام) که در آن زمان کودکی بیش نبود در این مسابقه شرکت کرده و سر انجام پیروز میدان بر میآمد و هر بار پدرش می گغت: «ظَهَرَ علیٌ» یعنی «علی پیروزشد» و از این جهت آن حضرت را «ظهیر» یعنی «همیشه پیروز» نامید. وهمچنین دو سید جوانان اهل بهشت یعنی امام حسن وامم حسین (علیهما السلام) در حضور جد بزرگوارشان کشتی میگرفتند و رسول گرامی اسلام آنها را تشویق میفرمود. (27).
یکی از فنون رزمی سابق واز ریشته های ورزشی زمان حاضر «نیزه زنی» است. شیرمردان سپاه اسلام و رزم جویان جان بر کف میدان نبرد، این فن را آموزش میدیدند وبلد بودند، شیر بیشه شجاعت ویه تاز میدان نبرد حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان برو مندش متخصص این فن بودند. چنانچه در روز عاشورا هنگامی که حضرت ابو الفضل (علیه السلام) به دستور برادر امام حسین (علیه السلام) راهی شریعه فرات شد نیزهای در دست گرفت، در حال که چهارهزار نفر جنگجو اطراف فرات را محاصره کرده بودند خود را به قلب لشکر زد و آنها را متفرق ساخته وهشتاد نفر را به خاک هلاک افکند و خود را به آب فرات رسانید. (28).
حضرت علی (علیه السلام) فنون نیزه زنی را به سربازان خویش نیز آموزش میداد چنانچه در نهج البلاغه آمده است: «وَ التَوُوا فی اَطرافِ الرِّماحِ فَاِنَّهُ أَموَرُ للأسنهی؛ (29) در برابر نیزههای دشمن، پیچ و خم به خود دهید که نیزهها را میلغزاند و کمتر به هدف اصابت میکند.».
بر اساس روایات «شنا» نیز از ورزشهای مطلوب و دوست داشتنی در دین اسلام است و برای یادگیری این ریشته ای شنا تأکید فراوان نموده است. در روایت آمده است که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «عَلِّمُوا أولادَكُم السَّباحَةَ و الرِّمايِة؛ (30) شنا وتیر اندازی را به فرزندان خودتان بیاموزید».
5 اسب سواری و تیر واندازی.
اسب سواری وتیر اندازی از ورزشهای مطرح مورد علاقه مسلمانان است بطورکه فقها و مراجع دینی در کتابهای عملیه بابی را تحت عنوان «سبق و رمایه» مطرح نموده و به مسائل پیرامون ان پرداختهاند و حتی شرط بندی و مسابقه دادن در این نوع ورزش را جایز شمردهاند. (31) در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز تشویق و تاکید فراوانی نسبت به فرا گیری این دو نوع ورزش به چشم میخورد، چنانکه رسولخدا (ص) میفرماید: «أَحَبُّ اللَّهوِ إلى اللَّهِ تَعالى إجراءُ الخَيلِ وَ الرَّميِ؛ (32) بهترين بازىها در پيش خداوند متعال مسابقهی اسب دوانى و تير اندازى است».و انواع ورزشهای دیگر که به علت اختصار و عدم گنجایش این نوشتار از آن خوداری میشود با توجه به مطالب فوق، روشن میشود که هیچ مکتب و آئینی در جهان وجود ندارد که به اندازه اسلام، به صحت، سلامتی و شادابی انسانها اهمیت داده باشد.
توصیه و دیدگاه مراجع وعلمای دین پیرامون ورزش.
«.... من ورزش را برای عموم لازم میدانم. من ورزش را برای جوانان لازم میدانم، برای غیر جوانان (میان سالان و پیر مردان و پیر زنان) هم واجب میدانم. اگر ورزش برای جوانان لازم است برای ماها هم واجب است...بنا بر این، من برای عموم مردم از زن ومرد، ورزش مناسب با خودشان را لازم میدانم ...»(35).
غرض از خلقت انسان شناخت وپرستش خداوند معال است، چنانچه فرموده : «ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون» (36) البته خداوند نیازی به عبادت وبندگی ما ندارد زیرا احتیاج ونیاز از صفات مخلوق است و خالق غنی بالذات و قادر مطلق می باشدچنانچه امیرالمومنین فرمود: «خلق الخلق غنیاً عن طاعتهم و آمناً من معصیتهم لأنه لاتنفعه طاعهی من أطاعه و لا تضرّه معصیهی من عصاه» لذا عبادت وشناخت به عنوان ایجاد رابطه محکم و استوار بین انسان و آفرید گار خود مورد اهمیت قرار گرفته زیرا سعادت افراد بشر در دنیا وآخرت بستگی به این رابطه دارد و عبادت وپرستش این ارتباط را تضمین میکند و انسان را آماده میسازد که از دستورات و احکام الهی اطاعت و فرمانبرداری کند و هر اندازه که عقل وخرد و جسم ونیروی انسان سالمتر و قویتر باشد شناخت ومعرفت او نسبت به عظمت خالق و در نتیجه عبادت و فرمانبرداری او بیشتر وبهتر خواهد شد و چون بوسیلهی ورزش سالم ومفید انسان میتواند هم عقل خود را سالمتر کند که گفتهاند «العقل السلیم فی البدن السلیم» و هم جسم وبدن خود را نیرومند کند، لذا اهمیت ورزش واثر آن در ایجاد شناخت خدا وعبادت وبندگی به خوبی معلوم میشود، انسان ورزشکار بوسیلهی عقل سالم وبدن نیرومند خود بهتر میتواند خداوند متعال را بشناسد و از لحاظ کمیت وکیفیت به مراتب بیش از یک انسان ضعیف میتواند عبادت وبندگی خدا را بجای آورد. (37).
ورزش در عصر وزمان ما برای همگان مخصوصا برای جوانان عزیز امر لازمی است و شایسته است روی آن وقت گذاشته شود و سر مایه گذاری گردد و همهی افراد مقید باشند که در روز مقداری ورزش کنند که عقل سالم در بدن سالم است.
ایشان در پاسخ به پرسشی که در مورد ورزش وشرکت در کلاسهای ورزشی شده بود فرمودند: البته میدانید که در تعلیمات عالیه اسلام هیچ گونه مخالفتی با ورزش که ارتباط تنگاتنگی با سلامتی جسم انسان دارد وجود ندارد ودر حد لازم مثل سائر برنامههای مورد نیاز جسم و روح باید انجام شود، نیاز به ورزش مثل نیاز به غذا و سایر نیازهای جسمی در وجود هر انسان بلکه هر جنبندهای هست باید به این نیاز توجه شود. راه پیمایی، کشتی و وزنه برداری و همه برای بدن مثل غذا لازم است و اگر به این کارها عنوان بازی میدهند به معنای کلمه بازی نیستند، ورزش کار مفید، معقول، مشروع و لازم و در بعضی موارد واجب است. اما بر آوردن تمام این نیازهای جسمی باید به مقدار رفع نیاز و در حد اعتدال و میانه روی باشند عینا مثل صرف غذاست که هم پر خوری و رعایت نکردن بهداشت غذا موجب فساد جسم و خروج از صحت میشود و هم امساک مطلق از خوردن غذا به بدن آسیب کلی میرساند. دین اسلام دین عدل و وسط و مراعات اعتدال در همه امور است که در اینجا اگر بخواهیم شواهدی از قرآن مجید بیان کنیم کلام طولانی میشود مثل دستور «کُلوا وَ اشربوا و لا تُسرفوا» در همه بر نامهها و اعمال غرایز اجرا میشود و رفع هر نیازی باید در حد اعتدال و در صورتی باشد که با رفع سایر نیازها هماهنگ باشد و چنان نشود که افراط در یک مورد اگر چه به نظر خود آن موضوع مضر نباشد اما نسبت به موارد دیگر زیان بخش باشد و الامثل کسی میشود که یک عضو نداشته باشد و از سوی دیگر این را هم میدانیم که انسان همهاش جسم نیست و در پوست و گوشت واستخوان خلاصه نمیشود و تن آدمی شریف است به جان آدمیت. انسان دارای جنبهی برتر دیگر است، نیازهای روحی و اخلاقی مهم دارد، باید خود را از صفات زشت، پاکیز نگه دارد و اخلاق نا پسند نداشته باشد و با اخلاق عالی انسانی و رشد عقلانی آراسته باشد، با ایمان به خدا و عالم غیب و حقیقی که انبیا و و خصوصا تعلیماتی که پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودهاند خود را در مسیر کمالات انسانی که محبوب فطرت پاک هر بشر است قرار دهد و حیات زندگی را با معنی و برای نیل به قرب خدا بشناسد و بداند که زندگی پوچ وباطل نیست و همین بدن و خوردن وپوشیدن وورزش کردن و حرکات جسمانی نیست.
خوردن برای زیستن وذکر گفتن است.
جانا، نه آنکه زیستن از بهر خوردن است.
برنامههای پاسداری از سلامت جسم باید چنان باشد که به سلامت روح و قلب و اخلاق انسان ضرر و زیانی نرساند و خلاصه روح وحقیقت انسان و اخلاق اصل است و جسم و کارهای جسمانی همه فرع است، الته فرعی که پرورش آن برای به ثمر رسیدن اصل لازم است. از سوی دیگر یک پایه مهم دعوت اسلام، دعوت به ارزشهای انسانی است، اسلام انسان را بهترین و لایقترین مخلوقات میداند و دعوتش به راین اصل است که انسان، انسان است و دام و سایر ذوات حیات نیست، گرایش بی ضابطه او به صفات حیوانی تنزّل و سقوط است، غرق شدن او در شهوات که نمونههای همین مظاهر شهوت انگیز، اختلاط زن ومرد است که هویت انسانی او را به هویت حیوانی تنزّل میدهد. انسان که خود را شناخته باشد، از مظاهر شهوت انگیز که مناظر حیوانی است پرهیز میکند، ما مسلمانها در این عصر چنان پیش آمده که دیگران در صنعت و علوم مادی منهای اخلاق وانسانیت از ما جلو تر باشند، به حمد الله در اخلاق بهترین برنامهها و تعلیمات را در اختیار داریم که در هیچ مکتب و مدرسه نظیر /ان نیست، البته بشر به مدنیت صنعتی نیازمند است و ما باید در آن هم خود کفا و بی نیاز از دیگران باشیم ولی اگر با مدنیت دینی و معنوی و اخلاقی توأم نباشد، نه تنها فقط مفید نیست که مضر است. (38) با توجه به آیات و روایات و مطالبی دیگری که از علما و اندیشمندان دینی اورده شد و همچنین دستور عقل و خرد بشری بر حفظ سلامتی جایگاه ورزش از منظر دین تا حدودی روشن شد. اماباید توجه داشت که ورزش همچون علم، ثروت، مقام، قدرت و... دوسویه است که هم میتواند باعث رشد وبالندگی و تقویت روحی و جسمی گردد و برای پیشرفت وتعالی انسانیت کمک کند و هم میشود باعث معصیت و گناه و آلودگی انسان بشود که در این صورت جز اتلاف وقت، افساد روح، ضایع کردن عمر و وزر و وبال دیگران نخواهد بود. اگر نیم نگاهی به برخی آثار وفوائد ورزش بیاندازیم اهمیت و ضرورت آن در زندگی انسان روشنتر خواهد شد.
ادامه دارد
/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}